جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 635
تحلیل معناشناختی روایت ابن سینا از فهم متافیزیک ارسطو
نویسنده:
احمد حسینی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پردیس خواهران ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همواره در سنت فلسفی ما این تصور وجود داشته است که ابن سینا ابتدا کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را نفهمید و سپس به کمک کتاب فارابی -که به بیان اغراض مابعدالطبیعه اختصاص داشت -موفق به فهم آن شد. این تصور از آن جهت در میان مورخان اندیشه فلسفی اسلامی رواج دارد که خود ابن سینا در زندگی نامه خودنوشتش تصریح می کند که بارها کتاب مابعدالطبیعه ارسطو را خوانده است اما آن را نفهمیده است. اما این تلقی از زندگی نامه شیخ - با توجه به نبوغ ابن سینا و نیز با در نظر گرفتن اختصار کتاب فارابی - قابل نقد به نظر می رسد. در این مقاله بر مبنای این دلائل و نیز شواهدی از دیگر آثار ابن سینا برداشت جدیدی از زندگی نامه او ارائه می شود که با تصور رایج برداشتی متفاوت دارد و نشان داده می شود که منطور شیخ آن نیست که در فهم محتوای مابعدالطبیعه مشکل داشته است بلکه با صورت بندی و برخی تفاسیر از آن موافق نبوده است.
صفحات :
از صفحه 79 تا 90
«سخن گفتن از خدا» در الهیّات دنس اسکوتوس، با نگاهی به تأثیر آرای ابن سینا
نویسنده:
مهدی عباس زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) پرديس خواهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث «سخن گفتن از خدا» در عرصه معارف معاصر به طور عمده ذیل مباحث زبان دین مطرح می شود. یوهانس دنس اسکوتوس تحت تأثیر فیلسوف برجسته اسلامی ابن سینا و بر مبنای باور به اشتراک معنویِ «وجود»، به زبان اشتراک معنوی در سخن گفتن از خدا قائل است. اسکوتوس بحث از زبان مشترک معنویِ دین را ذیل تقسیم معرفت انسان به خدا، به معرفت طبیعی و معرفت فراطبیعی مطرح نموده، مفهوم «موجود نامتناهی» را کامل ترین مفهومی می داند که انسان در مرتبه معرفت طبیعی (عقلی) می تواند از خدا داشته باشد و به وسیله آن از خدا سخن گوید، لیکن معرفت حقیقی (معرفت به دور از هرگونه نقص و ابهام) به خدا و باورهایی از قبیل تثلیث، تجسد و ... در مسیحیت را تنها از طریق معرفت فراطبیعی آن هم فقط از نوع معرفت وحیانی ممکن می داند و در این موضع، رویکردی ایمان گرایانه را اتخاذ می کند، اگرچه در عین حال، ارائه استدلال عقلی و برهان بر برخی داده های وحیانی درباره خدا را تأیید می کند. مقایسه دیدگاه های اسکوتوس و ابن سینا در بحث از معرفت فراطبیعی، نشان دهنده همانندی ها و ناهمانندی های تفکرِ این دو فیلسوف در عقل گرایی و امکان سخن گفتن از حقایق وحیانی است.
صفحات :
از صفحه 43 تا 60
علم و معرفت به خداوند از منظر ابومعین نسفی در ترازوی نقد
نویسنده:
عین الله خادمی,محمد الله نیا سماکوش,سید علی سادات فخر
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
چکیده :
همزمان با بنيان گذاری اشاعره، ابومنصور ماتريدی سمرقندی ( متوفای 333 ق) مذهب كلامی ماتريديه را تأسيس كرد. او نظريه های متفاوت، ولی نزديك به مذهب كلامی اشعری ارائه داد. يكی از اين نظريه ها، مسئله معرفت به خداست. يكی از شارحان برجسته انديشه های ابومنصور ماتريدی، ابومعين نسفی است. نقد تعريف های متكلمان از علم و معرفت، يكی از فعاليت های اوست. مسئله اصلی او شناخت تمايز مفهومی ميان دو اصطلاح علم و معرفت و راه های دستيابی به آنهاست. نسفی می كوشد ديدگاه متفاوتی ارائه دهد و ميان ايمان و معرفت نيز رابط های استوار و عقلانی ترسيم كند. برخی از نظريه های ابومعين درخور توجه است؛ ولی درنهايت نتوانسته دستگاه استوار و نظريه بديلی برای علم و معرفت به خدا ارائه دهد كه متمايز از ديدگاه های نظريه پردازان بزرگ اشعری و معتزلی باشد؛ ازاينرو تعاريف آنها را با اندكی تغيير می پذيرد. به رغم وجود ديدگاه هایی قابل دفاع، مهمترين نقدهای جدی در بررسی آرای ابومعين، استفاده هماهنگ و منطقی نكردن از تعريف واژگانی علم و معرفت،تعريف دوری علم و معرفت، تكيه خلل پذير بر« علم محدث استدلالی » و « علم محدث ضروری»، مخالفت جدی با الهام و شهود به عنوان راه رسيدن به معرفت، نداشتن دلايل موجه برای نفی شهود، اضطراب در تعريف ايمان و عدول از تعريف معرفت در قول به وجود معارف فراعقلی است.
صفحات :
از صفحه 99 تا 122
بررسی مسئله فطرت و ابعاد معرفتی آن از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
الهام پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله فطرت یکی از مباحث مهم و بنیادی در فلسفه وکلام است. از این رو این نظریه را ام المسائل یا به تعبیردیگر اصل مادر خوانده‌اند. بر اساس این نظریه انسان در متن آفرینش قبل از آنکه عوامل اجتماعی و روانی در او تاثیر بگذارد، یک سلسله اقتضاهای انسانی به حسب اصل فطرت در او هست که مشترک بین همه انسانهاست مانند: خداشناسی و حقیقت‌جویی و... و در اصطلاح، توان معرفتى انسان است که از جانب خدا در سرشت او نهاده شده‏ است. در چند قرن اخیر به دلیل پیدایش مکتب های الحادی از یک سو و پیشرفت علم روانشناسی از سوی دیگر بحث فطرت وابعاد آن مورد توجه اندیشمندان و متألهین واقع شده است. مرحوم علامه طباطبایی، از جمله اندیشمندان اسلامی، نظریه فطرت را ساده ترین و روشنترین راه برای اثبات و موجه ساختن بسیاری از مسائل مهم و مبنایی مانند؛ مباحث خداشناسی، اخلاق، تربیت، دین شناسی، انسانشناسی و ... می داند. و بر این عقیده است: همه این مباحث در خاصیت و تاثیرگذاری خود وام دار مسأله فطرت است. از این رو این تحقیق با جهت گیری توصیفی و تحلیلی به بررسی ابعاد معرفتی نظریه فطرت از دیدگاه علامه طباطبایی میپردازد و برآیند آن ابتناء خداشناسی، دین‌شناسی، انسان‌شناسی، اخلاق‌ورزی انسان یه فطرت است و این مهمترین یافته این پژوهش است.
مقام انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و کارل یاسپرس
نویسنده:
علیرضا دانا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی شأن وجایگاه انسان از دیدگاه دو متفکر شرقی وغربی است.آرا و نظریات علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره های فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه و کارل یاسپرس به نمایندگی از اگزیستانسیالیسم الهی، مورد بررسی قرار گرفته است.بررسی مقام انسان در آرای یاسپرس وعلامه طباطبایی، بیشتر به موضوع ماهیت وشأن وجودشناختی انسان معطوف است وکمتر به هویت اجتماعی یا جایگاه هنجاری او در میان موجودات دیگر اشاره دارد.چیستی انسان و امکان شناخت او از منظر هر دو متفکر بررسی شده و با توجه به اشتراک آنها در متحوّل بودن وجود انسان و تلبّس دائمی او، نتیجه گرفته شده است که امکان ارائه یک تعریف دقیق وجامع نهایی از انسان وجود ندارد.در مرحله بعد، به منظور دستیابی به یک شناخت اجمالی از انسان، تحلیل کارکردها وشئون نفس مورد توجه واقع شده واصلی ترین عرصه هایی که محل ظهور وبروز آن است ارزیابی شده است. این حوزه ها عبارتند از: حوزه علم وشناخت، حوزه عواطف واحساسات وحوزه عمل، اراده وانتخاب.در حوزه علم ومعرفت، هر دو بر اتحاد عالم ومعلوم(هر یک با ادبیات خاص خود)، امکان علم ما به وجود واقعی اشیاء در خارج و بعضی مسائل دیگر تأکید دارند.ازطرف دیگر قول به ثبات و دوام حقیقت، و اعتقاد به شناخت پدیده ها بدون تصرف ذهن درآن از سوی علامه، و اعتقاد به نسبیت حقیقت و متغیر بودن آن، و پذیرش روش پدیدار شناسی از سوی یاسپرس، از جمله مسائلی است که مسیر آنها را از هم جدا نموده است.سرانجام در فصل پایانی، انواع روابط انسان از قبیل رابطه باخود، رابطه با دیگران ورابطه با خدا تبیین شده است.یاسپرس هماهنگ با سایر اگزیستانسیالیست ها، ارتباط با دیگران را یکی از ارکان به فعلیت رسیدن انسان می داند و بر رابطه انسان با خدا که آن را متعالی نامیده، تأکید می نماید. در نظام فکری علامه، چهره واقعی انسان در پرتو شناخت نفس جلوه نموده و خود شناسی بهترین وکامل ترین طریق ارتباط با خداوند و نیل به معرفت او قلمداد گردیده است.
بررسی برهان صدیقین از دیدگاه علامه طباطبایی و ناقدان
نویسنده:
غلامرضا رضوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از محکم ترین استدلال ها در زمینه اثبات وجود خداوند ، برهان صدیقین است که تقریرهای مختلفی از آن با تکیه بر مقدمات متفاوت از سوی حکما و عرفا ارائه شده است .علام? طباطبایی، در مباحث تفسیری خود و هم در آثار فلسفی اش، بر این عقیده است که خدا شناسی امری فطری است و اثبات صانع، نیازی به برهان های عقلی ندارد. طبق نظر ایشان، نقش و کاربرد برهان های اثبات خداوند به طور عام و برهان صدیقین به طور خاص، تنبیه و تاکید بر یک امر فطری و بدیهی است. علامه طباطبائی(ره) با این رویکرد، تقریری از برهان صدیقین ارائه کرده است که تنها بر بدیهیات عقلی یا همان بینش های فطری استوار است و خداوند را به عنوان اولین مسئله و بلکه قبل از هر مسئله ای اثبات می کند. عده ای از اندیشمندان، تقریر علامه را مورد برسی قرار داده و آن را به روش های مختلفی تقریرکرده اند. برخی از این صاحب نظران ، ضمن تبیین برهان علامه، با مبانی و رویکردهای مختلف به تقریر علامه ، ایرادهایی وارد کرده اند . برخی، تقریر علامه را مرهون مقدماتی چون مطابقت حداکثری و وحدت وجود می پندارند،در حالی که حق بودن اصل واقعیت که محور استدلال علامه است، یک قضیه اوّلی است که احتیاج به هیچ نوع استدلالی حتی استدلال از طریق وجود خود وحالات خود ندارد و بر هیچ نظریه ای متکی نیست. عده ای دیگر، «واقعیت» به کار رفته در برهان علامه را، اعم از وجود و عدم می دانند. پاسخ این است که انسان، معدوم بودن شیئ را به صورت عدم مضاف درک می کند و نیافتن متعلق برای آن شیئ، هیچ گاه نیافتنِ عدم محض نیست؛ چون واقعیت داشتن به معنای عدم محض، تناقض است. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی ـ عقلی است واطلاعات در قالب «مسئله پژوهی» تدوین شده اند
درآمدی بر اخلاق عرفانی در اندیشه های تربیتی علامه محمد تقی جعفری
نویسنده:
محمد نجفی، مریم واحدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاق عارفانه، اخلاقی است که عرفاء و متصوفه مروج آن بوده اند و محور آن، مبارزه و مجاهده با نفس است. هدف این مکتب اخلاقی، تربیت انسان کامل است؛ انسان کامل که عصاره خلقت و جامع جمیع نشآت وجود و غایت آفرینش ما سوا است. علامه جعفری از جمله کسانی است که در طرح مباحث اخلاقی دارای رویکرد عرفانی می باشد ولی در این جا سعی شده است که به چهره اخلاق عرفانی ایشان توجه شود که توجه به اخلاق یکی از مولفه هایی می باشد که سبک زندگی را هدایت می کند و به سرمنزل مقصود می رساند. تا اخلاق نباشد قدم از قدم نمی توانیم برداریم. بدین جهت به شناخت دلالت های تربیتی دیدگاه وی مبادرت می نماییم. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی اخلاق عرفانی در اندیشه تربیتی علامه محمدتقی جعفری پرداخته است. بر این اساس می توان چنین نتیجه گیری نمود که عارف بدون اخلاق معنی ندارد و باید متصف به صفات اخلاقی مانند: یقظه و بیداری، بینایی دل، معرفت نفس، تفکر، ابتهاج (فناء فی الله) وصال حق و... باشد.
صفحات :
از صفحه 45 تا 80
آراء کلامی ابوالفتح کراجکی
نویسنده:
محسن زارع پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
محمّد بن علی بن عثمان مشهور به ابوالفتح کراجکی، یکی از بزرگان فقها و متکلّمان شیعه در قرن پنجم است؛ در این نوشتار با بررسی حدود 10 اثر کلامی مرحوم کراجکی? (اعمّ از کتاب و رساله) نمایه‏ای از آراء و اندیشه‏های کلامی وی در مسأله خداشناسی (ذات، صفات، افعال)، مسأله راهنما شناسی (نبوّت و امامت) عرضه شده است. وی پس از پرداختن به لزوم تحقیق در اصول دین در صورت تمکّن، به بیان برخی براهین در اثبات خداوند و اثبات وحدانیّت وی، همچون برهان تمانع، پرداخته است. قائل است تمامی اسامی خداوند از نوع صفات است و خداوند فاقد اسمی است که در آن وصفی نباشد. کراجکی? اسما و صفات الهی را توقیفی می‏دانند. مسأله بداء، حدوث و قدم عالم، قضا و قدر و شرح و تفسیر صحیح برخی روایات وارده در این باب، شبهاتی پیرامون عدل الهی، تفاوتهای عقیدتی جبریّون با فرقه محقّه، قاعده اصلح و برخی شبهات ملحدین در حوزه افعال الهی از دیگر مباحث مطرح شده در آثار این متکلّم گرانقدر است.وی در بحث نبوّت خاصّه نیز به بیان ادلّه اثبات نبوّت رسول خدا? پرداخته و به بیان برخی معجزات، ارهاص‏ها، برخی وجوه اعجاز قرآن و بعضی بشارتهای موجود در عهدین نسبت به نبوّت پیامبر خاتم? پرداخته است.بحث امامت به اصل یا فرع بودن مسأله امامت، وجوب امامت، عصمت امام، اثبات امامت امیرالمومنین? و تفضیل ایشان بر سایرین، اثبات امامت سایر ائمّه?، اغلاط فاحش عامّه در مسأله امامت، فلسفه غیبت امام زمان، عدم تنافی غیبت با فلسفه امامت و توجیه عمر طولانی امام زمان? پرداخته است.شایسته ذکر می‏باشد که در آثار مرحوم کراجکی? مباحث چندانی پیرامون معادشناسی به چشم نمی‏خورد.
ارزش زندگی از دیدگاه ملاصدرا
نویسنده:
علیرضا دهقانپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
انسان اهل محاسبه و معامله است؛ تا چیزی برای او نیرزد، آن را انتخاب نمی‌کند. ارزش زندگی به چیست؟ زندگی با وجود ناکامی‌ها، رنج‌ها و سختی‌ها چه ارزشی دارد یا حامل چه ارزش‌هایی است که وجودش را بر عدمش برتری بخشیده، پذیرش آن را بر عدم پذیرش آن راجح می‌سازد. فیلسوف بزرگ جهان اسلام مطابق اصول حکمت متعالیه، وجود را ارزش، خیر و کمال می‌داند. زندگی نیز که امری وجودی است، دارای ارزش ذاتی می‌باشد. از آنجا که وجود دارای مراتب است، زندگی انسان متناسب با درجه او از ارزش برخوردار است. البته ارزش‌های دیگری ـ اعم از تکوینی و ارادی ـ هست که ملاصدرا آنها را زینت‌بخش زندگی می‌داند. خشنودی خدا، کرامت انسانی، فطرت الهی، جاودانگی و عشق، ارزش‌های زندگی است. نیز هرگونه ارتباط شایسته با منبع وجود و کمال برتر، ارزش محسوب می‌شود. بنابراین ارتباط با خداوند، معیار ارزش زندگی است. فطرت الهی انسان، نشان می‌دهد که ارزش از درون انسان می‌جوشد و نیازی به اعتبار ارزش و نگاه به بیرون نیست. کرامت انسان امری وجودی و به جعل الهی است؛ لذا امری حقیقی است نه مفهومی اعتباری. مایه برتری و کرامت انسان، ظرفیت علمی او است که سبب برتری بر فرشتگان گشت. از نظر ملاصدرا عشق در هر موجودی سریان دارد. هر چه درجه وجود قوی‌تر باشد، عشق پررنگ‌تر است. هر چه نفس اشرف و اعلی باشد، محبوب او لطیف‌تر و پربهاتر است. جاودانگی ارزش است. زندگی انسان، جاودان است و مرگ تقابلی با جاودانگی ندارد. انسان با مرگ به مرتبه‌ای برتر و حیاتی حقیقی نایل می‌شود. بنابراین ارزش زندگی به ارزش‌های وجودی انسان برمی‌گردد. این ارزش‌ها دارای شدت و ضعف است. پس ارزش زندگی نیز دارای درجات و مراتب می‌باشد.
صفحات :
از صفحه 131 تا 161
مقایسۀ اجمالی «انسان‌شناسی» تومائی و صدرایی با تأکید بر ساختار تألیفیِ «جامع الهیات» و«اسفار»
نویسنده:
رضا رضازاده
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان شناسی جایگاهی بنیادین در نظام فلسفی-الهیاتیِ توماس آکویناس (Thomas Aquinas) و ملاصدرا دارد به گونه ای که نقش برجسته و مؤثر آن را در ساختار تألیفیِ دو اثر اصلی «خلاصۀ الهیاتِ» (Summa Theologiae) آکویناس و «اسفارِ» ملاصدرا به روشنی می توان دید و دریافت. بررسی تطبیقی نقش انسان شناسی با تأکید بر این دو اثر نشان می دهد که هر یک به طور مشابهی می کوشند تا آراء انسان شناختی را در چارچوب مجموعه ای از آراء متافیزیکی و در پیوند با دیگر حوزه های دانش ترسیم نمایند. در چنین منظومه معرفتی ای است که هم وجه هستی شناختیِ انسان به عنوان معلول/ مخلوق تبیین شده است، و هم مقام و موقعیت معرفت شناختی او در نسبت با خدا، خود و جهان. با این وصف، در مسئله «سلوکِ» انسان به سوی خدا، هر دو فیلسوف و الهیدان به تبیین های مختلفی دست زده اند که حاصلش شکل گیریِ ساختار تألیفی متفاوت است. اما از نظر کل نگرانه آن دو در نهایت مقصد و مقصودی یکسان را معرفی می نمایند. این اختلاف و اشتراک را در نحوه نفوذ و نقش مفاهیم و آموزه های بنیادین سنت مسیحی و اسلامی در نظام اندیشه آن دو بایست جستجو کرد.
صفحات :
از صفحه 73 تا 82
  • تعداد رکورد ها : 635