جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 8
مقام شناسی امامت در روایات تأویلی شیعه
نویسنده:
احسان خامنوی خیابانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امامت یکی از اصول اعتقادی شیعیان و از ارکان دین می باشد. قرآن کریم منبع مناسبی برای شناخت مقام امام بوده و ائمه اطهار(ع) در موارد بسیاری با استفاده از آیات قرآن به اثبات کمالات خویش پرداخته اند. در روایات تأویلی، آیات فراوانى بر مقامات ایشان تطبیق شده است .غالب فرازهایی از قرآن که بر اساس روایات تأویلی به مقام امام اشاره دارد حاوی کلماتی می باشند که با مفهوم هدایت ارتباط مستقیم دارند. هدایتی که منصب امام است راهنمائی محض نبوده و به معنای هدایت و ایصال به مطلوب به صورت ایصال تکوینی است. قرآن بر طریقیت امام در سیر و سلوک به سوی معبود تأکید داشته و صراط در اغلب آیات به ائمه و امیرالمومنین(ع) تعبیر شده است . امامت و ولایت، همان صراط مستقیمی است که خداوند برای بندگی خود گشوده است. سرنوشت انسان و خوشبختی یا بدبختی ابدی هرکس در گرو ارتباط با امامش می باشد که نشانگر اهمیت و تأثیر بى‏بدیل پیشوایان در زندگى و سرنوشت انسان در سراى جاودان آخرت مى‏باشد.
فلسفه دین از نظر کانت
نویسنده:
سمیه حبی‌قراتپه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کانت اصول موضوعه عقل عملی را در سه موضوع نفس، جهان و خدا مطرح می کند. او از جاودانگی نفس پلی به اثبات وجود خدا می زند و براهینی را که از قبل در مورد اثبات وجود خدا مطرح شده بود، مورد انتقاد قرار می‌دهد و از طریق عقل عملی راهی برای اثبات وجود خدا باز می‌کند و برهان اخلاقی را اقامه می‌کند.از نظر کانت انواع متعدد باور و اعتقاد دینی وجود دارد اما دین حقیقی یکی بیشتر نیست و آن دین اخلاقی ناب و مسیحیت تنها دین اخلاقی ناب است. کانت دین را همان قانون درونی ما می‌داند که بر قانونگذار فوق ما تأکید دارد. قانون درونی ما همان وجدان است بنابراین می‌توان عتاب و خطاب وجدان را نشانه حضور خداوند در دل خود بدانیم. خداوندی که کرسی قضاوتش را فوق ما مستقر ساخته و نیز سکوی داوری در درون ما قرار داده است.دین بدون وجدان اخلاقی چیزی جز خرافات نیست. کانت دیانت را در محدوده اخلاق و عقل تعبیر و تفسیر می‌کند و تکالیف انسان را به عنوان اوامر الهی معرفی می‌کند.از آنجا که این رساله جنبه تجربی، آماری و میدانی ندارد و صرفاً نظری است یعنی از نوع کیفی-توصیفی است، از روش اسنادی و کتابخانه‌ای استفاده شده است.در این پایان نامه تلاش شده است تا تصویری روشن از فلسفه دین کانت ارائه شود. از جمله نتایج بدست آمده می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:1- از دیدگاه کانت دین یهود، اتحادیه‌ای از گروهی از انسانهاست که به منظور تشکیل یک جامعه مشترک المنافع سیاسی گرد هم آمده‌اند. او دین یهود را دین نمی‌داند و قائل به وحدت ادیان است و دین مسیحی را تنها دین اخلاقی ناب معرفی می‌کند.2- کانت با گشودن باب توجیه عملی اقرار به امر متعالی، به گونه‌ای باور و ایمان به امور ورای حسی را تصدیق می‌کند و در پی از پس زدن شناخت، راهی برای ایمان باز می‌کند و به گونه‌ای به تجربه دینی روی می‌آورد.3- وی تبدیل شأن الهی به شأن انسانی را ارتقا و صعود انسان می‌داند و از نظر او مقام انسان در این تحول اخلاقی چنان رشد می‌کند که می‌تواند به طرح مفهوم الوهیت بپردازد.4- طبیعت انسان از نظر کانت در حالت بالقوه به طور کلی خیر است اما در موقعیت بالفعل فرض شر به طور ذهنی برای هر انسانی ضروری است حتی بهترین انسانها.5- در فلسفه کانت دین از سنخ اخلاق به شمار می‌آید و دین در محدوده اخلاق معنا پیدا می‌کند. دین مبتنی بر اخلاق و نیازمند به آن است.
بررسی تطبیقی انسان کامل از دیدگاه ابن‌عربی و عزیزالدین نسفی در دو کتاب فصوص الحکم و الانسان الکامل
نویسنده:
عباس نیکبخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مباحث عرفان اسلامی عمدتا بر ارکان اساسی و بنیادین استوار است؛ خدا ، انسان و طبیعت. بدین معنا که همه ی موجودات و از جمله انسان ، محل تجلی و ظهور آن حقیقت واحد، یعنی ذات باری تعالی هستند و در نتیجه به لحاظ واقیعت ، در هستی چیزی جز ذات واحد ایزد منان نیست. باید توجه داشت که این ذات واحد خود دارای مظاهر بی شماری است، به نحوی که همه ی عالم ، محل ظهور صفات و تجلی گاه او محسوب می شود. آفرینش عالم و ظهور آن حقیقت متعالی نیز در عرصه ی موجودات ، به علت شناخته شدن آن ذات واحد است ، چرا که رابطه معرفتی عالم با آن ذات گسسته است و هیچ راهی به آن وجود ندارد.انسان کامل در عرفان ، به مانند آیینه ای است که دارای دو چهره است؛ در یک چهره آن اسماء و صفات الهی تجلی می کند و حق سبحانه خود را در آن آیینه مشاهده می کند ، و در چهره دیگر آن، عالم هستی را با تمام اوصاف و کمالات وجودی نشان می دهد.چنین انسانی در عالم عرفان، خود عالمی است(عالم صغیر) و مجموع جهان، انسان کبیر است و میان این دو ، هماهنگی و تقارن مثال زدنی وجود دارد.از دیدگاه ابن عربی و عزیز الدین نسفی، خلقت انسان کامل، علت غایی آفرینش است و همو سبب ایجاد و بقای عالم ، اسم جامع الهی ، واسطه میان حق و خلق، راهنمای خلایق در شریعت و طریقت و نیز دارای هویتی الهی است.محی الدین عربی که بنیانگذار عرفان نظری است و نیز مبدع و مبتکر بسیاری از مسایل عرفانی محسوب می شود ، در قرن هفتم هجری اصطلاح " انسان کامل " را در میان حلقه درس عرفا مطرح ساخت و این اصطلاح از آن روزگار تاکنون به عنوان یک اصل پذیرفته شده در محفل عرفا مورد پذیرش قرار گرفته و ایشان به تشریح و تحلیل و اظهار نظر در رابطه با انسان کامل پرداخته اند.عزیزالدین نسفی نیز یکی از عرفایی است که حدودا همزمان با ابن عربی، به دفاع از این نظریه پرداخت و برای نخستین بار مساله انسان کامل را تحت عنوان یک کتاب مستقل به رشته تحریر در آورد و در میان عرفا به نشر و گسترش آنپرداخت . هر چند اندیشه و نظرات نسفی در مورد انسان کامل در مقایسه با ابن عربی از استحکام و دقت نظر کمتری برخوردار است ، اما درعین حال می توان آراء و اندیشه های او را به عنوان مرجع و کمک کننده سالکان و صوفیان متاخر بکار برد.ما در این رساله درصددیم با استفاده از محوریت مباحث مطرح شده در باب انسان کامل، در اندیشه شیخ اکبر و نیز عارف نستوه عزیزالدین نسفی به تشریح و تبیین افکار و عقاید این دو عارف والا مقام و بزرگوار پرداخته و دورنمایی از تفکرات ایشان در خصوص انسان کامل ، وظایف او نسبت به خودش، تعهدات او در مورد هدایت سایر انسانها ، جایگاه او در نظام آفرینش ، ویژگی ها و ... پرداخته و این مسائل را با دقت و حوصله مورد کنکاش و بررسی قرار دهیم.
مقام انسان از دیدگاه علامه طباطبایی و کارل یاسپرس
نویسنده:
علیرضا دانا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر در پی بررسی شأن وجایگاه انسان از دیدگاه دو متفکر شرقی وغربی است.آرا و نظریات علامه طباطبایی به عنوان یکی از چهره های فلسفه اسلامی و حکمت متعالیه و کارل یاسپرس به نمایندگی از اگزیستانسیالیسم الهی، مورد بررسی قرار گرفته است.بررسی مقام انسان در آرای یاسپرس وعلامه طباطبایی، بیشتر به موضوع ماهیت وشأن وجودشناختی انسان معطوف است وکمتر به هویت اجتماعی یا جایگاه هنجاری او در میان موجودات دیگر اشاره دارد.چیستی انسان و امکان شناخت او از منظر هر دو متفکر بررسی شده و با توجه به اشتراک آنها در متحوّل بودن وجود انسان و تلبّس دائمی او، نتیجه گرفته شده است که امکان ارائه یک تعریف دقیق وجامع نهایی از انسان وجود ندارد.در مرحله بعد، به منظور دستیابی به یک شناخت اجمالی از انسان، تحلیل کارکردها وشئون نفس مورد توجه واقع شده واصلی ترین عرصه هایی که محل ظهور وبروز آن است ارزیابی شده است. این حوزه ها عبارتند از: حوزه علم وشناخت، حوزه عواطف واحساسات وحوزه عمل، اراده وانتخاب.در حوزه علم ومعرفت، هر دو بر اتحاد عالم ومعلوم(هر یک با ادبیات خاص خود)، امکان علم ما به وجود واقعی اشیاء در خارج و بعضی مسائل دیگر تأکید دارند.ازطرف دیگر قول به ثبات و دوام حقیقت، و اعتقاد به شناخت پدیده ها بدون تصرف ذهن درآن از سوی علامه، و اعتقاد به نسبیت حقیقت و متغیر بودن آن، و پذیرش روش پدیدار شناسی از سوی یاسپرس، از جمله مسائلی است که مسیر آنها را از هم جدا نموده است.سرانجام در فصل پایانی، انواع روابط انسان از قبیل رابطه باخود، رابطه با دیگران ورابطه با خدا تبیین شده است.یاسپرس هماهنگ با سایر اگزیستانسیالیست ها، ارتباط با دیگران را یکی از ارکان به فعلیت رسیدن انسان می داند و بر رابطه انسان با خدا که آن را متعالی نامیده، تأکید می نماید. در نظام فکری علامه، چهره واقعی انسان در پرتو شناخت نفس جلوه نموده و خود شناسی بهترین وکامل ترین طریق ارتباط با خداوند و نیل به معرفت او قلمداد گردیده است.
کرامت انسان در قرآن کریم (ماهیت، مبانی، موانع)
نویسنده:
بهروز یدالله‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انگاره‌های انسان‌شناختی یکی از مقولات بنیادی در اندیشه معاصر است . پژوهش حاضر پس از معناشناسی «کرامت» و «انسان» در قرآن ، می کوشد به معنای دقیق «کرامت انسان» در نظام معنایی قرآن دست یابد. بررسی آراء قرآن پژوهان و مفسران نشان از آن داردکه در بحث کرامت انسان در قرآن ، نگاه یکسانی وجود ندارد . این پژوهش در صدد است تا 1) معنایی دقیق از کرامت انسان در قرآن کریم را ارائه دهد؛ 2)مبانی قرآنی کرامت انسان را تبیین کند؛در این بخش با بیان هفت مورد از مبانی کرامت ذاتی ( دارا بودن روح الهی ، خلافت الهی ، اختیار و اراده انسان ، تسخیر جهان هستی ، مسجود فرشتگان بودن ، امانت دار الهی بودن ، فطرت الهی داشتن ) به تبیین کرامت اکتسابی انسان پرداخته شد 3)موانع فرا روی انسان در دستیابی به کرامت را مورد تحلیل قرار دهد و موانع فردی و اجتماعی کرامت انسان را اعم از : درک نادرست از انسان ، صفات و خلقیات ضد ارزشی ، ، ظلم و بی عدالتی ، استبداد و استبداد زدگی ، حاکمیت طاغوت ، تهدیدهای امنیتی ، آسیب ه رسانی به حیثیت اجتماعی افرادو نابرابری و تبعیض بیان نماید . ایت تحقیق به این نتیجه رسیده است که از دیدگاه قرآن ، انسان بما هو انسان دارای کرامت الهی است . از این رو ، لوازم این کرامت نیز باید به عنوان موهبت های الهی برای انسان به رسمیت شناخته شود . با این قرائت از کرامت انسانی ، تمام آموزه های اسلامی کاملا با کرامت انسانی سازگار است.
مجازات‌های بدنی و کرامت انسانی
نویسنده:
محمدحسین طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی تردید رعایت کرامت انسانی در تعیین و اجرای مجازات ها به عنوان مساله ای بنیادین مورد توجه اسلام و نظریات غربی حقوق بشری می باشد . اماجهان بینی حاکم بر اسناد حقوق بشری همچون حقوق شناختی ، انسان شناختی ، هستی شناختی و معرفت شناختی، متفاوت از دیدگاه اسلامی می باشد . از آن جا که قواعد حقوق کیفری ریشه در مبانی نظری و فلسفی دارند فهم دقیق ریشه اختلافات موجود در قواعد کیفری اسلام و اسناد حقوق بشری ، مستلزم بررسی دقیق مبانی نظری آن ها می باشد .در جهان بینی توحیدی خداوند آفریننده جهان هستی می باشد و هر گونه معیار رفتار بد یا خوب را از او دریافت می کنند و منشاء حقوق نیز از آن اوست . در این جهان بینی جنبه های دنیوی با بعد اخروی ارتباط عمیق و جدایی ناپذیر دارند . در اسلام حقوق بشر از وظایف انسان نسبت به خداوند استنتاج می شود .انسان ها دارای کرامت ذاتی و اکتسابی هستند و ماهیت این کرامت عقل و روح و اراده است .اما در اندیشه حقوق بشر غربی کهمبتنی بر جهان بینی مادی و اندیشه مدرن ، دمکراتیک ، سکولار و لیبرال است ، منشا حقوق آز آن خداوند نمی باشد . در این اندیشه، حقوق بشر با انسان آغاز می گردد و با او به پایان می رسد . منشا اعتبار و مفهوم این حقوق،انسانی و صرفا برای انسان است . معیار کرامت ذاتی از این منظر، توانایی تعقل ، قدرت و اختیار اوست . دلیل اصلی طرح کرامت انسانی در اندیشه حقوق بشری غرب ، نظام کیفری خشن و غیرعادلانه ای بود که در برابر جرم اندک ، سنگین ترین مجازاتها را اعمال می کرده است و ارائه این بحث می توانست سنگ بنایی برای مبارزه با نظام کیفری خشن و غیر انسانی آن روزگار باشد . به دلیل تفاوت های دیدگاهی که در این زمینه وجود دارد ، اختلاف های بعضا اساسی در نوع حمایت های کیفری میان اسلام و نظریه غربی حقوق بشر بالاخص تعیین و اجرای مجازات های بدنی مطرح می گردد . این تفاوت تا جائیست که شاهد حجم گسترده انتقادات نسبت به مجازات های بدنی اسلامی و مغایرت آن با کرامت انسانی هستیم . در صورتی که در نظام جزایی اسلام واکنش نسبت به جرائم ، متفاوت است و در قالب حدود و قصاص و تعزیرات با شرایط ویژه و با پشتوانه و مصلحت خاصی اعمال می گردد .در واقع با ریشه یابی و آگاهی از دلایل تشریع این مجازات ها به این مهم دست می یابیم که سیستم جزایی اسلام واقع بین،دارای انعطاف و هماهنگ با مقتضیات زمانو مبتنی بر کرامت انسانی است و به مصلحت فرد و جامعه اهتمام می ورزد .
ساحات وجودی انسان در فلسفه صدرایی
نویسنده:
رضا درویشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله بنا داریم که از دریچه فلسفة ملاصدرا نگاهی به ساحات وجودی انسان بیاندازیم. بنابر نظر ملاصدرا اولا انسان چند ساحت دارد و ثانیا این ساحات همگی به وجود انسان بر می گردند. معرفت نفس در فلسفه ملاصدرا نقش کلیدی و محوری دارد بطوری که سعادت و شقاوت انسان را با توجه به آن مطرح می کند. از آنجا که بنظر ملاصدرا انسان عصاره تمام هستی است شناخت انسان نسبت به خودش او را به تمام هستی آگاه و وی را در رسیدن به مقصود نهایی کمک می کند.بنابر فلسفه صدرایی حل مشکلات انسان در گرو آگاهی انسان به چند ساحتی بودنش و درک درست او نسبت به چگونگی ارتباط آن ساحات نسبت به هم و عمل بر مقتضای آن آگاهی است به نظر ملاصدرا اگر مشکلاتی گریبان انسان امروزی را گرفته به غفلت او نسبت به حقیقت خود و عمل نکردن به مقتضای آن بر می گردد توصیه ملاصدرا به انسان امروزی می تواند این باشد که به حقیقت ذاتش متذکر شود و طبق آن عمل کند. در هر تحقیق شرط است که بگذاریم خود اثر به سخن بیاید پس سعی ما این بوده که به آثار ملاصدرا رجوع کنیم و بگذاریم خود به سخن بیایند و ما را راهنمایی کنند.
بررسی مبانی اخلاق فضیلت مدار مسکویه و نراقی از منظر قرآن کریم
نویسنده:
محمد مصطفائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
03. انسان شناسی Human nature , قرآن , رفتار اخلاقی , نگرش , جهت گیری ارزشی , اصطلاحنامه علوم قرآنی , قرآن , اصطلاحنامه اخلاق اسلامی , فضایل اخلاقی , جهت‌گیری ارزشی , انسان‌شناسی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن مسکویه، احمدبن محمد , آموزه فلسفی , فلسفه یونان باستان , هنر و علوم انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , شان انسانی , آموزه فلسفی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , هنر و علوم انسانی , فلسفه یونان باستان , هنر و علوم انسانی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , شان انسانی , ابن مسکویه، احمدبن محمد , آموزه فلسفی , آموزه فلسفی , شان انسانی , فلسفه یونان باستان , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , هنر و علوم انسانی , هنر و علوم انسانی , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , آموزه فلسفی , نراقی، محمدمهدی‌بن ابی‌ذر , ابن‌ مسکویه، احمدبن‌ محمد
چکیده :
با آغاز نهضت ترجمه در جهان اسلام، اخلاق فلسفیِ یونان باستان که یکسره اخلاقی «فضیلت‌مدار» بود، به ویژه با تبیین افلاطونی-ارسطویی آن، در میان حکیمان مسلمان رواج یافت. مسکویه(م 421 ق.) و ملا مهدی نراقی(م 1209 ق.) که از مهمترین پیروان این اخلاق هستند، به ترتیب، کتاب‌های «تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق»، و «جامع السعادات» را با این رویکرد تألیف کردند. نظام اخلاق فضیلت، بر انسان‌شناسی فلسفی و عقل‌گرایی آن، استوار است. لذا، فصل ممیز انسان «عقل» او تعیین می‌شود و فضیلت برتر «حکمت» است و سعادت قصوی هم، سعادتی عقلانی است. در این اخلاق، فضیلتِ هر یک از قوای سه‌گانه نفس(عاقله، غضبیه، شهویه)، در حالتی میانه‌ی افراط و تفریط حاصل می‌شود؛ بنابراین معیار فضیلت، «حد وسط» است. در همین راستا، پرسش اصلی رساله، بررسی مقدار انطباق دستاورد اخلاق فلسفی مسکویه و نراقی، با دیدگاه قرآن کریم است، چراکه به‌نظر می‌رسد طبق آیات، «روح الهی» انسان، فصل ممیز اوست، و با توجه به «کرامت»و گرایش اصیل این روح به «ایمان»، به‌جای تأکید بر حکمتِ نظری، «تقوا» که ناظر به حیث اراده و انتخابگری «عاقلانه» انسان است، اولویت می‌یابد و سعادت قصوی هم، منحصر در بُعد معرفتی انسان نمی‌شود. ضمناً، معیار فضیلت بر اساس تقابل بنیادین و دوقطبی حق و باطل(ایمان و کفر) در قرآن، «عدل» و ادای حق، طبق موازین شرعی و عقلی است. نتیجه آن‌که: مبانی مورد پذیرش این دو حکیم از اخلاق فضیلت‌مدار، قالب جامع و بی‌نقصی برای اخلاق قرآنی تشکیل نمی‌دهند؛ بلکه برای تدوین اخلاق اسلامی باید چارچوب آن نیز، از منابع اصیل دین(قرآن و حدیث) استخراج گردد.
  • تعداد رکورد ها : 8