جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 650
تفسير الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل (طبع دارالمعرفة فی مجلد واحد)
نویسنده:
أبو القاسم جار الله محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمی؛ اعتنی به وخرج احادیثه وعلق علیه:خلیل مامون شیحا
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالمعرفة للطباعة والنشر والتوزیع,
چکیده :
تفسیر الکشاف، که نام کامل این تفسیر «الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل» است، به کشاف زمخشری شهرت دارد. زمخشری درباره آن چنین سروده است: تفاسیر قرآن بود بی شمار ولی همچو کشاف ندیده کسی، تو گر طالب فهم قرآن بدی به کشاف روی آر اگر عاقلی. / داستان تالیف کشاف همانگونه که ذهبی از قول زمخشری نقل کرده بسیار شنیدنی است. زمخشری می‌گوید: من دیدم برادران دینی از مذهب عدلیه که دارای علم عربی و اصول دین هستند هر‌گاه به تفسیر آیه‌ای از قرآن مراجعه می‌کنند و من بعضی از حقایق آیات را برایشان بیان می‌کنم بسیار تمجید و تعجب می‌کنند و از شوق پر می‌کشند به سوی تفسیری که بتواند جوابگوی مسایل قرآنی آثار باشد تا اینکه آمدند و دور من جمع شدند و از من درخواست کردند کشاف را برای آنان املا کنم من از این مطلب سر باز زدم آنان قبول نکردند و گفتند به نزد بزرگان دین و دانشمندان معتزلی می‌رویم و آنان‌را واسطه می‌کنیم. آنچه که مرا از قبول این درخواست باز می داشت علاوه بر اینکه قدرت و توان علمی آنرا نداشتم این بود که قبول این خواسته بر من واجب نبود زیرا دقت در آن مانند واجب عینی است که در این زمانه مورد توجه نیست و کسی به دنبال آن نیست و همت مردم از این مقدار علم بسیار کم و کوتاه است تا چه رسد به تفسیری که بر اساس علم معانی و بیان بنیان نهاده شود. به همین خاطر مقداری پیرامون فواتح سور و حقایق سوره بقره بصورت سوال و جواب برایشان مطرح کردم. چون تصمیم گرفتم به زیارت خانه خدا بازگردم و از خانه خدا کسب فیض نمایم به سوی مکه حرکت کردم از هر شهری که می‌گذشتم کسانی‌را می‌دیدم که متاسفانه معارف قرآن را به اهلش یاد نمی‌دادند و به این خاطر با دیدن من سعی می‌کردند تشنگی معارف قرآن خویش را سیراب کنند دور من حلقه می‌زدند و در یادگیری حرص می‌ورزیدند از توجه من به آنان به اهتزاز در می آمدند و از نشاط من به وجد و حرکت در می‌آمدند. تا این‌که رحل اقامت را به مکه افکندم در آنجا سید ابو الحسن بن حمزة بن دهاس که از بنی حسن است نسبت به بنده بسیار لطف فرمود و درخواست نمود که این تفسیر را بنگارم بنده عرض کردم مرا معاف بدار زیرا عمر من به ۶۰ و ۷۰ رسیده و دیگر توانایی تحقیق و تفحص را ندارم و باید میانه‌روی کنم ولی با این حال خداوند توفیق داد تا به مدت دو سال و چهار ماه (مدت خلافت ابوبکر) آن را به پایان برسانم در حالیکه سی سال بود که من در انتظار چنین سالی بودم و این از برکت خانه خداست./ ذهبی در تفسیر و مفسرون می‌گوید: ارزش این تفسیر با چشم‌پوشی از گرایش اعتزالی آن، چنان است که تا به حال کسی مانند آن را تالیف نکرده است بخاطر وجوه اعجازی که از قرآن بیان کرده و زیبایی نظم و بلاغت قرآنی که در آن اظهار کرده. تا به حال کسی مانند زمخشری نتوانسته برای ما زیبایی قرآن و سحر بلاغت آن را بازگو کند. زیرا وی در بسیاری از علوم مهارت داشت به ویژه در واژه‌شناسی عربی تبحر فوق‌العاده داشته است. اشعار عرب را به خوبی می‌شناخته به علاوه اینکه در احاطه به علوم بلاغی و معانی و بیان و ادبیات عربی ممتاز بود./ این نبوغ علمی و ادبی به بهترین وجه در تفسیر کشاف متبلور شده است بطوری‌که از هنگام تالیف تاکنون مورد توجه دانشمندان بوده و دلهای مفسران را ربوده است. در حقیقت زمخشری تمام ابزار و وسایلی را که مفسر بدان نیاز دارد در این تفسیر گردآوری کرده و آن‌را در اختیار مردم نهاده است. تفسیر کشاف در موضوع خود یگانه است و در چشم دانشمندان و تفسیرپژوهان همچون کوه استواری است که صعود به قله آن بسیار مشکل به نظر می‌آید./ ویژگی‌های تفسیر: ۱- زمخشری در پرده‌برداری از بلاغت قرآن و بیان وجوه اعجاز آن و تبیین لطایف و دقایق معنای آن گوی سبقت را از همگان ربوده و پس از وی کسی به مقام وی نرسیده است. ۲- تمام کسانی که وی را بخاطر اعتقاد اعتزالی سرزنش کرده‌اند ولی در مهارت در واژه‌شناسی عربی و فصاحت و بلاغت ستوده‌اند و گفته‌اند وی پیشوای واژه شناسی و بلاغت قرآنی است. ۳- هر مفسری در تفسیرش چیزی را بطور غالب بیان می‌کند که در آن مهارت دارد ولی تفسیر کشاف یک ویژگی خاصی دارد که مجموعه‌ای است که بعضی از آن بعض دیگر را تکمیل می‌کند. ۴- کشاف در موضوع خود از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و بر سایر تفاسیر پیشی گرفته و باعث شده که یکی از تراث علمی بسیار عالی در تفسیر به شمار آید. ۵- تفسیر زمخشری آینه تمام نمای تفکر اعتزالی است هم برای دوستداران مذهب معتزلی و هم برای منتقدان آن. یعنی مذهب معتزله را بسیار واضح و شفاف منعکس می‌کند تا کسی که می‌خواهد بین نزاع قدیمی اشاعره و معتزله داوری کند مستندات روشنی داشته باشد. در پایان باید گفت: تفسیر کشاف زمخشری از چنان مقام و منزلتی برخوردار است که یکی از مراجع و مصادر مهم تفسیر کلاسیک به شمار می‌آید. / سخن استاد مطهری: مرحوم استاد شهید آیت‌الله مطهری در کتاب ارجمند خدمات متقابل اسلام و ایران می‌نویسد: «اهتمام ایرانیان به تفسیر و فقه و حدیث که مستقیما با متن اسلام مربوط است، از هر مورد دیگر بیشتر بوده است. در هر قرنی صدها و هزارها مفسر وجود داشته و صدها تفسیر نگاشته شده است. برای اینکه نمونه‌ای از خدمات ایرانیان در تفسیر ارائه داده شود، کافی است که نظری به تفاسیر برجسته و مفسران مشهور و معروف میان مسلمین بیندازیم. خواهیم دید اکثر این مفسران ایرانی بوده‌اند...» آنگاه در‌باره تفسیر کشاف و نویسنده‌اش می‌گوید: «این کتاب معروفترین و متقن‌ترین تفاسیر اهل تسنن است. از نظر نکات ادبی، بالخصوص نکات بلاغتی، در میان همه تفاسیر ممتاز است. مؤلف این تفسیر ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری خوارزمی ملقب به جارالله از اکابر علمای اسلام به شمار می‌رود. کتابهای زیاد در ادب، حدیث و موعظه تالیف کرده است. با اینکه این مرد از بلاد شمالی ایران و سرزمین‌های سردسیر بود، سالها در مکه معظمه مجاور شد و گرمای طاقت‌فرسای آنجا را تحمل کرد؛ زیرا معتقد بود مجاورت بیت‌الله آثار معنوی فراوانی دارد. چون سالها مجاور بیت‌الله بود، به جارالله‌ معروف گشت و ظاهرا در همان وقت تفسیر کشاف را نوشت...» مرحوم استاد جای دیگر نیز از او یاد کرده است؛ به هنگام معرفی مؤلف تفسیر مجمع‌البیان: «وی در ‌۵۳۶ از تالیف این تفسیر فراغت‌ یافت. مجمع‌البیان از نظر ادبی و حسن تالیف بهترین تفسیر است. شیعه و سنی برای این تفسیر اهمیت فراوان قائلند. طبرسی پس از فراغ از مجمع‌البیان، به تفسیر کشاف وقوف یافت و پسندید و در آن نکاتی از جنبه‌های ادبی یافت که از خودش در مجمع‌البیان فوت شده بود. تفسیر جوامع‌الجامع را با توجه به لطایف کشاف نگاشت.» زمخشری (۴۶۷ـ ۵۳۸ق) بهره وافری از لغت، شعر، اشارات، کنایات، اسرار و رموز زبان عرب داشت و بر علوم بلاغت و بیان، اعراب و ادب مسلط بود و با این دستمایه به تفسیر قرآن پرداخت. تفسیر کشاف به جنبه ادبی و بلاغی قرآن کریم توجه خاصی دارد و به همین جهت نیز در میان اهل ادب عربی و تفسیر و ترجمان قرآن کریم آوازه و رواج دارد. //////////
تحلیل رابطۀ دین و اخلاق از نگاه ابن‌تیمیه و آدامز
نویسنده:
علیرضا ارام، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئلۀ‌ این پژوهش، تحلیل و مقایسۀ نسبت دین و اخلاق از نگاه ابن‌تیمیه و رابرت آدامز است. در مسیر دریافت پاسخ، موضع این دو متفکر را در چهار بخش به تفصیل بررسی کرده‌ایم. حاصل مقایسه این است که از نگاه ابن‌تیمیه، اخلاق در تمام ساحت‌های چهارگانۀ وجودی، معرفتی، معنایی، و هنجاری به دین وابسته است. اما آدامز، در عین وابسته انگاشتن اخلاق به دین در دو ساحت وجودی و هنجاری، در بحث از نسبت معرفتی و معنایی، به تمایز و استقلال اخلاق از دین متمایل می‌شود. با این همه در مقام ریشه‌شناسی و نقد نگرش آنان باید گفت: اولاً شباهت مبنایی نگرش این دو چشمگیرتر از تفاوت بیانی آن‌ها است. ثانیاً چالش پیش روی آنان در این نقیصه برجسته می‌شود که هیچ‌کدام پاسخ مناسبی را برای تبیین رابطۀ دین و اخلاق تدارک ندیده و فرآیند تعامل اخلاقی خدا و خلق را به روشنی ترسیم نکرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 16
ترابط ذات و صفات خدا از نظر قاضی عبدالجبار معتزلی، امام فخر رازی و ملاصدرا
نویسنده:
عارف سالمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ترابط ذات و صفات الهی یکی از مهم‌ترین مسائل فلسفی و کلامی است. اندیشمندان مسلمان درباره‌‌‌ی آن بحث و اظهار نظر کرده‌اند و بیشترین نزاع در مورد صفات ثبوتی ذاتی حقیقی و ذات اضافه و حالت مصدری آن‌ها مانند حیات، قدرت و علم صورت گرفته است. ولی نکته‌ی در خور تأمل در اینجا این است که صاحب نظران مسلمان با تمام تنوّع مکتبی و مسلکی، در زائد بودن صفات فعل و صفات اضافه‌ی محض تفاوت جوهری ندارند. نفی صفات از سوی مولفان و محققان به قدریّه و جبریّه نسبت داده شده است. در این پایان‌نامه به جای نگاه خطی در تطبیق آراء و بسنده کردن به تطبیق اندیشه در محور مسائل، قاضی عبدالجبار، فخررازی و ملاصدرا در محورهای روش، مبانی و اصول و مسائل مورد مقایسه قرار داده‌ شد و وجوه تشابه و تمایز آن‌ها مورد بررسی قرار گرفت. در این میان در مورد ذات و صفات الهی، به معتزله دیدگاه‌های گوناگونی نسبت داده اند، اما براساس تحقیقات صورت گرفته توسط نگارنده در این پایان‌نامه به نظر می‌آید که دیدگاه پذیرفته شده‌ی اکثریّت قاطع آنان عینیّت صفات با ذات است و نسبت نظریه‌ی نیابت به آنان خالی از اشکال نیست. دیدگاه احوال ابو هاشم جبائی به دلیل نفی وجود و عدم از صفات قابل پذیرش نیست. با بررسی آثار مختلف قاضی عبدالجبار، نگارنده به این مهم رهنمون شده است که دیدگاه‌های متفاوتی از جمله دیدگاه حال، عینیت و اعتبارت ذهنی دانستن صفات در آثار او در باب ترابط ذات و صفات قابل برداشت است. اما به نظر نگارنده در میان این دیدگاه‌ها نظریه‌ی عینیت ذات و صفات ترجیح دارد. اشاعره و پیروان برجسته‌ی این مکتب همانند فخر رازی، صفات واجب تعالی را نسب و اضافات می‌دانند و معتقدند که اتصاف خدای متعال به صفاتی همچون حیّ، قادر و عالم بدون مبدأ زائد بر ذات محال است. فخررازی برای اثبات ادعای خود دلایلی ذکر و اشکالاتی بر نظریه‌ی عینیّت وارد کرده است، اما در آثارش نظریه‌هایی از قبیل زیادت صفات بر ذات، نسبی دانستن آن‌ها، نه عین ذات و نه غیر ذات بودن صفات و تمایل به عینیت را نیز مطرح کرده است. ولی با بررسی‌های صورت گرفته و توجه به اقامه‌ی دلیل بر زیادت و اشکال وارد کردن وی بر عینیت صفات و ذات در المطالب العالیه که یکی از آخرین آثار اوست به نظر می‌آید تمایل او به زیادت، بیشتر و آشکارتر است. صدرالمتألهین شیرازی و پیروان او بر اساس اصولی نظیر اشتراک معنوی وجود و صفات، تشکیک وجود و صفات، وحدت و بساطت الهی و واجب الوجود من جمیع الجهات دانستن خدای متعال، معتقدند که صفات الهی عین ذات اوست و به نظریه‌ی اتحاد مصداقی و تغایر مفهومی صفات قائل شده‌اند و بر ادعای خود براهین عقلی و ادلّه‌ی نقلی اقامه کرده‌اند. در این تحقیق به این نتیجه رهنمون شد که سه اندیشمند یاد شده نه یک نظر بلکه نظریات گوناگونی را مطرح کرده‌اند که نگارنده در مقام داوری بر اساس پاره‌ای از ملاک‌ها نظری را از میان نظرات آن‌ها ترجیح داده‌ است.
بررسی منحنی تحول معنای رویت خدا از منظر (سه دوره) اشاعره
نویسنده:
علیرضا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
یکی از اصول فرقه اشاعره «رؤیت خدای تعالی توسط مؤمنین با چشم بصری در سرای آخرت است».این موضوع از زمان شکل‌گیری این فرقه در اوایل سدۀ چهارم هجری قمری از سوی ابوالحسن اشعری تاکنون ادامه دارد. اشاعره در تقابل با فرقه معتزله، تقریرات و تبیینات متفاوتی از رؤیت خدا داشته‌اند. معتزله در بارۀ رؤیت خدای تعالی به مانند شیعه به تنزّه و عدم جسمیت خدای تعالی معتقدند. این نوشتار به بررسی تحولات و تطورات نقلی و عقلی آراء بزرگان اشاعره یعنی اشعری، غزالی و فخر رازی در بارۀ رؤیت خدای تعالی پرداخته است. نگارنده به شیوه تحلیلی – توصیفی و با استفاده از مهمترین منابع موجود از سه شخصیت مذکور، تلاش کرده است تا در سه فصل جداگانه به دلایل نقلی و عقلی رؤیت خدای تعالی و تقریرات و تبینات هر یک از سه شخصیت اشاعره پرداخته و در فصلی جداگانه به بررسی نقاط اشتراک و افتراق آنان اقدام نماید. ابوالحسن اشعری در دو کتاب خود « الابانه» و « اللمع» فصل‌های مجزایی به معنای رؤیت خدای تعالی اختصاص داده و با استناد به حدیث رؤیت ماه منسوب به پیامبر اسلام (ص) و آیات قرآنی دلایل نقلی خود را مبنی بر رؤیت خداوند به وسیله مؤمنین در آخرت تبیین می‌نماید، و نیز با تبیین «دلیل وجود»، «دلیل رؤیت»، «دلیل پاداش و انعام مؤمنین» و «دلیل حدوث » دلایل عقلی خود را تبیین می‌کند. ابوحامد غزالی در کتاب «الاقتصاد فی الاعتقاد» دیدگاه کلامی و در دو کتاب «الاربعین» و «روضۀالطالبین» دیدگاه عرفانی خود را در بارۀ معنای رؤیت خدا آورده است. او با استناد به همان آیات قرآنی اشعری به معنای رؤیت خدای تعالی پرداخته، و با عرضۀ دلایل کلامی و عرفانی همانند: «دلیل جهت وحکم مقابل»، «دلیل علم و آگاهی»، «دلیل ادراک و کشف تام» و «دلیل لذت» از دیدگاه خود در مسأله رؤیت خدای تعالی دفاع می‌کند. فخر رازی در کتاب «تفسیر مفاتیح‌الغیب» بحث‌های نقلی و کلامی از رؤیت خداوند ارائه کرده‌است، دلایلی همچون «دلیل ادراک»، «دلیل نفی عموم»، «دلیل تحول»، «دلیل حس ششم»، «دلیل آیات خاص»، «دلیل مدح» و«دلیل وجود و نیازمندی به علت» از جملۀ آنهاست او در کتاب «المحصل» ضمن استناد به همان آیات مطرح شده اشعری مجدداً «دلیل مدح»، «دلیل وجود»، «دلیل حکم مقابل» و «دلیل ادراک» را تکرار می-کند. در فصل بررسی‌های تطبیقی با نگاهی شعاعی مشتمل بر روش، معناشناسی، ادله و گستره به بررسی تطبیقی مسأله رؤیت پرداخته شده است، و تفاوت آراء آنها در موارد چهارگانه مذکور مشهود است.
بررسی شرایط و اوصاف امامت از نظر (امام فخر رازی، قاضی عضدالدین ایجی و شیخ طوسی)
نویسنده:
زینب نظیفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث امامت از زنده ترین و ارزنده ترین بحثهای کلامی، فقهی و اجتماعی است , که پس از رحلت پیامبر عظیم الشان اسلام راجع به برخی مسائل مهم اسلام نظیر:ضروت وجوب امام درجامعه اسلامی، انتخابی یا انتصابی بودن امام، اوصاف و ویژگی های امام، و...،اختلاف نظرها و دیدگاه های مختلفی درمیان مسلمانان به وجود آمد که پاسخ به این مسائل باعث بوجود آمدن مذاهب وفرق مختلفی گردید. لذا بناست دراین تحقیق به حول و قوه الهی جهت روشن شدن برخی از سوالات و ابهامات در بحث شرایط و اوصاف امامت، برخی از دیدگاه ها و نظرات ، سه شخصیت مهم کلامی : قاضی عضدالدین ایجی و امام فخررازی از متکلمان معروف اشاعره وشیخ طوسی از علمای گرانقدر شیعه مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش به طور کلی در 6فصل گرد آوری شده است کهفصل اول شامل طرح مساله، فصل دوم به بررسی امامت در آیات قرآن ، روایات و تفاسیر مختلف از منظر متکلمان شیعه و سنی پرداخته است. فصل سوم ، شرایط اوصاف امامت را از نظر فخر رازی بیان می کند، در فصل چهارم شرایط و اوصاف امامت از نظر قاضی عضدالدین ایجی و در فصل پنجم نظرات شیخ طوسی در باب شرایط و اوصاف امامت بیان گردیده است. در فصل ششم به مقایسه آراء سه متکلم و وجوه تشابه و تفاوت در باب شرایط و اوصاف امامت پرداخته شده است .نوع و روش تحقیق بررسی فرضیه ها و پاسخ گویی به سوالات توصیفی و تحلیل محتوا می باشد. حاصل این بررسی این است که ،در بحث وجوب امامت هرسه متکلم نصب امام را واجب می دانند ولی متکلمان اشعری من جمله فخر رازی و عضدالدین ایجی نصب امام را بر مردم واجب می دانند به صورت سمعا و نقلی ولی شیخ طوسی و سایر متکلمان شیعه با استناد به دلایل عقلی متعدد نصب امام را از باب قاعده لطف بر خدا واجب می دانند.فخر رازی و ایجی تعیین امام را به انتخاب مردم صحیح می دانند اما شیخ و سایر علمای شیعه تعیین امام را از طریق نص ممکن می دانند.در خصوص شرایط و اوصاف امام، فخر و ایجی عصمت امام را نمی پذیرند و تقدیم مفضول بر فاضل را اولی می دانند زمانیکه تقدیم فاضل سبب شرو فتنه ای شود.شیخ طوسی از این نظر قائل به عصمت امام ازهر گونه خطا و اشتباه و معتقد به انتخابی بودن امام از طریق نص، افضلیت، که علاوه بر متکلمان شیعه، مورد قبول جمعى از متکلمهاى اهل سنت نیز بوده است.قریشى بودن ،که مورد قبول متکلمهاى شیعه و اهل سنت است.
نقد نسبیت‎گرایی اخلاقی از دیدگاه استاد مطهری و پویمن
نویسنده:
زهرا لطفعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از نسبیت یا اطلاق اصول اخلاقی یکی از مهم‌ترین مباحث اخلاقی است. از آن‌جا که موضع‌گیری در قبال این موضوع در ارائه‌ی تعریف از اخلاق نیز موثر است و همچنین قول به نسبیت اخلاق معمولاً در تزاحم شدید با آموزه‌های دینی قرار می‌گیرد، این مبحث از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. رساله‌ی حاضر به بررسی دیدگاه استاد مرتضی مطهری و لوییس پی. پویمن می‌پردازد. این دو متفکر نسبیت‌گرایی اخلاقی را مورد انتقاد قرار می‌دهند، اما با دو رویکرد متفاوت. استاد مطهری از منظر مطلق‌گرایی نسبیت اخلاق را نقد می‌کند و پویمن از منظر عینیت‌گرایی آن را مورد انتقاد قرار می‌دهد.
بررسی همگرایی و واگرایی اشاعره،حنابله و معتزله در دوره سلجوقی در بغداد (429-590ق)
نویسنده:
کوهسار نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سه فرقه اشاعره،حنابله و معتزله در دوره سلجوقي درفاصله سال هاي(429-590ق)درتعامل همگرايي و واگراييبايکديگربودند.اشاعره وحنابله ازگروههاي اهل سنت بودندودرمسائل فکري واعتقادي نسبت به ديگرگروهها داراي همگرايي بيشتري بودند واين رونددردوره سلجوقي همواره تداوم يافت.بااين وجود منازعات ودرگيري هاي زيادي بين دو گروه دردوره سلجوقي روي داد. ازسال467تا512قتعامل خليفه وسلطان سلجوقي درحالت واگرايي بود وقدرت خليفه محدود به امور مذهبي شده بود وباقدرت گرفتن سلطان، وزير او خواجه نظام الملکنيز داراي قدرت زيادي بود ونظاميه بغداد رابراي حمايت از اهل سنت علي الخصوص انديشه شافعي- اشعري بنانهاد. درگيري هايي که بين‌اشاعره وحنابله رويداد نسبت به دوره ي اول سلجوقي داراي خشونت بيشتري بود ومنجر به قتل و خونريزي شد.اما روابط معتزله با اشاعره وحنابله به گونه ديگري بود. در دوره سلجوقي تعامل اشاعره وحنابله بامعتزله در زمينه تأثير گذاري وتأثيرپذيري از همديگردرزمينه دانش هاي کلامي،فقهي وحديثي همواره تداوم داشت.امادرعرصه روابط اجتماعي وسياسي معتزله بغداد فشارسياسي واجتماعي زيادي رامتحمل شدند،خليفه عباسي القائم دستورقرائت دوباره اعتقاد نامه قادري را به منظور تضعيف معتزله صادر کردو اشاعره و حنابله دراجراي اين فرمانباخليفه هماهنگ بوده ودراجراي آن خليفه را مساعدت نمودند.عوامل متعددي درهمگرايي و واگرايي اشاعره، حنابله ومعتزله دردوره سلجوقي دربغداد دخالت داشته اند.دررابطه باواگرايي اشاعره وحنابله دردوره سلجوقي دربغدادپنج عامل ؛گرايش حنابله به تجسيم، گرايش اشاعره به تصوف، همگرايي وواگرايي بين سلطان سلجوقي و خليفه عباسي،تأسيس نظاميه توسط خواجه نظام الملک وحمايت آشکار وپنهان او از اشاعره بيش از ساير عوامل تأثير گذاربود.دررابطه باتعامل معتزله با اشاعره و حنابله ،رويکرد معتزله در باب خلق قرآن و حوادثي نظير صدور فرمان محنه ازسوي مأمون وحمايت معتزله از خليفه وآزار وشکنجه فقها توسط عوامل خليفه بيش ازساير عوامل موثربوده است.دراين پايان نامه تلاش شده است تا باعنايت به عوامل وفرضياتي که مطرح شد تعامل همگرايي و واگرايي اشاعره ،حنابله و معتزله دردوره سلجوقي دربغداد (429-590 ق) تبيين و بررسي شود.
علم پیشین الهی و افعال انسان از دیدگاه اشاعره، معتزله و امامیه
نویسنده:
حمیدرضا سلیمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معتزله علم پیشین الهی را ثابتات ازلیه می‌دانند و با اثبات شیئیت و ثبوت برای ممکنات معدوم، متعلق علم حق تعالی را همین ثابتات ازلیه دانستند چون قائلند خداوند علم ازلی دارد و علم بدون ثبوت معلوم محال عقلانی است. اشاعره علم پیشین الهی را صفت زائد بر ذات و قدیم می‌دانند. و مکتب امامیه در علم پیشین الهی به علم اجمالی در عین کشف تفصیلی قائل شده‌اند. معتزله در افعال انسان به تفویض گرویده و اشاعره در این باب به نظریه کسب قائل شده‌اند و امامیه در افعال انسان نظریه امر بین الامرین راحق دانسته‌اند و با استدلال‌های محکم و استوار ثابت می‌کند که علم ازلی خداوند و افعال انسان با وصف اختیار تعلق می‌گیرد؛ یعنی متعلق علم ازلی الهی افعال اختیاری انسان است، و علم پیشین الهی هیچ منافاتی با اختیار انسان ندارد و سبب جبری شدن افعال آدمی نمی‌گردد؛ و سازگاری علم پیشین الهی و اختیار انسان تنها بر اساس نظریه امر بین الامرین قابل تبیین است.
بررسی رابطه علم، قدرت و اراده خداوند با اختیار انسان
نویسنده:
عبدالصمد معتمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع تحقیق حاضر رابطه علم، قدرت و اراده خداوند با اختیار انسان از دیدگاه اشاعره، معتزله و امامیه است. در این تحقیق تلاش شده است که دیدگاه این سه مکتب را از منظر کلامی مورد بررسی و تبیین قرار دهیم. اشاعره بر اساس توحید در ربوبیت و خالقیت معتقدند که افعال و کردار و گفتاری که از انسان سر می‌زند به قدرت و اراده خداوند است. قدرت و اراده انسان در آن هیچ تاثیری ندارد و تنها با فعل متقارن هستند بدون اینکه در ایجاد آن موثر باشند به طوری که افعال و اعمال انسان را در واقع خدا انجام داده و انسان ظرف صدور فعل اختیاری است. لذا به صورت مجازی انجام فعل به انسان نسبت داده می‌شود. لازمه این اعتقاد اسناد ظلم به خداوند است به این معنا که خداوند انسان را به ارتکاب گناهان مجبور کرده و در عین حال به خاطر آن گناه او را مجازات می‌نماید و این اسنا ظلم به خداوند استو حال اینکه خداوند عادل مطلق است و به هیچ بنده‌ای کوچکترین ظلم و ستمی را روا نمی‌دارد. تحقیق حاضر به تشریح دیدگاه‌های کلامی سه مکتب اشاعره، معتزله و امامیه درمقوله نسبت بین قدرت، علم و اراده الهی با اختیار انسان‌ها می‌پردازد و میزان تأثیر قدرت، علم و اراده خداوند متعال در اختیار آدمی از منظر این مکتب کلامی را تجزیه و تحلیل می‌کند. نویسنده برآن است تا نشان دهد انسان نه مختار است و نه مسلوب‌الاختیار، بلکه فعل اختیاری آدمی در عین این‌که فعل اوست، فعل خدا نیز محسوب شده و هیچ منافاتی بین آن‌ها وجود ندارد. به دیگر سخن، نه جبر لازم می‌آید و نه تفویضی در کار است. بدین منظور در چهار فصل دیدگاه‌های اشاعره، معتزله و امامیه را در این زمینه شرح می‌دهد. ابتدا کلیاتی از تحقیق و مفهوم واژه‌های علم، قدرت، اراده، جبر، اختیار، تفویض و امر بین‌الامرین و... سپس نسبت بین علم خدا و اختیار انسان بیان می‌شود. نگارنده در این زمینه اقسام و مراتب علم الهی همچون: علم به ذات خویش، علم به همه اشیا قبل و بعد از ایجاد و ادله علم به احوال موجودات قبل از آن‌ها را بررسیده و علم ذاتی، علم فعلی و سایر مراتب علم باری‌تعالی را از منظر اشاعره، معتزله و امامیه مطرح می‌سازد و دیدگاه‌های آنان را درباره رابطه علم خدا با اختیار انسان ذکر و تجزیه و تحلیل کرده است. نویسنده در فصل سوم به رابطه بین قدرت خداوند با اراده و اختیار انسان اشاره کرده و ضمن بررسی قلمرو قدرت خدا، عمومیت و عدم تناهی این قدرت، دیدگاه‌های اشاعره، معتزله و امامیه را در نسبت بین قدرت خدا و اختیار انسان‌ها شرح می‌دهد. وی سپس ادله امامیه را تقویت کرده و شبهه‌های وارد شده در این زمینه را پاسخ می‌گوید. نگارنده در فصل چهارم با اشاره به رابطه اراده خداوند متعال با اختیار انسان و ضمن تبیین مفهوم اراده و حقیقت آن در مورد خداوند و تفاوت اراده و مشیت الهی، نسبت بین اراده الهی و اختیار انسان را از دیدگاه اشاعره، معتزله و امامیه بررسیده و دلیل‌های عقلی و نقلی امامیه درباره عدم منافات اراده الهی با اختیار انسان در صدور افعال را فراروی خوانندگان می‌نهد. آن‌گاه به جمع‌بندی تحقیق و نتایج حاصل از تطبیق دیدگاه‌های این سه مکتب کلامی می‌پردازد.
  • تعداد رکورد ها : 650