جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4209
بررسی آراء کلامی شیخ مجتبی قزوینی و مقایسه آن با آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
علی محزونیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:پژوهش پیش رو به بررسی دیدگاه‌های کلامی شیخ مجتبی قزوینی در مقایسه با آراء کلامی علامه طباطبایی میپردازد. شیخ مجتبی قزوینی از شاگردان موسس مکتب تفیکیک مرحوم میــرزا مهدی اصفهــانی است که شالوده اصلی این مکتب، جداسازی تعالیم وحیانی اسلام، از آموزههای علوم بشری(فلسفه و عرفان) به خاطر تباین این دو از یکدیگر میباشد. همه آراء و اندیشههای کلامی شیخ مجتبی قزوینی در راستای تبیین این مطلب شکل گرفته است. شیخ مجتبی قزوینی دربحث توحید قائل به معرفت فطری بوده و پیامبران را متذکر طریق فطرت دانستهاند. ایشان در بحث صفات الهی قائل به نظریه خود توصیفی خداوند بوده و صفات ثبوتیه را به سلبیه بازگشت داده و در صفات علم وقدرت واراده خداوند اشکالات متعددی را متوجه نظریان فیلسوفان درمورد این صفات دانسته اند. دربحث راهنماشناسی ضمن ذکر ادله عقلی ونقلی درباب نیازمندی بشر به رهبر الهی برای پیامبران به ذکر اوصافی نظیرعصمت وعبودیت واعجاز پرداخته اند و دربحث اثبات نبوت پیامبر اسلام، مهمترین معجزه ایشان را قرآن میدانند ایشان علم وافضلیت وعصمت را ازاوصاف لازم برای جانشینان پیامبر دانسته و با استفاده از آیات قرآن و روایات نبوی به اثبات امامت اهل البیت پرداخته اند. و در بحث معاد قائل به بازگشت روح به جسم عنصری بوده وبه نظریات فیلسوفان درباره معاد اشکالات متعددی را وارد نموده اند. علامهطباطبایی به لحاظ فکری ذیل نحله حکمت صدرایی قرار میگیرد اساس فعالیتهای علمی علامه طباطبایی، تبیین شالوده اساسی این مکتب یعنی هماهنگی بین قرآن، برهان و عرفان است. ایشان در بخشهای مختلف آراء کلامی خود سعی در نشان دادن این مطلب داشته اند.علامه طباطبایی دربحث خداشناسی ضمن قبول معرفت فطری راههای خداشناسی را به سه دسته آفاقی وانفسی وصدیقینتقسیم نموده ودربحث صفات خداوند صفات سلبیه را به ثبوتیه ارجاع داده ونظریه فیلسوفان درباره علم وقدرت را همسو با آموزه های دینی می‌دانند .ایشان درابطه بانیاز بشر به راهنمای الهی به ذکر دودسته ادله عقلی ونقلی پرداخته ووحی واعجازوعصمت راازاوصاف پیامبران می‌دانند ایشان بزرگترین معجزه پیامبر اسلام را قرآن کریم دانسته اندمرحوم علامه طباطبایی برای اثبات جانشینی اهل البیت پس از پیامبربه دودسته ادله قرآنی وروائی پرداخته اند ایشان در بحث معاد به نظریه ملحق شدن جسم به روح در جهان آخرت قائل بوده و به بیان ادله عقلی و نقلی در رابطه با اثبات معاد و پاسخ از شبهات مربوط به این موضوع پرداخته اند. در این نوشتار به مقایسه تطبیقی بین اندیشههای کلامی شیخ مجتبی قزوینی و علامه طباطبایی و بیان نقاط اشتراک و افتراق دیدگاه این دو دانشمند شیعی در مباحث کلامی می‌پردازیم.
تبیین فلسفی-کلامی عصمت امام از دیدگاه فخررازی و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
خدیجه صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لزوم امامت از سنّت‌های تغییر‌ناپذیر الهی است و این امر، لزوم شناخت او را در پی می‌آورد؛ چرا که پیروی تام از امام به شناخت کاملی از صفات او نیاز دارد و از مهم‌ترین صفات امام، عصمت اوست. بحث «عصمت» و چگونگي آن به لحاظ اينكه با مسئله «امامت» رابطه‌اي عميق و ناگسستني دارد، بيش‌تر در بستر امام‌شناسي كلامي شيعه، رشد و توسعه پيدا كرده است؛ در این نوشتار به دنبال بررسی تعریف و بیان حقیقت عصمت امام از نگاه فخررازی و علامه طباطبایی(ره) هستیم و اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه ایشان وجود دارد. از این‌رو بررسی آراء و اندیشه‌های این دو اندیشمند در باب عصمت امام لازم به نظر می‌رسد، تا تصویری جامع از نظریات ایشان از مسئلۀ عصمت داشته باشیم. فخر در بیشتر مباحث فلسفی و کلامی، تألیفات عمیقی از خود به جای نهاده است. با مطالعه آثار وی، بیش از هر چیز، عمق درک او از آرای فلاسفه و متکلمان مختلف و توانایی شگرفش در نقد این آراء، معلوم می‌شود. وی در کتاب‌های الاربعین فی اصول الدین، البراهین فی علم کلام، المحصّل و المحصول فی علم اصول الفقه، به ردّ آرای امامیه در باب امامت، وجوب نصب، وجوب عصمت و دیگر اعتقادات آنها می‌پردازد. او بیشتر از دیدگاه کلامی به این مسئله می‌نگرد و علامه(ره) علاوه بر رویکرد کلامی، نگاه فلسفی و عرفانی نیز دارد، بنابراین با دغدغه‌ها و رویکردهای متفاوتی دربارۀ این موضوع اظهار‌نظر کرده‌اند. باتوجه به این نکات، خلأ بررسی دیدگاه این دو، در مسئلة عصمت امام چشمگیر است. نیز درخور توجه است که گاهی اوقات آنجایی که به بحث دربارۀ عصمت پرداخته شده، بین دو مفهوم عصمت و علم تداخل رخ داده است، امّا باوجود تداخل معنایی، این دو مفهوم، کاملاً متباین و متفاوت از هم بوده و صرف ریشه داشتن یکی در دیگری، نباید بین آنها خلط شود. بنابراین لازمۀ تأمل و اندیشه در عصمت تفحص در مسئلۀ علم هم هست. نوع تحقیق در این نوشتار توصیفی و روش انجام آن به صورت اسنادی و توصیفی با تأکید بر تحلیل محتواست.
بررسی علم و دین از دیدگاه شهید مطهری و علامه طباطبایی و مهندس بازرگان
نویسنده:
محمدکاظم صابری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله در موضوع بررسی رابطه علم و دین از دیدگاه علامه طباطبائی، مهندس بازرگان و شهید مطهری در مقدمه و پنج فصل تدوین و نگارش شده است. پرسش اصلی این تحقیق این است که آیا علم و دین از نگاه این اندیشمندان با هم سازگار و هماهنگ است یا خیر؟ منظور از دین در این پژوهش دین اسلام است که از جانب خداوند توسط پیامبر گرامی اسلام برای بشریت نازل گردیده است. مقصود از علم که در این تحقیق از نسبت آن با دین صحبت می‌شود علوم تجربی طبیعی است . در این رساله روشن خواهد شد که دانشمندان مزبور در اصل این فرضیه که علم و دین با هم سازگارند و نیز اینکه علم و دین مکمل یکدیگرند، اتفاق و اجماع نظر دارند. موضوع علم و دین, و تبیین کیفیت رابطه دستآورده ای علوم تجربی با آموزههای دینی از مباحث مهم فلسفه دین است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و کتابخانهای به بررسی این مسأله از نگاه سه اندیشمند مسلمان پرداخته است. علامه طباطبایی, شهید مطهری و مهندس بازرگان درباره رابطه و نسبت علم و دین, اتفاق دارند که میان این دو, تعارض بنیادین وجود ندارد و اگر ناسازگاری مشاهده شود ظاهری است. دعوت آیات قرآن به تدبر, تفکر و تعقل هم دلیلی بر سازگاری علم و دین است. این سه اندیشمند, علم و دین را مکمل یکدیگر میدانند, اما چگونگی مکمل بودن, علل تعارض علم و دین, و راههای حل این تعارض, از موارد اختلاف آنهاست. علامه طباطبایی دستاوردها و نتایج علمی را به دو دسته قطعی و غیرقطعی تقسیم کرده است. او تأویل و تفسیر آیات را بر اساس یافتههای قطعی علم, جایز میداند و از این طریق میان علم و دین, هماهنگی ایجاد میکند. یافتههای غیرقطعی هم که نمیتواند با آموزههای دینی ناسازگار باشد. بازرگان برای این منظور راه دیگری را در پیش گرفته است؛ او تلاش کرد تا آموزههای دینی را بهگونهای تفسیر کند که با دستاوردهای علمی, هماهنگ باشد, مثلاَ داستان خلقت آدم را متناسب با نظریه تکامل, تفسیر نمود. از سوی دیگر, سعی کرد تا برای احکام دینی هم توجیهی علمی بیابد. اما شهید مطهری برای ایجاد هماهنگی میان علم و دین, ابتدا به سراغ بررسی ریشههای ناسازگاری میرود و ثابت میکند که ریشه این ناسازگاری در اعتقادات دینی, مذهبی و فرهنگی غرب نهفته است. در نهایت, شهید مطهری برای رفع تعارض برخی نظریهها مانند تکامل انواع با آیات قرآن, مسأله نمادین بودن آیات قرآن را مطرح میکند؛ مثلا او معتقد است که هرچند آدم مورد نظر قرآن, وجود عینی داشته است اما قرآن, داستان آدم را از نظر سکونت در بهشت, اغوای شیطان و خروج از بهشت به صورت سمبلیک مطرح کرده است.
جایگاه وجودی قرآن در عالم هستی از منظر صدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
زینب خانمحمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن کتاب آسمانی مسلمانان و منبع هدایت و سعادت می‌باشد. اندیشمندان بحث-های بسیاری درباره قرآن و آیات آن ارائه کرده‌اند. در این رساله در صددیم تا درباره خود قرآن و نه آیات و الفاظ آن بحث کنیم. این‌که حقیقت قرآن چیست؟ مبدأ آن کجاست ؟ و چه جایگاهی در عالم وجود دارد؟ در میان فیلسوفان صدرالمتالهین و علامه طباطبایی به نوعی بدیع به این امر پرداخته اند. ایشان مبدأ قرآن را علم عنائی پروردگار می‌دانند که قرآن از آن‌جا در تمام مراتب هستی نزول یافته، تا این‌که در عالم طبیعت به وجود لفظی موجود گشته است. از طرف دیگر نه تنها قرآن موجود میان ما کلام خداوند است، بلکه تمام هستی از آن جهت که نشان‌دهنده صانع متعال است، کلام و کتاب خداوند محسوب می‌شود. قرآن نیز مرتبط با این کلام و کتاب در همه مراتب هستی حضور دارد. در فصل دوم این رساله به بررسی کلام و کتاب می‌پردازیم؛ این‌که کلام چیست؟ آیا خداوند متکلم است؟ اقسام و مصادیق کلام کدام است؟ و هم‌چنین به بررسی کتاب و موارد استعمال آن پرداخته و تفاوت کلام و کتاب الهی را تبیین خواهیم کرد. در فصل سوم نیز ابتدا عوالم مختلف هستی را بر اساس علم خداوند ذکر کرده و خصوصیات آن‌ها را بررسی می‌کنیم؛ این عوالم عبارت‌اند از: عنایت، قضا، لوح محفوظ، لوح محو و اثبات و لوح قدر خارجی. بعد از تبیین این عوالم کیفیت و چگونگی نزول قرآن در آن‌ها را توضیح خواهیم داد. در ارائه مطالب از روش توصیفی-تحلیلی و در گردآوری مطالب از روش کتابخانه‌ای و نرم‌افزاری استفاده کرده ایم.
بررسی مسئله وحدت وجود از دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
محمدجواد صیرفی زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین تصوراتی که در طول تاریخ الهیات،فلسفه و عرفان از خدای متعال وجود داردتصوری است که وحدت وجودیان داشته اند.در این رساله کوشش می شودتا نظریه وحدت وجود از دیدگاه علامه طباطبایی بررسی شود تا معلوم گرددکه این حکیم الهی چه تصوری از وحدت وجود داردو چگونه از تصور خود دفاع می کند.برای این کار آثار وی به 4دسته قرآنی،فلسفی،عرفانی وشعری تقسیم کرده ایم و همه آنها را برای مقصود خود کاویده ایم.نتیجه این پژوهش این است که به نظر این حکیم وحدت شخصی وجود و وحدت تشکیکی وجود هر دو صحیح اند هرچند وحدت شخصی وجود تقریر دقیقتر و عمیق تری از وحدت تشکیکی وجود است.
معرفت‌شناسی دینی علامه طباطبایی
نویسنده:
مهدی جلالوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دین اسلام، برنامه‌ای کامل و جامع است که پاسخگوی تمام نیازهای بشر بوده و خدای متعال، به منظور هدایت انسان در رسیدن به کمال، توسط پیامبر خویش، آن را ابلاغ نموده است. از آنجایی که خدای متعال، در بسیاری از آیات کتاب وحی، اشارت صریح به مطلوب نداشته و کشف آن را به فهم بشر موکول نموده است، یکی از مباحثی که از گذشته توجه اندیشمندان دینی را به خود معطوف داشته و امروزه شدت بیشتری به خود گرفته، نحوه فهم و کشف مقصود واقعی باری تعالی است، تا به سبب آن کمال موعود الهی انسان تحقق یابد. صاحبان آراء دینی شیوه‌های متفاوتی را جهت نیل به این مقصود، مستمسک خویش قرار داده‌اند؛ از این میان طریق علامه طباطبایی که از جامعیت و نزدیکی بیشتری به واقع برخوردار بوده، مورد کاوش این تحقیق قرار گرفته است. لذا ضمن بررسی بسترها و زمینه-هایی که در شکل‌گیری اندیشه این عالم ربانی تأثیر داشته، پیش‌فرض‌های معرفتی وی برای ورود به معرفت دینی، در باور به خدا، دین، انسان و جهان دانسته شد. با پذیرش این پیش-فرض‌ها و استمداد از منابع معرفت که شامل قرآن، سنت و عقل می‌باشند، مقدمات فهم دین، مهیا می‌گردد. علامه طباطبایی در این مسیر، برخلاف بسیاری که فهم دین را تنها متعلق یک روش دانسته‌اند، کشف معرفت دینی را از سه طریق ظواهر دینی، عقل و عرفان ممکن دانسته و در عین تفکیک میان این روش‌ها، محصولات آنان را هماهنگ قلمداد نموده است. در پایان این اثر، آسیب‌های و تهدیدهایی که معرفت دینی را خدشه‌دار می‌نمایند، احصاء و عملکرد علامه در مقابله با آنان بررسی شده است.
مبانی و معیارهای عرفان راستین از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
عطیه کاظم فرحزادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رسالت پژوهش حاضر معرفی مبانی و معیارهای عرفان راستین از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی است. ارائه نشانه هایی از عرفان نظری حقیقی یا جهان بینی عارفانه و عرفان عملی حقیقی یا عارف حقیقی می تواند رهگشای علاقمندان به عرفان درتشخیص عرفان و عارف راستین از دروغین باشد. در این باره نسبت میان عرفان و عقل و نیز عرفان و دین، در آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی بررسی می شود؛ و نیز جایگاه برخی عناصر مهم در عرفان، سیره، روش و عملکرد (عمل) عارف در آثار ایشان پیگیری می شود. عقل و دین دو مبنای عرفان ملاصدرا و علامه طباطبایی هستند. ملاصدرا به برقراری وحدت میان عرفان، عقل و وحی اهتمام داشته و علامه محور وحدت را قرآن می داند. البته ملاصدرا بر عقل به عنوان حجت درونی و علامه بر دین مدوّن (شریعت) و دین مکوّن (فطرت) بیشتر تاکید نموده اند. ارتباط متقابل معرفت النفس و معرفت الرب، اخلاق مداری، پایبندی به شریعت و عبادات، اهتمام به تهذیب نفس و ... از نشانه های عرفان نظری و عملی حقیقی در آثار ملاصدرا و علامه طباطبایی است.
مبانی امامت از منظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
فاطمه علمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله بر آنیم که به بررسی مبانی عقلی و نقلی امامت از دیدگاه علامه طباطبایی بپردازیم. این مساله در نگاه تشیع و به ویژه علامه طباطبایی به عنوان یکی از بارزترین نمایندگان این مکتب, یکی از مسائل مهم اعتقادی است که همچون دیگر اعتقادات, بیشتر در حیطه علم کلام مورد کنکاش قرار می‌گیرد. امامت به تعبیری دنباله نبوت است اما تفاوت‌هایش با آن, مهر خاتمیت بر نبوت زده و حقیقتی به نام امامت را ایجادکرده است. هدایتگری امام در شرایطی صورت می‌گیرد که تلاش های قبلی نبی زمینه را برای آن مساعدتر نموده است؛ لذا در نحوه هدایت امام, ایصال به مطلوب جلوه پررنگ‌تری می‌یابد.دانستن ویژگی‌های امام از جمله علم, عصمت و انتصاب او از سوی خداوند و نیز شناخت مناصب او, هم چون ولایت تکوینی, تفسیر دین و حکومت امام موجب ایجاد شناخت عمیق‌تری نسبت به نقش امام و ضرورت وجود او می‌شود.بررسی برخی مبانی عقلی چون دقت در برخی اوصاف خداوند, ضرورت وجود امام از دیدگاه علامه را به خوبی تبیین می‌نماید: هدایت‌گری خداوند هدایت بندگان را توسط او ایجاب می‌کند؛ حکمت خداوندی مقتضی ایجاد زمینه مناسب و شکل دادن نظامی است که در پرتو آن بتوان به هدف غایی خلقت و تکامل مطلوب دست یافت و آن نظام احسن قطعاً خالی از وجود یک راهنما و هدایتگری به نحوه هدایتی که ذکر شد, نخواهد بود. از سوی دیگر لزوم تدبیر بندگان به بهترین صورت, مقتضی ربوبیت پروردگار است و رحمت الهی ایجاب می‌کند که نیاز مومنان را به رهبر و راهنما پاسخ دهد و این نقض را از آنان برطرف نماید هم چنین عدل الهی مستوجب آن است که افاضه لازم را به مستحق آن بنماید و از جمله کمال هدایت را که توسط امام صورت می‌گیرد و انسان را به غایتش می‌رساند, از او دریغ ننماید.مبانی نقلی نیز این امور عقلی را تایید کرده و بر آن تاکید می‌ورزد یا از جنیبه دیگری ضرورت وجود امام را تبیین می‌نماید. بررسی تفسیر شریف المیزان ما را در رسیدن به دیدگاه علامه درباره این مبانی یاری می‌دهد. از جمله آیه 124 سوره بقره که مبین هدایتگری خداوند است و ملازمه این صفت الهی با ضرورت امامت را بیان می‌کند. یا آیه ولایت که نشان می‌دهد برای اعمال ولایت تشریعی خداوند بر بندگان وجود امام ضروری است و آیه اکمال دین متضمن آن است که بدون وجود امامت, تمامیت دین به سرانجامنخواهد رسید. بدین ترتیب بررسی مبانی عقلی و نقلی ما را به اینجا می‌رساند که رسیدن انسان و مجموعه هستی به غایت مطلوب و سعادتمند شدن انسان, مرهون وجود امام است.
رابطه دین با فلسفه بر پایه مبانی حکمت صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه‌های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه‌پردازی کرده‌اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه‌های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می‌پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می‌باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل‌شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می‌شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می‌برد که رقیقه‌ای از زیان حکمت محسوب می‌شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه‌های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می‌کنند. بهره‌گیری از این روش‌ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می‌دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه‌های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می‌توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان‌ها بهره می‌برد که از جمله اعتباریات محسوب می‌شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می‌رساند که کمال آن در فلسفه‌ای دینی متجلی می‌شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
بررسی فلسفه علوم انسانی اسلامی از نظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
فرزانه ملک راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق به دنبال آن هستیم که بیان کنیم علوم انسانی اسلامی امروزه به عنوان یک ضرورت مطرح است. لذا این سوال ایجاد می‌شود که آیا علوم انسانی اسلامی می‌توانیم داشته باشیم یا نه؟ با بررسی در آثار علامه طباطبایی باید بگوییم که ایشان قائل هستند که همانطور که می‌توانیم علوم انسانی داشته باشیم، با تحول در این علوم می‌توانیم علوم انسانی اسلامی هم داشته باشیم. با ایجاد تحول در این علوم به معنای تبدیل مبانی، روشها، ساختارها، نظریه ها و متون علمی و کاربردی سازی این علوم تحقق هر چه بیشتر آرمانهای انقلاب اسلامی را که برخاسته از دین الهی و تضمین کننده سعادت بشری است به عنوان یک هدف دنبال می کنیم.
  • تعداد رکورد ها : 4209