جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 155
راه های شناخت فضایل و رذایل اخلاقی (با توجه به دیدگاه حضرت امام خمینی (ره))
نویسنده:
فرهاد قبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به دیدگاه حضرت امام، انسان موجودی است که با اختیار، راه خود را انتخاب می‌کند. او در این حرکت اکتسابی ضروری است در صراط مستقیم باشد و در این سفر معنوی به دنبال معیارهایی باشد که شناخت صحیحی از راه و هدف و شناخت خوبی و بدی اخلاقی، داشته باشد، گاهی اشتباهات و غفلت‌ها در مسیر کمال و شناخت آن، ایجاد شده که انسان را از حرکت در راه مستقیم خارج می‌نماید،‌‌ حال باید با توجه به راه‌هایی که ممکن است، به شناخت صحیح دست یابد و با توانایی‌های خود از این خطرات رهیده و نجات یابد. توانایی‌های انسان همان وسایل کمال انسان است که به وسیله آنها شناخت خوبی‌ها و بدی‌ها ممکن می‌شود، این استعدادهای خدادادی در انسان به دو نوع درونی و بیرونی تقسیم می‌شود. با تبیین مبانی شناخت فضایل و رذایل اخلاقی، می‌توان حدود صفات اخلاقی را بیان کرد و راه‌های مختلف را فراروی محققین و علمای اخلاق قرار داد؛ این سیر مباحث و جدیت در آن می‌تواند استحکام مبانی اخلاق اسلامی را روشن کند و نیز می‌تواند چراغ راهی باشد که انسان را در شناخت چگونگی رسیدن به خوبی‌ها یاری رساند.راه شناخت فضایل و رذایل، بیان شیوه‌های مختلف در علم اخلاق اسلامی است. مباحث مبنایی در علم اخلاق، جزء مباحثی است که در دوره جدید بیشتر مورد تحقیق دانشمندان این علم قرار گرفته است. راه شناخت فضیلت و رذیلت جزء مباحث فلسفه اخلاق است که طرح دقیق آن بسیار ضروری می‌نماید.شناخت فضایل و رذایل، با توجه به مبانی انسان شناسی و جهان‌بینی اسلامی است. راه‌هایی که انسان می‌تواند در حدود و مسیر آن به این امر نایل بیاید، یکی راه فطرت و محوریت سرشت عمومی انسان، برای شناخت صحیح فضیلت و رذیلت است. میزان نورانی فطرت در انسان در دو جهت بینش و گرایش، می-تواند هادی و راهنمای انسان باشد. راه دیگر راه عقل و قوه تفکر انسان است که می‌تواند ما را در شناخت حقایق اخلاقی و رفتاری راهنمایی بنماید. راه آخر راه ذکر است که ما آن را به عنوان یکی از محورهای رسیدن به شناخت مطرح کرده‌ایم. این راه، همان راه «معرفت نفس» است و مسیر فضیلت و رذیلت را برای یک انسان سالک و مسافر معنوی مورد توجه قرار می‌دهد. توجه به این مسیر می‌تواند مسیر اخلاق را به عرفان، نزدیک کند
بررسی تطبیقی عشق از دیدگاه مولوی و امام خمینی (ره)
نویسنده:
زهرا سلطانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در باب ماهيّت عشق سخن بسيار گفته شده و پژوهش‌هاي فراوان انجام شده است، اما هرگز نمي‌توان ادعا كرد كه سخن گفتن در اين خصوص به پايان رسيده است و از آنجا كه عشق نقش كليدي و مهمي در تكامل وجودي انسان دارد و در حقيقت تمام كاينات را در سير به سوي كمال به پويه و جنبش در مي‌آورد، در نتيجه جاي بحث بسيار دارد كه چگونه بزرگاني چون مولوي ، امام خميني و ... از اين گوهر در تكامل وجودي خويش بهره بردند.عالم هستي بر اساس عشق حق به خويشتن پديد آمده، و اين عشق غايت هستي است و در تمام كاينات ساري و سبب حركت و جنب و جوش و تكاپو شده است. در مصاف بين عقل و عشق اين عشق است كه پيروز اين نبرد است چرا كه عقل از درك و حكم دربارة حقايق فوق حواس و ادراكات بشري ناتوان مي‌باشد و عشق با بهره‌گيري از ديدة ربّاني به نظاره حقيقت جهان نشسته است.انسان به سبب علمي كه از وحي ناشي است از ملايك به لطيفة معرفت ممتاز گشته است و عشقي كه در وجود انسان هست از همين معرفت سرچشمه گرفته و سبب امتياز انسان از كاينات شده است.هدف از اين پژوهش اين است که به تبيين ديدگاه امام خميني و مولوي در عشق پرداخته شود و شباهت ها و تفاو هاي ديدگاه آنها مورد تطبيق و بررسي قرار گيرد تا ميزان نزديکي انديشه امام و مولوي در خصوص عشق معلوم گردد. بر اين اساس، اين پژوهش به چهار فصل تقسيم شده است و سعي گرديده به فرضيات آن پاسخ داده شود. در فصل اول كه كليات عشق ومحبت است از مباحثي چون معناي لغوي و اصطلاحي عشق، انواع و مراتب عشق، عشق در منابع اسلامي و سير تحول اشعار عاشقانه سخن به ميان آمده است. در دو فصل مربوط به عشق از ديدگاه مولوي و امام خميني ديدگاههاي هر كدام از آنها را در خصوص تعريف عشق و رابطة بين عقل و عشق، عشق و جهان آفرينش ، عشق و معرفت ، عشق و عبادت و فطري بودن عشق مورد بررسي قرار داده و در نهايت در فصل چهارم به تطبيق ديدگاههاي اين دو عارف بزرگ پرداخته شده است . در اين تحقيق از روش اسنادي - کتابخانه اي استفاده شده؛ ابتدا بر اساس طرح تحقيق به مطالعه کتب مولانا و امام خميني (ره) در حدي که مرتبط به اين پژوهش مي شد مخصوصاًآثار منظوم آنها و نيز آثار ديگري در اين زمينه پرداخته شد و سپس ديدگاههاي مولوي وامام خميني (ره) در مورد عشق در بخشهاي جداگانه مورد بررسي قرار گرفت و در پايان ديدگاههاي اين دو عارف بزرگ با هم تطبيق داده شده است . باتوجه به تعداد وحجم زياد آثار مولوي وامام خميني بيشترين تلاش خود را بهآثار منظوم آنها معطوف نموده ايم .
تصوير خدا در نگاه ابن‎‌سينا و ابن‌عربي
نویسنده:
زهرا بهرامی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بدون شک اساسي ترين و کليدي ترين مباحثي که در نظام هاي معرفتي مطرح مي گردد، در ارتباط با مبدأ هستي و تبيين معرفت و تصويري صحيح از اوست. در اين خصوص ديدگاه هاي زيادي از سوي متفکران ارائه گشته و هر فرقه و مشرب با نظر به مبادي و مباني عقلي خاص خود، به طرح نظريه پرداخته است. به ديگر سخن، در يک برآيند کلي، طيف وسيعي از ديدگاه هاي عقل گرايانه تا شهود گرايانه وجود داشته است که نماينده ي عقل گرايي، فلاسفه و نماينده نگاه شهود گرايانه، عرفا محسوب مي شوند. در اين پژوهش، کوشش شده است تا خدا در دو نظام معرفتي مهم، يعني مکتب فلسفي عقلاني ابن سينا و مشرب عرفاني ابن عربي بررسي گردد. به عبارتي، بحث ميان رئيس فلسفه استدلالي مشاء - ابن سينا- و مدون عرفان نظري - شيخ اکبر محي الدين بن عربي- است. خدايي كه از طريق روش مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، تفاوت جوهري با خدايي كه از طريق مشرب شهودي ابن عربي شناخته مي‌شود، دارد و اين اختلاف ريشه در مباني اعتقادي آنان دارد. خدا در نگاه ابن سينا در مقام اثبات و مباحث معرفت‌شناختي يکي از مصاديق مطلق وجود مي‌باشد، براي او وجود خدا بديهي نيست و نيازمند به اثبات آن است و در نظام وي شک در مورد خدا، امري معقول مي‌باشد، اما خدا نزد ابن عربي با توجه به نگاه وحدت وجودي‌اش، يكي از مصاديق وجود نيست، بلكه تنها مصداق وجود است ووجود مطلق لابشرط است که مقيد به هيچ قيدي، حتي قيد اطلاق نيست و خداي او عين وجود است، نه اينکه وجود، مقسمي باشد براي خدا و مخلوقات، و در نظام عرفاني ابن عربي، شک در وجود خدا، شک در اصل وجود است که امري محال است و قطعاً به سفسطه مي انجامد. خداي كه از طريق مشرب مشائي ابن سينا شناخته مي‌شود، از آن جهت كه خدايي است مفهومي، نمي‌تواند رابطه‌ي وجودي با انسان برقرار كند، لذا پيوندي با موجودات عالم از جمله انسان ندارد، بنابر اين، خداي ابن سينا بيگانه با موجودات از جمله انسان است. در حاليکه، خداي ابن عربي آشنا ترين آشناي انسان و بلکه خود حقيقي انسان است. ديدگاه‌هاي فوق، هر يک ناشي شده از مباني و مبادي عقلي خاص خويش است، به عبارتي، ديدگاه ابن سينا ناشي از مباني عقل گرايانه و مشرب استدلالي صرف اوست و ديدگاه ابن عربي ناشي از مباني اصلي شهود گرايانه است که ريشه در اعتقاد او به وحدت وجود دارد. لذا، مي توان گفت، اختلاف اساسي و جوهري ميان خداي فلسفي ابن سينا و خداي عرفاني ابن عربي دارد و تصوير خدا نزد ابن سينا غير از تصوير او نزد ابن عربي است.
تبین نسبت بین شناخت و عمل در حوزه اخلاق از منظر اندیشمندان مسلمان (خواجه نصیرالدین طوسی، فیض کاشانی، مهدی نراقی) و دلالتهای آن برای تربیت اخلاقی (اهداف، اصول، روشها)
نویسنده:
لیلا قربانزاده کلنگستانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این تحقیق درحیطه تربیت اخلاقی ،به منظور بررسی رویکرد های مختلف به تربیت اخلاقی از نظر به کارگیری شیوه های ایجاد تعهد والزام درونی درافراد نسبت به حفظ ارزشهای اخلاقی می باشد. با توجه به این هدف، رویکردهای مختلف به تربیت اخلاقی درساحت اندیشه اسلامی وازنگاه سه متفکر مسلمان ،خواجه نصیرالدین طوسی بارویکرد عقلی-فلسفی،فیض کاشانی با رویکرد دینی-عرفانی وعلامه مهدی نراقی با ترکیبی ازهرسه رویکرد (عقلی، دینی،عرفانی) به منظور درک بهترکیفیت ارتباط بین شناخت وعمل اخلاقی مورد بررسی و با توجه به چگونگی این نسبت دلالتهای تربیت اخلاقی ازمنظر آنان استنباط گردیده است.روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی ومنابع اصلی تحقیق، اخلاق ناصری تألیف خواجه نصیرالدین طوسی ، محجه البیضاء تألیف فیض کاشانی وجامع السعادات تألیف عالم ربانی علامه مهدی نراقی بوده است. براساس یافته های تحقیق ،تربیت اخلاقی دارای ابعاد شناختی،عاطفی وعملی می باشد و بین این ابعاد ارتباط متقابل برقراراست.شناخت وبینش صحیح درتحریک اراده ونهایتاً صدورعمل اخلاقی موثراست وچنانکه این ارتباط توسط انگیزه ای قوی چون نیروی ایمان حمایت گردد اراده جهت انجام عمل اخلاقی تقویت شده وانجام عمل وتکرارآن نیز ضمن تأثیر دراستواری وثبات اراده ،سبب تعالی شناخت وایمان می گردد وبدین جهت با تقویت مبدءمعرفتی ومبدءمیلی بازدرتحکیم اراده تأثیر گذار خواهد بود.ضرورت پرورش بعد شناختی ورشد قوای فکری متربیان به منظورتشخیص وداوری درست دراموراخلاقی که ازدیدگاه خواجه نصیربه شدت مورد تأکید قرار دارد ، یکی ازعوامل موثر در تحریک اراده وبرانگیختن اعضا نسبت به انجام فعل اخلاقی محسوب می شود. ضرورت پرورش بعد عاطفی نیز درتربیت اخلاقی که ازدیدگاه فیض بیش ازسایرابعاد مورد توجه قراردارد ،به منظور تقویت اراده ازطریق ایجاد انگیزه های معنوی قابل توجه می باشد. فراهم نمودن زمینه التزام به وظایف اخلاقی به منظورایجاد عادات مطلوب نیزازعوامل مهم تحکیم اراده درتربیت اخلاقی است که مورد توجه وتأکید خواجه نصیرو فیض قراردارد.ازآنجا که ابعاد فوق هریک دربروز وکیفیت ظهور سایر عوامل موثرمی باشد،لذا لازمه موفقیت یک برنامه تربیتی درزمینه اخلاق رشد وپرورش ابعاد شناختی ، عاطفی وعملی است که ازدیدگاه مهدی نراقی لزوم توجه به هرسه بعد مشهود است.
بررسی تحلیلی مساله عقل و ایمان با گزارشی از کتاب reason and religious faith پرفسور پنل هام و نقد آن براساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
اسحق عبادی خورشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله ارتباط عقل و ایمان یکی از مباحث مطرح فلسفی در تاریخ تفکر به شمار می‌آید .زمانی دغدغه فلاسفه رابطه داده‌های وحیانی با یافته‌های عقلانی بود .اما اینک بحث از معقولیت و توجیه باورهای دینی می‌باشد. بنابراین جایگاه بحث در معرفت‌شناسی دینی قرار می‌گیرد. تلقی غالب در معرفت‌شناسی دینی قائل است، باورهای دینی صادق، معقول و موجه بوده و اعتقاد به آن به نحو واقعی پایه است. اما این بحث ناظر به ساحت معرفتی باور دینی است. و اگر انسان را دارای سه ساحت معرفتی، عاطفی و ارادی بدانیم باید به نقش این ساحات توجه کنیم. بنابراین در معرفت‌شناسی دینی معاصر علاوه بر ساحت معرفتی باور به ساحت عاطفی و ارادی آن نیز توجه می‌شود. آنچه در ساحات عاطفی و ارادی اهمیت دارد نقش این ساحات در ایمان است و اینکه این ساحات در تاثیر و تأثر متقابل یکدیگرند یا خیر؟ عده‌ای بر نقش موثر ساحات عاطفی و ارادی در ایمان تأکید می‌کنند و عده‌ای تنها بر نقش ساحت معرفتی تأکید دارند و عده‌ای نیز بر تاثیر ساحات غیر معرفتی بر ساحت معرفتی در ایمان قائلند. بنابراین نمی‌توانیم نقش این ساحات را در باور و ایمان نادیده بگیریم. اما متکران مسلمان به خاطر تأکید اسلام بر نقش عقل، بیشتر ساحت معرفتی ایمان را مورد توجه قرار دادند.علامه طباطبایی نیز اگر چه بیشتر بر ساحت معرفتی انسان در ایمان تأکید کردند، اما از ساحات عاطفی و ارادی غفلت نکردند. ایشان با تأکید بر جایگاه قلب و نقش موثر آن در ایمان، بر تأثیر ساحت عاطفی و با تأکید بر نقش اراده و اختیار در انسان بر تأثیر ساحت ارادی در ایمان توجه کردند. ایشان همچنین در بعد معرفتی، با تأکید بر تأثیر این ساحت، معتقدند میان عقل و ایمان هیچ گونه تعارضی وجود ندارد و باورهای دینی معقول و موجه هستند. بنابراین با توجه به این مباحث درصددیم تا اندیشه‌های متفکران غربی در این باب را مورد بررسی قرار دهیم و سپس با اندیشه‌های علامه طباطبایی تطبیق داد و مورد نقد قرار دهیم. روش ما نیز در این رهیافت کتابخانه‌ای می‌باشد.
بررسی تطبیقی عقلانیت باور دینی از منظر کانت و علامه طباطبایی
نویسنده:
جواد پورحسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این نوشتاربا تحلیل مطالب دو فیلسوف شهیر غرب و اسلام به موضوع عقلانیت باور دینی از منظر کانت و علامه طباطبایی و تطبیق میان آراء ایشان پرداخته ایم . کانت با مبنای خاصی که در باب معرفت دارد ، معرفت به امور مابعدالطبیعه من جمله باور های دینی را منتفی دانسته است . او در فلسف? نقادی خویش به مشخص کردن میزان توانایی عقل و ذهن بشر در معرفت پرداخته است و عقل را از توجیه باورهای دینی که وراء امور تجربی است ناتوان می داند ولی در عقل عملی به دلیل پذیرش اخلاق روی به دین می آورد و دین را بر پای? اخلاق بنا می کند و باورهای دینی سه گانه ( خدا ، اختیار و جاودانگی نفس ) را به عنوان اصول موضوع? عقل عملی می پذیرد. اما علامه طباطبایی با پذیرش معرفت به امور ماوراء طبیعت و قبول توانایی عقل در شناخت آن ، شناخت و علم به باورهای دینی را ممکن می داند و ادله ای را نیز بر آن اقامه می کند . البته علامه علم به وجود خدا را به عنوان اصلی ترین باور دینی ، به علم حضوری و برهان صدیقین بدیهی می داند . در تطبیق میان آراء کانت و علامه به نتایجی دست یافته ایمکه عبارتند از :ضعف مبنای کانت در باب معرفت و بدون دلیل بودن انحصار معرفت به حس ، در نتیجه باب معرفت درماوراء طبیعت برای انسان بسته نمی باشد . در ضمن بی اطلاعی کانت از علم حضوری ، دست او را از دستیابی به سنگ بنای معرفت بشری کوتاه کرده است . کانت براهین اثبات باورهای دینی را ناتوان می داند و انتقاداتی بر آنها وارد می کند اما در این نوشتار طبق نظر علامه به اشکالات پاسخ گفته ایم .
بررسی جایگاه یقین در ایمان از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
محمدرضا علم هدایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وظیفه اولیه هر دینداری که با الفبای تدین و دینداری آشناست، ایمان به خداوند و سائر اموری است که او ایمان به آنها را طلب نموده است. این امر ضرورت شناخت حقیقت ایمان را به همراه دارد. از طرف دیگر اولین پرسشی که توجه به حقیقت ایمان در پی دارد، سوال از جایگاه معرفت و شناخت، در ایمان است. آیا اساسا ایمان با معرفت قابل جمع است؟ اگر چنین است آیا معرفت در تحقق آن ضرورتی هم دارد؟ اگر ضرورت دارد، چه نوع معرفتی شرط لازم ایمان است؟ در این تحقیق کوشیده شده است تا از جایگاه یکی از مراتب شناخت یعنی یقین در حقیقت ایمان پرده برداشته شود و پاسخی به بنیادین ترین سوالات ایمانی داده شود. طبعا و با توجه به عنوان تحقیق تکیه گاه اساسی در یافتن پاسخ به سوالات اساسی مطرح شده، نظریات علامه طباطبایی به عنوان پرچمدار تفکر فلسفی سنتی در عصر حاضر، می باشد.از منظر وی، ایمان با نوعی احتمال خلاف قابل جمع است و در تحقق ایمان وجود یقین ضروری نمی نماید، گرچه هر شخصی مکلف است که به ایمانی دسترسی پیدا کند که در آن هیچگونه شائبه تردید و شکی وجود نداشته باشد.
رابطه علم و ایمان از نظر مرتضی مطهری و عبدالله جوادی آملی
نویسنده:
فاطمه علی قربانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم از مفاهیم بدیهی است و تعاریفی که برای آن ارئه شده همه تعاریف لفظی است؛ از جمله این که علم عبارت است از:«صورتی از معلوم در ذهن». و در علم منطق آن را به حصولی و حضوری تقسیم کرده اند.ایمان نیز اعتقاد، گرایش و علاقه است و در واقع مجذوب شدن به یک فکر و پذیرفتن آن است. و در احادیث آمده است که ایمان با سه چیز محقق می شود: اعتقاد قلبی، اقرار به زبان و عمل با اعضا و جوارح.در رابطه علم و ایمان اعتقاد استاد مطهری بر این است که علم و ایمان دو رکن از ارکان اساسی انسانیت اندو همانند دو بال برای پرواز به سوی خدا هستند. و معتقدند که ایمان را باید در پرتو علم شناخت چه این که ایمان در روشنایی علم از خرافات دور می ماند.استاد جوادی ایمان را نیازمند علم و برهان می دانند و ایمان آمیخته با علم را می ستایند و با استناد از احادیث، حکمت و معرفت را گمشده مومن می شمارند.هر دو این بزرگواران در تعاریف علم و ایمان و رابطه آنها نظرات همسویی با یکدیگر دارند اما تفاوت در نگرش ایشان در مورد عمل است که استاد مطهری معتقدند که علم به عمل ارزش می دهد و آن را بالا می برد ولی استاد جوادی معتقدند که عمل باعث پیدایش وصف نفسانی است و استمرار بر آن ضمینه استحکام آن را در پی دارد که خود این استحکام وصف نفسانی علم را تقویت می کند و حیات را به اندیشه و کارش وابسته می دانند.
  • تعداد رکورد ها : 155