جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 569
بررسی تطبیقی دیدگاه فریقین در مورد قصص انبیا در قرآن
نویسنده:
الهه مزرعه یوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش ابتدا بحث کوتاهی در مورد واژگان «انبیا» و «قصص» صورت گرفته است.سپس مبانی که در قصص مد نظر مفسرین بوده مانند اعتقاد به نقش هدایتی قرآن، اعتقاد به عصمت انبیا و حجیت قول صحابه و ... تدوین گردیده و در ادامه ویژگی های پیامبران در قرآن بیان شده، و به خصوص آن چه درقصص به آن توجه شده مانند مخلص، صالح و صدیق و ... توضیحاتی گفته شده ، همچنین به موارد اختلاف در ویژگی های هر یک از انبیا نیز اشاره شده است. سپس به بررسی ماخذ فریقین پرداخته که به دو بخش راویان و کتب تقسیم شده و در ضمن آن تعدادی از راویان روایت ها و کتاب های فریقین معرفی شده است. براساس مطالب مذکور مشخص می گردد که اهل سنت دو دیدگاه متفاوت نسبت به برخی از مبانی و راویان دارند. در ادامه داستان پیامبران پیگیری شده و برای بررسی تطبیقی قصص در تفاسیر، آرا آنها را به دو گروه، قسمت نموده؛ گروهی که از مطالب مخالف عصمت و مقام انبیا و اسرائیلیات در تفسیرشان سخن گفته و آنها را به دیده ی قبول نگریستند و گروهی دیگر که این داستان ها را نپذیرفتند ؛ ودر بخش نقد و بررسی این قصص، دلایل ایشان، در رد این داستان ها مطرح شده است.پس از انجام این پژوهش می توان بیان داشت که منشا و دلیل اصلی اختلاف در داستان ها مربوط به مبانی و ماخذ مفسرین است،و نیز مشخص گردید که اهل سنت دو دیدگاه نسبت به قصص انبیا دارند،که یکی از این دو گروه ،به دیدگاه شیعه نزدیک است ولی نظر اکثر اهل سنت مخالف شیعه می باشد.از تفاسیر شیعه، متاسفانه تفاسیری چون تفسیر مقاتل بن سلیمان با نظر اهل سنت بیشتر هماهنگ است.
بررسی تطبیقی عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
احمدرضا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعاتی که همواره مورد بحث و تضارب آراء و اندیشه ها بوده، مساله عقل و وحی و رابطه بین آن دو بوده است. ما در این تحقیق رابطه بین عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین را بررسی کرده ایم. ملاصدرا معتقد است بین عقل و وحی رابطه و هماهنگی عجیبی وجود دارد و این دو مکمل یکدیگر هستند و هیچ گونه تعارضی میان آموزه های قطعی وحی و گزاره های قطعی عقل وجود ندارد و نفرین بر فلسفه ای می فرستد که قوانین آن مطابق کتاب و سنت نباشد. صدرا می گوید عقل اساس علوم است در هر دو قسم تصوری و تصدیقی، و حجت باطنی است در اعتقادات، همان طوری که انبیاء و ائمه حجت ظاهری در دین خدا هستند.صدرا می گوید عقل حجیت مطلق و نامحدود ندارد بلکه دارای حجیت محدود است و در برخی موارد اساساً حجیتی ندارد. وی می گوید اصل توحید و ایمان نمی تواند مستند به شرع گردد چون دور پیش می آید و اینجا قلمرو عقل است ولی در بعضی از موارد عقل هرگز راه به جایی نمی برد مثل معاد جسمانی یا معراج روحانی و جسمانی پیامبر که باید از طریق عصای وحی پیش برود.از نظر آگوستین نور عقل بشر، انعکاسی از نور وحی و کاملاً فرع بر آن است. حکم حقیقی و حقیقت راستین، هر دو از آن خداست و به قلمرو وحی تعلق دارد و حکمی که از سوی عقل بشر صادر می شود و حقیقتی که در می یابد، هر دو عاریتی است. بنابراین اشراق و افاضه الهی مقدم بر فعالیت عقل بشراست و عقل تازمانی که به نور ایمان منّور نشود چندان روشنایی از خود ندارد و به عبارتی فهم پاداش ایمان است. جمله معروف وی این است «ایمان بیاور تا بفهمی».آگوستین معتقد است بشر هر گز نمی تواند به مدد ابزار ها و امکانات خود، به فهم اسرار الهی نائل گردد، بنابر این به مرجعی همچون کتاب مقدّس نیاز دارد و عقل بعد از ایمان آوردن می تواند ما را در فهم متون مقدس یاری کند.البته در تفسیر عقلی از متون مقدس هر کجا که کمترین تعارضی میان آموزه های دینی و عقل می نماید اعلام می کند که این جا خارج از محدوده عقل است و فقط باید ایمان آورد.
بررسی تطبیقی فلسفه نبوت در قرآن و عهدین
نویسنده:
زهرا رشیدی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با نگاه به ادیان الهی خصوصاً ادیان ابراهیمی در می یابیم که ادیان متشکل از سه اصل می باشند. این سه اصل عبارت از خدا، معاد و نبوت می باشند.می توان گفت اصلی ترین و حیاتی ترین اصل هر دین نبوت است. اصل نبوت در ادیان الهی از دو منظر اهمیت زیادی دارد، اول اینکه اصولاً اثبات حقانیت دین در گرو اثبات نبی الهی آن دین می باشد. در ثانی متن این ادیان شامل اعتقاد به خدا و معاد و چگونگی آنها بر اساس آموزه های انبیای آن شکل می گیرد، چرا که اصولا دین به عنوان پیام خداوندی بدون نبی غیر قابل شناخت و درک است. به عبارت دیگر حتی سخن گفتن از خدا و معاد نیز در پرتو سخنان و رفتار نبی آن دین است که میسر می شود. بنابراین برای شناخت بهتر ادیان، اولین چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد نبوت در آن ادیان می باشد. در این پژوهش نیز به فلسفه نبوت در کتاب مقدس سه دین بزرگ ابراهیمی اسلام، یهودیت و مسیحیت پرداخته ایم.در این تحقیق به بررسی فلسفی موضوع وحی و نبوت از دیدگاه قرآن و کتاب مقدس در ادیان اسلام،یهودیت و مسیحیت پرداخته شده است به این صورت که ابتدا به جایگاه فلسفی نبوت در این ادیان می پردازیم و با تحلیل و بررسی موضوعات پیرامون آن، اشتراکات و تفاوت های این مفهوم را استخراج می کنیم. تکیه ما در این تحقیق بر قرآن وکتاب مقدس است که اصلی ترین و دست اول ترین کتب مقدس این سه دین به شمار می روند، می باشد. به عبارت دیگر تأکید در این پژوهش، فلسفه نبوت در کتب مقدس این ادیان و نه خود ادیان می باشد. پرسش هایی که مبانی این پژوهش است عبارتند از اینکه آیا تفاوتی بین دیدگاه های این کتبوجود دارد یا خیر؟ در صورت پاسخ مثبت، آیا این تفاوت ها ساختاری و اساسی است یا آنکه جزئی و قابل اغماض است؟ ثانیاً بنابر اعتقاد ما که این سه دین، هر سه از جانب خداست و کاملا وحیانی است، در صورت تفاوت های بنیادین چگونه یکی بودن منبع آنها توجیه می شود؟ به عبارت دیگر آیا این تفاوت ریشه ای و عمیق از جانب خداست و یا در طول تاریخ با مصلحت جویی های جامعه بشری چنین تغییراتی در اصول دینی ادیان بوجود آمده است؟در این تحقیق به بررسی فلسفی موضوع وحی و نبوت از دیدگاه قرآن و کتاب مقدس در ادیان اسلام، یهودیت و مسیحیت پرداخته شده است. همه ادیان ابراهیمی دارای سه اصل مشترک به نام توحید، نبوت و معاد می باشند و دو اصل توحید و معاد و بطور کلی همه شئونات این ادیان بر اساس تعالیم انبیای آن شناخته می شوند.بر این اساس به تبیین ابعاد مختلف وحی و نبوت در قالب چهار بخش معرفی اجمالی ادیان، نبوت در قرآن، نبوت در عهدین و مقایسه آن ها پرداخته ایم.در این راستا سعی بر آن داریم که ابتدا به جایگاه فلسفی نبوت در این ادیان بپردازیم و با تحلیل و بررسی موضوعات پیرامون آن، اشتراکات و تفاوت های این مفهوم را استخراج کنیم.در یک نگاه جامع به بحث نبوت، می توان از چرایی ها در ابعاد نبوت سخن به میان آورد. ازجمله آنها که در این تحقیق نیز مورد توجه قرار گرفته است می توان به معجزه به عنوان راه عقلی در باب اثبات نبوت، عصمت انبیا، تعالیم انبیا و خاتمیت اشاره کرد. البته می باید در خصوص طرح مباحث در نظر داشت که گرچه اساساً نگاه فلسفی در طرح و پرداختن به موضوعات مورد نظر بوده است، اما برای روشن تر شدن موضوع، به بررسی مباحث کلامی مرتبط با آنها از قبیل معرفی ادیان مسیحیت، یهودیت و اسلام، معنای نبی و وحی در کتب قرآن و عهدین، معرفی و شناخت کتاب مقدس و قرآن نیز می پردازیم. از این بررسی برداشت می گردد که در بعضی از ابعاد وحی و نبوت، مفاهیم تنها دارای اشتراک لفظی است و با توجه به اینکه ما معتقدیم این ادیان دارای ریشه مشترک اند، می توان گفت این اختلافات از آنجا ناشی می شود که مسیحیت و یهودیت در طول قرن های متمادی متأثر از ادیان و سنت های غیر الهی نظیر یونان و روم باستان به صورت امروزی در آمده اند و بر اساس نظر پژوهشگران و محققان، کتب مقدس این ادیان نیز در طول قرن ها دچار تحریف های بسیاری در لفظ و معنا شده است.1- آنچه که از این پژوهش بر می آید آن است که بر اساس قرآن و عهدین فلسفه وجودی انبیا هدایت و نجات انسان هاست، با این تفاوت که در عهد عتیق این نجات محدود به بنی اسراییل می شود اما قرآن نجات کل بشریت را در نظر دارد و نظام الهیات پولسی نجات حقیقی و کامل را فقط در گرو مرگ مسیح و ایمان به او می داند.2- در مسیحیت ضرورت وجود نبی آنگونه که در اسلام و یهودیت وجود دارد، مطرح نمی شود. بلکه فیض الهی است که بطور رایگان به بشر داده شده و انسان برای هدایت چندان نیازی به عقل و اختیار خود ندارد.3- مسیحیت و یهودیت از ابتدا آنگونه که امروزه هست، نبوده و در طول زمان در اثر تماس با ادیان و سنت های غیر الهی به صورت امروزی درآمده اند. کتب مقدس این ادیان نیز در طی نسل های متمادی شکل امروزی را به خود گرفته است. بنابراین با وجود اعتقاد به ریشه مشترک با اسلام، در الهی بودن منشأ این تغییرات تردیدهای بسیاری وجود دارد.
معرفت نفس و ارتباط آن با شناخت خداوند از دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
فهیمه همت‌خواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه طباطبایی معرفت نفس را نزدیک‌ترین و کامل‌ترین طریق در معرفت خداوند به شمار می‌آورد. وی معرفت حصولی نفس را معرفتی حقیقی نمی‌داند بلکه معرفت نفس ناب را معرفتی حضوری و شهودی می‌داند. معرفت حصولی نفس لزوماً همراه با شناخت خداوند نیست ولی معرفت شهودی نفس تهی از معرفت حق تعالی نخواهد بود و هر کس به اندازه ظرفیت وجودی خویش از شهود خداوند سبحان بهره می‌برد. علامه طباطبایی بر مبنای وحدت شخصی وجود و تجلی ظهور خداوند در موجودات، تقریری نو از معرفت نفس ارائه می‌دهد. بنا بر نظر علامه ممکنات در واقع موجودات مقید و محدودند و تنها واقعیت مطلق خداوند است که هیچ قید و تعینی ندارد. هر اندازه حد و تعین موجودی بیشتر باشد، از آن حقیقت مطلق دورتر خواهد بود. این انسان است که در فرآیند معرفت نفس از عالم مادی و اشتغال به لذایذ مادی وحسی جدا شده و پا را فراتر از عالم ماده گذاشته و از قیود و تعینات عالم ماده رها می‌شود و به مرتبه‌ی مثالی می‌رسد و سپس وارد عالم عقل و در نهایت به مقام فنا نایل می‌شود؛ این مقام خود شامل سه مرتبه‌ی فنای ذاتی و صفاتی و افعالی است. از بیانات علامه چنین برداشت می‌شود که در نگاهی عمیق‌ به معرفت نفس، انسان اولاً و بالذات حقیقت مطلق خداوند را ادراک و شهود می‌کند و به تبع این معرفت، خود را که ظهوری از آن حقیقت است مشاهده می‌کند؛ زیرا هر ظاهری دارای باطنی است و هر باطنی باطنی دارد و همین‌طور ادامه می‌یابد تا به حقیقت الحقایق که باطن همه‌ی باطن‌هاست، منتهی شود. از طرفی هر انسانی علم حضوری به «من» خویش دارد و از آنجا که هر ویژگی وجودی متعلق به ظاهر در واقعاولاً و بالذات متعلق به باطن است و به عرض و تبع آن به ظاهر اسناد داده می‌شود بنابراین معرفت حضوری نفس اولاً و بالذات متعلق به ادراک شهودی نفس نسبت به حق تعالی است.
نسبت میان عقل و ایمان از دیدگاه پلنتینگا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه‌ شریف‌زاده خاوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی مسئله نسبت میان عقل و ایمان از دیرینه ترین دغدغه های بشر است. در این رساله بر آنیم که دو دیدگاه فیلسوف مسیحی آمریکایی آلوین پلنتینگا و فیلسوف مسلمان شیعه علامه سید محمد حسین طباطبایی را در این موضوع مورد بررسی قرار دهیم.سوالاتی که در پی پاسخ آنها هستیم اینست که دیدگاه این دو فیلسوف درباره نسبت میان عقل و ایمان چیست؟ از عقل و ایمان چه معنایی مورد نظر ایشان است و چه نقاط اشتراک و افتراقی میان این دو دیدگاه وجود دارد؟ آیا میان عقل و ایمان در این دو دیدگاه تعارضی وجود دارد؟!پلنتینگا معتقد است اگر باور دینی صادق باشد، موجه و یا به بیان بهتر، به لحاظ معرفتی تضمین شده خواهد بود. او با انتقاد از قرینه گرایان که قائلند برای توجیه باور دینی استدلال لازم است معتقد است که مومنان را با اثبات و استدلال کاری نیست، اما اعتقاد به خداوند اعتقاد پایه و اساسی است و این ایمان نامعقول و خلاف عقلی نیست.علامه طباطبایی زیر بنای ایمان را عقل، فهم و استدلال می داند و تصدیق و ایمان از نتیجه دلیل حاصل می شود و ایمان هنگامی کامل است که بر اساس دلایل عقلی بنا شده باشد. او روش برهانی را، از همه ی روش ها برتر دانسته است.بر مدل معرفتی پلنتینگا اشکالات چندی وارد است، از جمله: نسبی گرایی، برون گرایی، دوری بودن و ... پلنتینگا را باید جزو ایمان گرایان محسوب کرد، اما نه ایمان گرایی افراطی که به تحقیر عقل پرداخته اند، بلکه او میان عقل و ایمان تعارضی نمی داند و معتقد است که ایمان به خداوند در زمره احکام عقل است. با توجه به اینکه از نظر او اعتقاد به خدا با اینکه معقول است، لیکن به استدلال و قرینه احتیاجی ندارد. دیدگاه پلنتینگا که در برابر ملحدین از دین و اعتقاد به خداوند دفاع می کند، ارزشمند است، لیکن نظر علامه طباطبایی چون به استدلال عقلی برای ایمان دینی پایبند است، پسندیده تر می باشد.
بررسی عناصر زبانی در سبک کتاب فیروزشاه‌نامه
نویسنده:
شیما نمک‌شناس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فرهنگ مجموعه ای است از میراث های معنوی یک قوم که یا محصول عقل و ادراک ایشان است و یا زاده ذوق و عاطفه آنها؛ همچون هنر که ادبیات از نمودهای آن محسوب می شود و کارکردش نمایان کردن خاصیت زیبا پسندی و زیباپرستی ذهن بشر است.در برابر هر یک از رشته های دانش یا هنر رسمی یک رشته علم یا هنر عوامانه نیز وجود دارد که در میان مردم پدید آمده و در آغوش ایشان پرورش یافته است که سبب پیدایش آن را باید نیاز بشر به برقراری ارتباط با دنیای پیرامون خود دانست؛ از جمله می توان به داستان‌های عامیانه اشاره کرد که با موضوعات گوناگون از زندگی توده مردم سرچشمه می‌گیرند و منبعی مهم برای کسب اطّلاع در باب زندگی اجتماعی مردم و آداب و رسوم و سنن ایشان هستند. همچنین بسیاری از گره‌ها و ابهامها در درک و فهم اشعار و مطالب ادبی بوسیله این منابع رفع می‌شود. داستان‌سرا همواره اولین منظورش سرگرم کردن و به هیجان آوردن خواننده و شنونده است و مقاصد فلسفی و تربیتی و تاریخی و اجتماعی در درجه دوم و سوم اهمیّت قرار دارند. داراب‌نامه بیغمی و داراب‌نامه طرسوسی نیز از جمله داستان‌های عامیانه‌ای هستند که مضمون داستان آنها به روایات پیش از اسلام بازمی‌گردد. این دو کتاب هرچند از نظر موضوع داستان با یکدیگر متفاوتند؛ اما از نظر سبکی بسیار به یکدیگر شبیه هستند. زبان هر دو کتاب روان و ساده و نزدیک به زبان گفت و گو است. توصیفات بسیار دقیق هستند، صحنه‌های جنگ، روابط انسانی، وضعیت زندگی مردم و آداب و رسوم، کیفیّت لشکرآرایی و سلاح‌های جنگ‌آوران با جزئیات دقیق آورده شده‌است که می‌تواند در بررسی‌های تاریخی و جامعه شناسی و مردم شناسی بسیار حائز اهمیّت باشد. فیروزشاه‌نامه یکی از داستان‌های عامیانه فارسی است که در سال 887ه.ق در تبریز توسط داستان‌گزاری به نام محمّد بیغمی نوشته شده است. موضوع این کتاب شرح زندگی فیروزشاه پسر ملک داراب و دیگر پهلوانان ایرانی است که در واقع مجلّد سوّم و ادامه کتاب داراب‌نامه از همین نویسنده است.مشخّصه های برجسته کتاب فیروزشاه‌نامه درلایه واژگانی و نحوی (سبک زبانی) نسبت به سبک قرن نهم هجری بسیار روان و ساده است:در تحلیل واژگانی واحدهای معنادار زبان ، ساختمان واژه و شیوه ساخت واژه ها ، معنای آنها ، ائتلاف معنایی واژه ها با هم ، دال ها و نشانه ها بررسی می شود که به کمک دانش تکواژشناسی (علم صرف) امکان پذیر است. نویسنده داستان فیروزشاه نامه در به کار بردن اصطلاحات و لغات ترکی و مغولیافراط نمی‌شود؛ اما از واژگان فارسی بیشتر بهره برده است.این کتاب حاوی اعلام انسانی و جغرافیایی فارسی و ترکی و مغولی و نهایتاً هندی است که نشانه و اثری از فرهنگ اسلامی در آنها دیده نمی‌شود. بلکه نفوذ دین و فرهنگ اسلامی را می-توان در عبارات عربی و احادیث مذهبی و همچنین در برخی اعمال و رفتار قهرمانان آن دید. همچنین بسامد کلمات مرکب بیشتر از کلمات ساده است.در بین صفات نیز بسامد صفات مرکب بیشتر از صفات ساده است. در تحلیل نحوی ساختمان جمله ها، روابط واژه‌ها با هم ، شیوه های ترکیب واژه‌ها در عبارت‌ها و جمله ها، نظم و دستورمندی واژگان ، تحلیل نقش معنی شناسیک واژه در جمله بررسی می شود که این موضوع در قلمرو علم نحو است. در فیروز شاه نامه ، "حروف اضافه در معنای دیگر" فراوان به کار رفته است. انواع مفعول با چهار نشانه ذکر شده‌اند که از مفعول با نشانه "را" بیشتر استفاده شده است. کاربرد کهن ضمیر به صورت جا به جایی ضمیر است که در سه نقش اضافی، متممی و مفعولی بررسی شده‌اند. انواع "ی"، انواع "را" و انواع "که" نیز در بررسی ویژگی‌های سبکی مورد تحلیل قرار گرفته‌اند. در متن کتاب از فعل‌های پیشوندی بسیار استفاده شده که می‌توان گفت از ویژگی‌های سبکی کتاب است. همچنین وجوه فعل بندرت به صورت کهن استعمال شده‌اند و بیشتر به صورت امروزی هستند. کاربرد انواع قید در فیروزشاه‌نامه گسترده است. در سراسر داستان تکرار در کاربرد اسم، حرف، فعل و جمله دیده می‌شود.
رابطه عقل و دین با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی
نویسنده:
محمدمهدی تاکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله رابطه عقل و دین از کهن‌ترین و پر سابقه‌ترین موضوعات فلسفی و کلامی بوده که تاریخ بر سابقه دیرینه آن گواهی می‌دهد. از آنجا که کشف ترابط عقل و دین و یا تعارض آنها در بالندگی معرفت دینی و علمی و در نهایت کشف حقیقت، تأثیر بسزایی دارد لذا حکیم متأله آیت‌الله جوادی آملی، اهتمامی بلیغ به طرح این مسأله داشته و نظریات راهگشای خود را در این باب عرضه نموده است.از نگاه ایشان عقل جزئی از دین است و هرگز مقابل آن نیست، بنابراین فرض ناسازگاری آن‌ها، نامعقول می‌باشد. آن‌چه ممکن است با عقل در ظاهر تعارض داشته باشد نقل است نه دین چرا که عقل در کنار کتاب و سنت منبع دین است. ایشان با نفی دیدگاه‌های افراطی و تفریطی به منزلت عقل یعنی نگاه میزان بودن یا مفتاح بودن آن نسبت به دین، عقل را مصباح شریعت و چراغ دین معرفی می‌کند که در کنار نقل، منبع معرفت بشر از دین و کاشف محتوای اعتقادی و اخلاقی و قوانین فقهی و حقوقی دین است. از این رو معرفت عقلانی از قلمرو معرفت دینی بیرون نمی‌باشد. از منظر ایشان تمامی مراتب چهارگانه عقل یعنی تجربی، نیمه تجریدی، تجریدی و ناب، داخل در هندسه‌ی معرفت دینی بوده و لذا علم که محصول این مراتب چهارگانه است یکسره دینی می‌شود و چیزی به نام علم غیردینی باقی نمی‌ماند.این رساله با تأکید بر دیدگاه ایشان به بررسی دین، عقل و رابطه آنها در اسلام و غرب پرداخته و در پی نیل به منزلت عقل در هندسه‌ی معرفت دینی، ضمن برشمردن ارکان، مبادی و پیش‌فرض‌های نظریه استاد جوادی آملی، به تحلیل و بررسی آن می‌پردازد.
روش‌شناسی تفسیر تسنیم
نویسنده:
طاهره ناجی صدره
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اولین و مهم ترین منبع تفسیر تسنیم قرآن است و استاد جوادی آملی در این مسیر راه علامه طباطبایی را –البته به گونه ای استوارتر- پیموده است. مفسر گرچه معتقد است روایات تفسیری غیر فقهی حجیت ندارند، ولی بخش وسیعی از تفسیر خود را به بحث روایی اختصاص داده و تأکید کرده است که این امر هیچگونه منافاتی با استقلال قرآن در تفسیر ندارد. در این تفسیر، آیات دربردارنده معارف عقلی با بهره‌گیری از مبادی بیّن یا مبیّن عقلی به عنوان دلیل یا موید، تفسیر شده و از آنجا که نویسنده آن، از برجسته ترین شخصیت های آگاه به فلسفه اسلامی است، منبع بودن عقل در آن به شکلی کاملاً آشکار رخ نموده است.تسنیم در عین حال که جزء تفاسیر اجتهادی و جامع به حساب می آید، تفسیری است فلسفی و عرفانی و اصطلاحات این علوم در آن مکرّر به چشم می خورد. گرچه این امر در کنار بکارگیری واژگان غریب و نامأنوس، مطالعه بخش قابل توجهی از آن را به خواص اختصاص داده، ولی این به معنای محرومیت عامه مردم از مطالعه آن نیست، زیرا جنبه تربیتی و اخلاقی آن نیز بسیار آشکار و قابل توجه است، به گونه ای که مفسر به اندک بهانه ای سعی دارد نکات اخلاقی برآمده از آیات را مطرح کند. از این حیث به نظر می رسد آنچه بیش از همه در این تفسیر جلب توجه می کند، رنگ اخلاقی آن است.مفسر در موارد متعدد از اصل سیاق در تفسیر آیات بهره گرفته و در روش تفسیری خود بر پرهیز از اسرائیلیات تأکید نموده است. وی در سطح بسیار گسترده از سایر نظرات سایر مفسرین بهره برده و نیز آنها را نقد نموده است.استاد جوادی آملی همچون برخی از مفسران در پیشگفتار کتابش بخش مستقلی را به مباحث علوم قرآنی اختصاص نداده، ولی در تفسیر آیات به مناسبت مسائل مطرح شده، به اجمال یا تفصیل به مباحث مختلف علوم قرآنی نظیر اعجاز، اسباب نزول، تحریف، محکم و متشابه و.....پرداخته است . از این میان مبحث جوّ، فضا و شأن نزول و تناسب آیات در آن از جایگاه خاصی برخوردار است.در یک کلام باید گفت تفسیر تسنیم به نوعی مستدرک المیزان محسوب می شود و سعی دارد مباحث مطرح در آن را به شکلی کاملتر و مفصلتر مطرح ساخته و نواقص احتمالی آن را رفع کند. با این وجود تمایزاتی میان این دو تفسیر وجود دارد که در این نوشتار به آنها اشاره شده است.
تعلیم و تربیت در اندیشه افلاطون
نویسنده:
خدیجه قربانی سی‌سخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در دیدگاه افلاطون تعلیموتربیت به عنوان فرآیندی انسانی در برگیرنده‌ی تمامی ابعاد وجودی انسان اعم از؛ مادی، معنوی، فردی و اجتماعی است، که قبل از تولد فرد آغاز می‌شود و تا پایان عمر ادامه مییابد. وی با چنین نگرشی، تعلیموتربیت آگاهانه انسان را، مهمترین هدف فلسفه‌ورزی خویش در بزرگترین اثرش(یعنی رساله‌ی جمهوری )قرار می‌دهد.اندیشه تربیتی افلاطون مبتنی بر برخی ریشه‌های تاریخی است که زمینه‌ی ظهور و بروز آن را فراهم نموده است. اثر حاضر ضمن بررسی اجمالی ریشه‌های تاریخی تعلیموتربیت افلاطون، مبانی فلسفی این اندیشه را در چارچوب نگاه افلاطون به مباحثی همچون: اخلاق، فضیلت، معرفت، عدالت و...مورد توجه قرار می‌دهد و به بررسی نظام تربیتی رساله‌ی جمهوری می-پردازد. جامع‌نگری و ایدهآلگرایی تربیتیافلاطون اگرچه زمینه را برای ظهور اندیشه‌های متفکران پس از وی فراهم کرده است ولی بدلیلنفوذ و سیطره‌ی برخی از شرایط زمانی و قومی بر تفکر افلاطون در معرض نقدهای جدی قرار دارد. با صرف نظر از دستورات تربیتیایکه متأثر از شرایط زمانی و آداب و رسوم قومی است، ارزش رساله جمهوری به عنوان یک اثر تربیتیِمهم همچنان قابل توجه است.
مبانی نظری تربیت در اندیشه ملاصدرا
نویسنده:
معصومه حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تربیت درست و اثرگذار انسان منوط به شناخت همه جانبه‌ی ابعاد وجودی اوست. بر همین اساس است که نظام های تربیتی درتدوین اصول، محتوا، روش هاو اهداف خود ، به اندیشه‌ی متفکرانی نیاز دارند که این امر را مدنظر داشته و در شناخت هرچه بهتر انسان و ابعاد وجودی اش کوشیده اند. صدرالمتألهین شیرازی نیز از جمله فیلسوفانی است که بخش عظیمی از نظام فلسفی خود را به انسان شناسی اختصاص داده است. از این رو به نظر می‌رسد اندیشه های او در باب انسان می‌تواند نقطه اتکایی برای نظام های تربیتی باشد .لذا در این تحقیق کوشیده ایم با بررسی مختصری از مبانی نظریاندیشه‌ی وی، به اصولی دست یابیم که ارتباط این مبانی با تربیت را نزدیک تر و کاربردی تر نماید.مبانی‌ای چون : اصالت وجود ، وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری، اتحاد عالم ومعلوم و به ویژه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس . توجه و دقت نظر در این مبانی ما را به سوی اصولی رهنمون می‌شود که می توانند در امر تربیت اثر گذار باشند.این اصول که شامل: فطرت ، توحید، ایمان، ولایت، معاد و عقلانیت هستند، از دو لحاظ مورد توجه نظام های تربیتی خواهند بود؛ اول اینکه: پذیرش این اصول زمینه های اعتقادی و روحی روانی تربیت را فراهم می‌کنند و دوم اینکه نظام های تربیتی می‌توانند با توجه به اهدافی که صدرا برای زندگی انسان و به کمال رساندن او در نظر گرفته است ، اصول و روش های تربیتی خود را طراحی کنند.در واقع صدرا با توجه به دو مسئله‌ی مهم خودشناسی و خداشناسی -که در انسان شناسی خود سعادت انسان را منوط بدانها می‌داند- به این نیاز نظام های تربیتی پاسخ گفته است. از نظر صدرا احیای فطرت انسانی و بازگشت به اصل خویش گامی مؤثر در خودشناسی است که در کنار ایمان بهتوحید و معاد وبا بهره گیری از عقلانیت، انسان رابه غایت اصلی زندگی اش یعنی خداشناسی و قرب الی الله نزدیک می‌کند.به نظر می‌رسد همین مسئله می‌تواند، عاملتوجه هرچه بیشتر مربیان به این نظام فکری باشد؛ چراکه این نظام فکری نسبت به سایر نظام هایی که مبنای عمل عالمان تربیت قرار گرفته اند ،شناخت کامل تری از انسان ارائه داده است. نظام فلسفی تربیتی جان دیویی از جمله این نظام هااست که در مقایسه با مکتب فکری صدرا محدودیت ها و ضعف آن در رابطه با شناخت انسان ، و در نتیجه برنامه‌ها و روش های تربیتی ، قابل مشاهده است.
  • تعداد رکورد ها : 569