جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 401
مرگ، نومیدی و ایمان در اندیشه کرکگور
نویسنده:
عباس اسکوییان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
از نظر کر کگور، آگاهی از مرگ حقیقتا حایز اهمیت است، زیرا دلهره ای ضروری می آفریند که ما را در مراتب بودن یا خودآگاهی، از حیاتی حسی و نامتاملانه به حیاتی متاملانه تعالی می بخشد. اما مراد او از مرگ، بیماری به سوی مرگ یا همان نومیدی است. از نگاه کر کگور، این بیماری که در روح و نفس ما پدیدار می شود، مرگی درونی است. نومیدی خود نتیجه ای از آلودگی ما به گناه است. مراد او از بیماری به سوی مرگ، آن بیماری ای نیست که پایانش مرگ معمول و متعارف است. کرکگور، راه رهایی از این مرگ را ایمان می داند. در نظر او، ایمان رابطه ای خصوصی و شخصی با خداست.
صفحات :
از صفحه 75 تا 106
بررسی تطبیقی رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه اگوستین قدیس و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا سالاروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ایمان گرایی معتدل به معنای برتری بخشیدن به ایمان در آثار بسیاری از اندیشمندان مسیحی و از جمله در میان آنان در آراء و نوشته های قدیس آگوستین کاملاً مشهود است. وی فیلسوف و متکلمی ایمان گراست؛ اما نه در جایگاه منکرین عقلانیت در فرایند ایمان. آگوستین ایمان را شرط فهم می‌داند و مفاد اصل «ایمان می آورم تا بفهمم» در فرازهای گوناگونی از آثار وی دیده می شود. ایمان از نظر او لطف خداوند است که شامل حال انسان می شود؛ مشروط بر آنکه خود انسان «اراده کند». درنگرش او نسبت به معرفت و ایمان، در راستای تحقق ایمان نوعی فهم در انسان پدید می آید که او را به سمت بر طرف کردن موانعمعرفت سوق می دهد تا او را به سر منزل مقصود برساند.
رابطه ایمان و عقلانیت از دیدگاه توماس اکونیاس، سورن کی‌یرکگو، ویلیام جیمز، علامه طباطبائی و استاد مرتضی مطهری
نویسنده:
احمد طیبی چوبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این تحقیق علاوه بر اینکه به طور گذرا به تاریخچه بحث ایمان و عقلانیت در جهان غرب و جهان اسلام پرداخته شد دیدگاه پج تن از متفکران اسلامی و مسیحی نیز تعیین گردید. توماس آکویناس معتقد است که ایمان نوعی علم است لیکن علمی کمتر از معرفت و بالتر از گمان، چرا که متعلق ایمان امری غیر مشهود می‌باشد، پس ایمان بر شواهد ناقص مبتنی است و برای رفع این نقیصه، اراده انسان واسطه می‌شود و عقل را به پذیرش امور وادار می‌کند. سورن کی‌یرکگور معتقد است که معرفت عقلانی، معرفتی عرضی است و توان راه یافتن به ساحت والای "هست بودن"-که ایمان از سنخ آن است -را ندارد، از اینرو لازم است انسان ابتدا به عجز خود واقف شود سپس چشم بسته و با جهش معنوی این امر خلاف عقل را که وجودی به نام "خدا هست " را بپذیرد و با او در ارتباط برقرار کند. نگاه ویلیام جیمز به ایمان مبتنی بر تفسیری است که وی از پراگماتیسم ارائه می‌دهد به این بیان که هر امری که آزمون پذیری در مورد آن ممکن بوده و دارای فائده عملی باشد به میزان این فائده، از ارزش و اعتبار برخوردار است و ایمان هم از این قبیل است .علامه طباطبائی عقل را به معنی ادراک و فهم کامل امور دانسته و برای ایمان جوهری معرفتی قائلند و بر این باورند که بین ایمان و عقلانیت رابطه مستحکمی برقرار است تا جائی که آورده‌اند: "تنها برهان و استدلال است که می‌تواند ایجاد عقیده و ایمان بنماید." استاد مرتضی مطهری نیز معتقدند که معرفت و تسلیم دو رکن ایمان بوده و ضمن گوشزد نمودن به وسعت و عمق امور ایمانی و ماوراءالطبیعی برا این باورند که دشوار بودن راه سبب نمی‌شود که ساحت امور معنوی را از عقلیات مبرا نمائی بلکه باید خود را مجهز نموده و با رعایت احتیاط، در این امور غور نمائیم. و بالاخره در فصل پایانی قرآن کریم بعنوان حکم قرار گرفته و بر اساس آن نظریات مطرح شده را مورد ارزیابی قرار داده‌ام. از مجموع آیات قرآن کریم در این باب استفاده می‌شود که: ایمان مری است اختیاری همراه با معرفت و علم که به حریم دل راه یافته و رفتار و منش آدمی را تحت تاثیر قرار می‌دهد.
عقل و ایمان از دیدگاه ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی
نویسنده:
شهاب‌الدین وحیدی دستجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در انديشه هاي فلسفي، کلامي، اسلامي، مسيحي و يهودي همواره پي جويي از پيوند عقل و ايمان جزء دل مشغولي هاي اساسي آنان بوده است، آيا ايمان امري خردپذير است، يا مسأله اي خردگريز و برخاسته از اراده فردي. پژوهش حاضر در پي بررسي اين موضوع در انديشه دو دانشمند بزرگ اسلامي، صدرالمتألهين، بنيانگذار حکمت متعاليه و ميرزا مهدي اصفهاني، مؤسس مکتب تفکيک است. انديشه ی فلسفي صدرايي با تفکر تفکيکي ميرزا در مورد عقل و ايمان و پيوند بين آن دو تفاوت زيادي دارد. ملاصدرا ایمان را بر عقل استوار دانسته و آن را باور قلبي مي داند و عمل از ارکان آن به شمار مي آيد. عقل در نظر ملاصدرا قوّه ي تحليل گر است که از مراتب و شئونات نفس مي باشد و گستره ی آن از عقل هيولاني تا عقل مستفاد است. در حالي که عقل از منظر ميرزا مهدي اصفهاني موجودي نوري است. «ظاهرٌ بنفسه و مظهِرٌ لغيره، معصومٌ بالذّات و مستقلٌ بالذّات» است که از سوي خداوند افاضه مي شود. عقل از نگاه ميرزا مهدي تنها حقيقتي روشنگر است نه تحليل گر و از مراتب نفس انساني نيست و با تأمل در مباني و عقايد وي داوري درباره جدايي عقل و ايمان از نظر مؤسس مکتب تفکيک امري دشوار نيست.اين پژوهش ابتدا به توصيف ديدگاه هاي اين دو انديشمند بزرگ درباره ی عقل، ايمان و پيوند بين آن دو در فصول جداگانه اي مي پردازد. سپس با مقايسه ی ديدگاه هاي اين دو متفکر سعي مي شود شباهت ها و تفاوت های ميان آن دو را روشن کند. و در خاتمه با عنوان تأملاتی در آراء ملاصدرا و میرزا مهدی پاره اي از نقدهايي که به ديدگاه اين دو انديشمند در موضوع مورد نظر اين تحقيق وارد شده است مورد بحث و تحليل قرار مي گيرد.
حقیقت  ایمان و کفر از دیدگاه ابن تیمیه، شهید ثانی و علامه طباطبایی
نویسنده:
مرتضی عابدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله اصلی در اینپایان نامه بررسی حقیقتایمان و کفر از دیدگاه ابن تیمیه ، شهید ثانی و علامه طباطبایی است که در سه فصل ویک نتیجه تنظیم شده است . وسعیما بر اینست که در این پایان نامه به این بپردازیم که مرز بین این دو در حقیقت و واقع چگونه است . که این در سه فصلمورد بررسی قرارگرفته است .ابن تیمیه بر این باور است کهایمان حقیقی،ایمان قلبی است واین ایمان اصلش تصدیق قلبی وسپس قول قلبی (اقرارو معرفت قلبی "علم") استوانگاهعمل قلبی( محبتبه خدا و رسولان وترس ازخدا) تابع تصدیق وقول قلبی است وعمل بدن وجوارحتابع قلب است. ایشان در باره حقیقت کفربراین باور است کههر فردی ، پیامبر یا اولیایی از اولیاء الله را در دنیا واسطه شفاعت در قیامت قرار دهدیا متوسل به او شودبه گونه ای که قدرت خداوند واراده اورا به صورت مستقیملحاظ نکندمشرک وکافر است واگر توبه نکرد باید کشته شود. شهید ثانی بر این باور است که ایمان یا شرعی وحقیقی است که همان تصدیق قلبی است ویاایمان عرفی و لغوی که همانتصدیق زبانی است.حقیقت ایمان جایگاهش در قلب است و عمل و شدت وضعف در حقیقت ایمان راه ندارد بلکه عمل شرط قبول ایمان است. ویکفررا مقابل ایمانمی داند ومی نویسدکفر عبارت است ازعدم ایمان از انچه شانش این است که مورد ایمان واقع شود .واز نگاه علامه طباطبایی حقیقت ایمان عبارت است ازجایگیر شدن اعتقاد در قلب استبه گونه ای که این ایمان واعتقاد همراه با ادراک و تسلیم قلبی است.ایشان ایمان را تصدیق واذعان به چیزی به همراه التزام عملی به ان می داند .وی حقیقت کفر رابر اسا س روایات اینگونه بیان می دارد :1- انکار ربوبیتخدا 2- ترک عبادت او .وطبق نظر ایشا ن ناامیدی از رحمت خدا وند از گناهان کبیره است ولذا کفر محسوب می شود
حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه آذربویه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه به بررسی « حقیقت ایمان و ابعاد آن از دیدگاه شهید ثانی، ملاصدرا و علامه طباطبایی» پرداخته شده است. که هر یک از این متفکران نظراتی را در مورد ماهیت ایمان و ارتباط آن با اراده، عقل، عمل ، و سپس مراتب آن ذکر کرده اند.شهید ایمان را تصدیق و باور قلبی معرفی کرده اند و آن را به دو بخش ایمان عرفی و شرعی تقسیم نموده اند. از نظر شهید ایمان حقیقتی برخاسته از تصدیق قلبی است و این ایمان از طریق اختیار حاصل می شود. لذا ایشان ایمان غیر اختیاری را ایمان واقعی نمی دانند. شهید در مورد ارتباط ایمان و عقل قائل است که ایمان از طریق دلیل و استدلال حاصل می شود و ایمانی را که از طریق تقلید بدست آمده باشد رد می کند. هم چنین ایشان در مورد ارتباط ایمان و عمل، قائل به خارج بودن عمل از ایمان شده اند. نهایتاً این که شهید قائل است که در ایمان هیچ گونه افزایش و کاهشی وجود ندارد و ایمان امری واحد است. اگرچه ایمان به حسب افراد، طبقات و مراتب گوناگونی پیدا می کند که این امر مربوط به اصل ایمان نیست بلکه مربوط به کمال ایمان است.ملاصدرا نیز ایمان را نوعی علم و تصدیق معرفی کرده است و قائل است که در حوزه ی ایمان، مبحث اختیار و اراده مطرح نمی شود و حصول آن مبتنی بر اراده ی خداوند، رضایت و شوق انسان است. ایشان در مورد ارتباط ایمان و عقل در ابتدا به مباحث عقلانی بسیار بها می دهد از طرف دیگر به محدودیت های آن نیز اشاره می کند. هم چنین صدرا با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد عمل را خارج از حوزه ی ایمان می داند. و در آخر این که صدرا مراتبی برای ایمان ذکر می کند که در نتیجه روشن می شود او به مراتب ایمان قائل و معتقد است.از طرف دیگر علامه ایمان را تصدیق قلبی همراه با علم و التزام عملی معرفی نموده اند. دیدگاه ایشان در خصوص اختیاری بودن ایمان بر این محور می چرخد که انسان در فعل خود مختار است و خداوند از راه اراده و اختیاری که به انسان عطا کرده فعلی از او خواسته است علامه در مورد ارتباط ایمان و عقل، علاوه بر شهودی بودن ایمان اعتقاد دارد که ایمان را باید با استدلال عقلی محکم و مبرهن ساخت. هم چنین ایشان با توجه به تعریفی که از ایمان ارائه می دهد ایمان را صرف اعتقاد نمی داند بلکه التزام به لوازم و آثار علمی را نیز داخل در حوزه ایمان می داند و در پایان این که علامه در بیان انواع ایمان می فرماید: ایمان در کل یکی بیشتر نیست اما درجات و صفات و منازلی دارد. وی تعیین و برهان را در برترین مرتبه ی ایمان لازم می داند بی آن که سایر مراتب و درجات ایمان را از اعتبار ساقط بداند.
رویکرد علامه طباطبایی(ره) و کارل یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق
نویسنده:
مهدی هداوندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رویکردعلامه طباطبایی(ره) و یاسپرس به انسان و تاثیر آن بر اخلاق عنوان پایان‌نامه‌ای است که پیش‌روی دارید . از نظر علامه حقیقت انسان روح است و روح مخلوقی از مخلوقات خداوند است و حقیقت واحدی است که دارای مراتب و درجات مختلف است. با توجه به شان ومنزلت و جایگاه انسان ، اوبرای دستیابی به حیات طیب و معقول ، لازم است به فضایل و ارزش های اخلاقی روی آورد و بی شک، اخلاق انسانی هم باید از خاستگاه و جایگاه والایی برخوردار باشد . برای رسیدن به این هدف علاوه بر عقل نیازمند طریق دیگرى غیر از طریق تفکر و تعقل براى تعلیم راه حق و طریق کمال و سعادت است و آن طریق وحى است که خود نوعى تکلیم الهى است، و خداى تعالى با بشر - البته به وسیله فردى که در حقیقت نماینده بشر است - سخن مى‏گوید، و دستوراتى عملى و اعتقادى به او مى‏آموزد که به کار بستن آن دستورات وى را در زندگى دنیوى و اخرویش رستگار کند. درخصوص معیار ارزش گذاری افعال اخلاقی علامه علاوه بر اعتقاد به آزادی و اختیار و آگاهانه بودن عمل به عنصر ایمان در ارزیابی افعال اخلاقی تاکید بسیار دارد .مهمترین عنصری که بدون التفات به آن نگاه به تفسیر انسان یاسپرس را بی معنا می کند اومانیسم و شرایط انسان مدرن امروزی است . بررسی نظرات یاسپرس نشان می‌دهد که آنچه در فلسفه یاسپرس کاملا مشهود است این است که آزادی مبنای عمل اخلاقی است .هیچ کس نمی تواند به او بگوید که چه چیز را باید ارزشدانست و چه چیز را نباید ، و بنابراین ، این را هم نمی تواند بگوید که چه باید کرد وچه نیاید کرد . ما چه بخواهیم و چه نخواهیم ، خودمان ارزش ها را به چیزها نسبت می دهیم .فلسفه یاسپرس فلسفه‌ای است که نهایتا بهمتافیزیک منتهی می‌شود . البته ورود به این ساحت ، حالتی نیست که با عقل واستدلال بتوان به آن نایل شد در واقع یک حالت شهودی است . یاسپرس کاری را که ادیان از طریق عبادت و نیایش انجام می دهند را بوسیله روش فلسفی با تعمق درون انجام می دهد . او معتقد است این کار باید در طی لحظاتی صورت گیرد که به امور دنیوی مشغول نباشیم و مراقب نیز باشیم تا از تفکر تهی نگردیم . این مراقبه آنگاه تحقق می پذیرد که منشاء وجود خود را لمس کنیم ، خواه درآغاز روز باشد و یا در پایان آن و خواه در ساعاتی از روز که فراغت حاصل می شود . یاسپرس بیان می کند که فرق بین تفکر فلسفی با تفکر دینی در این است که تفکر فلسفی هیچ موضوعی و یا جایگاه مقدس و صورت ثابت و مشخصی ندارد . نظمی هم که به آن می دهیم هیچ گاه قاعده تلقی نمی شود ، بلکه همواره امکانی آزاد باقی می ماند . هم چنین تفکر فلسفی نیازی به عبادتگاه خاص ندارد و فقط تنهایی را طلب می کند.
بررسی تطبیقی آرا غزالی، ملاصدرا و علامه طباطبایی در خصوص ایمان
نویسنده:
قدسیه ماجدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهنخستین ارزشی که در آموزه‌های دینی، مردم بدان فرا خوانده می‌شوند، و یکی از مسائل چالش برانگیز و در عین حال مهّم و کلیدی در طول تاریخ تفکّر اسلامی، «ایمان» است. امّا سوالاتی از قبیل اینکه «ماهیّت ایمان چیست و مولفه های اصلی آن کدامند» همواره حول این بحث مطرحبوده و هر گروه و فرقه ای بر اساس مشرب فکری خود در صدد پاسخگویی و تبیین آن بر آمده است. در این تحقیق سعی شده تا این سوالات را از منظر سه متفکّر اشعری و شیعی بررسی نماییم. غزالی، حقیقت ایمان را تصدیق و تسلیم قلبی نسبت به حقایق دینی می داند و معتقد است چون خداوند از بندگانش جز تصدیق نخواسته، یقین روان شناسانه برای سعادت آدمی، کافی بوده، در تحقّق ایمان، بین نقش برهان و ادّله وهمی، تفاوتی نیست. او قائل به افزایش وکاهش در کمال ایمان شده، و هرچند ایمان تقلیدی را می پذیرد، امّا کشف و انشراح صدر را بهترین طریق کسب ایمان می داند. وی بین اسلام و ایمان بسته به نوع بحث، رابطه ترادف، اختلاف، و تداخل مطرح می کند.از نظر صدرالمتألّهین، ایمان به معنی علم و تصدیق منطقی است، هرچند ایمان تنها یک پذیرش ظاهری نیست اما اقرار زبانی نیز در ایمان اهمیّت دارد. او با نگرش فلسفی خاص خود، یکی از پنج مرتبه ایمان را ایمان تقلیدی می داند و اسلام را مفهومی اعمّ از ایمان معرفی می کند.علاّمه ایمان را به معنی اذعان و تصدیق همراه با التزام به لوازم، که نتیجه آن رهایی مومن از شکّ است می داند. او ایمان را مرحله ای فراتر از علم؛ و مراتب ایمان «عوام النّاس»و«حق الیقین» را به ترتیب، پایین ترین و بالاترین مرتبه ایمان معرفی می کند. ایشان ایمان و اسلام را مفاهیمی ذو مراتب دانسته که هر مرتبه از ایمان، به دنبال مرتبه ای از اسلام حاصل می شود.کلید واژه ها: ایمان، اسلام، کفر، فسق، غزالی-ملاصدرا-علامه طباطبایی
انسان‎شناسی از نظر علامه محمدتقی جعفری (ره)
نویسنده:
زهرا حاتمی نعمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سخن از انسان است. انسانی که معمای بزرگ قرون و اعصار بوده و از قدیم الایام مورد توجه مذاهب و فرهنگ های بسیاری قرار گرفته است و کمتر نظام فکری و فلسفی را می توان یافت که به گونه ای به شناسایی انسان و عوارض آن نپرداخته باشد. آری سخن از انسان است. انسانی که عضو فعال و موثر این جهان بوده و با هستی داد و ستد پیگیر دارد .او با چنین تعاملی، زمینه ی صعود یا سقوطش را فراهم می سازد! چرا که انسان موجودی است که در میان دو بی نهایت قرار دارد به این معنا که در هریک از روابط چهارگانه هم استعداد آن را دارد که تعالی یابد و از ملائک هم بالاتر رود و هم می تواند تا بی نهایت سقوط کند به گونه ای که نتوان هیچ درنده ای را با اوقیاس کرد.علامه محمد تقی جعفری در مورد انسان چهار نوع رابطه را مطرح میکند که عبارت است از :رابطه ی انسان با خویشتن،رابطه ی انسان با خدا،رابطه ی انسان با جامعه و رابطه ی انسان با جهان هستی.ایشان خاطرنشان میکنندکه انسان در این روابط چهارگانه که محسوس ترین روابط انسان در پهنه ی گسترد? وجود میباشند موجودی مسئول و متعهد بوده وهرگز بیرون از قانون نمیتواند کاری انجام دهد .به این معنا که من یا روح که در این رساله از آن تحت عنوان "انسان" یاد میشود بدون تردید در هر یک از روابط مذکور قانونی دارد که با عمل به آنها میتوانند خود را متحول و دگرگون سازد.قوانین حاکم بر انسان در"رابطه با خویشتن"عبارت است از :الف-آگاهی انسان به تمام ابعاد مادی و معنوی خویش و اینکه انسان جزئی معنادار از جهان معنادار است .ب-انسان قدرت هرگونه تصرف نسبت به خویشتن را ندارد بلکه همواره موظف به حفظ روح از پلیدی ها و شکوفایی روح است .ج-پذیرش واقعیات و پرهیز از خود فریبی .د-حداکثر بهره برداری از استعدادهای مثبت .انسان در ارتباط با خدا نیز که مهمترین رابطه در روابط چهارگانه است مسئول و متعهد بوده به پذیرش این نکته کهالف-خداوند اورا بدون کمترین نیاز آفریده است وب- آدمی موظف است که تمام موجودیت خود را در حیط? نظاره وسلط?خداوندی قرار دهد.در ارتباط انسان با جامعه و همنوع نیز آدمی موظف به قبول این اصل اساسی است که الف- همه ی انسانها دارای کرامت ذاتی میباشند احساس تکلیف برین نسبت به همدیگر لازم و ضروری است .در ارتباط انسان با جهان هستی، الف- انسان موظف به شناخت جهان هستی و جدی گرفتن قوانین جاریه در آن وب- دریافت هدفدار بودن جهان هستی میباشد.
ایمان از دیدگاه عرفانی امام خمینی (س) با رویکردی تطبیقی
نویسنده:
صدیقه کرحسنلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ايمان يکی از موضوعات مهم در حوزه کلاماسلامی است. و بسياری ازعارفان هم بدان توجه نشان داده‌اند ولی در سخنان آنها ايمان به يک مفهوم به کار نرفته و در اين زمينه اختلاف نظر و تنوع ديدگاه دارند. امام محمد غزالی و امام خمينی(س) از جمله شخصيت‌هايی هستند که به عنوان دو عارف بزرگ در روزگارخود يکی از فصول کتاب‌های اخلاقی خويش را به اين مهم اختصاص داده‌اند.امام محمد غزالی ايمان را تصديق صرف می‌داند و اين تصديق را نيز در شش مرتبه قابل حصول می‌داند که از نظرغزالی در معناي تصدیق،اعتقاد ثابت جازم است. علت اهميت ايمان در نزد غزالی رهايی ذهن از اضطراب امکان خلود در آتش جهنم بود. غزالی در تبيين ايمان سعی کرده به نقش عناصری همچون عمل و اقرار زبانی در مفهوم ايمان ، رابطه ايمان و اسلام ، رابطه ايمان و عمل ، تقليد در ايمان ، استثناء در ايمان و... بپردازد. كه محور مباحث ايماني غزالي فضايل و رذايل است. از منظر امام خمينی (س) ايمان باور و تسليم قلبی به اضافه احوال و اوصاف ديگری همچون خوف و رجا، توکل و رضا می باشد که اگر اين اوصاف نباشد ايمان حاصل نمی شود . امام خمينی (س) ايمان را از سنخ علم حضوری می‌داند که هرکس خود بايد آن را وجدان و به درک شهودی و حضوری ، نه به درک علمی و مفهومی آن رسيده باشد وی مفاهيمی همچون ولايت ، فطرت را وارد مفهوم ايمان دينی کرده که تفاوت ديدگاه وی را با غزالی نشان می‌دهد هر دو بزرگوار جايگاه ايمان را قلب معرفی می‌کنند و ايمان را غير از يافته های عقلی می انگارند. و اين بدان معناست که رويکرد امام عرفانی و اخلاقی و رويکرد غزالی عقلی است .
  • تعداد رکورد ها : 401