جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 50
مفهوم روح قومی در بستر فلسفه‌ی تاریخ هگل
نویسنده:
زاهده فلاحتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع و طرح مسئله: هدف نشان دادن جايگاه منطقی مفهوم روح قومي در انديشه‌ي هگلي و تبيين ضرورت وجودي اين مفهوم در تفكر او و نقش آن به‌عنوان ايده‌اي تأثيرگذار و اجتناب‌ناپذير در فلسفه‌ي تاريخ هگل مي‌باشد، به‌نحوي كه كليدي‌ترين مفهوم فلسفه‌ي تاريخ هگل را شامل مي‌شود. مباني نظري شامل مرور مختصري از منابع، چارچوب نظري و پرسش‌ها و فرضيه‌ها: مبناي اصلي اين رساله كنار هم قرار دادن بخش‌هاي مؤثر در فهم انديشه‌ي روح قومي در فلسفه‌ي تاريخ اوست تا سير منطقي تفكر هگل در رسيدن به اين مفهوم روشن گردد. درابتدا تمهيداتي از فلسفه‌ي تاريخ و انديشه‌ي تاريخ‌نگرانه‌ي هگل آورده شده است. فصل اول، با عنوان روح (Geist) روشن‌كننده‌ي نقطه‌ي آغاز فلسفه‌ي هگل و چرايي و چگونگي آن است. فصل دوم با عنوان روح جهان (Weltgeist) تبیین‌کننده‌ي ارتباط فلسفه‌ي هگل با تفكر تاريخي او، چگونگي تجلي روح در تاريخ جهان و نيز تحقق عقل می‌باشد. لذا فصل سوم با عنوان روح قومي (Volksgeist) فاعل اصلي تاريخ جهان را براي ما نمايان مي‌سازد. اين فاعل به‌منزله‌ي واحد زنده و حقيقي روح، عبارتست از اقوام و ملت‌هاي مختلف و روح حاكم بر آن‌ها. روش تحقيق شامل تعريف مفاهيم، روش تحقيق، نحوه‌ي اجراي آن، شيوه‌ي گردآوري و تجزيه و تحليل داده‌ها: تبيين جداگانه‌ي انديشه‌ي هستي‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ي هگل و روشن‌سازي وحدت بنيادين ميان آن‌ها بر اساس دو اثر عظيم هگل پديدارشناسي روح و درسگفتارهايي درباره‌ي فلسفه‌ي تاريخ. يافته‌‌هاي تحقيق: روح به‌منزله‌ي اصل فلسفه‌ي هگل، ذاتي آگاه و آزاد و نيز متعين است كه در قالب اقوام و ملل مختلف به تجلي درمي‌آيد و تنها از طريق دولتِ اخلاقي و نيز هماهنگي افراد با نظام كليِ سامان‌مندِ عقلاني، به خودآگاهي و آزادي دست مي‌يابد. لذا براساس اهميت مفهوم جماعت در انديشه‌ي هگل، ارتباط ميان سه قلمروي فلسفه (روح)، تاريخ (عينيت)، و اجتماع (قوم) در تفکر او روشن مي‌گردد نتيجه‌گيري و پيشنهادات: روح قومي به‌منزله‌ي هستيِ روحانيِ يك قوم، روحي كلي و در عين‌حال متعين است كه واسطه‌ي تحقق و تجلي عقل در تاريخ جهان قرار مي‌گيرد. لذا بحث درباره‌ي این مفهوم، فلسفه‌ي هگلي را عينيت بخشیده؛ مفهوم روح را در اذهان، معقول‌تر و به‌تبع كاربرد آن‌را منطقي‌تر مي‌سازد.
نسبت میان آگاهی و آزادی در فلسفه هگل
نویسنده:
کاوه خورابه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله شناختو به تبع آن نظریه‌ی شناخت ، هماره مسئله‌ای مهم برای اذهان فلسفیِ فیسلوفانی بوده است که بر آن بوده‌اند تا با مواجهه با جهان واقعیت بیرون فرایند شناسایی و تعامل آن را با ذهن یا سوژه‌ی اندیشنده دریابند. لذا در فرایند شناخت همواره با دو سوی «واقعیت» موجود و ذهن کنشگرِ آماده برای شناسایی روبه‌روییم. از این لحاظ ، شناخت واقعیت، نحوه و نوع شناخت آن درنهایت بستگی به درک صریح واقعیت دارد . بنابراین به نظر می‌رسد در فرایند شناخت آنچه مقدم بر شناخت می‌گردد همانا مسئله هستی‌شناختی واقعیت موجود است.به عبارت دیگر تاریخ فلسفه همانا تعامل سوژه‌ی اندیشنده با جهان بیرون بوده است. به نظر هگل فیلسوفان همواره میان شناخت و واقعیت فاصله انداخته اند و از این رو شناخت را چونان ابزار و رسانه ای به منظور دستیابی به حقیقت و واقعیت در نظر گرفته‌اند.هگل با نقد این نگرش ها بر آن است تا با در نظر داشتِ شناختبه مثابه علم به تعریفی نوین از آن دست یابد.او با رد دو پاره ساختن واقعیت موجود از سوی کانت به دو حوزه‌ی پدیداری و ناپدیداری،گذار شناخت از مرحله آگاهی طبیعی تا دستیابی به شناخت مطلق را که از ابتدابا امر مطلق سرو کار دارد ،ممکن می سازد. در این میان آزادی خود را به مثابه مقوله ای بنیادین در فرایند مسیر آگاهی تثبیت می‌کند.اینکه هگل را فیلسوف آزادی لقب داده‌اند به این معنا است که آزادی در ذات و کنه تفکر او قرار گرفته است و حذف این مقوله از تفکر او به معنای طرد و نفی فلسفه‌ی او خواهد بود.هگل آزادی را عالی‌ترین و والاترین محتوا و مضمونی می‌داند که هر سوژه یا کنشگری می‌تواند آن را در خود به وجود آورد؛ به عبارت دیگر هگل منزل‌گاه و سرنوشت نهایی روح را آزادی می‌داند، بنابراین آنگاه کهروح در مراحل گذار آگاهی ره می‌پوید، منزل‌به منزل با آزادی مواجه می‌گردد و هرآینه در می یابد که در رویارویی با اشکال مختلف آگاهی میان او و آزادی هیچ امر بیگانه‌ای وجود نخواهد داشت. لذا آزادی همانا خودآگاهی است به این معنا که دستیابی به آزادی واقعی برای انسان میسر نمی‌شود مگر با وقوف به این امر که جهان همانا خود اوست. هدف اصلی هگل نشان دادن این است که آزادی عبارت است ازگذر آگاهی به خودآگاهی و سپس نایل شدن به دانش مطلق که در آن به جهان به‌مثابه خود نگریسته می‌شود. پرسش بنیادین در این پژوهش همانا چگونگی نمود این مفهوم آزادی در خلال گذر ازمنزلگاهای متعدد آگاهی تا شناخت مطلق است.
بررسی سیر تکوینی مفهوم خود از دیدگاه حکمت متعالیه و دیدگاه‌های روان‌شناختی پست‌مدرن و شیوه تبیین آسیب شناسی روانی انسان مبتنی بر آن
نویسنده:
آتوسا کلانترهرمزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این تحقیق سیر تکوینی مفهوم خود از دیدگاه حکمت متعالیه و دیدگاه‌های روان‌شناختی پست مدرن و شیوه تبیین آسیب شناسی روانی انسان مبتنی بر آن، مورد بررسی قرار گرفته است. شیوه کار به این صورت است که ابتدا از طریق کتب مربوط به موضوع و ثبت اطلاعات بر روی بیش از 1000فیش، اطلاعات و مطالب لازم در فصل دوم به نگارش در آمد. سپس بر اساس روش تحلیل محتوی، مضامین و مفاهیم کلیدی که در مورد مقوله‌های مرتبط با مفهوم نفس در هر دو دیدگاه بود را استخراج نمودیم. 6 مقوله‌‌یمورد نظر در این پژوهش، عبارتند از: سیر تکوینی مفهوم خود، ارتباط خود با خود، ارتباط خود با مبدأ هستی، ارتباط خود با جهان، ارتباط خود با دیگران و ارتباط مفهوم خود با شیوه تبیین آسیب شناسی روانی انسان. پس از این مرحله، مضامین استخراج شده به تأیید 3 نفر از متخصصین در هر دیدگاه رسید. این مضامین تأییدشده، به‌عنوان دو افق مولف یعنی ملاصدرا و پست‌مدرن در نظر گرفته شدند و افق سوم که افق محقق است بر مبنای امتزاج دو افق دیگر مشخص و تبین شد.براساس امتزاج دو افق مطرح شده، از نظر پژوهشگر، با شرایط و معیارهای زیر، فرد می‌تواند از سلامت روان و تعادل وجودی برخوردار شود:1_ انسان دارای استعدادهای بی‌شماری است و چنان‌چه هدف او در زندگی خداجویی باشد، تدوین برنامه سلامت برای شکوفایی استعدادها و رشد و تکوین او مقدور است.2_ انسان به واسطه‌ی خودآگاهی و نیروی تعقل، مسول انتخاب ها و اعمال خود است. با این نگاه، او بهتر می‌تواند مشکلاتش را حل کند و کنترل خود و زندگی‌اش را به عهده بگیرد.3_از آن‌جا که انسان دارای ذوق تقرب به خدا و فطرت خداجویی است، بنابراین هر حرکت غایتمند انسان و هر انتخاب او که در جهت الهی باشد، موجب تعادل روحی و آرامش روانی اوست.4_ شناخت خود موجب شناخت جهان و شناخت جهان موجب شناخت خود می شود. کسی که خود را بشناسد، هدفمند است و غایتمندی در مقابل عظمت این جهان موجب می شود تا فرد با فقدان هر چیزی دچار اضطراب و تنش نشود.5_ برخورداری از زندگی اجتماعی و درکنار دیگران قرار گرفتن، امکان برخورداری از خرد خردورزان را فراهم می‌کند.6_ سلامت روان و کمال انسانی در گرو عقلانی بودن و هماهنگی تمام ابعاد وجودی و بهره‌مندی از یک نظام ارزشی پویا و استوار صورتمی‌گیرد.
بررسی و تحلیل نسبت خودآگاهی با مبانی متافیزیکی در فلسفه ابن‌ سینا
نویسنده:
اسماء اسحاقی نسب، حسین زمانیها
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله خودآگاهی یکی از مهم‌ترین مسائلی است که فلاسفه در طول تاریخ با رویکردهای مختلفی به آن پرداخته‌اند. ابن‌سینا از جمله اولین فیلسوفانی است که با رویکردی فلسفی و نه صرفاً اخلاقی- دینی این بحث را مطرح می‌کند. او در انسان معلق در فضا، موقعیتی شهودی را فراروی ما قرار می‌دهد. بسیاری از ابن‌سینا‌پژوهان با مقایسه انسان معلق در فضای ابن‌سینا و کوجیتوی دکارت سعی کرده‌اند تا بین این دو، نوعی قرابت نشان دهند و حتی برخی با تتبع در پیشینه تاریخی کوجیتوی دکارت، بر تأثیر غیرمستقیم انسان معلق در فضای ابن‌سینا بر کوجیتوی دکارت تأکید دارند. ما در این مقاله نشان می‌دهیم که انسان معلق در فضای ابن‌سینا ارتباطی وثیق با مهم‌ترین مبنای هستی‌شناختی فلسفه وی، یعنی تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت دارد و از این منظر ابن‌سینا توانسته است ساحتی از «خود» را فراروی ما قرار دهد که تا پیش از وی به آن توجهی نشده بود؛ ساحتی که ابن‌سینا از آن به انیت یاد می‌کند و آن را در مقابل ماهیت قرار می‌دهد و ما آن را ساحت وجودی می‌نامیم. از آنجا که در فلسفه دکارت ما با چنین تمایزی بین ساحت وجود و ماهیت در ذات خودآگاه مواجه نمی‌شویم؛ لذا می‌توان گفت ابن‌سینا در تحلیل خودآگاهی از دکارت فراتر رفته است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
هگل، وضع مجامع افلاطون و کانت؛ مطالعه ای تطبیقی در باب دیالکتیک و فرایند خود آگاهی
نویسنده:
حسن مهرنیا، محمد محمدرضایی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پرديس فارابی دانشگاه تهران ,
چکیده :
اثر حاضر برآن است تا فرآیند دیالکتیک و خودآگاهی را در نزد فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو، کانت، فیخته، شلینگ و هگل مورد بررسی قرار دهد. آن چه بر سرتاسر این نوشتار سایبه افکنده است، رویکرد هگل به مبحث دیالکتیک و خودآگاهی و انتقادهای او بر دیالکتیک مورد نظر فیلسوفان گذشته و تکلمه هایی است که بدانها افزوده است. هگل در کتاب علم منطق و نیز دایره المعارف علوم فلسفی تلاش می کند تا از یک سو یک جانبه گرایی فیخته و ارسطو و توجه صرف آنها به عالم ذهن را با عینیت گرایی شلینگ و نیز منطق رواقی درهم آمیزد و بدین طریق میان اندیشه و هستی، یا اثبات و ثبوت پیوند برقرار کند. و از سوی دیگر با ارایه تفسیری افلاطونی از دیالکتیک کانت آنها را دو پایه تثلیث دیالکتیکی خود قرار می دهد. هگل در ادامه بحث به تدریج به طرح نظریه خواجه و برده می پردازد و از این رهگذر پا به وادی شکاکیت می گذاردو آن را برون شدی از حالت حرمان یا سعور اندوهبار و گذار به مرحله دین می داند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 27
بررسی برآیند تجربۀ دینی انسان‌گرایانه مبتنی بر یُگه و مدیتیشن
نویسنده:
محمدحسین کیانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
الهیات تطبیقی,
چکیده :
«تجربۀ معنوی خودگرا» آگاهی بی‌واسطه فرد از حالات، ویژگی‌ها، قابلیت‌ها و توانایی‌های درونی خویش است. این تجربه، هم‌زمان با تجربۀ فعالیت‌های غرق‌شده در بی‌فکری و تعمق در ذات خویش، به شکل کاملاً درونی و فردگرایانه ظهور می‌کند. نمود بیرونی این تجربه از واکاوی یُگه و مدیتیشن بر محوریت درک خودبنیان فرد به‌دست می‌آید که یکسره با نگاهی ابزارگونه به تحصیل خودآگاهی و آگاهی‌درونی نائل می‌آید. نگارنده در این مقاله، با نظر به دغدغه انسان‌گرایی در جذب بصیرت‌های تجربۀ دینی، نشان می‌دهد که لازمۀ چنین تلاشی در ورطه عمل، به ظهور تجربۀ معنوی خودگرا می‌انجامد. این تجربۀ جدید و ملموس که با تحلیل سه مفهوم تجربه، معنوی و خودگرا تشریح می‌شود، به شکل خارجی در استقبال بی‌نظیر انسان معاصر از یُگه و مدیتیشن رخ داده است. درواقع، این استقبال که ریشه در انتظاری کارکردگرایانه دارد، خواهان تجربۀ درون‌نگرا و تأمل درونی، کسب احساس تمامیت‌یافتن خویش، رشد و ارتقاء ابعاد وجودی فرد، کسب نیروی درونی، خودپویایی و خودشکوفایی معنوی، کسب احساس مقدس‌بودن، شادابی جسمی و روحی، تحصیل آرامش و... است. این ماهیت نگاه انسان‌گرایانه بر تعالیم سنتی در باب تجربۀ دینی است که در عمل، به ظهور «تجربۀ معنوی خودگرا» منجر شده است.
صفحات :
از صفحه 77 تا 90
بررسی نسبت خداباوری و نظریه تکامل از دیدگاه علامه طباطبایی، شهید مطهری و کیث وارد
نویسنده:
فائزه زارعیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مهم‌ترین نمونه‌های تعارض علم و دین در قرن‌های اخیر، نظریه تکامل داروین است. عمده‌ترین چالش‌هایی که این نظریه برای عقاید دینی به وجود آورده است عبارتند از: 1- تعارض نظریه تکامل با برخی از آموزه‌های کتاب‌های مقدس 2- تعارض نظریه تکامل با پاره‌ای از اصول اخلاقی3- تعارض نظریه تکامل با هدفمندی جهان آفرینشنوشتار کنونی در صدد است تا این چالش‌ها را از دیدگاه علامه طباطبایی، شهید مطهری و کیث وارد بررسی نماید و با تحلیل دیدگاه آن‌ها، رهیافتی جدید پیرامون حل تعارض نظریه تکامل و عقاید دینی به ویژه خدا‌باوری ارایه دهد.روش علامه طباطبایی پیرامون رفع تعارض نظریه تکامل با آیات قرآنی، انکار قاطع طرح تحولی انواع است. همچنین او ضمن رد ارتباط مضامین آیات قرآنی با انتخاب اصلح و تنازع بقا، وقوع این دو اصل را فقط در رابطه علت و معلولی می‌پذیرد.در خصوص ناسازگاری میان نظریه تکامل با آیات قرآنی، شهید مطهری با تاکید بر تفکیک زبان دینی و زبان علمی، بر این باور است که داستان قرآن در زمینه خلقت نخستین انسان، دارای مضامین نمادین است. در مورد رفع تعارض نظریه تکامل با برهان نظم، معتقد است که در صورت اثبات عدم کافیت اصول نظریه تکامل برای تبیین نظام خلقت، نه تنها نظریه تکامل با خداباوری در تعارض قرار نمی‌گیرد بلکه به عنوان یکی از برهان‌های خداشناسی خواهد شد.کیث وارد با تاویل آیات کتاب مقدس پیرامون نحوه خلقت، تعارض نظریه تکامل با کتاب مقدس را حل می‌نماید. او ناسازگاری نظریه تکامل و برهان نظم را در مساله "علت غایی" می‌داند و ضمن اثبات هدفمندی آفرینش از طریق برهان "خود‌آگاهی"، تعارض مفروض را بر طرف می‌کند.
آیا خداوند دارای شخصیت و خودآگاهی است؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
از سؤال کاربر محترم این گونه فهمیده می شود که ایشان بر اساس آموزه های مسیحی خدا را در قالب بشری قرار داده است. فرهنگ مسیحی خدا (God) را انسان وار (Personal God) عرضه کرده است یعنی؛ در این فرهنگ به خدا در قالب انسانی و بشری نگاه شده است و از این جهت ک بیشتر ...
معنویت گرایی در قرآن (مبانی، مولفه ها و کارکردهای معنویت قرآنی)
نویسنده:
محمدجواد رودگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ساوه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه,
چکیده :
معنویت بر اساس اعتقاد به عالم غیب و جهان ماوراء و اصالت را به عالم باطن دادن شکل می گیرد و معنویت گرایی یعنی غیب گروی که خدا، قیامت، روح مجرد الهیِ انسان و... از مصادیق بارز آن هستند و لذا معنویت منهای خدا و جهان غیب نداریم و معنویت گرایی انسان چه انسان سنتی و چه انسان مدرن، یا قدیم و جدید که البته با توجه به هویت وجودی انسان چنین تقسیمی غیر منطقی است و در جغرافیای معرفت راه ندارد بر مبادی و اصولی استوار است که عبارتند از: اصالت روح، اصالت فطرت، اصالت عالم غیب و اصالت شریعت و دارای مولفه هایی است که عبارتند از: عقلانیت، اعتدال، عبودیت و کارکردهایی دارد که در ساحت های فردی، اجتماعی و مادی و معنوی می تواند تجلی یابد و... . نوشتار حاضر معنویت در قرآن را با توجه به چنان مبانی، مولفه ها و کارکردهایی در سه محور مورد پژوهش و پردازش قرار داده است تا ضمن تبیین ایجابی به نقد ضمنی و سلبی معنویت های سکولار نیز پرداخته شود. در نوشتار حاضر اثبات شده است که معنویت پایه تکامل و دارای جامعیت است تا همه ساحت های زندگی انسان را پوشش دهد و معنویت قرآنی قلمرو گسترده ای دارد که روح حاکم بر زندگی مبتنی بر عقل و اراده و عشق و ایمان است.
صفحات :
از صفحه 15 تا 32
خوانش پدیدارشناسی از رمان های ویرجینیا وولف: روند شکل گیری نفس
نویسنده:
ساغر نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مهم ترین مسائل رمان های وولف مسئله ی نفس است. وولف در صدد توضیح دادن نفس از طریق ایده های مهمی مثل زمان وروی آورندگیمی باشد. این دو مفهوم از مسائل مهم فلسفه ی هوسرل است. همچنین فلسفه ی هوسرل در پیروشن کردن مسائل مهمی مانند آگاهی و آگاهی از خود بود. در یک بررسی تطبیقی میان فلسفه ی هوسرل و جهان بینی وولف نشان داده شده است که کاراکترهای رمان آگاهی از خود را از طریق مسائل مهمی از جمله زمان، جابجایی های زمانی سالم، میان-ذهنی، حکم پرهیزی، روی آورندگیمقوله ای و خصوصیات دیگر پدیده شناختیبه دست می آورند. از سوی دیگر وولف نشان می دهد کاراکترهایی که قوه ی ذهنی ناسالمی دارند، خودآگاهی ناقصی نیز دارند. بعضی از کاراکترهای او که از نابهنجاری های ذهنی و نواقص فیزیکی رنج می برند خودآگاهی متفاوتی از کاراکترهای نرمال او دارند. در سه رمان بررسی شده در این رساله، خانوم دالووی، موج ها و به سوی فانوس دریایی، وولف ماهرانه بر اهمیت خودآگاهی به عنوان یکی از اساسی ترین معیارها در مشخص کردن هویت کاراکترهای خود تاکید می کند.
  • تعداد رکورد ها : 50