جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 92
پاداش و کیفر اخروی از دیدگاه قاضی عبدالجبار،خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا
نویسنده:
غلامرضا حکمتی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از بنيادي ترين مسايلي كه همواره ذهن انسان را به خود مشغول داشته است آگاهي از آينده خويش است و اينكه انسان نتايج اعمال دنيوي خودرا چگونه ،كي، كجا دريافت خواهد كرد. اينكه خداوند انسان را مكلّف كرده است به خاطر اين است كه بندگانش را در معرض بزرگترين منفعت كه همان ثواب ابدي و دائمي است قرار دهد.قاضی عبدالجبار و خواجه نصیرالدین طوسی درتعریف ثواب و عقاب می گویند:در اصطلاح ثواب عبارت است از آن منفعت و سودي كه عائدانسان مي‌شود همراه با تعظيم و تكريم و گراميداشت مي‌باشد. وعقاب ضرر مستحق مقارن استخفاف است .عبدالجبار معتقد است پاداش و کیفرهای اخروی اجر و مزدی از طرف خدا خواهد بود که به بندگان میدهد ورابطه ای قراردادی بین عمل و پاداش و کیفرهای اخروی برقرار است ایشان نظریه خلود را پذیرفته و بر مبنای آن می گوید روز قیامت پس از موازنه ی اعمال عده ای برای همیشه وارد بهشت و عده ای وارد جهنم می شوند و فاسق را در صورت توبه نکردن خالد در جهنم می داند.خواجه نصیر الدین پاداش را از فضل و کیفر را از عدل الهی می داند و معتقد به رابطه تکوینی بین عمل و پاداش و کیفر است ولی آن را از نوع عینیت نمی داند،ایشان احباط را باطل و فقط گناهانِ کفر،شرک،ارتداد و دروغ به خدا و معصومین (ع)را موجب حبط عمل میداند. صدرالمتألهين معتقداست كه تكليف و وعده و وعيدها سبب رياضت و خودسازي است ايشان در مورد ماهيت پاداش و كيفراخروي قايل به تجسم اعمال بندگان است كه در روز قيامت انسان خود را در ميان اعمال خود مجسم مي‌بيند.تجسم اعمال يعني نفس اعمال ما مجسم مي‌شود. البته از سنخ عمل دنيوي نيست بلكه از آنجا كه هر عمل يك بدن و يك روح دارد و روح آن عملوابسته به همان روح انسان است و در آخرت آن را مجسم مي‌يابد.ایشان معتقد به تکوینی بودن رابطه عمل با پاداش و کیفر است و آن را از نوع عینیت می داند.
حقیقت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
فهیمه گلستانه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ملاصدرا ایمان را از سنخ علم می‌داند و معتقد است حقیقت ایمان دینی گونه و مرتبه خاصی از علم است که انسان به واسطه آن نسبت به امور غیبی و ماورائی دارای آگاهی برهانی یا شهودی می‌شود. وی از این حقیقت با نام «بصیرت» یاد می‌کند. علامه طباطبایی ایمان را از سنخ «گرایش» می‌داند و بر این عقیده است که حقیقت ایمان گونه و مرتبه‌ای خاص از گرایش است که از آن با عنوان «محبت» یاد می‌کند. محبت در گرو معرفت است. لذا علامه در عین این که ایمان را از سنخ گرایش می‌داند، اما آن را ملازم با علم می‌داند و در نهایت، ایمان را علم به همراه التزام عملی معرفی می‌کند.
رابطه دین با فلسفه بر پایه مبانی حکمت صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
زهیر انصاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه دین و فلسفه به عنوان دو منظومه معرفتی و بررسی تعاملات آن دو، پیوسته از مسائل بسیار مهم اندیشه دینی و فلسفی بوده است که نتایج آن در تبیین معنای فلسفه دینی نقش شگرفی دارد. فیلسوفان اسلامی جملگی بر اهمیت این مسأله واقف بوده و درباره نقش آموزه‌های دینی در بالندگی اندیشه فلسفی نظریه‌پردازی کرده‌اند. دیدگاه فیلسوفان اسلامی در این مسأله در الگویی واحد قابل بررسی است که بر اساس آن هر فیلسوفی مبتنی بر دیدگاه خود درباره نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری، به کیفیت انتقال آموزه‌های دینی به فلسفه به عنوان دانشی با قواعد خاص می‌پردازد. صدرالمتألهین و علامه طباطبایی نیز از این قاعده مستثنی نیستند. دیدگاه صدرالمتألهین درباره پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و مقام فهم قابل رهگیری می‌باشد. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر منشأ، فاعل‌شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحد هستند لکن از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجه این تفاضل، در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می‌شود؛ به طوری که زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی، از زبانی تنزیلی بهره می‌برد که رقیقه‌ای از زیان حکمت محسوب می‌شود؛ همچنین با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه‌های انبیاء اقتباس نمایند و لذا فلسفه زماناً از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آنها حکایت می‌کنند. بهره‌گیری از این روش‌ها، فلسفه را در جایگاهی قرار می‌دهد که با اقتباسی روشمند از آموزه‌های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف می‌توان آن را به دینی بودن متصف نمود. دیدگاه علامه طباطبایی نیز همانند ملاصدرا در همین الگو مورد بررسی قرار می‌گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبت روشی دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان انسان‌ها بهره می‌برد که از جمله اعتباریات محسوب می‌شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش‌هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می‌رساند که کمال آن در فلسفه‌ای دینی متجلی می‌شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
ولایت انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
نفیسه تنها
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان کامل از جمله مباحث ریشه دار است که همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. موضوعی که به همراه توحید در عرفان، هسته‌ی اصلی را تشکیل می‌دهد. ابن‌عربی که با رویکرد علم الاسمائی خود در این باب به نحو مطولی سخن رانده بر جنبه‌ی شهودی و عرفانی و در مرحله‌ی بعد براساس آموزه‌های وحیانی بحث کرده است. ملاصدرا را نیز که می‌توان از پیروان ابن‌عربی به شمار آورد اصول فلسفی خود را با آموزه‌های وحیانی و عرفانی همراه کرده است. ویژگی حکمت‌متعالیه، تنوع روش‌ در گردآوری مطالب و تبیین مسائل می‌باشد. ابن‌عربی با مبنا قرار دادن وحدت شخصی وجود و بر اساس نظام علم الاسمایی به تبیین رابطه‌ی حق، انسان کامل و عالم می‌پردازد و ملاصدرا با رویکردی وجودی در ابتدا بر اساس وحدت تشکیکی و سپس برمبنای وحدت شخصی وجود انسان کامل را تبیین می‌کند. وی در ابتدا بر اساس نظریه وحدت تشکیکی، معتقد به وحدت حقه حقیقیه خداوند است اما پس از آن متاثر از ابن‌عربی به وحدت شخصی وجود و کثرت در مظاهر رسید. با این وجود در وحدت شخصی ملاصدرا عالم وجود رابط است و یکی از تفسیرهای وجود رابط بهره‌مندی آن از هستی است که با نظریه‌ی ابن عربی مبنی بر اینکه عالم هیچ بهره‌ای از هستی ندارد متفاوت است. این تغییر نگاه ملاصدرا در سایر مسائل نیز دیده می‌شود. در نظر ابن‌عربی ولایت، قرب حق تعالی است و انسان کامل نزدیک‌ترین تجلی به خداوند منان است. بنابراین انسان کامل مظهر ولایت حق در زمین است زیرا بر مبنای عرفان ابن‌عربی که اهتمام به وجود دارد، تنها وجود، وجود حق تعالی است و ماسوا مظاهر و سایه‌ی حق‌ می‌باشند. انسان کامل در این میان واسطه‌ی فیوضات حق به ممکنات است که بر مبنای خلق مدام، این فیض‌رسانی آن‌به‌آن رخ می‌دهد. ملاصدرا بر اساس وحدت تشکیکی انسان کامل را رأس هرم هستی می‌داند اما بر مبنای وحدت شخصی با ابن عربی همراه می‌شود و انسان کامل را بزرگترین جلوه‌ی حق تعالی، کون جامعی که با علم خود بر تمام خلقت، در قوس صعودی آن‌ها را هدایت می‌کند. ابن عربی حقیقت محمدی را حقیقت انسان کامل می‌داند و آن را اولین صادر حق می‌داند که با سریان وجودی وی عالم و تمام مراتب پدید می‌آید. در نظر او پیامبر اکرم(ص) مصداق اکمل انسان کامل است و تمامی انبیاء و اولیاء الهی از او فیض می‌گیرند. اما ملاصدرا بر مبنای وحدت تشکیکی وجود، عقل را مخلوق نخست و بر مبنای وحدت شخصی وجود، صادر نخست را وجود منبسط و حقیقت محمدی می‌داند. در نگاه ابن‌عربی و ملاصدرا ولایت باطن نبوت است، که با انقطاع نبوت در وجود اولیاء الهی ادامه می‌یابد. ملاصدرا خاتم این مقام را دوازدهمین امام از فرزندان رسول ختمی(ص)؛ حضرت مهدی(عج) می داند اما دیدگاه ابن‌عربی در این موضع کمی مبهم است که با یک تقسیم بندی افراد متفاوت به اطلاق های متفاوت خاتم اولیا محسوب می‌شوند.
حرکت از دیدگاه ملاصدرا دکارت و دکارتی‌ها
نویسنده:
زهرا جاودانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از دیر باز فیلسوفان و متفکران، حرکت وتبیین ماهیت آن را معضل بزرگی یافته بودند و به خوبی دریافته بودند که دگرگونی صفتی مثل صفات دیگر نیست. حرکت چگونه صفتی است و در کجا واقع می شود؟ وبر شیئی که دستخوش تغییر وحرکت می شود چه می گذرد؟ آیا تمام هستی اش دستخوش تحول می شود یا تنها ظاهرش عوض شده و باطنش باقی می ماند؟ در همان زمانی که دکارت در غرب راه جدیدی در علم به روی دنیا باز می کرد. و در شرق نهصد سال بود که فلسفه ارسطو حکمرانی می کرد و بنیان فلسفه مشاء که روی استدلالات عقلی قرار داشت مانند کوه پا بر جابود . صدرالمتالهین در حقیقت هستی دقیق شد، تا توانست خود را به معنای عالم نزدیک سازد. و برخلاف ارسطو اظهار داشت که: جوهر عالم طبیعت ، دائما در حرکت وتغییر وتجدد است و این حرکت لازمه ذات جوهر این عالم است و هرگز از آن منفک نمی شود. در همین زمان بود که دکارت با کنار گذاشتن سنت مدرسی ، طبیعیاتی مکانیکی بنا کرد که در آن جهان بر اساس بعد و حرکت ساخته شده است. ماشینی که خالق آن روزی با تلنگری آن را به حرکت در آورده است.و تاامروز مطابق قوانین طبیعت بی وقفه در حال حرکت است .بعد از او اسپینوزاقوانین مکانیکی دکارت را می پذیرد اما آن را کافی نمی داند. و دیدگاه خاص او درباب جوهر او را معتقد می سازد که همه چیز در خدا زندگی و حرکت می کند. اما از نظر لایب نیتس جهان آن نوع دستگاه ماشینی نیست که دکارت فکر می کند . بلکه بر اساس آموزه منادها همه چیز در جهان نیرو، حیات ، نفس، فکر و شوق است. در تحقیق حاضر طی چهارفصل و با روش توصیفی تحلیلی به بررسی و مقایسه موضوع حرکت و مباحث مربوط به آن یعنی جوهر ، جسم و زمان در فلسفه ملاصدرا و فلسفه دکارت و دکارتی ها پرداخته شده استو خواهیم دید که دیدگاه اصالت وجودی ملاصدرا در باب حرکت در مقایسه با دیدگاه مکانیکی دکارت تصویر کامل تری از حرکت را به نمایش می گذارد.
زبان دین در مفاتیح‌الغیب  ملاصدرا
نویسنده:
معصومه حسنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اما امروزه تفکیککردن مباحثتفسیری مسلمین و بررسی مستقل زبان دینی هر یکاز مفسرین اعم از تفاسیر متکلمین، فلاسفه و عرفاء یکی از کارهای اجتنابناپذیر میباشد، تا بدین طریق بتوانیم فلسفه و عرفان سنتی‌مان را به شکل امروزی مطرح کنیم.زیرا از این راه میتوان به طور آشکارا به ملاک‌های معناداری در تفسیر و تاویل، شناختاری بودن یا عدم شناختاری بودن هر یکاز این تفاسیر دسترسی پیدا کنیم.بررسی زبان دین در کتاب"مفاتیح‌الغیب " در همین راستا انجام گرفته است .فهم و تبیین زبان دینی صدرالمتالهین از اهمیتبه سزائی برخودار استزیرا وی یکی از مهمترین فیلسوفانی استکه بیشاز چهار قرن، افکار وی در حوزه و دانشگاه سیطره دارد و کتبوی به عنوان یکی از اصلی‌ترین و کاملترین منابع تدریسمیشود.از سوی دیگر کتابمفاتیح‌الغیبنیز از اهمیتخاصی در این زمینه برخودار استزیرا این کتاباولا در اواخر عمر مبارکایشان به رشته تحریر در آمده است ، لذا به خواندن این کتاببه آخرین مطالبمورد نظر این فیلسوفبزرگدستمی‌یابیم، و همچنین وی این کتابرا به عنوان مقدمه‌ای برای "تفسیر کبیر" نگاشته است ، لذا دسترسی به زبان دینی و همچنین روشتفسسیر متون دینی مورد نظر صدرالمتالهین، در این کتاببه صورتآشکارتری مطرح گشته است .قبل از بررسی زبان دینی در کتابمفاتیح‌الغیب ، ضروری بود حتما تعریفی از زبان دین و علل مطرح گشتن آن و بعضی از مسائل آن بطور خلاصه بیان گردد.زیرا از موضوع بسان جدید بودنش ، ناشناخته نیز بوده است .در ناشناخته بودن آن در عرصه فرهنگفلسفی ما، همین بسکه یکی از اساتید معظم در یکی از مجلاتمعروف ، زبان دینی را به معنای هرمنوتیکیعنی روشتفسیر متون دینی گرفتند.در بابفصل اول نکاتی قابل ذکر است : اولا منبع اصلی در این نوشتار که نقشالگو نیز داشت ، کتاب"فلسفه زبان دین جان دان استایور" چاپ1998 میباشد.ثانیا، از آنجا که فصل اول تنها جنبه مقدمه برای فصل دوم دارد، تنها به بیان بعضی از مسائل مهم در زبان دین پرداخته شده است .از همین جهت ، مسائلی از قبیل: تئوری معنا و ملاکهای معناداری، نقشو کارکرد بنیادین زبان دینی به علتمحدود بودن پایان‌نامه مطرح گشته است .ثانیا از آنجا که صدرالمتالهین یکفیلسوفاسلامی است ، ضروری بود که زبان دین مورد نظر فلاسفه و متکلمین اسلامی، پیشاز او در فصل اول مطرح گردد.اما از آنجا که در زمینه‌کاری مدون انجام نگرفته و اگر هم گرفته، بسیار ناچیز بوده و همچنین به علتمحدود بودن پایان‌نامه، تنها به نقل بعضی از نظراتمعروفمتالهین اسلامی راجع به زبان دین اشاره شده است .اما راجع به فصل دوم کتاب ، که محور رساله بر این فصل مبتنی است ، این رساله مدعی نیستکه به تمام زوایای زبان دینی در کتابمفاتیج‌الغیبپرداخته باشد، بلکه سعی بر این قرار گرفته، نظر صریح صدرالمتالهین راجع به زبان دین مطرح گردد.
بررسی ماهیت مرگ و حیات پس از آن از دیدگاه شیخ‌الرئیس و حکیم ملاصدرا
نویسنده:
فریبا الهی پناه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در دین مبین اسلام کسب علم و دانش و به تبع آن، مطالعه و کتابخوانی از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است. این مسأله از آنجایی ارزش و اهمیت می یابد که معجزه پیامبراکرم(ص)کتاب بوده و وحی و پیام الهی در قالب کتاب بر مردم ابلاغ شده است و در این کتاب مقدس هم اولین آیاتی که بر پیامبر(ص) نازل شده با امربه خواندن و الفاظ علم و قلم همراه شده است. پژوهش حاضر جایگاه و اهمیت کتاب و کتابخوانی را از نگاه آیات قرآنی و روایات ائمه معصومین(ع) مورد بررسی قرار دادهو همچنین بر آن شده تا با تکیه بر آیات و روایات، روشهای مطالعه صحیح را مطرح نموده و در راستای ترویج فرهنگ کتابخوانی راهکارهایی را ارائه نماید. این پژوهش نشان داد که در اسلام، کتاب و کتابخوانی به عنوان یک استراتژی بی بدیل برای رشد و تعالی فرد و جامعه مورد توجه قرار گرفته است؛ که در راستای اثر بخشی به آن در زندگی فردی و اجتماعی شرایط و راهکارهایی ارائه شده که عمل به آنها موجب بهره وری از این عنصر فرهنگی می باشد و می تواند آثاری را بدنبال داشته باشد که هم به حال فرد و هم به حال جامعه سودمند واقع شود. این مطالعه به روش کتابخانه ای انجام شده که جهت گردآوری مطالب آن از منابع کتابخانه ای استفاده شده است. و بعد از تحلیل محتوایی مطالب گردآوری شده حاصل آمده است. در این مطالعه از روشی نظام مند استفاده شده که در آن آیات و روایات را تحلیل نموده و در راستای تبیین و توضیح بحث مورد مطالعه از آنها استفاده نموده است.
معیار شناخت از نظر صدرالمتالهین و دکارت
نویسنده:
مهدی علی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت، از مباحث اصلی تفکر فلسفی بوده واز قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. در این مسیر از شروع تفکرعقلی تاکنون همه دانشمندان به نحوی نگرشی معرفتی درباره همه امور از جمله خدا، جهان، و انسان داشته اند. از جمله فیلسوفانی که به این مهم پرداخته اند و معرفت از مباحث عمده فلسفه آن ها به شمار می رود، صدرالمتالهین ودکارت هستند. در این تحقیق بیان معیار شناخت از نظرگاه صدرالمتالهین و دکارت مورد توجه قرار گرفته است. صدرالمتالهین قائل به امکان شناخت است ومعیار آن را در دوحوزه علم حصولی وحضوری بررسی می کند وبر این عقیده است که ما یک سری قضایا را به نحو بدیهی درک می کنیم ونیازی به شک در آن ها نیست، وی از آن جای که قائل به امکان شناخت است، مکانیزم آن را هم بیان می کند.صدرالمتالهین معیار شناخت در علم حضوری را بدیهی می داند ومعیار شناخت در علم حصولی را مطابقت با واقع مطرح می کند، هم چنین رنه دکارت هم قائل به امکان معرفت است ومعیار آن رادر دو حوزه علم حضوری وحصولی بررسی می کند وبر این عقیده است کهدر همه چیز باید شک کرد. دکارت معرفت خود را از شک شروع می کند وچون خداوند را اساس شناخت مطرح می کند(شهود) معیار قضایای فطری یا حضوری را وضوح وتمایز می داند، وهم چنین معیار شناخت در علم حصولی را مطابقت با واقع بیان می کند. مولف در این راستا به تبیین دقیق و موجز نظریه‌ی معیارشناخت صدرالمتالهین ودکارت در چهار فصل که عبارت اند از: فصل اول کلیات، فصل دوم شناخت ومعیار شناخت از نظر صدرالمتالهین، فصل سوم شناخت ومعیار شناخت از نظر دکارت، فصل چهارم تطبیق نظرات پرداخته است.
بررسی تطبیقی سعادت در حوزه عقل نظری از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
کبری رسولیان مهلبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه اخلاقی افلاطون ریشه در اصول فلسفی وی از جمله: نظریه مُثُل، درک پذیری مُثُل، جاودانگی روح آدمی، ازلی و ابدی بودن نفس، مطلق بودن اخلاق، جنبه‏های سه‏گانه نفس و کشف زندگی خوب به وسیله عقل دارد. طبق نظر افلاطون، فضیلت شرط لازم و کافی برای سعادت است. هماهنگی و اعتدال نفس در درجه اول از اعتبار است و فضایل اخلاقی برای رسیدن به سعادت، نتیجه این اعتدال‏اند. برای کسب فضیلت‏ و وصول به سعادت، معرفت به مُثُل و نفس و اجزاء آن لازم است. افلاطون علم به مثال خیر را موجب کسب فضایل می‏داند چرا که ممکن نیست به هیچ خیر جزیی شناخت یابیم، مگر به واسطه شناخت قبلی ایده خیر یا خوبی، آن هم به گونه کلی آن، شناخت مثال خیر منطقاً ما را کمک می‏کند تا بدون خطا درباره خوبی هر چیزی قضاوت کنیم. ملّاصدرا که سعادت را وجود و درک وجود می‏داند، بنیادی‌ترین ویژگی انسان را در عقلانیت او، به خصوص عقل نظری می‌داند که خاستگاه حکمت و فرزانگی است و انسان را به جایی می‌رساند که عالمی عقلی، مشابه عالم عینی گردد. عقل نظری شامل عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد است. وصول انسان به مرتبه‏ی عقل بالمستفاد با هر چه بیشتر عقلانی شدن وجود انسان، همان غایت مطلوب آفرینش انسان و نهایت حرکت جوهری وجود اوست.
بررسی نظام تربیتی ملاصدرا
نویسنده:
مهلا ثمره
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به اهمیت وجود یک مبنای فلسفی مستحکم در جهت ارائه مبانی، اصول، روش‌ها و اهداف تربیتی، این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی نظام تربیتی ملاصدرا پرداخته است. در این راستا پس از بررسی 4 نظریه اساسی حکمت متعالیه، (اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت جوهری، عاقل و معقول و نفس و قوای آن) که هر یک به‌نوبه خود مسائل و مشکلات فلسفی بسیاری را پاسخ‌گو بوده‌اند، نتایج زیر به دست آمد.1.
  • تعداد رکورد ها : 92