جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 518
کارکردهای خیال متصل در نظام فلسفی صدرالمتألهین
نویسنده:
فرشته‌سادات یاسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اثبات تجرد قوه خیال و اصول قائمه بر آن و بررسی و ارائه کارکردهای آن از مباحث مربوط به نفس و مقامات آن است. تحقیق و تبیین مسأله مذکور ارتباط مستقیم با اکثر مبانی فلسفی دارد. بدون تردید فلاسفه قبل از صدر المتألهین به بسیاری از این نکات پی نبرده‌اند و اگر هم پاره‌ای از این مباحث در کتب آنها دیده می‌شود چون همه قواعد مربوط به آن را ضبط نکرده‌اند، از رسیدن به حقیقت محروم مانده‌اند. صدر المتألهین در بررسی قوای نفس تجرد قوه خیال را اثبات می‌کند و دلائل ابن‌سینا بر مادی بودن قوه خیال را رد می‌کند. با اثبات تجرد این قوه و اثبات وحدت نفس با قوای نفس، مرتبه و صقعی به نام خیال متصل برای نفس مطرح می‌کند. خیال متصل از منظر ایشان جایگاه صور خیالی، صور منامیه و صور جزئی دریافتی از عالم غیب است. قوه خیال از نظر ملاصدرا دارای توانایی‌های خاص است از جمله نفس با کمک این قوه در مرتبه خیالی خود صور خیالی را ابداع و خلق می‌کند علاوه بر این توانایی حفظ و نگهداری دریافتهای غیبی و وحیانی نیز ویژه این قوه است. با اثبات تجرد قوه خیال بقاء آن در معاد نیز توجیه می‌شود و با بقاء آن در معاد، معاد جسمانی تبیین می‌شود که خود از شاهکارهای صدر المتألهین است. در تحقیق حاضر ابتداءً به بررسی جایگاه قوه خیال در بین سایر قوای نفس پرداخته می‌شود و ادله‌ای که بر تجرد آن اقامه گردیده مطرح می‌شود، سپس کارکردهای این قوه در مباحثی چون ادراک، دریافت امور غیبی، معاد جسمانی مورد مداقه فلسفی قرار می-گیرد.
بررسی رابطه‌ی عقل و دین از منظر مکتب تفکیک و نقد آن از منظر مرحوم علامه طباطبایی و استاد جوادی آملی
نویسنده:
میثم ابراهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل نقش بارزی در تقویت دین داشته و دین نیز در ترویج تعقل گام های مؤثری برداشته است، بین این دو رابطه‌ی تنگاتنگی بر قرار است. اما به علت مطرح شدن برخی از موضوعات از جانب دین که یا از دسترس عقل خارج است و یا هر کسی ظرفیت فهم آنها را ندارد، به ظاهر نوعی ناسازگاری بین این دو منبع معرفت زا حاصل می شود. حل ناسازگاری ظاهری میان این دو، سبب پیدایش جریان های فکری هم‌چون «مکتب تفکیک» شده است. تفکیکیان بیان می کنند که اساساً میان معارف بشری – از هر قبیل که باشد- و معارف وحیانی تفاوت ماهوی وجود دارد از این رو هماهنگی میان عقل (فلسفی) با دین امری ناشدنی و غیر ممکن است. در مقابل، گروهی قائل به هماهنگی عقل ووحی در طریق کسب معرفت دینی هستند و معتقدند، بدون استفاده‌ی همگرا از این دو موهبت الهی، امکان رسیدن به شناخت متعالی دین وجود ندارد. دو حکیم متأله یعنی علامه محمد حسین طباطبایی و شاگردانشان و هم‌چنین استاد جوادی آملی به عنوان دو نماینده‌یِ تمام عیار گروه اخیر هستند. ضمن بیان دیدگاه مکتب تفکیک در خصوص رابطه‌ی عقل و دین، به نقد این دیدگاه با تکیه بر آراء این دو حکیم متأله می‌پردازیم. با توجه به اعتبار عقل از نظر دین و استحکام معرفتی بدیهیات عقلی می توان نحوه‌ای از استقلال برای عقل در حوزه دین قائل شد.
مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن از نظر سهروردی
نویسنده:
لبلا خسرونیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان نامه پژوهشی درباره مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی است که با روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است . هدف از تبیین این رساله نشان دادن رابطه نفس و بدن در میان آثار سهروردی است و اینکه آیا رابطه نفس و بدن در اندیشه سهروردی با مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی او سازگار است یا خیر ؟ از آنجا که درک حکمت اشراقی بر آگاهی به درون وجود انسان و تأویل هستی آدمی استوار است ، خودشناسی و علم النفس در واقع کلید درک این حکمت و بحث حیاتی آن را تشکیل می دهد آنچنانکه خود سهروردی توصیه کرده است تا انسان نتواند به درون خود سفر کند و به تأویل رموز وجود درونی خود بپردازد او را قدرت تأویل پیام شرقی عالم وجود که همان حکمت اشراقی است میسر نمی شود . در این حکمت هستی و مراتب آن معرفت و سعادت انسان بر اساس نور تفسیر شده است و انسان با انوار و اشراق نفس به حقیقت واصل شده و او را مشهود می کند .از نظرسهروردی هر موجودی که ذات خود را ادراک کند با نور محض یکی می داند از این رو نفس انسانی را با اصول کیهانی یا انوار مرتبط می کند .سهروردی از این اصل اشراقی در معرفت شناسی نتیجه کلی می گیرد هر چیزی که ذات خویش آگاه است از تمام چیزهای همان مرتبه نیز آگاه است.بنابراین آگاهی اساس علم اشراقی می شود که معتقد است حقیقت همه موجودات خودآگاه به آگاهی کیهانی آغازشده وتا آگاهی انسان بسط می یابد و خودآگاهی با روشن بودن یا ظاهر برابر بوده و با نور محض یکی است .
بررسی و نقد تعدد قرائت‌ها از دین
نویسنده:
محمدعلی رستمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث تعدد قرائت‌ها از دین یکی از بحث‌های معرفت‌شناختی است که بر زمینه معرفتی مدرن در عالم غربی شکل گرفته و در سایر جوامع بشری نیز گسترش یافته است. هر چند که این بحث حیطه گسترده‌ای را شامل می‌شود، اما یکی از مهم‌ترین بحث‌های آن به کثرت فهم و معرفت‌ها، یعنی تفسیرهایی می‌پردازد که از متون دینی در یک دین خاص حاصل می‌شود. این پایان‌نامه به این بحث از منظر اسلامی و با توجه به سر منشأهای غربی آن می‌پردازد.با توجه به موضع‌گیری‌ها در مورد بحث تعدد قرائت‌ها از دین، چه در جامعه اسلامی و چه جوامع غربی، به نظر می‌رسد که می‌توان یک نگرش غالب که راه میانه‌ای را می‌جوید، یافت که کثرت را در چهارچوبی خاص می‌جوید. در راستای این جستجو نگرش‌های مختلف در جامعه اسلامی را که به طور مستقیم به بحث تعدد قرائت‌ها از دین پرداخته‌اند، بررسی کردیم، تا تلقی‌ها و نگرش‌های مختلف از بحث روشن شود. از این بررسی‌ها مشخص شد که تلقی‌های مختلف از بحث در تایید و انکار اصل تعدد قرائت‌ها از دین تأثیر زیادی داشته است. همچنین به بیان اختلاف‌های فکری در جامعه اسلامی و منشأ شکل‌گیری این اختلاف‌ها پرداختیم. دراین بررسی مشخص شد که ریشه اختلاف‌های فکری به نوعی نسبیت پذیرفته شده در معرفت دینی باز می‌گردد که از طریق نسبیت آموزه‌های دینی، تفسیرپذیری متون دینی، اختلاف مبانی و اصولموثر در معرفت یا تکافو ادله حاصل می‌شود.اما این نسبیت هیچگاه مطلق نیست و در محدوه خاصی رخ می‌دهد. برای شناخت حد و مرز این اختلاف‌ها به بحث ثابت و متغیر در دین اسلام پرداختیم. در این رابطه به بررسی و نقد راه‌کارهای مختلفی پرداختیم که در این باره طرح شده است و طرح تعدد قرائت‌ها از دین در چهارچوب ضروریات دین و روش‌ اجماعی در استنباط آموزه‌های دین را پی ریزی کردیم. در این طرح با توجه به اختلاف‌هایی که در ضروریات دین مطرح است، عناصر ثابتی از ضروریات دین را بررسی کردیم که در آنها اختلافی وجود ندارد و با وجه اختلاف در حدود و ثغور این ضروریات باز هم چهارچوب ثابتی را برای فهم آموزه‌های دینی تشکیل می‌دهد.اما باید توجه داشت که از منظر اندیشه اسلامی، پذیرش محدوده قرائت‌پذیر از دین، به معنای تایید تمام دیدگاه‌های مطرح در این محدوده نیست. هیچ دلیلی بر این وجود ندارد که باید به کثرت گردن نهاد، بلکه می‌توان ادله‌ای را اقامه نمود که وحدت بهتر از کثرت است. بنابراین با توجه به امکان ارزیابی قرائت‌های مختلف، ضرورت بازنگری در اختلاف‌ها و شناسایی راه شکل‌گیری وحدت همواره باید صورت گیرد. اما از آنجا که اصولا قرائت‌های مختلف از اسلام در چهارچوب نظریات مختلف از کل دین به عنوان یک مجموعه مطرح می‌شود، این بررسی‌ها همواره به یک داوری قطعی در باره قرائت‌ها و درستی و نادرستی آنها منجر نمی‌شود. از این جهت ممکن است که هر چند بعضی از ابعاد یک یک قرائت از دین ابطال شود، اما این به معنای طرد کل نظریه و تئوری نیست، راه رتبه‌بندی قرائت‌های مختلف، به معنای نزدیکی یا دوری از آموزه‌های دین فراهم می‌شود.
جایگاه خیال در مکاشفات صوری (با تأکید بر مکتب ابن عربی، شیخ اشراق و ابن سینا)
نویسنده:
محمد ابراهیم نتاج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بسیاری از بحث های کشفی، علمی و فلسفی را می توان با محوریت خیال تبیین کرد. کاربرد خیال در مباحث هستی شناسی و معرفت شناسی عرفان و فلسفه همواره مورد توجه اهل نظر در علوم فلسفی و شهودی بوده است تا آنجا که می توان ادعا کرد که عرفان با خیال زنده است. اما در این نوشتار ما به این مسئله می پردازیم که از نظر ابن سینا، سهروردی و ابن عربی انواع خیال کدام اند؟ و چه ارتباطی میان این انواع وجود دارد؟ و اساسا از نگاه آنها خیال چه نقشی در مکاشفات عرفانی بویژه کشف صوری دارد؟ خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ابن سینا تنها به یک قسم از خیال که «قوه خیال» باشد اعتقاد دارد؛ اما از نگاه ابن عربی و سهروردی خیال دارای دو قسم متصل و منفصل است و میان آن دو رابطه علی و معلولی است. مثال منفصل واسطه میان عالم عقل و حس است و خیال متصل ابزاری برای خیال منفصل به شمار می آید و این قوه خیال است که می تواند نفس عارف را در مکاشفه و ادراک صور خیالی کمک برساند. سهروردی خیال متصل را مانند ابن سینا مادی ولی همانند ابن عربی صور خیالی و عالم خیال را مجرد می داند، لذا از نظر وی سنخیت میان این دو نوع از خیال بی معناست، اما چون در مکاشفات صوری مدرِک اصلی را قوه خیال نمی داند و وظیفه ادراک را بر عهده انوار اسفهبدیه می گذارد، پس عدم سنخیت قوه خیال و صور خیالی از یک سو و همسنخ نبودن قوه خیال و عالم خیال مطلق، اشکالی بر تحقق مکاشفات صوری وارد نمی سازد. ابن سینا عالم خیال را نمی پذیرد، بنابراین مکاشفه صوری را تنها از طریق ارتباط قوه خیال با عقل فعال تبیین می کند. ابن عربی نیز بر اساس چینش عالم هستی و اعتقاد به حضرات خمس بین قوه خیال مجرد و عالم خیال مجرد رابطه بر قرار کرده و مشاهدات مثالی عارفان را توجیه منطقی می کند. بر اساس دیدگاه این سه اندیشمند زمانی که عارف پا به عرصه سلوک عملی می گذارد تا به حقیقت راه یابد، در این سیر انواع مکاشفات مانند مکاشفه معنوی و مکاشفه صوری برایش حاصل می گردد. یکی از آن انواع، کشف صوری یا کشف مخیّل است. سالک در این حالت، صُوَری را در خواب و بیداری مشاهده می کند که دارای ویژگی های منحصر به فرد و از جنس خیال و مثال اند. این حقایق صُوری مادی نیستند، ولی دارای اعراض جسمانی می باشند؛ یعنی در ذات، مجرد ولی در اعراض جسمانی اند و این خصوصیت به عارف کمک می کند تا معارف کلی و عقلی را از عالم عقول دریافت کند. بنابراین هم ابن سینا و هم شیخ اشراق و ابن عربی به انواع مکاشفات اعتقاد دارند و نوع خاصی از مکاشفه یعنی کشف خیالی را با خیال در ارتباط می دانند. کاربرد خیال نزد ابن سینا و ابن عربی در مکاشفات پررنگ تر از نقش خیال در نزد سهروردی است، زیرا سهروردی علی رغم شیخ الرئیس و ابن عربی، خیال را مدرِک مکشوفات خیالی نمی داند، اما هر سه آن بزرگواران بر آنند که حقایق خیالی را می توان با حس مشترک و حواس ظاهری مادی مشاهده کرد، بدین ترتیب در سیر افاضه این حقایق بر حس مشترک اختلاف نظر دارند. ابن سینا افاضه کننده را عقل و ابن عربی آن را قوه خیال و سهروردی آن را نور مدبره یا اسفهبدی می داند.
نقد نظریه نسبیت اخلاق از منظر قرآن کریم
نویسنده:
حمید ایماندار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله نسبیت اخلاق با عناوین متعدد از دیرباز تاکنون همواره مورد توجه دانشمندان اسلامی و غربی بوده است. با این حال هنوز هم به مثابه یک پژوهش زنده به خصوص در مباحث فلسفه اخلاق مورد تحقیق و بررسی قرار می‌گیرد. این پژوهش در صدد واکاوی دیدگاه قرآن کریم در این باره، فارغ از صبغه فلسفی این نظریه بوده وبا پاسخگویی دقیق به سوالات مطرح در نظریه نسبیت اخلاق از منظرقرآن کریم ، نظریه نسبیت اخلاق را رد و اطلاق اخلاق را اثبات می کند. به این معنا که اصول و ارزش های اخلاقی در همه شرایط همواره ثابت بوده و دگرگون نمی-شوند.نظریه نسبیت اخلاق از منظر قرآن کریم از زاویای متعددی می تواند مورد بررسی قرار گیرد. تحلیل بعد ایجابی اطلاق اخلاق،استفاده از تحلیل مسائل اساسی فلسفه اخلاق و بررسی آیات موهم نسبیت اخلاق سه روشی هستند که در تحلیل نظریه نسبیت اخلاق از منظر قرآن کریم مورد استفاده قرار گیرند.همچنین نقد نظریه نسبیت اخلاق از منظر قرآن کریم در حل مفاهیمی چون تقیه و عصمت قابل استفاده است.
نسبت دین و فلسفه‌ی پیش سقراطی
نویسنده:
حسن حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
دین عمومی یونان باستان، دینی با ویژگی‌های منحصر به فرد بود، دینی اسطوره‌ای و مبتنی بر پرستش خدایان متعدد، خدایانی که در اساطیر و باورهای یونانیان ظاهر و رفتاری انسان‌گونه داشتند. دینی که به واسطه‌ی عدم وجود کتابی مقدس و تعدد معیارهای اخلاقی، فاقد نظام منسجم معرفتی و اعتقادی بود. در همین دوران و در زمان حکم‌رانی اساطیر، جهان‌بینی نوینی به نام جهان‌بینی فلسفی ظهور کرد که تفکر عقلانی را مبنای پژوهش‌های خود درباره‌ی طبیعت و عالم هستی قرار داد و به واسطه‌ی طرح مسائل فلسفی نوین، به تدوین یک نظام منسجم اعتقادی و معرفتی نسبت به عالم هستی پرداخت و از این روی در نقطه‌ی مقابل دین اسطوره‌ای یونان قرار گرفت و حتی در مواردی نیز به نزاع با عقاید آن پرداخت. به گونه‌ای که می‌توان دین و فلسفه‌ی یونان باستان رابه واسطه‌ی تفاوت در نگاهشان به موضوع چگونگی پیدایش عالم، تفاوت بنیادینشان در باب موضوع خداوند، ابداع و طرح مسائل نوینی همچون تمایز انواع شناخت، مساله‌ی تغییر و حرکت در عالم هستی و نیز موضوع اساسی وحدت و کثرت در حوزه‌ی فلسفه‌ی یونان باستان؛ دو قلمرو و حوزه‌ی منفک از یکدیگر با مسائل، موضوعات و دغدغه‌های مغایر با هم در نظر گرفت
بررسی فهم در هایدگر و گادامر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اندیشه هایدگر که محوریت، پرسش از وجود است، رویکرد هرمنوتیکی جایگاه ویژه‎ای دارد. زیرا وی با وصف و تحلیل ماهیت فهم، به تبیین شرایط وجودی و هستی‎شناختی حصول آن پرداخت و از همین رهگذر با طرح دازاین به معنای بودن- در- جهان، نگاه تازه‎ای از انسان و نسبتش با جهان ارائه نمود و درصدد نفی و تخریب سوبژکتیویسم برآمد. در همین سنت فلسفی بود که گادامر یکی از برجسته‎ترین فیلسوفان هرمنوتیک در دوران پس از هایدگر، برای بازفهمی هرمنوتیک هایدگر پا در عرصه نهاد و با بهره جستن از نظریه هستی‎شناسی هایدگر افق جدیدی در فلسفه‎ی قرن بیستم گشود.
تحلیل و بررسی «نومن» و «فنومن» کانتی و «جوهر» و «عرض» صدرایی
نویسنده:
مجتبی سپاهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
. حسّ به هیچ وجه توانائی دست‌یابی به ذات معقول و نومن را ندارد بنابراین از نظر کانت اوبژه دیگری غیر اوبژه حس قابل اثبات نیست، و اگر اوبژه دیگری باشد، باید شهود دیگری را نیز اثبات کرد. 2. فاهمه نیز به هیچ وجه توانایی دست یابی به ذات معقول را ندارد، زیرا فاهمه کاربرد تجربی دارد، یعنی فاهمه مفاهیم خود را در اوبژه‌های حسی به کار می‌گیرد و توانایی به کارگیری آنها را بر اوبژه‌های فرا حسّی ندارد. 3. به نظر کانت ما برای اینکه قلمرو حسی را کنترل کنیم، باید ذات معقول را فرض بگیریم، منتهی این فرض ما از مفهوم خودِ «پدیدار» بدست می‌آید و آن این است که «پدیدار» یعنی پدیدار چیزی که در دسترس ما نیست، ولی باید آن را فرض کرد. 4. خطای بزرگ این است که از فرض گرفتن ذات معقول، فاهمه برای کنترل قلمرو حسّ در حیطه معرفت و شناخت، به واقعیت عینی پل زده و می‌گوید، اشیاء در واقعیت هم دارای دو جنبه‌اند که یک جنبه آنها شناخته می‌شود و جنبه دیگر آنها ناشناخته می‌ماند، آن جنبه شناخته شده جنبه پدیداری واقعیت است و آن جنبه شناخته نشده جنبه غیرپدیداری واقعیت است این خطا همان مغالطه بین یک امر معرفت شناسانه و امر وجود شناسانه است. یعنی چرا باید اعتبار انفکاک موصوف از صفت و جوهر از عرض و نومن از فنومن که عمل و ساخته ذهنی است، مبنا قرارداده شده باشد و هستی عینی‌ خارجی را هم مانند آن پنداشته و آن انفکاک اعتباری را به خارج تسرّی داده و در خارج هم مانند آن، صفت را از موصوف وعرض را از جوهر و فنومن را از نومن جدا انگاشت. از اینجا می‌توان گفت که نگاه ملاصدرا که یک نگاه وحدت گرایانه است در قلمرو وحدت ذهن و عین تفسیری به سامان است و ملاصدرا در حلّ این مسئله گوی سبقت را از کانت ربوده است، چون کانت با همه بزرگی نتوانست مشکل ثنویت را حل کند امّا ملاصدرا توانست آن را حل کند.
وحدت شخصی وجود و وحدت سنخی وجود از دیدگاه سید حیدر آملی و صدر المتألهین
نویسنده:
گلستان میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین و بنیادی ترین نظریه های عرفانی و فلسفی « نظریه وحدت شخصی وجود » است . این واژه خلاصه عرفان نظری است .در این پژوهش سعی و تلاش بر آن بود که در تاریخ اندیشه ایرانی ، در دوره اسلامی ، نظریه وحدت شخصی وجود از دیدگاه دو متفکر حکمت شیعی ، سیدحیدرآملی و صدر المتألهین شیرازی که در واقع دارای اندیشه ای جامع و کاملمسلک حکمای الهی و مشرب عرفا را می باشند ، مطرح گردد .سیدحیدرآملی از حکمای نخستین حکمت شیعی است که نظریه وحدت شخصی وجود در باب توحید وجودی و باطنی که همان وحدت وجود اولیاء الهی است را در آثار خود تقریر نموده است .وی معتقد است که موجودات ، وجود اعتباری دارند و آنچه حقیقتا از وجود حقیقی بر خوردار است ، وجود حق تعالی است که از جمیع جهات واحد شخصی است .از نظر سیدحیدر غایت تشیع ، تصوف و حکمت عبارت از وصول به مقام « توحید وجودی » که همان وحدت شخصی وجود است که بالاتر و برتر از غایت جمیع علوم می باشد .دوران تفکر فلسفی صدر المتألهین شامل دو دوره می باشد : 1 ـ صدر المتألهین متقدم : شامل نظریه تشکیک وجود یا وحدت سنخی وجود است . او معتقد است که وجود واحد حقیقی است که دارای مراتب اشدیت ، اولویت ، اوّلیت و اقدمیت می باشد .2 ـ صدر المتألهین متأخر : همان رأی نهایی وی است که قائل به وحدت شخصی وجود است . از نظر او وجود واحد حقیقی شخصی است و به تجلی و تحول در صور مختلف ظهور پیدا می کند .حکیم ملاصدر ، وحدت شخصی وجود و موجود را به اثبات رسانده و آن را مذهب اولیا ، عرفا و بزرگان اهل کشف و یقین می داند و برای آن دو ادلّه اقامه می نماید : 1 ـ بسیط الحقیقه کل الاشیاء . 2 ـ برهان علیت و معلولیت که نتیجه آن تجلی و ظهور حقیقت واحد شخصی بر ماهیات و ممکنات است .
  • تعداد رکورد ها : 518