جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 209
بررسی مقایسه‌ای مبانی انسان‌شناختی اخلاق در ارسطو و ملا مهدی نراقی
نویسنده:
سمیه محبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مباحث نفس‌شناسی یکی از مهم‌ترین مباحث مهم فلسفی است که مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. نوع تبیین فیلسوفان از نفس، تجرد یا مادیت نفس و قوای آن می‌تواند بر آراء اخلاقی فیلسوفان تأثیر مهمی داشته باشد. ارسطو، اولین فیلسوف بزرگ مشایی، با اختصاص یک کتاب مستقل به مسئله‌ی نفس اهمیّت نفس‌شناسی را به خوبی نشان داد. ارسطو نفس را صورت بدن می‌داند و برای آن قوای متعددی در نظر می‌گیرد که از دل این قوا فضائل و رذائل نفس بوجود می‌آید. نظریه‌ی طلایی ارسطو، حد وسط است که بر فیلسوفان بعد از او نیز تأثیر زیادی داشته است. سعادت دست‌یابی به برترین فضیلت است که در اخلاق ارسطویی تماماً در گروفعالیت عقل نظری است؛ اگرچه مواهب دنیایی نیز به عنوان علل معده در کسب سعادت نقش مهمی دارد. فیلسوفان مسلمان همواره تحت تأثیر آراء ارسطو و افلاطون قرار داشته اند. از این میان ملامهدی نراقی از جمله فیلسوفانی است که از این دو تأثیر پذیرفته است. تعریف نفس از نگاه نراقی یک تعریف دینی- فلسفی است و قوای نفس از نگاه او عموماً افلاطونی است. اما در نظریه‌ی حد وسط ارسطویی می‌اندیشد. به تبع قوای نفس در فضائل نیز قائل به قوای چهارگانه است. لذت‌های مادی در تفسیر نراقی از سعادت به عنوان یک فیلسوف مسلمان تا حد بسیار کمتری مورد توجه قرار گرفته‌اند و حتی پرداختن به آنها ممکن است نتیجه‌ی عکس داشته باشد. این نوشتار در پی بررسی تأثیر مبانی انسان‌شناسی بر آراء اخلاقی هر یک از این دو فیلسوف است. همچنین وجوه تفاوت و تشابه آنها بررسی خواهد شد
جایگاه فضیلت در نظام اخلاقی ارسطو
نویسنده:
حمید نصیری کاشانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظام اخلاقی ارسطو تأثیر چشمگیری بر اندیشه‌ی اخلاقی در طول قرن‌های متوالی داشته و دارد. آخرین نمود این تأثیر را می‌توان در نظریه‌ی اخلاقی موسوم به «اخلاق فضیلت مدار» که در فلسفه‌ی اخلاق جدید رواج دارد، یافت. فضیلت در نظر ارسطو عبارت است از «ملکه‌ی انتخاب حد وسط مطابق با موازین عقلی». اما این حد وسط چیست؟ از نظر وی، حد وسط، امری نسبی است؛ یعنی با توجه به شرایط تعیین می‌شود. پس تشخیص آن بیش‌تر به ذوق سلیم فرد بر می‌گردد. غیر از حد وسط، هر چیزی رذیلت است. هم افراط و هم تفریط، خارج شدن از محدوده‌ی فضیلت و ورود به محدوده‌ی رذیلت است. ارسطو در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توانیم فضیلتمند شویم، ابراز می‌دارد که با انجام اعمال فضیلتمندانه. ما با انجام کارهای فضیلت‌آمیز به انجام آن‌ها عادت می‌کنیم و این عادت که همان ملکه‌ی فضیلت است به نوبه‌ی خود سبب انجام اعمال فضیلت‌آمیز می‌شود. پس فضیلت هم معلول است هم علت. از دیدگاه ارسطو عمل فضیلت‌آمیز لذت‌بخش است و مقدمه‌ی رسیدن به نیکبختی. هر عملی که مطابق فضایل (حد وسط) انجام گیرد، فرح‌بخش و لذت‌آفرین است و اعمال رذیلت‌آمیز هرگز لذت به بار نمی‌آورند مگر برای کسی که به واسطه‌ی اعمال رذیلتمندانه، داوری درست خود را از دست داده باشد. خیرات بیرونی انواع مختلف دارد و بهترین آنان، دوستی است که از میان دوستی‌ها هم بهترین آن‌ها دوستی افراد فضیلتمند با یک‌دیگر است؛ زیرا این افراد یک‌دیگر را به خاطر فضیلت دیگری می‌خواهند نه از سر سودپرستی یا لذت‌خواهی. یکی از مهم‌ترین فضایل عقلی در نظر ارسطو حکمت عملی است. حکمت عملی عبارت است از حالت استعداد عمل کردن پیوسته با تفکر درست در حوزه‌ی اموری که برای انسان خوب یا بدند. بدین ترتیب، حکمت عملی قاعده‌ی درست را برای عمل کردن منطبق بر فضیلت در اختیار آدمی می‌نهد. ارسطو نیکبختی را اصل اول اخلاق می‌داند و نیکبختی کامل را در فعالیت عقلانی، یعنی تأمل و نظر، می‌یابد. وی همچنین از نیکبختی انسانی نیز نام می‌برد که عبارت از تطابق اعمال با فضایل اخلاقی است.
مقایسه تفسیر یوحنای نحوی و ابن‌رشد از عقل در ارسطو
نویسنده:
بیان کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سه مسئلة محوری جهان، خدا و انسان در طول تاریخ فلسفه همواره مورد التفات فیلسوفان بوده است و هر کدام آرا و نظریات خود را به نحوی در این‌باره مطرح ساخته‌اند. در میان این سه مسئله با گذر زمان توجه فزاینده به انسان مشهود است. یکی از مباحث مطرح دربارة انسان مسئلة «نفس» می‌باشد. اگرچه هر فیلسوفی از آغاز تاریخ فلسفه به مباحث مربوط به نفس توجه داشته است، ارسطو نخستین فیلسوفی است که در این باب رسالة مستقلی تألیف کرده است. این رساله از سه دفتر تشکیل شده است. ارسطو در دفتر اول بعد از نکاتی مقدماتی، تاریخچه‌‌ای دربارة نفس ارائه می‌کند و مورد ارزیابی قرار می‌دهد. ودر دفتر دوم به تعریف نفس و معرفی برخی قوای آن می‌پردازد. در دفتر سوم بحث قوا را پی می‌گیرد. در میان مباحث مطرح در این اثر ارسطو مبحث عقل را، که بیشتر از سایر مباحث و به طور خاص به ساحت انسانی مربوط می‌شود، در فصل‌های 8-4 دفتر سوم مطرح کرده است. دربارة این قسمت از کتاب نفس ارسطو از همان روزگار خود او تا امروز تفسیرهای متعددی ارائه شده است.در این پایان‌نامه دو تفسیر مربوط به فصل‌های ویژة عقل، یکی از آن یوحنای نحوی، مفسرِ مسیحی و دیگری از آن ابن‌رشد به عنوان مفسری مسلمان، را جهت مقایسه برگزیده‌ایم. برای این منظور، پس از بیان کلیاتی از فلسفة ارسطو و محورهای بحث او دربارة نفس، دیدگاه‌های ویژة او در باب عقل، یعنی در خصوص موضوعاتی چون عقل منفعل، عقل فعال و عقل عملی، را بر پایة رسالةنفس و بر اساس دو تفسیر فوق گزارش کرده‌ایم. تطبیق میان این دو تفسیر در ضمنِ گزارش و به دنبالِ آن در فصلی جداگانه، صورت گرفته است.
بررسی مقایسه ای انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین
نویسنده:
صغری ملاولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظر به این که باری تعالی مدال پر افتخار اندیشه و تفکر را تنها شایسته‌ی اشرف مخلوقات دانست و نصیب او نمود، از همان بدو خلقت، این موجود الهی در صدد شناسایی خویش و جهان اطرافش برآمد. لذا می‌توان تاریخ انسان‌شناسی را با تولد انسان یکی دانست. در طول تاریخ نظرات بسیاری در رابطه با انسان و انسان‌شناسی مطرح شده است و هر متفکری با استفاده از اصول خاص فکری نظرات خویش را درباره‌ی آدمی ارائه نموده است. از جمله اندیشمندان عالم که به شناسایی انسان پرداخته و درباره‌ی او نظراتی ارائه کرده‌اند، ملاصدرا و فلوطین می‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی دیدگاه‌های این دو فیلسوف گرانقدر در رابطه با انسان می‌پردازد و مواضع اختلاف و اشتراک آنها را مورد تحلیل و بررسی قرار می‌دهد و در نهایت در صدد پاسخ دادن به این پرسش است که انسان‌شناسی ملاصدرا و فلوطین بر چه عناصری مبتنی است؟ به این معنا که آیا انسان‌شناسی این دو متفکر صرفاً فلسفی است یا از عناصری چون عرفان و دین بهره برده-اند؟ بر اساس تحقیقات انجام شده فلوطین فیلسوفی است که از عنصر عرفان در انسان‌شناسی-اش استفاده نموده ولی ردپایی از دین وحیانی خاصی در آن نیست؛ اما ملاصدرا به عنوان فیلسوف برجسته‌ی اسلامی در انسان‌شناسی خویش از دین و عرفان و فلسفه بهره‌مند گشته و معارف خاصی را در این زمینه ارائه نموده است.
بررسی آراء اخلاقی جان دیویی و ملامحسن فیض کاشانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هر‌چند جان دیویی به فلسفه‌ی اخلاق و فیض کاشانی بیشتر به علم اخلاق پرداخته‌است، مقایسه‌ی آراء اخلاقی این دو، شاید بتواند نتایجی مفید به دست‌ دهد.دیدگاه ابزارگرایانه و پیامدگرایانه‌ی دیویی در تمامی ساحت‌های فرااخلاقی، اخلاق هنجاری و کاربردی وی موثر است. وی با رد هدف غایی و با توجه به اصول و معیارهای تجربه، تنها به محیط طبیعی و اجتماعی توجه دارد و براین اساس شیوه‌ی حل‌مسأله را ارائه ‌می‌دهد که با توجه به این روش که مبتنی بر رویکردی علمی و آزمایشی است، فرد در موقعیت‌های اخلاقی، دست به انتخاب می‌زند و فرایند رشد که اصلی‌ترین ارزش در زندگی است، تأمین می‌شود.بنابراین درباره‌ی مولفه‌های فرااخلاقی اندیشه‌های وی، می‌توان تغییر، رشد، ابزارانگاری و ارتباط بین نظر و عمل و درباره‌ی مولفه‌های اخلاق هنجاری اندیشه‌های وی، تجربه، روش مشکل‌گشایی، زمینه‌گرایی و آزادی را نام ‌برد و در مورد مولفه‌های تربیت‌اخلاقی، عوامل درونی موثر بر تربیت؛ رغبت، هدف و ذهن درکنار عامل بیرونی موثر بر تربیت؛ طبیعت را نام برد. او با دیدگاه غایت‌گرایانه در زمینه‌ی اخلاق هنجاری، به اخلاق فضیلت‌مند و وظیفه‌نگر، جهت و صبغه‌ای سازنده و جهت‌دهنده می‌دهد. دیدگاه وی استوار بر مبانی کلامی، عرفانی و فلسفی است و او با استفاده از این دیدگاه، با ارائه‌ی مبانی تربیت اخلاقی؛ تغییرپذیری خلق، نیت و اعتدال‌جامع و اصول هدایت‌گر بشر؛ استفاده از کلام وحی وکلام و سنت معصومین، فرد را در رسیدن به خودآگاهی و خداآگاهی و نائل‌شدن به کمال حقیقی یاری می‌رساند.بنابراین درباره‌ی مولفه‌های فرااخلاقی اندیشه‌های وی، می‌توان اهمیت ارزش فی‌نفسه همراه با ارزش ابزاری، واقعی‌بودن و مطلق‌بودن ارزش و در مورد مولفه‌های اخلاق هنجاری اندیشه‌های وی، قرب الهی، تحصیل خوبی از طریق تصفیه و تهذیب؛ کسب فضایل و رفع رذایل، با استفاده از عبادت و اخلاق را نام ‌برد و در مورد مولفه‌های تربیت‌اخلاقی، در کنار تربیت عرفانی، می‌توان تغییرپذیری خلق، اعتدال‌جامع، نیت، امتیاز معارف وحیانی بر برهانی، ضرورت دین در افزایش قوه‌ی تفکر و سازندگی اجتماعی را نام برد. هر‌چند هر دو فیلسوف به فرد، رشد فردی، تجربه، آزادی، جامعه و بهسازی جامعه بذل توجه داشته‌اند، فیض تحت تأثیر تعالیم دینی از بعدی الهی و معنوی به این مسائل می‌نگرد و بر همین اساس به ارائه‌ی راه‌کارهای موثری برای تربیت و خودسازی فرد و بهسازی جامعه می‌پردازد. درحالی‌که در آراء دیویی جنبه‌های روحانی و معنوی الهی تربیت اخلاقی نادیده گرفته‌شده‌است و ارزش‌ها و اخلاقیات در سطح سازگار کردن انسان با محیط طبیعی و اجتماعی فرو کاسته شده است.
اخلاق فضیلت‌مدار از دیدگاه ملامهدی نراقی (ره)
نویسنده:
هاجر رمضانخانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر درصدد تبیین اخلاق فضیلت مدار از نظرگاه ملامهدی نراقی(ره)است. درباره‌ی اخلاق فضیلت ایشان می-توان گفت که اگرچه شاکله واستخوان بندی آن کاملا ارسطویی است اما این بدان معنا نیست که نراقی مقلد صرف باشد؛ چرا که ایشان در هر مورد نظر نهایی وابتکاری خودرا بیان کرده است. ایشان همچون ارسطو فضیلت را به حدوسط میان افراط وتفریط تعریف می‌کنند؛ هرچند ایشان تعاریف دیگری از فضیلت را نیز بیان کرده است.نراقی به احصای فضایل همت گماشته وهر یک ازآن‌ها را تحت قوه‌ای که موجب آن است، آورده است. ایشان سعادت را در تخلیه از رذایل وتحلیه به فضایل می‌داند ومسأله‌ی تشبه به خدا را به دلیل مخالفت با ظواهر شرع رد می‌کند ومعتقداست که نهایت سعادت، معرفت خداوندی ورسیدن به مقام قرب اوست.نکته‌ی نهایی وبسیار مهم در اخلاق فضیلت نراقی نقش وحی وآموزه‌های دینی در اخلاق نگاری اوست، ایشان در سرتاسر کتب اخلاقی خود هیچ‌گاه جانب شریعت را رها نکرده ودر تعارض بین عقل وشرع ، همواره جانب شریعت را می‌گیرد.
بررسی نظریه تأویل در قرآن با تکیه بر دیدگاه ابن تیمیه، علامه طباطبایی و معرفت
نویسنده:
محسن لاجوردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پایان نامه با توجه به موضوع ان که بررسی نظریه تاویل با تکیه بر دیدگاه ابن تیمیه, علامه طباطبایی و ایت الله معرفت بود مراحل زیر انجام گردیده است.در بخش 1 ,فصل 1 با مراجعه به کتابهای لغت معنای لغوی تاویل و تفسیر را بررسی نموده و بعد از مقایسه این دو با یکدیگر در بخش دوم با مراجعه به کتب تفسیری معنای اصطلاحی تفسیر را از دیدگاه مفسران اورده ایم. سپس امکان یا عدم امکان را از دیدکاه دانشمندان اسلامی و همچنین نقش تاویل در تفسیر را از نظر اندیشمندان قران پژوه معاصر بررسی نموده ایم و به این نتیجه رسیده ایم که لغت تاویل به معنای برگرداتدن یک کلمه به اصل ان و تفسیر به معنای اشکار ساختن لفظ مشکل است. در فصل دوم ارا هریک از سه داشمند نامبرده در موضوع را به تفکیک و بر اساس تقدم زمانی بررسی کرده ایم وبه این منظور در بخش اول دیدگاههای ابن تیمیه و در بخش دوم نظرات علامه طباطبایی و ودر بخش سوم ارا ایات الله معرفت درباره موضوعات مختلفی که در بحث تاویل مطرح است از جمله محکم و متشابه , تعریف تاویل و شایستگان تاویل بررس نموده ایم و نتیجه گیری در این موارد را به فصل بعد موکول می کنیم.درفصل سوم نظرات این سه دانشمند علوم قرانی که در فصل قبل امده بود با هم مقایسه نموده و پس از نقد نظرات هریک از ان ها را که صحیح تر به نظر می رسید پذیرفته ایم. البته این دیدگاه ها در بعضی موارد مشترک بود. سپس نظر هر یک از انها درباره چند نمونه از مصادیق تاویل ایات قران مورد بررسی و نقد قرار داده ایم و سپس در قسمت نتیجه پایان نامه با ارائه نظرات سه دانشمند مورد بحث , پیش فر ض های پایان نامه که عدم تاثیر تاویل در تفسیر و علت اختلاف نظر این دانشمندان در این باره به اثبات رسید.در اخر به این نتیجه رسیده ایم که این سه دانشمند قران پژوه در بخشی از موضوعات نضر مشترک دارند ولی در برخی از موارد مانند تعریف تاویل , در مصادیق تاویل بعضی از ایات اختلاف نظر دارند.
حقانیت و نجات از نظر علامه طباطبایی (ره) و شاگردان او
نویسنده:
رحیمه حسن‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انکار ناپذیری وجود ادیان متعدد از طرفی و بطلان حقانیت ادیان در عرض یکدیگر(پلورالیزم دینی از جنبه‏ی نظری) که به واسطه‏ی ادله‏ی برون دینی و درون دینی اثبات می‏شود ، انحصارگرایی در باب حقانیت را نتیجه می‏دهد که با توجه به ملاکهایی چون بنیاد الهی،تحریف ناپذیری، نسخ ناشدگی و خردپذیری می‏توان دین حق را از غیر حق بازشناخت . بنابراین هر دین در دوره‏ی خود حق است و با آمدن دین مبین اسلام ،ادیان پیشین منسوخ شده و ملزم به پیروی از این دین هستیم.نجات اخروی امری ذومراتب است که بالاترین درجه‏ی آن وصول به مقام مقربین و پایین ترین درجه اش رهایی از دوزخ می‏باشد. پیروان دین حق (اسلام)بسته به مرتبه‏ی ایمان و میزان اعمال صالحشان به مرتبه ای از نجات نائل می‏شوند و پیروان دیگر ادیان ، اگرچهاز نظر فقهی در اسلام کافر محسوب می‏شوند، اما به لحاظ کلامی به کافر قاصر و کافر مقصر تقسیم گشته و سرنوشت اخروی گروه اول که کفر آن‏ها نه از روی عمد بلکه در اثر عذر و قصور است با گروه دوم که در عین شناخت حق و حقیت، با آن عناد می‏ورزند، متفاوت است به طوریکه گروه اول ، مشمول رحمت واسعه‏ی خداوند واقع شده و از مرتبه ای از نجات برخوردار می‏شوند اما گروه دوم سرنوشتی جز عذاب الهی ندارند. بنابراین از نظر اسلام حقانیت غیر از نجات بوده و رابطه‏ی لزومی بین آن‏ها برقرار نیست به این معنا که اسلام در باب حقانیت انحصارگرااما در باب نجات شمول گرا می‏باشد و حداقل چیزی که از اصولی چون رحمت واسعه‏ی خداوند، اصل عذر و قصور و ... می‏توان برداشت نمود، امکان نجات اکثریت است.
بررسی تطبیقی ضرورت دین از دیدگاه علامه جعفری و شهید مطهری
نویسنده:
فاطمه شیبانی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مطالعه ضرورت دین از زیر مجموع کلام جدید به شمار می رود که در دوران جدید در جهان و نیز ایران جایگاه خاصی را پیدا کرده ا ست . هر چند که در گذشته یکی از سلسله بحث های الهیاتو بمعنی الاخص کلام سنتی را تشکیل می داد.این پایان نامه درصدد بحث از ضرورت دین از دیدگاه علامه جعفری و شهید مطهری است. دراین تحقیق نظر براین است که مباحثی درباره ضرورت دین و راه های مختلف اثبات آن ارائه گردد اولاً باتوجه به مجموعه آرای علامه جعفری و شهید مطهری، دین دریک نگاه کلی به آن، دارای مباحث متعددی است، ازقبیل مفهوم دین، قلمرو دین،ضرورت دین،دین با زندگی ما انسان ها چه ارتباطی دارد؟ وآیا دین چه نقشی در زندگی اجتماعی انسان دارد؟.ثانیاً روشی که برای رسیدن به این جواب ، در این تحقیق به کار گرفته شده ، روش عقلی ، یعنی استدلال های عقلی است . و گاهی از روش نقلی برای تأیید روش عقلی به کار گرفته شده است. در پایان نامه حاضر به همه این مباحث پاسخ داده شده است بدین شرح که:تعریف دین از هر دو متفکر،دین رابرای رسیدن انسان به سعادت و در حیات معقول ، می دانند. حیات پس از مرگ و زندگی اجتماعی و حیات معقول ضرورت دین را می رساند. قلمرو دین ، تنها شامل زندگی اخروی و معنوی فرد نیست بلکه زندگی فردی و این دنیا راشامل می شود و در نقش دین در زندگی فردی در دو رابطه ، «دین و جهان بینی» و« دین و اخلاق» خلاصه می شود و نقش دین در زندگی اجتماعی شامل ؛«دین و حکومت»، «دین و نهاد اقتصادی» ، «دین و نهاد خانواده» ، «دین و مشارکت مردم در امور اجتماعی » و«دین و تاریخ» می شود.
انسان‎شناسی از نظر علامه محمدتقی جعفری (ره)
نویسنده:
زهرا حاتمی نعمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سخن از انسان است. انسانی که معمای بزرگ قرون و اعصار بوده و از قدیم الایام مورد توجه مذاهب و فرهنگ های بسیاری قرار گرفته است و کمتر نظام فکری و فلسفی را می توان یافت که به گونه ای به شناسایی انسان و عوارض آن نپرداخته باشد. آری سخن از انسان است. انسانی که عضو فعال و موثر این جهان بوده و با هستی داد و ستد پیگیر دارد .او با چنین تعاملی، زمینه ی صعود یا سقوطش را فراهم می سازد! چرا که انسان موجودی است که در میان دو بی نهایت قرار دارد به این معنا که در هریک از روابط چهارگانه هم استعداد آن را دارد که تعالی یابد و از ملائک هم بالاتر رود و هم می تواند تا بی نهایت سقوط کند به گونه ای که نتوان هیچ درنده ای را با اوقیاس کرد.علامه محمد تقی جعفری در مورد انسان چهار نوع رابطه را مطرح میکند که عبارت است از :رابطه ی انسان با خویشتن،رابطه ی انسان با خدا،رابطه ی انسان با جامعه و رابطه ی انسان با جهان هستی.ایشان خاطرنشان میکنندکه انسان در این روابط چهارگانه که محسوس ترین روابط انسان در پهنه ی گسترد? وجود میباشند موجودی مسئول و متعهد بوده وهرگز بیرون از قانون نمیتواند کاری انجام دهد .به این معنا که من یا روح که در این رساله از آن تحت عنوان "انسان" یاد میشود بدون تردید در هر یک از روابط مذکور قانونی دارد که با عمل به آنها میتوانند خود را متحول و دگرگون سازد.قوانین حاکم بر انسان در"رابطه با خویشتن"عبارت است از :الف-آگاهی انسان به تمام ابعاد مادی و معنوی خویش و اینکه انسان جزئی معنادار از جهان معنادار است .ب-انسان قدرت هرگونه تصرف نسبت به خویشتن را ندارد بلکه همواره موظف به حفظ روح از پلیدی ها و شکوفایی روح است .ج-پذیرش واقعیات و پرهیز از خود فریبی .د-حداکثر بهره برداری از استعدادهای مثبت .انسان در ارتباط با خدا نیز که مهمترین رابطه در روابط چهارگانه است مسئول و متعهد بوده به پذیرش این نکته کهالف-خداوند اورا بدون کمترین نیاز آفریده است وب- آدمی موظف است که تمام موجودیت خود را در حیط? نظاره وسلط?خداوندی قرار دهد.در ارتباط انسان با جامعه و همنوع نیز آدمی موظف به قبول این اصل اساسی است که الف- همه ی انسانها دارای کرامت ذاتی میباشند احساس تکلیف برین نسبت به همدیگر لازم و ضروری است .در ارتباط انسان با جهان هستی، الف- انسان موظف به شناخت جهان هستی و جدی گرفتن قوانین جاریه در آن وب- دریافت هدفدار بودن جهان هستی میباشد.
  • تعداد رکورد ها : 209