جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 265
تکامل برزخی نفس
نویسنده:
رضوانه نجفی سوادرودباری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع) ,
چکیده :
هدف از طرح تکامل برزخی نفس، امکان و کیفیت تکامل نفس در عالم برزخ است. در ضمن بحث، به نظریه حرکت، قوه و فعل و نظریه تجدد امثال که به ترتیب مربوط به فلاسفه و عرفاست، اشاره می شود. سوال های زیادی در رابطه با تکامل نفس بعد از مرگ مطرح است که در این مقاله به دو سوال پاسخ داده می شود: سوال اول، آیا تکامل در عالم برزخ ممکن است، یا در عالم بعد از مرگ تکامل امکان ندارد و سوال دوم، آیا با فرض قبول تکامل برزخی نفس، کیفیت آن با تکامل دنیوی فرق دارد یا اینکه یکسان است؟در نهایت، بحث به این نتیجه منتهی می گردد که تکامل نفس بعد از مرگ از دیدگاه نقلی، عقلی و شهودی، نه تنها ممکن بلکه امری مسلم و قطعی است.
صفحات :
از صفحه 97 تا 110
تحلیل و نقد حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک با تأکید بر آرای شهید مطهری
نویسنده:
زینب شاوردی، طوبی کرمانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
هگل و صدرالمتألهین، هر دو حرکت را در کل طبیعت تعمیم داده‌اند؛ اما دقت در این نتیجه واحد و مقدمات آن، حاکی از اختلاف عمده این دو فیلسوف در مسئله حرکت است. صدرالمتألهین بر مبنای اصول حکمت متعالیه تحولات عمده‌ای را در بحث حرکت ایجاد کرد و بیشترین سهم در این تحولات، مربوط به اصل «اصالت وجود» است. هگل نیز با مبانی خاص خود به بحث حرکت پرداخته و در این زمینه آرای جدیدی ارائه داده است. مارکسیست‌ها با اَخذ برخی از اصول هگل و در آمیختن آنها با نظرات فوئرباخ، قرائت جدیدی از حرکت مطرح ساختند. شهید مطهری نیز از رهگذر تحلیل و نقد مارکسیست‌ها به بحث تطبیقی حرکت در فلسفه اسلامی و غربی پرداخت. این نوشتار که با رویکردی انتقادی به حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است، از سه بخش تشکیل می‌گردد: بخش اول حرکت دیالکتیکی هگل، بخش دوم ماتریالیسم دیالکتیک و در قسمت سوم نقد دو بخش اول و دوم براساس اندیشه‌های استاد شهید مطهری، بررسی شده است. گفتنی است که استاد مطهری به مقتضای هر بحثی به تحلیل و نقد پرداخته است، به همین دلیل مباحث فوق در آثار استاد سیر منظم و منسجمی ندارد. در این مقاله سعی شده است که آرای ایشان به نحو منظم و منسجم استخراج و تنظیم شود.
صفحات :
از صفحه 109 تا 141
بررسی دیدگاه ابن میمون درباره نقش عقل و شرع در استکمال انسان، بر مبنای رویکرد صدرایی
نویسنده:
حجت ابراهیم نجف آبادی، جعفر شانظری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن میمون آندلسی "عقل" را مهمترین ممیّزه انسان از سایر حیوانات و نعمتی از جانب خداوند برای بشر می داند که مهمترین عامل پیونددهنده بین او و حق تعالی می باشد. به باور این متفکر، میزان بهره گیری از این گوهر است که مراتب افراد در قرب نسبت به باریتعالی را تعیین نموده و بهره گیری از عقل و علم در عرصه اجتماعی را نیز موجب رشد جامعه و تعاملات حسنه در میان مردم می داند. ابن میمون به عنوان یک خاخام برجسته یهودی، پیروی از فرامین شریعت حضرت موسی که مطابقت با موازین خرد و حکمت دارد را راهی می داند که می تواند انسان را به کمالات مادی و معنوی نائل نموده و زمینه شکوفایی عقلی و خُلقی جامعه را فراهم آورد. در همین راستا وی مراتبی را برای سیر تکاملی انسان برشمرده و معتقد است که صرفاً وصول به مرتبه پایانی که دربرگیرنده معرفت به حقایق و خصوصاً معرفت به خداوند و افعال اوست می تواند سعادت حقیقی را برای انسان فراهم آورد. با این حال به عقیده ابن میمون، هیچ یک از این محاسن نمی تواند توجه کننده قول به محوریّت انسان در میان مخلوقات و اینکه او غایت خلقت است، محسوب گردد.
صفحات :
از صفحه 49 تا 68
حاکمیت اصل تطابق عوالم در تبیین «تجسم اعمال» در حکمت متعالیه
نویسنده:
نرجس رودگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: جامعة المصطفی العالمیة,
چکیده :
نظریه «تجسم اعمال» به معنای تجسم یافتن نیّت‌ها، افکار و اعمال انسان در نشئه بعد، یکی از آموزه‌های مطرح در معادشناسی اسلامی است که مدافعان و منتقدانی دارد. ملاصدرا با استفاده از اصول شاخص حکمت متعالیه، براهینی برای اثبات عقلانی این موضوع ارائه داده است. اصل حاکم بر این براهین «تطابق عوالم»است. تطابق عوالم به معنای حضور عوالم مادون در عوالم مافوق به نحو اعلی و اشرف در حکمت متعالیه بر مبنای اصول صرافت، بساطت و تشکیک وجود و وجود رابط معلول، اثبات می‌شود. ملاصدرا با اصل تطابق عوالم، تجسم اعمال را اثبات و تبیین می‌نماید. اثبات تجسم اعمال طبق اصل تطابق عوالم به نوعی اثبات معاد جسمانی را نیز در پی دارد. علاوه بر این‌که استدلال دیگر ملاصدرا بر معاد جسمانی بر مبنای اتحاد عاقل و معقول و قابل ارجاع به استدلال، طبق تطابق عوالم است.
صفحات :
از صفحه 27 تا 46
آفرینش شش روزه و حرکت جوهری
نویسنده:
زهرا مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه پیام نور ,
چکیده :
در آیات متعدّدی از «قرآن کریم» اشاره شده که خداوند، آسمان­ها و زمین را در شش روز آفرید. در تفسیر این آیات، درباره مقصود از شش روز و چگونگی آفرینش تدریجی آن­ها و تنافی آن با قدرت الهی، اختلاف نظر زیادی میان مفسرین رخ داده است. به باور ملاصدرا، مقصود آن است که طول عمر آسمان­ها و زمین، شش روز ربوبی است که هر روز آن معادل هزار سال است. وی نظریه خود را، که یکی از ابتکارات اوست، بر نظریه حرکت جوهری استوار ساخته است. این مقاله، ضمن یادآوری نظرات مفسّرین شیعه و اهل سنّت در این باب، به شرح سخن صدرالمتألهین پرداخته است
صفحات :
از صفحه 91 تا 98
زمان در نظر ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
سیروس علیپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسألۀ زمان یکی از بغرنج‌ترین مسائلی است که از آغاز پیدایش اندیشۀ بشری، در اذهان آدمیان جلوه‌گری کرده است. بی‌گمان، تفکر فلسفی در باب «زمان»، در زمرۀ تفکرات اصیل و ناب انسانی است. سهم ارسطو، به عنوان فیلسوفی از عالم یونان، و ملاصدرا، به عنوان اندیشمندی فلسفی از عالم اسلام، در این زمینه، همواره شایان توجه است. لذا، مناسب دیدیم که مقایسۀ نگرش این دو فیلسوف نسبت به زمان را به عنوان موضوع پایان‌نامه، بر عهده بگیریم.در این پایان‌نامه، آرای ارسطو و ملاصدرا در باب زمان را بررسی کرده و به تطبیق آن دو حکمت پرداخته‌ایم. بعد از طرح کلیات و پرداختن به پیشینۀ تاریخی (فصل نخست)، مباحث اساسی مربوط به زمان در نظر ارسطو و ملاصدرا را در طی چهار فصل (دوم تا پنجم)، بررسی کرده‌ایم. ابتدا به ماهیت و تعریف زمان پرداخته (فصل دوم) و سپس رابطۀ زمان و حرکت را در تعریف زمان گزارش و بررسی کرده‌ایم (فصل سوم). بررسی وجود زمان و جایگاه زمان در تفکر ارسطو و ملاصدرا، به ترتیب، دو فصل بعدی را تشکیل داده‌اند. در نهایت، در فصل ششم، ضمن مقایسه و تطبیق آرای این دو حکیم، نتیجۀ بحث را آورده‌ایم.با مقایسۀ فلسفۀ وجودی ملاصدرا و فلسفۀ طبیعی ارسطو، در بحث مربوط به زمان، به این نتیجه رسیدیم که حکمت صدرایی، ضمن تأثیرپذیری از حکمت ارسطویی و پذیرش نقاطِ مثبت آن، همواره گامی فراتر نهاده و سخنی نو و عقیده‌ای نو بیان داشته است، که از آثار نگرش اصالت وجودی و نظریۀ حرکت جوهری اوست.پژوهش حاضر، بر پایۀ مواد کتابخانه‌ای (اعم از چاپی و الکترونیکی) و روشِ توصیفی- تحلیلی- تطبیقی انجام گرفته است.
مسأله هستی از دیدگاه هایدگر و ارسطو
نویسنده:
فاتح سعیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله‌ای که هایدگر پژوهش خود را در کتاب هستی و زمان با آن آغاز می‌کند بی‌شباهت با آغاز کتاب گامای متافیزیک نیست. ارسطو در آن‌جا می‌گوید «دانشی هست که به هستی چونان هستی و اعراضِ ذاتی آن، به خودی خود، نگرش دارد» (1003 الف 23 – 22). ارسطو برای هستی چهار معنی قایل است: هستی بالعرض، هستی به معنای صادق بودن، هستی بالقوه و بالفعل و هم‌چنین هستی بر حسب اشکال مقولات. ارسطو سپس می‌گوید که پرسشِ هستی چیست؟، در حقیقت این پرسش است که جوهر چیست؟ و به این ترتیب هستی را با جوهر یکی می‌داند. هایدگر از همان آغاز این پرسش برایش مطرح بود که چه مفهومی این معناهای چندگانه را وحدت می‌بخشد و هستی چونان هستی (نه صرفاً هستنده چونان هستنده) تعین خود را از کجا کسب می‌کند؟ هایدگر کتاب هستی و زمانرا با بحث از ضرورتِ به روشنی بازگفتنِ پرسش از هستی آغاز می‌کند. هایدگر معتقد است پرسش از هستی که فلسفه‌ی افلاطون و هایدگر را در جوش و خروش نگه داشته بود و از فرط ابهام و مستوری برای یونانیان مایه‌ی تشویش خاطر بود، در این زمانه در بداهت و خودپیدایی از روز روشن‌تر فرض می‌شود و به همین دلیل است که پرسش از هستی امروز فراموش شده است. فیلسوفان به جای پرداختن به هستی، هستنده‌ها را موضوع پژوهش خود قرار داده‌اند. هایدگر با روش پدیدارشناسی و هم‌چنین با تخریب فرادهش متافیزیکی تلاش می‌کند که این هستی را آشکار ‌کند. اما برای این کار از هستنده‌ای که دازاین نام دارد آغاز می‌کند زیرا تنها دازاین است که از هستی خود پرسش می‌کند. از نظر هایدگر بنیاد آغازین دازاین هستی ـ در ـ جهاناست که دازاین را چون اگزیستانس ظاهر می‌کند. اگزیستانس به ارتباط دازاین با هستی و نه با هستنده‌ها مربوط می‌شود، و از این‌رو مهیای غلبه بر متافیزیک می‌گردد. هایدگر در هستی و زمان تلاش می‌کند که نشان دهد هستنده‌ی دیگری وجود دارد که نه فقط هست، بلکه با خویش و با سایر هستنده‌ها نسبتی دارد.هایدگر که خود در کتاب هستی و زمان برای فهم هستی تقریباً به همان راه سنت متافیزیکی رفته بود، یعنی به جای این‌که پژوهش خود را از هستی آغاز کند هستنده‌ای به نام دازاین را برای فهم هستی بررسی کرد. وی در کتاب درآمدی بر متافیزیک تلاش می‌کند با نشان دادن کاربردهای مختلف کلمه‌ی هستی در گفتار روزانه و از طریق افقی معین، از هستنده‌ها دور شود و به خود هستی بپردازد، اما در این‌جا نیز نمی‌تواند خود هستی را بدون هیچ‌گونه دلالت و ارجاعی فهم کند. زیرا در درآمدی به متافیزیک نیز، هستی را از طریق تعینات و حالاتی که خود هستی موجب ظهورشان می‌شود، می‌شناسد.
بررسی مقوله ی تغییر در نظر ملاصدرا و هراکلیتوس
نویسنده:
محمدصادق مصحفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تغییر از موضوعات مهم در فلسفه است. در حقیقت هراکلیتوس از اولین اندیشمندانی است که به تغییر در عالم توجه ویژه‌ای داشته است و این مفهوم را محور اصلی فلسفه‌ی خویش قرار می‌دهد. درواقع از منظر او آنچه جهان هستی را تشکیل می‌دهد اضداد است و این اضداد همواره در ستیزه‌ای جاوید هستند. این ستیزه سبب تغییرات و تبدلات همیشگی در جهان می‌شود. درواقع جهان در نظر هراکلیتوس سراسر حرکت و تغیر است.ملاصدرا نیز معتقد است که جوهر عالم ماده در تغییری مدام است با این تفاوت که ملاصدرا برای این حرکت همواره و فراگیر غایتی متعالی قائل است؛ اما برخلاف آن هراکلیتوس برای حرکت غایتی قائل نمی‌شود و جهان آتشی ازلی می‌داند که تا ابد باقی خواهد بود. به‌هرروی از دیدگاه ملاصدرا این حرکت است که عالم ماده را به‌سوی کمال می‌برد و قوای مادی را به فعلیت می‌رساند و درنهایت تبدیل به امر مجرد می‌کند. در حقیقت می‌توان گفت حرکت جوهری از منظر ملاصدرا مقدمه‌ای برای معاد می‌باشد.در این مقال ما بر آنیم که با مقایسه‌ی میان آراء هراکلیتوس و ملاصدرا تفاوت‌ها و مشابهت‌ها بین این دو فیلسوف بزرگ را در مورد تغییر موردبررسی نقادانه قرار داده و آن را تبیین کنیم.
مبدا و معاد انسان در پرتو حرکت جوهری ملاصدرا
نویسنده:
قدرت‌الله قربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه قم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اهمیت دیدگاه فلسفی ملاصدرا آن است که جهان مادی، به ویژه مادیت، بستر خلقت و سیر تکاملی انسان به سوی تجرد محض می باشد. از آنجا که بر اساس نظریۀ حرکت جوهری، تمام عالم مادی دارای حرکتی تدریجی از مادیت به سمت تجرد کامل است، نفس انسان نیز دارای همین حرکت جوهری است. بدین سان، پیش فرض های این مقاله چنین است: اولاً، حرکت جوهری حرکتی تدریجی و مستمر است که در کل جهان هستی سریان دارد. ثانیاً، نفس انسان جسمانیت الحدوث و روحانیت البقا است چرا که در نظریه ملاصدرا انسان در ابتدای خلقت موجودی جسمانی است و جنبه روحی ندارد. نفس انسان تنها در صورت حیات در این دنیای خاکی است که مراحل تکامل خود را طی می کند و از مادیت به تجرد می رسد. مقاله حاضر بر آن است که به تبیین چگونگی و ماهیت تکامل در ماده و جسم و نیز تبدیل آن به تجرد تام که هدف خلقت است و انسان هم در این سیر قرار دارد، بپردازد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 88
گونه‌شناسی کثرت نفوس انسانی در سه مرحلۀ قبل، حین، و بعد از تعلّق به بدن از دیدگاه صدرالمتألهین
نویسنده:
محمد حسین وفائیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نفس در دیدگاه صدرالمتألهین دارای «حدوث جسمانی و بقاء روحانی» بوده و از این رو، دارای دو حیثیّت «جسمانیّت و تعلّق به بدن» و «تجرّد ذاتی» است. مسئلۀ اصلی پژوهش جاری، شناخت کیفیّت و گونۀ کثرت نفوس انسانی، بر اساس دیدگاه صدرالمتألهین و در سه مرحلۀ تکوّن نفس است. نفس قبل از حدوث و تعلّق به بدن، عقل مجرّد است. از این رو، کثرت نفوس انسانی قبل از تعلّق به بدن، کثرت «نوعی عقلی» است. پس از حدوث، تمام نفوس از حیث ابدانِ جسمانی، در ذیل «نوع طبیعی» انسان مندرج بوده و دارای تکثّری عددی و حسّی می‌باشند. اما پس از کسب ملکات مختلف و بر اساس اتحاد ملکات نفسانی با جوهر نفس، هر نفس از حیث ذات، دارای جوهری متفاوت از جواهر نفوس دیگر شده و نفوس دارای کثرت «نوعی مثالی» و منحصر به فرد می‌گردند. تعداد کمی از نفوس انسانی نیز که به استکمال کامل رسیده و مبدَّل به عقل بالفعل گردیده‌اند، همانند مبدأ خود، دارای کثرت «نوعی عقلی» می‌گردند.
صفحات :
از صفحه 139 تا 158
  • تعداد رکورد ها : 265