جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 276
ماهیت دینی علوم طبیعی در اندیشۀ فارابی و ابن‌‌سینا
نویسنده:
رضا ماحوزی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به‌ علت نسبت وثیق میان علم و فلسفه از یک سو و نسبت وثیق میان فلسفه و مابعدالطبیعۀ فارابی و ابن‌‌سینا با الهیات و دین از سوی دیگر، علوم تجربی و طبیعی در اندیشۀ این دو فیلسوف ایرانی و مسلمان در ابعاد و مسائل متعددی با الهیات فلسفی که در مابعدالطبیعۀ مد نظر این دو ذیل حکمت نظری شاخۀ الهیات طرح شده است گره خورده و از مبانی این زیرشاخه تغذیه کرده است. در این نوشتار تلاش می‌شود، در چند موقف اساسی، پیوندهای علوم طبیعی و تجربی با مابعدالطبیعه و به‌ویژه الهیات فلسفی بیان شود و در نهایت نشان داده شود که گفتمان علوم طبیعی و تجربی نزد این دو دانشمند و فیلسوف متمایز از گفتمان علوم تجربی در دنیای جدید است
صفحات :
از صفحه 99 تا 118
آیا جهانهای ممکن واقعیت دارند؟
نویسنده:
محمدصادق زاهدی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
مفهوم «جهانهای ممکن»، که ظاهرا نخستین بار لایب نیتس آن را به کار برد، در دوران اخیر به واسطه نقشی که در دلالت شناسی منطق موجهات داشته است، بدان توجه شده است. مهم ترین نظریاتی که در باب جهانهای ممکن وجود دارد، به دو دسته کلی فعلیت گرایی و امکان گرایی تقسیم می شوند که از هر یک روایتهای مختلفی ارایه شده است. در این جستار، روایتهای دیوید لویس و کریپکی از امکان گرایی و روایتهای رابرت استالنکر، رودریک چیزم، رابرت آدامز والوین پلنتینگا از فعلیت گرایی نقد و بررسی شده است.
صفحات :
از صفحه 9 تا 39
احادیث، چگونه انسان ها را دعوت به خودشناسی می کنند؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
احاديث اسلامى ، با الهام از قرآن ، فراوان بر خودشناسى تأكيد دارند . اين احاديث را مى توان به پنج دسته تقسيم كرد : ۱ . ارزش خودشناسى دسته اوّل ، احاديثى كه خودشناسى را با ارزش ترينِ شناخت ها معرّفى مى كنند ؛ مانند آنچه از امام على عليه السلام روايت بیشتر ...
نور از دیدگاه امام محمد غزالی و شیخ شهاب الدین سهروردی
نویسنده:
سیمین بیرانوندی نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پژوهش بر آن است که مفاهیم و جلوه های گوناگون معرفت شناسی و هستی شناسی نور را در آثار سهروردی با مباحث و مفاهیمی که غزالی درباره نور بیان کرده مورد بررسی قرار دهد و تأثیر پذیری سهروردی از غزالی را در این مبحث بیان کند. با توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش کوشش شده است که ابتدا به زندگینامه و آثار این دو متفکرکه گویای افکار آنان می باشد پرداخته شود و درادامه دیدگاه های مطرح شده ی متناسب با موضوع مورد توجه قرار گرفته است.نتیجه کار نشان می دهد که غزالی در مهمترین اثر خود، مشکاه الانوار به بیان و تفسیر آیه نور می پردازد. نور و مراتب آن را با استناد به آیات و احادیث و روایات بیان می کند. در آثاردیگر خود بخصوص در احیاء علوم الدین و کیمیای سعادت، موانع و حجاب هایی که مانع روًیت نور حقیقی می گردد و همچنین مراحل سیر و سلوک را مورد توجه قرار داده است.نور در فلسفه ذوقی و نظام اندیشه ای خاص سهروردی نیز نقش بنیادی و محوری داشته و آنچه را که غزالی به دلایل مختلف نتوانسته به پایان برساند، سهروردی به گونه ای رساتر مورد بسط قرار داده است. در آثار سهروردی نیز الهام گرفتن از آیات و احادیث مشهود است. آیاتی که به نور خدا در وجود انسان های خاص و همچنین آیاتی که به ارزش های معرفت شناسی نور، هدایتِ انسان به صراط مستقیم الهی اشاره دارند، قابل توجه است.
وجودشناسی ابن‌سینا و ابن‌رشد
نویسنده:
سمیه‌ ملاباشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به دلیل نقش محوری ابن‌سینا در شکل گیری و تکامل فلسفه‌ی اسلامی و نیز استفاده‌ی هوشمندانه‌ی وی از اندیشه های پیشین، آشنایی با حکمت سینوی به عنوان نقطه‌ی حساس و محوری در شناخت فلسفه‌ی اسلامی دانسته می‌شود. از سوی دیگر ابن‌رشد به عنوان تأثیرگذارترین فیلسوف مسلمان در خارج از جهان اسلام از جایگاهی ویژه برخوردار است. از این رو در این نوشتار با بیان اندیشه های ابن‌سینا درچند مسأله‌ی کلیدی و در کنار آن آراء و انتقادات ابن‌رشد در همان مسائل، آشنایی دقیق تری نسبت به این دو فیلسوف مشاء به‌دست می‌آوریم.اولین مسأله‌ای که به آن پرداخته می‌شود، رابطه‌ی وجود و ماهیت است. ابن سینا اصل و جوهره‌ی اشیاء را وجود می‌داند و معتقد است هیچ ماهیتی بذاته موجود نیست و همه‌ی ماهیات موجود با عارض و اضافه شدن وجودی بر آنها تحقق خارجی یافته‌اند. در مقابل ابن رشد اصل تشکیل دهنده‌ی اشیاء را جوهر می‌داند و وجود را تنها مفهومی می‌داند که از اشیاء موجود قابل انتزاع است. اشکال عمده‌ی وی در این مسأله بر ابن‌سینا آن است که عرضی دانستن وجود برای ماهیت تالی فاسدهای متعددی دارد. چنان که به تفصیل بررسی خواهیم کرد منشأ اصلی این اشکالات ، یکی تفاوت اندیشه‌ی این دو فیلسوف در اصل و جوهره‌ی وجودی اشیاء است و دیگری تفاوت معنایی است که از عرضیت در ذهن آنها وجود دارد.مسأله‌ی دوم جمع امکان ذاتی و وجوب غیری در شیء واحد است. ابن‌سینا این امر را در همه‌ی موجودات غیر از واجب الوجود ضروری می‌داند، زیرا همه‌ی موجودات غیر از واجب تعالی، ماهیت ‌دارند و امکان برای ماهیت ذاتی است و حتی پس از اعطای وجود و وجوب به آن نیز به قوت خود باقی خواهد ماند، زیرا ذاتی شیء هرگز از آن جدا نمی‌شود. در مقابل ابن‌رشد بر این باور است که شیء تا واجب نشود موجود نمی‌شود، پس اگر چیزی موجود شد دیگر امکان در مورد آن معنا ندارد، زیرا اولاً: اجتماع وجوب و امکان در شیء واحد اجتماع نقیضین و محال است و ثانیاً: سخن گفتن از امکان در شیئی که واجب الوجود آن را ایجاد کرده، نفی ضرورت علّی بین علت و معلول است. این اشکالات با تفکیک دو جهت وجود و ماهیت در شیء و لحاظ اعتبارات مختلف در آن قابل حل است.در مسأله‌ی سوم به مبانی نظریه‌ی صدور از دیدگاه ابن سینا می‌پردازیم تا تبیین وی از چگونگی صدور عقول، افلاک و طبیعت از واجب روشن شود. نگرشی که ابن‌سینا نسبت وحدت واجب، عنایت و فاعلیت الهی دارد و نیز قاعده‌ی الواحد و بداهتی که این قاعده در نظر وی دارد، هیچ یک برای ابن‌رشد قابل قبول نیست. دیدگاه ابن‌رشد در این مسأله عمدتاً ارسطویی است و فاعلیت الهی را همان ایجاد حرکت در افلاک و پیوند ماده و صورت می داند. به اعتقاد وی قاعده‌ی الواحد نه تنها بداهت بلکه اساساً صحت ندارد و نمی‌تواند مبنای صدور عالَم از واجب الوجود باشد.
تجدد امثال
عنوان :
نویسنده:
عبدالله جوادی آملی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
در تفسیر وجود متغیر، اقوال متفاوتی بیان شده که برآمده از مبانی مختلف است؛ این اقوال عبارتند از: کون و فساد، حرکت، حدوث ذاتی و تجدد امثال. در این نوشتار، تفاوت تجدد امثال با دیگر معانی طرح‌شده درباره وجود متغیر، بیان شده است. نظریه تجدد امثال با تجدد اعراض اشاعره ـ که قولی ناصواب است ـ قابل انطباق نیست. این نظریه با حرکت جوهری ـ که قولی مبرهن و صواب است ـ توضیح داده می‌شود. در پایان بحث، وجود استدلال نقلی یا عقلی بر تجدد امثال نفی می‌شود و بر این اشکال نیز تصریح خواهد شد که وحدت یا عینیت شئ سابق و لاحق را در تجدد امثال نمی‌توان حفظ کرد؛ و این وحدت، از راه مبدأ فاعلی و نفس رحمانی و از مسیری که جَندی در شرح فص سلیمانی ذکر کرده، قابل تأمین نخواهد بود.
صفحات :
از صفحه 5 تا 17
الفينومينولوجيا عند هوسرل
نویسنده:
سماح رافع محمد
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بغداد - عراق: وزارة الثقافة و الاعلام - دارالشئون الثقافیة العامة - آفاق عربیة ,
چکیده :
اصطلاح Phenomenology(فنومنو لوژی = پدیدار شناسی) از واژه یونانی Phainomenonبه معنای چیزی که خود را می نمایاند یا پدیدار است گرفته شده است. اصطلاح فنومنولوژی هم کاربرد فلسفی و هم غیر فلسفی دارد. در علوم طبیعی به ویژه در رشته فیزیک، به پدیدار شناسیهای غیر فلسفی برمی خوریم. دانشمندان معمولاً از اصطلاح پدیدار شناسی، تأکید و برداشت توصیفی در مقابل تبیینی رشته علمی شان را مراد کرده اند. در پدیدار شناسی فلسفی فنومنولوژی فلسفی به عنوان رهیافتی عمده در فلسفه قرن بیستم، صورت های مختلفی دارد. هدف اوّلیه فنومنولوژی فلسفی، پژوهش و آگاهی مستقیم از پدیدارهایی است که در تجربه بی واسطه آشکار می شود، لذا این امکان را به پدیدار شناسی می دهد که ساختارهای ماهوی یا ذاتی این پدیدارها را توصیف کند. بدین ترتیب فنومنولوژی می کوشد خود را از پیش فرض های تجربه نشده آزاد کند، و از توضیح علّی و سایر تبیین های دیگر بپرهیزد، و روشی به کاربرد که توصیف آنچه را که آشکار می شود یا شهود یا کشف حجاب از معانی ذاتی را ممکن سازد. یکی از نخستین تدوین و تنسیق های نهضت پدیدار شناسی در کتابی که از سال 1913م تا 1930م انتشار یافت و زیر نظر ادموند هوسرل تدوین شده بود، مطرح شد. نکته ای که هوسرل بر آن تأکید می کند (و از ارکان پدیدارشناسی به شمار می رود) معلّق گذاشتن حکم یا حکم پرهیزی نسبت به وضع یا رابطه هستی شناسی یا وجودی عین های آگاهی است. بر این اساس، وجود داشتن آنچه بر آگاهی انسان پدیدار شده است، در پرانتز قرار می گیرد. به اعتقاد هوسرل مي توان روش شناسي را به دو دسته تقسيم كرد؛ دسته اول روش شناسي هايي كه بر اساس افعال جسماني صورت مي گيرند و دسته دوم روش شناسي هايي كه بر مبناي افعال عقلاني مورد نظرند. در اين بحث از روش پديدارشناسي، هوسرل توجه خود را به افعال عقلاني معطوف ساخته و به اين مسأله توجه دارد كه براي داشتن تفكر صحيح، بايد به چه مسيري توجه نمود. در اين حالت، مي توان روش شناسي را عملي دانست كه شيوه كسب دانش و فهم آن را به طور صحيح نشان مي دهد. البته، نبايد روش شناسي هوسرل را صرفاً در حد يك روش تقليل داد، بلكه بايد آن را مدخلي دانست كه از طريق آن هوسرل به بيان پديدارشناسي مي پردازد. هوسرل درصدد است تا مبناي استواري براي تمام علوم- بخصوص فلسفه به وجود آورد و او آن نوع آگاهي را مدنظر دارد كه به نحو بي واسطه اي داده ها را به حضور مي آورد. اين بيان، نخستين قاعده روش پديدارشناسي هوسرل است. پديدارشناسي خود را از مفروضهاي پيشين بي نياز مي داند از اين رو به عنوان فلسفه اولي خود را معرفي مي سازد. هوسرل و شاگردانش نشان داده اند كه استفاده از اين روش مي تواند بسيار ثمربخش باشد؛ هر چند به كار بستن دقيق اين روش آسان نيست. از ديدگاه هوسرل، روش مبتني بر پديدار شناسي داراي دو مرحله تحويل است: مرحله اول تحويل مثالي است و مرحله دوم تحويل مبتني بر پديدارشناسي است. در تحويل ابتدا به عدول از عادتهاي فكري مرسوم و متداول مي پردازد. در اين حالت، صرفاً به نفس ماهيت توجه مي شود. از ديدگاه هوسرل، مراحل تحويل مراحل مختلفي از روش شناختي است كه مبتني بر شهود و مشاهده عقلاني است. بنابراين، قاعده اصلي پديدارشناسي را مي توان روي آوردن به خود اشيا دانست و توجه به خود اشيا مستلزم آن است كه تمام اطلاعات و احكام قبلي كه در رابطه با شي وجود دارد حذف شود و تنها خود متعلق مورد توجه قرار گيرد. هوسرل اين حذف و طرد را اپوخه يا به بيان ديگر تعليق مي داند و هر نوع حكمي را كه در بردارنده اعتقاد به تحقق وجود شييء اعم از خارجي و يا نفساني باشد تعليق مي كند و هر نوع فرضيه اي را كه مأخوذ از منابع ديگر باشد، كنار مي نهد و تنها آن چيزي را در نظر مي گيرد كه به آگاهي داده شده باشد و تنها ذات شي، مورد تحليل قرار مي گيرد. از اين رو، مي توان گفت كه پديدارشناسي از طريق شهود ذوات و اپوخه و همچنين با طرد و حذف وجود خارجي آن ميسر مي گردد، طريق روش شناختي تفكر هوسرل ناميده اند. هوسرل در روش مبتني بر پديدار شناسي، درصدد است تا پايه محكمي براي همه علوم به خصوص فلسفه به وجود بياورد. او منبع اصلي را در شهود و يا به تعبيري ديگر در آگاهي نخستين كه به نحو بي واسطه به وجود آمده، مي داند. هوسرل به دو نوع شهود اعتقاد دارد؛ اول شهود حسي و ديگري شهود مثالي است. از ديدگاه وي، متعلقات شهود حسي امور واقع است و متعلقات شهود مثالي ذوات است. در نظر هوسرل، شهود حسي همان ادراك است كه در آن، آن چه ادراك مي شود به طور بي واسطه به آگاهي كه متصف به صفت ادراك است داده مي شود و در واقع ادراك حسي همان شيوه اوليه شناخت اشياست. هوسرل حادث شدن ارتباط ميان فاعل شناسايي و متعلق ادراك را «حيث التفاتي» مي نامد كه از مهمترين مسايل پديدارشناسي است. در قرون وسطي لفظ التفات در رابطه با تصور و تصديق به كار برده مي شد. از ديدگاه هوسرل، پس از تحويل مثالي، ذوات اشيا به وجود غيرخارجي التفاتي در نفس حضور مي يابند. اين شيوه از حيث التفاتي بيانگر ارتباط ميان ذهن و عين است. معني حيث التفاتي در نظر هوسرل اين است كه نفس در هيچ زماني مجرد از ماهيت مورد اضافه نيست. به بيان ديگر، هر شناسايي مستلزم اضافه است و همواره ميان فاعل شناسايي و از سويي ديگر اشيا يعني متعلق شناسايي نسبت وجود دارد و وجود اين نسبت همان حيث التفاتي است. التفات صفت ذاتي آگاهي محض است. بدين ترتيب، آگاهي از آن جهت كه حيث التفاتي دارد و حيث التفاتي نيز از آن جهت كه داراي دو جنبه عيني و ذهني است، در بردارنده عينيت شناسايي و حافظ رابطه عين و ذهن است. از اين رو، با آگاهي محض به متعلقات التفاتي است كه ماهيت اشيا پديدار مي شود. مي توان بيان نمود كه پديدارشناسي، شناسايي ماهيت از طريق شهود و با حيث التفاتي آگاهي است كه نسبت ميان متعلق ادراك و فاعل شناسايي به وجود مي آيد.
انعکاس فلسفه فلوطین در حکمت صدرالمتألهین
نویسنده:
محمدمهدی گرجیان، نرجس رودگر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
فلوطین از حکمای یونان باستان است و کتابش اثولوجیا تأثیرات فراوانی بر فلسفه اسلامی نهاده است. در بین حکمای مسلمان، صدرالمتألهین بیشترین استفاده را از آراء و نظریات او کرده است؛ به طوری که بسیاری از نظریات خاصِ حکمت متعالیه، ریشه در آرای فلوطین دارد. برخی از آرای فلوطین عبارتند از: اعتقاد به ذومراتب بودن هستی، قاعده بسیط الحقیقه کل الاشیاء، قاعده الواحد، اعتقاد به ذومراتب بودن نفس و حضور مراتب وجودی در نفس آدمی، اعتقاد به حضور تمام موجودات عالم ماده در عوالم برین و... . اما دو فلسفه فلوطینی و صدرایی دارای چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی است؟ نوشتار پیش رو درصدد است ضمن معرفی آراء و نظریات اساسی فلسفه فلوطین و صدرالمتألهین، موارد مشابهت و افتراقِ این دو فلسفه را نشان دهد. ازجمله نتایج این تطبیق و مقایسه، کشف و درک میزان تأثیرپذیری حکمت متعالیه از فلسفه فلوطین است.
صفحات :
از صفحه 143 تا 170
هستی از نظر ابن عربی و عزیز نسفی
نویسنده:
مریم معینی فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی که به عنوان پدر علم عرفان درجهان اسلام شناخته شده است ،‌یکی از بزرگترین نظریه پردازان بزرگ درعرصه این علم بوده و هستبه طوریکه بسیاری از عرفای بزرگ تحت تاثیر وی بوده اند و ازسویی دیگرنیز مورد شدیدترین انتقادات از جانب بسیاری از فقها قرارگرفته به نحوی که وی را مرتد و خارج از دین و دریک کلمه ممیت الدین قلمداد کرده اند.آنچه که ابن عربی درعلم عرفان بیان می کند، مسئله وجود و کیفیت صدور کثراتو ممکنات از ذات حق و بازگشت آنها به حق و همچنین بیان مظاهراسماء الهی و بیان چگونگی سلوک الی الله و نتیجه این افعال بر نفس انسانی است.و بیان اصل حقیقت وجود ،‌جلت عظمه است.و همین بیانات نیز با قلمی شیوا و ساده اززبان عزیزنسفی عارف بزرگی که نوشته هایش تحت تاثیر ابن عربی نیز بوده ، ارائه گردیده است. با این تفاوت که از نوشته های ابن عربی هرکس باندازه فهم خود از آن بهره می گیرد و حتی ممکن است دستیابی کامل به آنچه مدنظر شیخ اکبربوده، انجام نشده باشد. چراکه غواصی دراقیانوس عمیق و پهناورنوشته های او، شجاعت و جسارتی بسیار می طلبد و بنابراین هرکس به قدربضاعت خویش ، درو گوهراستخراج می کند .اما عزیزنسفی ،‌عارف بزرگ و گمنام که قلمی ساده و شیوا دارد و بیانات خویش را درشکل مثال و تشبیه و . . . بکارمی برد.دراین رساله به هستی که جامع ترین و مهم ترین مباحث عزیز است پرداخته شده و با زبانی ساده و روان مراتب هستی ، کیفیت آفرینش و ارتباط آنها با یکدیگر مشخص و تبیین شده است.
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت؛ بررسیِ رهیافت هستی شناختیِ علامه طباطبایی و فینیس
نویسنده:
محسن جوادی، رحیم دهقان سیمکانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اخلاقِ مبتنی بر طبیعت، روش فهم سعادت بر اساس ظرفیت ها و قوای طبیعی انسان است که در سنت یونانی و به ویژه در ارسطو وجود داشته و بعدها در نگرش آکوییناس و سنّت آکویینی دنبال شده است. جان فینیس، که از جمله اندیشمندان معاصر و از پیروان این سنّت اخلاقی بوده، کوشیده است به پیروی از آکوییناس مسیر فهم و تحقق سعادت آدمی را بر اخلاقِ مبتنی بر طبیعت ترسیم کند. علامه طباطبایی نیز دیدگاه های اخلاقیِ خود را بر سرشت طبیعی انسان و ظرفیت های طبیعی او مبتنی کرده و تقریری از نظریهٔ اخلاقیِ قانون طبیعی را در سنّت اسلامی به تصویر کشیده است. بررسی دیدگاه این دو اندیشمند در بُعد هستی شناسیِ ارزش ها، نشان می دهد که علی رغم وجود شباهت های چشمگیر، این دو دیدگاه، در نوع رهیافت واقع گرایانه و وجودشناسانه و نیز در تعداد، نحوهٔ هستی، و نوع رابطهٔ بین خیرات پایه با یکدیگر متفاوت اند. با تحلیل این تفاوت ها، به نظر می رسد رهیافت علّامه در بُعد وجودشناختیِ نظریهٔ اخلاقیِ قانون طبیعی، از توجیه معقول تر و قابل دفاع تری نسبت به فینیس برخوردار است. این مقاله می کوشد در بُعد وجودشناختیِ مسائل مربوط به نظریهٔ قانون طبیعی، دیدگاه این دو اندیشمند را درباره اخلاقِ مبتنی بر طبیعت تحلیل و بررسی کند.
  • تعداد رکورد ها : 276