جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 276
بررسی تطبیقی جامعه شناسی دین از دیدگاه دورکیم و ابن سینا
نویسنده:
فاطمه کاظمی آرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی مقایسه‌ای مسئله آفرینش جهان از نگاه ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
علی حیدری‌فرج
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم در طول تاریخ تفکر بشر مخلوق یا نامخلوق بودن عالم هستی بوده است. فیلسوفان پیش از ارسطو هر یک به نوعی قائل به ازلی و غیر مخلوق بودن عالم هستی بوده اند.ارسطو با قائل شدن به ازلیت مقوله های حرکت،زمان و ماده به عنوان مولفه های اصلی عالم هستی حکم به ازلی و غیر مخلوق بودن جهان هستی می دهد.از این حیث است که خدای ارسطو به عنوان علت فاعلی عالم هستی تنها محرک عالم بوده وهستی بخش قلمداد نمی شود. علت فاعلی ارسطویی نیز تحریکی و محرک است و نه هستی بخش.روی همین اساس خداوند نیز علت غایی جهان است ؛ چراکه علت فاعلی در معنای ارسطویی باعث تغییر پذیری خداوند می شود که این قول به هیچ وجه پسندیده ارسطو نیست. برهمین اساس است که خداوند در فلسفه ارسطو علت غایی جهان است و نه فاعل. در ادیان ابراهیمی از جمله اسلام خالقیت خداوند امری مسلم و بدیهی تلقی می شود.از این رو ابن سینا در مساله آفرینش عالم از ارسطو فاصله می گیرد.در واقع تصویر سینوی از عالم هستی و خداوند و رابطه این دو با هم متفاوت از تصویری می شود که ارسطوارائه می دهد.ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی می شود که ازلی بودن عالم از حیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد.از این حیث نزد بوعلی خداوند به عنوان علت فاعلی عالم، صرفا محرک نبوده بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی می شود. ابن سینا تمایزی متافیزیکی و هستی شناسانه بین وجود و ماهیت مطرح ساخت و وجود را به ممکن الوجود و واجب الوجود تقسیم کرد، واجب الوجودی که خالق و آفریننده ممکنات- یا ما سوای خویش- است.
جایگاه هستی شناختی معقول و محسوس در فلسفه های ارسطو و ابن سینا
نویسنده:
صفر مولایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی تطبیقی دیدگاه ابن سینا و لایب نیتس در مسئله علیت
نویسنده:
زهرا ذوفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله ی علیت اگرچه از مسائل مهم و دیرینه ی تفکر بشری به شمار می رود، اما در میان فلاسفه بر سر تفسیر علیت و اقسام آن اتفاق نظر نیست. در این میان مقایسه ی دیدگاه ابن سینا، فیلسوف مشائی مسلمان و لایب نیتس، فیلسوف غربی عقل گرا درباره ی علیت و اقسام آن مورد نظر است. پژوهش حاضر به روش مطالعات تطبیقی و با هدف دست یابی به شناخت بهتر این مسئله در پرتو مقایسه ی نگرش دو فیلسوف مزبور انجام یافته است. اهم نتایج بدست آمده عبارت است از: ابن سینا علیت را در سطح هستی شناسانه مطرح نموده و لایب نیتس در سطح معرفت شناسانه و در قالب اصل جهت کافی. ابن سینا علل چهارگانه ی ارسطویی را پذیرفته و علت فاعلی را بر سایر علل برتری داده و آن را علت مفید وجود دانسته، در حالی که لایب نیتس تنها علت فاعلی و غایی را به صراحت، علت نامیده و علت فاعلی را علت طبیعی معرفی نموده و برتری را به علت غایی داده است. و البته هر دو به نوعی احیاکننده ی علت غایی در سنت فلسفی خویش هستند؛ ابن سینا با پاسخ دادن به اشکالات علت غایی به ویژه در مورد ذات الهی و لایب نیتس با برتری دادن آن بر علت فاعلی. وجود علت نخستین در فلسفه ی هر دو به عنوان علت حقیقی و مفید وجود و علت مبقیه ی موجودات به اثبات رسیده و در واقع لایب نیتس در بحث علت نخستین، به دیدگاه هستی شناسانه ی سینوی نزدیک شده است.
نسبت وجود و شیئیت در دیدگاه ابن ‏سینا و نیثن سمن
نویسنده:
آذر کریمى، محمد سعیدى مهر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده موضوعات :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسى نسبت میان دو مفهوم اساسى وجود و شیئیت (یا موجود و شى ء) از مسائل مهم نظام هاى متافیزیکى به شمار مى آید. نسبتى که فیلسوف با اتخاذ مبانى خاص براى این دو مفهوم در نظر مى گیرد، بر صورت بندى اشیاى عالم و وضعیت متافیزیکى معدومات مؤثر است. در این مقاله دو نظریه ابن سینا و نیثن سمن درباره نسبت وجود و شیئیت ارائه شده و ازآنجاکه دیدگاه ابن سینا واکنشى به دیدگاه متکلمان اسلامى نیز به شمار مى آید، اشاره اى مختصر به دیدگاه متکلمان مى شود. متکلمان مسلمان قرن ها پیش و سمن در قرن حاضر با مبانى و انگیزه هاى متفاوت، هر دو معتقدند که نسبت وجود و اشیا، نسبت اعم و اخص مطلق است؛ درحالى که ابن سینا آشکارا بر مساوقت نسبت وجود و اشیا تأکید دارد. هدف این مقاله آن است که با نظر به چارچوب نظرى بحث، از نسبت وجود و شیئیت در فلسفه تحلیلى معاصر گامى براى فهم بهتر دیدگاه ابن سینا برداشته شود. به صورت خاص تر در پى آنیم که پس از مقایسه وجوه تشابه و تفاوت نظریه هر دو فیلسوف، روشن سازیم که دیدگاه ابن سینا در چه جایگاهى قرار مى گیرد. به منزله هدف فرعى مقاله، به یکى از مهم ترین لوازم بحث (بررسى نسبت وجود و شیئیت)، یعنى جایگاه متافیزیکى معدومات و راه حل هاى متفاوت دو فیلسوف براى خبر دادن از معدومات اشاراتى خواهد شد.
صفحات :
از صفحه 99 تا 120
بنیادهای فلسفی علوم انسانی
نویسنده:
مهدی عبداللهی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در اين مقاله ابتدا علوم انسـانی بـه دو دسـته نظـری (توصـيفی) و عملـی (ارزشـی) تقسـيم شده اند. علوم انسانی نظری به دنبـال شـناخت و توصـيف سـاحتی از سـاحت هـای فـردی، اجتماعی، عينی و اعتباری انسان اند؛ اما علوم ارزشی به دنبـال ارائـه نظـام منـد گـزاره هـايی جهت تنظيم رفتارهای انسانی می باشند. در ادامه بر مبنای تحليل فلسفی رفتارهای ارادی انسان، نقش هـدف در علـوم انسـانی به تصوير كشيده می شود. بنا بـر فلسـفه اسـلامی، انسـان در رفتارهـای ارادی خـود «فاعـل بالقصد» بوده، آنها را برای دستيابی به هدفی انجام می دهد. خواسته فاعل، رسيدن به هدفی خاص می باشد، اما از آنجاكه هدف مزبور، بدون انجام فعلی به خصوص محقق نمی شـود، شوق فراچنگ آوردن آن هدف (= علت غايی) سبب آن فعل می شود. بنابراين ارزش فعل ارادی، تابع ارزش هدف مترتب برآن است. بر اين اساس، تأسيس علوم انسانی، مبتنی بر ترسيم هدف نهـايی از وجـود انسـان و نيز اهداف ميانی متناسب با آن است؛ امـا ترسـيم ايـن اهـداف، خـود، مسـتلزم شـناخت حقيقت وجود انسان است؛ تا ندانيم حقيقت انسان چيست، نمی توانيم بدانيم انسـان چـه بايد بشود. اما انسان شناسی نيز به مثابه بحثی فلسفی، خود نيازمند مبانی هستی شـناختی و معرفت شناختی است. نتيجه آنكه علوم انسانی كاربردی مبتنی بر علوم انسانی توصيفی و آنهـا نيـز مبتنـی بـر انسان شناسی فلسفی، هستی شناسی ومعرفت شناسی اند؛ از اين رو تـرميم گـزاره هـای علـوم انسانی موجود يا تأسيس علوم انسانی اسلامی را بايد از بنيادهای اين علوم آغاز كرد.
صفحات :
از صفحه 49 تا 78
بررسی و نقد مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی
نویسنده:
حمدالله محمدی، فاطمه زیباکلام مفرد
نوع منبع :
نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این مقاله بررسی انتقادی مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی است. وایتهد یکی از تأثیرگذارترین فلاسفة قرون اخیر در غرب بود که نظریاتش تأثیری مستقیم بر تعلیم و تربیت داشت و موجب تولد تعلیم و تربیت پویشی شد. او توانسته است با نقد تصور مکانیکی دکارت و نیوتن مقابله کند و با طرح سیلان در واقعیت و تعامل خداوند با هستی های بالفعل قدمی فراتر بگذارد و تحولی در عرصة تعلیم و تربیت بنا نهد؛ بااین حال مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی با نقدهایی روبه رو هستند. هستی های بالفعل از دیدگاه وایتهد مستقل و در سیلان اند و خلاقیت آنها تا جایی گسترده است که توسط ارادة خداوند هم محدود نمی شود. از سویی خداوند نیز به منزلة یک هستی مستقل دارای ذات ازلی است، ولی دارای ذات تبعی نیز هست؛ یعنی در تعامل با جهان، در حال تکامل است. بررسی آرای علامه طباطبایی نشان می دهد که ایشان توانسته با تکیه بر مبانی هستی شناختی همانند اصالت وجود و تشکیک در وجود، از سویی نتایج مثبت فلسفة پویشی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر برداشت درخوری از خداوند و ارتباط او با جهان به دست دهد و این برداشت می تواند مبانی مستحکم هستی شناختی برای تدوین اهداف و اصول تعلیم و تربیت را فراهم آورد.
ظرفیت‌شناسی نظریه انسان‌شناسی علامه طباطبایی (ره) برای علوم انسانی (با ملاحظه سه پارادایم عمده علوم انسانی در غرب)
نویسنده:
هادی موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان‌شناسی به عنوان یکی از مبانی پارادایمی، نقش اثرگذاری در ساختارها، هنجارها و روش‌شناسی علوم انسانی دارد. به نحوی که با تفاوت تعریف انسان در هر رویکرد علوم انسانی شاهد تمایزهای بسیار زیادی در علوم انسانی ترسیم شده توسط آن پارادایم هستیم. آگوست کنت به عنوان موسس پارادایم اثباتی با تعریف انسان به حیوان اجتماعی‌تر و موجودی با ساختار کاملاً منفعل، ساختارها و ارزش‌هایی را وارد علوم اجتماعی کرد که به محقق جواز مطالعه غیرکمّی در اجتماع را نمی‌دهد. به نظر او تنها راه مطالعه پدیده‌های اجتماعی استفاده از روش‌های علوم طبیعی است. در مقابل، دیلتای با مبناسازی فلسفی برای «نقد عقل تاریخی» روش علوم انسانی را یکسره متفاوت از علوم طبیعی می‌داند و روش هرمنوتیکی را بر مبنای «انسان‌شناسی» بنا می‌کند. مارکس با تأکید بر ویژگی کار اجتماعی انسان در صدد است وجوه جبری جامعه و حیثیات آزادانه بشر را توأمان در مقابل سرمایه‌داری به عنوان رویکردی ضد انسانی به ما بنمایاند. از طریق این همراهی با بزرگان پارادایم‌های رایج علوم انسانی، توانستیم به این برسیم که تصویر علامه طباطبایی از انسان در معارف شیعی و فلسفی، اقتضائات منحصر به فردی می‌تواند در علوم انسانی داشته باشد. این تأثیرات با حضور نظریه اعتباریات علامه که تبیین مقولات عقل عملی است پر رنگ‌تر می‌شود. به نحوی که این نظریه توضیحات راهگشایی در تعریف و تبیین اجتماع، پیدایش اجتماع و تبیین فعل اجتماعی، تبیین هویت مفاهیم اجتماعی، مسأله بسیار مهم ساختار و عامل، و جایگاه ورود ارزش‌ها و اجتهاد به علوم انسانی دارد. این عنصر اخیر راه تولید علوم انسانی دینی را برای ما روشن می‌کند. از دیگر تأثیرات انسان‌شناسی علامه بر روش‌شناسی علوم انسانی و برخی توصیه‌های علمی به دانش انسان‌شناسی است. بدیهی است که برای شکل‌گیری یک پارادایم عناصر معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی نیز اقتضائاتی در موارد پیش گفته دارند که در تعامل با هم می‌توان به یک نظر جامع راجع به پارادایم دانش دینی یا بومی از نگاه علامه طباطبایی (ره) رسید.
رابطه دین و اخلاق از نظر علامه طباطبایی و شهید مطهری
نویسنده:
رحمت‌الله فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله عهده دار بیان بررسی رابطه دین و اخلاق از دیدگاه مرحوم علامه و شهید مطهری است. طرح موضوع رابطه ی دین و اخلاق به طور مستقل در جهان اسلام سابقه چندانی ندارد و بیشتر در مسیحیت به آن پرداخته شده است در بررسی اصل موضوع رساله لازم بود که مفردات موضوع کاملا روشن گردد لذا به مباحث مورد نظر در طی چند فصل که شامل تعریف دین و اخلاق به صورت مستقل تعریف دین و اخلاق از منظر علامه شهید مطهری و سپس به بررسی انواع رابطه دین و اخلاق و رابطه آن دو از دیدگاه علامه و شهید مطهری پرداخته شده است که مهمترین مباحث این رساله در فصل چهارم که شامل انواع رابطه ای دین و اخلاق تباین نسبیت اخلاقی و معرفتی اتحاد دین و اخلاق تعامل دین و اخلاق و در این فصل به این نتیجه می رسیم که در بحث نسبیت اخلاق شهید مطهری علامه را از نسبی گرایان قرار می دهند و از انواع رابطه ای دین و اخلاق فقط تباین مورد قبول نیست و در فصل پنجم که شامل رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه و شهید مطهری، حسن و قبح از منظر علامه و شهید مطهری می باشد. و در این فصل به این نتیجه می رسیم که حسن و قبح از منظر علامه اعتباری است اما از منظر شهید مطهری اعتباری ثابت است که به نوعی همان ذاتی بودن حسن و قبح را می رساند. طبق دیدگاه علامه و شهید مطهری اخلاق جزء دین است و از انواع رابطه ی دین و اخلاق رابطه ی اتحادی به معنی جزئی بودن اخلاق نسبت به دین) را علامه و رابطه تعاملی را شهید مطهری می پذیرند گرچه در برخی موارد با هم اتفاق نظر دارند و هر دوی ایشان فقط دین را پشتوانه اخلاق و قانون می دانند و در این جا لازم است یادآوری کنیم که مفهوم رابطه دین و اخلاق از منظر علامه و شهید مطهری به دو گونه قابل تفسیر است که اول ارتباط محتوایی و گزاره ای بدین معنا که دستورات و قواعد اخلاقی با مراجعه به متون دینی کتاب و سنت استنباط و استخراج می شوند و با صرف نظر از دین اخلاق به عنوان مجموعه ای گفتارهای مبتنی بر باید و نباید و خوب و بد تحقق نخواهد داشت. که می توان گفت نظریه علامه ناظر به همین نوع نگرش است گرجه علامه در برخی موارد رابطه تعاملی را قبول دارند که به نوعی استقلال اخلاق از دین را می رساند. دومین تفسیر ارتباط مبنای و پشوانه ای است یعنی دستورات اخلاقی از دین زاییده نمی شوند بلکه از ناحیه ای فطرت وجدان عقل عملی و یا هر ابزار دیگری غیر از متون دینی به دست می آیند. ولی نقش دین خصوصا اعتقادات دینی و مهمتر از همه اعتقاد به جدا و معاد در ضمانت اجرایی ایجاد انگیزش و یا در مواردی تعیین مصادیق و انطباق بر موارد دستورات اخلاقی جزء یاعین دین است ولی بنابر تفسیر دوم اخلاق و دین مستقل از یک دیگرند و دین یا اعتقادات دینی به عنوان مبادی تصدیقی گزاره های اخلاقی شمرده می شوند.
  • تعداد رکورد ها : 276