جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 353
فطرت الهی از دیدگاه آیات و روایات اسلامی و مفسرین بزرگ شیعه (قدیم و معاصر)
نویسنده:
سمیه شرفی‌‎جم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقیدۀ شیعه در مورد فطرت الهی این است که فطرت بخشی از منطق خداشناسی دینی است که همراه با بخش‌های دیگر، مجموعاً طریق اصیل خداشناسی را نشان می‌دهد. نکتۀ حائز اهمیت در این بحث این است که خداوند رحمان بندگان خویش را در اصولی‌ترین بنیان اعتقادی رها نکرده و حوالت آنان را به معارف بشری واگذار نکرده بلکه از نخستین قدم خلقت انسان و حتی قبل از خلقت جسمانی انسان در چندین مرحله بنیانی‌ترین معارف را که اساس آن معرفت توحیدی می‌باشد بالعیان به او نمایانده و با این کار حجت را هم بر او تمام کرده است. در این پژوهش سعی شده تا دیدگاه قرآن و روایات رسیده از پیامبر و امامان شیعه در باب فطرت الهی بررسی شود. و در نهایت نشان داده شده که این اصل اعتقادی در حداقل چهل آیۀ قرآن ریشه دارد و روایات فراوانی نشان دهندۀ تواتر معنوی آن هستند. همچنین با مراجعه به تفاسیر مهم شیعه، نصوص و شواهدی جمع آوری شده که بیانگر اعتقاد اکثر مفسران به این اصل اعتقادی است. ولی مع الاسف در مباحث رسمی و کلامی پیشینیان یا اصلاً مطرح نشده و یا به طور جدی بدان پرداخته نشده است. در سال‌های اخیر نیز که برخی بدان پرداخته‌اند غالباً در میان ادلۀ اثبات خدا به عنوان دلیلی ناکافی مطرح شده است. در این رساله پیوند میان فطرت توحیدی با عوالم پیشین به طور مبسوط با استناد به‌ آیات و روایات مطرح گردیده، همین طور برای مقایسه با اندیشه‌های سایر مکاتب در روش کسب معرفت توحیدی به بیان روش فلسفه و عرفان پرداخته شده است و آرای برخی فیلسوفان معاصر پیرامون فطرت نقد و بررسی شده است. در پایان به برخی شبهات پیرامون فطرت توحیدی و نیز عوالم پیشین پاسخ داده شده است.
تحلیل و بررسی پاسخ‌های ابن رشد به ابوحامد غزالی در بحث علم الهی
نویسنده:
سمیه حسینی مقدم
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
غزالی از اندیشمندانی است که به صراحت در دفاع از عقاید دینی خود در مقابل فیلسوفان ایستاده و آن‌ها را در طرح بیست مسئله دینی متهم به بدعت و کفر نموده است. سال‌ها بعد ابن‌رشد به عنوان یک فقیه و فیلسوف برجسته، درصدد پاسخ به غزالی برآمده که این نوشتار به تقابل میان این دو دانشمند در بحث علم الهی می‌پردازد. این تحقیق با روش توصیفی ـ تحلیلی به بیان نظریه‌های این دو دانشمند پرداخته و نظریه‌های ابن رشد را بر اساس نظر ابن سینا و صدرالمتألین مورد سنجش و ارزیابی قرار داده است. اگرچه پاسخ‌های ابن‌رشد به ابوحامد غزالی تا حدودی توانسته است اشکال‌های سخنان غزالی را آشکار کند ولی در نهایت او با غزالی همراه شده و بر جداسازی فلسفه از دین تأکید می‌کند. غزالی سعی می‌کند بیشتر مبانی فلسفی دیدگاه فیلسوفان درباره علم الهی را مورد نقد قرار دهد. ابن رشد علم الهی را از نوع حصولی و فعلی می‌داند و معتقد است خداوند چون علت موجودات است، از آن جهت که به ذات خود علم دارد به موجودات علم دارد اما درک تفصیلی این مسئله را خارج از دسترس درک بشر دانسته و در همین اندازه خود را متوقف می‌بیند و بیشتر نقدهای غزالی را بر نظر ابن سینا دراین‌باره می‌پذیرد. بررسی نظر ابن‌سینا نشان می‌دهد فهم غزالی و ابن رشد از نظر وی اشتباه بوده و تبیین ابن رشد بیش از ابن سینا قابل مناقشه است. نقد‌های غزالی در رشد و بالندگی فلسفه اسلامی نقش داشت تا آن‌که حکمت متعالیه توانست با در اختیار داشتن مبانی مستحکم فلسفی در تبیین علم خداوند و بسیاری از مسائل فلسفی دیگر هم‌سو با متون دینی موفق ظاهر شود به نحوی که راه را بر بسیاری از سوء برداشت‌ها ببندد.
وحی و معجزه از منظر ابن‌ رشد
نویسنده:
نادر سیفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن رشد وحی را از جانب خداوند تبارک و تعالی می‌داند که به‌واسطه‌ی موجود روحانی که در شریعت از آن به ملک تعبیر می‌شود به برگزیدگان خاص او إعطاء می‌گردد. برخی فلاسفه از این موجود روحانی به نام عقل فعّال یاد کرده‌اند. در نظر ابن رشد عقل و برهان نوعی وحی و الهام است و از اقسام کلام الهی به شمار می‌آید؛ چرا که کلام الهی بر عالمانی که وارثان پیامبراند، به‌واسطه‌ی براهین القا می‌شود که می‌تواند انسان را به برخی از مراتب کمال برساند. از دیدگاه ابن رشد مقصود شرایع تعلیم جمهور یا توده‌ی مردم است و در واقع برای خواص حکمت جایگزین شریعت است؛ بدین جهت که حکمت راه شناساندن سعادت را به برخی از مردم عقل گرا نشان می‌دهد. زیرا شرایع به افعالی امر می‌کنند و بر علومی تنبه می‌دهند که شبیه معارف و اعمالی که با تعلیم و حکمت درک می-شود، نیست. لذا فیلسوفان و خواص می‌توانند راه سعادت را از حکمت و نه از شریعت بگیرند و سعادت عوام جز از راه شریعت قابل وصول نیست. ابن رشد همه معجزات پیامبران را دلیل صدق نبوت و پیامبری آنان نمی‌داند، و معجزه را تنها در صورتی دلالت قطعی بر نبوت می‌داند که در علم و عمل (یعنی دستورات عملی و آموزه‌های نظری) معجزه باشد اما در غیر این موارد تنها شاهد و تقویت کننده‌ی نبوت خواهد بود. به دیگر سخن، ابن رشد به جز معجزه معرفتی و به تعبیر خودش معجزه اهلی که همان وحی و قرآن کریم باشد هیچ کدام را به طور مستقل شایسته اثبات نبوت نمی‌داند. ابن رشد معجزات را به «برّانی» و «مناسب» تقسیم می‌کند و معتقد است تصدیقی که از راه معجزه‌ی برّانی حاصل می‌شود، تنها طریق جمهور است، و حال آنکه تصدیق حاصل از قبیل معجزه‌ی مناسب میان جمهور مردم و عالمان مشترک است.
بررسی مقایسه‌ای ایمان از دیدگاه ابن‌عربی و کی یرکگور
نویسنده:
احمد رزمخواه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله ايمان، دغدغه هميشگي تاريخ انسان و تامل درباره آن ضرورتي اجتناب‌ناپذير براي همه دوران‌ها است. ايمان چيست؟ از چه ماهيتي برخوردار است؟ پيامدها، آثار و لوازم آن چيست؟ متعلقات ايمان كدام‌اند؟ نگاه واقع گرايانه به متعلقات ايمان در مقابل نگاه غير واقع‌گرايانه هر كدام چه تاثيري در بحث ايمان دارند؟ رابطه ايمان با ساير حوزه‌ها به ويژه با حوزه عقل، عقلانيت و معرفت عقلي چگونه است؟ پاسخ‌هاي دو انديشمند برجسته اسلامي و مسيحي ـ ابن عربي و كي ير كگور ـ به پرسش‌هاي فوق و مقايسه آن‌ها با يكديگر محور اساسي اين پژوهش را تشكيل مي‌دهد كه از رهگذر آن به روشنگري در باب ايمان پرداخته مي‌شود. ابن عربي با نگاهي تصديق‌گرايانه به ايمان تحليلي ژرف از ايمان و متعلقات آن ارايه داده است. در مقابل، رويكرد اراده‌گرايانه كي ير كگور به ايمان و نگاه غيرواقع‌گرايانه به متعلقات آن مسير ديگري را فراروي پژوهشگران اين حوزه مي‌گشايد. ايمان خود، اصالت مي‌يابد و متعلق‌هاي آن به حاشيه مي‌روند. ديدگاه عقل‌گرايانه و گاه عقل‌گريزانه ابن عربي در باب رابطه عقل و ايمان با ديدگاه عقل ستيزانه كي ير كگور، هم‌چنين ديدگاه واقع‌گرايانه ابن عربي در مساله شناخت در رويارويي با ديدگاه شكاكانه كي ير كگور بيان‌گر اختلافات مبنايي اين دو انديشمند برجسته است. امّا در پيامدهاي ايمان، ديدگاه آن‌ها به يكديگر نزديك مي‌شود. ضمن آن كه آوردن برخي سخنان مشابه با كي ير كگور از سوي ابن عربي نمي‌تواند ايمان‌گرا بودن ابن عربي را به اثبات برساند.
بررسی دیدگاه سید حسین نصر و عبدالکریم سروش در باب معرفت دینی
نویسنده:
مریم هاشمی فخر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله دو دیدگاه متفاوت را درباره معرفت دینی مورد بررسی و تحلیل قرار داده ایم.در ابتدا دیدگاه سید حسین نصر که نماینده مکتب سنت گرایی می باشد و سپس دیدگاه عبدالکریم سروش طرفدار نوعی نواندیشی دینی را بیان می کنیم.سنت گرایان، قائل به اصولی همچون اعتقاد به حکمت خالده، گرایش به عرفان و تصوف، کثرت گرایی دینی و وحدت متعالی ادیان می باشند. نصر معرفت را کاملا عرفانی و شهودی تلقی می کند و معتقد است که معرفت تنها در ارتباط با حقیقت ابدی و ازلی حاصل می شود، این حقیقت همان امر قدسی است. در واقع نصر معتقد به معرفت قدسی می باشد و هدف این معرفت را هدایت انسان معرفی می نماید.ایشان میان معرفت سنتی و معرفت مدرن تفاوت قائل است و معتقد است که معرفت سنی، امری مقدس و در کانون قرار دارد ولی معرفت مدرن امری حاشیه ای ونامقدس است. از نظر وی ریشه و ذات معرفت از امر قدسی جدا ناپذیر است، زیرا اساس معرفت به شناخت آن حقیقتی است که جوهر آن امر قدسی می باشد و تمام لایه های وجود در مقایسه با آن چیزی جز اعراض نمی باشد.سروش در باب فهم دین قائل به این می باشد که معرفت ما نسبت به قرآن و سنت باید جنبه ی عصری داشته باشد وی این دیدگاه خود را در نظریه ای با عنوان « قبض و بسط تئوریک شریعت » مطرح می کند. وی معتقد است که دین امری ثابت و مقدس اما معرفت دینی همواره در طول ادوار در حال تغییر و تحول می باشد و امری غیر مقدس است. هر چند که وی در کتاب بسط تجربه نبوی بیان می دارد که دین و شریعت هم ثابت نمی باشد و با گذر زمان وپیدایش نیازهای جدید تغییر می کند. منشا این عقیده، پذیرفتن این نکته است که تمامی معارف بشر در حال تغییر و تحول هستند و تمامی علوم نیز در ارتباط با یکدیگر می باشند، پس هر تغییری از معرفت بشری موجب تغییر و تحول در معرفت دینی می شود. سروش معرفت دینی را تابع معرفت بشری می داند و معرفت دینی امری بشری، عصری و در عین حال تکاملی است در نتیجه انسان دینو شریعت را بر مبنای معارف عصری خود می فهمد.
ویژگی‌های دین‌شناسی سید حسین نصر
نویسنده:
ندا مقصودی مود
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رساله ی حاضر در جستجوی « ویژگی های دین شناسی سید حسین نصر» است. این مقصود را در قالب چهار محور و زیر عنوان مورد بررسی قرار دادیم ؛ دین و معرفت دینی، دین و علم جدید، فلسفه و دین و بحث تکثر ادیان. در این پژوهش با طرح چهار مبحث فوق، اهم نظرات نصر در باب مکتب سنت گرایی نیز، مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در رسیدن به نتایج مورد نظر از برخی مباحث میانی استفاده کرده ایم، مواردی چون بیان تمایزاتی کهنصر میان دین و معرفت دینی می گذارد، همینطور تفاوت هایی که میان علم دینی و علم جدید قائل شده است؛ همچنین طرح نظریه وحدت متعالی ادیان که نصر در باب کثرت گرایی دینی، بدان معتقد است. از مهمترین دستاوردهای تحقیق این است که نصر، معرفت دینی را معرفت به ذات قدسی می داند که ثابت و لایتغیر است، و سنت را مشتمل بر دین می داند، از این رو معتقد است سنت امری ازلی و الهی است که همه مراتب هستی را در بر می گیرد و مشتمل بر وحی و عقل شهودی است؛ و معرفتی را معرفت دینی می خواند که با تکیه بر سنت باشد. نصر در بررسی دین و علم جدید در اردوگاه طرفداران علم دینی قرار می گیرد و راه نجات انسان مدرن را، بازگشت به علم دینی می داند. نصر فلسفه را بخش و قطعه ای از کلیّت جهان بینی دینی می داند که بدون آن فهم کاملی از جهان میسر نیست. وی همچنین در طرح نظریه وحدت متعالی ادیان معتقد است، پیروان همه ی ادیان الهی، با پایبندی به آئین ها و اعتقادات و آموزه های ادیان خود می توانند به رستگاری برسند.
کثرت‌گرایی دینی از دیدگاه جان هیک و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
طیبه سنچولی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیوند انسان و دین قدمت دیرینه دارد . نقش تحول آفرین دین در جوامع بشری ، تعدد پیام آوران ادیان ، تغییر پذیری معرفت دینی ، یکی از پیچیده ترین مسائل حوزه ی معرفت بشری است. کثرت گرایی دینی یکی از بحث های مهم عصر امروز است که اندیشمندان زیادی از جمله جان هیک در جهان مسیحیت و علامه طباطبایی(ره)در جهان اسلام بدان پرداخته است.این تحقیق مجال اندکی است برای پرداختن به آرای این دو بزرگوار در مورد کثرت گرایی دینی جان هیک را می توان یکی از بزرگترین نظریه پردازان در امر کثرت گرایی دینی خواند. ایشان به سه مقطع در تاریخ دین معتقدند و تاریخ دینی را در این سه مقطع دارای تحول می بیند.از نظر جان هیک ادیان مشترکند و تاکید ایشان بر غایاتی مشترک است و دیندرواقع تحولی از خودمداری به حق مداری می باشد. جان هیک به تجربه ی دینی معتقد است و آن را یکی از پایه های نظریه خود درمورد کثرت گرایی قرار می دهد . جان هیک به عارفان مسلمانی چون ابن عربی و مولوی ارادت خاصی دارد و برخی اشعار آنها را از جمله دلایل کثرت گرایی در اسلام می خواند. در این تحقیق به اصول کثرت گرایی جان هیک پرداختیم و هرکدام را جداگانه مورد بررسی قراردادیم.علامه طباطبایی صاحب کتاب گران سنگ المیزان در مورد دین معتقدند که دین خودش معرفت است و از معارف قلبی است که هیچ اکراهی در آن نیست و ایشان معتقدند که دین انسان را به حق می رساند . از نظر ایشان دین از آدم تا خاتم یکی است و تفاوت هایی که در دین وجود دارد ناشی از هوی و هوس بشر است. از نظر علامه خداوند اسباب هدایت همه ی بندگانرا فراهم آورده است.و حی هم یکی از عنایات مهم الهی برای رسیدن به سعادت بشر است.منظور علامه از اسلام در این تحقیق، اسلام به معنای عام یعنی تسلیم شده در برابر امر خداست که از نظر ایشان دین همانا اسلام است و اساس مسئله نجات و رستگاری ایمان و عمل صالح می باشد.
مقایسه دیدگاه پلورالیسم دینی جان هیک با دیدگاه انحصارگرایی دینی پلنتینگا
نویسنده:
مهدی جهان‌مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف تحقیق حاضر ، مقایسه دو دیدگاه متقابل جان هیک و آلوین پلنتینگا در حوزه بحث تنوع دینی است. هیک در تبیین دیدگاه پلورالیستی خود، مشکلات انحصارگرایی و شمول گرایی دینی مسیحیرا طرح کرده، و تنها راه خلاصی از این چالش ها را انقلابی الهیاتی از «مسیح محوری» به «خدامحوری»، و در واقع نگاهی کثرت گرایانه به ادیان معرفی می کند. وی با تأکید بر تحول رستگارآفرین از «خود محوری» به «خدا محوری»، به عنوان گوهر اصلی دین، اختلاف ظاهری میان ادیان و دعاوی آن ها را ناشی از بی توجهی به زبان سمبلیک دین می داند.هیک در جهت توجیه و مستدل ساختن نظریه خود از مبنای کانتی «تفکیک نومن از فنومن»، و اصل «تجربه دینی» همراه با الگوی ویتکنشتاینی «دیدن به عنوان» بهره می گیرد. آلوین پلنتینگا برخلاف هیک، اختلافات موجود بین ادیان را دلیلی بر تناقض آمیز بودن موضع کثرت گرایی، و حقانیت انحصارگرایی دینی تلقی می کند. وی در تبیین و دفاع از موضع انحصارگرایانه خود، دو دسته از انتقادات اخلاقی و معرفتی را مورد بررسی قرار داده و به رد آن ها می پردازد. او با رد انتقادات اخلاقی، این نوع انتقادات را مانند تیغ دو دمی می داند که خود مخالفان را نیز در بر می گیرد. پلنتینگا، هم چنین با دسته بندی و تشریح انواع انتقادات معرفتی، در نهایت به کمک نظریه «کارکرد گرایی صحیح» خود، و با وام گرفتن از الگویی معروف به «الگوی آکوئیناس-کالوین»، به اثبات اعتبار معرفتی موضع انحصارگرایی می پردازد. از مقایسه این دو نظریه و ارزیابی استدلال ها و مبانی آن ها، چنین بر می آید که ، اشکالات عمده ای بر هر دو دیدگاه، بویژه به لحاظ توجیه معرفت شناختی آن ها، وارد است. با این وجود، به نظر می رسد، نظریه هیک، به جهت تأکید وجهی از آن، بر تسامح بین پیروان ادیان؛ از جذابیت بیشتری نسبت به دیدگاه انحصارگرایانه پلنتینگا، بر خوردار است.
بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی
نویسنده:
محمد حسین خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مباحث فلسفه اخلاق که از زمان سقراط وافلاطون و ارسطو تاکنون به صورت یک چالش مهم مطرح بوده چرایی عدم پایبندی افراد به احکام و اصول اخلاقی مورد قبول خود است که از آن به عنوان ضعف اخلاقی یاد می شود.سابقه موضوع ضعف اخلاقی به فلسفه یونان و نظریه معروف سقراط برمی‌گردد که معرفترا عین فضیلت می دانست. به تعبیر دیگرسقراط معتقد بود که علت عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی، جهل ونداشتن معرفت حقیقی است. اولین و جدی ترین منتقد این نظریه ارسطو بوده و پس از اونیز نظریاتی در رد یا قبول آن مطرح شده است. نکته حائز اهمیت در ضرورت این تحقیق آنست که هیچ کدام از فلاسفه اخلاق به طور مجزا به بررسی موضوع ضعف اخلاقی نپرداخته‌اند وصرفا برخی از آنان در تبیین رابطه بین فاعل و فعل اخلاقی و نیز بیان دلایل تحقق یا عدم تحقق فعل اخلاقی نکاتی را مطرح نموده‌اند. عدم تالیف کتاب خاصی دراین زمینه نیز نشان از مغفول ماندن پدیده ضعف اخلاقی از نظر صاحبنظران و نویسندگان این عرصه است. شایان ذکر است از بین معاصرین، مورتی مور در این زمینه مباحثی دارد و دیوید مک ناتن نیزفصل هشتم کتاب بصیرت اخلاقی را به موضوع ضعف اخلاقی اختصاص داده است.لذا با عنایت به این نکته که پدیده ضعف اخلاقی به طور مجزا در متون اخلاقی مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است پرداختن به این مسئله مهم، مفید و ضروری بهنظر می رسد.اگر چه به موضوع ضعف اخلاقی به طور خاص ودر قالب کتاب یا نوشته مستقلی پرداخته نشده است اما با مرور اجمالی متون اخلاقی می توان دریافت که این موضوعهمواره به عنوان یک مسئله مهم، مد نظر علمای اخلاق بوده است و در مکاتب مختلف به صورت جسته وگریخته به این پرسش اساسی پاسخ هایی داده شده است که"چرا یک فرد با وجود علم و پذیرش یک اصل اخلاقی گاهی به آن پایبند نیست و چه بسا خلاف دانسته خود عمل میکند؟" همانطور که ذکر شد سقراط به عنوان بنیانگذار فلسفه اخلاق، جهل و عدم معرفت و شناخت عمیق را عاملعدم پایبندی فرد به اصول اخلاقی خود می‌داند و موضوعی به‌ نام ضعف اخلاقی را منتفی می‌داند.افلاطون نیز دراین زمینه نظر استاد خود را تایید می‌کند.این درحالیست که ارسطو دیدگاه متفاوتی دارد و معتقد است معرفت به تنهایی فضیلت محسوب نمی‌شود و برای کسب فضیلت،تمرین و تقویت اراده و مهارت مقابله با وسوسه ها و شهوات نیز ضروری است و لذا دلیل عدم پایبندی افراد به اصول اخلاقی را بروز حالتی با عنوان آکراسیا یا ضعف اخلاقی می داند که در این حالت غلبه امیال وشهوات در کنار مراتبی از جهل(غفلت) و عدم آگاهی کامل دخیل هستند. البته در نظرات سقراط وافلاطون نیز در کنار علم و جهل به مفاهیمی همچون شهوت ، اراده، خویشتنداری، تمرین و تربیت اخلاقی اشاره شده است لکن تفاوت در این است که از دیدگاه سقراط وافلاطون و سایر برونگرایان،ریشه تمام عوامل منجر به تحقق رذایل اخلاقی در انسان جهل است ونه امیال وگرایشها ولذا تصور حالتی با عنوان آکراسیا وضعف اخلاقی با وجود معرفت کامل امکان پذیر نیست.برخی از فلاسفه دوره مسیحیت و نیز فلاسفه اسلامی و فلاسفه غرب و معاصر نیز پاسخ هایی به این پرسش اساسی داده اند.از جمله خواجه نصیر طوسی که در تداوم سیاق فلسفی ارسطو و البته با رویکرد دینی به بررسی عوامل ضعف نفس و بیماری های مربوط به آن پرداخته است ولی اشاره مستقیمی به موضوع آکراسیا یا ضعف اخلاقی که مد نظر ارسطو بوده نداشته است.بطور خلاصه در این پایان نامه بر آنیم تا ضمن توصیف این پدیده و بیان تاریخچه‌ای از آن، به بررسی نظریه ضعف اخلاقی از دیدگاه ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی بپردازیم. روش تحقیق توصیفی، منبع‌محور و متمرکز بر دو فیلسوف ارسطو و خواجه‌نصیر است. این روشترکیبی از تحقیق تاریخی و تحلیلی خواهد بود. بر این مبنا بعد از ارائه تعریف روشنی از ضعف اخلاقی به تجزیه وتحلیل این مفهوممی‌پردازیم و نظرات برخی از فلاسفه را نیز بررسی خواهیم کرد.سوءالات اساسی ما در این تحقیق عبارتند از: ارتباط علم به احکام اخلاقی و عمل اخلاقی کدامست؟ آیا علم اخلاق لزوماً عمل اخلاقی را به همراه دارد؟موانع تحقق فعل اخلاقی چیست؟ ضعف اراده چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ وسوسه چیست وچه ارتباطی با ضعف اخلاقی دارد؟ مراتب علم وجهل از نظر ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی چیست؟ بی اعتدالی و ضعف اخلاقی چیست؟و در نهایت ضعف اخلاقی و عوامل آن از دیدگاه ارسطو وخواجه نصیرکدامست؟ فرضیه های ما در این پایان نامه عبارتند از:1- علم انسان پشتوانه عمل او می‌باشد و لذا کسانی که آگاه‌ترند، در عمل نیز اخلاقی‌ترند. لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد عالم (عاقل) کمتر دیده می شود.2-گرایشها وامیال وشهوات و وسوسه ها در عدم تحقق فعل اخلاقی تاثیر دارد.لذا حالت ضعف اخلاقی در افراد خویشتندار(معتدل) کمتر بروز می کند.
رنج و شادی در اسلام و آئین بودا
نویسنده:
محمدحسین موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رنج و شادی، دو حالت درونی است که‌‌‌‌‌‌ تقریباً بیشترِ انسان‌ها به‌نوعی با آن ارتباط دارند. انسان در سختی و کَبد آفریده شده و در طول زندگی نیز با مشکلات مختلفی روبه‌رو است. مدیریت آنها می‌تواند او را از اَلم و رنج برهاند و در دلِ بلایا مسیری شادی‌آفرین به وی بنمایاند. از سوی دیگر، عدم مدیریت مشکلات موجب اختلالات عصبی و گاه نارضایتیِ او از زندگی می‌گردد. برخی از ادیان برای مدیریت مشکلات و رسیدن به شادی، براساسِ جهان‌بینی خویش، برنامه‌‌هایی ارائه نموده‌اند تا رنج را ریشه‌کَن کنند یا تحمل آن را برای انسانْ آسان نموده و در این دنیا وی را به‌شادمانی برسانند.در آموزه‌‌‌‌‌‌‌های اسلامی و تعالیم بودا برای دستیابی به این امر، راهکارهایی ارائه شده است. نوشته پیشِ رو به‌روش توصیفی‌تحلیلی به‌دنبالِ دست‌یافتن به راهکارهای اسلام و بودیسم جهت رهاییِ از رنج و دستیابی به شادمانی و مقایسه و تحلیل آنهاست.اسلام با پذیرش رنج و مصیبت در زندگی انسان, آن را هدفمند و فرجام آن را خیر و خوبی و وسیله‌ای برای رسیدن به کمال می‌داند. یکی از آموزه‌های مهم آیین بودا نیز اصل رنج است. براساس آن مهم‌ترین خصیصه زندگی انسان رنج در زندگی می‌باشد که پس از انجام دستورات هشت‌گانه، از آن رهایی می‌یابد. این رساله پس از طرح مسئله و مفهوم‌شناسی، به بحث درباره موضوع رنج و شادی در این دو دیدگاه پرداخته و راهکارهای رهایی از رنج و نیل به شادی از نظر اسلام و بودا را به‌صورت تحلیلی بررسی می‌کند.
  • تعداد رکورد ها : 353