جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 74
مبانی نظری جاودانگی انسان از دیدگاه فخررازی - ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
محسن موسی وند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
سوال از جاودانگی انسان از دیرباز دغدغه بشر بوده است و سعی او برای یافتن پاسخی به این سوال مشهود است. کیفیت دفن مردگان در انسانهای بدوی نشان دهنده اهتمام و توجه آنها به مساله حیات پس از مرگ بوده است. آنچه که درباره جاودانگی انسان مطمح نظر است و می تواند به عنوان مبانی جاودانگی انسان مورد پرسش، استدلال و یا نقد واقع شود در پنج محور خلاصه می شود: دو ساحتی بودن انسان، جوهریت بعد دوم، تجرد بعد دوم انسان، اصالت ساحت مجرد انسان، بقا یا جاودانگی نفس انسانی. در این راستا توجه به باور مربوط به جاودانگی نفس و روح وتأمل در مورد آن در میان فرقه هایی که هنوز به قدرت خواندن و نوشتن دست نیافته بودند به ویژه اقوام آفریقا، استرالیا، آمریکا و آسیا بسیار حائز اهمیت است.از یک طرف اعتقاد به تناسخ نفوس و از سوی دیگر، پرستش نیاکان، پیوندی جدایی ناپذیر با جاودانگی نفس و زندگی پس از مرگ دارد. لازم است ذکر شود که میان پرستش نیاکان با تقدیس مردگان و تکریم آنها پس از مرگ تفاوت وجود دارد. تکریم در گذشتگان جزء پاره ای از آداب و رسوم است در صورتی که پرستش نیاکان، یعنی افراد برگزیده ای که نقش قابل توجهی در زندگی اقوام خود ایفا نموده اند، جزء عناصر بنیادی باورهای مردم و ادیان ابتدایی اقوام ذکر شده محسوب می شود و حیات جاودان دارند.این رساله به بررسی اندیشه های سه متفکر جهان اسلام یعنی فخر رازی، ابن عربی و ملاصدرا می پردازد و دیدگاه های ایشان پیرامون این پنج محور مطرح شده را واکاوی می کند. ضمن اینکه اقسام جاودانگی و کیفیت جاودانگی انسان و بررسی ملاک انسانیت انسان و تعریف انسان نیز از مباحث این رساله می باشد.
تبیین فلسفی حجت الهی در آموزه های صدرا بر اساس رهیافت های قرآنی
نویسنده:
زینب جوزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم عرفانی ـ فلسفی، تبیین و تشریح هویت حجت الهی است که نحله های فکری متفاوت با رویکردهای مختلفی به بررسی این مبحث پرداخته اند. خداوند حکیم در قرآن کریم از حجت الهی با عنوان های گوناگونی هم چون کلمه الله، رسول، نبی و... سخن گفته است که خود منشأ تفاسیر و برداشت های متنوعی شده است، البته جامع ترین و صحیح ترین برداشت را مفسران واقعی قرآن یعنی پیامبر و اهل بیت ایشان صلوات الله علیهم اجمعین به ما ارائه داده اند و در پی آن ها شاگردان این مکتب به ویژه حکمای عالی قدر، مخصوصاً مرحوم ملاصدرا که از مفسرانِ عقلانیِ مضامینِ قرانی و دینی است، این مسأله را به صورت خاص مطرح و تبیین نموده است. برای روشن شدن این مهم ابتدا به بررسی واژه حجت در لغت و در اصطلاح علوم گوناگون مانند منطق، کلام، اصول، عرفان، فلسفه مشاء، اشراق و صدرا پرداخته سپس به جایگاه این بحث در قرآن و روایات با الهام از کتاب های تفسیری اشاره نموده و بعد از آن نظر صدرالمتألهین درباره ی انسان کامل، صادر نخستین، خلیفه الله، حقیقت محمدیه را بررسی کرده ایم که عبارت دیگر حجت الهی است. به نظر می رسد ایشان حجت الهی را در درجه اول نفس حقیقت محمدیه می داند که صادر نخستین است، البته با نگاهی جامع به آموزه های مکتب فلسفی ملاصدرا می توان این مطلب را استنتاج نمود که نفوس و ذوات کامل نیز از مصادیق حجت الهی در درجات نازل تر به حساب می آیند. از این رو در این تحقیق سعی بر این است که هویت حجت الهی را در میزان قرآن کریم و آموزه های فلسفی ملاصدرا تبیین و وجوه تقارب آن را بازگو نماییم.
مطالعه تطبیقی مساله صدور کثرت  از وحدت  از دیدگاه ابن‌سینا، سهروردی و صدرالمتالهین
نویسنده:
باقر حسینلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله صدور کثرتاز وحدتاز جمله مسائل فلسفی استکه بدون تردید می‌توان آن را در ردیفمسائل دسته اول یا دوم ذهن کنجکاو انسان به حسابآورد و پرسشی استکه علم و فسلفه و عرفان و دین همواره در صدد پیدا کردن پاسخی برای آن بوده‌اند. از زمانی که انسان خود و جهان را شناخته با مشاهده این همه کثراتو موجوداتگوناگون به فکر فرورفته و از خود پرسیده است : این جهان با این همه نقشو نگار و کثرتچیست ؟ آیا خالق و آفریننده‌ای دارد یا از ازل و آغاز وجود داشته است ؟ آیا علم و آنچه در آن هست ، ثابتو باقی‌اند یا گذرنده و فانی؟ به عبارتدیگر، آیا این عالم که جهان تکثر است ، حادثو مخلوق استیا غیرمخلوق و قدیم؟ اگر حادثو مخلوق است ، خالق آن کیست ؟ و چه صفاتی دارد؟ و اگر قدیم و غیرمخلوق است ، کثراتموجود در آن از کجا سرچشمه می‌گیرد. اگر به افکار و عقاید اندیشمندان و فلاسفه نظری محققانه افکنیم و آثار آنها را مطالعه نمائیم متوجه خواهیم شد که حل این معما و معضل فلسفی از دیرزمان استکه نظر فلاسفه را به خود مشغول کرده تا بتواند راز و کلید این معما را بیابند. ابن‌سینا، سهروردی و صدرالمتالهین هم به عنوان سه فیلسوفصاحبمکتبدر این میان بی‌نقشنبوده‌اند و هر کدام به نوبتراه حلی را برای تبیین فلسفی مساله صدور کثرتاز وحدتارائه نموده‌اند. ابن‌سینا مساله صدور کثرتاز وحدترا تنها از طریق عقول طولی تبیین می‌کند ولی سهروردی علاوه بر عقول طولی به عقول عرضی نیز قائل می‌شود و از کثراتموجود در عالم محسوساتبه کثراتموجود در عالم معقولاتدستمی‌یابد. اما لطیف‌ترین راه‌حل که ارائه شده، راه‌حل صدرالمتالهین است . ایشان برای تبیین مراتبطولی عالم معتقدند که از واجبتنها یکشیء صادر می‌شود و این یکشیء آن قدر تنزل پیدا می‌کند که از حالتتجرد خارج شده به موجودی مادی تبدیل می‌شود و از این موجود مادی کثراتبسیاری لازم می‌آید، زیرا ماده و موجود مادی هیچ‌گاه خالی از کثرت ، حرکتو دگرگونی نیستو به این طریق کثراتعرضی عالم را نیز تبیین می‌نماید.
بررسی تطبیقی آراء شیخ مفید و ملاصدرا در خصوص تجسم اعمال
نویسنده:
فریبا ذاکری پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصطلاح تجسم اعمال، اساس مذهبى دارد، که شرایع و مذاهب در باب اصول عقاید، مطرح کرده‏اند و خواسته‏اند، مسأله چگونگى لذت و الم اخروى و عذاب قبر و میزان و حساب و نشر صحف را در روز قیامت، که شرایع بدان نازل شده‏اند بدانند. این مسأله از نظر علماى علم کلام، جورى مورد بحث قرار گرفته و از نظر متعبدین به مذاهب، طورى دیگر و بالأخره فلاسفه اسلامى نیز سعى کرده‏اند مسأله را طورى حل کنندکه، با اصول و قواعد عقلى وفق داده و منافات نداشته باشد. تجسم اعمال تبیینی است، از چگونگی تاثیر اعمال دنیوی انسان درحیات اخروی اووتحلیلی ازنحوه ارتباط میان اعمال وملکات دنیوی، با جزای اخروی است و تعبیری که، به عینه در آیات و احادیث دیده نشده، ولى بى‏گمان، خاستگاه آن، آیات کریمه قرآن و احادیث‏شریفه صادره، از اهل بیت (ع)است. در این رساله این نظریه ازدیدگاه شیخ مفیدبه عنوان یکی ازمتکلمین بزرگ شیعه، وملاصدرا به عنوان موسس حکمت متعالیه،مورد بحث وبررسی است. حاصل این پژوهش، تحقیقی تخصصی پیرامون تفاوت دیدگاه این دوعالم شیعه درمورد تجسم اعمال و شناسایی دلایل اختلاف آراءایشان در مسأله مورد نظراست که باروشی توصیفی- تحلیلی، به انجام رسیده است.اهم نتایج این پژوهش بدین شرح است: شیخ مفیدنظریه تجسم اعمال را با تمسک به دو اشکال،که اعمال انسان پس از صدور ومرگ معدوم می شود واینکه تجسم اعمال از قبیل تبدیل عرض به جوهراست،امری محال می باشد،انکار می کندیا حداقل در پذیرش آن از خود تردید جدی ابراز کرده است. ملاصدرا از طرفداران نظریه تجسم اعمال بوده،به توسط دلائلی چون،تجرد نفس وتاثیرپذیری آن از خارج، تجرد قوه خیال، حرکت جوهری، اتحاد عاقل ومعقول آن را اثبات نموده و به تبیین آن پرداخته است. حاصل تطبیق نظرات شیخ مفید وملا صدرا، در زمینه کیفر وپاداش اخروی این شد که، شیخ مفید با توجه به ظاهر آیات وروایات، معذب یا متنعم بودن انسان را خارج از نفس او می داند، اما ملاصدرا، درشرایط معرفتی مستقل بر آیات وروایات وبرهان وشهود به تبیین فلسفی تجسم اعمال می پردازد وکیفر وپاداش، اخروی را چیزی جز ظهور افعال و صور اعمال و آثار ملکات و نیات و اعتقادات انسان نمی داند.
بررسی تطبیقی عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین
نویسنده:
احمدرضا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از موضوعاتی که همواره مورد بحث و تضارب آراء و اندیشه ها بوده، مساله عقل و وحی و رابطه بین آن دو بوده است. ما در این تحقیق رابطه بین عقل و وحی از نظر ملاصدرا و آگوستین را بررسی کرده ایم. ملاصدرا معتقد است بین عقل و وحی رابطه و هماهنگی عجیبی وجود دارد و این دو مکمل یکدیگر هستند و هیچ گونه تعارضی میان آموزه های قطعی وحی و گزاره های قطعی عقل وجود ندارد و نفرین بر فلسفه ای می فرستد که قوانین آن مطابق کتاب و سنت نباشد. صدرا می گوید عقل اساس علوم است در هر دو قسم تصوری و تصدیقی، و حجت باطنی است در اعتقادات، همان طوری که انبیاء و ائمه حجت ظاهری در دین خدا هستند.صدرا می گوید عقل حجیت مطلق و نامحدود ندارد بلکه دارای حجیت محدود است و در برخی موارد اساساً حجیتی ندارد. وی می گوید اصل توحید و ایمان نمی تواند مستند به شرع گردد چون دور پیش می آید و اینجا قلمرو عقل است ولی در بعضی از موارد عقل هرگز راه به جایی نمی برد مثل معاد جسمانی یا معراج روحانی و جسمانی پیامبر که باید از طریق عصای وحی پیش برود.از نظر آگوستین نور عقل بشر، انعکاسی از نور وحی و کاملاً فرع بر آن است. حکم حقیقی و حقیقت راستین، هر دو از آن خداست و به قلمرو وحی تعلق دارد و حکمی که از سوی عقل بشر صادر می شود و حقیقتی که در می یابد، هر دو عاریتی است. بنابراین اشراق و افاضه الهی مقدم بر فعالیت عقل بشراست و عقل تازمانی که به نور ایمان منّور نشود چندان روشنایی از خود ندارد و به عبارتی فهم پاداش ایمان است. جمله معروف وی این است «ایمان بیاور تا بفهمی».آگوستین معتقد است بشر هر گز نمی تواند به مدد ابزار ها و امکانات خود، به فهم اسرار الهی نائل گردد، بنابر این به مرجعی همچون کتاب مقدّس نیاز دارد و عقل بعد از ایمان آوردن می تواند ما را در فهم متون مقدس یاری کند.البته در تفسیر عقلی از متون مقدس هر کجا که کمترین تعارضی میان آموزه های دینی و عقل می نماید اعلام می کند که این جا خارج از محدوده عقل است و فقط باید ایمان آورد.
تاثیر ابن‌سینا در هستی‌شناسی ملاصدرا
نویسنده:
کی کی کندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
مبانی نظری تربیت در اندیشه ملاصدرا
نویسنده:
معصومه حسینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تربیت درست و اثرگذار انسان منوط به شناخت همه جانبه‌ی ابعاد وجودی اوست. بر همین اساس است که نظام های تربیتی درتدوین اصول، محتوا، روش هاو اهداف خود ، به اندیشه‌ی متفکرانی نیاز دارند که این امر را مدنظر داشته و در شناخت هرچه بهتر انسان و ابعاد وجودی اش کوشیده اند. صدرالمتألهین شیرازی نیز از جمله فیلسوفانی است که بخش عظیمی از نظام فلسفی خود را به انسان شناسی اختصاص داده است. از این رو به نظر می‌رسد اندیشه های او در باب انسان می‌تواند نقطه اتکایی برای نظام های تربیتی باشد .لذا در این تحقیق کوشیده ایم با بررسی مختصری از مبانی نظریاندیشه‌ی وی، به اصولی دست یابیم که ارتباط این مبانی با تربیت را نزدیک تر و کاربردی تر نماید.مبانی‌ای چون : اصالت وجود ، وحدت تشکیکی وجود، حرکت جوهری، اتحاد عالم ومعلوم و به ویژه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس . توجه و دقت نظر در این مبانی ما را به سوی اصولی رهنمون می‌شود که می توانند در امر تربیت اثر گذار باشند.این اصول که شامل: فطرت ، توحید، ایمان، ولایت، معاد و عقلانیت هستند، از دو لحاظ مورد توجه نظام های تربیتی خواهند بود؛ اول اینکه: پذیرش این اصول زمینه های اعتقادی و روحی روانی تربیت را فراهم می‌کنند و دوم اینکه نظام های تربیتی می‌توانند با توجه به اهدافی که صدرا برای زندگی انسان و به کمال رساندن او در نظر گرفته است ، اصول و روش های تربیتی خود را طراحی کنند.در واقع صدرا با توجه به دو مسئله‌ی مهم خودشناسی و خداشناسی -که در انسان شناسی خود سعادت انسان را منوط بدانها می‌داند- به این نیاز نظام های تربیتی پاسخ گفته است. از نظر صدرا احیای فطرت انسانی و بازگشت به اصل خویش گامی مؤثر در خودشناسی است که در کنار ایمان بهتوحید و معاد وبا بهره گیری از عقلانیت، انسان رابه غایت اصلی زندگی اش یعنی خداشناسی و قرب الی الله نزدیک می‌کند.به نظر می‌رسد همین مسئله می‌تواند، عاملتوجه هرچه بیشتر مربیان به این نظام فکری باشد؛ چراکه این نظام فکری نسبت به سایر نظام هایی که مبنای عمل عالمان تربیت قرار گرفته اند ،شناخت کامل تری از انسان ارائه داده است. نظام فلسفی تربیتی جان دیویی از جمله این نظام هااست که در مقایسه با مکتب فکری صدرا محدودیت ها و ضعف آن در رابطه با شناخت انسان ، و در نتیجه برنامه‌ها و روش های تربیتی ، قابل مشاهده است.
مطالعه تطبیقی برهان هستی‌شناختی (وجودی) کانت و ملاصدرا درباره اثبات وجود خدا
نویسنده:
زهرا کوثری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود شناسیاز عمیق ترین مباحث در حوزه ی مابعدالطبیعه است و اساساً " وجود بماهو وجود " موضوع این علم محسوب می شود . این بحث که از آغاز عصر تفکر فلسفی از مهم ترین مباحث فلسفی شناخته می شد ، در دوره جدید در حوزه فکری غرب مورد بی توجهی فیلسوفان قرار گرفت و شاید بتوان گفت در دوره هایی به فراموشی سپرده شد ، در قرن هفدهم بدنبال بحث برهان وجودی دکارت ، فیلسوف بزرگ آلمان ایمانوئل کانت در پی نقادی برهان های عقلی ، استدلالی هم بر رد برهان وجودشناسی می آورد . در دوره های بعد از او برخی از نحله های جدید فلسفی در غرب مباحثی تحت این عنوان را مطرح می کنند .اما در قلمرو فلسفه اسلامی نه تنها بحث وجودشناسی در سیر تاریخ هرگز اصالت خود را از دست نداده ، بلکه هر دوره نسبت به دوره قبل پخته تر شده است .یکی از مشخصات فلسفه اسلامی بحث وجودشناسی است که با ابن سینا طرح ریزی شده و با آغاز تفکر حکمت متعالیه در فلسفه ی ملاصدرا با بحث اصالت وجود به اوج خود رسید . در این سیستم ، حقیقت هستی به گونه ای تفسیر شده که این حقیقت در عین وحدت دارای کثرت می باشد. همچنان که پدیده ای طبیعی افزایش و تکامل طبیعی می یابد بدون این که هویت عینی خود را از دست بدهد ، حقیقت هستی نیز یک واحد عینی و شخصی است که می تواند در تمام مراحل متفاوت خود گسترش یابد و از کثرات شدت و ضعف بهره مند باشد . بدون این که این کثرات هر چند که نامتناهی باشند ، به یگانگی و هویت شخصی و عینی آن آسیبی وارد سازند .در این پژوهش میان نظرات دو فیلسوف بزرگ از حوزه ی غرب و شرق در زمینه وجود بررسی تطبیقی شده است و سعی شده تا بعد از معرفی و شناسایی مختصر اندیشه های هر دو فیلسوف، تطبیقی اجمالی در این رابطه صورت پذیرد .
بررسی مسأله خیر و شر از دیدگاه ملاصدرا و پلانتینگا
نویسنده:
کبری عباسی کیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از بحث‌های مهم در فلسفه و کلام ، مسأله خیر و شر است. هدف این رساله آن بوده که با نگاهی عقلی و مستدل، شرور و رنج‌های مطرح شده در دار هستی برای بشر تبیین، حقیقت و ماهیت آن‌ها به نحو کلی روشن گردد. در این زمینه، سعی شده که از میان فلاسفه اسلامی دیدگاه ملاصدرا و از میان فلسفه غرب، دیدگاه پلانتینگا در این باب، مورد بحث و بررسی قرار گیرد. در خلال بررسی نظر ملاصدرا مشهود است که شرور، اموری عدمی هستند که در خارج واقعیت ندارند و اگر بر امری شر اطلاق می‌گردد، از جهت قیاس آن امر با امور دیگر و سببیت آن در عدم ذات یا عدم کمال ذات چیزی است. پس شر امری نسبی است و دخول شر در قضا و قدر الهی بالعرض است. از نظر وی، جایگاه شر، عالم ماده است و این دلیلی بر انکار و رد نظام احسن و صفات کمالی خداوند نمی‌تواند باشد. بر مبنای اصول حکمت ملاصدرا آن‌چه درخارج منشأ اثر است، وجود است، و وجود مساوق با خیر است. پس بازگشت شرور به ماهیت موجودات است، و در عالم، مقدار خیرات نسبت به شرور، بیشتر است، و اگر شرور بیشتر ازخیرات، به نظر می‌رسد، ناشی از دیدگاه جزئی-نگری انسان و جهل او است.از طرفی کسیکه در عصر حاضر به دفاع از باورهای دینی پرداخته، پلانتینگا است، که در جواب جی ‌ال‌ مکی با طرح جهان‌های ممکن و این که قدرت بی‌نهایت خدا شامل برخی از جهان‌ها نمی-شود و آن جهان، عالمی است که انسان‌ها در آن مختار باشند اما جملگی خیر اختیار کنند، قصد دارد اثبات کند، جمع قضایای مورد باور انسان متأله با وجود شرور نه تنها تناقض صریح ، بلکه تناقضی ضمنی نیز ندارد. پلانتینگا و ملاصدرا بر این نکته توافق دارند که قدرت خداوند شامل فرض جی ‌ال ‌مکی نمی‌شود اما برای عدم شمول، هر یک دلیلی جداگانه دارند.
بررسی تطبیقی مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
اکرم قاسمی فلاورجانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار پیش رو،مبانی نظری آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا را مورد بررسی قرار می دهد.سهروردی و ملاصدرا ارائه دهنده مستقیمویا غیر مستقیم مبانی نظری آراء سیاسی هستند.گردآوری این مبانی در یک مجموعه و مدون کردن آنها، تاکنون به طور مستقل صورت نگرفته است.از این رو در این رساله برای کشف زوایای مختلف آراء سیاسی این دو فیلسوف،به مبانی معرفت شناسی،خداشناسی،هستی شناسی و انسان شناسی آنها پرداخته می شود، تا مشخص گردد آراء سیاسی این دو اندیشمند بر چه مبانی ای استوار است.به این منظور آراء سیاسی سهروردی و ملاصدرا با توجه به مبانی مذکور ریشه یابی وتحلیل شده است واین نتیجه مهم به دست آمده است،که تحلیل اندیشه سیاسی هر دو فیلسوف،بدون توجه به مبانی نظری آنها،ناقص و فاقد اعتبار علمی است.در این رساله در مقام مقایسه تطبیقی مبانی نظری این دو فیلسوف پیرامون آراء سیاسی، نتایج ذیل حاصل شده است:ا-هر دو فیلسوف از منابع معرفتی عقل،وحی و شهود در فلسفه سیاسی خود بهره می برند،با این تفاوت که سهروردی بر اساس محوریت معرفت شهودی و با طرح حکومت حکیم متأله یا انسان کامل،نظریه ای عرفانی در مورد اندیشه سیاسی عرضه می دارد،ولی معرفت عقلانی در فلسفه سیاسی ملاصدرا سایه افکن است وشهود را در پرتو عقل و وحی هدایت می کند.2-هر دو فیلسوف خداوند را حاکم مطلق و یگانه قانونگذار عالم وجود می دانند وبنابراین بر پیوند سیاست با شریعت(که قانون تدبیر زندگی انسانها از طرف خداونداست)،تأکید می ورزند.البته با این تفاوت که سهروردی تصریحی بر انتصابی بودن رهبری سیاسی ندارد،ولی ملاصدرا بر مبنای تفکر شیعی خود آن را انتصابی می داند.3-هر دو فیلسوف هستی را جلوه ظهور حق تعالی و بنابراین دارای هدف ، قانون ،مبدأ ومعاد واحد ونظام اکمل دانسته، بر اساس این باور، تعالی سیاست را در هماهنگی و حرکت در مسیر قوانین،نظام اکمل و عادلانه هستی می دانند.4-هر دو فیلسوف،سیاست را لازمه وجود انسان دانسته، انسانها را به علت واجد بودن صفاتی چون قوه شناخت، تعقل، قدرت اختیار وانتخاب راه سعادت ویا شقاوت،درتشکیل جوامعی عقلانی و شرعی، در سایه رهبری انسان کامل قادر می‌دانند. بنابراین انسانها خود مسبب تمامی کنش های اجتماعی و سیاسی خود هستند.در پایان به این نتیجه می رسیم که آراءسیاسی سهروردی و ملاصدرا تقریبا منطبق بر هم اند،جز اینکه ملاصدرا با بهره گیری از عقاید شیعی در بسط فلسفه سیاسیش،به فلسفه سیاست اسلامی غنا بخشیده است.
  • تعداد رکورد ها : 74