جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 47
مبانی انسان‌شناختی اخلاق عرفانی مولانا با تاکید بر مثنوی
نویسنده:
فاطمه احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق یکی از دغدغه های زندگی بشر بوده و هست. حجم زیادی از کتاب های آسمانی و غیر آسمانی را در بر دارد. از آنجا که در اخلاق با رویکردهای عقلی، عرفانی و نقلی روبرو هستیم و چون به نظر می رسد که اخلاق عرفانی برآمده از عرفان عملی باشد، در رساله حاضر پس از بررسی رابطه اخلاق عرفانی و عرفان عملی روشن می گردد که اگر چه این دو علم اختلاف ماهوی ندارند ولی در تمایز اساسی آنها می توان گفت: که دغدغه اصلی عرفان عملی سلوک الی الله است، به خلاف اخلاق عرفانیکه توجه اش معطوفبه صفات اخلاق می باشد
بررسی بیان‌ناپذیری تجربه عرفانی
نویسنده:
احمد فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در نوشته پیش روابتدا به مفهوم و نیز سرشت تجربه دینی وعرفانی پرداخته شده است و ضمن بررسی عناصر تحلیلی و درون مایه های آنان، نسبت تجربه دینی و عرفانی و تقسیمات آنها مورد توجه بوده است.مفهوم شناسی تفصیلی"بیان"بخش دیگری از این تحقیق را به خود اختصاص داده است و در ادامه ضمن اشاره به مواردی که در مظان خلط با بیان ناپذیری است، اهم دلایل بیان ناپذیری طرح،تحلیل و بررسی شده است و نتیجه آنکه دلایل بیان ناپذیری ادعا شده مفید به مقصود-بیان ناپذیری مطلق تجربه عرفانی- نیستند. در ادامه تحلیلهایی به نفع بیان پذیری بررسی شده است و در نهایت سوال از امکان بیان تجربه عرفانی با پاسخی مثبت مواجه می شود.
چگونگی رابطه انسان با خداوند متعال بر اساس مبانی هستی‌شناختی عرفانی
نویسنده:
زهرا محمدعلی میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تمامی مباحث عرفان نظری، بر وحدت شخصیه وجود بنا شده است و تقریباً سخن تمامی عرفا در این امر یکی است؛ بدین بیان که یک وجود بیش نیست و کثرات، تجلّیات او هستند زیرا عدم تناهی‌اش، جایی برای غیر نمی‌گذارد. بنابراین، اگر عرفا از چینش مراتب هستی سخن می‌گویند که پس از ذات، تعیّنات علمی عالم إله و تعیّنات خلقی عالم کون را دربرمی‌گیرد، منافاتی با وحدت وجود نداشته بلکه این کثرات، شئون حق هستند. ارتباط حق‌تعالی با کثرات، از دو راه سلسله ترتیب و وجه خاص می‌باشد. مراد از سلسله ترتیب، وسائط فیض الهی بوده و وجه خاص که اوّلین بار، محیی‌الدین بر آن تصریح نموده، ارتباط بی‌واسطه با حق است. اساس تحلیل عرفا از این رابطه، وحدت وجود و خاصیت اطلاقش است که حق، به تبع این اطلاق و عدم تناهی، در تمامی کثرات که مظاهر مقیّد او هستند، حضور وجودی دارد. بر اساس وجه خاص، حق‌تعالی با هر شیء البته به میزان حصه وجودی‌اش مرتبط است؛ با این حال، از جهت اکثر افراد به دلیل غلبه احکام امکانی، این باب به طور طبیعی بسته‌است که با کسب طهارت روحی و تلاش در جهت افزایش احکام وحدت، گشوده می گردد. با وجه خاص، حق‌تعالی از خود انسان به او نزدیک‌تر بوده و به جهت غلبه احکام وجوبی، حقیقت بیشتری از وی را نسبت به خودش داراست حتی اگر انسان این امر را درک نکند. وجه خاص با عین ثابت اشیاء که سهم شیء را از حصه وجود حقّانی معیّن می‌کند، پیوند داشته به علاوه، با انسان کامل نیز در ارتباط است چرا که وی، واسطه اصلی فیض الهی بوده و از آنجا که اسم جامع حق در او پیاده شده، به سریان او در تمامی مظاهر، سریان دارد. وجه خاص در توجیه بسیاری از مسائل عرفانی و شرعی مانند علم حق به جزئیات و توحید أفعالی نیز، بسیار کارگشاست. پژوهش حاضر، در صدد بررسی چگونگی رابطه انسان با حق بر اساس مبانی هستی‌شناختی عرفانی است که با توجه به قدمت این بحث، اکثر منابع این اثر، کتب دست اوّل در عرفان نظری می‌باشد. با نظر به اهمّیت وجه خاص، در این نوشتار، سعی شده با نگاهی نسبتاً جامع، احکام آن مورد بررسی قرارگیرد.
بررسی مقایسه‌ای مثل از دیدگاه افلاطون وشیخ اشراق
نویسنده:
یاسین گودرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله مثل از دیدگاه دو فیلسوف بزرگ و تأثیرگذار مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته است. افلاطون چون در زمانی زندگی می‌کرد که سوفسطائیان نفوذ علمی زیادی داشتند و از طریق مغالطات خود افکار عمومی و به خصوص افکار متفکران را تخدیر کرده بودند و نگاه ابزاری بعلم را در سرلوحه کارهای خود قرارداده و جامعه را به طرف پرتگاه نسبیت‌گرایی علمی و اخلاقی سوق داده بودند نظریه مثل را مطرح کرد و با این اقدام فیلسوفانه خود خدمت بزرگی به علم و اخلاق کرد. او مثل را متعلق اصلی علم می‌دانست و قائل بود که جهان مادی نمی‌تواند ثابت و در نتیجه متعلق علم باشد و از این طریق راه را بر سوفسطائیان بست و این مسأله، نظریه مثل افلاطون را تحت شعاع خود قرار داد و چون طبق نظریه ایشان مثل حقائقی عینی می‌باشند تصمیم گرفت که جایگاه مثل رااز حیث هستی‌شناسی روشن و تبیین کند. وی جایگاه مثل را مادون مثال خیر یعنی خداوند و مافوق عالم ماده می‌دانست و در واقع واسطه فیض حضرت حق به عالم ماده می‌داند با این بیان که هر مثالی مادون خود را در عالم ماده ایجاد و تدبیر می‌کند و چون خداوند تمام مثل را ایجاد می‌کند لذا هیچ نحوه علیتی بین مثل قائل نیست هر چند که بعضی نسبت به بعض دیگر افضلیت و برتری دارد. اما سهروردی نگاهش به مثل نگاهی هستی‌شناسانه است به همین دلیل برای هر نوع مستقلی در عالم ماده، مثال و عقلی مناسب قائل است و در نظر وی این طور نیست که برای هر مفهومی مثالی وجود داشته باشد. ایشان چون نظام فلسفی‌اش را بر اساس نور و ظلمت طراحی کرده لذا عالم عقول را عالم انوار قاهره و مافوق عقول را نورالانوار قرار داده است وی عالم نور را به صورت هرمی ‌ترسیم می‌کند که در رأس آن نورالانوار و در قاعده آن ارباب انواع و در بدنه آن عقول طولیه می‌باشد. ارباب انواع حلقه واسطه بین انوار قاهره طولیه (عقول طولی) و عالم ظلمت است به این معنا که عقول طولیه، عقول عرضیه را ایجاد و عقول عرضیه هم مادون فلک هشتم یعنی افلاک هفت‌گانه و عالم عناصر و موالید ثلاث را ایجاد و تدبیر می‌کنند. سهروردی ارباب انواع را در عرض هم می‌داند و بین آنها علیتی قائل نیست به این معنا که هیچ رب النوعی نسبت به رب النوع دیگر علیت ندارد اگر چه بعضی نسبت به بعضی از شدت نوری بیشتری برخوردارند پس در عین عدم علیت بین آنها، تشکیک وجود دارد.ایشان اگرچه به صراحت می‌گوید که این مطالب را از راه شهود بدست آورده است ولی اولاً آنها را مستدل کرده و ثانیاً از فرشته شناسی حکمت فارسی و دیگر حکمای باستاننیز ‌بهره برده است.سهروردی با طرح مثل در فلسفه‌اش هم کثرت عالم ماده را حل می‌کند و هم توجیه و تحلیلی عقلانی از بعضی از روایات ارائه می‌دهد.
آرای کلامی ملاصالح مازندرانی
نویسنده:
فاطمه محمودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عالم فاضل محقق حسام الدین محمد صالح بن احمد المازندرانی معروف به ملاصالح که بیشتر ایشان را با شرح مبسوط و مشهورش بر اصول کافی می‌شناسند. بی‌شک دیدگاه اندیشمند جامعی هم چون ملا صالح که در اکثر علوم متداول روزگار خود متجر بوده و طبعاً نگاه جامعی نیز به مسائل داشته است، می‌تواند در روشن کردن افق‌های تاریکی که احیاناً فراروی دانش‌پژوهان دینی قرار می‌گیرد، نقش بسزایی ایفا کند. این پژوهش دیدگاه ملاصالح را درباره محوری‌ترین مسائل کلامی از جمله معرفت‌شناسی، خداشناسی، انسان‌شناسی و راهنماشناسی بررسی کرده است. ملا صالح راجع به علم و ماهیت آن معتقد به امکان معرفت بشری است. حصول انواع ادراک را متوقف بر تعلم حقیقی به افاضه یا الهام از جانب خدایتعالی می‌داند. و حس ظاهر، حس باطن، عقل، قلب، خیال وافاضه یا الهام را جز و منابع معرفت می‌داند. ایشان اثبات وجود خدا را از دو راه عقل و یا راه استدلال و فلسفه و راه فطرت پرداخت. و در براهین عقلی، برهان صدیقین صدرا است که مخلوقات، واسطه اثبات قرار نگرفته‌اند. سپس صفات ثبوتی و سلبی خداوند بیان شد. در بحث مراتب هستی، مخلوق اول، اشرف مخلوقات است که خداوند به سبب آن بقیه مخلوقات را ایجاد می‌کند. در ادامه بحث قضاء و قدر که در مقام فعل خداست و قضاء در افعال خداوند همان حکم به وجود است. ایشان حقیقت انسان را روح او معرفی می‌کند. و معتقد است که عالم ذر، میثاق و عهد توحیدی با بندگان است. که به سبب آن بندگان، خدایتعالی را به ربوبیت می‌شناسند. و در ادامه به بحث جبر و اختیار از منظر ملا صالح پرداخته شد که ایشان مذهب جبر و تفویض را باطل می‌داند و معتقد به نظریه «امر بین الامرین» است. ایشان مقام رسالت را بالاتر از نبوت می‌داند و اینکه بعثت انبیاء امری ضروری است. و وجود امام علاوه بر آیات و روایات، ادله عقلی دارد که همان قاعده معروف لطف می‌باشد. مهمترین شرایط امام از دیدگاه شیعه که شامل علم لدنی، عصمت، برتری معنوی بر دیگران و منصوص بودن پرداخته شد. و در ادامه بحث اینکه زمین از حجتهای خداوند خالی نیست، از منظر ملاصالح پرداخته شد. جناب ملاصالح راجع به مرگ معتقد است که قطع تعلق نفس مجرد از بدن با بقای در ذاتش، مرگ صورت می‌گیرد. و در عالم برزخ بدن جسمانی‌اش نیست. بلکه بدن مثالی یا برزخی شبیه بدن جسمانی‌اش می‌باشد. و نعمت و عذاب برزخی بر آن بدن وارد می‌شود.
وحی از دیدگاه شیخ اشراق
نویسنده:
زهرا یوسفی روشناوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده ندارد.
مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی و بررسی تطبیقی آن با متون دینی
نویسنده:
شهناز قهرمانی ده نویی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق عرفانی به عنوان یکی از رویکردهای اخلاق اسلامی، از شاخههای تخصصی عرفان اسلامی میباشد. این اخلاق دارای مبانی خاص انسان شناختی است که ریشه در عرفان نظری و عرفان عملی دارد. مهمترین مبانی انسان شناختی این اخلاق عبارتند از 1- قلب گوهر اصلی وجود انسان است. 2- این گوهر دارای لایههای طولی و اطوار باطنی است که به لطائف و بطون سبعه تعبیر میشود. 3-سعادت و کمال لایق آدمی، وصول الی الله است. سایر مبانی انسان شناختی اخلاق عرفانی، از فروعات این سه مبنا بوده و ذیل آنها مورد بررسی قرار میگیرند.اهل معرفت حقیقت انسان را قلب دانسته و عقل، حس و دیگر قوای باطنی و ظاهری را از شئون آن میشمارند. قلب دارای کارکردهای متنوعی است که مهمترین آنها، ادراک شهودی حقایق و معارف است و انواع احساسات و احوالات و اعمالی چون نیت، توبه و اخلاص از جمله کارکردهای عملی قلباند. با ظهور اسماء و صفات الهی در قلب، آدمی از صفات بشری فانی گشته و تمام رفتارها و ملکات او صبغهی الهی میگیرند و تخلق به اخلاق الهی حاصل میشود. توجه به ساختار وجودی قلب که دارای لایههای طولی و اطوار وجودی میباشد، مبنای مهم دیگری است که معرفت دقیقتر و عمیقتری از نفس را موجب میشود. از این منظر قلب بالقوه، دارای مراتب باطنی و طولیای است که حرکت درونی و صیرورت وجودی، تأمین کننده فعلیت آنها میباشد. اشتداد وجودی قلب در گرو خرق حجابهای ظلمانی و نورانی و شکوفایی لایههای قلب یعنی طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفی و اخفی میباشد و با شکوفایی اطوار وجودی قلب، مقاماتی مانند اسلام، ایمان و احسان به منصه ظهور میرسند. براساس این مبنا همهی فضایل اخلاقی به شکل طولی قابلیت ارتقا دارند و عمق و ظرافت ملکات اخلاقی گستردهتر میشود. اما مبنای سوم یاد شده این است که سعادت انسان در وصول الی الله است که با سیر و سلوک معنوی و توفیق جذبههای الهی حاصل میشود. بر اساس این مبنا اخلاق عرفانی، در جانب فضایل حکم میکند بر ضرورت دو امر: حسن فعلی و فاعلی با رعایت اخلاص و در جانب رذایل حکمش وجوب تقبیح و ترک موجبات دوری از کمال و هجران از جمال، است. بررسی و تحقیق متون دینی و مصادر قرآنی روایی آن مفید این حقیقت است که مبانی انسان شناختی اخلاقی عرفانی، با متون دینی هم افق بوده و موافقت و مطابقت دارد. از منظر شریعت نیز قلب، اصل انسان معرفی شده که با اطوار و کارکردهای گوناگون معرفتی، احساسی و عملی مانند ایمان، اطمینان، شرک و نفاق سعادت و شقاوت آدمی را رقم میزند. متون دینی نیز انسان را موجودی میداند که دارای مراتب طولی و باطنی مانند روح، قلب و نفس، میباشد. در باب مبنای سوم باید گفت متون دینی بر آن است که کمال آدمی به بندگی تام و دارا بودن قلب سلیم است و سعادت را رسیدن به مقام محو و کمال انقطاع میداند.
تحلیل حقیقت اصحاب سر پیشوایان معصوم (ع) و نسبت آن با عرفان
نویسنده:
محمد عیسی جعفری، یدالله یزدان پناه
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
شواهد متقن نقلی و عقلی، دین را برخوردار از سطوح مختلف ظاهری و باطنی معرفی می‌کند؛ و پیامبر و به تبع وی، دیگر پیشوایان معصوم، این دین را به میزان فهم و درک افراد عرضه می‌دارند. بدین ترتیب، زمینه بهره‌مندی افراد مختلف از آن به فراخور استعدادشان فراهم می‌آید. روشن است که همگان به همه سطوح دین دسترسی ندارند و تنها افراد خاصی بنا بر ظرفیت وجودی‌شان شایستگی ارتباط با همه این سطوح را پیدا می‌کنند. پیش‌تر و بیش‌تر از همه، آورنده دین و مفسر واقعی آن، حضرت ختمی مرتبت(ص) با همه سطوح ظاهری و باطنی آن مرتبط است و در مرحله بعد کسانی که ساختار وجودی‌شان همانند او است و باب و میراث‌دار علم او هستند، از ویژگی یادشده برخوردارند. دسته دیگر، کسانی‌اند که هرچند همانند دسته دوم نیستند، در این زمینه با آنان مشابهت دارند و از قابلیت‌های خاصی برای ارتباط و پیوند با ساحت‌های باطنی دین برخوردارند. تعدادی از آن‌ها در زمان حضور پیشوایان معصوم و از طریق آنان به این ساحت ها راه یافته‌اند و احیاناً خود واسطه اتصال و پیوند دیگران به آن پیشوایان و ساحت‌های دین شده‌اند. حال، اینان چه کسانی‌اند و چه ویژگی‌هایی دارند؟ این نوشتار با توصیف شخصیتی و تحلیل داده‌های تاریخی نشان ‌می‌دهد که آنان دسته‌ای از اصحاب و یاران معنوی پیشوایان معصوم بوده‌اند که از تیزبینی و خوش‌فهمی خاص و ظرفیت درونی ویژه‌ای برای فراگیری علوم و معارف باطنی دین برخوردار بوده‌اند و آن پیشوایان، برای این امر ایشان را برگزیده بودند. به ایشان اصطلاحاً اصحاب سرّ گفته می‌شود.
صفحات :
از صفحه 35 تا 61
ذات‌‌‌گرایی در عرفان اسلامی
نویسنده:
یدالله یزدان‌پناه، محمدعیسی جعفری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
پیوند بین وحدت (وجودی) و کثرت (اعیانی)، از مهم‌‌‌ترین مشکلاتی است که فراروی عارفان قرار دارد. طرح وجود یگانه و نفی وجود از دیگر موجودات، این پندار را به وجود می‌‌‌آورد که در عرفان، وجودات خارجی، چیزی جز هیچ و پوچ بودن، به دست نمی‌‌‌دهند. با توجه به مبانی مسلم عارفان در هستی‌‌‌شناسی عارفانه و با تکیه بر منابع اصیل عرفانی، به دست می‌‌‌آید که پندار یادشده، با واقعیت همگونی ندارد. در اثبات این مدعا، پس از نگاه اجمالی به دیدگاه‌‌‌های ذات‌‌‌گرایانه برخی مکاتب دیگر، در آغاز، تبیین وجود محض (حق تعالی) مطابق دیدگاه هستی‌‌‌شناسی عرفانی، ضروری می‌‌‌نماید. سپس در مرتبه نازل‌‌‌تر، حیثیات و شؤون آن وجود، یعنی اسماء الاهی، حلقه واسطه میان وجود صرف و ذوات و ماهیات (اعیان ثابته) معرفی می‌‌‌شوند؛ و در نهایت، پیوند و رابطه ذوات و ماهیات با وجود مطلق، تبیین می‌‌‌گردد. در نتیجه، به دست می‌‌‌آید که عارفان مسلمان با مبانی خاص خود، ذات‌‌‌گرایی را در تفسیر منحصربه‌‌‌فرد می‌‌‌پذیرند؛ که این ذات‌‌‌گرایی، هم با وجود محض بودن حق تعالی (وحدت شخصی وجود) سازگار و هم با لوازم دیدگاه عرفانی، همسو است. عارفان با تبیین دقیق هستی، برای ذوات، نفس‌‌‌الأمر قائل می‌‌‌شوند و آن‌‌‌ها را هیچ و پوچ نمی‌‌‌دانند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 28
تغایر خارجی عارض و معروض در معقولات ثانی فلسفی از دیدگاه صدرالمتألهین
نویسنده:
محمد حسین زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
دیدگاه ملاصدرا درباره نحوه وجود معقولات ثانی فلسفی به صورت‌های مختلفی بیان و تفسیر شده است. از ظاهر عبارات ملاصدرا چنین برمی‌آید که معقولات ثانی فلسفی در خارج، مغایر با موصوف خود هستند. در تفسیرهایی که فیلسوفان نوصدرایی از دیدگاه ملاصدرا ارائه کرده‌اند، این تغایر به نحو صحیحی بیان نشده است. به اعتقاد نگارنده بیش‌تر اشتباهاتی که در تفسیر کلام ملاصدرا صورت گرفته از آن‌جا شروع شده که سعی شده است از عبارات او، قاعده‌ای کلی برای تمام معقولات ثانی فلسفی استخراج شود، در حالی که شواهد و قرائن متعدد گویای این مطلب هستند که او درصدد بیان چنین قاعده‌ای نبوده است. در این مقاله ابتدا به فضایی که دیدگاه ملاصدرا در آن شکل گرفته اشاره می‌شود و سپس تفسیر شهید مطهری، استاد جوادی آملی، و استاد یزدان‌پناه از دیدگاه ملاصدرا بیان و نقد خواهد شد. در پایان با استفاده از عبارت‌های خود ملاصدرا، دیدگاه وی را درباره چگونگی تغایر معقولات ثانی فلسفی بیان خواهیم کرد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 19
  • تعداد رکورد ها : 47