مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

مرور درختی موضوعات | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
علم ریاضی علم طبیعی فلسفه (خاص)
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 87
فلسفه حکومت در عصر غیبت از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
مرتضی واعظ جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
در این نوشتار فلسفه حکومت در عصر غیبت با رویکرد سیاست متعالی از منظر حکمت متعالیه تبیین می شود. سیاست زیرمجموعه حکمت عملی و عمق و وسعت حکمت عملی مرهون رشد و عمق حکمت نظری است و حکمت متعالیه به عنوان وسیعترین و عمیقترین جریان حکمی، سیاست متعالی را ارائه می دهد. شناخت فلسفه هر حکومتی وابسته به معرفت اهداف و اغراضی است که در سیاستهای هر حکومت دنبال می شود. در حکمت متعالیه سیاست، مبتنی بر نبوت است و هدف نبوت رساندن انسان ناقص به کمال لایق او است و در این منظر متعالی، فلسفه نبوت، با عمقی افزون از نظریه مدنی بالطبع و قاعده لطف، درباره یک نفر نیز تحلیل و تبیین می شود، زیرا حتی یک انسان ناقص و غیرمکتفی نیز نیازمند کامل مکمل است. با تحلیل لمّی این منظر، نبوت نه بر اساس تقاضای بشر بلکه به اقتضای خالقیت و هدایت و ربوبیت الهی نسبت به ماسوی است و بر اساس همین اقتضا، انبیا مظهر و خلیفه کامل خداوند در این امورند و پس از انبیا و ختم نبوت ظاهری، چهره باطنی نبوت با ائمه معصومین(ع) به عنوان جانشینان تام خاتم انبیا (ص) و جامع اوصاف او و سپس با اولیای الهی و مجتهدین و فقها در عصر غیبت ائمه (ع) که برخوردار از الهامات الهی و حوزه نبوت اند، ادامه می یابد. پس حاکمیت و سیاست جامعه اسلامی در عصر غیبت، حاکمیت و سیاستی الهی و دارای خاستگاه نبوتی است و با این منظر سیاست متعالیه شکل می گیرد. در پایان این نوشتار فرایند فکری و مدل علمی این بینش فلسفی در پانزده مرحله ارائه می گردد.
صفحات :
از صفحه 37 تا 52
بررسی معانی حق در فلسفه ابن‌ سینا
نویسنده:
محسن حبیبی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فارابی حق را به سه معنا مورد استفاده قرار داده و ابن‌سینا نیز به تبع او همین معانی را برای حق در نظر گرفته‌است. دو معنای وجودی و یک معنای معرفت‌شناسانه. حق به معنای وجود مطلق (دائم) و وجود بالفعل و حق به معنای صدق. قول یا اعتقاد (حکم) را هنگامی که مطابِق واقع است صادق و هنگامی که واقع مطابَق با آن است حق می‌نامند. فلاسفه مسلمان بالاتّفاق مطابقت را به عنوان ملاک صدق در نظر گرفته‌اند. ضمناً ابن‌سینا از بُعد عقل عملی نیز برای حکمت، شأن عملی قائل است. عدالت به عنوان رکن اصلی عقل عملی است و او در حکمت عملی حق را ملاک عدل گرفته‌است. با وجود آنکه ابن‌سینا رویکرد استدلالی را در فلسفه اخذ کرده‌است اما به‌نحوی نگاهی اشراقی و عارفانه نیز دارد. سومین لحاظی که حق نزد ابن‌سینا مورد توجه قرارگرفته بُعد شهودی و عرفانی حکمت است. ابن‌سینا در کنار اعتقاد راسخ به علم حصولی (مبتنی بر صورت ذهنی) به علم حضوری قائل است. نزد شیخ حق وجه وجودی نیز دارد، پس با اعتقاد به علم حضوری است که حق با بُعد معرفت‌شناسانه اتّصال و به معنای دقیق‌تر اتحاد می‌یابد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 50
سعادتمندی انسان از منظر افلاطون (بررسی دو رساله آلکیبیادس و فیلبُس)
نویسنده:
شهین اعوانی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران ,
چکیده :
در برخی از آثار افلاطون، همچون دفاعیه، کریتون و فایدون، موضوع مرگ ملموس‌تر از زندگی است؛ ولی آنجا که زندگی مطرح است، غایت سعادتمند ‌شدن انسان را در بطن خود دارد؛ سعادتی که آدمی از طریق کسب فضائل بدان نائل می‌آید. منظور افلاطون از «فضیلت» که به «سعادتمندی انسان» در زندگانی و پس از مرگ منجر می‌شود، چیست؟ مقاله بخشی از پاسخ این پرسش را در رساله آلکیبیادس و بخش دیگر آن را در فیلبُس جسته است. به طور کلی نزد افلاطون، دانایی و تأمل دربارة حقیقت، جدا از زندگی نیست و سعادت یا نیکبختی افراد و به تبع آن جامعه، به میزان آگاهی به فضیلت و دانایی آنان نسبت به حقیقت بستگی دارد. از این رو ماهیت انسان در رساله آلکیبیادس بررسی شده است که مطابق آن اختلاف انسان‌ها در بودن‌ها و هست‌ها نیست بلکه اختلاف‌شان در شدن‌ها و چیستی‌هاست. انسان‌ها در نحوه پرورش و میزان تلاش در تهذیب و خودشناسی متفاوت‌اند ولی همه سعادت را می‌جویند و از این منظر به لحاظ روحی با یکدیگر مرتبط‌اند. رساله فیلبُس به «خیر»، «زیبایی» و مناسبات این دو با «لذت» اختصاص دارد. نتیجه‌ای که از برداشت افلاطون درباره «سعادتمندی انسان» می‌توان گرفت، این است که زندگی، تحقق تطابق عالم مرئی محسوس با کمال مُثُل معقول است که در آن همه چیز بر اساس خیر مطلق تنظیم می‌شود. زندگی بودن نیست، «شدن» و «صیرورت» است.
صفحات :
از صفحه 5 تا 26
سلوک عرفانی در حکمت اشراق
نویسنده:
مجید صادقی حسن آبادی، راضیه عروجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
شیخ شهاب الدین سهروردی فیلسوف و عارفی با حکمتی آمیخته از معرفت نظری و طریقت و سلوک عملی است. در حکمت او مقام نظر و عمل آ ن چنان آمیخته اند که نا رفته راه و گام ننهاده در سلوک را نمی توان حکیم نامید. در آثار او عناصر اصلی سلوک و منازل و احوال سالک از مرتبه بیداری تا فنا و اتصال به عالم نور ترسیم شده است. نفس آدمی نوری محبوس در خاکدان هستی است و باید به وطن حقیقی خویش بازگشت کند. در این مسیر سالک باید تعلقات ظلمانی را به کناری نهد و با اراده ای پولادین و توکل به حضرت نورالانوار و در پرتو تعلیمات پیر و مرشد متحمل ریاضات و مجاهدات علمی و عملی شود تا روحش صیقل خورده لذت وصل را با ذوق دریابد و به کوه قاف برسد. سهروردی نکات سلوکی خود را به صورت تمثیل، نماد، کنایه و استعاره هایی ارائه می دهد. او در قالب گفتگوهایی که گاه خود شیخ است و گاه سالک، دستورالعمل هایی را با زبان رمز در اختیار سالکان و پیروان طریقتش قرار می دهد. طریقت او چندان شناخته شده نیست و همین امر توصیفی نظام مند را از شیوه سلوکی او با مشکل مواجه می کند. ولی با مراجعه به آثار او می توان تا حدودی شیوه او را در طریقت و عناصر اساسی تشکیل دهنده سلوک عرفانی اش به دست آورد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
روش شناسی حکمت اشراق
نویسنده:
سید محمدعلی دیباجی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسایلی که جزء بنیادین حکمت محسوب می شود چگونگی فهم مابعدالطبیعه است. مساله این است که چگونه و با چه وسیله ای می توان به فهم مابعد الطبیعه نایل شد؟ ارسطو و فیلسوفان مشائی روش برهانی و عقل را راه حل مساله می دانند. اما سهروردی در کنار برهان، از کشف و تأله سخن به میان می آورد و از همین جا روش شناسی او متفاوت از روش شناسی فیلسوفان متقدم وی می شود. تأله و کشف راه مشاهده عالم غیرجسمانی است که می تواند با لباس برهان و استدلال به میدان مفاهمه آورده شود. مابعدالطبیعه سهروردی مابعدالطبیعه ای است که مفاهیم و تصورات حسی، خیالی و عقلی به کار رفته در آن ابتدا با انواع تأله و کشفی که وی می گوید به دست می آید و سپس به صورت مبرهن در گزاره های فلسفی و حکمی به کار می رود. این متافیزیک پژوهی سهروردی در فلسفه او مستلزم روش شناسی خاصی است که در این مقاله بدان پرداخته می شود؛ روش شناسی ای که در آن سخن از تأله و کشف است به عنوان طریقی جدید برای فهم مابعدالطبیعه و به ویژه بخشی از آن که ماوراءالطبیعه نامیده می شود. این روش شناسی همچنین بهره مند از زبان رمزی و نمادینی است که ظرفیت معانی فلسفی را دوچندان می کند و نشان می دهد که زبان رسمی فلسفی در نشان دادن ماهیت اشیاء، فهم مابعدالطبیعه و ... ناتوان است.
صفحات :
از صفحه 115 تا 132
مقایسه اندیشه های عرفانی خواجه یوسف همدانی و شیخ نجم الدین رازی در کتاب رتبه الحیات و مرصاد العباد
نویسنده:
علی محمد مؤذنی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این مقاله سعی شده است تا اندیشه های عرفانی دو عارف نامدار خواجه یوسف همدانی و شیخ نجم الدین رازی در دو اثر آنها یعنی رتبه الحیات و مرصاد العباد بررسی و سنجیده شود. از موارد مشابه در همگونی کتاب، انگیزه تألیف آنها بوده است که هر دو به دنبال پرسش و درخواست طالبان و مریدان آنها پدید آمده اند. آنگونه که کتاب رتبه الحیات بدین شیوه با پرسشی از مریدان آغاز می شود: (پرسیدی وفقک الله لما یحب ویرضی که زنده کیست و زندگانی چیست ؟) و مرصاد العباد هم به تصریح نجم دایه به درخواست مریدان نگاشته شده است: چنانکه گوید (مدتی بود تا جمعی طالبان محقق و مریدان صادق هر وقت از این ضعیف، با قلت بضاعت و عدم استطاعت مجموعه ای به پارسی التماس می کردند.) دل و اطوار آن و ذکر و مراحل معرفت از موارد دیگری از محتوای دو کتاب است که قابل انطباق با هم هستند و بیانگر این مسأله است که اندیشه های این دو عارف بزرگ از سرچشمه ای واحد برگرفته شده است.
صفحات :
از صفحه 17 تا 29
اخلاق فضیلت مدار و نسبت آن با اخلاق اسلامی
نویسنده:
حسن اسلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
در برابر دو نظام «اخلاقی تکلیف گرا» و نتیجه گرا در غرب، دهه های اخیر شاهد احیای مجدد نظامی اخلاقی شده که به جای «کنش» بر «منش» تأکید دارد و به اخلاق فضیلت مدار (Virtue ethics) نامور شده است. مسلمانان از گذشته با روایت افلاطونی این نظام آشنا بوده و با تعدیلی اندک، آن را بر اخلاق اسلامی منطبق دانسته اند.این مقاله می کوشد تا نسبت این اخلاق را با اخلاق اسلامی بررسی کند و صحت ادعای یگانگی آن دو را محک بزند؛ به همین سبب، نگارنده بحث را از معادل یونانی فضیلت (آرته) آغاز می کند و معنای آن را در فرهنگ یونانی تحلیل کرده، فضائل اصلی در این نظام اخلاقی را براساس متون اصلی اخلاق فضیلت مدار نشان می دهد. آن گاه سیر این نظریه در جهان اسلام را پی می گیرد و جایگاه مقبول آن را در میان عالمان مسلمان باز می تاباند. سرانجام مدعای اصلی این مقاله (ناسازگاری روایت یونانیِ اخلاق فضیلت مدار با ارزش های اخلاق اسلامی) بیان می شود و نگارنده برای اثبات آن، سه دلیل اصلی پیش می کشد: نُخست آنکه، فضائل اصلی در اخلاق یونانی، سکولار و دنیوی است. دوم آنکه، فضائل چهارگانه اصلی در این نظریه، جامع فضائل اصلی اسلامی نیستند. سوم آنکه، معنای این فضائل در اخلاق یونانی با معنای آنها در نظام اخلاق اسلامی سخت متفاوت است. دشواری فضائل چهارگانه، مغایرت نفس شناسی با نفس شناسی قرآنی است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 22
بررسی تطبیقی آراء فارابی در کتاب «تعلیقات» با آراء ارسطو
نویسنده:
مصطفی ملک زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی , حاشیه،پاورقی وتعلیق , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این تحقیق بر آن است تا با تدقیق در یکی از آثار کمتر مورد توجه قرار گرفته فارابی، که خود به عنوان یکی از اکابر فلسفه اسلامی شناخته می‌شود، به واکاوی نسبت تفکر این فیلسوف با آراء ارسطو که سنگ بنای تفکر مشائی را نهاده است، بپردازد و اشتراکات و افتراقات را نمایان سازد.فارابی طرح واره کلی نظام فکری خود را وام دار افلاطون است و در آثار خود هر جا به دنبال تشریح نقشه کلی اندیشه خویش است، افلاطون نقش محوری ایفا می کند، زیرا چنانکه بعد از این شرحش خواهد رفت، فارابی به تبعیت از او وصول به «سعادت» حقیقی را سرلوحه جهد فلسفی خویش قرار داده است و مثلاً در اثری چون «تحصیل السعاده» که به نوعی «کلیات فلسفه» را منظور نظر دارد، رویکرد افلاطونی یکه تازی می کند. اما هر چه از چارچوب های فلسفه ورزی فاصله می گیریم و به مباحث محتوایی فلسفه او نزدیک تر می شویم، ارسطو حضور پررنگ تری پیدا می کند. و این امر در اثری چون «تعلیقات» که به طور خاص به مباحث محتوایی می پردازد، مشهود است. بنابراین فارابی در بستری افلاطونی، ارسطویی می اندیشید.بی شک هر گونه حکمی در باب اینکه «تعلیقات» تعلیقه ای بر کتاب خاصی است یا خیر و یا اینکه مشتمل بر مجموعه ای از گفتارهای شفاهی وی به شاگردانش می باشد و... ظنّی خواهد بود؛ امّا آنچه مسلّم است اینکه تعلیقات آنچنان که به دست ما رسیده، تعلیقه بر بخش نظری حکمت و عمدتاً ناظر به محتوی (و نه ساختار) می باشد. مباحث مطروحه در این کتاب را می توان به چهار دسته کلی تقسیم کرد که عبارتند از: خدا ، افلاک ، نفس ،و کلیاتی در باب حکمت نظری و شقوق سه گانه ی آن. بر همین مبنا برای هر یک از این موضوعات به استثنای بحث افلاک –که بسیاری مبانی فلسفی و کیهان شناختی آن مورد خدشه است- بخش جداگانه ای در رساله اختصاص داده شده است. و از آنجا که هدف ایجاد تناظر میان آراء این دو حکیم بود، هر بخش مشتمل بر دو فصل و فصل مربوط به ارسطو به دلایلی که روشن است، مقدم داشته شد.
فضیلت حکمت در اخلاق فلسفی اسلامی
نویسنده:
کرمرضا سروری کنشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فضیلت حکمت یکی از فضائل چهارگانه اصلی در اخلاق فلسفی اسلامی است. حکمت فضیلت قوه عاقله انسان است و بر اساس تقسیم قوه عاقله، به عقل نظری و عملی، به حکمت نظری و حکمت عملی تقسیم می شود.در آثار همه فیلسوفان اسلامی سعادت انسان صراحتاً با کمال قوه نظری و عملی، ارتباط پیدا می کند. ارسطو سعادتمند را کسی می داند که فعالیتش مطابق بهترین فضیلت باشد. فلاسفه، عقل را به عنوان یکی از قوای نفس ناطقه انسانی، و وجه تمایز انسان از دیگر موجودات، و آن را دارای دو جزء عقل نظری و عملی می دانند. اما دربیان چیستی این دو عقل، و نیز تبیین حکمت و انقسام آن به حکمت نظری و عملی، در میان آنان اختلاف نظر وجود دارد. با تأمل در گفتار ایشان طیف وسیعی از رویکردهای متعدد، در باره عقل نظری و عملی و نیز حکمت نظری و عملی، قابل استنباط است. برخی از حکمای اسلامی گرچه در تعریف حکمت نظری اتفاق نظر دارند و آن را علم به حقایق اشیاء آنگونه که هست تعریف نموده اند ولی در اینکه اعتدال در قوه عقل نظری شرط فضیلت است یا نیست، اختلاف نظر دارند. برخی اعتدال را در حکمت نظری فضیلت شمرده اند و برخی افراط در آن را . اما حکمای اسلامی در تعریف عقل عملی و حکمت عملی اختلاف نظر دارند. دست کم دو معنا برای عقل عملی و وظیفه آن بیان شده است. برخی عقل عملی را قوه ادراک حسن و قبح، و حق و باطل در عقاید تعریف نموده اند و بر اساس آن عقل عملی را از جنس علم و دانش عملی تعریف نموده اند و برخی عقل عملی را قوه عملی و تدبیری که دو قوه شهوی و غضبی را تدبیر و اداره می کند، تعریف کرده اند در نتیجه حکمت عملی نه از جنس علم و دانش ، بلکه از جنس خلق و فعل دانسته اند.
موضوع فلسفه اولی نزد ارسطو و علامه طباطبایی
نویسنده:
علی اصغر خندان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
چکیده :
در میان موضوعات و رشته های مختلف فلسفه، هستی شناسی وضع خاصی دارد؛ چنان که از یک سو، برخی فیلسوفان وجود چنین موضوعی را انکار می کنند و برخی دیگر آن را اصلی ترین و بلکه تنها مساله فلسفه می دانند.نویسنده در این مقاله پس از اشاره به تاریخچه بحث از وجود در یونان باستان به نظر ارسطو در باب تقسیم بندی علوم و بیان برخی از اشکالات آن می پردازد، از جمله اینکه طبق آن تقسیم بندی باید دو شاخه امور عامه و الهیات، به عنوان علم واحدی در نظر گرفته شوند و این علم واحد موضوع واحد می خواهد. یافتن این موضوع واحد به ویژه با توجه به تشتت سخنان خود ارسطو، منشا اختلاف بسیاری از فیلسوفان شده است که به ویژه باید به پاسخ فلاسفه پیش از ابن سینا و راه حل ابن سینا و فیلسوفان متاثر از او اشاره کرد که معتقد بودند مجموع امور عامه و الهیات به معنای خاص، فلسفه اولی یا الهیات به معنای عام را تشکیل می دهد و بحث از وجود خداوند از مسایل فلسفه اولی است و نه موضوع آن.نویسنده پس از بررسی برخی از اشکالات وارد به نظر ابن سینا، به تقریر تفصیلی آرای علامه طباطبایی در باب موضوع فلسفه اولی و تحلیل ابعاد مختلف آن می پردازد و در پایان و در مقام جمع بندی، به سلسله نکاتی از جمله ضرورت تفکیک اصل متافیزیک از آثار موجود در بحث متافیزیک، ملاحظات ضروری در تعریف متافیزیکی و بیان موضوع و مسایل آن اشاره می کند.
صفحات :
از صفحه 105 تا 144
  • تعداد رکورد ها : 87