جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 635
خودشناسی و خودسازی از منظر امام علی علیه السلام با تاکید بر غررالحکم
نویسنده:
غفار زالی مقصودلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجّه به رهنمودهای پیشوایان دینی و اندیشه در آموزه‌ها و باورهای دینی، برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، و کمال نهایی راهی جز خودشناسی و خودسازی نیست. در این پایان‌نامه ابعاد این دو موضوع، از منظر امام علی با تأکید بر کتاب غرر‌الحکم، مورد پژوهش قرار گرفته است. خودشناسیبهمعناى ایناستکهانسانپس از طى مراحل تهذیب نفس،هویت واقعیخویش را پرتویازروحالهی بیابد و خودسازی به معنای عاری شدن از همه رزایل اخلاقی و آراسته شدن به ازرش‌ها و فضایل آن است. این دو مقوله کاملاً رابطه دو سویه از جهت تأثیر پذیری و تأثیر گذاری دارند و به نوعی هم دیگر را هم‌‌پوشانی کرده، مایه تکامل هم‌دیگر می‌شوند و به سان دو بال انسان را به مقام قرب‌الی‌الله می‌رسانند. از آنجا که موضوع خودشناسی و خودسازی انسان می‌باشد به محورهای اصلی انسان‌شناسی مانند آفرینش و کمال نهایی انسان اشاره شده است. خدایابی، عاری شدن از علائق دنیوی، تزکیهنفس و الهامازوحیعوامل خودشناسی، و نسیان خداوند و خودخواهی موانع آن، و خداشناسی، خودسازی و جهان‌شناسی از آثار آن هستند. ایمان، عبادت، ذکر خدا، نماز، تفکر،تقوا،توبه، موعظه، زهد، یقین، حکمت و گامهاهی عملی از موثرترین عوامل خودسازی هستند. از سویی پیروی از هواهای نفسانی، غفلت، دنیاپرستی، پیروی از شیطان از موانع درونی و بیرونی خودسازی به شمار می‌روند. از این روی راه‌کاری مناسب برای برخورد با هر کدام از این موانع در جای خود ذکر شده است.مهمترین آثار خودسازی عبارتنداز: قرب‌الهی، خودشناسی و رستگاری.
خداشناسی فطری از دیدگاه قرآن و حدیث و حکمت متعالیه
نویسنده:
رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله پس از بررسی لغوی و اصطلاحی فطرت و بحث از ادراکات فطری و گرایشهای فطری و بالاخره خداشناسی فطری به نتایج زیر رسیدیم. -1لغت فطرت طبق نظر عامهء مفسرین به معنای خلقت اولیه انسان با ویژگیهای خاص است . -2 اصطلاح فطری در نظر حکمای اسلامی بر خلاف نظر عده‌ای از فلاسفه عقل‌گرای غربی است و آنها معلومات حصولی را بطور فطری قبول ندارند. -3 آنها همچنین معلومات بدیهی و اولیه را فطری می‌دانند اما این معنا از معلومات فطری با ادراکات فطری که ذاتی ذهن است فرق دارد. -4 حکمای اسلامی معلومات فطری را در حیطهء علم حضوری قبول دارند. -5حکمای اسلامی برای انسان پاره‌ای گرایشهای مقدس مثل حقیقت جویی و کمال‌جویی و زیبایی‌طلبی و عدالت‌دوستی و خداجویی و خداپرستی را فطری و ذاتی روح او می‌دانند. -6خداشناسی نیز در نظر حکمای اسلامی فطری حضوری است . -7 نظر قران نیز در مورد معرفت فطری موید نظر حکمای اسلامی است . -8در قرآن خداگرایی و خداشناسی به معنای علم حضوری فطری می‌باشد. -9در روایات اسلامی نیز به فطری بودن خداشناسی تاکید شده است .
بررسی مبانی معرفت‌شناختی و روش شناختی علم دینی از منظر آیت‌الله مصباح یزدی
نویسنده:
آسیه گنج خانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با پیشرفت روزافزون علوم طبیعی و علوم انسانی، مسئله چگونگی مواجهه دین با این علوم مطرح می‌شود. در اثبات، نفی و انکار رابطه علم و دین و علم دینی، دیدگاه-ها مختلف است. با توجه به اهتمام ویژه حضرت علامه مصباح یزدی به علوم انسانی اسلامی و ویژگی خاص دیدگاه ایشان در پرداختن به مبانی فلسفی علوم انسانی و علم دینی، تحقیق پیش‌رو با بکارگیری روش تحلیلی و توصیفی به بررسی نظریات حضرت استاد در رابطه با علم دینی و مبانی معرفت شناختی و روش شناختی آن -پرداخته و از منظر ایشان، به برخی ابهامات پاسخ می‌دهد.از دیدگاه ایشان، دین وظیفه‌ای در قبال کشف روابط علّی میان پدیده‌‌ها ندارد. آنچه برای دین ضرورت دارد، شناخت و بیان تأثیر پدیده‌‌ها در سعادت و شقاوت انسان است. این امر در بسیاری موارد با عمل اختیاری انسان در ارتباط است. با توجه به بررسی کنش‌های ارادی و آگاهانه انسانی و احکام، آثار و پیامدهای آن در علوم انسانی، علم دینی در گستره علوم انسانی اسلامی محقق خواهد بود. از دیدگاه علامه مصباح، آنچه به علوم انسانی موجود، صبغه الحادی می‌دهد، مبانی فلسفی و بخصوص مبانی معرفت‌شناختی است. اثبات امکان علم به واقع، بررسی موانع معرفت صحیح، رد مبانی تجربه گرایی و لزوم یقین معرفت شناختی در استناد نتایج بدست آمده به دین، از ویژگی‌های دیدگاه حضرت استاد است. در علم دینی روش و منبع، شرط نیست. بلکه نظریه‌های بدست آمده از وحی، عقل و... باید در راستای کمال حقیقی انسان در حوزه باورها و ارزش‌ها و با متدولوژی صحیح –روش فقاهتی- باشد. در این نظریه، "مراجعه به وحی"، یک روش در گردآوری و تولید نظریه‌های علمی بوده، ارزش معرفتی یقین حاصل از آن، کمتر از معرفت‌های یقینی دیگر نیست.
تطور نظریه اشاعره درباره رویت خدا
نویسنده:
محمدجواد نجفی , نرگس بهشتی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم : انجمن کلام اسلامی حوزه,
چکیده :
بحث از رویت خدا و چگونگی آن از مهمترین بحث های کلامی در میان فرق اسلامی از جمله اشاعره است. متقدمان اشعری بنا بر دلایل نقلی اعتقاد دارند که خداوند، قابل رویت است و مومنان در آخرت می توانند خدا را با چشم سر ببینند. این نظر اشاعره در روند تاریخی با تغییراتی رو به رو شد؛ به طوری که در دوره ای استدلال های عقلی و در زمانی رویکرد عرفانی در میان آنها قوت گرفت. فخر رازی از جمله اندیشمندان اشعری است که در این باره سخن گفته و نظریه او به جهت شرایط روحی و تاریخی اش با اشاعره پیش از خود متفاوت است. ایشان پس از بررسی نظرهای مختلف معتقد شد که رویت خدا با دلایل عقلی قابل اثبات نیست و مقوله ای است که جز با نقل و سمع نمی توان به آن دست یافت. او در پایان، رویت خدا در آخرت را نوعی کشف دانست و به این ترتیب دیدگاهی را پذیرفت که قرن ها قبل امامیه در پرتو تعالیم اهل بیت علیهم السلام به آن دست یافته بود.
صفحات :
از صفحه 79 تا 100
فلسفه زندگی در مکتب رواقیون و علامه طباطبایی
نویسنده:
مجتبی شاکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به طور کلی می توان گفت که مکاتب فلسفی به سعادت بشر می اندیشند، و هدف زندگی را رسیدن به سعادت می دانند اما در تعریف و مصداق سعادت نظرهای متفاوتی وجود دارد. بعضی از مکاتب سعادت را به دنیا محدود کرده اند و رسیدن به لذت مادی را اوج سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب گرایش به رهبانیت و دنیاگریزی را سعادت بشر دانسته اند و بعضی از مکاتب همچون مکتب ارسطو راه اعتدال در زندگی را، لازمه رسیدن به سعادت دانسته اند و آن ها اعتقاد دارند سعادت در شرایط دوری از افراط و تفریط حاصل می شود.مکتب رواقی، به عنوان یک مکتب اخلاقی که مبانی جهان شناختی کاملا ماتریالیستی دارد، فلسفه و هدف زندگی را در زندگاني مطابق با طبیعت می داند؛ بدین معنا که این مکتب معتقد است: اگر انسان مطابق با طبیعت زندگی کند، به سعادت خواهد رسید و نباید از اتفاق‌هاي ناگوار که به وسیله طبیعت ایجاد مي‌شود، شکوه نمايد و انسان باید بداند که طبیعت می‌تواند آنچه رابه او بخشیده است، باز پس گیرد.همچنین مکتب علامه طباطبایی ـ که برگرفته از قرآن مجید و معارف اهل بیت است ـ با استفاده از مبانی جهان شناختی، بر سعادت فردی و اجتماعی تاکید می کند؛ این مکتب، معتقد است که انسان باید اهدافی همچون: کسب علم، عبادت، خدمت به خلق را در جهت رسیدن به خدا داشته باشد. بنابراین، چون در این مکتب، همه چیز در نهایت به سوی خداوند باز می‌گردد انسان بايد، اهدافی را که در جهت بازگشت متعالی به سوي خداست را دنبال ‌کند.این دو مکتب ازجنبه تقدیرگرایی و اینکه منشا آفرینش جهان خدا است، تشابه دارند و وجه افتراقات این دومکتب این است که در مکتب رواقی اصالت با ماده است وخداوند و جهان مادی هستند و در مکتب علامه طباطبایی اصالت با روح است و خداوند از هرگونه ویژگی مادی مبرا است و در بحث فلسفه زندگی هیچگونه تشابهی ندارند.
بررسی انتقادی دیدگاه‌های متفکرین غربی قرن بیستم پیرامون سرمدیت خداوند
نویسنده:
محمدعلی لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مباحث مهم فلسفه دین معاصر غربی، سرمدیت خداوند و چگونگی ارتباط او با جهان زمان‌مند می‌باشد. تا پیش از قرن اخیر، عمده گرایش اندیشمندان خداباور توحیدی به بی‌زمانی خداوند بود، اما امروزه زمان‌مندی خداوند به خاطر هم‌خوانی با کتاب مقدس پیروان بیشتری دارد. البته در مقابل نقدهای این گروه بر بی‌زمانی، برخی متفکرین تقریرهای جدید از دیدگاه سنتی مانند سرمدیت استمراری، شبه زمان‌مند و نگرش غیر استمراری به آن را مطرح کرده‌اند. دسته‌ای نیز نگاهی جامع‌گونه به این مسئله دارند و با تفسیر خاص خویش خداوند را هم بی‌زمان و هم زمان‌مند قلمداد می‌کنند. در هر حال، نقطه مشترک همه این گرایش‌ها، مبنا بودن ماهیت ایستایی-پویایی زمان برای آن‌ها است که در بیان نگرش‌ها از ویژگی‌های این دوجنبه زمان استفاده کرده‌اند. البته نباید از نقش فیزیک نوین در این نظریات غافل بود. مهم‌ترین ادله پیروان فرازمانی، کمال وجودی خداوند، مخلوق بودن زمان و رفع شدن چالش علم پیشین الهی و اختیار انسان می‌باشد. علم خداوند به زمان حال و فاعلیت او در جهان نیز، دلایل گرایش به زمان‌مندی هستند و مورد تأیید نظریه‌های جامع هم می‌باشند. البته جامع‌گراها تفسیر و یا نحوه‌ای خاص از بی‌زمانی را نیز به خداوند نسبت می‌دهند. اگر براساس فلسفه اسلامی به مسئله بنگریم، خداوند، بی‌زمان و سرمدیت وصفی عدمی است که از مقایسه او با جهان زمان‌مند انتزاع می‌شود. در فلسفه اسلامی، جهانِ مادی -و زمان به عنوان بخشی از آن-، قدیم است. وجود زمان با حرکت و تغییر گره خورده که البته در این تغییر، ثبات دارد. ولی ذات خداوند ثابت است و در هرگونه تفسیر و تعبیر از ذات او باید تغییرناپذیری او را ملاحظه کرد. یکی از این ملاحظات تفکیک میان ذات و فعل و صفات مربوط به آن‌ها است. هر گونه تغییر و تحولی، منسوب به مقام فعل او می‌شود، در عین اینکه ذات او سرمدی باقی می‌ماند.
سیمای خدا در شاهنامه فردوسی
نویسنده:
الهام عربشاهی کاشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شاهنامه فردوسی، از آثار گرانسنگ حماسی و تاریخی در پهنه‌ی فرهنگ و ادب فارسی است که می‌‌توان چهره‌ی پنهان و آشکار خداوند بزرگ را همواره در لابه‌لای حوادث و رویدادهای خرد و کلان اساطیری و تاریخی و... آن تماشا کرد. این رساله برای بازنمایی و توصیف خداوند در شاهنامه و تطبیق ویژگی‌ها و صفات او با ویژگی‌هایی که از طریق آیات و اخبار و روایات دینی، به خصوصاسلامی برای ما رسیده، تحقیق و تدوین و به حسب موضوع، به دو بخش عمده تقسیم شده است. بخش اول در مورد پاره‌ای از مسائل و مباحث نظری از قبیل اسم، صفت و تفاوت‌های آن‌هاست. همچنین در این بخش مطالبی در مورد ذات، صفات، افعال الهی و مسئله رویت خداوند و سایر مختصات فکری و سبکی فردوسی بیان شده است .بخش دیگر این رساله نیز که با عنوان «بازتاب و تحلیل اسماء و صفات الهی در شاهنامه» تدوین شده، به معرفی و شناخت اسماء و صفات الهی و دیدگاه حکیم فردوسی در این باره اختصاص دارد.شمار اسماء خداوند دراین رساله، برمبنای اسماء نودونه گانه‌ای است که از طریق منابع دینی (شیعه وسنی ) روایت شده است و چنان چه اسمی از هر دو طریق رواییبیان شده باشد با عنوان اسماء الله ذکر شده است. در این رساله پس از ترتیب و تنظیماسماء الله بر اساس حروف الفبا، به بیان و توضیح و شرح آن با استفاده از قرآن کریم، تفاسیر و ادعیه مأثوره، به ویژه دعای جوشن کبیر پرداخته شده است.با توجه به ابیات شاهنامه می‌توان گفت که فردوسی به عنوان یک شاعر شیعی، تحت تأثیر بینش توحیدی خود در آغاز و انجام داستان‌ها، عقاید و مسائل توحیدی را به صراحت بیان می‌کند و با اینکه داستان‌ها و افسانه‌های این منظومه مربوط به دوران باستانی است. وی با تکیه بر بینش سره توحیدی خود به معرفی و تبیین سیمای خدا در شاهنامه می‌پردازد.
ارزیابی برهان حدوث در فلسفه و کلام اسلامی
نویسنده:
زیبا زینال زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله اثبات خدا از مسائل مهم و دغدغه برانگیز در زندگی انسان است. در طول قرون و اعصار تلاش‌های بسیاری برای اثبات یا نفی وجود خداوند شده است. متفکران غربی و شرقی براهین متعددی برای این منظور اقامه کرده‌اند. برهانی که ما در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار می‌دهیم یکی از براهین اثبات وجود خدا در کلام اسلامی است؛ این برهان که برهان حدوث نام دارد، شیوه متکلمان در اثبات وجود خداست و هدف از اقامه این برهان اثبات حدوث زمانی عالم و به‌تبع آن اثبات محدِثی قدیم برای عالم است؛ از آن‌جا که در نظر ایشان ملاک نیاز به علت، حدوث زمانی است و همین مبنا سرچشمه تمام اشکالات وارد بر این برهان می‌باشد.ما در این پژوهش بعد از بیان پیشینه برهان حدوث و جایگاه آن در آثار متکلمان و فیلسوفان تقریر‌های مختلف برهان حدوث را که در آثار متکلمانی چون قاضی عبدالجبار، غزالی، فاضل مقداد و ابن میثم بحرانی و فیلسوف نامی قرن یازدهم یعنی ملاصدرا بود را، تشریح کردیم. اولین تقریر این برهان که مبتنی بر حدوث اعراض است بیانش به این صورت است که در همه اجسام امور حادثی چون حرکت و سکون وجود دارد این امور نه منفک از جسم‌اند و نه مقدم بر آن،وقتی جسم منفک از حوادث و مقدم بر آن‌ها نباشد، مانند آن‌ها حادث خواهد بود؛ پس با ثبوت حدوث اجسام و اعراض نیازمندی آن به محدِث روشن می‌شود. دومین تقریر، مبتنی بر حادث ومتناهی بودن اجسام است؛ بیان این تقریر به این صورت است که اجسام از حرکت و سکون خالی نیستند، حرکت و سکون حادثند؛ زیرا ما تعاقب را در همه اجسام مشاهده می‌کنیم، هر چیزی خالی از حوادث نباشد، حادث و متناهی است؛ بنابراین با ثبوت حدوث عالم، نیاز آن به محدِث روشن می‌شود و این محدِث به دلیل ابطال تسلسل باید محدِثی قدیم باشد. تقریر سوم که مبتنی بر عدم تلازم قدیم وحادث می‌باشد بیانش به این صورت است که عالم حادث است چون جسم می‌باشد، اجسام منفک از حرکت و سکون که –حادثند - نیستند و هر چیزی که از حوادث منفک نیست، ضرورتاً حادث است و موثر این حوادث خداوند متعال است. تقریر چهارم که مبتنی بر حدوث و امکان اجسام، بیانش به این صورت است که عالم حادث است و هر حادثی ممکن است و هر ممکنی دارای موثر است. حال این موثر اگر ممکن باشد نیازمند موثر دیگر خواهد بود که اگر تا بی‌نهایت پیش برود به تسلسل می‌انجامد. بنابراین برای اجتناب از تسلسل باید به واجب‌الوجود منتهی شود. پنجمین تقریر مبتنی بر بداهت نیازمندی حادث به محدِث است که از دیدگاه حکمای متأخر مطرح می‌شود و نهایتاً تقریر ششم که مبتنی بر حرکت جوهری است به این صورت است که عالم حادث زمانی است و در هر «آن» ما و دنیا نو می‌شویم. هر حادثی نیازمند محدِث است پس عالم نیازمند محدِث است، پس بر اساس حرکت جوهری کل عالم ماده در حال حدوث است و این حرکت ذاتی نیازمند محرکی است که این محرک باید غیر متحرک باشد و چون این محرک نمی‌تواند واجد قوه تغیر باشد از این رو آن محرک از سنخ عالم ماده نیست، بلکه غیر مادی می‌باشد. بر هرکدام از تقریرهای ذکر شده نقد‌هایی وارد کردیم و سپس اشکالات مشترک‌ تقریرهای برهان حدوث را بررسی کردیم و در باب نافذ بودن یا نبودن این اشکالات به قضاوت نشستیم. به‌عنوان مثال یکی از اشکالاتی که بر تقریر‌های برهان حدوث وارد است، اشکال غیر کافی بودن این برهان برای اثبات واجب‌الوجوداست به این معنی که این برهان بدون استفاده از برهان امکان و وجوب قادر به اثبات ذات واجب تعالی نیست. به‌ دلیل این‌که محدِث اشیای طبیعی می‌تواند یک موجود مجرد و در عین حال امری ممکن و محتاج باشد، بنابراین تا زمانی که از برهان امکان وجوب کمک گرفته نشود استدلال به واقعیتی که در ذات خود بی‌نیاز از غیر باشد، نمی‌رسد. این اشکال بر غالب تقریر‌ها وارد است زیرا هیچ‌کدام از تقریر‌‌ها نتوانستند خداوند را به عنوان واجب‌الوجود اثبات کنند. در نهایت با ارزیابی تقریر‌های برهان حدوث، تقریر ملاصدر به‌دلیل قوّت مقدماتش به‌عنوانتقریری ارجح انتخاب شد.
تصور خدا نزد ملاصدرا و دکارت
نویسنده:
مریم صمدیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به یقین می‌توان گفت تصور خدا و الوهیت هیچ گاه از ذهن بشر دور نبوده است؛ زیرا انسان موجودی الهی و آفریده بر مثال خدایی است. در این پایان نامه تصور خدا با رویکردی تطبیقی مورد بحث قرار گرفته است،یعنی تصور از ذات و صفات خدا، از دو منظر و نگرش مختلف مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است، از یک طرف دیدگاه دکارت فیلسوف فرانسوی را داریم و از طرف دیگر دیدگاه ملاصدرا فیلسوف مسلمان. تصور این دو از خداوند دارای اشتراکات و اختلافاتی است که از مبانی مختلفِ فلسفی این دو، ناشی می‌شود. ملاصدرا با رویکردی وجودشناختی، خداوند را وجود محضی می‌داند که احاطه قیومی بر همه موجودات دارد و همه موجودات نمود و ظهور او هستند. تصور ملاصدرا از خداوند، بر اساس وجود و وجوب شکل می‌گیرد، تا آنجا که خداوند را واجب الوجود می‌خواند و معتقد به صفات ایجابی و سلبی در خداوند می‌شود؛ به گونه‌ای که این صفات، عین ذات خداوند هستند. امادکارت در تصورش از خداوند، با رویکردی معرفت‌شناختی نسبت به خدا، او را کمال مطلق همراه با دو ویژگی جوهریت و عدم تناهی می‌داند. در واقع دکارت مفهوم خدا را مفهومی ایجابی و فطری می‌داند که بالقوه پیش از تجربه در ذهن وجود دارد و بعد از پیدایش زمینه تجربی به مرحله ظهور و فعلیت می‌رسد.
  • تعداد رکورد ها : 635