جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 29
اخلاق نیکوماخوس
نویسنده:
ارسطو؛ مترجم: محمد حسن لطفی
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: طرح نو,
چکیده :
کتاب اخلاق نیکوماخوس اثر ارسطو، مشتمل بر ده کتاب تحت عناوین ذیل است: درباره نیکبختی، درباره فضیلت، فضایل اخلاقی (کتاب سوم، چهارم و پنجم)، فضایل عقلی، پرهیزگاری و ناپرهیزگاری، درباره دوستی و درباره لذت و نیکبختی است.
كون و الفساد
نویسنده:
ارسطو؛ مترجمان: بارتلی سانت هیلر، احمد لطفی سید
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
الدار القومیة,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
الكون و الفساد اثر ارسطو، از گروه رساله‌های مربوط به طبیعت و کتابی است درباره وجود؛ اصل کتاب به زبان یونانی بوده که توسط بارتلی سانت هیلر به فرانسه و توسط احمد لطفی سید به عربی ترجمه شده است. ارسطو این رساله را در حدود سال‌های 347 تا 335 قبل از میلاد، زمانی که به توصیه استاد خود افلاطون، ترک وطن کرده و در شهر تروآس، در شمال غربی آسیای صغیر می‌زیست، تألیف نموده است. کتاب با مقدمه مترجم آغاز و مطالب در دو کتاب و هر کتاب در چندین باب، جای گرفته است. در مقدمه مترجم، ضمن اشاره به موضوع کتاب، مطالبی پیرامون اصول فلسفه یونانی، ارائه شده است. رساله در کون و فساد، مکمل دو کتاب اول رساله در آسمان است. رساله در آسمان، شامل چهار کتاب است که کتاب‌های اول و دوم، جواهر محسوس ابدی را بررسی می‌کنند و عنصر آن‌ها اثیر است. آسمان اول، ستارگان افلاک سیاره‌ای و سیارات در مجموع آسمان به معنای اخص را شکل می‌دهند و همگی اجسام محسوس ابدی هستند و عنصر آن‌ها نیز اثیر است که جسمی مرکب از ماده و صورت است. ارسطو در کتاب دوم، نظام نجومی خود را که تا حدی نزدیک به‌نظام نجومی اودوکسوس و نظام نجومی کالیپوس است، شرح می‌دهد. موضوع کتاب‌های سوم و چهارم، جهان تحت القمر است. ارسطو در کون و فساد، به بررسی اجسام تحت القمر و خصوصیات اساسی این اجسام، از قبیل کون، فساد، استحاله، نمو، ذیول، مماسه، فعل و انفعال، پرداخته است. وی در کتاب دوم، به ببرسی عمیق چهار عنصر ماهیت آن‌ها و تبدیل متقابلشان پرداخته است. ارسطو معتقد است که تعداد عناصر، متناسب با تعداد کیفیات عنصری است و چون تعداد کیفیات عنصری به چهار مورد تقلیل پیدا می‌کند و به‌حکم طبیعت خود نمی‌توانند دوبه‌دو با هم جمع شوند، ازاین‌رو تعداد عناصر نیز به چهار مورد ختم می‌شود. این عناصر، به‌صورت مستدیر از یکدیگر به وجود می‌آیند، بنابراین هیچ‌کدام بر دیگری مقدم نیستند. به اعتقاد ارسطو، برخی از فیلسوفان قدیم معتقد بودند که کون مطلق استحاله است و برخی دیگر برآنند که استحاله و کون دو چیز متفاوت هستند. کسانی که می‌گویند جهان هستی یک ماده واحد است و همه چیزها از یک عنصر واحد پدید آمده‌اند، لاجرم باید بپذیرند که کون همان استحاله است و آنچه به وجود آمده چیزی است که بر اثر استحاله حاصل شده است؛ اما کسانی که ماده چیزها را متکثر می‌دانند –مانند امپدوکس، آناکساگوراس و لئوکیپوس- معتقدند كه کون و استحاله دو چیز متمایز از یکدیگرند. ولی به نظر ارسطو، آناکساگوراس دچار تناقض شده است. از یک طرف می‌گوید که به وجود آمدن و از میان رفتن با استحاله یافتن یک چیز است و در جای دیگر معتقد است که عناصر متکثرند. طالس، آناکسیمنس و آناکسمیندروس معتقدند که همه چیزها از یک عنصر واحد شکل گرفته‌اند و چون موضوع یا زیر نهاد همواره یکسان است و یک چیز واحد باقی مِهم‌اند، ناگزیرند که کون و فساد را استحاله بدانند؛ اما برای فیلسوفانی که قائل به تکثر اجناسند، استحاله با کون فرق دارد؛ زیرا از اجتماع و افتراق این اجناس است که کون و فساد حاصل می‌شود. ارسطو خود معتقد است که کون غیر از استحاله است. استحاله تبدیل یک عنصر به عنصر دیگر بر پایه یک زیر نهاد واحد است. ارسطو نظریه امپدوکلس را که در آن استحاله را با کون یکی گرفته است رد می‌کند؛ زیرا از نظر امپدوکلس اولاً، تبدیل یک عنصر به عنصر دیگر امکان‌پذیر نیست؛ یعنی ممکن نیست که از آتش، آب و از آب، خاک پدید آید و هیچ چیز سفیدی هم ممکن نیست سیاه شود و هیچ چیز نرمی هم ممکن نیست سخت گردد. ثانیاً، اگر عنصری به عنصر دیگر تبدیل شود به سبب آن است که اجزاء یک چیز واحد بر اثر بعضی تفاوت‌ها و بعضی کیفیات جدا شده‌اند. امپدوکلس معتقد است که همه اجسام از عناصری ساخته شده‌اند که مکن نیست به یکدیگر تبدیل شوند، اما این عناصر تحت تأثیر مهر جمع می‌شوند و جسم را می‌سازند و زمانی که کین فرمانروا شود، این عناصر از هم جدا می‌شوند و در واقع جسم متلاشی می‌گردند و به‌صورت عناصر چهارگانه درمی‌آیند. این تنازع میان مهر و کین در اجسام همواره وجود دارد. ارسطو بیان می‌کند که در حقیقت کون و فساد مطلق از اجتماع و افتراق حاصل نمی‌شود، بلکه هنگامی صورت می‌گیرد که تغییر کامل چیزی به چیزی دیگر صورت می‌گیرد. ارسطو میان کون و استحاله، تفاوت بارزی را مطرح می‌کند؛ اینکه در استحاله، تغییر در کیفیات شیء واقع می‌شود، اما در کون که ظهور جوهر جدیدی است، تغییر در ماده و صورت مرکب روی می‌دهد؛ بنابراین، تغییر در امتداد همواره استحاله نیست. بعلاوه، ارسطو نه کون مطلق را قبول دارد و نه فساد مطلق را، بلکه آنچه قبول دارد تبدل متقابل در بطن جوهر دائم بالفعل است. باب پنجم از کتاب اول به نظریه «نمو» اختصاص یافته است. منظور و مراد ارسطو از انواع تغییر، حرکت آن است که اگر تغییر برحسب جوهر لحاظ گردد؛ یعنی جوهری بالقوه به جوهری بالفعل تبدیل شود، کون خواهد بود. اگر تغییر برحسب مقدار باشد؛ یعنی تغییر ضدی به ضدی دیگر در مقوله کمیت صورت گیرد، نمو و ذبول خواهد بود و اگر تغییر برحسب کیفیت باشد، یعنی تغییر حالتی به حالتی دیگر در مقول کیفیت باشد، استحاله خواهد بود. نمو و ذبول زمانی حاصل می‌شود که تغییر در وضع شیء صورت بگیرد بی‌آنکه مکان آن تغییر کند؛ مانند فلزی که کوفته می‌شود یا کشیده می‌شود درحالی‌که خود بر جای مِهم‌اند و اجزاء آن تغییر مکان می‌دهند؛ بنابراین، اجزاء چیزی که نمو می‌یابد پیوسته جای بیشتری می‌گیرند و اجزاء چیزی که ذبول می‌یابد پیوسته جای کمتری می‌خواهند. ارسطو سه شرط برای نمو ذکر می‌کند که عبارتند از: اولاً، هریک از اجزاء مقداری که نمو می‌کند خود نیز بزرگ‌تر می‌شود؛ مثلاً اگر گوشت است که نمو می‌کند، هریک از اجزاء گوشت بزرگ‌تر می‌شود. ثانیاً، نمو با پیوستن چیزی حاصل می‌شود. ثالثاً، چیز که نمو می‌کند خود حفظ می‌شود و باقی مِهم‌اند؛ زیرا درحالی‌که چیز معروض کون یا فساد مطلق خود باقی نمی‌ماند، چیز که نمو می‌کند یا استحاله می‌یابد در طی استحاله یا در طی نمو با ذبول در این‌همانی خود باقی می‌ماند. ارسطو در کتاب دوم از رساله کون و فساد، به دو سؤال اساسی پرداخته است: اول آنکه آیا عناصر چهارگانه واقعاً وجود دارند و وجود ازلی دارند یا اینکه آن‌ها حادثه هستند. نحوه به وجود آمدن آن‌ها چگونه است و آیا از یکدیگر به وجود می‌آیند یا اینکه از یک عنصر نخستین به وجود می‌آیند. پاسخ اولیه ارسطو این است که اولاً، عناصر فقط به‌صورت تعینات ماده نخستین وجود دارند و ثانیاً، عناصر به‌صورت مستدیر از یکدیگر به وجود می‌آیند و ازاین‌رو هیچ‌کدام مقدم بر دیگری نیستند. ارسطو تعبیر عناصر را برای شکل‌دهنده اجسام، یک تعبیر مجازی دانسته و نسبت آن را شبیه به حروف برای کلمات دانسته است. فیلسوفان پیش‌سقراطی معتقد بودند که ماده‌یی که زیرنهاد اجسام محسوس است، امری مادی است و مجموع آن‌ها یعنی آب، خاک، هوا و آتش را به‌عنوان مبادی و عناصر موجودات لحاظ کرده‌اند. ارسطو معتقد است که باید ماده‌یی را مبدأ و نخستین بدانیم که اولاً، مفارق نباشد و ثانیاً، زیرنهاد اضداد باشد. ارسطو علل اربعه را به عنوان علت کون و فساد میداند و می‌گوید: تعداد و ماهیت مبادی هر کونی با مبادی «چیزهای نخستین و ابدی» برابر و در جنس با آن‌ها یکسان هستند. از این لحاظ، مبدئی به عنوان صورت در هر کونی وجود دارد و ماده که به عنوان قوه محض و قابل اضداد هست و نیست است چیزی است که در چیزهای قابل کون هم می‌تواند نباشد. این علت مادی معین می‌کند که چیزی در زمانی باشد و در زمانی نباشد، اما ماده به‌تنهایی باعث پیدایش نمی‌شود، چون طبیعت آن، فعل پذیری و حرکت پذیری است، پس نیاز به علت دیگری دارد که در اینجا ارسطو علت صوری را وارد می‌کند. به‌صورت به عنوان محرک است، اما حرکت ابدی است؛ درنتیجه کون هم به‌صورت مستمر و ابدی خواهد بود؛ زیرا در همه چیزها طبیعت همواره متوجه بهترین است و «بودن» بهتر از «نبودن» است. امام لازمه استمرار حرکت و کون آن است که جسمی ‎باشد و همواره هم متحرک باشد و هم محرک و آن علت نهایی است. ارسطو حرکت خورشید در آسمان قرب و بعد اجسام به آن را علت کون و فساد تلقی می‌کند؛ به این معنا که هرچه اجسام به خورشید به عنوان علت نهایی نزدیک باشند کون حاصل می‌شود و هرچه که دورتر باشند فساد حاصل می‌شود. ارسطو در رساله کون و فساد از ضرورت کون و فساد در طبیعت سخن گفته و لازمه دوام و بقا طبیعت را در کون و فساد دانسته است. همه‌چیز هرچه قدر که به مبدأ کمال خویش نزدیک‌تر باشند از نظر ارسطو کامل‌ترند و درنتیجه، دوام بیشتری دارند.
اعتدال طلايی ارسطو در تحليل ابونصر فارابی
نویسنده:
زهره توازيانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از مجموع نظرياتي که در علم اخلاق مطرح شده‌اند، نظريه اعتدال ارسطويي بيشترين اقبال را در ميان متفکران مسلمان و از جمله فارابي که مؤسس فلسفه اسلامي محسوب ميشود، داشته است. مسئله اين است که آيا فارابي در طراحي نظام اخلاقي خويش به صرف تقليد و بيان و شرح و بسط نظر ارسطو بسنده کرده يا اينکه او نيز خود در زمينه اخلاق صاحب رأي و نظر مستقل بوده است؟ نوشتار حاضر پي آن است تا با ارائه گزارشي مستند از آراء فارابي در حوزه اخلاق نشان دهد که با وجود تأثير انکارناپذير ارسطو بر انديشه او در شکلگيري بعضي از عناصر فکري فارابي در حوزه اخلاق از جمله غايت نهايي دانستن سعادت و تمسک به نظريه حدوسط در فضايل و طرح فضايل چهارگانه مورد عنايت ارسطو، اما او در همة اين مسائل نيز به شرح و بسط اکتفا ننموده و نظريات خاص خود را ارائه نموده است. فارابي بطور مشخص سعادت را از حد يک مفهوم صرف اخلاقي با کاربردي فردي، به حوزه اجتماع و مدينه کشانده و آن را اساس نظامهاي سياسي مبتني بر فضيلت قلمداد نموده است و شاخصهاي کاملاً ديني را در اين حوزه وارد نموده و بخوبي از تبيين آن برآمده است؛ هر چند که انديشه وي در اين زمينه نيز خالي از نقد نميباشد. اما آنچه فارابي را در حوزه اخلاق در جرگه ارسطوئيان قرار ميدهد، مسئله طرح حدوسط در تعيين فضايل اخلاقي و بعنوان يک ضابطه در اين تعيين است که نوشتار حاضر با تکيه بر اين مسئله ميخواهد نشان دهد که چگونه فارابي نظام اخلاقي خويش را با عناصر برگرفته از سنت ارسطويي سامان داده است و نتايج اين تلاشها در حد مقدور در اين مقاله به تصوير کشيده شده است که حاصل آن اثبات ادعاي مذکور ميباشد.
صفحات :
از صفحه 9 تا 40
نقد فیلیپا فوت برعقلانیت عملی کانت
نویسنده:
حمیده افلاطونی؛ مجید ملایوسفی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از زمان ارسطو عقل عملی یا فرونسیس ، یعنی فضیلت مندانه عمل کردن. چنین معنایی برای این واژه تازمان هیوم باقی بود، اما هیوم باتاکید بر نقشی که امیال، انگیزه ها وانفعالات ما، هنگام اتخاذ تصمیمات اخلاقی ایفامی کنند، بر نقش امیال ونگیزه ها وعوامل روان شناسانه در عقل عملی، تاکیدکرد.کانت بعدازهیوم، بواسطه ویژگی هایی که برای عقل عملی ذکر کرد، همچون خودبنیادیِ آن واهمیت بیشتر قائل شدن برای اراده، تعریف جدیدی از عقل عملی ارائه داد که آراء هیوم را دراین مساله با چالش های جدی مواجه ساخت؛ وی تلاش زیادی کردتا نقش امیال وانگیزه های روانشناسانه را ازحوزه تصمیم اخلاقی حذف کند؛ اماتلاشهای کانت وپیروانش برای بنا نهادن وجدان اخلاقی صرفاً بر مبنای عقل واراده، راه به جایی نبرد وهمچنان انتقادات مهمی به تفسیرصرفاً عقلانیِ کانت از عقل عملی وارد است. درعصرحاضر، عده ای از فیلسوفان اخلاق از جمله خانم فیلیپا فوت وفیلسوفان نوارسطویی دیگر، ضمن نقد وردّ تفسیر کانتی از عقل عملی با ارائه تعریفی جدید از عقلانیت عملی، تلاش دارند تا بین عقل وسایرمنابع انگیزشی ازجمله امیال وانگیزه ها، دراتخاذتصمیم صحیح اخلاقی سازش ایجاد کنند. دراین مقاله به بررسی انتقادات برخی فلاسفه برکانت درباب عقل عملی، پرداخته می شود.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
بررسی و مقایسه‌ی فضیلت گرایی ابن مسکویه و مایکل اسلوت
نویسنده:
محسن حبیبی؛ علی صادقی نژاد
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اخلاق فضیلت­‎گرا یکی از نظریات اخلاق هنجاری است که بجای تاکید بر وظیفه‎گرایی یا سود گرایی بر فضیلت‌مندی فاعل اخلاقی تاکید می­کند. ابن­مسکویه در فضیلت­گرایی تحت تاثیر ارسطو، و مایکل اسلوت متاثر از آراء هیوم است. مقایسه ی این دو نظریه نشان دهنده ی نقاط اشتراک و افتراق دو قرائت متفاوت از فضیلت گرایی است. نقش سعادت گرایی در اخلاق فضیلت یکی از این نقاط افتراق است. ابن مسکویه با تاکید بر سعادت گرایی و اسلوت با نفی آن به تبیین فضیلت گرایی می پردازد. عقل گرایی نیز در حالی که جایگاهی اساسی در نظریه ی ابن مسکویه دارد، در دیدگاه اسلوت که یک عاطفه گراست، فاقد چنین جایگاهی است. در مجموع نظریه ی ابن مسکویه به خاطر تاکید بر سعادت و عقلانیت، منسجم تر و منطقی تر است. تاکید اسلوت بر عاطفه گرایی از نقاط ضعف نظریه ی وی است که تالی های فاسدی به همراه دارد.
صفحات :
از صفحه 27 تا 44
توازن روح و جسم در مدار تربیت اسلامی: نگرشی تطبیقی با مکاتب دیگر
نویسنده:
محمد شریفانی، محسن قمی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایه‌ی نظام تربیتی هر مکتب اخلاقی، بر جهان‌بینی آن مکتب بنا شده است که مهم‌ترین جزء این جهان‌شناسی نیز، انسان‌شناسی آن مکتب است. مکاتب غیرالاهی بر مبنای فهم خویش از انسان، گاهی به سمت توجه تام به ارزش‌های مادی گرویده‌اند و گاهی در ورطه‌ی غفلت از مادیات و فرو افتادن در ماورا افتاده‌اند؛ گاهی نیز به نوعی تعادل - البته غیرمتکی به ارزش‌های الاهی- رسیده‌اند. در این میان، نظریه‌ی اخلاقی تربیتی اسلام بر انسان‌شناسی دوبعدی بنا می‌شود؛ به این بیان که انسان را مرکب از دو ساحت وجودی روح و جسم می‌داند و البته اهتمام ویژه را متوجه روح می‌کند. این مقاله به بیان بخشی از این انسان‌شناسی، یعنی قرار گرفتن دوگانه‌ی روح - جسم به عنوان موضوع و محطّ تربیت انسان و مقایسه‌ی آن با مکاتبی می‌پردازد که در این زمینه حرفی داشته‌اند و مورد توجه قرار گرفته‌اند. در پایان نیز نتیجه می‌گیرد که در عین دوگانگی روح و جسم و تأثیر و تأثّر متقابل این دو بر یکدیگر، اصالت با روح است و نقش کلیدی را در تربیت انسان بازی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 137 تا 162
بازخوانی نظریه فطرت به مثابه معیار فعل و گزاره اخلاقی
نویسنده:
مهدی فدایی، رضا برنجکار
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در نظام الاهیاتی اسلام، می توان مدعی دیدگاهی شد که در آن، انسان واجد فطریاتی است که اقتضای هدایت او در مسیر حرکت به سمت خدا را دارند. این نظریه مستلزم جهت داری ذاتی وجود انسان در امر ادراک و شناخت (خصوصاً شناخت خداوند) است. این نوع شناخت خاص انسانی درشؤون اخلاقی او تأثیرگذار است. این مقاله بر آن است تا به نظریه فطرت به عنوان معیار فعل و گزاره اخلاقی بپردازد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 46
مفاهیم اخلاقی معیار از منظر قرآن کریم
نویسنده:
عباس صالحی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خراسان رضوی: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم شعبه خراسان رضوی مرکز پژوهشهای علوم اسلامی و انسانی,
چکیده :
نظام‌های اخلاقی طبقه‌بندی‌های گوناگون از مفاهیم اخلاقی دارند. پرسش این جستار آن است که قرآن کریم چه طبقه‌بندی از مفاهیم اخلاقی را مطرح می‌کند؟ در این نوشتار دو اصل بنیادین مطرح شده است که دیگر مفاهیم اخلاقی به آن بازگشت داده می‌شوند. نخست اصل عدالت است که بسامدی بس متکثر و متنوع در قرآن کریم دارد و از آن تفسیرهای گوناگون شده است. اما به نظر می‌رسد که عدالت در منطق دینی، به‌معنای آن است که آنچه بر خود نمی‌پسندی، بر دیگران هم مپسند و با این تفسیر، بسیاری از مفاهیم اخلاقی دیگر را می‌توان به «عدالت» بازگرداند. اصل دوم بنیادین، اصل «احسان» است. این اصل مرجع مفاهیم اخلاقی چون عفو، ‌انفاق، ایثار و ... است. در این تفسیر از منطق اخلاقی قرآنی، ‌عدالت و احسان دو مرجع مفاهیم اخلاقی‌اند. هر چند عدالت کف رفتار اخلاقی را تعریف می‌کند و احسان، ‌اوج آن را.
صفحات :
از صفحه 4 تا 29
چگونگی ارتباط میان بایدهای اخلاقی و است های علمی و فلسفی از دیدگاه اندیشمندان معاصر و علامه طباطبایی
نویسنده:
عبدالمجید طالب تاش
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انجمن علوم قرآن و حدیث ایران,
چکیده :
در اروپا، پیرامون گونه ارتباط میان علم و دین و به تبع آن چگونگی ارتباط علم با اخلاق و خاستگاه باید و نبایدهای اخلاقی گرایشی به وجود آمد که از هیوم فیلسوف اسکاتلندی آغاز شد. جداانگاری حوزه های علم و اخلاق بسامد داعیه هایی بازنگرانه نسبت به رابطه خداوند با جهان است که گزاره های دینی و اخلاقی را برخاسته از احساسات درونی انسان به شمار می آورد و جداافکنی آن از واقعیات عینی و خارجی را پی گیری می کند. از این نظر گاه عقل در کشف گزاره های اخلاقی ورود ندارد. زیرا منطقی نبوده و مسئول صحیح و غلط نیستند. هر چند این گرایش مورد پذیرش اندکی از اندیشمندان مسلمان نیز واقع شده است، اغلب نزدیک به اتفاق اندیشمندان مسلمان با این تفکر مخالفت ورزیده اند و در نادرستی آن به استدلال پرداخته اند. این گروه بر این باورند که هر چند اخلاق از علم و فلسفه زایش منطقی نمی یابد، اما اصولا ارائه یک گزاره اخلاقی بدون پشتوانه حقیقت عینی امکان پذیر نیست. از نظر اندیشمندان مسلمان میان بایدهای اخلاقی و هست های علمی و فلسفی ارتباط تقدمی و تاخری وجود دارد؛ به این معنا که انسان پس از آگاهی نسبت به حقیقت علمی و نفس الامری به کمک عقل نظری، راه رسیدن به آن حقیقت عینی را در عالم واقع با استمداد از عقل عملی کشف می کند. آن گاه در قالب گزاره های توصیه ای و بایدهای اخلاقی بیان می کند. این گروه در حقیقت تولید ارزش از دانش را نه به معنای تولید منطقی که مبتنی بر دو گزاره یکی علمی و دیگری اخلاقی دانسته اند. از منظر آنها عقل عملی به عنوان یک ابزار پسینی از نیروی عقل نظری به عنوان ابزار پیشینی استمداد می جوید و به توصیه های اخلاقی دست می یابد و در قالب بایدها و نبایدها ارائه می دهد و این همان ارتباطی است که میان علم و فلسفه با اخلاق وجود دارد. چرا که عقل عملی بدون علم و اندیشه نمی تواند حکمی را اعتبار و صادر نماید.
صفحات :
از صفحه 79 تا 98
حکماى اسلامى و قضایاى اخلاقى
نویسنده:
محمدصادق لاریجانى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
افعال آدمى به حسن و قبح متصف مى‏ شود، اما این حسن و قبح ‏چیست و قضایایى که بر آنها مشتمل‏ اند، چه ماهیتى دارند، از مسائلى است که ذهن فیلسوفان را قرنها به خود مجذوب ساخته ‏است. از زمان سقراط حکیم و حتى فیلسوفان قبل از سقراط مساله حسن و قبح افعال به طور قابل اعتنایى مطرح بوده و ارسطو دو کتاب عمده در باب اخلاقیات تدوین نموده است: کتاب «اخلاق‏»، [Ethics] که اخلاق نیقوماخس هم خوانده ‏مى‏ شد؛ و «اخلاق‏» اودموس، [Eudemian Ethics]. متکلمان‏ اسلامى این مباحث را با شدت هر چه تمامتر دنبال کرده‏ اند و آثار فراوانى از خود به جاى گذاشته‏ اند. در این مقاله پیرامون این موضوعات بحث می شود: توضیح افعال، تفاسیر برخی فلاسفه در مورد افعال و رفتار، قضایای اخلاقی و موضوع حسن و قبح.
  • تعداد رکورد ها : 29