آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

آثار مرتبط با شخصیت ها | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 54
بررسی مبانی فضایل فکری با تاکید بر آراء لیندا زگزبسکی
نویسنده:
فرخنده دیسناد ، سیدجلال هاشمی ، سیدمنصور مرعشی ، مسعود صفایی مقدم
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«فضایل فکری» ویژگی‌های پایدار نفس هستند که در دستیابی به معرفت به کار می‌آیند در رویکرد نوینِ معرفت‌شناسی فضیلت‌محور، بر ارزش معرفتی فضایل فکری بسیار تأکید شده است. معرفت‌شناسان فضیلت‌محور معتقدند که جایگاه شناختی یک باور ویژگی‌های معینی (فضایل فکری) از عامل است و در فرآیند معرفت تنها با کاربرد آن‌ها می‌توان به حقیقت دست یافت. با وجود این در بینِ نظریه‌پردازان آن در خصوص ماهیت عمومی فضایل فکری اختلاف‌نظر وجود دارد، به‌گونه‌ای که برخی، همچون سوسا آن را قوای معرفتی می‌دانندکه افراد در اثر کاربردِشان به نحو قابل‌اعتمادی می‌توانند باورهای صادق به دست آورند و برخی دیگر چون زگزبسکی آن‌ها را خصوصیات شخصیتی فکری دانسته که زیر مجموعه‌ای از فضایل اخلاقی‌اند. این مقاله درصدد است با رویکرد تحلیلی از منظر هر دو نگرش به ماهیت فضایل فکری بنگرد. در حالی که وثوق‌گرایان شناختی، فضایل فکری را نوعی توانایی‌های شناختی طبیعی تلقی می‌کنند؛ تحلیل‌ها نشان می‌دهند که تا جایی که مفهوم تحسین در تحلیل شناختی عامل‌ها ضروری است، و برخورداری از فضیلت و توسعۀ آن عمدتاً خارج از کنترل عامل شناختی است، نظریۀ فضیلت به عنوان مهارت، و فهم فضیلت‌ها به عنوان توانایی‌های شناختی طبیعی را بهتر که رد کنیم و بپذیریم رویکرد شخصیت‌محور با قائل شدن دو مؤلفۀ انگیزش و قابلیت اعتماد برای فضایل فکری و وجود فضیلت به‌عنوان یک ویژگی شخصیتی قابل تحسین که به میزان کافی تحت‌کنترل عامل شناختی است، تبیین مناسب‌تری از ماهیت فضایل فکری باشد.
صفحات :
از صفحه 213 تا 229
تأثیرپذیری معرفت از مؤلفه های غیر معرفتی از دیدگاه لیندا زگزبسکی
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه تهران,
چکیده :
معرفت از مهم ترین دستاوردهای بشر در مواجهه با پدیده ها و حقایق هستی است که با توانایی شناختی خویش به آن دست می یابد. در طول تاریخ فلسفه همواره این دغدغه وجود داشته است که آیا باورهای انسان از ساحت های غیرمعرفتی وی و نیز عوامل بیرونی تأثیر می پذیرد یا خیر و اگر چنین است، آیا به لحاظ معرفتی امری مقبول است یا باید عامل را از این تأثیرات آگاه کرد و او را از این تأثیر برحذر داشت. زگزبسکی، از معرفت شناسان جدید است که بیشتر با نظریه معرفت شناسی فضیلت محور شناخته می شود، وی در فرایند نظریه پردازی خود از تأثیر برخی عوامل غیرمعرفتی سخن می گوید که به مثابه بنیان معرفت به شمار می روند. عواطف و احساسات، فضایل و رذایل، اراده انسان و زمینه های اجتماعی از جمله مهم ترین این عوامل هستند که وی از آنها نام می برد و نظریه خویش را نیز بر همین موارد بنا می نهد. در مقاله به بررسی این عوامل و فرایند تأثیر آن ها بر سامان یافتن معرفت می پردازیم.
صفحات :
از صفحه 623 تا 652
نقدی بر نظریۀ «کارکرد درست» پلنتینگا از منظر زاگزبسکی
نویسنده:
نرگس نظرنژاد
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
مقاله حاضر نقد یکی از قرائت های معرفت شناسی فضیلت است از منظر قرائت دیگر: نقد قرائت پلنتینگا از منظر قرائت زاگزبسکی. زاگزبسکی بر اساس تعریفی که از معرفت ارائه می دهد و نقشی که برای اراده و آگاهی در عمل فضیلت مندانه قائل است و با توجه به یکسان دانستن فضیلت اخلاقی و فضیلت معرفتی، نظریه معرفت پلنتینگا را به چالش می کشد. به اعتقاد زاگزبسکی، نظریه «کارکرد درست» پلنتینگا از وثاقت گروی صریح بهتر است و می توان آن را به گونه ای تفسیر کرد که به نظریه معرفت خود وی شبیه گردد و اطلاق معرفت شناسی فضیلت بر آن پذیرفتنی تر به نظر آید، اما با توجه به پیش فرض های معرفت شناختی پلنتینگا و تصویر ماشین واری که از معرفت ارائه می دهد، نظریه «کارکرد درست» وی، در تحلیل نهایی، به دلیل غفلت از عنصر اراده و آگاهی، نمی تواند نوعی معرفت شناسی فضیلت محسوب گردد.
صفحات :
از صفحه 165 تا 191
بررسی تطبیقی نظریۀ ملاصدرا در باب فضایل معرفتی عقلی با نظریۀ زگزبسکی و پلانتینگا (با تأکید بر کارکرد قوۀ معرفتی کسب باورهای دینی)
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه، علی علم الهدی، جلال پی کانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مقایسۀ نظریۀ معرفت‌شناختی ملاصدرا با نظریۀ معرفت‌شناختی فضیلت‌گرایانه معرفت‌شناسانی مانند زگزبسکی و پلانتینگا، می‌توان استنباط کرد که نظریه ملاصدرا جزو نظریه‌های معرفت‌شناختی مبتنی بر فضیلت قرار می‌گیرد. پلانتینگا به فضیلتمندی قوای مولد باور و زگزبسکی علاوه بر آن به تأثیر کارکرد قوای اخلاقی (فضایل اخلاقی) بر کارکرد قوای عقلانی در تولید معرفت توجه کرده است. در واقع هر یک از ایشان به وجهی از مؤلفه‌های مؤثر بر ایجاد و شکل‌گیری باور توجه کرده‌اند و از این‌رو نظریۀ کامل و بدون اشکالی نیستند. اما ملاصدرا در نظریۀ معرفت‌شناختی خویش به فضیلتمندی قوای مولد باور، تأثیر عملکرد قوای اخلاقی بر قوای عقلانی، کارکرد متناظر آنها در تولید باور و فرایند مؤدی به صدق باور توجه کرده است. پلانتینگا اعتقاد دارد فقط قوای مولد باور موجب تولید باور هستند، زگزبسکی و ملاصدرا نیز تولید و ایجاد باور را به قوای مولد باور نسبت می‌دهند، اما معتقدند قوای اخلاقی، بستر و زمینه مناسب شکل‌گیری باور صادق را مهیا می کنند. ملاصدرا علاوه بر قوای مولد باور و قوای بسترساز، دو فرایند اعتماد‌پذیر و مؤدی به صدق وحی و الهام (که باورهای صادق و معتبر تولید می‌کنند) را پیش می‌نهد.
صفحات :
از صفحه 483 تا 514
مقایسه‌ی نظریه‌ی اعتمادگرایی آلستون و پلانتینگا (با تأکید توجیه بر باورهای دینی)
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه، علی علم الهدی، جلال پی‌کانی، سعید رحیمیان
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
نظریه‌ی روال باورساز تجربه‌ی دینی ویلیام آلستون و نظریه‌ی کارکرد صحیح آلوین پلانتینگا جزء نظریه‌های اعتمادگرایانه‌اند. مشخصه‌ی اصلی و وجه تمایز نظریه‌های اعتمادگرایانه از سایر نظریه‌های برون‌گرایانه در این است که این نوع نظریه‌ها مؤلفه‌های اصلی نظریه‌های برون‌گرایانه و درون‌گرایانه را با هم جمع نموده‌اند و ازاین‌رو، مبرّا از اشکال‌های وارد بر نظریه‌های درون‌گرایانه‌اند و باورهای صادقِ بیشتری را به دست می‌دهند. آلستون و پلانتینگا با استفاده از این رویکرد، روش معتبری را برای حصول باورهای دینی صادق پیش نهاده‌اند. البته این دو نظریه در مقایسه با هم، تفاوت‌های مهمی دارند که آن‌ها را از هم متمایز می‌نماید. براساس نظریه‌ی روال باورساز تجربه‌ی دینی، فاعل شناسا با استفاده از فرایند درخور اعتماد تجربه‌ی دینی، می‌تواند به باورهای دینی صادق دسترسی داشته باشد، امّا براساس نظریه‌ی کارکرد صحیح فاعل شناسا، با به کارگیری حسّ الوهی می‌تواند باورهای دینی صادق را به دست آورد. البته تعداد باورهای دینی صادقی که از فرایند باورساز درخور اعتماد به دست می‌آید بیشتر از تعداد باورهای دینی صادقی است که از کارکرد صحیح حسّ الوهی حاصل می‌شود، زیرا از طریق روال باورساز، فاعل شناسا مجموعه‌ای از باورهای دینیِ صادقِ منسجم را کسب می‌نماید، امّا از طریق به‌کارگیری حسّ الوهی، فاعل شناسا فقط باور به وجود خدا را می‌پذیرد. در نظریه‌ی آلستون، مؤلفه‌ی مؤدّی‌به‌صدق بودن با تبیینی پیشینی، جای‌نشین مؤلفه‌ی توجیه شده است و همچنین فاعل شناسا دو شرط درون‌گرایانه‌ی باور، یعنی آگاهی و هنجارمندی را رعایت می‌نماید، ولی در نظریه‌ی پلانتینگا، مؤلفه‌ی ضمانت با تبیین پسینی، جای‌نشین مؤلفه‌ی توجیه شده و فاعل شناسا فقط ملزم به رعایت شرط هنجارمندی از شروط درون‌گرایانه است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 24
نظریۀ انگیزش الهیِ زاگزبسکی دربارۀ نسبت دین و اخلاق
نویسنده:
شیما شهریاری، محسن جوادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه املام صادق (ع),
چکیده :
نظریۀ انگیزش الهی نظریه ‏ای است اخلاقی با بنیاد الهیاتی که در تلاش است، با خوانشی نو–ارسطویی و انگیزش–محور، نسبت بین دین و اخلاق را در چارچوب الهیات مسیحی تبیین کند. این نظریه که لیندا زاگزبسکی آن را مطرح کرده است، گونه ‏ای نو از اخلاق فضیلت‏مدار را عرضه می‏ کند که در آن انگیزه ‏های الهی، به خصوص انگیزۀ عشق، بنیادِ حیات و زیستِ اخلاقی ‏اند و این انگیزه ‏ها هم به لحاظ وجودشناختی و هم به لحاظ تبیین‏ شناختی پایۀ تمام اوصاف و ارزش‏ های اخلاقی در نظر گرفته می‏ شوند. این نظریه برای پیش‏برد مقصد خود از پنج گام بهره می برد. در گام اول تشخص خدا را اثبات می ‏کند. در گام دوم نشان می ‏دهد که خداوند از عالی‏ترین فضایل و انگیزه ‏ها بهره ‏مند است. در گام سوم انگیزۀ خداوند در فعل خلقت را انگیزۀ عشق معرفی می‏ کند و آن را پایه ‏ای ‏ترین انگیزۀ الهی به شمار می ‏آورد. در گام چهارم آموزۀ تشبه به خدا را پی‏گیری می‏ کند و بر نقایص جدی این آموزه تأکید می ‏کند. در گام آخر تلاش می‏ کند تا این آموزه را با آموزۀ تجسد مسیح عجین کند و از نقایص آن بکاهد.
صفحات :
از صفحه 25 تا 51
تأثیرپذیری ساحت عقیدتی از ساحت های غیر عقیدتی با نظر به رابطه ی نفس و بدن از دید غزالی
نویسنده:
زهرا (میترا) پورسینا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
یکی از مهم ترین مسائلی که پیش روی معرفت شناسان قرار دارد این است که آیا دستیابی انسان به معرفت تنها از رهگذر قابلیت های معرفتی اش میسر می شود یا حیثیت ها و ابعاد گوناگون وجود انسان در ارتباطی وثیق با ساحت معرفتی اش، آن را از تاثیرات مثبت و منفی خود متاثر می سازند. این موضوع در مقاله ی پیش رو با تکیه بر اندیشه و نظام معرفت شناسی امام محمد غزالی تحلیل و بررسی شده است. در این تحلیل، روابط گوناگونی که میان ساحت های مختلف نفس برقرار می شود و تصویری از این روابط که سیر استکمالی انسان اقتضای آن را دارد مورد توجه قرار می گیرد و نشان داده می شود که این روابط و تاثیراتی که در هر شکلی از آن بر ساحت عقیدتی گذاشته می شود، نه فقط تاثیراتی میان ساحت های نفس، بلکه تاثیر و تاثراتی میان دو جنبه ی اصلی وجودانسان یعنی نفس وبدن نیز هست. بر اساس تاثیر و تاثر متقابلی که غزالی به صورت دوری میان نفس و بدن قائل است، هر فعل بدنی تاثیری در نفس بر جای می گذارد که خود آن تاثیر موجب پدید آمدن فعلی می شود. از آن جا که هر فعلی نشات گرفته از معنایی در درون نفس است، هنگامی که این معنا در قالب فعل تجسم می یابد، آن معنا در درون نفس، جلوه ی بیشتری پیدا می کند و بنابراین بر آگاهی نفس افزوده می شود. این فرآیند با کمک تحلیل های اخلاقی - معرفتی غزالی در بحث شکل گیری فضایل از طریق تکرار افعال مناسب و نیز نقش معرفت بخشی طاعات، تبیین می گردد. بدین جهت، باید گفت که تاثیرات ساحت های غیر عقیدتی نفس بر ساحت عقیدتی را نمی توان بدون توجه به رابطه ی نفس و بدن، مورد تحلیل و واکاوی قرار داد.
صفحات :
از صفحه 155 تا 184
باور دینى و اعتبار آن از منظر آلوین پلنتینگا
نویسنده:
محمدعلی مبینى
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
آلوین پلانتینگا (Alvin Plantinga, 2391)، فیلسوف مسیحى معاصر، نماینده سرشناس مکتب معرفت‏شناسى اصلاح ‏شده است. قائلان به معرفت ‏شناسى اصلاح شده به طریقى نو، مدافع دین گردیده‏ اند. آن‏ها نه دفاع ایمان‏ گرایانه و غیر عقلانى از دین را مى‏ پذیرند و نه استدلال‏ ورزى را براى دفاع عقلانى از دین راه مناسبى مى‏ دانند. این اندیشمندان براى تبیین دیدگاه خود، سراغ مبانى معرفتى غرب در گذشته مى ‏روند و معتقدند که تاکنون بیش‏تر تلاش‏هاى عقلانى براى دفاع از دین در قالب مبناگرایى سنتى که یک دیدگاه رایج و حاکم بر اندیشه غرب است، صورت پذیرفته است. منتقدان به دین نیز با همین پیش‏فرض‏ها به انتقاد از دین پرداخته‏ اند. اما به گفته آن‏ها، این دیدگاه امروزه در معرض انتقادات متعددى است و دیگر نمى ‏توان براساس آن از باورهاى دینى دفاع کرد و یا آن‏ها را مورد حمله قرار داد. مبناگرایان سنتى دایره باورهاى واقعا پایه را بسیار کوچک دانسته، عقلانیت سایر باورها، از جمله باورهاى دینى را منوط به وجود استدلال به نفع آن‏ها مى ‏دانند. قایلان به معرفت‏ شناسى اصلاح شده در نقطه مقابل قرار دارند. آن‏ها مبناگرایى را مى ‏پذیرند، اما براساس معیارى که ارائه مى‏ دهند، ادعا مى‏ کنند که بیش‏تر باورهاى ما، از جمله باورهاى دینى، به نحو واقعا پایه موجه و عقلانى‏ اند و باورهاى استدلالى ما بسیار محدودند. آنچه در ذیل مى‏ آید گزارشى است از دیدگاه آلوین پلانتینگا که در آن ضمن بیان نظریه او در باب «معرفت»، به نوع رویکرد او در معرفت‏ شناسى دینى نیز اشاره مى‏ شود.
چالش اختیار انسان و علم پیشین الهی [کتابشناسی انگلیسی]
نویسنده:
Linda Trinkaus Zagzebski (لیندا زاگزبسکی)
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Oxford University Press,
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: این تحلیل اصلی به بررسی سه راه‌حل سنتی پیشرو برای معضل پیش‌دانی الهی و اراده آزاد انسان می‌پردازد - راه‌حل‌هایی که از بوئتیوس، اوکام و مولینا ناشی می‌شوند. اگرچه هر سه راه‌حل به بهترین شکل‌های شناخته‌شده‌شان رد شده‌اند، سه راه‌حل جدید پیشنهاد می‌شود و زاگزبسکی نتیجه می‌گیرد که علم پیشین الهی با آزادی انسان سازگار است. بحث شامل رابطه بین معضل پیش آگاهی و مشکلات مربوط به ماهیت زمان و رابطه علی است. منطق شرط های خلاف واقع؛ و تفاوت بین حالات معرفت الهی و انسانی. یک ضمیمه معضل پیش‌دانش جدیدی را معرفی می‌کند که مدعی است نشان می‌دهد که دانش پیش‌دانش کل با شهود عمیق درباره عدم تقارن زمانی، کاملا جدا از ملاحظات اراده آزاد، در تعارض است. زاگزبسکی نشان می دهد که تنها طیف محدودی از راه حل ها می توانند این معضل جدید را مدیریت کنند. «معضل آزادی و پیش‌دانش» که سهمی قانع‌کننده در این زمینه است، برای دانشجویان و محققان فلسفه خداباوری و فلسفه دین جذاب خواهد بود.
  • تعداد رکورد ها : 54