جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 23
نقد و بررسى تحلیل معرفت از منظر کیث لرر
نویسنده:
مهدى عبدالهى، محمد حسین‏‌زاده یزدى
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کیث لرر که سرشناس ترین مدافع کنونى انسجام گروى در توجیه است، با اشاره به معانى سه گانه شناخت در زبان انگلیسى و تعیین معناى سوم، یعنى تصدیق برخى اطلاعات به منزله معرفت موردنظر در معرفت شناسى، این تحلیل لغوى را بسنده نمى داند؛ ازاین رو به تحلیل فلسفى حقیقت شناخت پرداخته، برخلاف دیدگاه رایج در معرفت شناسى مغرب زمین، افزون بر سه عنصرِ باور، صدق و توجیه، عنصر چهارمى را با عنوان الغاناپذیرى در کار مى آورد. وى حقیقت صدق را علامت زدایى دانسته، به جاى شرط باور نیز شرط پذیرش به هدف احراز حقیقت و اجتناب از خطا را قرار مى دهد. سپس مقصود از توجیه را داشتن دلیل و شواهد کافى براى پذیرش اعلام مى کند و سرانجام براى فرار از اشکال مشهور گتیه، شرط الغاناپذیرى را به مؤلفه هاى سه گانه شناخت مى افزاید. به اعتقاد نگارنده، عناصر چهارگانه تحلیل لرر اشکالاتى دارند، از جمله اینکه تفسیر صدق به علامت زدایى ناتمام است. در شرط پذیرش نیز میان تصدیق قلبى و تصدیق ذهنى خلط شده است. در شرط توجیه نیز ابهاماتى در کلام لرر مى توان یافت.
صفحات :
از صفحه 31 تا 54
تحليل و بررسي چيستي باور
نویسنده:
محمدحسن يعقوبيان، قاسم پورحسن
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سير مباحث معرفت‌شناسي از تعريف سه‌بخشي افلاطون تا اشکالات گتيه و مباحث معرفت‌شناسي معاصر، به‌تدريج از اهميت باور گذر کرده و بر صدق و بيش از آن بر توجيه متمرکز شده است. اين در حالي است که سرنوشت بسياري از مباحث آن دو مؤلفه، متکي به تحليل دقيق ماهيت باور است. ازاين‌رو مسئله اصلي اين پژوهش، بررسي چيستي باور و اقسام آن، و نيز توجه به نقش متمايزي است که باورهاي متافيزيکي در دستيابي به حقيقت و معرفت دارند. زمينه فلسفي و رويکرد تحليلي اين مقاله، اقسام مختلف باورهاي انسان را مدنظر قرار داده است؛ تنوعي که ناشي از مضمون‌هاي مختلف باورها و مبتني بر غايات و کارکردهاي متفاوت آنهاست که همه آنها لزوماً صدق و حقيقت را دنبال نمي‌کنند و اين امر، خود گوياي تنوع فعل باور در اقسام مختلف آن شده است. در اين پژوهش، با توجه به ماهيت ترکيبي باور، متشکل از دو بعد ذهني و عاطفي، تلاش شده تا نگاه يک‌سويه ديدگاه‌هاي فلسفي و روان‌شناختي به چالش کشيده شود و با نظر به تنوع باورهاي متافيزيکي و نقش بعد عاطفي و داشته‌هاي وجودي باورنده بر حقيقت‌جويي، در کنار سازوارگي شناختي و ذهني نظام باور، اهميت موازي اين دو بعد نمايان گردد.
ارزش معرفت‌شناختی انواع نسبی‌گرایی
نویسنده:
علیرضا حدادی، مهدی حسین زاده یزدی
نوع منبع :
نمایه مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با مرور برخی آثار به ‌نظر می‌رسد، طرد اثبات‌گرایی در علوم انسانی و یا هرگونه سخنی از تکثرگرایی و بومی‌گرایی، ‌فروافتادن در دام نسبی‌گرایی دانسته‌ شده است. خاستگاه این دیدگاه را می‌توان عدم توجه به معانی مختلف نسبی‌گرایی دانست؛ نسبی‌گرایی عموماً به ‌عنوان مفهومی عام در نظر گرفته می‌شود که ریشه در شکاکیت سوفسطائیان داشته و مابعد‌اثبات‌گرایان آن را در ساحت‌های گوناگون بازتولید کرده‌اند؛ به‌طوری‎که انسان، معیار همه ‌چیز بوده و در غیاب حقیقت مطلق، ملزومات معرفت از فردی به فرد دیگر کاملاً تغییر می‌یابد؛ تا جایی ‌که قیاس‌ناپذیری پارادایم‌ها و عدم امکان گفت‌وگو ثمرة طبیعی آن خواهد شد. دقت در ابعاد مسئله، روشنگر این مطلب است که نسبی‌گرایی یک کلّ واحد نبوده و دارای اقسام گوناگونی است. با تتبّع بیشتر این نتیجه حاصل می‌شود که آنچه مشهور به نسبی‌گرایی است، در برخی موارد اساساً دچار اشتراک لفظی با نسبی‌گرایی به معنای افراطی آن گشته و در برخی موارد اعتقاد به چنین آموزه‌ای نه ‌تنها فرو افتادن در شکاکیت نیست، بلکه معقول و از نظر معرفت‌شناختی بلااشکال نیز به‌نظر می‌رسد. نگارندگان با تفکیک و تبیین انواع نسبیت، سعی نموده‌اند همة انواع نسبی‌گرایی قابل تصور در علوم انسانی را در مدل مطلوب پیشنهادی عرضه نموده و هر کدام را از حیث معرفت‌شناختی ارزیابی نمایند.
صفحات :
از صفحه 5 تا 40
مبانی معرفت‌ شناختی عدالت اجتماعی با تأکید بر قرآن کریم
نویسنده:
کاظم سیدباقری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مبانی معرفت‌شناختی در مکاتب فکری، نقش بنیادینی بازی می‌کنند و غالباً تفاوت میان اندیشه‌ها و نظریه‌ها برخاسته از آن مبانی می‌باشد و لذا پردازش آنها امری بایسته است. هدف این نوشتار جست‌وجوی مبانی معرفت‌شناختی عدالت اجتماعی، با تأکید بر قرآن کریم است. در فرضیه بر این امر تأکید شده است که از منظر ادبیات و منطق قرآن کریم، مبانی معرفت‌شناختی عدالت اجتماعی را می‌توان در مواردی چون غایت‌گرایی عادلانه، امکان شناخت پیشینی ـ عقلی عدالت، حکم ذاتی عقل در فهم عدل، تأیید فهم عقلی، عقلایی و فطری انسان‌ها از عدالت رصد کرد و در کنار آنها شریعت نیز یکی از منابع فهم عدالت به شمار می‌آید. این امر با روش تحلیلی- توصیفی، ارجاع به منطق و ادبیات قرآن کریم و بهره از دلیل عقل انجام شده است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 134
واقع‌گرایی، عینیت و شک‌گرایی
نویسنده:
پال موزر، مرتضی فتحی‌ زاده
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
مبناگرایی حداکثری ملاصدرا و توجیه معرفت
نویسنده:
باقر گرگین، نجف یزدانی، علی نصر آبادی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی,
چکیده :
یکی از نظریه­‌های توجیه معرفت که از دیرینه­ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقل‌گرایان و تجربه‌گرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته­ اند. ملاصدرا نیز در معرفت‌شناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفت‌شناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفاً تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهم‌ترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل می­ شود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها می­ پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزاره‌های پایه، محدود بودن گزاره‌های بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح می­ شود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفت‌شناسی در نظر می‌گیرد، به او این امکان را می‌دهد که به پاسخ‌گویی به اشکالات وارده بر گزاره‌های پایه مبادرت ورزد.
صفحات :
از صفحه 67 تا 95
باور صادق موجه
نویسنده:
عبدالرضا آتشين صدف
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
پژوهه,
چکیده :
معرفت شناسان برای معرفت تعریف خاصی ارائه می‌دهند. آنان معتقدند معرفت عبارت است از باور صادق موجه. پیشینه این تعریف به افلاطون باز می‌گردد. افلاطون در رساله منون در چارچوب نظریه معرفت‌شناختی خود تمایز میان معرفت و بارو صادق را در ضمن نظریه «تذکر» مطرح می‌نماید. در این گفتگو سقراط ادعا می‌کند که از زبان غلام تعلیم ندیده‌ای جواب یک مساله هندسی را بیرون می‌کشد. ار آنجا که مساله، هندسی است جواب دادن به آن از طریق مراجعه به حواس ممکن نیست. در نتیجه سقراط ادعا می‌کند که غلام را واداشته است چیزی را به‌یاد آورد که در وجود گذشته خود آن را می‌دانسته است. او می‌گوید این نظریه (تذکر، یادآوری) در میان شاعران و روحانیون بسیار جاافتاده است. بنابر این نظریه، روح در انواع وجودهای قبلی خود همه امور را تجربه کرده است. به این ترتیب، روح به یک معنا همه چیز را می داند اما چون آنها را فراموش کرده است باید به یادش آورد. افلاطون تا آنجا پیش می رود که می‌گوید صرف رسیدن به جواب درست یک مساله به منزله معرفت نیست بلکه در حکم باور صادق است. از نظر وی لازمه معرفت ارائه ادله‌ای است که جواب بر آنها استوار است. او همچنین در رساله ثئایتتوس این تعریف را ارائه می‌کند.
معرفت و باور در جمهورى 7ـ5 (2)
نویسنده:
گیل فاین
نوع منبع :
مقاله , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
چکیده :
معرفت شناسى سابقه اى ديرينه دارد. گرچه با ظهور فلسفه جديد غرب مركزيت و محوريت يافته است اين سابقه كهن، بيش تر و برجسته تر از هر كس، نزد افلاطون يافت مى شود. افلاطون در رساله هاى متعددى از معرفت بحث كرده، به طورى كه رساله تئتتوس كاملا به اين موضوع اختصاص يافته است. او همچنين در رساله هاى منون، فايدون و بالاخره جمهورى ـ كتاب هاى پنجم الى هفتم ـ درباره معرفت سخن گفته است. در رساله تئتتوس از ماهيت و چيستى معرفت بحث كرده است و از اين لحاظ كه همه تعريف هاى ارائه شده در آن رد و نفى شده اند و روى اين نكته تأكيد شده است كه معرفت چه چيزهايى نيست، بحث سلبى افلاطون در معرفت شناسى خوانده و ناميده مى شود. مباحث معرفت شناسى اين رساله در قالب مقاله جداگانه اى به قلم نگارنده اين سطور ارائه مى شود، اما بحث معرفت شناسى افلاطون در جمهورى به اين موضوع پرداخته است كه معرفت به چه چيزهايى تعلق مى گيرد و بالاخره چون متعلق معرفت ـ يعنى مُثُل ـ در قالب قضيه ايجابى معرفى شده است، اين بحث، بحث ايجابى افلاطون در معرفت شناسى خوانده مى شود. مقاله حاضر كه ترجمه فارسى مقاله Knowledg and Belief in Republic V - VII اثر «گيل فاين» مى باشد که به اين بحث مى پردازد.
بررسی تطبیقی نظریۀ ملاصدرا در باب فضایل معرفتی عقلی با نظریۀ زگزبسکی و پلانتینگا (با تأکید بر کارکرد قوۀ معرفتی کسب باورهای دینی)
نویسنده:
اکرم عسکرزاده مزرعه، علی علم الهدی، جلال پی کانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه تهران,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از مقایسۀ نظریۀ معرفت‌شناختی ملاصدرا با نظریۀ معرفت‌شناختی فضیلت‌گرایانه معرفت‌شناسانی مانند زگزبسکی و پلانتینگا، می‌توان استنباط کرد که نظریه ملاصدرا جزو نظریه‌های معرفت‌شناختی مبتنی بر فضیلت قرار می‌گیرد. پلانتینگا به فضیلتمندی قوای مولد باور و زگزبسکی علاوه بر آن به تأثیر کارکرد قوای اخلاقی (فضایل اخلاقی) بر کارکرد قوای عقلانی در تولید معرفت توجه کرده است. در واقع هر یک از ایشان به وجهی از مؤلفه‌های مؤثر بر ایجاد و شکل‌گیری باور توجه کرده‌اند و از این‌رو نظریۀ کامل و بدون اشکالی نیستند. اما ملاصدرا در نظریۀ معرفت‌شناختی خویش به فضیلتمندی قوای مولد باور، تأثیر عملکرد قوای اخلاقی بر قوای عقلانی، کارکرد متناظر آنها در تولید باور و فرایند مؤدی به صدق باور توجه کرده است. پلانتینگا اعتقاد دارد فقط قوای مولد باور موجب تولید باور هستند، زگزبسکی و ملاصدرا نیز تولید و ایجاد باور را به قوای مولد باور نسبت می‌دهند، اما معتقدند قوای اخلاقی، بستر و زمینه مناسب شکل‌گیری باور صادق را مهیا می کنند. ملاصدرا علاوه بر قوای مولد باور و قوای بسترساز، دو فرایند اعتماد‌پذیر و مؤدی به صدق وحی و الهام (که باورهای صادق و معتبر تولید می‌کنند) را پیش می‌نهد.
صفحات :
از صفحه 483 تا 514
  • تعداد رکورد ها : 23