جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1266
فلسفه آزادی از دیدگاه اسلام
نویسنده:
محمدعلی نعمت اللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اما آنچه در این نوشتار به دنبال طرح آن هستیم، صورت اجمالی آن را به نحو مختصر چنین می‌دانیم: - آزادی یک واقعیت و یک حقیقت است . - آزادی یک صفت و عنوان تحصیلی برای انسان است یعنی اینکه انسان چنان است که می‌تواند آزاد باشد، آزادی چیزی نیست که کسی به انسانها بدهد بلکه راه درست تحصیل آن در زمینه فردی و اجتماعی این است که زمینه و موجبات حصول آن بوسیله اخلاق و تربیت فردی و ساختار قانونی و سیاسی اخلاقی حکومت و دولت با مدیریتعلمی و عدالت اجتماعی فراهم باشد. - آزادی "زمینه" و "محصول" ارزشها و فضائل اخلاقی است زیرا اگر انسان کرامت و آزادی خود را از دست بدهد در قبال کرامت از دست رفته خویش هر چه بدست آورد زیان کرده است . - نسبت فرد و اجتماع نسبت مظروف و ظرف است و ممکن نیست در یک ظرف آلوده که پر از فساد و آفت و حق‌کشی است مظروف آن (افراد انسان) سالم بماند. بنابراین عدالت اجتماعی اصل مهمی استکه آزادی را حاوی و شامل است پس آزادی درونی و اخلاقی منهای آزادی و عدالتاجتماعی مانع رشد و سعادت فرد و اجتماع است . - در تعریف ماهیت آزادی و اهداف و مبانی آن در هر مکتب باید چهار اصل زیربنایی مهم را ملحوظ کنیم که عبارتند از : هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی، اخلاق و ارزشهای انسانی، لذا قبل از اینکه آزادی یک مقوله سیاسی اجتماعی باشد مقوله‌ای است که در زمینه انسان‌شناسی و نوع تعریف از انسان مورد بحث قرار می‌گیرد. و آزادی سیاسی اجتماعی میوه‌ای است که از ریشه و زمینه آن چهار اصل مذکور حاصل می‌شود. - آزادی با دو عنصر "ایمان" و "عقل" ارتباط زنده و حیاتی دارد که در صورت جاری بودن دو عنصر ایمان و عقل در زندگی انسان هم به آزادی درونی می‌رسیم و به آزادیهای بیرونی و دوری از اسارت و بندگی. - آزادی کامل و آرمانی در زبان هنجارهای دینی با تعابیر "فالح"، "تقوی" و "کرامت انسان" بیان شده است . - اصل بسیار مهم سیاسی اجتماعی و تربیتی دینی "امر به معروف و نهی از منکر و تواصی به حق و صبر" اگر با زمینه‌سازی درست تعلیم کتاب و حکمت به حاکم و مردم در حیات اجتماعی جاری باشد موجب آزادی واقعی دینی در حکومت اسلامی است . - طالبان آزادی واقعی و حاکمان آزادی‌بخش که نسبت به آزادی اهتمام دارند ساختار سیاسی اخلاقی حکومت و مجاری امور را به گونه‌ای تنظیم می‌کنند که "خواست و نیاز و اندیشه مردم" مورد شناخت قرار گیرد. و در مسیر درست حرکتکند و این از طریق بیان آزاد فکر میسر است . لذا آزادی شعار انسانهای متواضع و محتاج است که خود را فوق حق و اخلاق و قضاوت عمومی و تعدیل و تصحیح نمی‌بینند. - با ملاحظه چهار مبنای اساسی تعریف آزادی دینی که عبارتند از: هستی‌شناسی دینی، انسان‌شناسی دینی، اخلاق و ارشهای انسانی در دین و معرفت‌شناسی سه اصل مهم به عنوان مبادی و اصول موجبه آزادی در اسلام مطرح است که عبارتند از: "اصل ولایت - اصل عبودیت - اصل عدالت . اصل ولایت شاخص نحوه ارتباط انسان با خداوند است که مطابق و ملازم با حریت است ، اصل عدالت (عدالت اجتماعی) شاخص ارتباط انسان با جامعه در قالب قانون و حق است که حاوی و شامل آزادی است .
نقد مبانی فکری جریانهای شبه معنویت معاصر درایران
نویسنده:
صغری سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاز جمله نیازهای غیر مادی بشر نیاز او به معنویات می‌باشدکه به تصریح آیات قرآن فطرت و سرشت انسان نهفته است، همواره او را به سوی بهره‌مندی از امور معنوی سوق می‌دهد. اما نیاز بشر به معنویات در هر زمان با توجه به شرایط آن زمان به شکلی خاص ظهور و بروز می‌یابد. امروزه این نیاز در میان تمام انسان‌ها به ویژه در میان مردمان غرب -که به واسطه مدرنیته میان آنان و دین جدایی افتاده- موجب شده که آنان حریص و عنان گسیخته به دنبال آیینی باشند که عطش فطری آنان را سیراب نماید، چرا که آنان ادیانی چون یهود و مسیح تحریف شده را قادر به فرونشاندن عطش فطری خود نمی‌بینند. در این میان سردمداران غرب برای جلوگیری از گرایش مردم به دین اسلام به اختراع شبه آیین‌های معنوی همت گمارده‌اند و تمام مبانی یک دین اعم از خداشناسی، انسان شناسی، راهنما شناسی و فرجام شناسی را مطابق با اهداف و سلیقه‌ی خود برای این شبه آیین‌ها طراحی نموده‌اند. از میان این شبه آیین‌ها برخی فعالیت گسترده‌تری دارند و در جای جای جهان شعبه‌هایی را جهت تبلیغ خود دایر نموده‌اند، که از جمله آنها می‌توان به اکنکار، یوگا، اشو، رام الله و پائولو اشاره کرد. جالب آنجاست که برخی از این شبه آیین‌ها داعیه دین بودن دارند؛ رهبران این آیین‌ها خود را با عنوان ‌ پیامبران مدرن معرفی می‌کنند و پیروی از خود را عامل سعادت و رستگاری می‌دانند و به تبلیغ نظام جدیدی از محاسبه اعمال و پاداش و جزا به نام کارما‌(تناسخ) اقدام نموده‌اند. اما با بررسی این شبه آیین‌ها مشخص می‌شود که آنان حتی توانایی خلق خدایی شبیه به خدای واقعی را ندارند چه برسد به نظام پیامبران و محاسبه اعمال و پیروی از آنها تنها گول زدن فطرت معنویت خواه و کنار گذاشتن عقل و وجدان است.
بررسی و تحلیل آراء ابوحامد غزالی
نویسنده:
زین العابدین صفوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نوشتار حاضر "شناخت خدا و صفاتش " را در آثار غزالی جستجو می‌کند و عهده‌دار بررسی اندیشه‌های این اندیشه‌ور بزرگ در زمینه خداشناسی است . این جستار کوتاه پس از گذر از مقدمات لازم، براهین اثبات وجود خدا و دلایل و راههای اثبات یگانگی حضرت حق را مورد بررسی قرار داده و به تحلیل اندیشه‌های غزالی در این باب پرداخته است . همچنین در این مقاله نوع نگرش غزالی به صفات حق‌تعالی و مشرب او در اثبات این صفات مورد تحلیل قرار گرفته و حتی‌المقدور اختلافهای موجود در مباحث فوق ریشه‌یابی شده است . نظر به اینکه غزالی از شاخص‌ترین چهره‌های کلام اشعری است و نیز با توجه به اینکه مهمترین نزاع‌های علمی با فلاسفه و معتزله بوسیله او انجام گرفته است ، بررسی نظراتش علاوه بر شناساندن آراء شخصی او آراء متکلمین را در برابر فلاسفه و افکار اشاعره را در مقابل معتزله می‌شناساند و بدین وسیله عملا مبانی نظرات علمی و یا تعصب‌های مذهبی و فرقه‌ای را نیز در لابلای بحثها تبیین می‌کند. گرایشهای عرفانی این متکلم برجسته و رویکرد عمیق او به خداشناسی قلبی در کنار سنگین‌ترین مباحث نظری، این رساله را وادار کرده تا در ضمن بررسی مبانی نظری و استدلالهای عقلی او، از توجه به خداشناسی عملی و "راه دل" نیز غفلت ورزد و لذا می‌توان گفت آشنایی اجمالی با شیوه خداشناسی و عرفا نیز عملا جزء دستاوردهای این گزارش قرار گرفته است . گرچه رسالت این رساله "نقد" آراء ابوحامد را در بر نمی‌گیرد ولی حالت ستیهندگی افکار و نظرات او خود به خود گزارشگر را گاهی از مقام گردآوری به صحنه داوری کشانیده است .
تبیین دیدگاه مارتین بوبر و نقد دلالت‌های آن در تربیت اخلاقی بر اساس دیدگاه سهروردی
نویسنده:
محمود شرفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به تبیین دیدگاه مارتین بوبر و نقد دلالت های آن در تربیت اخلاقی بر اساس دیدگاه سهروردی پرداخته ایم. ابتدا روند تحول فکری بوبر به سه دوره عرفانی، فلسفه تحقق بخشی و فلسفه گفتگویی تقسیم شده است. با بررسی و مقایسه مراحل سه گانه "عرفانی"، "فلسفه تحقق بخشی" و" فلسفه گفتگویی" در اندیشه بوبر به نظر می رسد که در مرحله" عرفانی" رابطه" من و تو" در تفکر بوبر ظاهرمی گردد. اما این رابطه غیر از آن رابطه ای است که بعداً در کتاب " من و تو" مطرح شده است و آن رابطه ای است که در آن طرفین با یکدیگر "وحدت" پیدا نمی کنند، بلکه پس از رابطه هم مستقل باقی می مانند. اما در مرحله دومیعنی رابطه "من و تو"ی مربوط به مرحله "تحقق بخشی" از رابطه " من و تو" ی مربوط به مرحله "عرفانی" متفاوت است زیرا رابطه "تحقق بخشی" نه در لحظه مجزای جذبه عرفانی و جدای از اشیاء، بلکه در"کلیت زندگی" تحقق پیدا می کند و از جهتی نیز با رابطه " من و تو"ی مربوط به مرحله "فلسفه گفتگویی" که در کتاب "من و تو" بیان می شود نیز متفاوت است. زیرا رابطه" من و تو"ی مربوط به مرحله "تحقق بخشی" مانند رابطه" من و تو"ی مربوط به مرحله" عرفانی" در قلمرو "ذهنیت" ، یعنی در"درون فرد" رخمی دهد و نه" بین انسان و دیگری" اما رابطه "من و تو"ی مبتنی برگفتگو در" بین" موجودی با موجود دیگر رخ می دهد.در نهایت این که با توجه به مبانی فلسفی ( وجود شناسی، انسان شناسی، خداشناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی) در اندیشه بوبر، پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی به عنوان هدف غایی، فراهم سازی فرصت برای انتخابی آزاد و اخلاقی ، خودآگاهی و شناخت هویت فردی، رشد و تکامل احساس مسئولیت اخلاقی، برقراری رابطه مطلوب و عبور از پوچ انگاری، به عنوان هدف واسطه ای تربیت اخلاقی از منظر بوبر اشاره شده است، مطابق با اندیشه بوبر، پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی، با تحقق اصل آزادی در اندیشه و عمل، با روش تربیتی زمینه سازی برای فعالیت های خود انگیخته، اصل تحقق خود با روش تربیتی تدریس مبتنی برگفتگوی اصیل، اصل مسئولیت پذیری باروش تربیتی مواجهه مداوم با خود، اصل تعامل موثر اجتماعی با روش تربیتی خود ارزیابی مبتنیبر تعامل، اصل تأثیر متقابل با روش تربیتی تأیید رفتار مطلوب، اصل بهبود موقعیت با روش تربیتی تمهیدی و روش تربیتی الهام گیری از شخصیت های برجسته امکان پذیر است. با توجه به مبانی فلسفی در اندیشه سهروردی و تأکید او بر نفس انسانبه عنوان جوهری ملکوتی و معرفت حضوری به عنوان معرفت حقیقی می توان قرب به حق را تحت عنوان هدف غایی تربیت اخلاقی و خودشناسی را به عنوان هدف واسطه ای از نظر سهروردی در نظر گرفت، مطابق با آثار سهروردی رسیدن به قرب الهی با تحقق اصل تفکر با روش تربیتی درون نگری ،اصل تهذیب نفس (تلطیف سر) با روش تربیتی ریاضت و دوری ار تعلقات دنیوی، اصل مداومت و محافظت بر عمل با روش تربیتی محاسبه نفس، اصل اعتدال با روش تربیتی ضد امکان پذیر است. با توجه به مبانی فلسفی و تربیت اخلاقی سهروردی، می توان گفت: پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی با ویژگی های اخلاقی نظیر آزاد منشی، احساس مسئولیت نسبت به انسان های دیگر و برقراری ارتباط همراه با تواضع از نقاط قوت تربیت اخلاقی بوبر می باشد. همچنین تأکید او بر آزادی انتخاب انسان در موقعیت های گوناگون، توجه به علایق و آزادی فردی و موقعیت های اخلاقی منعطف، تأکید بر انتخاب های اصیل و آگاهانه از دیگر نقاط قوت تربیت اخلاقی اوست. بدیهی است سهروردی، منبع تمام ارزشهای اخلاقی را خداوند متعال می داند. لذا با این حال دیدگاه بوبر در باب تربیت اخلاقی همان دیدگاه نسبیت گرایی اخلاقی است،. لذا مسئله نسبیت در اخلاق از دیدگاه سهروردی مردود است و در واقع طرح مسئله نسبیت در مباحث اخلاقی از منظر سهروردی مساوی با نفی اخلاق است، بنابراین عدم توجه به ارزشهای سنتی، تاکید صرف بر انتخاب شخصی در موقعیت های گوناگون، عدم ارائه معیارهای مطلق در تربیت اخلاقی، عدم ارائه الگوهای اخلاقیدر دستیابی انسان به کمال اخلاقی از نقاط ضعف تربیت اخلاقی مورد نظر بوبر می باشد.
بررسی تطبیقی آرای هستی‌شناختی جلال‌الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی
نویسنده:
محمد حجازی‌فرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش پیش رو، تحقیقی در حوزه ی ادبیات تطبیقی و ناظر بر گستره ی عرفان شرق است که به مقایسه ی آرا و اندیشه های عرفانی مولانا جلال الدین محمد بلخی و جیدو کریشنامورتی می پردازد. این دو،هر کدام نماینده ی فرهنگ و تاریخی متفاوتند. یکی دست پرورده ی محیطی ایرانی ـ اسلامی، زاده ی بلخ، ساکن روم شرقی و تحصیل کرده ی دمشق در قرن سیزدهم میلادی و دیگری عارف معاصر هندی و رشد یافته در بستری که دین هندو و آیین بودا، وجه غالب آن به شمار می رود. در این رساله بعد از معرفی مختصر هندوئیسم، بودیسم و عرفان اسلامی، توضیحی در باب مفهوم هستی شناختی بیان می گردد که دلیل آن رفع ابهام از این اصطلاح فلسفی در عنوان رساله است؛ سپس در ادامه ی بحث به تاریخ زندگی و معرفی آثار دو شخصیت اصلی رساله پرداخته می شود و در پایان، طی فصلی مبسوط، برخی از مقولات بنیادین زندگی انسان، نظیر خدا، زندگی، مرگ و ... از نظرگاه این دو عارف وارسته مورد کاوش، مقایسه و بررسی قرار خواهد گرفت. بدیهی است که این جُستار هم شباهت ها را در بر می گیرد و هم تفاوت ها را؛ لیکن هدف و در واقع نتیجه ی این پژوهش، تبیین مسئله ی تاریخی اشتراک معنی در جهان بینی عرفاست. موضوعی که در اعصار گوناگون،مرزها را در هم شکسته و هرگز محدود به ملت و منحصر به مذهبی خاص نگشته است.
بررسی تطبیقی مفاهیم دینی و عرفانی بگودگیتا با مثنوی مولوی
نویسنده:
جمیله پورحسن حدادان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی‌تردید «بگودگیتا» و «مثنوی معنوی» نه تنها یکی از مهم ترین آثار عرفانی و ادبی آیین برهمنی و عرفان اسلامی بلکه جهان بشری به شمار می روند. آن دو علیرغم اینکه هر کدام به حوزه ی دینی، فکری، فرهنگی، قومی و جغرافیایی خاصی تعلق دارند، از آنجا که از حقیقتی واحد سخن می‌گویند از بسیاری شباهتها و موازنه‌های مفهومی یکسان و شگفت‌انگیزی برخوردارند، هرچند اختلافها و تفاوتهای قابل توجهی هم به چشم می خورد. نظر به اهمیت هر دو اثر و تأثیرگذاری غیرقابل انکار آن دو بر تفکرات دینی و عرفانی بشری به ویژه سرزمین پهناور هند و ایران، این رساله بحث و بررسی و در نهایت مقارنه و تطبیق مباحث مطرح شده در این دو میراث عظیم جهانی را بر اساس کارکرد و شباهتهای قابل قیاس، موضوع پژوهش خود قرار می‌دهد. بر این اساس این رساله در سه فصل تنظیم و تدوین گردیده است: بدین معنی که در فصل اول بعد از مقدّمه‌ای بر هندوئیسم و عرفان هندی و معرّفی اجمالی بگودگیتا، مفاهیم و موضوعات مندرج در گیتا در سه بخش مستقل خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی با زیربخشهای خاص خود مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در فصل دوّم تحقیقی از همین نوع در باب عرفان اسلامی و عرفان مولانا در مثنوی معنوی صورت پذیرفته و همچون گیتا آراء و دیدگاههای مولانا در سه بخش مستقل خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی با زیربخشهای خود به تفصیل مورد بحث و بررسی و امعان نظر واقع می‌شود.در نهایت فصل سوم به مقارنه و مقایسه‌ی مفاهیم مورد اشاره در دو فصل پیشین اختصاص می‌یابد بدینگونه که در بخش اول به مقایسه‌ی کلی دو منظومه‌ی موضوع پژوهش می‌پردازد و بخش دوم بر اساس دو فصل نخستِ رساله در سه زیربخش خداشناسی، جهان‌شناسی و انسان‌شناسی به مقایسه و تطبیق و بیان موارد تشابه و احیاناً موارد اختلاف این دو اثر عظیم و ارزشمند انسانی دست می‌یازد و زمینه‌های درک دقیق و فهم عمیق مطالب و مفاهیم مندرج در آنها را فراهم می‌آورد.
خداشناسی در دعاهای معصومین
نویسنده:
علی دسترنج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این نوشتار، که مشتمل بر یکپیشگفتار و هشتگفتار است ، قطره‌ای از دریای بیکران معرفتمعصومین استکه در پی اندکی جستجو، از شاگردی بی‌بضاعتفراهم آمده است .پیشگفتار ضمن اشاره‌ای اجمالی به اهمیتو شرافتخداشناسی و طریق تحصیل آن، چند نکته را در خصوصمطالباین رساله متذکر میشود.در گفتار اول نقشپیشوایان معصوم در تحصیل شناختمورد بررسی قرار گرفته است .پساز آن فواید و آثار خداشناسی و ویژگیهای عارفان از دیدگاه دعاها در قالبگفتار دوم بیان شده است .برای پاسخ به این سوال که خداشناسی چه ضرورتی دارد؟ گفتار سوم گشوده شده استو ضمن اشاره به ادله کلامی مساله، بر روی حسحقیقت‌جویی و فطری بودن خداجویی تاکید شده استو به همین مناسببحثفطرتطرح و در ضمن آن اشاره‌ای به بحثیقین شده استدر پایان گفتارسوم، شناختخدا به عنوان هدفخلقتمعرفی شده است .گفتار چهارم معنای معرفتو تفاوتآن با علم را مطرح کرده استو گفتار پنجم در پی پاسخی مناسببه این سوال اساسی استکه آیا اصولا شناختخدا امری ممکن است ؟ پساز بحثامکان شناختخدا، این سوال مطرح استکه آیا معرفتامری اختیاری استو انسان میتواند آن را تحصیل کند؟ برای پاسخ به این سوال گفتار ششم منعقد شده است .گفتار هفتم آغاز خداشناسی استکه بحثاثباتوجود خدا را از سه دیدگاه قران، فلسفه و دعاها مطرح میکند.و بالاخره گفتار هشتم مهمترین ویژگی خداوند یعنی یگانگی او را باز سه دیدگاه قرآن، حکمتو دعاها مورد بررسی قرار میدهد و بیستتعبیر مختلفاز دعاها را در بیان جنبه‌های توحید برمی‌شمرد.
خداشناسی فطری از دیدگاه قرآن و حدیث و حکمت متعالیه
نویسنده:
رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله پس از بررسی لغوی و اصطلاحی فطرت و بحث از ادراکات فطری و گرایشهای فطری و بالاخره خداشناسی فطری به نتایج زیر رسیدیم. -1لغت فطرت طبق نظر عامهء مفسرین به معنای خلقت اولیه انسان با ویژگیهای خاص است . -2 اصطلاح فطری در نظر حکمای اسلامی بر خلاف نظر عده‌ای از فلاسفه عقل‌گرای غربی است و آنها معلومات حصولی را بطور فطری قبول ندارند. -3 آنها همچنین معلومات بدیهی و اولیه را فطری می‌دانند اما این معنا از معلومات فطری با ادراکات فطری که ذاتی ذهن است فرق دارد. -4 حکمای اسلامی معلومات فطری را در حیطهء علم حضوری قبول دارند. -5حکمای اسلامی برای انسان پاره‌ای گرایشهای مقدس مثل حقیقت جویی و کمال‌جویی و زیبایی‌طلبی و عدالت‌دوستی و خداجویی و خداپرستی را فطری و ذاتی روح او می‌دانند. -6خداشناسی نیز در نظر حکمای اسلامی فطری حضوری است . -7 نظر قران نیز در مورد معرفت فطری موید نظر حکمای اسلامی است . -8در قرآن خداگرایی و خداشناسی به معنای علم حضوری فطری می‌باشد. -9در روایات اسلامی نیز به فطری بودن خداشناسی تاکید شده است .
حاجت یا عدم حاجت اثبات وجود خدا به استدلال از نظر : الوین پلانتینجا ، جورج ماوردس ، نیکولاس ولترستوف ، سید محمدحسین طباطبائی ، شیخ مجتبی قزوینی
نویسنده:
مجتبی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هرگاه با این مطلب مواجه می‌شویم که برخی فلاسفه امروز دنیا معتقدند شناخت خدا نیازمند استدلال نیست اولین مطلبی که به ذهن خطور می کند اینست که این اعتقاد با دیدگاه اسلام در مورد خداشناسی فطری منطبق است. از طرفی اختلاف اندیشمندان در تعریف و کیفیت فطرت این سوال را ایجاد می کند که منظور فلاسفه جدید با کدام یک از تفاسیری که از فطرت مطرح شده است انطباق دارد اما این تنها فلاسفه غربی نیستند که خدا را بی نیاز از استدلال می‌دانند، بلکه در عالم اسلام نیز گروهی که تحت عنوان مکتب تفکیک شناخته می شوند همین اعتقاد را دارند این مطالب را در کنار این سخن علامه طباطباثی که قرار دهیم که معتقد است قرآن وجود خدا را بدیهی می داند ولی در عین حال وی برای اثبات او ادله ای را مطرح می کند موجب این سوال می شود که اولا اگر وجود خداوند نیازمند استدلال نیست چرا اندیشمندان مسلمان از جمله خود آقای طباطبائی اقدام به استدلال کرده‌اند وثانیا آیا منظور این سه دسته از فطری بودن خدا یکی است یا نه ؟ این واقعیت منشأ اصلی این تحقیق بوده است. نتیجه کار این بود که بین این سه دیدگاه تفاوت فراوانی است و این سه گروه با یکدیگر اختلاف مبنایی از قبیل اختلاف معرفت شناختی و منطقی دارند و برای حل مشکل ناچار باید به مبانی آنان پرداخت. پس ار بررسی معلوم شد اشکال فلاسفه مکتب معرفت‌شناسی اصلاح شده این است که در معرفت شناسی برونگرا هستند. در واقع لازمه معرفت شناسی برونگرا این است که علم یقینی وجود ندارد و باید به احتمال و تخمین بسنده کرد اما اشکال مکتب تفکیک این است که اصلا معرفت شناسی مدونی ندارد و به همین دلیل سخن آنان از انسجام لازم برخوردار نیست در این میان بهترین دیدگاه از آن علامه طباطبائی است که هم به هستی شناسی پرداخته و هم به معرفت شناسی و نیز خداشناسی فطری را با خدا شناسی عقلی جمع نموده است و هر یک را در جای خود ضروری و لازم دانسته است. اما از خلال مطالب فوق روش این تحقیق نیز روشن شد در این تحقیق از روش مقایسه‌ای بهره‌مند شده‌ایم و در این راستا به تحلیل منطقی و ارزیابی دیدگاه‌های مختلف پرداخته‌ایم.
تأثیر عوامل غیر معرفتی در معرفت دینی از منظر صدرالمتألهین
نویسنده:
لیلا شایسته‎رخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت، به معنای باور صادق موجّه و به تعبیر صدرالمتألّهین، صورت علمی حاکی از حقیقت خارجی و مطابق با آن است. معرفت دینی که از مباحث مهم معرفت‌شناسی به شمار می‌آید، معرفتی برگرفته از دین و در مورد دین است که از مسائل بنیادین این نوع از معرفت، مسأله مبدأ و معاد است. یکی از مباحث اساسی در حوزه معرفت دینی، سوال از تأثیر یا عدم تأثیر عوامل غیرمعرفتی در این نوع معرفت و چگونگی تأثیر آن عوامل، بر فرض وجود چنین عواملی است. آگاهی از این عوامل غیرمعرفتی و مکانیسم تأثیر آن‌ها بر شناخت انسان از دین و مسائل بنیادین آن، نقش به‌سزایی در دست-یابی به معرفت دینی صادق نیز در نیل انسان به کمال حقیقی خویش ایفا می‌کند.براساس آراء صدرا، این عوامل به دو قسم مفید یا موثر و منفی یا بازدارنده تقسیم می‌گردد. عوامل غیرمعرفتی موثر بر معرفت که از آن‌ها به فضائل و کمالات اخلاقی و عبادی یاد می‌شود، عبارتند از: تصفیه و جهاد با نفس، ریاضت، حسن خلق، تقوا، خوف و خشیّت، همراهی علم و عمل- عمل صالح، نماز، عبادت، طاعت و اخلاص.عوامل مذکور، باعث ایجاد و رشد و بالندگی معرفت می‌گردد و حجب میان نفس و حقیقت را برطرف نموده، قلب را مهیّای دریافت معارف حقّه می‌سازد. در مقابل، عوامل غیرمعرفتی منفی، که همان معاصی و رذائل اخلاقی است، نظیر گناه، جهل و غفلت، حبّ دنیا، عجب و کبر، حسد، کینه و عشق، پیروی از هوای نفس، ریا، شرک، نفاق، حبّ جاه و مقام، تقلید، حیا و کفر، آرزوهای طولانی و وسوسه، قلب را مکدّر می‌کند و در نتیجه، آن را از تابش نور معرفت محروم می‌گردانند؛ چرا که تنها قلب عاری از هرگونه آلودگی، قابلیّت دریافت نور معرفت را دارد.
  • تعداد رکورد ها : 1266