جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 124
شوپنهاور و گذار از روش استعلایی کانت
نویسنده:
سیدحمید طالب زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
«کانت» با آگاهی از دشواری هایی که معرفت شناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازه ای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش به دست آوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهه همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفت شناختی فراتر رفت و به جای آن به جستجو برای تاسیس بنیانی برای معرفت شناختی پرداخت و این مهم را با روش استعلایی به انجام رسانید. روش استعلایی که به طور عام رسیدگی به شرایط پیشینی امکان معرفت یقینی را محور تحقیق خود قرار داد، اگرچه کاستی های معرفت شناختی را برطرف کرد، اما به نوبه خود به نقاط ضعفی مبتلا بود که بی درنگ اعتراض پیروان کانت را برانگیخت و باعث شد تا در عین وفاداری به او، پیمان شکنی کنند و در عین نزدیکی با وی، فاصله بگیرند. "فیشته" روش استعلایی را به دیالکتیک متحول کرد و "شوپنهاور" با بازگشت مجدد به بارکلی روش استعلایی کانت را ویران نمود. این نوشتار به چگونگی گذار شوپنهاور از روش استعلایی کانت می پردازد و نشان می دهد که شوپنهاور اگرچه شرایط استعلایی کانت را می پذیرد ولی با استدلال های استعلایی کانت -که کانت مدعی است از منابع محض سوژه استعلایی بدست آورده است- مخالف است، همچنین شئ فی نفسه و ابژه تمثل را نیز به چالش می کشد و نهایتا شیوه مستقیم بارکلی را در ایده ئالیسم تجربی برمی گزیند.
صفحات :
از صفحه 9 تا 26
ادراک حسی افلاطون در نظام پارمنیدسی
نویسنده:
سیدابراهیم موسوی
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
برای مدت‌ها رابطۀ ادراک حسی با معرفت از نظر افلاطون به نحوی بر اساس تفکر ارسطویی یا تفکر افلوطینی توجیه می‌شد، اما به‌تازگی آراء دیگری در این باره مطرح است که در آن دریافت اصلی خود افلاطون محل مداقه قرار می‌گیرد. این دیدگاه هنگامی جدی‌تر می‌شود که در مواردی همچون رسالۀ تئه‌تتوس (184 الف تا 187) ملاحظه می‌کنیم که افلاطون برخلاف نظر ارسطو و افلوطین نقشی را برای ادراک حسی در معرفت قائل نیست. هدف از این مقاله برجسته ساختن همین رویکرد است که با ارجاع به مکالمات افلاطون به پیش می‌رود. بدین ترتیب، چنین وجهۀ نظری از سوی افلاطون محور مهمی را در معرفت‌شناسی او ‌شکل می‌دهد که به نظر می‌رسد با تفاسیر قدیم و حتی جدید مغایرت دارد. ما در اینجا بیش‌تر بر وجه سلبی معرفت افلاطونی تأکید می‌کنیم و به وجه ایجابی آن چندان نمی‌پردازیم، هر چند در پی تأکید بر وجه سلبی وجه ایجابی معرفت‌شناسی افلاطونی نیز تا حدودی بررسی می‌شود.
صفحات :
از صفحه 9 تا 26
کیفیت پیدایش و انتزاع مفاهیم کلی
نویسنده:
غلامرضا ابراهیمی مقدم
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دانشگاه باقرالعلوم,
چکیده :
از دیدگاه اکثر فلاسفه اسلامی، منشأ همه مفاهیم کلی ماهوی، صورت‌های جزئی است که از طریق ادراک حصولی یا حضوری به وجود آمده است. وقتی مفهوم کلی را با مفهوم جزئی مقایسه می‌کنیم، این سؤال مطرح می‌شود که ذهن چگونه از موارد محدود و جزئی به شناخت کلی می‌رسد؟ دیگر اینکه چگونه یک مفهوم که در ابتدا بر بیش از یک فرد صدق نمی‌کند، در مرحله ادراک عقلی بر بی­نهایت افراد صدق می‌کند؟ فلاسفه اسلامی برای تبیین این مطلب، نظریات مختلفی ارائه کرده‌اند که دو نظریه معروف در این باب از ابن‌سینا، فیلسوف شاخص حکمت مشاء و ملاصدرا بنیان‌گذار حکمت متعالیه، با اقبال و پذیرش بسیاری از فلاسفه دیگر مواجه شده است. در این مقاله، ضمن بررسی دو نظریه فوق، آرای مختلف فلاسفه اسلامی در این باب بررسی می‌شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 30
بررسی کارکرد هوش مصنوعی ضعیف در اقسام علم و آگاهی با توجه به مبانی معرفت شناسی صدرائیان
نویسنده:
حسین مطلبی کربکندی، محمد بنیانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
با ظهور و پیش‌رفت رایانه‌ها در طی بیش از نیم‌قرن گذشته، همواره این پرسش که رایانه‌ها، به‌مثابه‌ی ابزار تحقق هوش‌مصنوعی ضعیف، تا چه حد می‌توانند واجد خصوصیات ذهن بشر شوند، جایگاه ویژه‌ای داشته است. در این میان، مقایسه‌ی کارکرد ذهن انسان و رایانه برای یافتن پاسخ این مسأله ضروری است. ما در این پژوهش، درصدد بوده‌ایم تا با توجه به مبانی معرفت‌شناسی صدرائیان، به این پرسش پاسخ دهیم. ازاین‌رو در مرحله‌ی نخست، اقسام علم از دیدگاه صدرائیان را بررسی و تدقیق نموده‌ایم و نشان داده‌ایم با این مبانی، رایانه در هیچ‌کدام از اقسامِ علم و آگاهی، دارای عینیت کارکرد با انسان نیست. سپس با توجه به ویژگی‌های تبیین‌شده از هرکدام از اقسام علم، کارکرد رایانه در آن قسم را به‌صورت مجزا تحلیل کرده‌ایم. در نهایت، چنین نتیجه‌گیری نموده‌ایم که هوش‌مصنوعی ضعیف در مطلق علم و آگاهی، دارای «کارکرد ناقص» است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
کیفیت پیدایش معقولات اولى از دیدگاه صدرالمتالهین‏ (ره)
نویسنده:
قاسم روانبخش
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمينی قدس‌سره,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
صدرالمتألّهين برخلاف مشّائيان، كه قايل به جسمانى بودن صور حسى و خيالى بودند و قيام آن ها را به نفس، حلولى مى دانستند، قيام آن ها را به نفس، صدورى مى داند؛ يعنى: نفس در حين مواجهه با خارج، چنين صورت هايى را ايجاد مى كند، نه اين كه از خارج تجريد نمايد و سپس در ذهن حلول كند. بحث معقولات اولی در اینجا ذیل این مباحث دنبال می شود: تجرد صور حسى و خيالى، مقايسه نظريه صدرالمتألهين با ديگر حكما، مقايسه نظريه صدرالمتألّهين با افلاطون، مقايسه نظريه صدرالمتألّهين با مشّائيان، مقايسه نظريه صدرالمتألهين با هيوم، عامل پيدايش معقولات اُولى در ذهن از نظر صدرالمتألّهين، تعارض ابتدايى در عبارات صدرالمتألّهين و حل آن، كيفيت اجتماع شخصى بودن وجود عقلى با كلى بودن آن، جمع بندى نظريه صدرالمتألّهين در باب پيدايش كلى و معقول اول.
استاد مطهری و نقد ایدئالیسم
نویسنده:
عبدالرزاق حسامی فر
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از قرن هفدهم در فلسفه غرب تحولی بنیادی در پژوهش فلسفی روی داد و بحث درباره نحوه شکل گیری شناخت و میزان اعتبار آن محور مسائل فلسفی شد. این تحول در قلمرو فلسفه اسلامی به علت نبود ارتباط میان دو عالم فلسفه اسلامی و غرب با سه قرن تاخیر بازتاب یافت. استاد مطهری به عنوان استاد مبرز فلسفه اسلامی کوشید تا ابتدا با آرای فیلسوفان جدید و معاصر آشنا شود، سپس به نقد و بررسی آن ها بپردازد. یکی از مسائل مورد توجه استاد مساله شناخت بود که در آن دو دیدگاه اصلی در برابر هم قرار دارند: یکی رئالیسم که وجود مابازای ادراکات حسی را در خارج می پذیرد و شناخت حسی را کاشف از خارج می داند؛ و دیگری ایده آلیسم ذهنی که منکر این امر است. علامه طباطبایی و استاد مطهری در اصول فلسفه و روش رئالیسم با دفاع از مبانی رئالیستی فلسفه اسلامی به نقد ایدئالیسم ذهنی یا اصالت تصور از یک سو و نقد مبانی ماتریالیسم دیالکتیک از سوی دیگر می پردازند. دیدگاه استاد مطهری در این کتاب، که در دهه سی نوشته شده است، با آنچه در درس های شرح مبسوط منظومه در دهه پنجاه القا کرده اند قدری تفاوت دارد. ایشان در کتاب نخست ایدئالیسم به معنای اصالت تصور را از حیث انکار واقعیت هم تراز سفسطه می گیرد و فیلسوفان ایدئالیستی چون بارکلی و شوپنهاور را به لحاظ انکار جهان خارج از ظرف ذهن، در کنار سوفسطائیانی چون پروتاگوراس و گرگیاس نام می برد، در حالی که در کتاب دوم تحلیل عمیق تری از مساله شناخت و اثبات جهان خارج به دست می دهد. در این مقاله می کوشیم با ارائه تحلیلی جامع از دیدگاه استاد مطهری در باب شناخت و نقد ایشان بر ایدئالیسم، به نقد و بررسی آرای ایشان بپردازیم.
صفحات :
از صفحه 43 تا 59
رابطه صور مادی و صور علمی در نظریه شناخت ملاصدرا و کانت
نویسنده:
مهدی دهباشی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
یکی از مهم ترین موضوعات پیچیده و بحث بر انگیز شناخت شناسی، چه در فلسفه اسلامی و چه در فلسفه غرب، مساله کیفیت ارتباط ذهن و عین با یک دیگر و به عبارتی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی و مادی است. این مشکل موجب نابه سامانی و تشویش اندیشه فلاسفه در تبیین مطابقت شناخت با عالم خارج شده است. در این مقاله سعی شده است تا بر این اساس دیدگاه ملاصدرا و کانت مورد مداقه و مقایسه قرار گیرد و راه کارهای هریک از آن ها در حل این معضل گزارش شود. با این که در فلسفه ملاصدرا ذهن و عین دو امر وجودی متفاوت فرض شده اند، ولی بنابر نظریه اصالت وجود هر دو در طول یک دیگر قرار می گیرند؛ و علم که خود از سنخ وجود است در تمام مراحل ادراکات حسی، خیالی و عقلی نفس نقش مرآتیت و کاشفیت از عالم خارج را برعهده دارد. ملاصدرا رابط میان جهان خارج و ذهن را ماهیت دانسته است؛ ماهیتی که به خودی خود نه مقید به جهان خارج است و نه مقید به قلمرو ذهن، بلکه در هر قلمرو وجود و در تمام مراحل ادراک ملازم و در معیت با وجود است. وی با خلاقیت نفس در ابداع صور و متعلقات ادراک و پیوند شکاف ذهن و عین، از طریق تشکیک در مراتب وجود، به حق توانسته است مرآتیت و کاشفیت ذهن از عالم خارج را به تصویر کشد. از نگاه کانت شناخت مستلزم دو چیز است: یکی، شهود؛ یعنی آن چه در زمان و مکان به ما داده شده است و دیگری، اطلاق مقولات به آن چه به شهود آمده اند. یکی از شرایط استفاده از یک مفهوم آن است که میان آن مفهوم و آن چه مفهوم بر آن اطلاق شده است شباهتی وجود داشته باشد. مقولات که عاری از محتوای تجربی هستند با هیچ امر تجربی شباهت ندارند. کانت در جهت پیوند این شکاف عمیق میان ذهن و عین به شاکله استعلایی زمان متوسل شده است، این در حالی است که او از یک طرف همچنان قائل به نوعی تقابل قطعی میان پدیدارها و مقولات است و از طرف دیگر به تقابل پدیدار و ناپدیدار هم چنان پایبند است.
صفحات :
از صفحه 53 تا 78
ذهنی بودن زمان در فلسفه ملاصدار
نویسنده:
علی علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی,
چکیده :
در عمده پژوهش هایی که در خصوص زمان در فلسفه اسلامی و تفکر مشایی و صدرایی صورت پذیرفته است عمدتا به مقوله زمان از دریچه بحث حرکت نگریسته شده و معمولا این پژوهش ها درصدد رمزگشایی از نسبت حرکت و زمان با یک دیگر در تفکرات و فلسفه های یاد شده بوده اند. اما در این تحقیق مسئله رابطه زمان با ذهن و این که زمان امری عینی است یا ذهنی دغدغه اصلی است. از همین رو، ابتدا به دو مفهوم متفاوتی که از زمان می توان داشت و معمولا از آن به سلسله زمانی پویا و سلسله زمانی ایستا یاد می شود اشاره شده است و سپس نشان داده شده که مفهوم زمانی در تفکر ارسطویی و مشایی و در تفکر متکلمان یک امتداد متصل و متصرم است و لذا باید پذیرفت نگاه ایشان به زمان به صورت یک سلسله زمانی ایستا است. در گام نهایی این تحقیق، نشان داده می شود زمان به معنای سلسله زمانی ایستا و به صورت یک امتداد متصل در فلسفه ملاصدرا امری ذهنی است و هیچ منشا انتزاع عینی ندارد. لذا این مقاله انگاره معقول ثانی فلسفی بودن زمان در تفکر ملاصدرا را مردود می داند.
صفحات :
از صفحه 105 تا 122
حقیقت ابصار از منظر سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
مهدیه نزاکتی علی اصغری، مرتضی حسینی شاهرودی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران : دانشگاه پیام نور,
چکیده :
سهروردی ادراک بصری را اشرف ادراکات حسی می داند. وی معرفت شناسی اشراقی را با ابصار آغاز می نماید و قاعده اشراقی ابصار را چنان بسط می دهد که ادراکات مراتب بالاتر را نیز دربرمی گیرد، لذا در معرفت شناسی اشراقی نخست باید فعل ابصار را از دیدگاه فلسفی تحلیل و بررسی نمود تا بتوان در نهایت به درک حقیقت علم حضوری اشراقی نائل آمد؛ اما ملاصدرا که بحث های فلسفی خود را بر اساس اصالت و بساطت وجود مطرح می نماید،مبحث ابصار نفس را هم ناشی از بساطت و تجرد و احاطه وجودی نفس می داند. در نظر وی آنچه نفس دریافت می نماید، غیرمادی و از شئونات و تصرفات بالطبع نفس با افاضه قدرت الهی و درنتیجه، مدرکات بالذات نفس می باشدو به تعبیر دیگر، معرفت نفس در حقیقت کشف و نمود، مدرکات باطنی نفس می باشد که در جهان مادی، به صورت ادراک قوا که در حقیقت آلات و معدات ادراک نفس هستند، نمود می نمایند. پس معرفت نفس ناشی از اتحاد آن در قوس صعود و خلاقیت در قوس نزول می باشد.
صفحات :
از صفحه 135 تا 142
حضوری بودن محسوسات
نویسنده:
عسکری سلیمانی امیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی,
کلیدواژه‌های فرعی :
صورت , تجرد علم , وحدت در کثرت نفس , علت فاعلی , رابطه وجودی نفس و قوا , علم اشراقی , تشکیک مراتب نفس , اتحاد نفس و بدن , حکمت اشراق the School of Illumination , حکمت متعالیه , فلسفه مشاء , جسم مرئی , اضافه وضعی , کیف محسوس , کیف نفسانی , ملموسات(فلسفه) , احکام علل اربعه , مغالطه اخذ ما بالعرض مکان ما بالذات (منطق) , عالَم مثال منفصل(مقابل مثال متصل) , مبصرات , معلوم بالعرض((اصطلاح وابسته)، مقابل معلوم بالذات) , معلوم بالذات((اصطلاح وابسته)، مقابل معلوم بالعرض) , متخیله , صورت متخیله(اصطلاح وابسته) , وجود ذهنی(اصطلاح وابسته) , نظریه انطباع(اصطلاح وابسته) , نظریه انشاء نفس(اصطلاح وابسته) , خطاپذیری حس , حیثیت حکایتگری , علت فاعلی و علت غائی , اقسام علم حضوری , وحدت قوای نفس , خطا ناپذیری علم حضوری , ملاک تحقق علم حضوری , ربط آلی , مادی بودن احساس , نقش اعصاب و سلولهای مغز در ابصار , انطباع کبیر در صغیر , حضوری بودن احساس , تقسیم حصری علم به حصولی و حضوری , تقسیم قیاسی وجود , ارتباط حواس با خارج , مرتبه نازله نفس , تأثیر مادی بر مجرد , خطا پذیری علم حصولی , ادراک احول , امتناع ازدحام دو صورت بر یک ماده , علت قابلی , نسبت وجودی نفس با جسم خارجی , وحدت قوای نفس با ابزارشان , حاس بالقوه , قیاسی بودن تقسیم وجود به مجرد و مادی , امکان مجرد بودن مادی ,
چکیده :
فیلسوفان مشاء در مورد محسوسات قائل به انطباع صورت‏های حسی در اندام‏های حسی هستند. و در خصوص ابصار دو رأی از گذشته مطرح بوده است: یکی، خروج شعاع و دیگری، انطباع صورت مبصر در چشم. شیخ اشراق قول به خروج شعاع را نفی مى‏کند؛ چه این که به دلیل امتناع انطباع کبیر در صغیر، انطباع صورت حسی در چشم را منکر است. از این‏رو، در خصوص ابصار معتقد است که نفس علم حضوری به مبصر خارجی مى‏یابد. صدرالمتالهین، رأی شیخ اشراق را نقد مى‏کند و در همه ادراکات حسی مدعی مى‏شود که صور محسوسات به انشاء نفس در عالم مثالِ متصل تحقق مى‏یابند و ادراک صورت مى‏گیرد. اما بر اساس مبانی حکمت متعالیه مى‏توان گفت که ادراکات حسی از نوع علوم حضوری هستند و مجرد بودن متعلق علم، به دلیل تجرد علم و عالم، با مادی بودن معلوم و محسوس منافات ندارد؛ زیرا تقسیم موجود به مجرد و مادی از نوع تقسیم قیاسی است. لذا موجود مادی به اعتبار فاعل شناسا و وجود برای فاعل شناسا مجرد مى‏باشد. هم چنان که، خارجی بودن هر وجودی منافات با تقسیم وجود به خارجی و ذهنی ندارد.
صفحات :
از صفحه 11 تا 41
  • تعداد رکورد ها : 124