جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 9
هنر عاقلانه زیستن
نویسنده:
ارتور شوبنهور؛ ترجمه: عبدالله زارو
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دار الامان الرباط,
شوپنهاور و دیدگاه زیبایی‌شناختی: فلسفه به مثابه تمرین امر متعالی [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Sophia Vasalou (سوفیا واسالو)
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
Cambridge University Press,
چکیده :
ترجمه ماشینی: با دیدگاه بدبینانه و پیام تاریک انکار جهان، اغلب دشوار بوده است که بدانیم چگونه با فلسفه شوپنهاور درگیر شویم. استدلال‌های او ناقص به نظر می‌رسند و آموزه‌های او با ناسازگاری‌ها خدشه‌دار شده‌اند. بدبینی او تقریباً بیش از حد پر زرق و برق است که قابل باور نیست. با این حال، سوفیا واسالو استدلال می‌کند که اگر با دقت بیشتری به قدرت رویایی کار شوپنهاور توجه کنیم، راهی برای ترسیم مجدد این تعامل باز است. هدف این کتاب این است که خصلت زیبایی‌شناختی دیدگاه شوپنهاور را در قلب نحوه خوانش فلسفه او و نحوه پاسخگویی به این سؤال قرار دهد: چرا شوپنهاور را می‌خوانیم - و چگونه؟ واسالو با رویکرد به فلسفه خود به عنوان اجرای امر متعالی با سابقه طولانی تر در سنت فلسفی باستان، راهی تازه برای ارزیابی ارتباط شوپنهاور از نظر انتقادی ارائه می دهد. این کتاب برای دانشجویان و دانش پژوهان علاقه مند به فلسفه پساکانت و اخلاق باستان ارزشمند خواهد بود.
علائم کناره گیری: ساختار سه گانه تفسیر هگل و شوپنهاور از دین و فلسفه هندو [پایان‌نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bhatawadekar, Sai
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: رمانتیسم آلمانی و اشتیاق آن نسبت به هند تحقیقات، ترجمه ها و تحلیل های تطبیقی ​​قابل توجهی از متون ادبی، مذهبی و فلسفی هند باستان انجام داد. از میان فیلسوفان آلمانی که به تفسیر و تفسیر این مطالب پرداخته‌اند، این پایان‌نامه به بررسی تفسیر و ساختار دین و فلسفه هندو توسط G.W.F.هگل و آرتور شوپنهاور می‌پردازد. تحلیل تفاسیر آنها نشان می‌دهد که هگل و شوپنهاور ساختار مفهومی سه‌گانه‌ای را تحمیل کرده‌اند که درون آن به دین و فلسفه هندو نزدیک شده، تفسیر و ارائه شده‌اند. هگل و شوپنهاور سه جنبه را به عنوان مفاهیم اساسی و تعیین کننده دین و فلسفه هندو شناسایی و جدا کردند: 1- اصل جهانی متافیزیکی، 2- جهان و موجودات خاص آن، و 3- عدم دوگانگی امر جزئی با اصل جهانی. هر دوی آنها استدلال کردند که اندیشه دینی هندو بر مفهوم برهمن به عنوان یک اصل جهانی پایدار می اندیشد، جهان و موجودات خاص آن را موهوم، موقت و ثانویه می داند و خروج کامل به غیر دوگانگی را با برهمن به عنوان دین مذهبی توصیه می کند. هدف فلسفی این پایان‌نامه همچنین نشان می‌دهد که ساختار سه‌گانه ذاتاً مرتبط است و مستقیماً از فلسفه‌های خود هگل و شوپنهاور نشأت می‌گیرد. این ساختار سه گانه نتیجه تلاش آنها برای ادغام، قرار دادن و تناسب دین و فلسفه هندو در پیش فرض های نظام های خود است. هگل اندیشه دینی هندو را برحسب ساختار دیالکتیکی سه گانه خود تحلیل کرد و آن را بدوی و غیر پیچیده و متعلق به مراحل اولیه رشد روح نقد کرد. شوپنهاور تلاش کرد تا با جستجوی توضیحات مشابه در دین و فلسفه هندو برای مبحث فراگیر خود از نمایندگی، اراده و انکار اراده، خویشاوندی با آن برقرار کند. این تحلیل با مقایسه تفسیر آنها با اطلاعات ارائه شده در منابع خود، مشخص می کند که هگل و شوپنهاور ساختار مفهومی سه گانه را با خواندن گزینشی منابع خود، بازسازی مکاتب فلسفی هندی، جداسازی و باز بافتی کردن نقل قول ها و توضیحات هندو، و پیکربندی مجدد مفاهیم، ​​تحمیل کردند. معانی مفاهیم این پایان نامه بیشتر اختلافات و تنش های مفهومی را در تفاسیر آنها از مذهب و فلسفه هندو نشان می دهد که به طور بالقوه سازگاری سیستم های خود را به چالش می کشد.
شوپنهاور و گذار از روش استعلایی کانت
نویسنده:
سیدحمید طالب زاده
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه علامه طباطبایی,
چکیده :
«کانت» با آگاهی از دشواری هایی که معرفت شناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازه ای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش به دست آوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهه همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفت شناختی فراتر رفت و به جای آن به جستجو برای تاسیس بنیانی برای معرفت شناختی پرداخت و این مهم را با روش استعلایی به انجام رسانید. روش استعلایی که به طور عام رسیدگی به شرایط پیشینی امکان معرفت یقینی را محور تحقیق خود قرار داد، اگرچه کاستی های معرفت شناختی را برطرف کرد، اما به نوبه خود به نقاط ضعفی مبتلا بود که بی درنگ اعتراض پیروان کانت را برانگیخت و باعث شد تا در عین وفاداری به او، پیمان شکنی کنند و در عین نزدیکی با وی، فاصله بگیرند. "فیشته" روش استعلایی را به دیالکتیک متحول کرد و "شوپنهاور" با بازگشت مجدد به بارکلی روش استعلایی کانت را ویران نمود. این نوشتار به چگونگی گذار شوپنهاور از روش استعلایی کانت می پردازد و نشان می دهد که شوپنهاور اگرچه شرایط استعلایی کانت را می پذیرد ولی با استدلال های استعلایی کانت -که کانت مدعی است از منابع محض سوژه استعلایی بدست آورده است- مخالف است، همچنین شئ فی نفسه و ابژه تمثل را نیز به چالش می کشد و نهایتا شیوه مستقیم بارکلی را در ایده ئالیسم تجربی برمی گزیند.
صفحات :
از صفحه 9 تا 26
بررسی تطبیقی اراده امر والا، امر قدسی و تجربه دینی نزد اتو و شوپنهاور
نویسنده:
هوشیار قادری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پس از رواج افکار کانت در نقد عقل محض، این اندیشه که از راه عقل نظری نمیتوان دربارهی بود و نبود خداوند، و اسماء و صفات او سخن گفت، مقبولیت عام یافت و راهی که کانت با توسل به عقل عملی، موسوم به برهان اخلاقی، برای اذعان به واقعیت خداوند گشود، نتوانست جایگزین براهین سنتی منزوی شده در ادای وظیفه‌ی اثبات وجود خدا گردد. در این بحرانِ شکگرایی به حقایقِ ماورالطبیعی و نیز به عنوان واکنشی در قبال تحویل دین به اخلاق، اندیشمندانی برآن شدند تا راهی دیگر برای بشر به سوی خداوند بگشایند و آن تجربهی دینی بود.برخی از فیلسوفان مانند «شلایر ماخر» و به ویژه «رودلف اتو» در تبیین و توضیح تجربه دینی سعی بسیار نمودند تا بتوانند این احساس ناب را در مواجهه با امر قدسی یا امر والا با رویکردی پدیدار شناسانه بیان کنند. اما این تجربه که از نظر اتو مجموعهای پیچیده از احساسات است، هیچ‌گاه به صورتی واضح و روشن که درخور ساختار و نظامی فلسفی-مفهومی باشد، درنیامد. از این رو همواره از سوی منتقدان با انتقادات جدی روبرو شد. از جمله این انتقادات میتوان به این مشکل اشاره کرد؛ اگر این احساس و تجربه بیان ناپذیر است و اگر تجربه چنان بنیادین است که از حد تمایزات معرفتی فراتر میرود، فهم این امر دشوار است که فرد چگونه از دل احساسات غیر معرفتی، مدعیات صدق و کذب برداری را که در الهیات و فلسفهی دینی یافت میشوند، به دست میآورد؟ پس حقایق دینی چگونه از آن نتیجه میشوند؟ و نیز اشکالاتی دیگر از این قبیل؛ که فرایند حصول این سنخ تجارب چگونه است، و در حوزهی معرفت شناختی چگونه به آن میشود پرداخت؟ این اشکالات و انتقادها ناظر به ماهیت این تجربه وجود دارد.این پژوهش تلاشی است برای توضیح و تبیین هر چه بیشتر تجربه دینی مدّ نظر اتو در پیوند با اندیشه شوپنهاور، آن گونه که وی در زیباییشناسی و نبوغ هنری، شهود و نظارگی امر والا را در امحای ارادهی فردی و خلاصی از عینک «اصل علت کافی » لحاظ می کند؛ تا ضمن بسط و روشنسازی بیش از پیش تجربه دینی این احساس را هر چه بیشتر در ساحت مفاهیم فلسفی قرار دهد.ما در این رساله سعی داریم تا ماهیت تجربه دینی را به صورتی پدیدارشناسانه ، یعنی همان گونه که نزد پیروان آن ادیان درک میشود، و آنگونه که رودلف اتو ویژگیها و عناصر موجود در آن را معرفی میکند، بررسی کنیم و پی بگیریم تا در مقایسه با «تجربهی امر والا»، نزد شوپنهاور، ریشههای این تجربه را به صورتی معرفت شناختی، آشکار نماییم و بدین وسیله چگونگی فرایند انگیزش و ایجاد این سنخ تجربهها را مشخص کرده و با این مقایسه، تا اندازهای کیفیتِ روندِ تشکیل، و فرایندِ تحصیلِ این نوع تجارب رازآلود عرفانی را، که راهی نو به سوی اثبات امر متعالی و قدسی است، در حوزهی معرفت شناسی، نشان دهیم.
بررسی و نقد دیدگاه شوپنهاور درباره مسئله شر با محوریت آراء شهید مطهری
نویسنده:
محمد رستمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهمسأله‌یِ شر، بسی پیش از آن که به عنوان مسأله‌ای فلسفی مطرح شود، به صورت های گوناگون، فکر و روان آدمی را آزرده است. اگر عدل و حکمت هر دو از صفات خدا هستند، چگونه می توان وجود شرور را با این دو صفت الهی در سازگاری دانست. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی و نقد دیدگاه شوپنهاور درباره‌ی مساله‌ی شر وبا محوریت آراء شهید مطهری می‌باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی و تحلیلی است. شوپنهاور وجود درد و رنج را بی فایده می‌داند و معتقد است که آنها نه تنها هیچ تاثیر مثبتی در زندگی انسان ندارند بلکه باعث می‌شوند که زندگی او بی معنا و بی ارزش شود.نظر استاد مطهری نقطه مقابل دیدگاه شو پهناور است. استاد مطهری با توجه به جهان بینی الهی خود، معتقد است که این جهان بهترین جهان ممکن است زیرا اگر خداوند قادر مطلق، عالم مطلق و خیر خواه مطلق است که هست پس باید جهان موجود، بهترین جهان موجود از میان بی‌نهایت جهان ممکن باشد. استاد مطهری معتقد بود که اولا شرور و زشتی‌ها نمایانگر خیرها و زیبایی‌هاست و اگر شرو زشتی نبود خیر و زیبایی معنی نداشت. ثانیا از آنجا که اصل پیوستگی حکمفرماست و وجود انفرادی و مستقل اعتباری و انتزاعی است به تعبیر ساده‌تر اگر هر جزئی از جهان را با کل آن بسنجیم هیچ‌گونه شری وجود ندارد و شر پنداشتن پدیده‌ها از حیث جزء انگاشتن و مستقل دیدن آنهاست و خداوند چون کل را نظاره می‌کند از دیدگاه او جهان فاقد شر است. ثالثا شرور منبع خیرات و درد و رنج‌هاست سر چشمه‌ی خوشبختی‌ها هستند و این شرور و درد و رنج‌ها باعث کامل شدن و پرورش روح و شخصیت انسان می‌شود.واژگان کلیدی: مطهری، شوپنهاور، خدا، مسأله شر، جهان
تبیین و نقد رابطه اخلاق و زیبایی‌شناسی از منظر شوپنهاور
نویسنده:
منا مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه اخلاق شوپنهاور، در فلسفه اخلاق از اهمیت زیادی برخوردار است. در مباحث فرا اخلاقی با آن که نمی توان کاملاً، تقسیم بندی های تحلیلی را برای فلسفه وی در نظر گرفت، اما نظریات اصلی در فرا اخلاق در باب واقعیت و معنا مبنای استناد و استفاده ما در مباحث فرا اخلاقیِ شوپنهاور می باشد.رساله حاضر به این مسئله می پردازد که شوپنهاور چه معیارهایی را برای گزاره های اخلاقی و صدق و کذب آن ها در نظر می گیرد.همچنین خواهیم دید که شوپنهاور در تبیین رهایی از اراده و روند ژرف اندیشی می تواند تعریفی جامع از اخلاق ارائه دهد. نگارنده کوشیده است در پاسخ به مسائل مورد بحث درباره اخلاق و طریق دیگرِ نفیِ اراده، یعنی زیبایی شناسی، علاوه بر بیان آرای شوپنهاور، دیدگاه های مختلف شارحان و منتقدان وی را نیز مبنا و اساس گزارش قرار دهد. بدین سان در ابتدا صرفاً به نوعی، روایت گری از مباحث شده است و در پایان هر فصل استنباط خویش را از مباحث، در قسمت نتیجه گیری رساله بیان کرده ام. در فصل اول بعد از بیان کلیات، به مبانیِ هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی پرداخته شده و این که این مباحث چه ارتباطی می توانند با فلسفه اخلاق شوپنهاور داشته باشند. فصل دوم به بحث درباره نظریات فرا اخلاقی شوپنهاور، اختصاص یافته است. ابتدا شرح داده ام که شوپنهاور چه جایگاهی را در اخلاق، به واقعیت نسبت می دهد واراده در ماهیت خویش چگونه می تواند اساسِ دیدگاه اخلاقی شوپنهاور را تشکیل دهد. سپس بدین موضوع پرداخته ام که وی نظریه خویش راجع به ارزش و باور را چگونه با بیان «آگاهی برتر» توجیه می کند.بدین سان به شرح نظریه معنا و نیز بعد روانشناسی فرا اخلاق با بیان انگیزه ها در فلسفه شوپنهاور پرداخته شده است و در پایان نیز علاوه بر نتیجه، تحلیلی نیز بر مباحث ارائه داده ام؛ در فصل سومِ رساله طی چندین گفتار به این مسائل پرداخته ام: آزادی و ضرورت ، تفکیک شخصیت، ملال و شکل های آن، عدالت، شفقت، اخلاق فضیلت... و در فصل چهارم ارتباط میان اخلاق و زیبایی شناسی که در طی رساله نیز بدان توجه شده است مورد بررسی قرار گرفته است. آن چه در این فصل، مد نظر است بیانِ شباهت های میان اخلاق و زیبایی شناسی به عنوان دو راه رهایی از اراده است، آن هم، در وجوهِ مختلفی هم چون شکل و روند ژرف اندیشی، ارزیابی، نظریه لذت، روشنگری و فرآیندهای مشابه در اخلاق و هنر مثل عشق و از خود بیگانگی. در آخر نیز باید گفت، آیا شرح این شباهت ها می تواند برای توجیه رابطه متقابل میان هنر و اخلاق کافی باشد یا خیر. با بیان این مسائل می توانیم دریابیم که شوپنهاور به راستی به ارتباط دوسویه ای میان اخلاق و زیبایی شناسی با توجه به رویکردش نسبت به دیدگاه های کانت و افلاطون، معتقد است.
همدردی در آیین بودایی و فلسفه شوپنهاور
نویسنده:
فاطمه کوکبی دلاور,علی حقی,مهدی حسن زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«همدردی» (کرونا)، یکی از آموزه هایی است که اهمیت آن در دو جریان اصلی آیین بودا (ترواده و مهایانه)، به یک میزان نیست. همدردی سومین مقام از مقامات چهارگانه معنوی است که در ترواده، تنها مقامی برای ارهت و در مهایانه، علاوه بر ویژگی اصلی بودیستوه، منجر به نجات نیز می گردد. برای آرتور شوپنهاور (1788-1860)، آموزۀ ودایی «تو همانی»، همان وحدت متافیزیکی است که همواره از آن سخن می گفت. وی همین آموزه را زیربنای اصل همدردی می داند. او زیربنای رنج را مایا دانسته و معتقد است زدودن مایا از طریق درک حقیقت هستی، یعنی درک همان آموزه تو همانی، منجر به تحقق آموزۀ «نه- خود» و فرادانش حقیقی می گردد. رهایی از سنساره نیز زمانی اتفاق می افتد که آموزۀ «نه- خود» عملی گردد؛ یعنی کرونا و پس از آن، نیروانه محقق می گردد. این سیر در آیین بودای مهایانه بسیار پررنگ است. درواقع، همدردی مشخصۀ اصلی آیین بودای مهایانه است که هدف نهایی بودیستوه است. نجات یا رستگاری، چیزی است که فلسفۀ شوپنهاور آن را به سختی ممکن می داند و از این جهت، فلسفۀ وی به آیین بودای ترواده نزدیک می شود.
عاطفه گرایی در اخلاق پیشینه تاریخی تا وضعیت پست مدرن
نویسنده:
غفاری ابوالفضل
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
آشنایی با مکاتب فلسفی در اخلاق، مهم ترین گام برای وارد شدن در مبحث فلسفه اخلاق است. عاطفه گرایی از عمده ترین مکاتب اخلاقی است که قدمت و گستره ای به پهنای تاریخ دارد. متفکران، فیلسوفان، شاعران و روان شناسان برجسته ای را می توان برشمرد که دیدگاههای جالب و پرسش برانگیزی را در این زمینه ارایه نموده اند. کنفوسیوس، بودا، لائوتسه، دیوید هیوم، آدام اسمیت، ژان ژاک روسو، آرتور شوپنهاور، آلفرد جولز آیر، کارول گیلیگان و نل نادینگز کسانی هستند که در این مقاله، معرفی شده اند. همگرایی میان آرای این متفکران را می توان در مفاهیم مورد استفاده ایشان، نظیر همدردی، هم حسی، نوع دوستی، خیرخواهی، شفقت و احساس مسوولیت و غمخواری ملاحظه نمود. از این میان، تاکید روانشناسان و فیلسوفان معاصر بر مفهوم غمخواری و مبالات، امری است که در متون روان شناختی و فلسفی جدید زیاد به چشم می خورد. رویکرد غمخواری یا احساس مسوولیت، یکی از چند رویکرد عمده معاصر در فلسفه اخلاق و تربیت اخلاقی است که می توان آن را در زمره نظریه های عاطفه گرا قرار داد. جنبش مدافعان حقوق زن، نیز به عنوان یکی از جلوه های بارز دوران پست مدرن، از مدافعان سرسخت این رویکرد به شمار می رود. به علاوه، طبیعت گرایی عمل گرا نیز می تواند به عنوان مبنای فلسفی دیگری برای این رویکرد قلمداد شود.
صفحات :
از صفحه 147 تا 190
  • تعداد رکورد ها : 9