جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2887
تاثیر پذیری فخر رازی و محمد غزالی از اندیشه های اخلاقی ابن سینا
نویسنده:
فایزه سادات نبوی زاده نمازی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله درباره ی تاثیر پذیری فخر و غزالی از اندیشه های اخلاقی ابن سینا تحقیقاتی به عمل آمده است.بین عقاید کلامی اشاعره و امامیه اختلاف نظر وجود دارد ولیکن در حوزه ی اخلاق ای اختلاف کمتر به چشم می خورد و کماکان میتوان به مشابهت هایی دست یافت و به این نتیجه رسید که در حوزه ی اخلاق،آرای این دو متفکر با حکیم ابن سینا شباهت هایی دارد.در متن پیرامون اموری چون نفس،سعادت،کمال،عقل و مراتب آن و معرفت از دیدگاه هر سه فرد تحقیقاتی انجام شده و به نتایجی رسیده ام.لازم به ذکر است که افراد بسیاری در زمینه های متفاوت از ابن سینا تاثیر پذیرفته اند و این نکته حائز اهمیت است.
رابطه ی میان انسان و خدا از نگاه ابن سینا، غزالی و قاضی عبدالجبار
نویسنده:
آفاق کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از ژرف ترین هدف های مذهب، آشکار ساختن رابطه میان انسان و خداوند است. در دین اسلام، تبیین و تفسیرهای متفاوتی از رابطه میان انسان و خداوند ارائه شده است. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا سه روش متفاوت از سوی سه تن از متفکران عقل گرای سدههای چهار تا پنجمهجری تبیین و بررسی گردد. رویکردفکری ابن سینا، غزالی و عبدالجبار سه متفکر در سه حوزه فکری(فلسفه، عرفان و کلام اسلامی) در این تحقیق مورد بررسی واقع شده است.
بررسی تطببیقی مجموعه دیدگاهها و آموزه‎های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی، ابن سینا، مطهری) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت‏های معلمان و مربیان کشورمان
نویسنده:
لیلا افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به منظور بررسی تطبیقی و تحلیلی مجموعه دیدگاهها و آموزه های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی ، ابن سینا ومطهری ) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت های مربیان کشورمان تحقیقی با روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد .سؤالاتاصلی این تحقیق عبارتند از :1)اندیشۀ تربیتی غزالی چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟2)اندیشۀ تربیتی بوعلی سینا چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟3)اندیشۀ تربیتی مطهری چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟4)تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاههای تربیتی غزالی ،بوعلی و مطهری در زمینۀ تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان تربیت به طور اخص چیست ؟5)توصیه ها و آموزه های تربیتی دانشمندان مورد مطالعه ،در فعالیت های تربیتی معلمان و مربیان امروز کشورمان چیست ؟این تحقیق با روشفرانک هیگلر که یک روش مطلق و انتزاعی است انجام شده است.که مراحل این روش بدین صورت بوده (توصیف ،تعبیر ،همجواری و مقایسه ).در سؤال اول اندیشۀ تربیتی غزالی بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که غزالی به جنبۀ پرورشی و اخلاقی و اخروی تربیت توجه میکند و همین طور برای تعلیم و تربیت جنبۀ سلب و ایجابی قائل است و تعلیم و تربیت را تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلۀ معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی می داند . و اهداف تربیت را به غائی ، میانی و جزئی تقسیم می کند و همینطور برنامۀ آموزشی اش را بر اساس شرع قرار داده و در روش تربیت روش های زیادی را بر شمرده از قبیل آموزش ، تحریک انگیزه ، تکرار و تمرین و... و برای معلم جایگاه خاصی قائل است و در اصل می توان گفت معلم محور است و به آموزش دختران توجه کرده است .در سؤال دوم اندیشۀ تربیتی ابن سینا بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که ابن سینا به تعلیم و تربیت در کتابی جداگانه ( تدابیر المنازل ) پرداخته و تربیت را بر اساس شکل گیری عادت ها می داند و تعریفی که از تربیت ارائه میدهد این گونه است :برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده ، رشد کودک و تدبیر شؤن اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ .همین طور اهداف تربیت را به غائی و میانه ای و واسطه ای تقسیم می کند و به سه برنامه توجه خاص دارد ؛ آموزش قرآن و تلفیق مبانی دینی ، آموزش اصول و قوائد زبان از 4 منظر ( روانشناسی ، زبان شناسی ، بیولوژی و تعلیم و تربیت) ، آموزش هنر و پیشه . و به 4 روش در تربیت اشاره دارد (ایجاد عادات مطلوب ، تشویق و تنبیه ، پند و نصیحت ، داشتن دوست و همنشین خوب ) و به نقش الگوئی معلم توجه دارد و به تربیت معلمان حساسیت خاصی نشان داده است و برای دانش آموز مراحل سنی در نظر گرفته است .و در سؤال سوم اندیشۀ تربیتی مطهری بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که مطهری تربیت صحیح را زمانی متحقق می داند که به رشد و پرورش استعدادهای انسانی توجه شود و تعادل و هماهنگی میان استعدادهای انسانی برقرار شود و استعدادها در حد عالی از فعلیت به ثمر برسند و تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها ( عقلی ، اخلاقی ، دینی ، هنری و خلاقیت ) و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا متربی به حد کمال برسد . اهدافی که برای تربیت در نظر گرفته با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی مطابق است از قبیل : فرد و اجتماع هدف تعلیم و تربیت اسلامی ، شناخت خدا و نزدیک شدن به او ، برقراری عدل و قسط در جامعۀ اسلامی و در برنامه تربیت به عمل و عاقبت بینی توجه کرده و برنامه را بر اساس علائق و حکمت های ذوقی قرار داده و روشهای چندی را برشمرده از قبیل تبشیر و انذار ، تذکر ، روش تعقلی ، ایجاد انس و... و در بحث معلم از انبیاء الهی به عنوان کاملترین معلمان بشریت نام می برد و به بلوغ روحی و جسمی دانش آموز توجه خاص کرده است .و در سؤال چهارم تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاه دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که :هر سه دانشمند نگاهی مشابه به تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان آن به طور جزئی داشته اند و از منظر دین به تربیت نگاه کرده اند . هر سه جنبۀ اخروی تربیت را در نظر گرفته اند (قرب الهی ،سعادت و کمال ).ابن سینا و مطهری مستقیما ًبه بحث تربیت پرداخته اند ولی غزالی به صورت غیرمستقیم و در لابلایآثارش از تربیت صحبت کرده است .غزالی و مطهری در تعریف تربیت به بحث اعتدال و تعادل توجه کرده اند ولی ابن سینا آن را مطرح نکرده است .مطهری در مقایسه با ابن سینا و غزالی می توان گفت یک بحث جدید در تربیت را مطرح می کند که فطرت نام دارد . و در تعریف تربیت ابن سینا به خانواده توجه کرده است . وتعریف مطهری از تربیت این گونه است پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها و ایجاد تعادل در هماهنگی میان آنها استتا متربی به حد کمال برسد .اهداف تربیتی مربیان یک جامعه با فرهنگ و مذهب مشترک معمولا ًمشابه می باشد .و اهداف تربیتی با کمال نهایی انسان سازگار است و هر سه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند .ـ در بحث برنامه هم می توان گفت ؛گر چه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هر سه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مد نظر داشتند و فقط غزالی می گوید فقط فیزیک و فلسفه و ریاضی را تحریم کرده است در صورتی که در قرآن موردی نیست که علوم تجربی را تحریم کرده باشد و آنچه را که غزالی در مورد تحریم فیزیک ،فلسفه و ریاضی می گوید نظر شخصی اوست و نه اسلام (حسینی علی اکبر ،ص 68 ،1379 ) .در مورد روش ها می توان گفت :برخی از دانشمندان مورد مطالعه به برخی روش ها اهمیت بیشتری داده اند و به برخی دیگر کمتر ، مثلا ًمطهری و غزالیبیشتر به تعقل اهمیت داده است درروش تربیتی ایجاد عادات مطلوب را هر سۀ دانشمندان مسلمان به آن پرداخته اند وهمین طور به روش تشویق و تنبیه هر سه توجه نشان داده اند که از تشابهات نظریه های آنان محسوب می شود ،هر سۀ دانشمندان ـحتی المقدور ـ از تنبیه بدنی کودک بر حذر می داشتند و در مرحلۀ آخر آن را روا می داشتند و مطهری از لزوم آگاهی از علت تشویق و تنبیه نیز صحبت می کند که اگر مشخص نباشد اثر سوء تربیتی دارد .غزالی نسبت به ابن سینا و مطهری به روشهای زیادی اشاره کرده است مثل آموزش ،بر انگیختن انگیزه ،نمونۀ برتر،عبرت آموزی، تشبیه معقول به محسوس ،استفاده از مثال و داستان و حکایت و شعر ،خلوت گزینی ،تضعیف ،تقویت، تخویف ،اقناع ،القا ، تلقین ،ایجاد عادت ،تزکیه ،مجاهدت و ریاضت و...درروش پند و اندرز غزالی و ابن سینا تشابه نظر دارند و مطهری زیاد به این بحث نپرداخته ودر جایی دیگر از مراقبه و محاسبه مطهری به عنوان برنامه ای برای تربیت نام برده در حالی که غزالی از آن به عنوان یک روش تربیت استفاده می کند .و در سؤال پنجم به توصیه ها و آموزه هائی که میتوان از آراء دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بدست آورد اشاره شده است و می توان گفت از هر عبارت و از هر جملۀ این دانشمندان می توان آموزه هائی را بدست آورد ولی فقط به موارد چندی اشاره شده است .از نظر هر سه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد .در بحث معلم ،غزالی و ابن سینا دقیقا ًدر یک عبارت تأثیر گفتار و رفتار معلم بر دانش آموزان تشابه نظر دارند ولی مطهری همین را در عبارت دیگری عامل بودن معلم قبل از ناصح بودن آن عنوان می کند .غزالی و ابن سینا از والدین به عنوان مربیان و معلمان کودک یاد می کنند ولی مطهری مطرح نکرده است . می توان گفت غزالی معلم محور می باشد و به عدم دریافت مزد تأکید کرده است که ابن سینا و مطهری مطرح نکرده اند . در دیدگاه دانشمندان مورد مطالعه به موارد زیادی اشاره شده ولی از هر کدام به چند مورد اشاره می شود ؛از موارد مهم در دیدگاه غزالی آموزش در جهت کسب رضای خدا و عدم دریافت مزد و اجرت و هیبت معلم میباشد .در دیدگاه ابن سینا شناخت تفاوت های فردی و تخصص در تعلیم و تربیت است و در دیدگاه مطهری روح علمی دادن به متعلم و رفق و لینت و پرهیز از خشونت می باشد .در بحث دانش آموز غزالی و ابن سینا به بحث سختی ها در دوران کودکی اهمیت زیادی قائل شده اند ولیابن سینا به آن نپرداخته است .و مواردی که غزالی به آن اشاره می کند عبارتند از حس تقلید و اهمیت کودکی، دور نگه داشتن کودک از دوستان و همسالان و همنشینان بد ،توجه به همکاری و دوستی بین دانش آموزان و احترام و اطاعت از معلم ،توجه به کودکان ناشایست و هدایت آنان ،تأکید به آموزش دختران ،تأکید به عمل به آموخته ها توسط دانش آموزان و همین طور مواردی که ابن سینا به آن اشاره می کند وجود مراحل سنی ، رعایت تفاوت های فردی و آموزش گروهی است و مواردی که مطهری به آن اشاره کرده است آزادی متعلم هنگام یادگیری ،توجه به بلوغ روحی و جسمی متعلم در فرایند یادگیری و لزوم توأم بودن عقل و علم است . و در آخر می توان گفت هر سه این اندیشمندان راجه به هدف ،برنامه ،روش ،معلم و دانش آموز نظرات مشابهی داشتند و فقط در برنامه بود که غزالی مخالفت خود را با علوم طبیعی بیان کرده است ، در حالی که دو اندیشمند با آن مخالفتی نداشتند.
توانایی عقل در فرآیند شناخت از دیدگاه قرآن و حدیث باطرح و نقد نظر ابن سینا،ملاصدرا و کانت
نویسنده:
زهرا خیراللهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیدهدر این رساله ، ماهیت عقل و حدود توانایی آن در شناخت مورد بررسی قرار گرفته است به این منظور، دیدگاه دین ودیدگاههای برجستگان فلسفه اسلامی و غربرا درباره عقل مورد مطالعه قرار داده ایم.در عین حال در حین بررسی نظرات متعدد، با اختلافات، تضاد و تشتت آراء فراوانی در مورد ذات و حقیقت عقل، ارائه یک تعریف جامع و محدوده شناخت عقل مواجه شدیم.به همین دلیل همواره عقل را مقابل دین ،علوم تجربی و عرفان قرار داده اند .از آنجاکه عقل نقش بارزی در تقویت دین داشته ودین هم در ترویج تعقل گامهای موثری برداشته است،طبیعی است که بین این دوگزینه رابطه تنگاتنگی برقرار باشد .در قرآن کریم آن مقدار که از عقل ستایش شده از کمتر مقوله ای تمجید گردیده است. عقلی که قرآن وروایات روی آن عنایت دارند،بیشتربرقوه فهم اطلاق می گردد . عقل با این معنا قادر به شناخت حقایق عالم هستی ، تمییز صحیح از ناصحیح و نیز استنباط احکام شرعی خواهد بود ، اما شناخت او رابطه مستقیمی با داده های حسی وفراحسی دارد ، به این صورت که عقل پس از دریافت این داده ها به تجزیه و تحلیل آنها ودر نتیجه بدست آوردن شناخت و معرفت اقدام می کند. ضمناً با بررسی مفهوم عقل ونقش آن در شناخت حقایق در فلسفه ابن سینا ، صدرالمتألهین و کانت مشخص می گردد که مفهوم عقل وتوانایی آن در شناخت ، در تفکر ابن سینا و ملاصدرا ، نزدیک به اسلام بوده در حالی که همین موضوع در فلسفه کانت دورتر از اسلام است زیرا کانت ، عقل را منشأ گمراهی معرفی می‌کند و معتقد است که این قوه با بلندپروازی، پای از حد فراتر می‌گذارد و سبب مغالطه و تعارض و توهم می‌شود .این نوشتار ، ضمن تعریف عقل به معنای فهم، ثابت می کند که فهم از علوم تجربی، فلسفه، عرفان، دین و سایر معارف، ابزار،مواد و مصالح خودش را می گیرد و با وارسی هریک از آنها به تحلیل و داوری می پردازد. بنابراین با هیچیک از آنها تضادی ندارد و می توان به کشاکش ها در این زمینه پایان داد.
علم الهی از دیدگاه ابن سینا و فلسفه ی تحلیلی دین
نویسنده:
مهدی فیض کرمیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر در صدد تبئین دیدگاه شیخ الرئیس ابن سینا و فلاسفه ی دین در مورد«علم الهی» و بیان اختلاف نظر آنان است.علم در نظام مشائی، کیف نفسانی است.در حکمت مشاء،علم ذات به ذات و علم به صور متقرّره در ذات،حضوری و علم به موجودات خارجی،قبل و بعد از ایجاد،حصولی است.در مقابل،دیدگاه فلاسفه ی دین تحلیلی مطرح است.درمعرفت شناسی فلسفه ی جدید غرب،مفهومی مانند:علم حضوری قابل قبول نیست و علم را به معنای حصولی آن در نظر می گیرند.فلاسفه ی دین موضوع مستقیم علم خداوند را قضایای راجع به موجودات می دانند و معتقدند علم خداوند درباره ی قضایای صادق بوده و به همه ی آنها تعلق می گیرد.مسئله ی دیگری که در این پژوهش مورد بحث و بررسی قرار گرفته،مسئله ی «علم پیشین الهی و اختیار انسان » است. در پایان دیدگاه های ابن سینا و فیلسوفان دین درباره ی موضوعات مطرح شده در زمینه ی علم الهی مورد مقایسه قرار گرفتهو نکات قوت و ضعف و همچنین وجوه اشتراک و اختلافبینآنها نشان داده شده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه ابن سینا و لایب نیتس در مسئله علیت
نویسنده:
زهرا ذوفقاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله ی علیت اگرچه از مسائل مهم و دیرینه ی تفکر بشری به شمار می رود، اما در میان فلاسفه بر سر تفسیر علیت و اقسام آن اتفاق نظر نیست. در این میان مقایسه ی دیدگاه ابن سینا، فیلسوف مشائی مسلمان و لایب نیتس، فیلسوف غربی عقل گرا درباره ی علیت و اقسام آن مورد نظر است. پژوهش حاضر به روش مطالعات تطبیقی و با هدف دست یابی به شناخت بهتر این مسئله در پرتو مقایسه ی نگرش دو فیلسوف مزبور انجام یافته است. اهم نتایج بدست آمده عبارت است از: ابن سینا علیت را در سطح هستی شناسانه مطرح نموده و لایب نیتس در سطح معرفت شناسانه و در قالب اصل جهت کافی. ابن سینا علل چهارگانه ی ارسطویی را پذیرفته و علت فاعلی را بر سایر علل برتری داده و آن را علت مفید وجود دانسته، در حالی که لایب نیتس تنها علت فاعلی و غایی را به صراحت، علت نامیده و علت فاعلی را علت طبیعی معرفی نموده و برتری را به علت غایی داده است. و البته هر دو به نوعی احیاکننده ی علت غایی در سنت فلسفی خویش هستند؛ ابن سینا با پاسخ دادن به اشکالات علت غایی به ویژه در مورد ذات الهی و لایب نیتس با برتری دادن آن بر علت فاعلی. وجود علت نخستین در فلسفه ی هر دو به عنوان علت حقیقی و مفید وجود و علت مبقیه ی موجودات به اثبات رسیده و در واقع لایب نیتس در بحث علت نخستین، به دیدگاه هستی شناسانه ی سینوی نزدیک شده است.
خواب و رویا و ارتباط آن با خیال منفصل از نظر ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
غلامرضا مومنی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث خیال در هر سه حیطه‌ی هستی شناسی، معرفت شناسی و انسان شناسی قابل ورود و حائز اهمیت و تاثیر است. موضوع رویا موضوعی است که با مبحث خیال در هر سه حیطه مطرح می‌شود.عوالم وجودی در قوس نزول و صعود متناظر هستند. اما در تعداد این عوالم بین حکمت مشاء و حکمت متعالیه اختلاف وجود دارد. این اختلاف در واقع بر سر وجود عالم مقداری بدون ماده یا همان عالم خیال است. منشا این اختلاف هم تفاوت دیدگاه آنان نسبت به مساله‌ی مراتب تجرد می‌باشد که این نیز خود ناشی از اختلاف مبانی آنها در مسائلی است که در همان سه حیطه‌ی مذکور جای دارند. نظیر حرکت جوهری، اتحاد عقل و عاقل و معقول و اعتقاد به تجرد تام تمامی نفوس از ماده. این اختلاف که به رد و اثبات عالم خیال منفصل می‌انجامد، توجیه مسائلی از قبیل حشر نفوس جزئی، معاد جسمانی، وحی، نبوت و إخبار از غیب را متفاوت می‌کند. منکرین عالم خیال منفصل هر چند برای بعضی از این مسائل از قبیل نبوت توانسته‌اند توجیهاتی را بیان کنند اما در برابر برخی دیگر نظیر معاد جسمانی به بن‌بست خورده‌اند.رویای صادقه که از جانب حکما به عنوان مدخلی برای ورود به بحث وحی مطرحشده است، عبارتست از خلاصی قوای باطنی نفس از حواس ظاهره و اتصال به عالم ملکوت و عقل.
نقش وجودشناختی عقل در تدبیر عالم طبیعت از نگاه ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
حکیمه مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقول به عنوان موجودات مفارق از ماده، در فلسفه اسلامی به خصوص مکتب مشاء و حکمت متعالیه جایگاه ویژه ای دارد. بحث وجودشناختی عقول برای حل مساله چگونگی صدور کثرات عالم مادی از واجب تعالی توسط فلاسفه مطرح شده است. نقش عقول در عالم از دو جنبه مهم قابل بررسی است؛ جنبه معرفت شناسی و جنبه وجود شناختی عقول که در بحث معرفت شناسی عقول، به چگونگی اتصال نفس ناطقه با عقل فعال و دریافت صور و معقولات از آن، علم و ادراک و اتحاد عقل و عاقل و معقول پرداخته می شود و بحث وجود شناختی عقول به دنبال چیستی صادر نخست و بیان چگونگی صدور کثرات عالم از واجب تعالی و نقش عقول در این روند است که این رساله عهده دار نقش وجود شناختی عقول است و از طریق جمع آوری مطالب به روش کتابخانه ای برای دست یابی به این مهم پرداخته و ابتدا به بیان علت های موجود و موثر در عالم طبیعت و بررسی قاعده الواحد و شناخت عقول طولیه و عرضیه از منظر ابن سینا و ملاصدرا پرداخته است و به این امر رسیده است که از نظر ابن سینا عقل دهم از سلسله طولی عقول یعنی عقل فعال ایجاد کننده کثرات عالم طبیعت و مدبر امور آن ها است اما عقول عرضیه در چینش نظام هستی شناسی او جایگاهی ندارد. در دیدگاه ملاصدرا نقش عقول مورد خدشه است و وجود منبسط به عنوان صادر نخست در همه مراتب ظهور دارد که در هر مرتبه با تعینی خاص همراهی می کند، پس در این عالم کثرتی وجود ندارد و هرچه هست، جلوه و تجلی حق است.واژگان کلیدی : عقل، عالم طبیعت، تدبیر، علیت، ابن سینا، ملاصدرا
تأثیر مبانی فلسفی فارابی و ابن سینا در تلقی آن ها از معاد جسمانی
نویسنده:
لیلا رنگرزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از اصول اساسی دین اسلام، اصل معاداست. آن‌چه از آیات قرآن و روایات رسول اکرم(ص) به دست می‌آید دلالت بر معاد جسمانی دارد. اختلاف آراء فلاسفه اسلامی از همین جا شروع می شود؛ زیرا بحث از معاد و رستاخیز از جمله مباحث مهم فلسفی است. بعضی از فیلسوفان معتقد به معاد جسمانی بوده و با مبانی فلسفی خود آن را به اثبات می-رسانند؛ امّا برخی از فیلسوفان مانند فارابی و ابن سینا معاد جسمانی را با مبانی فلسفی خود ناسازگار می دانستند ابن-سینا تنها با استناد به شرع، معاد جسمانی را می‌پذیرد. آن‌چه که به لحاظ فلسفی در اندیشه‌ی فارابی و ابن سینا منجر به رد معاد جسمانی می‌شود، مبانی ایشان در زمینه هستی شناسی، نفس شناسی و معرفت شناسی است. این پژوهش بر حسب این مبانی، در سه بخش مورد بررسی قرار گرفته است. ابتدا به مبانی هستی شناسی فارابی و ابن‌سینا پرداخته‌ایم که شامل مراتب موجودات در عالم هستی، یعنی عالم مجردات و مادیات می‌باشد که در تلقی فارابی و ابن‌سینا از معاد جسمانی حائز اهمیت می‌باشد. سپس مبانی نفس شناسی و تأثیر آن را در نگرش به معاد جسمانی نشان داده-ایم. این مبانی از جمله تجرد نفس، مادی بودن قوه خیال و انواع نفوس و سرنوشت آن‌ها پس از مرگ است و در بخش آخر مبانی معرفت شناسی آن‌ها در زمینه ادراکات حسی و خیالی و رابطه عاقل با معقول و نفی اتحاد عاقل با معقول را مورد بحث و بررسی قرار داده و تأثیر آن را در رد معاد جسمانی نشان داده‌ایم.
بررسی مقایسه ای مبنا گروی از نگاه ابن سینا و ملا صدرا
نویسنده:
زهرا جهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
معرفت شناسی از مهم ترین مباحث فلسفی که عمده ترین مسائل مطرح شده در آن، بحث تحلیل و امکان معرفت،صدق، توجیه، منابع و ابزار معرفت و شکاکیت می باشد که در این میان مبحث توجیه از اهمیت ویژه ای برخوردار است و شاید بتوان گفت که مهم ترین بحث مربوط به معرفت شناسی می باشد. در زمینه توجیه باورها، نظریه های زیادی مطرح شده است که دیدگاه مبناگروی از جمله مهم ترین آنها می باشد.
  • تعداد رکورد ها : 2887