جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
خواجه نصیرالدین طوسی
نوع منبع :
مدخل اعلام(دانشنامه اعلام) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
بررسی کلامی - تفسیری رویت باریتعالی
نویسنده:
منی علی نژادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسئله جواز و عدم جواز رویت خداوند در زمره مسائلی است که در قرون اولیه اسلام بعنوان مسائل اصلی و یا اصول اعتقادی در جامعه اسلامی مطرح گردید و طیف عظیمی از مسلمانان آنروز بنام اهل سنت و جماعت و اصحاب حدیث از آن دفاع می‌کردند و انکار آنرا نوعی خروج از دین بحساب می‌آوردند. باتوجه به اینکه موضوع رویت باریتعالی در ارتباط با مبادی و اصول اسلامی در بادی امر غیرقابل قبول و به اصطلاح ممتنع می‌نماید و از اینجهت اثبات آن برای کسانی که به هر دلیل بدان معتقدند. مستلزم طرح مطالبی است که به عنوان دلیل و برهان قبول و دفاع از آن همراه با تحمل تکلف و تصنع فراوان و چه بسا خود در نهایت اعتراف به عدم امکان دفاع و بهرحال اعتقاد به چنین مسئله‌ای در عالم اسلام مطرح و تا آنجا که به عقیده برخی از محققین طرح مسئله رویت خداوند در قرون اولیه حاکمیت اسلام به وسیله متظاهرین به اسلام از اهل کتاب طرح‌ریزی و به وسیله جاعلان حدیث امثال ابوهریره لباس عمل به خود پوشید و بهرصورت سیر تاریخی مسئله رویت بطور اشاره و به نحو اختصار به قرار ذیل است : 1 - اهل سنت و جماعت و اصحاب حدیث که بطورکلی در تمام مسائل اسلامی - چه اعتقادی و چه فرعی - معتقد به اعتبار نصوص و احادیث میباشند و به هیچ وجه ارزش و اعتباری برای عقل قائل نیستند، از حامیان اصلی امکان و جواز رویت و حتی وقوع آن می‌باشند. 2 - اشاعره نیز در این مسئله به اصحاب حدیث پیوستند و گرچه در مقام تلفیق روش افراطی اصحاب حدیث و اعتبار و ارزش عقل و حاکمیت آن بودند، ولی در توجیه و تقریر جواز رویت و اقامه دلیل برای اثبات آن مواجه با مشکلاتی بودند و با تکلف و تصنع فراوان توجیهاتی را بعنوان دلایل عقلی و نقلی بر جواز رویت خداوند مطرح نمودند که در مورد دلایل نقلی از جمله آیات قرآنی ناچار متوسل به تاویل و خروج از نص و ظاهر قرآن شدند و در مقام دلایل عقلی نیز متوسل به توجیهاتی شدند که در نهایت به غیر موجه بودن آن اعتراف ، و از آن قطع امید و بدلایل نقلی روی آوردند که نص صریح بر عدم جواز رویت ذات باریتعالی میباشد از جمله آیات شریفه : ((لاتدرکه ابصار و هو یدرک الابصار... و قال ربی ارنی انظر الیک قال لن ترانی ... 3 - در مقابل آنان، معتزله که به اصالت عقل و اعتبار آن در تمامی مسائل اعتقاد داشتند، به عدم جواز رویت که مخالف تمام مبانی عقلی و نصوص شرعی و بخصوص آیات محکمات قرآنی است رای دادند. 4 - امامیه نیز با حفظ اصالت و استقلال مواضع فکری و اعتقادی خود، در این مسئله با معتزله توافق نظر و رای دارند. 5 - نظر نگارنده رساله با توجه به جهات فوق‌الذکر نیز عدم امکان و جواز رویت ذات باریتعالی می‌باشد.
بررسی تحریف معنوی قرآن از دیدگاه مفسران و دانشمندان علوم قرآن
نویسنده:
مهدی حیاتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
قرآن تنها سند سالم وحیانی از جانب خداوند در دست بشریت است؛ که از گزند حوادث زمینی و آسمانی محفوظ مانده است. از این رو، نقد دلایل ادعای وقوع تحریف در آن، نزد مسلمانان اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا این ادعا با حجیت ظواهر قرآن - اعم از لفظ و معانی آن- ارتباط مستقیم پیدا می‌کند؛ به همین دلیل، از قرون اولیه ظهور اسلام تاکنون مورد توجه اندیشمندان اسلامی قرار گرفته است.علمای اسلامی عموماً در طول تاریخ، خود را موظف به اعلام موضع در این باره کرده اند؛ زیرا روایات قابل توجهی در منابع روایی و تفسیری فریقین حکایت از وقوع تحریف در قرآن می‌نماید. علمای متأخر و متقدم تشیع با بررسی دقیق سندی و متنی روایات تحریف که بعضاً در کتب معتبر روایی نیز نقل شده است، روایات ضعیف السند را طرد و رد نموده و روایات صحیح را به معانی مختلف توجیه و تأویل کرده‌اند تا چهره تابناک قرآن کریم را شبهه تحریف در الفاظ آن پاک نمایند.یکی از مهمترین توجیهات آنان درباره روایات تحریف، آنها به " تحریف معنوی قرآن " است. قائلین به تحریف معنوی هر چند توانسته اند چهره قرآن را از شبهه تحریف لفظی پاک نمایند، امّا تحریف در معنا را برای قرآن طرد نکرده‌اند.در این تحقیق با بررسی لغویی و اصطلاحی و پیشینه تحریف در متون اسلامی و بررسی محتوای روایات تحریف و روایاتی که پیرامون مصحف امیرمومنان علی7 به دست ما رسیده است به این نتیجه رسیدیم که: معنای تحریف در این روایات اهل بیت:، تحریف معنوی در مصحف کنونی نبوده؛ بلکه این روایات حکایت از تحریف به کاستی در " وحی بیانی قرآن" دارد؛ که به همراه وحی قرآنی بر رسول اکرم‌6 نازل شده است. وحی بیانی عبارت است از: تفسیر و تأویل و بیان آیات که همانند قرآن بر پیامبر اکرم6وحی شده است.بنابراین اظهارات مکرر اهل بیت :نشان از وقوع تحریف به کاستی از حیث معنا و مفهوم آیات قرآنپس از رحلت رسول اکرم6دارد. اما وحی قرآنی که همین مصحف کنونی است از حیث لفظ و معنا از تحریف مصون مانده است.در نتیجه در قرآن تحریف معنوی از طریق تفسیر به رأی یا هر روش دیگری صورت نپذیرفته؛ و منظور از تحریف در روایات تحریف نما ناظر به حذف وحی بیانی از قرآن است.
آرمانشهر از دیدگاه برخی متفکران با نگرشی بر حکومت مهدوی
نویسنده:
مریم محمودیان اصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر با عنوان«آرمانشهر از دیدگاه برخی متفکران با نگرشی حکومت مهدوی» با هدف شناخت و آشنایی با آرمانشهر متفکران غربی و مسلمان و مقایسه بین آن دو ، و شناخت ویژگی های آرمانشهر مهدوی می باشد . با عنایت به این اهداف، بحث در 4 فصل تدوین شده ؛ به تبیین مفاهیم کلیدی ، نظرات متفکران غربی و متفکران مسلمان و مقایسه دیدگاه متفکران غربی با عقل و نقل پرداخته می شود . در این پژوهش، با توجه به کاربرد زیاد و کلیدی بودن واژگانی چون ، آرمانشهر ، انتظار و حکومت به تعریف مفاهیم این کلید واژه ها پرداخته خواهد شد و نیز فضیلت انتظار، حکومت، و ویژگیهای حاکم، سازماندهی سیاسی و مقبولیت سیاسی تبیین می گردد.سپس به بررسی نظرات برخی ازمتفکران غربی و تعدادی از متفکران اسلامی که به صورت موردی برگزیده شده اند می پردازیم و ویژگی های شهر آرمانیشان بیان می شود. در پایان این مباحث جامعه، مهدوی با جامعه محمدی مقایسه می گردد. در ادامه با توجه به آیات و روایات، خصوصیات شهر آرمانی مهدوی از نظر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی مورد بررسی قرار می گیرد .در فصل چهارم جهت جمع بندی ونتیجه گیری، به مقایسه و نقد نظر متفکران غربی، با آرمانشهر مهدوی می پردازیم ؛ و درآخرامکان تحقق آرمانشهر را از دیدگاه عقل و نقل بررسی می نمائیم . آنچه از این تحقیق به دست آمد این بود که شهر آرمانی امام زمان ، ماورای آن چیزی است که متفکران غربی به تبیین آن پرداخته اند، چرا که ویژگیهایی مثل عدالت محوری و جهان شمولی، خصوصیاتی را درآن ایجاد می کند که باعث تمایزش از دیگر شهرهای آرمانی گشته و به این نتیجه رسیدیم که به علت احسن بودن نظام هستی خداوند متعال برای رسیدن به کمال، راه سهل الوصولی برای انسانها قرارمی دهد تا همه به کمال مطلوب برسند.
کنفرانس اثر قوانین قرآن
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
نظرات متفاوت درباره هویت انجمن اخوان الصفا و رسائل ایشان
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
دائرة المعارف اسلامی طهور,
بررسی مسئله خاتمیت از دیدگاه شهید مطهری، دکتر شریعتی و علامه اقبال لاهوری
نویسنده:
راضیه عباسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصل خاتمیت به عنوان یک آموزه جزمی ومسلّم اسلام به این معناست که با بعثت رسول گرامی اسلام پرونده نبوت در دو شکل تبلیغی و تشریعی مطلقاً بسته شد. اما در عصر جدید همگام با نوآوری و دستاوردهای علمی و فنی و به چالش کشیده شدن سنت و دین، عقیده خاتمیت از جمله مقولاتی بود که از سوی برخی از اندیشمندان معاصر مورد بازاندیشی قرار گرفت. اولین شخصیتی که تفسیری نوین از خاتمیت ارائه داد اقبال لاهوری، متفکر پاکستانی بود. می‌توان گفت سفره‌ای که اقبال در درک روشنفکرانه از دین گسترد، هنوز برای برخی روشنفکران امروز مأکولات فراوانی دارد. اما از میان متفکران معاصر شاید هیچ‌کس به اندازه دکتر شریعتی از اقبال تأثیر نپذیرفته است. تفسیری که اقبال و به تبع او شریعتی از خاتمیت ارائه دادند در ظاهر به نفی دیانت منتهی می‌شد نه ختم نبوت، و همین امر واکنش‌های متفاوتی را در بین اندیشمندان مسلمانبرانگیخت، که در این میان استاد مطهری نقش عمده‌ای در روشنگری افکار ایفا نمود. ایشان با تأکید بر بلوغ فکری و اجتماعی بشر در عصر خاتمیت و توانایی او در حفظ کتاب آسمانی خویش، تفسیری از خاتمیت ترتیب داده که بر چهار رکن استوار است: انسان و اجتماع- وضع خاص قانونگذاری اسلام- علم و اجتهاد- استعداد پایان‌ناپذیر قرآن و سنت.رساله حاضر به قصد بررسی آراء و نظرات این سه متفکر اسلامی در باب خاتمیت در چهار فصل نگارش یافت. فصل اول شامل مقدمه و کلیاتی درباره بیان مسأله، اهداف، پیشینه تحقیق و...می‌باشد. فصل دوم مشتمل بر پنج گفتار: ضرورت نبوت، اهداف نبوت، لوازم معنایی وتوجیه خاتمیت، ادله اثبات خاتمیت و فلسفه ختم نبوت است. فصل سوم به بررسی نظرات سه اندیشمند مسلمان معاصر، استاد مطهری، علامه اقبال لاهوری و دکتر شریعتی در خصوص خاتمیت پرداخته و پایان این فصل به تطبیق نظرات آن‌ها اختصاص یافته، به این نتیجه می‌رسیم که مقصود شریعتی و اقبال این نیست که نیاز بشر به تعلیمات الهی و وحیانی پایان یافته و بشر در اثر بلوغ فکری نیازی به این تعلیمات ندارد، بلکه مقصود ایشان استغنای از وحی جدید است نه مطلق وحی. و توجه آنان به عقل به معنای دادن وضع استقلالی به عقل در حوزه معرفت‌شناسی است نه چیزی بیشتر از این، لذا لازمه حرف آنان نفی دین نیست. در فصل چهارم پاره‌ای از شبهات برون دینی و درون دینی خاتمیت آورده و به پاسخ آن‌ها اشاره شده است.
بررسی تطببیقی مجموعه دیدگاهها و آموزه‎های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی، ابن سینا، مطهری) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت‏های معلمان و مربیان کشورمان
نویسنده:
لیلا افضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
به منظور بررسی تطبیقی و تحلیلی مجموعه دیدگاهها و آموزه های تربیتی دانشمندان مسلمان (غزالی ، ابن سینا ومطهری ) و تحلیل و کاربرد آنها بر فعالیت های مربیان کشورمان تحقیقی با روش توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شد .سؤالاتاصلی این تحقیق عبارتند از :1)اندیشۀ تربیتی غزالی چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟2)اندیشۀ تربیتی بوعلی سینا چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟3)اندیشۀ تربیتی مطهری چیست و کدام دلالت های تربیتی در خصوص ارکان تربیت از آن می توان استنتاج کرد ؟4)تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاههای تربیتی غزالی ،بوعلی و مطهری در زمینۀ تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان تربیت به طور اخص چیست ؟5)توصیه ها و آموزه های تربیتی دانشمندان مورد مطالعه ،در فعالیت های تربیتی معلمان و مربیان امروز کشورمان چیست ؟این تحقیق با روشفرانک هیگلر که یک روش مطلق و انتزاعی است انجام شده است.که مراحل این روش بدین صورت بوده (توصیف ،تعبیر ،همجواری و مقایسه ).در سؤال اول اندیشۀ تربیتی غزالی بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که غزالی به جنبۀ پرورشی و اخلاقی و اخروی تربیت توجه میکند و همین طور برای تعلیم و تربیت جنبۀ سلب و ایجابی قائل است و تعلیم و تربیت را تدبیر نفس و باطن از طریق اعتدال بخشی تدریجی به قوا و تمایلات به وسیلۀ معرفت ، ریاضت و استمرار برای نیل به انس و قرب الهی می داند . و اهداف تربیت را به غائی ، میانی و جزئی تقسیم می کند و همینطور برنامۀ آموزشی اش را بر اساس شرع قرار داده و در روش تربیت روش های زیادی را بر شمرده از قبیل آموزش ، تحریک انگیزه ، تکرار و تمرین و... و برای معلم جایگاه خاصی قائل است و در اصل می توان گفت معلم محور است و به آموزش دختران توجه کرده است .در سؤال دوم اندیشۀ تربیتی ابن سینا بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که ابن سینا به تعلیم و تربیت در کتابی جداگانه ( تدابیر المنازل ) پرداخته و تربیت را بر اساس شکل گیری عادت ها می داند و تعریفی که از تربیت ارائه میدهد این گونه است :برنامه ریزی و فعالیت جامعه و فرد در جهت سلامت خانواده ، رشد کودک و تدبیر شؤن اجتماعی برای وصول انسان به سعادت در دنیا و پس از مرگ .همین طور اهداف تربیت را به غائی و میانه ای و واسطه ای تقسیم می کند و به سه برنامه توجه خاص دارد ؛ آموزش قرآن و تلفیق مبانی دینی ، آموزش اصول و قوائد زبان از 4 منظر ( روانشناسی ، زبان شناسی ، بیولوژی و تعلیم و تربیت) ، آموزش هنر و پیشه . و به 4 روش در تربیت اشاره دارد (ایجاد عادات مطلوب ، تشویق و تنبیه ، پند و نصیحت ، داشتن دوست و همنشین خوب ) و به نقش الگوئی معلم توجه دارد و به تربیت معلمان حساسیت خاصی نشان داده است و برای دانش آموز مراحل سنی در نظر گرفته است .و در سؤال سوم اندیشۀ تربیتی مطهری بررسی شده است و نتایج حاصل از آن نشان داد که مطهری تربیت صحیح را زمانی متحقق می داند که به رشد و پرورش استعدادهای انسانی توجه شود و تعادل و هماهنگی میان استعدادهای انسانی برقرار شود و استعدادها در حد عالی از فعلیت به ثمر برسند و تربیت را پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها ( عقلی ، اخلاقی ، دینی ، هنری و خلاقیت ) و ایجاد تعادل و هماهنگی میان آنها تا متربی به حد کمال برسد . اهدافی که برای تربیت در نظر گرفته با اهداف تعلیم و تربیت اسلامی مطابق است از قبیل : فرد و اجتماع هدف تعلیم و تربیت اسلامی ، شناخت خدا و نزدیک شدن به او ، برقراری عدل و قسط در جامعۀ اسلامی و در برنامه تربیت به عمل و عاقبت بینی توجه کرده و برنامه را بر اساس علائق و حکمت های ذوقی قرار داده و روشهای چندی را برشمرده از قبیل تبشیر و انذار ، تذکر ، روش تعقلی ، ایجاد انس و... و در بحث معلم از انبیاء الهی به عنوان کاملترین معلمان بشریت نام می برد و به بلوغ روحی و جسمی دانش آموز توجه خاص کرده است .و در سؤال چهارم تحلیل تشابهات و تفاوت های موجود در دیدگاه دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بررسی شده است و نتایج حاصل نشان داد که :هر سه دانشمند نگاهی مشابه به تعلیم و تربیت به طور کلی و ارکان آن به طور جزئی داشته اند و از منظر دین به تربیت نگاه کرده اند . هر سه جنبۀ اخروی تربیت را در نظر گرفته اند (قرب الهی ،سعادت و کمال ).ابن سینا و مطهری مستقیما ًبه بحث تربیت پرداخته اند ولی غزالی به صورت غیرمستقیم و در لابلایآثارش از تربیت صحبت کرده است .غزالی و مطهری در تعریف تربیت به بحث اعتدال و تعادل توجه کرده اند ولی ابن سینا آن را مطرح نکرده است .مطهری در مقایسه با ابن سینا و غزالی می توان گفت یک بحث جدید در تربیت را مطرح می کند که فطرت نام دارد . و در تعریف تربیت ابن سینا به خانواده توجه کرده است . وتعریف مطهری از تربیت این گونه است پرورش دادن و به فعلیت رساندن تمامی استعدادها و ایجاد تعادل در هماهنگی میان آنها استتا متربی به حد کمال برسد .اهداف تربیتی مربیان یک جامعه با فرهنگ و مذهب مشترک معمولا ًمشابه می باشد .و اهداف تربیتی با کمال نهایی انسان سازگار است و هر سه دانشمند هدف غایی تعلیم و تربیت را نزدیکی به خدا می دانند .ـ در بحث برنامه هم می توان گفت ؛گر چه هر سه دانشمند تقسیم بندی متفاوتی از علوم ارائه دادند و مواد درسی پیشنهادی آنها کمی متفاوت بود ولی هر سه اندیشمند قرآن و احادیث را در برنامه شان مد نظر داشتند و فقط غزالی می گوید فقط فیزیک و فلسفه و ریاضی را تحریم کرده است در صورتی که در قرآن موردی نیست که علوم تجربی را تحریم کرده باشد و آنچه را که غزالی در مورد تحریم فیزیک ،فلسفه و ریاضی می گوید نظر شخصی اوست و نه اسلام (حسینی علی اکبر ،ص 68 ،1379 ) .در مورد روش ها می توان گفت :برخی از دانشمندان مورد مطالعه به برخی روش ها اهمیت بیشتری داده اند و به برخی دیگر کمتر ، مثلا ًمطهری و غزالیبیشتر به تعقل اهمیت داده است درروش تربیتی ایجاد عادات مطلوب را هر سۀ دانشمندان مسلمان به آن پرداخته اند وهمین طور به روش تشویق و تنبیه هر سه توجه نشان داده اند که از تشابهات نظریه های آنان محسوب می شود ،هر سۀ دانشمندان ـحتی المقدور ـ از تنبیه بدنی کودک بر حذر می داشتند و در مرحلۀ آخر آن را روا می داشتند و مطهری از لزوم آگاهی از علت تشویق و تنبیه نیز صحبت می کند که اگر مشخص نباشد اثر سوء تربیتی دارد .غزالی نسبت به ابن سینا و مطهری به روشهای زیادی اشاره کرده است مثل آموزش ،بر انگیختن انگیزه ،نمونۀ برتر،عبرت آموزی، تشبیه معقول به محسوس ،استفاده از مثال و داستان و حکایت و شعر ،خلوت گزینی ،تضعیف ،تقویت، تخویف ،اقناع ،القا ، تلقین ،ایجاد عادت ،تزکیه ،مجاهدت و ریاضت و...درروش پند و اندرز غزالی و ابن سینا تشابه نظر دارند و مطهری زیاد به این بحث نپرداخته ودر جایی دیگر از مراقبه و محاسبه مطهری به عنوان برنامه ای برای تربیت نام برده در حالی که غزالی از آن به عنوان یک روش تربیت استفاده می کند .و در سؤال پنجم به توصیه ها و آموزه هائی که میتوان از آراء دانشمندان ( غزالی ، ابن سینا و مطهری)بدست آورد اشاره شده است و می توان گفت از هر عبارت و از هر جملۀ این دانشمندان می توان آموزه هائی را بدست آورد ولی فقط به موارد چندی اشاره شده است .از نظر هر سه اندیشمند معلم جایگاه والایی دارد و متعلم باید به او احترام بگذارد .در بحث معلم ،غزالی و ابن سینا دقیقا ًدر یک عبارت تأثیر گفتار و رفتار معلم بر دانش آموزان تشابه نظر دارند ولی مطهری همین را در عبارت دیگری عامل بودن معلم قبل از ناصح بودن آن عنوان می کند .غزالی و ابن سینا از والدین به عنوان مربیان و معلمان کودک یاد می کنند ولی مطهری مطرح نکرده است . می توان گفت غزالی معلم محور می باشد و به عدم دریافت مزد تأکید کرده است که ابن سینا و مطهری مطرح نکرده اند . در دیدگاه دانشمندان مورد مطالعه به موارد زیادی اشاره شده ولی از هر کدام به چند مورد اشاره می شود ؛از موارد مهم در دیدگاه غزالی آموزش در جهت کسب رضای خدا و عدم دریافت مزد و اجرت و هیبت معلم میباشد .در دیدگاه ابن سینا شناخت تفاوت های فردی و تخصص در تعلیم و تربیت است و در دیدگاه مطهری روح علمی دادن به متعلم و رفق و لینت و پرهیز از خشونت می باشد .در بحث دانش آموز غزالی و ابن سینا به بحث سختی ها در دوران کودکی اهمیت زیادی قائل شده اند ولیابن سینا به آن نپرداخته است .و مواردی که غزالی به آن اشاره می کند عبارتند از حس تقلید و اهمیت کودکی، دور نگه داشتن کودک از دوستان و همسالان و همنشینان بد ،توجه به همکاری و دوستی بین دانش آموزان و احترام و اطاعت از معلم ،توجه به کودکان ناشایست و هدایت آنان ،تأکید به آموزش دختران ،تأکید به عمل به آموخته ها توسط دانش آموزان و همین طور مواردی که ابن سینا به آن اشاره می کند وجود مراحل سنی ، رعایت تفاوت های فردی و آموزش گروهی است و مواردی که مطهری به آن اشاره کرده است آزادی متعلم هنگام یادگیری ،توجه به بلوغ روحی و جسمی متعلم در فرایند یادگیری و لزوم توأم بودن عقل و علم است . و در آخر می توان گفت هر سه این اندیشمندان راجه به هدف ،برنامه ،روش ،معلم و دانش آموز نظرات مشابهی داشتند و فقط در برنامه بود که غزالی مخالفت خود را با علوم طبیعی بیان کرده است ، در حالی که دو اندیشمند با آن مخالفتی نداشتند.