جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 152
بررسی فلسفی و کلامی آموزه نجات
نویسنده:
اعظم محمود آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عزیزه خویشتن دوستی، انسان را وا می‌دارد تا برای آینده ورستگاری خود چاره ای بیندیشید . رسیدن به نجات و رهایی از رنج و عذاب، همواره محبوب و مطلوب آدمیان بوده است . بر همین اساس، انسان‌ها در طول تاریخ به دنبال شناخت ماهیت نجات و سعادت و راه‌های دستیابی به آن بوده اند که باعث شده نظرات گوناگونی در این زمینه مطرح شود و هر مذهب و مکتب فکری از شناخت این مهم، دم بزند . ادیان نیز چون دیگر مکاتب، ادعا می‌کنند که رهروان کیش خود را به رستگاری ابدی می‌رسانند . آنچه در بررسی آراء مکاتب قابل اهمیت است، این که عقل بشری به تنهایی قادر به دستیابی به نجات نیست و نمی‌تواند عوامل نجات و موانع آن را شناسایی کند و انسان را به رستگاری برساند. مقوله نجات از سنخی نیست که عقل بشری بتواند به آن دست یابد و باید به دین تمسک کرد . این نکته را می‌توان از بررسی نجات و سعادت در نگاه فیلسوفان بدست آورد، حتی فیلسوفان مسلمان هم چون ملاصدرا و ابن سینا نیز در تحلیل و تبیین کامل مسئله نجات ناتوان و عاجز هستند و اشکالات عدیده ای بر نظرات آنها وارد می‌شود . بنابراین تمسک به دین و ایمان به خداوند، می‌تواند باعث رستگاری انسان شود . فرقه‌های مهم کلامی چون اشاعره، معتزله، امامیه، نکاتی را در رابطه با ایمان و ارتباط آن با عمل بیان کرده که نظرات این فرقه‌ها قابل تامل است . متکلمان شیعه با اعتقاد به این که عمل لازمه ایمان است، رابطه این دو را تعادل دو سویه می-دانند و با توجه به آیه قرآن « والذین امنوا و عموا الصالحات طوبی لهم و حسن مآب » نشان می‌دهند که اعتقاد به امری به تنهایی و بدون التزام به لوازم و آثار آن، ایمان نیست . نکته دیگر این که عوامل نجات با توجه به آیات قرآن، ترک کفر جحودی و اجتناب از فجور است یا به عبارت دیگر جهل مرکب عنادی می‌باشد. پس جهل قصوری موجب عذاب نیست و این نشان می‌دهد که انسان باید همیشه به دنبال دریافت حقایق باشد تا جایی که بر آن حجت تمام شود . اگر بر انسان‌ها اتمام حجت صورت نگیرد، آنان معذورند . به بیانی دیگر وقوع و بلکه استحقاق عقاب منوط به اتمام حجت است . پس طبق آیه « لا یکلف الله نفسا الا وسعها » چنانچه انسان در مسیر دستیابی به حقیقت دریغ نورزد و به حجتی دست نیابد، تکلیفی ندارد تا عقابی بر تکلیف مترتب گردد . و کسانی که در استضعاف و فترت به سر می‌برند نیز، چنانچه روحیه عناد و سرکشی از حد عقل و فطرتشان نباشد، معذور هستند و نیز در مورد کثرت ادیان، قائل به انحصارگرایی و شمول گرایی نیست. از آن جا که در بحث عوامل نجات، جستجوی حقیقت مهم است و با گذشت زمان، فاهمه آدمی برای دریافت کامل تری از حقیقت مهیا می‌گردد و تفاوت فاهمه انسان از یک سو و یکسان نبودن امکانات برای جستجوی حقیقت موجب شده که چیزی به نام حجت مطرح شود . در واقع آن چه از چشم انداز دینی مهم است که هندسه نجات یعنی التزام به حجت نه التزام به حقیقت . واژگان کلیدی: نجات، رستگاری، سعادت، فلاح، فوز و شقاوت
نقش استعاره های مفهومی در تفکر دینی
نویسنده:
علیرضا قائمی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامی ,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یكی از ديدگاه های رايج در علوم شناختی، نظريه «استعاره مفهومی» است. اين نظريه در بـسياری از حوزه ها؛ از جمله مطالعات دينی، تأثير فراوانـی را برجـای گذاشـته اسـت . طبـق ايـن ديـدگاه، استعاره در درجه نخست نه به زبان، بلكه به نحوه انديـشيدن بـشر مربـوط مـی شـود و تفكـر اساسـاً خصلت استعاری دارد؛ بدين معنا كه آدمی ميان حوزه های مختلف، نگاشته ای معرفت شناختی و هستی شناختی می یابد و به همـين دليـل، يـك حـوزه را براسـاس مفـاهيم متعلـق بـه حـوزه ديگـر می فهمد. نگارنده، نخست به تبيين اين نظريه و بيان تفاوت آن با ديدگاه سنتی در بـاب اسـتعاره و سپس، به تأثير آن در تفكردينی ونحوه فهـم مفـاهيم و گـزارههـای دينـی ـ در اسـلام ـ پرداختـه است. بی ترديد، اين نظريه در فهم آيات قرآن و تأثير آنهـا در تفكـر اسـلامی نظريـه ای جديـد را به دنبال دارد
صفحات :
از صفحه 159 تا 168
تحلیل معناشناسی سوره مبارکه احزاب با تکیه بر روش شناختی
نویسنده:
فاطمه جوان بخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معناشناسی سوره مبارکه احزاب با تکیه بر روش شناختی با هدف تدبر در آیات این سوره به شیوه ای جدید و علمی صورت گرفته است. این روش یکی از معناشناسی‏های رایج میان زبان‏های بشری است که مفسر را در رسیدن بهدستاوردهای جدید یاری می‏رساند.منابع قاموسی، تاریخی، تفسیری و زبان‏شناسی، منابعی بودند که در روند پیش‏رفت این تحقیق به یاری مولف آمده و در بررسی موضوعات مختلف پشتیبان او بودند. نخستین موضوع بررسی شده؛ تعیین ساختار روایی سوره‏ی احزاب بود. بررسی ساختار روایی سوره احزاب با توجه به اصول روایت‏گری، از تعیین گزاره‏های کلّی و جزئی آغاز شده و با مشخص شدن محورهای وقوع ماجرا های موجود در این سوره و محورهای نقل آن‏ها، توالی و ترتیب زمانی هر ماجرایی مورد بررسی قرار می‏گیرد. در این مقاله نقش شخصیّت‌های موجود در آیات تحت عنوان ساختار عاملی به تحقیق گذاشته می‏شود و نگارنده جایگاه راوی و کانون روایت در آیات را مشخص کرده و رابطه آن‏ها را مورد تحلیل قرار می‏دهد.در بخش‏های مربوط به مباحث شناختی، آیات بر اساس اصول این دانش مورد تحلیل قرار گرفتند. با قبول این اصل که تعابیر قرآنی به خودی خود داری اصالت هستند. برای دست‏یابی به این مهم مولفه‏ها و ویژگی‏های نهفته درمفاهیم آیات با توجه به سیاق و بافت آنهادر قالب اصل تعیین پذیری روشن شده، معانی مرکزی و توسیعی واژه‏ها که به شعاعیّت معنا ختم می‏شود، مورد بررسی قرار گرفت. در قالب اصل مقوله‏بندی سطوح هر مقوله بررسی شده و درجه و میزان حرکت مقولات از سطح پایه به سطح بالاتر یا پائین‏تر یا به کارگیری یک مقوله به جای مقوله دیگر به معرض تحلیل درآمد . همین‏طور میزان توجه گوینده به موضوعات مختلف و تغییرآن در هر بخش تحت عنوان اصل حرکت خیالی تبیین شده و نیروهای موجود در هر آیه ساختار نیرو-پویایی هر آیه را روشن کرد. استعاره‏هایی که در آیات به‏کار رفته و منجر به تلفیق‏های مفهومی شده بودند، مشخص گردیده و پنجره‏های علّی که متناسب با سیاق و بافت آیه در مراحل مختلف زنجیره‏های علّی باز می‏شوند، مورد تحلیل قرار گرفتند. تحقیق پیش‏رو در دست‏یابی به معنای واژه‏های نور ، اهل بیت و امانت با ابزارهایی چون اصل شعاعیّت معنا یا اصل تلفیق مفهومی نتایج قابل توجهی به‏دست داد و با توجه به اصالت تعابیر قرآنی و اصل تعیین‏پذیری مفاهیم آن مشخص کرد؛ آیه تطهیر در جایگاه درست خود بیان شده و برخلاف نظر برخی از مفسران آیه‏ای مجزا نیست بلکه متناسب با سیاق و بافت آیه‏ 33 سوره احزاب بیان شده است و همین‏طور با توجه به اصل پنجره‏های علّی دلیل مطرح شدن جریان جنگ احزاب و بنی‏قریظه در میان آیاتی که از اطاعت خدا، احکام و عاقبت انسان سخن گفته است، روشن می‏شود. و طبق اصل مقلوله‏بندی واژه‏های مومن و کافر مقولات متنوع انسان هستند که قرآن به بررسی حالات و ویژگی های هریک پرداخته است.کلید‏واژه‏ها: سوره احزاب، معناشناسی‏شناختی، مفهوم‏سازی، سیاق، بافت
مبانی نظری اخلاق از دیدگاه بابا افضل کاشانی
نویسنده:
محمدربیع میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش پس از معرفی «خواجه افضل‌الدین کاشانی»، مشهور به «بابا افضل»، حکیم و عارف پارسی‌گوی قرن ششم و هفتم هجری و اشاره به زندگانی، آثار و برخی از مفاهیم و کلیات اخلاق از دیدگاه وی، می‌کوشیم با بررسی مبانی معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی و انسان‌شناختی اخلاق از منظر او، یکی از زمینه‌های لازم برای استخراج نظریه اخلاقی اسلام را فراهم آوریم تا زمینه‌ای باشد در کنار نظرگاه‌های دیگر دانشمندان مسلمان و نیز آموزه‌های اخلاقی قرآن کریم و احادیث اهل بیت? برای استنتاج نظریه فلسفه اخلاق اسلامی.خواجه افضل‌الدین «علم اخلاق» را یکی از زیرشاخه‌های علم النفس و علوم رفتاری دانسته که به اصلاح، هدایت و تربیت ویژگی‌های نفس انسانی می‌پردازد. وی علم اخلاق را «علمِ شناخت خصلت‌های نیک و بد انسان و روش‌های کسب خوبی‌ها و پرهیز از بدی‌ها» یا «علم شناخت مکارم و رذایل اخلاقی و روش آراستن خود به مکارم و زدودن رذایل از خویش» دانسته است.جایگاه شناخت و آگاهی در آموزه‌های اخلاقی بابا افضل به قدری پررنگ است که وی حتی خیر و شر را نیز براساس آگاهی و دانش تعریف می‌کند؛ چنان‌که افعال خیر را اعمالی می‌داند که سبب افزودن آگاهی شود و انسان را در رسیدن به کمال مطلوبش یاری رساند و شرور را کارهایی می‌داند که به جهل و ناآگاهی بینجامد و انسان را از نیل به هدف حقیقی‌اش بازدارد.بابا افضل علاوه بر اعتقاد به جدایی بدن و نفس انسانی، امکان تغییر و تربیت پذیری اخلاقی انسان را می‌پذیرد و با تأکید بر رابطه شناختی و وجودیِ مثلثِ «خداشناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی»، بر آن است که اگر کسی از این معارف محروم باشد، ادراک و شناختش همانند ادراک و شناخت خفتگان، ناقص و غیرحقیقی خواهد بود.از دیدگاه وی، وجود تامّ و حقیقی هر چیز، صورت علمی و معقول آن است و بر همین اساس، کمال نهایی انسان نیز در بقای عقلانی اوست؛ زیرا کمالِ حیات و حسّ، به قوّه ادراک و تعقّل است و کمالِ ادراک و تعقّل، به فعلیت آن و کمال فعلیّت تعقّل و دانش، به «اتّحاد عاقل و عقل و معقول».از حیث اخلاق عملی نیز به عقیده حکیم افضل‌الدین، نشان کمال انسان در این است که قوای غضبی و شهوی او در حدّ اعتدال باشند و تحت حاکمیتِ خرَد عمل کنند و مطیع و مسخّر آن باشند.
تبیین و نقد اخلاق باور از منظر کلیفورد
نویسنده:
غلامحسین جوادپور,علیرضا قائمی نیا
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
گفتگو با علیرضا قائمی نیا در نقد دیدگاه مجتهد شبستری و سروش درباره وحیانی بودن قرآن (2)
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
خبرگزاری مهر,
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
قائمی نیا در نقد شبستری مطرح کرد:مدعای شبستری حتی با ظاهر آیات پذیرفته نیست. قائمی نیا گفت: ادعای شبستری نوعی نسبیت عجیب و غریبی است؛ یک نسبیت مفهومی است که انسان‌ها صرفا از پشت تفاسیر خود واقعیت‌ها را می‌بینند و تفاسیر خود را از عالم به یکدیگر انتقال می‌دهند. خبرگزاری مهر، گروه دین و اندیشه: متفکران اسلامی، وحی را کلام خداوند می دانند و پیامبر(ص) نیز فقط واسطه دریافت وحی و ابلاغ آن به مردم است. برخی از روشنفکران مسلمان برخلاف این نظریه رایج معتقدند که وحی همان سخن پیامبر(ص) است. از جمله این افراد باید از «محمد مجتهد شبستری» نام برد که سلسله مقالاتی را در پانزده قسمت با عنوان قرائت نبوی از جهان نگاشته و ادعا کرده که وحی سخن پیامبر(ص) است، نه کلام خداوند. وی در این مجموعه مقالات تلاش بسیار کرده تا وحیانی بودن قرآن را کنار زده و آن را یک کتاب بشری بداند که شخصی به نام محمد بن عبدالله با افکار محدود خود و تأثیرپذیری از محیط و فرهنگ زمانه به نگارش درآورده است، البته این اثر عاری از عقاید خطا و احکام نامعقول و خشن نیز نیست که فقط متناسب با زمان نزول آن بوده و امروزه دیگر هیچ گونه کارآیی ندارد. فقط آنچه از این کتاب برای انسان امروزی مفید است، برخی از دستورات اخلاقی و عبادی آن می‌باشد که انسان را در مسیر سلوک توحیدی قرار می‌دهد. در بخش قبلی گفتگو با حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا، سردبیر مجله ذهن به نقد و بررسی این نظر پرداختیم که اکنون بخش دوم آن پیش روی شماست؛ قائمی نیا در بخش اول گفتگو ضمن دعوت به مناظره آقای شبستری در محافل علمی، دانشگاهی، حوزوی یا صدا و سیما، رسانه ها و ... گفت: تحلیل‌های شبستری تحلیل های نادرست و ناقصی هستند. ملازمه هایی هم که در میان شواهد خود گفته است، ادعای اینکه قرآن کلام پیامبر باشد را ثابت نمی کند.
اخلاق باور (بررسی تحلیلی رهیافت ویلیام کلیفورد)
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از نسبت بین داده‌های وحیانی و یافته‌های انسانی، یکی چالشی‌ترین و تأثیرگذارترین مسأله‌های معرفتی و فلسفی بشر بوده است و ایده‌ها درباره آن در طیف گسترده‌ای از تضاد کامل تا تأیید و همنوا بودن آن دو مطرح شده است. در قرن نوزدهم که قرن الحاد و لاادری‌گری نام گرفته است، ویلیام کلیفورد ایده «اخلاق باور» را مطرح کرد که براساس آن، اعتقاد به چیزی بدون فراهم آوردن قرائن و شواهد کافی، امری خطا و اخلاقاً‌ نادرست شمرده می‌شد! او این مسأله را طی مقاله‌ای منتشر نمود و تحولی در معرفت‌شناسی معاصر ایجاد کرد. این پژوهش سعی می‌کند در خلأ تحقیقی مستقل و جامع به زبان فارسی درباره این نظریه، به تفصیل و تحلیل آن بپردازد. فهم درست از اخلاق باور، مبتنی بر تبیین مفاهیمی مانند قرینه‌گرایی، وظیفه‌گرایی، درون‌گرایی، اراده‌‌گرایی و مفاهیم متقابل آنهاست که این پژوهش به آنها می‌پردازد. مقاله کلیفورد که حول سه قسمت اصلیِ اهمیت تحقیق درباره باورها، ارزش مرجعیتِ علمی دیگران در پذیرش گفته‌های آنها و محدوده‌های استنتاج است، به صورت تفصیلی گزارش شده و سعی بر آن بوده است تا سیر منطقی و نحوه چینش اجزای آن نمایان گردد. کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی در نقد و دفاع از اخلاق باور به نگارش درآمده که نقدها در سه دست? نقد مبانی، نقد روش و فرآیند استدلال و نقد بر نتایج جایمی‌گیرند. بعضی از این نقدها که در جهت ایمان‌گرایی و خردگریزی باورهای دینی یا کم‌مهری به گوهر قدسی عقل و نیز از نگاه درون‌دینی مسیحی است، مقبول نمی‌افتد؛ اما عقلانیت حداکثری کلیفورد که شامل همه باورهای جزئی و ساده می‌شود و اینکه همه باورها دینی باید مستقیماً از عقل و استدلال عقلی نشأت بگیرند و برای همگان اثبات شده باشند نیز امری بی‌مبنا و فوق طاقت است. با این همه، رویکرد انتقادی کلیفورد به پذیرش بی‌رویه باورها و تقویت خوی زودباوری،امری پسندیده است. در مجموع می‌توان چهار محور کلی و اصلی برای مقاله کلیفورد برشمرد: قرینه‌گرایی و وظیفه‌گرایی، حداکثری بودن در این فرآیند، غیراخلاقی بودن تخلف از آن و نبودن این ملاک در باورهای دینی. ادعاهای اول و سوم، با توضیحاتی قابل پذیرش است؛ اما ادعاهای دوم و چهارم مقبول نیست. این موضوع هنوز جای پژوهش‌های مستقل دارد و مخصوصاً نگاه درون‌دینی اسلامی به آن، ثمرات مبارکی خواهد داشت.
معیت ذات الهی با موجودات در فلسفه مشاء و حکمت صدرا
نویسنده:
الهه رحیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در مباحث تقسیمی فلسفه موجودات به دو دسته واجب و ممکن تقسیم می‌شوند. اگر هر یک از دو گروه، به خوبی، تحلیل شده، جایگاه هر یک در نظام هستی تبیین ‌شود، روابط بین آنها و نقشی که در مقابل یکدیگر ایفا می‌کنند، روشن می‌شود. واجب، وجودی است که از نهایت شدت وسعه وجودی، هستی را پر کرده، جایی برای غیر، نگذاشته است. اما وجود کثرات و اغیار و حقایق امکانی ماهوی، امری بدیهی و تصدیق آن، مرز بین فلسفه و سفسطه است. ممکن، ذاتی است که هیچ‌گونه اقتضاء برای وجود ندارد. ولی واجب، ذاتی است که از شدّت وجودی ،خواهان بروز و ظهور خویش شده، اغیار و ماسوی را متلّبس به لباس وجودی امکانی کرده است.این تلبس وجودی از طرف واجب بالذات از مناظر مختلف فلسفی، متفاوت است.مشاء فاعلیّت او را بالعنایه گویند. به این صورت که علم او عین اراده و نفس تصور اشیاء، خلق و ایجاد آنهاست.ولی صدرا فاعلیت و علیت او را به تشأن و تجلی و ظهور تعبیر کرده، ممکنات را حاضر به علم حضوری می‌داند که واجب به اضافه اشراقیه-اضافه‌ای که در اثر آن مضاف الیه ایجاد می‌شود-به آنها تجلی می‌کند.به دنبال ایجاد اشیاء،توسط واجب،مفهوم معیّت پیدا شد. اگر واجب به عنایت خویش،به امکان ذاتی،وجوب بخشیده،او را موجود کند،همراهی دو واجب را که یکی بالذات و دیگری به سبب او می‌باشد، معیت علمی گویند. به گونه‌ای که فاعل در این معیت،هر موقع تصور شی و فعلی را بکند،ایجاد او را به همراه دارد.ولی اگر واجب بالذات در این ایجاد،به صورت تجلی فاعلیّت خویش را تحقق بخشد،معیت قیومیه متحقق می‌شود.در این معیت-که فراتر از معیت علی یعنی معیت علت و معلول که در آن علت به خاطر علیتش مقدم بر معلول به دلیل معلولیتش می‌باشد- ممکن، واجبی است که وجوبش به قیومیّت واجب ذاتی و همراهی او حاصل شده است. و ذات واجب، به سبب تشأن، اشراق، اضافه و ارتباط، مضاف الیه خویش یعنی ممکن را وجود بخشیده است. ممکن، حقیقتی جز ربط و فقر و تعلق محض، نبوده، وجودی غیر از ارتباط و اضافه به تنها حقیقت هستی یعنی واجب بالذات ندارد و در معیت او به سر می‌برد. تحلیل واجب و ممکن به این مفاهیم که واجب، یعنی ذات قائم به خویش و ممکن، یعنی ذات قائم به غیر، دلیلی است بر اینکه ذات قائم به غیر، حتماً غیری را می‌طلبد که به او تکیه کند، و ذات قائم به خویش، مستلزم غیری است که به آن غیر، قوام دهد، غیری که بدون آن ذات نمی‌تواند ایجاد شده، مستقل از او باشد. چون ذاتی او، قیام به غیر است و شی، هیچ‌گاه ذاتی خویش را از دست نخواهد داد، که اگر از دست دهد، چیز دیگری خواهد شد
بررسی تطبیقی علم الهی از منظر حکمت اشراق و حکمت متعالیه
نویسنده:
زینب مشایخی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش تلاش شده تا دو نظریه حکمت اشراق و حکمت متعالیه در باب علم الهی تبیین و تطبیق گردد. درست است که بخشی از موضوع رساله مربوط به حکمت متعالیه است ولی از آنجا که ملاصدرا موسس حکمت متعالیه است و دیدگاه شخصی وی مبین نظریات حکمت متعالیه است دیدگاه این دو بزرگوار یعنی شیخ اشراق و ملاصدرا مورد بررسی قرار گرفته است.در فصل اول این رساله، به مبادی تصوریه و تصدیقیه بحث علم خداوند پرداختیم مطالبی همچون: تعریف علم، اقسام علم و... .فصل دوم به دیدگاه شیخ اشراق اختصاص یافته است. شیخ اشراق بر این باور است که علم واجب به اشیاء، غیر از حضور اشیاء در حضور واجب ،معنای دیگری ندارد علم در واقع همان حضور شیء نزد شیء دیگر است، بنابراین تمام موجودات در محضر حق تعالی حاضرند. دیدگاه شیخ اشراق به علم حضوری علم واجب به اشیاء شهرت دارد. که در انتهای این فصل اعتراضات شیخ اشراق بر نظر ابن سینا در این رابطه مطرح می‌شود که ملاصدرا به پاسخ آن اعتراضات پرداخته و به نوعی از نظریه مشاء دفاع می‌کند.در فصل سوم ،اختصاصاً نظریه ملاصدرا در باب علم ازلی واجب به خود و ماسوا مطرح شده است. ملاصدرا برای تبیین علم واجب به ماعدا ،دوروش را طی می‌کند: اول ،روش حکما و دوم، روش عرفا. در این بخش ،روش برهانی به این نحو بیان شده است که با مقدمات برهانی، علم واجب به ماسوا را در مقام ذات واجب اثبات می‌کند و کمبود دیدگاه مشاء و اشراق را در این می‌داند که علم واجب را در مقام ذات اثبات نمی‌کنند و این موجب نقص ذات واجب می‌شود. در روش عرفانی با بیان چند مقدمه، به این نتیجه می‌رسیم که واجب در مقام ذات، علم به ذات و صفات و لوازم ذات و صفات داشته و هیچ کدام خارج از ذات نمی‌باشد.در فصل چهارم ،علم فعلی واجب تعالی به مادیات از نظر ملاصدرا بیان شده است. ملاصدرا با به کار بردن مبنای اصالت وجود و لوازم آن یعنی :بساطت و وحدت تشکیکی وجود به منظور اثبات مساوقت علم و وجود به بیان کیفیت علم فعلی واجب به مادیات می‌پردازد و این که تغییر در علم فعلی واجب تعالی به مرتبه مادیات، موجب اثبات هیچ نقصی برای وی نمی‌باشد.فصل پنجم نیز نگاهی انتقادی و تطبیقی به هر دو دیدگاه داشته که محوریت این پایان‌نامه را تشکیل می‌دهد.
عرفان در جهان جدید
نویسنده:
علیرضا قائمی نیا
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها : دانشگاه معارف اسلامی,
چکیده :
جهان جدید غرب بر پایه خودبنیادی عقل استوار شده است و عقل جدید (عقل خودبنیاد) هرگونه مرجع معرفتی بیرون از خود را نفی می کند. حال چرا در این فضا عرفان اهمیت پیدا می کند؟ عرفان با عقل خودبنیاد، سر ستیز دارد و اهمیت یافتن آن در این جهان، گونه ای پارادوکس به شمار می آید. در این مقاله برآنیم تا پاسخ های مختلفی را که به این پرسش داده شده است، بررسی کنیم. مهم ترین پاسخ هایی که در غرب مطرح شده اند، عبارتند از: سنت گرایی، شالوده شکنی و مخالفت با عقل جدید و ساختی گرایی.
صفحات :
از صفحه 69 تا 86
  • تعداد رکورد ها : 152