جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4689
بررسی تطبیقی مبانی معرفت شناسی ملاصدرا و جان لاک
نویسنده:
محسن مهدی دخت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
بررسی تطبیقی عقل نظری و عقل عملی از دیدگاه ابن سینا، قطب الدین رازی و ملاصدرا
نویسنده:
عارفه پوشیان جویباری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
انسان به عنوان اشرف مخلوقات دارای نفس ناطقه است؛ نفس ناطقه ازدو قوه نظری و عملی برخوردار است. ماهیت، مراتب و کارکردهای این دو قوه از دیر باز در اندیشه حکمای مسلمان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. ابن سینا، قطب الدین رازی و ملاصدرا از جمله فیلسوفان مسلمانی هستند، که به این مسأله پرداخته اند. از آنجا که موضوع اصلی این رساله تحلیل و بررسی آرای این سه حکیم در مورد عقل نظری و عقل عملی است؛ پس از جمع آوری و بررسی آرای آن ها در مورد این مسأله شباهتها و اختلافاتی بین دیدگاه های ایشان در این زمینه به دست می آید. شباهت هایی که در این مجال می توان به آن اشاره کرد، عبارتنداز: هر سه حکیم عقل نظری را قوه عالمه می نامند و آن را ناظر بهرابطه ی نفس و عقل فعال می دانند. در حالیکه عقل عملی را قوه عامله معرفی می کنند؛ که ناظر به رابطه نفس با بدن است. آنها برای عقل نظری مراتب چهارگانه ای در نظر می گیرند؛ که پایین ترین مرتبه آن عقل هیولانی است و نفس در این مرحله قوه محض بوده و پس از گذشتن از مرتبه عقل بالملکه و عقل بالفعل در مرتبه عقل بالمستفاد قرار می گیرد؛ که کمال قوه نظری است. نفس ناطقه از جهت قوای نظری و عملی دارای خصوصیاتی است و هرگاه نفس ازجهت این دوقوه به کمال دست یابد، از این خصوصیات در حد اعلای آن برخوردار است و در چنین شرایطی این خصوصیات را باید معجزه نامید. در دیدگاه این حکیمان در زمینه قوه علمیه و عملیه اختلافاتی نیز مشاهدهمی شود و آن عبارتنداز: ابن سینا و ملاصدرا برای هر دو قوه نقش ادراکی قائلند؛ در حالی که قطب الدین رازی ادراک را به عقل نظری نسبت می دهد و قوه عملی را مبدأ حرکت می داند. از موارد دیگر اختلاف نظر می توان به مراتب عقل عملی اشاره کرد؛ ابن سینا و ملاصدرا مراتب چهارگانه ای برای این قوه در نظر می گیرند. اما ملاقطب برای قوه عامله قائل به هیچ مرتبه ای نیست. تفاوت دیگر در زمینه قوه قدسی است؛ که ابن سینا و ملاصدرا آن را بالا ترین مرتبه قوه نظری می دانند؛ این در حالی است که قطب الدین رازی قوه قدسی را در کنار فکر و حدس یکی از طرق کشف مجهول البته بالاترین مرحله کشف مجهول و برترین مرتبه قوه حدس است؛ معرفی می کند.
نظریه اضافه اشراقیه سهروردی و تأثیر آن بر محقق دوانی، میرداماد و ملاصدرا
نویسنده:
نفیسه نجبا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از بیان ویژگی های این تحقیق در فصل اول و تحت عنوان مقدمه، در هر یک از فصول به بیان و بررسی مسائلی پرداختیم که هر یک ما را در دستیابی به هدف این تحقیق در شناخت نظریه اضافه اشراقیه سهروردی و علت تأثیر پذیری حکمای پس از او از آن و نیز مقایسه دیدگاه ها با یکدیگر، یاری و راهنمایی نمود.در فصل دومنظام فلسفی و اصول و مبانی شیخ اشراق مورد بررسی قرار گرفت و بدست آمد:سهروردی نظام فلسفی خود را بر پایه ای بنیان می نهد که قبل از او بی سابقه بوده و از ابداعات وی به شمار می رود. او بر خلاف رسم معمول به جای وجود و ماهیت، نور را اساس فلسفه خویش قرار می دهد و با استدلالات گوناگون بر اعتباری بودن وجود تأکید می کند. از نظر او وجود از معقولات ثانیه و مفهوم عام و مطلق ذهنی و عقلی است که از ماهیات محقق در خارج انتزاع می شود. اما ماهیت در نگاه شیخ تمام حقیقت شیء بوده و منشأ آثار است. با توجه به اینکه نور اساس فلسفه سهروردی است و از طرفی ماهیت عین حقیقت شیء است، می توان نتیجه گرفت که ماهیات متحصل در خارج چیزی جز حقایق نوری نیستند. ممکن است این سوال پیش آید که اختلاف این حقایق که همه در نور بودن با یکدیگر شریکند، چیست؟ در این جاست که اصل تشکیک در فلسفه سهروردی باید مورد توجه قرار گیرد. سهروردی بر خلاف حکمای مشاء با پذیرفتن تشکیک در ماهیات، اختلاف انوار را به شدت و ضعف می داند. بنابراین واقعیت از دیدگاه سهروردی عبارت است از حقایق شدید و ضعیف نوری. بر اساس چنین ویژگی هایی در فلسفه سهروردی، او تفسیری متفاوت از علیت ارائه می دهد. از نظر او چون وجود امری اعتباری است، شیء با تمام ذات و هویت خود وابسته به علت و عین الربط به آن است. برخلاف حکمای مشاء و به ویژه ابن سینا که با در نظر گرفتن دو حیثیت در شیء یعنی وجود و ماهیت، شیء را تنها از جنبه وجودی متعلق به علت می دانستند. به چنین رابطه ای در اصطلاح اضافه اشراقیه گفته می شود. در اضافه اشراقی بر خلاف اضافه مقولی که در آن دو مستقل داریم و یک رابط، یک مستقل و یک رابط داریم. به عبارت دیگر می توان گفت علت نور قوی و معلول نور ضعیف است که اضافه اشراقیه نور قوی است. بر اساس تشکیک وجود و نیز چنین تبیینی از علیت ملاک نیاز شیء به علت در فلسفه سهروردی از امکان ماهوی به امکان فقری تغییر می یابد. پذیرش نظریه اضافه اشراقیه پیامدهایی را در خصوص بحث علیت در فلسفه سهروردی به دنبال می آورد که مهم ترین آنها عبارت اند از اثبات فاعلیت بالرضا برای خداوند و نیز فاعل مباشر مستقیم دانستن انوار برای آثار شیء. سهروردی با انکار ماده و صورت به عنوان دو جزء جوهر جسمانی، بر خلاف ابن سینا آثار را به صور نوعیه مستند نکرده، بلکه آنها را مستقیماً به انوار استناد می دهد. مسلم است که اتخاذ چنین دیدگاهی منجر به برقراری رابطه بسیار عمیق تری بین علت و معلول می گیرد و همین ویژگی دیدگاه شیخ اشراق را از دیگر فلاسفه متمایز می سازد.در فصل سوم دیدگاه محقق دوانی و میرداماد در خصوص بحث علیت به عنوان کسانی که در این بحث پیرو سهروردی هستند، مورد بررسی قرار گرفت و به دست آمد:دوانی و میرداماد اگر چه نور و ظلمت را اساس فلسفه خود قرار ندادند، اما با اعتباری دانستن وجود، ماهیت شیء را متعلق به علت دانستند. تأکید آن ها در آثارشان بر پذیرش جعل بسیط به جای جعل مرکب، موید این مطلب است. فضای حاکم بر حوزه فلسفی شیراز و اصفهان و نیز بهره گیری آنان از تعالیم شیعی و نیز انتقادات متکلمان بر فلاسفه از جمله اموری است که آنان را به پذیرش دیدگاه سهروردی سوق داده است.اما علی رغم پذیرش دیدگاه سهروردی، محقق دوانی و میرداماد علاوه بر تفاوت در اساس فلسفیمبنی بر پذیرش وجود و ماهیت به جای نور و ظلمت، تلاش کردند تا تفسیر متفاوتی از ربط بین علت و معلول نیز ارائه دهند. محقق دوانی که انتزاع مفهوم وجود را تنها از ماهیات مجعول کافینمی دانست، چرا که این امر موجب انقلاب ماهیت از امکان به وجوب می گردد، معتقد می شود که صادر از جاعل و اثر آن، تنها ماهیت نیست، بلکه ماهیت و حیثیت اکتسابی آن که جهت ربط به مبدأ است، هر دو اثر جاعل است و تا این حیثیت به ماهیت ضمیمه نشود، مفهوم وجود از نفس ماهیت انتزاع نشده و بر آن حمل نمی گردد. اما میرداماد این عقیده را نمی پذیرد. از نظر او لحوق امری و انضمام آن به ماهیت برای انتزاع مفهوم وجود، جعل بسیط را به جعل مرکب تبدیل خواهد کرد که اعتقاد حکمای مشاء و باطل است. میرداماد با در نظر گرفتن دو حیثیت وجود و ماهیت برای شیء، وجود را امری اعتباری و ماهیت را اصیل می داند و معتقد است، نفس ماهیت مصحح حمل وجود بر آن است و از همین راه استدلال می کند که اگر ماهیت مجعول نباشد، واجب می شود. اگر چه دیدگاه دوانی و میرداماد برتری هایی نسبت به دیدگاه سهروردی دارد، اما به دلیل اشکالاتی از جمله بحث سنخیت و ... مورد انتقاد صدر المتألهین قرار می گیرد و باعث می شود، ملاصدرا علی رغم تأثیر پذیری از آنها دیدگاه کاملاً متفاوتی ارائه دهد.نکته دیگری که به آن باید اشاره کرد این است که محقق دوانی با نظر نهایی خود مبنی بر طرح مسئله تشأن و اینکه معالیل شوون و حیثیات علت اند، از سهروردی فاصله می گیرد.در فصل چهارم با طرح اصول اساسی فلسفه ملاصدرا، به طرح دیدگاه وی در خصوص رابطه علیت پرداخته شد و بدست آمد که:ملاصدرا نیز با قرار دادن وجود و ماهیت به جای نور و ظلمت به عنوان اصل فلسفی خویش با دوانی و میرداماد همگام و از سهروردی فاصله می گیرد اما با طرح اصالت وجود به جای اصالت ماهیت و به تبع آن تقدم وجود بر ماهیت، دیدگاه متفاوتی از آن دو ارائه می دهد. از دیدگاه وی نه ماهیت مجعول علت است و نه نسبت میان وجود و ماهیت، بلکه تنها وجود معلول است که مجعول است. او نیز مانند سهروردی نظریه اضافه اشراقیه را در مورد رابطه علت و معلول می پذیرد و معتقد می شود که اضافه واجب به ممکنات اضافه اشراقی است و لذا نفس ذات واجب برای تحقق اضافه و نسبت و برای تحصل طرف دیگر که متفرع بر اضافه و نسبت است، کفایت می کند. آنچه دیدگاه ملاصدرا را از سهروردی متمایز می کند، این است که ملاصدرا با قائل شدن به اینکه وجود یک حقیقت واحد است که دارای مراتب شدید و ضعیف است، و معلول یک مرتبه از آن و علت مرتبه ای دیگر از آن است از سهروردی فاصله می گیرد. سهروردی اگر چه معلول را عین الربط به علت می دانست و به همین خاطر رابطه عمیق تری بین علت و معلول نسبت به دیگر فلاسفه در نظر می گرفت، اما به عقیده او باز هم برای معلول می توان هویتی مستقل از علت در نظر گرفت. اما از نظر ملاصدرا چنین استقلالی هم مورد اشکال است. تفاوت بحث تشکیک از منظر ملاصدرا و شیخ اشراق موید این مطلب است. نظر نهایی ملاصدرا مبنی بر اینکه علت امری است حقیقی و معلول شأنی از شوون آن است و گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی دیدگاه او را کاملاً متمایز از نظر سهروردی می سازد. از آنچه بیان شد به طور کلی می توان نتیجه گرفت که سهروردی برای گریز از اشکالات وارد بر مبحث علیت و نیز همسان سازی آن با تعالیم دینی، با طرح مبانی جدید سعی می کند، تفسیر و تبیین جدیدی از علیت ارائه دهد. همین امر سبب می شود دیدگاه او مورد استقبال متفکران پس از وی قرار بگیرد و مسیر تازه ای در این جهت به وجود آید. اما آن ها نیز بر اساس مبانی خویش می کوشند آن را به شیوه ای دیگر ارائه دهند تا ایرادات وارد بر دیدگاه های گذشته را مرتفع سازند تا اینکه، ملاصدرا با طرح نظریه خویش به اوج این مسیر رسیده و دیدگاه وی بعد از سهروردی نقطه عطف دیگری در تاریخ فلسفه به شمار رفته و زیربنای تأملات بعدی محسوب می شود.
وجودشناسی از دیدگاه میرداماد و صـدرالمتألهین
نویسنده:
شهین اسلامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران: ,
سلب و ثبوت اسما و صفات الهی مقایسه میان نظرات ملاصدرا شیرازی و قاضی سعید قمی
نویسنده:
محمدتقی کرمی قهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این رساله از 4 فصل تشکیل یافته که فصل اول کلیاتی است که به عنوان پیشگفتار ، ذکر آنها لازم به نظر می آمد . در فصل دوم خلاصه نظرات مرحوم صدرالمتالهین و برخی از شارحان نظر وی بیان می شود ، در فصل سوم هم به بررسی آرا و افکار قاضی سعید پرداخته می شو‌د. فصل چهارم اختصاص به مقایسه تطبیقی آرا این دو دانشمند در مواجهه با روایات اهل بیت (ع) دارد، اگر چه این فصل آنچنان که مد نظر بود پایان نیافت.
عقل و ایمان از دیدگاه ملاصدرا و میرزا مهدی اصفهانی
نویسنده:
شهاب‌الدین وحیدی دستجردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در انديشه هاي فلسفي، کلامي، اسلامي، مسيحي و يهودي همواره پي جويي از پيوند عقل و ايمان جزء دل مشغولي هاي اساسي آنان بوده است، آيا ايمان امري خردپذير است، يا مسأله اي خردگريز و برخاسته از اراده فردي. پژوهش حاضر در پي بررسي اين موضوع در انديشه دو دانشمند بزرگ اسلامي، صدرالمتألهين، بنيانگذار حکمت متعاليه و ميرزا مهدي اصفهاني، مؤسس مکتب تفکيک است. انديشه ی فلسفي صدرايي با تفکر تفکيکي ميرزا در مورد عقل و ايمان و پيوند بين آن دو تفاوت زيادي دارد. ملاصدرا ایمان را بر عقل استوار دانسته و آن را باور قلبي مي داند و عمل از ارکان آن به شمار مي آيد. عقل در نظر ملاصدرا قوّه ي تحليل گر است که از مراتب و شئونات نفس مي باشد و گستره ی آن از عقل هيولاني تا عقل مستفاد است. در حالي که عقل از منظر ميرزا مهدي اصفهاني موجودي نوري است. «ظاهرٌ بنفسه و مظهِرٌ لغيره، معصومٌ بالذّات و مستقلٌ بالذّات» است که از سوي خداوند افاضه مي شود. عقل از نگاه ميرزا مهدي تنها حقيقتي روشنگر است نه تحليل گر و از مراتب نفس انساني نيست و با تأمل در مباني و عقايد وي داوري درباره جدايي عقل و ايمان از نظر مؤسس مکتب تفکيک امري دشوار نيست.اين پژوهش ابتدا به توصيف ديدگاه هاي اين دو انديشمند بزرگ درباره ی عقل، ايمان و پيوند بين آن دو در فصول جداگانه اي مي پردازد. سپس با مقايسه ی ديدگاه هاي اين دو متفکر سعي مي شود شباهت ها و تفاوت های ميان آن دو را روشن کند. و در خاتمه با عنوان تأملاتی در آراء ملاصدرا و میرزا مهدی پاره اي از نقدهايي که به ديدگاه اين دو انديشمند در موضوع مورد نظر اين تحقيق وارد شده است مورد بحث و تحليل قرار مي گيرد.
کثرت نوعی انسان از منظر صدر المتألهین
نویسنده:
نرگس موحدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا بر پایه مبانی وجود‌شناختی تشکیک در وجود و حرکت جوهری اشتدادی نفس، وحدت نوعی انسان را انکار کرده و انسان‌ها را به حسب حرکت جوهری ارادی دارای انواع گوناگون دانسته است. افرادی همچون ابن سینا، فخر رازی، نصیرالدین طوسی و شیخ اشراق مسئله نوع واحد بودن انسان را بررسی کرده‌اند، اما به دلیل نداشتن مبانی کافی به تحلیل و تقریر صحیحی از این مسئله دست نیافته‌اند. ملاصدرا در آثار گوناگونش دلایل متعددی را بر انکار وحدت نوعی می‌آورد و در مقابل، تقریری از کثرت نوعی انسان به‌دست می‌دهد. البته با توجه به نظریه ابدان طبیعی و مثالی، و حرکت جوهری اشتدادی نفس می‌توان کثرت نوعی را در نشئه دنیا نتیجه گرفت.
صفحات :
از صفحه 33 تا 54
تجرد نفس از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
منوچهر شامی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده: مساال تجرد نفس یکی از مساا یل مهم در نظام های الهیات ب ویژه در فلسف اسلامی بشمار میآید. این مسال از ابعاد گوناگون مورد توج فیلسوفان و متکلمان ومفسران مسلمان واقعشاده است. ملاصدرا و لالام بااباا یی در آثار فلسفی ،کلامی و تفسیری خود از ابعاد مختلف بتامل و بررساای این مسااال درداخت اند. ملاصاادرا نفس را مجرد م یداند ک در ابتدای حدوث،وجودی جساما نی داشت است و در اثر حرکت جوهری ب کمال میرسد؛ بنابرین با توج ب ماانیخودشاان و از جمل اصاالت وجود ب بررسای این مساال می دردازند. لالام بااباایی نیزب تاعملاصادر ا نفس را مجرد میداند با این تفاوت ک ایشان لالاوه بر دلایل برهانی و لاقلی، ب دلایلنقلی نیز درداخت و از آیات و روایات در اثاات مسال استفاده کرده است. ملاصدرا در مورد تعلقنفس ب بدن معتقد ب وجود روح بخاری اسات ک و اسط نفس و بدن می شود. اما لالام ب اینواسط اشکال می گیرد و میگوید لطافت و غلظت موجب شرافت و دستی یک چیز نمی شود. ازآنجا ک تجرد نفس، بسیاری از شاهات مادیین؛ من جمل معاد و نیز دغدغ جاودانگی و... را حلمی کند، از اهمیت بساازایی برخوردار اساات و انسااان را در رساایدن ب معارف حقیقی یاری میرسااند. این دژوهش با جهت گیری توصیفی وتطایقی ب تحلیل وبررسی این مسال از دیدگاه ایندو فیلسوف می دردازد و برایند آن تایین تشاب ها وتفاوتها و در نتیج ، فهم لامیق مسال خواهد
بررسی نقش قرآن در تکامل معنوی انسان با تکیه بر تفسیر ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
میترا فرخ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع بحث ما در این رساله، بررسی نقش قرآن در تکامل معنوی انسان است. تکامل معنوی انسان بحثی مهم و حساس در زندگی بشر است. چگونگی تکامل و راه رسیدن به آن، پرسش درونی هر انسانی است. به همین دلیل، مسئله پژوهشی ما در این رساله پیرامون دو محور ذیل است:1-کمال معنوی انسان چیست؟ و در چه حالتی حاصل می‌شود؟2-قرآن کریم چگونه انسان را به این کمال معنوی می رساند؟در بیان نتیجه حاصل از تحقیق پیرامون این موضوع باید گفت: از دیدگاه قرآن کریم، کمال انسان، حاصل شدن حالت اعتدال در ارضای امیال و خواهش‌های نفسانی است. قرآن کریم ابتدا انسان را با خودش، جایگاهش، قوای درونی و نقاط قوت و ضعفش آشنا ساخته و سپس مسیر هدایت مناسب با این نیازها و استعدادها را برای او بیان می‌دارد. ضمن آن‌که تعالیم خویش را بر پایه فطرت و عقل که در نهاد هر انسانی موجود است قرار می‌دهد و بدین علت انسان با خواندن قرآن و گوش فرادادن به معانی و دستوراتش آن را نوری روشنگر و رفع کننده شبهات و مشکلاتش می‌یابد. به طوری‌که با مداومت بر خواندن و عمل به تعالیم آن در مسیر تکامل معنوی خویش گام بر می دارد. لذا در وصف قرآن باید گفت: قرآن همان هدایت است و هدایت همان قرآن است.
  • تعداد رکورد ها : 4689