جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 104
بررسی مسألۀ شهود در آثار افلاطون
نویسنده:
مهدی جلالوند
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از گذشته همواره در کنار علم حصولی نوع دیگری از معرفت که از آن به علم حضوری یا شهودی تعبیر می‌شود مطرح بوده است. در میان فلاسفه گروهی معتقدند که شهود تنها به وسیله عقل صورت می‌گیرد و گروهی دیگر بر این باورند که شهود توسط نفس انسانی صورت می‌گیرد که یقین‌آور است و غیر از این طریق معرفت، بقیه قابل اعتماد نیستند. افلاطون یکی از فلاسفه‌ای است که طریق معرفت صحیح را شهود می‌داند ولی همواره در بین فلاسفه بعد از او این سؤال مطرح بوده که شهود مورد نظر او عقلی بوده یا عرفانی؟ با رجوع به آثار افلاطون و استخراج ویژگیهای شهود او و مقایسه آن با خصوصیات مکاتب عرفانی و تجربه‌های دینی این فرضیه که منظور وی از شهود، قسم عرفانی آن بوده قوت می‌گیرد هر چند که مخالفین این نظر نیز دلایل مستحکمی برای بیان خود دارند.
صفحات :
از صفحه 135 تا 144
وجود انسان دو بعد جسمانی و روحانی دارد که از هم مستقل هستند و کمال مربوط به روح آدمی است چرا برای این کمال جهان مادی انتخاب شد؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
براي روشن شدن سؤال, سير نظريات در مورد ارتباط روح و بدن به طور خلاصه مطرح مي شود: افلاطون معتقد بود، كه روح، جوهري است قديم که قبل از بدن، موجود بوده و بعد كه بدن آماده شد، روح از مرتبة خود تنزل مي‌كند و به بدن تعلق مي‌گيرد. اين نظريه به وسيله ارسطو، بیشتر ...
تاثیر اندیشه‌های افلاطون و ارسطو بر ساختار حکمت عملی ابن مسکویه
نویسنده:
حمیدرضا دهقان بنادکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حکمت، تعبیر دیگری از گستره ی علوم است که به دو بخش نظری و عملی تقسیم می‌شود. حکمت نظری به تفسیر"هست"هایی می‌پردازد که از اختیار آدمی خارج است. امّا حکمت عملی به افعال اختیاری انسان اختصاص دارد و به تبیین گزاره هایی که از محتوای ارزشی "باید" و "نباید" برخوردار است؛ می‌پردازد. افلاطون و ارسطو نخستین فیلسوفانی بودند که به تبیین منطقی مسایل حکمت عملی پرداختتند، به گونه ای که آثار ایشان سرمشق متفکرین بعدی همچون فلوطین، اپیکور و ... قرار گرفت.با شکل گیری نهضت ترجمه، مسلمانان نیز با آرای ایشان آشنا شدند. امّا وجود کاستی در متون یونانی، متفکران مسلمان را بر آن داشت که به تألیف کتب مستقل بپردازند . ابن مسکویه از جمله حکیمانی است که به نگارش آثار مستقل روی آورد؛ امّا وجود نقل قول های متعدد، بیان آراء به سبک فلسفی، تقسیم نفس به قوای سه گانه و بیان فضایل مختص به هر یک و شرح ماهیت فضیلت، سعادت، دوستی و طرح نظریه ی حد وسط،نشان از تأثیرپذیری او از نظریات افلاطون و ارسطو دارد.
مفهوم «برتر از هستی» و فقدان «ارتباط» در اندیشه فلوطین
نویسنده:
طاهره مسگرهروی
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مفهوم «برتر از هستی» عنوانی است که فلوطین برای «احد» در نظر می گیرد، تا آن را از هر گونه تعین، انقیاد و کثرت متعالی سازد و این تعالی سازی چنان فاصله ای میان منشا و مبدا هستی (احد) و سایر باشندگان ایجاد می کند که محوری ترین عناصر عرفانی یعنی «ارتباط» و «عشق» را به چالش می گیرد. نگرش عارفانه فلوطین از بنیاد، فلسفی است و در رویکرد عارفانه او به فلسفه شور، شوق و ذوق عارفانه که از ویژگی های عرفان شاعرانه شرقی است، اثری به چشم نمی خورد. هر چند اندیشه فلوطین در این باره زمینه ساز عرفان نظری و موثر در آرا فیلسوفان و عارفان مشرق زمین بوده است، اما عرفان او اساسا بر بنیاد اندیشه فلسفی یونان استوار است. مفهوم «برتر از هستی» برداشتی از ایده نیک در اندیشه افلاطون است و فلوطین این مفهوم را وامدار اوست، به کارگیری این مفهوم و نیز پیراستن «احد» از هر گونه ویژگی آشنای انسانی همانند، اندیشه، عشق، آگاهی، اراده، عنایت و بخشش، او را به مفهومی ناشناس، بیگانه و بی نهایت دور و نیز خدایی خاموش و سرد بدل می سازد. از سوی دیگر تعالی «احد» در کاربرد مفهوم «برتر از هستی»، مفهوم «آفرینش» را نیز به «فیض» بدل می سازد تا تبیینی برای عدم نیاز به اراده و آگاهی خداوند باشد. در فلسفه عرفانی فلوطین به تبع فقدان مفهوم «ارتباط» اثری از «ایمان» نیز به چشم نمی خورد، در واقع این هستی شناسی مبتنی بر خرد اوست که می خواهد خدا و انسان را به شیوه ای استدلالی تفسیر و تبیین کند. در به کارگیری مفهوم «برتر از هستی» می توان به دو نتیجه کلی رسید: 1- فقدان «ارتباط» دو سویه میان انسان و منشا هستی و به تبع آن فقدان شور و شوق، 2- طرد و نفی جهان جسمانی، و به تبع آن بی اعتباری و بی ارزشی انسان و تمام دغدغه ها و تعلقات این جهانی.
صفحات :
از صفحه 91 تا 116
خاستگاه و ظهور عرفان مسیحی
نویسنده:
علی بادامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی,
چکیده :
عرفان در حیات دینی مسیحی از آغاز پیدایش مسیحیت شکل گرفت و در طی تکون و تطور خود از دو منبع درونی و بیرونی اثر پذیرفت. این پژوهش درصدد برشمردن عناصر شکل دهنده عرفان مسیحی در سده های اولیه است که در دو بخش بررسی می شود: بخش اول به میراث یهودی، یعنی ارتباط تاریخی و محیطی دو جامعه یهودی و مسیحی، شباهت های آن دو جامعه در باب عقاید دینی، مراسم و آیین ها، تاثیر کتاب مقدس عبری و نقش فیلون، و سپس تاثیر ادیان رمزی و متونی چون دیداخه، متون مکاشفاتی و آپوکریفایی و نیز آیین های گنوسی و هرمسی بر عرفان مسیحی می پردازد و در ادامه به تاثیر مکاتب افلاطونی و نوافلاطونی در گرایش مسیحیت به عرفان اشاراتی می شود. در بخش دوم در بیان تحول درونی به تاثیر انجیل ها، تعالیم عرفانی مسیح، پولس و یوحنا اشاره شده است. این پژوهش نشان می دهد که عرفان مسیحی به رغم اثرپذیری از منابع بیرونی، بیشتر از انجیل ها و تعالیم عرفانی، اخلاقی و زندگی زهدانه مسیح متاثر بوده است.
صفحات :
از صفحه 1 تا 28
«افلاطون الاهی»؛ تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت‌وگوهای افلاطون
نویسنده:
رضا کورنگ بهشتی، سعید بینای مطلق، علی کرباسی زاده اصفهانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
شیراز: دانشگاه شیراز,
چکیده :
هدف از این مقاله تحلیل و بررسی تفسیر الهیاتی پروکلوس از گفت‌وگوهای افلاطون است. رویکرد الهیاتی به افلاطون ویژگیِ شاخص مرحله‌ی نهایی مکتب نوافلاطونی است. نظام‌یافته‌ترین و کامل‌ترین صورت‌بندی این رویکرد را در اثر سترگ پروکلوس، یعنی الهیات افلاطونی می‌توان یافت. پروکلوس در این اثر، دیدگاه الهیاتی خود درباره‌ی افلاطون را طی سه گام تبیین می‌کند. وی در گام نخست، ادعا می‌کند که افلاطون تنها کسی است که موضوع راستین الهیات به‌مثابه‌ی فلسفه‌ی اولی را مشخص و روش معرفت‌شناسی مطابق با آن را معین ساخته است. در گام دوم، پروکلوس با طرح ایده‌ی انواع مختلف گفتمان‌های الهیاتی، می‌کوشد اثبات کند که اهتمام اصلی افلاطون در سراسر آثارش، الهیات بوده و تعالیم الهیاتی او با تعالیم الهیات‌دانان سنت دینی یونان باستان کاملاً هماهنگ است. پروکلوس در گام سوم، ادعا می‌کند که بخش دوم گفت‌وگوی پارمنیدس افلاطون، حاوی کل نظام الهیاتی وی است و گفت‌وگوهای دیگر افلاطون را باید با ارجاع به این رساله، که در واقع نوعی الهیات سیستماتیک است، تفسیر کرد.
صفحات :
از صفحه 89 تا 114
فلسفه افلاطون مادر همه فلسفه های الهی است
نویسنده:
حسین غفاری
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه تهران,
چکیده :
موضوعی که برخی متفکران و فلاسفه را به اندیشه و بحث واداشته قابلیت تفسیر فلسفه یونان به عنوان یک فلسفه الهی است در این مقاله با رجوع مستقیم به آثار افلاطون و ارائه تفسیر و تطبیق مختصری فضای کلی فلسفه افلاطون از این منظر بررسی و تحلیل شده و با استناد به متن عبارات افلاطون نشان داده می شود که فلسفه افلاطون نه تنها یکی از الهی ترین فلسفه های عالم اندیشه است بلکه مادر و سرچشمه تمامی تفکرات اصیل الهی است.
صفحات :
از صفحه 41 تا 60
اصول و نتایج انسان‌شناسی اخلاقی از دیدگاه افلاطون
نویسنده:
مرضیه احمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ما برای تمیز دادن کارهای مجاز از غیر مجاز و برای رهایی از مغلوب شدن روحانی و طبیعی خود توسط تمدن نوین نیاز به خودشناسی داریم. بررسی اندیشه فلاسفه بزرگ یکی از زمینه های مهم ترویج افکار آنان و بسترسازی مناسب به منظور بهره برداری از آرای آنان در زمان حاضر می باشد. از سویی چون افلاطونبه عنوان بزرگترین فیلسوف یونان باستان و یکی از تأثیر گذارترین آن ها در انسان شناسی و اخلاق است بر آن شدیم تا با بیان نظریات او در باب انسان شناسی، غایت مورد نظر او یعنی الهی و جاویدان شدن را که با اسلام نیز سنخیتی دارد مدنظر قرار دهیم. این پژوهش با استناد به آثار اصلی افلاطون، در هشت فصل گردآوری شده است و به چرایی آفرینش انسان، ابعاد وجودی انسان و اصل بودن نفس او به عنوان اصول انسان شناسی و به بحث تربیت و معرفت برای دستیابی او به خیر جاویدان، خداگونه شدن در سایه فضیلتمندی و نیل به سعادت و نیکبختی و تقرب به عنوان نتایج آن پرداخته است. از آن جایی که افلاطون جامعه را محمل رسیدن فرد به کمال می داند مراتب اجتماعی انسان ها و آرمانشهر افلاطون و ضرورت وجود یک فیلسوف به عنوان سکاندار این جامعه را نیز به بحث گذاشته ایم و در نهایت به این جمع بندی رسیده ایم که: انسان شناسیمبنایی برای نظریه اخلاقی است و نیل به یک زندگی خوب مستلزم شناخت انسان و کسب علوم و دانشی خاص است
محاورة فيدون أو في خلود النفس
نویسنده:
افلاطون؛ مترجم: عزت قرني
نوع منبع :
کتاب , ترجمه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره: دار قباء,
چکیده :
كتاب حاضر شرحی مختصر بر محاوره زیبای افلاطون با عنوان فایدون است. افلاطون، در فایدون می کوشد جاودانگی نفس را اثبات کند. او در این دیالوگ جمعا چهار استدلال بر جاودانگی نفس می آورد که - به استثنای استدلال مبتنی بر ادواری بودن طبیعت- جملگی مبتنی و متکی بر نظریه مثل هستند. فایدون تأویلِ افلاطون از زندگی و فلسفه و مرگ سقراط بر اساس آموزه های فرجام شناختی اورفیوسی و فیثاغورثی است. او در خلال این تأویل، بدبینیِ معرفت شناختیِ خویش و راه برون رفت از آن را بازمی گوید. او سقراط را نمونه آرمانیِ فیلسوفی می شناسد که با پی بردن به جهل خویش و موانع کسب معرفت در این جهان، روح خود را از دلبستگی های مادی پاک و وارسته و آماده پر گشودن از زندان جسم ساخته است، تا بتواند در ساحتِ برینِ نامادی به معرفت نائل آید. به اعتقاد افلاطون مرگ‌ اندیشی از دغدغه‌ های اصلی فیلسوف است و افلاطون با تصویر سقراط به عنوان فیلسوفی که در دم مرگ شاداب‌ تر و شادمان‌ تر از همیشه است، علت این شادابی و شادمانی را اعتقاد به حیات پس از مرگ می‌ داند. حیاتی که برای نیکان به مراتب خوشایند‌تر از حیات دنیوی است. و بدین سان مسأله این است که آیا فیلسوفی چون سقراط فقط به یک خیال (یعنی خیال زندگی پس از مرگ) دل خوش داشته است یا نه حقیقتاً چنین حیاتی وجود دارد. اینجاست که مسأله جاودانگی نفس به طور جدی رخ می‌ نماید. به علاوه دو تصور مختلف افلاطون از نفس به عنوان نفس بسیط و نفس سه جزئی مورد بحث قرار گرفته و ضمن یافتن توجیهی برای جمع میان این دو تصور نشان داده شده است که آنچه در فایدون موضوع بحث است، همان تصور نفس بسیط است. دیدگاه افلاطون درباره ساحات وجودی آدمی را می‌ توان نوعی ثنویت‌ گرایی افراطی خواند. به اعتقاد او میان نفس و بدن نهایت فاصله برقرار است، به‌ گونه‌‌ ای که نفس موجودی متعلق به عالم بالا بوده و پیش از بدن موجود است و فقط چند صباحی در این بدن مقام کرده است؛ پس از ترک بدن نیز همچنان به حیات خود، خواه در عالم دیگر و خواه در قالب ابدان دیگر، ادامه می‌ دهد. مبسوط‌ ترین بحث افلاطون درباره مسأله نفس و بدن و به طور خاص ثنویت‌ گرایی، در محاوره زیبای فایدون آمده است. به نظر می‌ رسد که برای فهم براهین افلاطون که عمدتاً‌ با هدف اثبات بقاء یا جاودانگی نفس اقامه شده‌ اند، طرح ملاحظاتی مقدماتی درباره این محاوره ضرورت داشته باشد. فایدون به لحاظ ساختار ادبی و بنابر معرفی نویسنده‌ اش، توصیفی از واپسین لحظات زندگی سقراط در زندان است؛ لحظاتی که سقراط آماده می‌ شود تا برای همیشه جهان ما را بدرود گوید و مأموران زندان مشغول آماده نمودن زهری هستند که سقراط به عنوان آخرین جرعه جام این جهانی باید سر بکشد. بر خلاف اغلب محاورات افلاطون، این محاوره به صورت گزارش غیر مستقیم ارائه می‌ شود. توصیف واپسین لحظات زندگی سقراط را، در این محاوره از زبان فایدون، شاگرد سقراط، می‌ شنویم که مدت‌ ها پس از درگذشت سقراط، آن واقعه را در شهر فیلوس در پلوپونز برای اخکراتس روایت می‌ کند. افلاطون با هنرمندی تمام فضای محاوره را به گونه‌ ای سامان می‌ دهد که با مقام و موقعیت موضوع کاملاً تناسب دارد. طبیعی به نظر می‌ آید که اگر با فیلسوفی که مرگ را به انتظار نشسته است، گفتگویی فلسفی صورت بگیرد، این گفتگو درباره مرگ و وضع و حال آدمی پس از مرگ باشد. افلاطون در محاورات سیاسی و اجتماعی‌ اش، مانند گرگیاس شمشیر انتقام را از نیام برمی‌ کشد و کینه به حق یا ناحق خویش را متوجه بسیاری از اجزاء و عوامل جامعه آتنی و شخصیت‌ های صاحب نام آن، اعم از سخنوران، سوفسطائیان و اصحاب سیاست می‌ کند. ولی در فایدون از آن کینه و انتقام خبری نیست. در اینجا گویی او دیگر به دنیا و اصلاح آن نمی‌ اندیشد و همه فکر و ذکر او زندگی پس از مرگ است. به یک لحاظ می‌ توان گفت مسأله اصلی فایدون مرگ آگاهی یا مرگ‌ اندیشی فیلسوفانه است. شادابی سقراط در دم مرگ، حاضران را به‌ شگفتی وا می‌ دارد و آنها علّت آن شادمانی و سرخوشی را جویا می‌ شوند. سقراط در بیان سبب این شادابی، به تشبیه قو روی می‌ آورد. قوها از آنجا که پرستش‌ گر آپولون، خدای پیشگو هستند، قدرت پیشگویی دارند. و بنابراین این مرغان «چون نیکی‌ های جهان دیگر را پیش‌ بینی می‌ کنند، در واپسین روز عمر شادمان‌ تر از روزهای دیگر می‌ گردند و زیباتر از اوقات دیگر می‌ خوانند» لیکن مردم که از این زیبایی‌ ها بی‌ خبرند، چنین می‌ پندارند که این آواز خوش به دلیل ترس از مرگ است. و طبعاً سقراط هم که از پرستندگان و خادمان همین خداست، از این جهت کمتر از قو نیست.
  • تعداد رکورد ها : 104