جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4200
انسان از ديدگاه علامه طباطبايي و دلالت‌هاي تربيتي آن
نویسنده:
حمیده فروهرزاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اين پايان‌نامه به دنبال برررسي ويژگي‌هاي انسان از ديدگاه علامه طباطبايي و دلالت‌هاي تربيت آن است. در واقع هدف اين پژوهش مطالعه ديدگاه علامه طباطبايي در مورد انسان و دلالت‌هاي تربيتي آن در خصوص عناصر نظام تعليم و تربيت است.اين پژوهش که از جمله طرح‌هاي تحقيق کيفي است، ساخت نظريه را هدف خود قرار داده و لذا از بالاترين سطح انتزاع برخوردار مي باشد؛ و بر اساس نگرش اسميت مبني بر استنتاج دلالت‌هاي تربيتي از ديدگاه‌هاي خاصي شکل يافته است. و لذا با اين نظر وي که بين ديدگاه‌هاي خاص و تعليم و تربيت رابطه وجود دارد، به تبيين و استخراج دلالت‌هاي تربيتي از ديدگا‌هاي انسان‌شناسي علامه پرداخته‌ايم. در اين مطالعه ضمن بررسي ويژگي‌هاي انسان در دو بعد فردي و اجتماعي، با تشريح ويژگي‌هاي مد نظر علامه طباطبايي، ارائه تعليم و تربيت از ديدگاه علامه طباطبايي به صورت نظامي در قالب اهداف، اصول و روش‌هاي تعليم و تربيت مورد بحث قرار گرفته است. نتايج عبارت است از: 1- مهمترين هدف تربيت از منظر علامه توحيد در مرحله اعتقاد و عمل است. 2- اصول شامل اصل تعقّل، تعادل ميان ماده ومعنا، تذکر، رعايت دائمي تقوا و ترس از خدا در تفکر، مودّت و رحمت، ارتباط عمل و نتبجه، مساوات، واقع‌بيني، عمل‌گرايي، علم و معرفت، تفاوت‌هاي فردي، تدريج و مسئوليت‌‌پذيري مي‌باشد.3- روشهاي تعليم و تربيت که در دو بخش اخلاقي و عقلاني مورد بحث قرار گرفته اند.
بررسی انتقادی ناواقع گرایی دینی در کتاب دریای ایمان با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
حبیب‌الله پاکدامن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده:در این رساله نا‌واقع‌گرایی‌های کتاب دریای ایمان با تأکید بر دیدگاه علام? طباطبایی(ره) مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است. علامه(ره) بر فطری و بدیهی بودن واقعیت، تاکید دارد. از نگاه وی هستی منحصر در عالم ماده و منابع معرفت منحصر در حس و تجربه نیست. دیدگاه ایشان در مورد هستیِ امر الوهی، علم، مطابقت گزاره‌های دینی با واقع و نفس‌الامر، معناداری و معرفت‌بخشی گزاره‌های دینی گواه این است که علامه(ره) در عرصه‌های هستی‌شناسی و معرفت‌شناسی و در باب گزاره‌های دینی واقع‌گراست. اما در مقابل، کتاب دریای ایمان که توسط دان کیوپیت نوشته شده؛ شامل نا‌واقع‌گرایی‌های فراوانی در عرص? دین است. از مبانی مهم دان کیوپیت می‌توان به طبیعت‌گرایی، تقدم معرفت و شناخت بر هستی و منحصر دانستن ابزار‌های معرفت در حس و تجربه اشاره کرد که با توجه به دیدگاه علامه بطلان آن روشن است. تلاش وی برای بطلان نا‌واقع‌گرایی و اثبات نظری? انتقادی خود، به خاطر نداشتن دلیل کافی، علم زدگی و عدم شناخت وی از سایر ادیان، نافرجام است. ایشان درصدد است تا دین و آموزه‌های دینی را اموری ذهنی و بدون واقعیت خارجی تبیین کند تا مزیت‌های دین بدون اعتقاد به امور متافیزیکی حفظ شود. به عبارت دیگر ایشان به دنبال معنویتی طبیعت-گرایانه است که باعث فعالیت انسان در عرص? زندگی می‌شود. از نگاه علامه چنین تفسیری از دین و آموزه-های دینی صحیح نیست و هیچ مزیتی را به دنبال ندارد؛ چون اعتقادی که ذهنی است و واقعیتی در ورای خود ندارد و تصور دنیا بدون حسابرسی آخرت، نمی-تواند انسان را به فعالیت وا دارد و آرمان زندگی‌اش باشد.
رابطه اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد غزالی
نویسنده:
مریم کامجو
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این پایان نامه در پی بیان رابطه دین و اخلاق از دیدگاه علامه طباطبایی و محمد غزالی بوده‌ایم. برای بیان دیدگاه این دو دانشمند بزرگ جهان اسلام ابتدا به تعاریفی که هر یک از این دو دانشمند درباره دین و اخلاق دارند اشاره می‌کنیم. از مجموع آثاری که علامه طباطبایی نگاشته‌اند برمی‌آید که ایشان علماخلاق را فنی می‌دانند که به ملکات نفسانی انسان می‌پردازد. ملکاتی که مربوط به قوای نباتی و حیوانی و انسانی اوست. ایشان در تعریف «خلق» می‌فرمایند: «خلق هو ملکه نفسانیه التی صدر عنها الافعال بسهوله و ینقسم الی الفضیله و هو المهد وحه کالعفه و الشجاعه و الرذیله و هی المذمومه کالشره و الجبن لکنه اذا اطلق فهم منه الخلق الحسن»کلمه خلق به معنای ملکه نفسانی است که افعال بدنی آنچه مطابق اقتضای آن ملکه از آدمی سر می‌زند حال چه اینکه آن ملکه از فضائل باشد مانند عفت و شجاعت و امثال آن و چه از رذائل مانند شره و جبن و امثال آن ولی اگر مطلق ذکر شود فضیلت و خلق نیکو از آن فهیمده می‌شود.»علامه در مورد روش تدوین علم اخلاق، به سه مکتب عقلی، دینی عام و قرآنی در آثارشان اشاره نموده‌اند که مکتب اول دعوت به حق اجتماعی و مکتب دوم دعوت به حق واقعی و کمال حقیقی که موجب سعادت اخروی است می‌نماید ولی مکبت سوم دعوت به حق مطلق که خداست می‌کند که نتیجه آن عبودیت و بندگی خالص است.از نظر مرحوم علامه حسن و قبح از اعتبارات عمومی است که در انجام هر فعلی چه فردی و چه اجتماعی لازم است. علامه در تفسیر المیزان به این مطلب اشاره می‌فرمایند که حسن و قبح یا خوبی و بدی دو صفت اضافی هستند که در پاره‌ای موارد ثابت و در موارد دیگری تغییرپذیر می‌باشند مثل بذل مال که بالنسبه به مستحق خوب و نسبت به غیرمستحق بد است.علامه طباطبایی در باب نسبیت و اطلاق اصول اخلاقی معتقدند که در جوامع انسانی همواره حسن و قبحی وجود دارد و اصول چهارگانه فضائل اخلاقی مانند عفت، شجاعت، حکمت و عدالت در همه جوامع در شمار خوبی‌ها قرار می‌گیرند و نقطه مقابل آنها دائماً دارای قبح هستند و گذشت زمان و تغییر اجتماعات آنها را کهنه نمی‌کند.روش اصلاح اخلاق نیز از مواردی است که در این تحقیق و پژوهش به آن اشاره کنند که از دیدگاه علامه تنها وسیله‌ای که می‌توان برای اصلاح اخلاق از آن کمک گرفت، تمرین و تکرار اعمال صالح که متناسب با صفات اخلاقی است می‌باشد چرا که با تکرار و تمرین عمل در هر بار، صورت علمی خاصی در روح انسان نقش می‌بندد و بر اثر تراکم به جایی می‌رسد که اثر آن صورت، غیرقابل زوال خواهد شد و یا به آسانی از بین نخواهد رفت.در مورد دین نیز علامه طباطبایی در آثار خویش زوایای مختلف مسائل مربوط به دین را مورد بررسی قرار دادند. ایشان در تعریف دین می‌فرمایند: «اعتقاد در حقیقت انسان و جهان و مقررات متناسب با آن که در مسیر زندگی مورد عمل قرار می‌گیرد دین نامیده می‌شود و هرگز انسان اگرچه به خدا معتقد نباشد از دین (برنامه زندگی که بر اصل اعتقادی استوار است) بی‌نیاز نیست پس دین همان روش زندگی است که از انسان جدایی ندارد.از نظر ایشان به لحاظ معرفت شناسی دین مجموعه‌ای از عقاید و اخلاق و عبادات است از این جهت می‌توان گفت دین مجموعه‌ای از مفاهیم است که در خصوص عقاید و اخلاق و احکام می‌باشد همچنین از نظر هستی شناسی، دین دارای حقیقتی عینی است که مرتبه‌ای از هستی را اشغال نموده است و به غیر از وجود لفظی از وجود عینی و خارجی نیز برخوردار است.پس از روشن شدن مفهوم اخلاق و دین از دیدگاه علامه طباطبایی، به بیان رابطه بین این دو از نظر ایشان می‌پردازیم. رابطه دین و اخلاق را می‌توان از جهت‌های مختلفی بررسی کرد. از جهت معرفت‌شناختی دین و اخلاق هر دو، بر مفاهیمی از قبل «باید» ، «نباید»، «حسن»، «قبح» و ... مشتمل هستند که جزو مفاهیم اعتباری در مورد انسان می‌باشند. مفاهیم دینی از قبیل باید و نباید و نیز مفاهیم اخلاقی مانند باید و نباید، دقیقاً ناطر به رابطه علی – معلولی بین دو حقیقت است و اگر مفاهیم و گزاره‌های هر دو گروه (دین و اخلاق) را از حیث متعلق و آنچه بدان ناظر هستند در نظر بگیریم دارای اتحاد و وحدت خواهند بود.از نظر ارتباط منطقی که دومین نوع از انواع ارتباطات است که از جنبه معرفت شناسی باید بررسی گردد. دین از مجموعه گزاره‌های حقیقی است و اخلاق از جمله گزاره‌های اعتباری می‌باشد. از نظر علامه ادراکات حقیقی و اعتباری ارتباط تولیدی ندارند بنابراین دین و اخلاق ارتباط منطقی ندارند.از جنبه هستی شناسی از مجموع آثار علامه این نکته به دست می‌آید که هستی دارای مراتب طولی و عرضی است . مراتب طولی رابطه علی و معلولی نسبت به همدیگر دارند و هر مرتبه بالاتر از مرتبه مادون کاملتر است و این مراتب عالی از جنبه هستی واقعیتی عینی هستند که علت ایجاد کننده واقعیت حقایق طبیعی می‌باشند. دین و اخلاق هر دو در مراتب عالی هستی به صورت عینیت و وحدت تحقق دارند و به تعبیری دین عین اخلاق و اخلاق عین دین است و هردو موجود به یک موجود واحد می‌باشند. از نظر روانشناسی نیز اگر بخواهیم رابطه بین اخلاق و دین را بیان کنیم اینست که اخلاق فاضله اگر بخواهد ثابت بماند ضامنی لازم دارد که آن را نگهداری کند و آن چیز غیر از توحید نیست واضح است که اگر اعتقاد به معاد در بین مردم نباشد دیگر موجبی که افراد بشر را از پیروی هوا و هوس باز دارد وجود نخواهد داشت. از طرف دیگر باید گفت ایمان نیز به وسیله اخلاق کریمه حفظ می‌شود.بنابراین ارتباط بین دین و اخلاق به صورت تأثیر متقابل می‌باشد. دیگر، ارتباط روان شناسی بین دین و اخلاق رابطه حس پرستش و حس اخلاقی مربوط می‌گردد از نظر مرحوم علامه فطرت اخلاقی از لوازم و آثار فطرت پرستش می‌باشد و منشعب از آن است.پس از بررسی دیدگاه علامه در مورد دین و اخلاق و رابطه ایندو به بیان نظر محمد غزالی درباره دین و اخلاق و رابطه‌شان می‌پردازیم. غزالی اخلاق را اینچنین تعریف می‌کند: «اخلاق عبارت از اصلاح و ویراستن قوای سه گانه تفکر، شهوت و غضب است.» از نظر او اخلاق عبارت است از هیأت نفسانی و یک تشکیلات درونی. غزالی اساس خوبیها و مهمترین آنها را چهار چیز می‌داند و حکمت، شجاعت و عفت و عدالت. فضیلت را عبارت از حد میانگین دو رذیلت می‌داند.غزالی معتقد است اساس تغییر اخلاق و درمان عیوب نفس عبارت از این است که انسان به عیوب خویش پی ببرد و این آگاهی یافتن از چهار طریق امکان دارد یا باید شیخ و پیری را استاد خویش قرار داده و از اشارات او در مجاهدت خویش پیروی می‌کند و یا از دوستی راستین و بصیر و متدین بخواهد حالات و رفتار او را زیر نظر بگیرد و عیوبش را به او نشان دهد و طریق سوم آگاهی از عیبهای خویش آنست که از سخنان دشمنان خود آگاهی یابی و طریق چهارم عبارتست از اینکه با مردم آمیزش کند پس چیزی را که از نظر مردم زشت و ناپسند می‌بیند خودش را بر آنها متهم سازد چرا که طبایع مردم به هم نزدیک است.در تعریف حسن، ابتدا غزالی فعل را نسبت به فاعل به سه نوع تقسیم می‌کند: نوع اول فعلی است که با غرض فاعل متناسب است . نوع دوم، فعلی که با مقصد فاعل ناسازگار است و سوم فعلی که در ارتکاب و عدم ارتکاب آن غرضی وجود ندارد. درتعریف فعل حسن ابتدا آن را به دو نوع تقسیم می‌کند یکی آنکه حسن به مفهوم عام فعلی است که با هدف فاعل سازگار است هدف می‌تواند متعلق شخص یا دیگران باشد. حسن و قبح اموری اعتباری‌اند و به اعتبار اشخاص و زمانهای مختلف تفاوت دارند. نوع دوم فعل حسن بر اعمال خداوند اطلاق می‌شود و مبتنی بر تعریف حسن می‌توان برای قبح نیز تعریفی ارائه کرد.غزالی در اندیشه‌های اخلاقی خود هم از فلاسفه استفاده کرده است و اغلب ایده‌های اخلاقی او مشابه اندیشه‌های فیلسوفان است و همچنین او از سخنان صوفیان در دانش اخلاق بهره برده است. بنابراین می‌توان گفت غزالی از سه منبع عقل و وحی و عرفان در اخلاق استفاده کرده است. پس از بیان اندیشه‌های اخلاقی غزالی به تعریفی که او از دین دارد اشاره می‌کنیم. غزالی در آثار خود بیان می‌کند که حقیقت دین سلوک از محسوس به معقول است . و عبور از جهان محسوس به عالم معقول یا از ملک به ملوک، دین شناخته شده است.او با اینکه پا به دنیای عرفان گذاشته، اشعریت را رها نکرده و از چهارچوب دینی خارج نگشته است. او در فلسفه خود عقل و شرع را با یکدیگر متحد می‌داند . و علوم را به شرعی و غیرشرعی تقسیم کرده است که علم شرعی را علمی است که از انبیاء استفاده شده و عقل و تجربه در آن راه ندارد. در مورد ارتباط دین و اخلاق، غزالی که اخلاق را به عنوان علوم دینی محسوب می‌کند. او اخلاق را علمی دینی- عقلانی می‌داند و در توضیح طریق صوفیان در کشف حق و طریق اهل نظر، روش مذکور را به اخلاق مرتبط می‌داند. بنابراین او وحی، عقل و عرفان را با هم آمیخته است. و در کتاب «المنقذ من الضلال» همه این سرچشمه‌های اخلاق را تأیید می‌کند.از مجموعه مطالب او چنین برداشت می‌شود که نظام اخلاقی به مذهب وابسته است و به طور مشخص انجام اعمال مذهبی مانند نماز و روزه از نظر او عنصر ضروری نظریه اخلاقی وی می‌باشد و روابط با دیگران در اخلاقیات او تکالیفی هستند که خداوند و پیامبر او به آن حکم کرده‌اند.
بررسی تحلیلی مساله عقل و ایمان با گزارشی از کتاب reason and religious faith پرفسور پنل هام و نقد آن براساس آراء علامه طباطبایی
نویسنده:
اسحق عبادی خورشیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله ارتباط عقل و ایمان یکی از مباحث مطرح فلسفی در تاریخ تفکر به شمار می‌آید .زمانی دغدغه فلاسفه رابطه داده‌های وحیانی با یافته‌های عقلانی بود .اما اینک بحث از معقولیت و توجیه باورهای دینی می‌باشد. بنابراین جایگاه بحث در معرفت‌شناسی دینی قرار می‌گیرد. تلقی غالب در معرفت‌شناسی دینی قائل است، باورهای دینی صادق، معقول و موجه بوده و اعتقاد به آن به نحو واقعی پایه است. اما این بحث ناظر به ساحت معرفتی باور دینی است. و اگر انسان را دارای سه ساحت معرفتی، عاطفی و ارادی بدانیم باید به نقش این ساحات توجه کنیم. بنابراین در معرفت‌شناسی دینی معاصر علاوه بر ساحت معرفتی باور به ساحت عاطفی و ارادی آن نیز توجه می‌شود. آنچه در ساحات عاطفی و ارادی اهمیت دارد نقش این ساحات در ایمان است و اینکه این ساحات در تاثیر و تأثر متقابل یکدیگرند یا خیر؟ عده‌ای بر نقش موثر ساحات عاطفی و ارادی در ایمان تأکید می‌کنند و عده‌ای تنها بر نقش ساحت معرفتی تأکید دارند و عده‌ای نیز بر تاثیر ساحات غیر معرفتی بر ساحت معرفتی در ایمان قائلند. بنابراین نمی‌توانیم نقش این ساحات را در باور و ایمان نادیده بگیریم. اما متکران مسلمان به خاطر تأکید اسلام بر نقش عقل، بیشتر ساحت معرفتی ایمان را مورد توجه قرار دادند.علامه طباطبایی نیز اگر چه بیشتر بر ساحت معرفتی انسان در ایمان تأکید کردند، اما از ساحات عاطفی و ارادی غفلت نکردند. ایشان با تأکید بر جایگاه قلب و نقش موثر آن در ایمان، بر تأثیر ساحت عاطفی و با تأکید بر نقش اراده و اختیار در انسان بر تأثیر ساحت ارادی در ایمان توجه کردند. ایشان همچنین در بعد معرفتی، با تأکید بر تأثیر این ساحت، معتقدند میان عقل و ایمان هیچ گونه تعارضی وجود ندارد و باورهای دینی معقول و موجه هستند. بنابراین با توجه به این مباحث درصددیم تا اندیشه‌های متفکران غربی در این باب را مورد بررسی قرار دهیم و سپس با اندیشه‌های علامه طباطبایی تطبیق داد و مورد نقد قرار دهیم. روش ما نیز در این رهیافت کتابخانه‌ای می‌باشد.
تبیین مبانی فلسفی تربیت عرفانی از دیدگاه شیخ اشراق ونقد آن از منظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
معصومه گل‌آقایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
با توجه به رشد فزاینده انگیزه های عرفانی در جوانان، که سبب رشد مسلک ها و دیدگاه های نابخردانه گردیده است، این تحقیق به دنبال بررسی دیدگاه های عرفانی بر آمده است. بدین لحاظ دیدگاه عرفانی سهروری را به لحاظ غنای فلسفی آموزه های عرفانی، مورد بررسی قرار می دهیم، تا از منظر او به بررسی مبانی فلسفی، مراحل و شرایط سلوک عرفانی و شناخت دلالت های تربیتی دیدگاه وی مبادرت نماییم. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده که روشی رایج در مطالعات و تحقیقات مربوط به حوزه فلسفه تعلیم و تربیت است. بازتاب مراحل سلوک و اندیشه های تربیتی در اهداف آموزش متجلی می شود، اهداف تربیت عرفانی به اهداف واسطه ای و غایی تقسیم می شود، اهداف واسطه ای عبارت است از معرفت شهودی، پرورش عقل، عشق، عبودیت و هدف غایی که در مسیر زندگی، چیزی جز استمرار حضور و احساس خدا نیست که از آن به فناء فی الله تعبیر می شود. هم چنین اصول و روش های تربیت عرفانی از میان آثار شیخ اشراق استخراج و بیان می گردد. در این پژوهش به معرفت شهودی که شخصی ترین معرفت است و از طریق دیدار حقایق به چشم دل و قلب سرچشمه می گیرد و ابزار آن نیز تزکیه نفس و تصفیه روح می باشد و قلب انسان آن را واجد می گردد، مطرح شده است. از نظر شیخ اشراق معرفت نفس محوری ترین ابزار شناخت است، که بر اساس علم حضوری و خودآگاهی استوار است. به لحاظ فراهم آوردن بنیادهای نقد در این تحقیق دیدگاه سهروردی را از نگاه علامه نقد می کنیم. علامه به میراث فلسفی مسلمانان، اعم از مشایی، اشراقی و حکمت متعالیه تسلط کامل داشت. موارد انتقاد علامه به سهروردی عبارت از، بحثانسان شناسی، تعریف علم و اقسام علم حضوری، در ارزش و اعتبار عقل، سماع، خلوت گزینی و موارد دیگر است.
رابطه دین و اخلاق از نظر علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
مسعود امید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل جدید کلامی و نیز یکی از مباحث فلسفه دین، مسئله رابطه دین و اخلاق است . در این مبحث پرسش اصلی متوجه کیفیت رابطه دین و اخلاق از دیدگاههای مختلف معرفت‌شناسی و روانشناسی و ... میباشد. مرحوم علامه طباطبایی (ره) از متفکرانی است که در آثار خود به اجمال یا به تفضیل به این مسئله پرداخته‌اند. در مجموع میتوان آراء علامه را، با درنظر گرفتن جنبه‌های مختلف مسئله، قرار داد. در مرحله نخست از جهت آنچه مفاهیم باید و نباید و حسن و قبح و گزاره‌های حاوی این مفاهیم، در حوزه دین و اخلاق، بدان ناظر میباشند. در این جهت باید گفت هر دو سلسله از مفاهیم و گزاره‌های حاوی این مفاهیم در حوزه دین و اخلاق، ناظر به حقایق واحدی هستند. بدین معنی که در مورد "باید" و "نباید" نظریه رابطه علی میان فعل و اثر آن و یا عدم وجود این ارتباط، می‌باشد. در مورد حسن و قبح، نظر بکمال و نقص نوع یا فرد است . پس براین اساس می‌توان گفت از این حیث ، بین اخلاق و این جنبه از دین وحدت حاکم است . دومین جهت در جنبه معرفت‌شناسی، مربوط به ارتباط منطقی میان دین و اخلاق است . دین، در مقام ادراکات حقیقی، با اخلاق، بعنوان ادراکات اعتباری، دارای ارتباط منطقی و تولیدی نمی‌باشد. پس میان دین و اخلاق رابطه منطقی (تولیدی) وجود ندارد. از جنبه هستی شناختی باید گفت ، از طرفی دین (بعنوان متن مقدس)، تنزل یافته یک حقیقت برین در مراتب طولی هستی است . و از طرف دیگر نطام اعتباری اخلاقی در بطن خود قائم به نظام تکوینی و آنگاه تنزل یافته مراتب عالی هستی است . بنابراین باید گفت دین و اخلاق از حیث هستی شناختی، در مراتب عالی هستی، موجود بوجود واحدند و دارای وحدت میباشند. ارتباط دین و اخلاق در منظر روانشناسی در دو جهت قابل بررسی است در مرتبه نخست در جهت ارتباط ایمان و خلقیات و ملکات نفسانی، که در این حالت بین ایمان و خلقیات رابطه علی و معلولی حاکم است . بدین معنا که ایمان نسبت به اخلاق بعنوان علت ناقصه محسوب میگردد و بستگی خاصی بین ایمان و اخلاق وجود دارد. در مرتبه دوم از جهت رابطه حس پرستش و حس اخلاقی میتوان به رابطه آنها پرداخت . در این حالت علامه معتقدند، حس اخلاقی منشعب از حس پرستش است و از لوازم و آثار آن محسوب می‌گردد. نظرات علامه دربردارنده نوعی ارتباط جامعه‌شناختی نیز میباشد. در این حالت نظریه آثار جامعه‌شناختی دین و اخلاق است . عقیده براین است که ثبات و نظم و انتظام در جامعه در سایه دین و اخلاق میسور است . دین و اخلاق هر دو دارای آثار مشترکی در جامعه هستند و از این جهت بین ایندو وحدت حاکم است .
ماهیت ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی و کی‌یرکگور
نویسنده:
مهناز اصولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ارتباط ایمان و تعقل، یکی از موضوعات مهم فلسفه دین است. بر این اساس، در این پژوهش، ماهیت ایمان دینی از نگاه کی‌یرکگور و علامه طباطبایی بررسی شده است. کی‌یرکگور، ساحت عقل و ایمان را جدا می‌ا‌نگارد. او ایمان را جست زدن و خطر کردن معرفی می‌کند و کمال آن را، نقطه اوج سیر باطن می‌داند. علامه طباطبایی، با پذیرش شهودی بودن ایمان، اعتقاد دارند که ایمان را باید با استدلال عقلی محکم و مبرهن ساخت. دیدگاه این دو متفکر، در انفسی بودن ایمان، ارادی بودن ایمان و معنابخشی ایمان به زندگی، مشابهت دارد و این دیدگاه، در مواردی چون ابتنای ایمان بر تعقل، ارتباط ایمان و عمل، ارتباط ایمان و اخلاق و ارتباط ایمان و گناه تفاوت می‌یابد.
بررسی مقایسه ای مسأله شر از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا
نویسنده:
مهدی کریمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مسائل مهم و پیچیده فلسفه دین در چند سده اخیر "مسأله شر" است که با دو تقریر بیان می شود: 1- مسأله منطقی شد2- مسأله قرینه ای شر.پاسخ دینداران را می توان به دو صورت از هم متمایز کرد: 1- نظریه عدل الهی2- نظریه دفاعیهآنچه در این نوشتار آمده بررسی و مقایسه ای از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلنتینگا در مسأله شر است. می توان گفت نظر علامه طباطبایی همان رویکرد صدرایی است اما پلنتینگا خود را حامی نظریه "دفاعیه" می داند.
بررسی تطبیقی ایمان و تجربه دینی از دیدگاه مولوی در مثنوی و علامه طباطبایی در المیزان
نویسنده:
اکرم صنعتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در تعریف ایمان،قرن ها میان متکلمان،فیلسوفان والهی دانان مسلمان ومسیحی وپیروان دیگر ادیان اختلاف نظر های جدی وجود داشته ودارد. از آنجا که ایمان تصدیقی در حالات احساسی خاصی چون عشق،توکل،اعتماد ورضایت،در ساحت عاطفی وتجربی انسان نمود می یابد.در واقع همین امر موجب شده است که بعضی از اندیشمندان با رویکرد عاطفی به ایمان نگاه کنند.این نوع تجربه ها دین ورزی آدمی راارتقاء می دهند.شاید "دین ورزی عارفانه "نامی مناسب برای این نوع دین ورزی باشد. از منظر عرفا،عواطف جایگاه رفیعی در دین وایمان ورزی برخوردار است ومولوی از شاخص ترین عارفانی است که درآثار خود از جمله مثنوی به تجارب عرفانی پرداخته است.اگر چه مولوی نیت قلبی وعمل را در ایمان دخیل می داند ولی ایمان برای او که یک عارف عاشق است از قیود شرع وفقه فراتر رفته است ورنگ وبویی دیگر دارد ومعنا ومفهومی خاص وتازه می یابدواز آن جا که مثنوی اثری تعلیمی ومنبعی از معارف اسلامی وآیات وروایات وافکار عرفانی وعواطف انسانی واندیشه های اخلاقی وتربیتی واجتماعی است وبه گفته استاد زرین کوب از این حیث مثنوی همچون تفسیری لطیف ودقیق از تمام قرآن محسوب می شود و همچنین چکیده تمام معارف نظری وتجربه های ایمانی وعرفانی بشر است .لذادر این پژوهش بررسی تطبیقی در ماهیت ایمان وارتباط آن با تجربه دینی، از دیدگاه علامه طباطبایی ومولوی صورت گرفته است.علامه طباطبایی علاوه بر جنبه های قلبی وعرفانی ایمان،کاملا بر جنبه های معرفتی-فلسفی ووجود شناختی،تکیه کرده است که با نگاه مولوی تفاوت پیدا می کند. پژوهش در این موضوع به ویژه از دیدگاه دو اندیشمند وعارف بزرگ مطرح در جهان اسلام،می تواند مقدمه ای برای پاسخبه ارتباط ایمان با تجربه دینی در حوزه های معرفتی،عاطفی وعملی باشد.
بررسی دیدگاه‌های کلامی، فلسفی و عرفانی علامه طباطبایی در باب توحید افعالی با تکیه بر المیزان
نویسنده:
آسیه طاهری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث جهان بینی توحیدی از پیچیده ترین و محوری ترین مباحث فکری و عقیدتی می باشد زیرا وحدت و هماهنگی میان اجزای عالم از یکتایی خالق و مدبر آن حکایت می کند که تمام موجودات و از جمله انسان به خضوع در مقابل آن سرشته شده اند و با زبان وجود و خلقت شان به آن اذعان دارند. یکی از شاخه های بحث نظری توحید بعد از توحید ذاتی و صفاتی، توحید افعالی می باشد که به دلیل حساسیت و چالش های موجود در این بخش از توحید، درک و تفهیم صحیح آن از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد که از گذشته های دور تا حال بحث های فراوانی پیرامون آن شده و اندیشمندان، آن را از جوانب گوناگون مورد بررسی قرار داده اند. معرفت قرآنی در این زمینه مهمترین و اصلی ترین شناخت در این رابطه می باشد که ما را به صراط مستقیم رهنمون می نماید. بنابراین ما با مطالعه کتابخانه ای و رویکردی توصیفی و تحلیلی به مبانی و بیاناتی که مفسر و فیلسوف بزرگ قرن معاصر، علامه طباطبایی در تفسیر20 جلدی المیزان به عنوان نماینده مشترک قرآن و فلسفه مطرح کرده اند به بحث پیرامون موضوع توحید افعالی پرداخته ایم و آن را از زاویه رب العالمین بودن خالق یکتا و هستی بخش و ویژگی های فعل او مورد بررسی قرار داده ایم و همچنین نتایج حاصل از این موضوع را، از جمله 1-چگونگی استناد افعال و اثار انسان و سایر موجودات به خدا، و 2-توحید در عبادت و زیر شاخه های آن که شامل توکل و استعانت و عبادت و تسلیم تکوینی تمامی موجودات برای خدا و عبادت اختیاری و متشرع بودن انسان به دین اسلام است مورد بررسی و تتبع قرار داده ایم.
  • تعداد رکورد ها : 4200