جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1252
تاثير آيات و روايات بر انسان‌شناسي و معادشناسي در فلسفه ملاصدرا
نویسنده:
طاهره‌بیگم قاسمی‌درجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وقتي صحبت از حکمت متعاليه مي‌شود بحث عقل و تفکر به ذهن آدمي‌تبادر مي‌کند و ملاصدرا در آثار فلسفي خودش از عقل نيز استفاده نموده است و در مباحث فلسفي خود بسيار از آيات قرآن و روايات متاثر شده است زيرا ملاصدرا نيز مانند هر مسلمان ديگر به اين امر واقف بوده که دين الهي که از سرچشمه وحي و علم الهي نشأت گرفته است، راه و رسم سعادت انسان را با تبيين جهان و انسان و آغاز و انجام آن به او نشان مي‌دهد و به طور مستقيم و غير مستقيم به حقيقت و احوال آنها پرداخته است و از آنجايي که انسان و معاد شناختي به عنوان موضوعات اساسي در دين به آن پرداخته شده است، لذا ملاصدرا با نبوغ سرشار خود و مدد الهي، اين دو موضوع و ساير موضوعات فلسفي را به خوبي درک نموده پس در مباحث فلسفي خود از آيات و روايات به زيبايي و با تناسب تام استفاده نموده است و از آنجايي که بسياري از آيات قرآن و روايات انسان را دعوت به تفکر و تدبر مي‌كند و با توجه به اهميت اين موضوع که ملاصدرا مي‌كوشد رابطه ميان قرآن و روايت و فلسفه را مشخص نمايد و در حد وسع خودش اشراف کامل به مباحث فلسفي و نيز آيات داشته باشد و همچنين با توجه به شرح اصول کافي که در نوع خودش بي نظير است، به ذهن آدمي‌مي‌رسد که ملاصدرا در آثار فلسفي خودش بي تاثير از نقل نبوده است، آنچه ما در اين نوشتار در دو مبحث اصلي انسان شناسي و معاد شناسي صدرايي به آن پرداخته ايم تطبيقي بين عقل و نقل يا فلسفه و دين است که بي گمان در اين تطبيق نشانه هايي از تاثير پذيري ملاصدرا از آيات و روايات وجود دارد که آن را با عنوان تاثير از آن تعبير نموده ام و اين مباحث شامل عالم ذر، امکان شناخت نفس، روش شناخت نفس، تعريف نفس، مراتب نفس، معاد جسماني، و بدن برزخي و تجسم اعمال مي‌باشد. دو نتيجه اين نكته كه عقل و نقل جدا از هم نمي‌باشد و يکي حجت دروني و ديگري حجت بيروني است از دست آورد هاي اين نوشتار است.
بررسی تطبیقی «جبر و اختیار» از منظر امام خمینی (ره) و فخر رازی
نویسنده:
محمود آهسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فخر رازي همگام با ديگر متکلمان اشعري، بر اين اعتقاد است که انسان در افعال خود هيچ اختياري از خود ندارد و افعال او توسط خداوند ايجاد مي‌گردد. او براي اثبات سخن خود به آياتي از قرآن اشاره مي کند تا اين مطلب را تأکيد نمايد. فخر رازي، با اعتقاد به اصول ثابت اشاعره در اعتقاد به جبر، اثبات اختيار براي انسان را مغاير با قدرت مطلق خداوند مي داند، اما پس از اينکه آياتي از قرآن را مويد اختيار يافته، به نظريه کسب اشعري معتقد شده است. نظريه کسب مي گويد که افعال ارادي انسان را خداوند مي آفريند اما انسان آن را متصف به خير و يا شر مي‌کند. البته فخر، پس از مدتي اين نظر را هم راهگشا نمي داند و از آن عدول مي کند. وي در موارد زيادي از اعتقاد اوليه خود باز گشته و نظري جديد را اتخاذ کرده که با معتقدات قبلي اش منافات دارد. امام خميني مانند ساير متکلمان اماميه، براي انسان نه جبر مطلق قائل است و نه اختيار مطلق؛ بلکه به امري ميان جبر و اختيار اعتقاد دارد که آن را «امر بين الأمرين» مي نامند. يعني در عين حال که اختيار را از انسان سلب نمي کند، اراده انسان را در طول اراده الهي موثر مي داند. اما اختلافي که ميان تفسير امام(ره) از امر بين الأمرين و ساير متکلمان اماميه قابل تشخيص است، اين است که، ايشان علاوه بر رويکرد فلسفي، با نگاهي عرفاني اين مسأله را مورد تحليل قرار مي دهد و تأکيد دارد که براي درک ارتباط ميان افعال انسان و خداوند بايد به مرتبه اي از معرفت جهان رسيد که همه افعال را مظهر و مجلاي اراده خداوند ديد و گر نه با استدلال عقلي صرف، نمي توان اصل امربين الأمرين که بيانگر نظريه صحيح در مورد جبر و اختيار است را درک کرد. علاوه بر اين امام خميني، بسياري از عوامل موثر در عمل انسان را ناشي از محيط و وراثت مي داند و معتقد است که اينها مي توانند انسان را به سوي اموري سوق دهند، اما تصريح دارد که نقش اين عوامل قابل تغيير است و باعث جبر نخواهد شد.
بررسی عقل‎گرایی از دیدگاه ملاصدرا و عبدالجبار همدانی
نویسنده:
محبوبه پهلوانی‎نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
همواره گرایش های فکری در عالم اسلام به دو قسم عمده گرایش های عقلی و نقلی تقسیم می شود. پیروان گرایش های نقلی، گروه های ظاهرگرایی چون اشاعره،مشبهه، مجبره و ... می باشند. در حالی که پیروان گرایش های عقل گرایانه را گروه هایی چون شیعه و معتزله تشکیل می دادند گذشته از نزاع تاریخی بر سر به کارگیری عقل یا نقل در فهم متون دینی در عالم اسلام،مسئله دیگر اختلاف گروه های عقل گرا در تفسیر گزاره های دینی بوده است که از آن میان می توان به فرقه معتزله در میان گرایش ها فکری عالم تسنن و برخی متکلمان و فلاسفه که خود را وامدار تفکر شیعی می دانستند اشاره نمود. در حقیقت، وجه بارز اشتراک میان این گروه ها اتفاق همه آنها بر موضع تاکید بر مسئله عقلانیت در حوزه دین بود به گونه ای که بسیاری از مستشرقان غربی(نک: مادلونگ،1375: 116، نیز نک: سبحانی،1383: 45) و به تبع ایشان برخی متفکران عرب (نک:سبحانی،1383: 34) به ریشه های مشترک فکری دو فرقه و تاثیر پذیری شیعه و معتزله از یکدیگر معتقد شده اند که در جای خود محل تامل و بررسی است. . بحث در پژوهش حاضر بر سر مسئله عقل گرایی در تفکر دو متفکر از دو فرقه شیعه و معتزله است. صدرالمتالهین متفکر شیعی و قاضی عبدالجبار متکلم معتزلی.از سویی در نظام تفکر وجود شناسانه صدرالمتالهین، عقل حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب بوده که توانایی کشف تجلیات و ظهورات حقیقت هستی را دارد و اعلی مرتبه آن حضور در محضر معلوم و شهود عقلانی آن است و در این مرتبه است که حقیقت شرع با عقل پیوند می خورد . در حالی که در تفکر قاضی عبدالجبار عقل جلوه ای فربه و پررنگ داشته و نهایت مراتب آن معادل عقل استدلالی است. از این رو،عقل به کارگیری شده در نظام تفکری او عقلی محدود به فهم و تحلیل ظواهر بوده و وی همواره در پی هماهنگی گزاره های دینی با یافته های عقلانی خویش می باشد. برون داد اختلاف در نوع نگاه عقلانی به مسائل، شیوه عقل گرایانه قاضی و ملاصدرا را در تحلیل مسائل اساسی دینی به گونه ای واضح از یکدیگر متمایز می نماید. که در این نوشتار به آن خواهیم پرداخت. با بررسی دقیق جوانب و مبانی تفکری هر دو فرقه می توان گفت که تعریف عقل و جایگاه عقل گرایی در هر یک از مکاتب مذکور متفاوت است. به عبارت دیگر، در حالی که عقل گرایی معتزلی بیشتر حول محور پاسخ گویی به سئوالات مطروحه دیگر گروه های کلامی و جدل با ایشان شکل گرفته بود مسئله عقل در نظام تفکر شیعی از اهمیت اساسی و بالذاتی برخوردار است که روایات وارده از معصومین علیهم السلام بیانگر همین معنا است. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته خواهد شد مقایسه دو اندیشمند از این دو گروه در مسئله عقل گرایی است.
تفکیک و تخریب نزد هایدگر
نویسنده:
شکوفه حسینی منش
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهیکی از بحث‌برانگیزترین مسائلی که در فلسفه هایدگر وجود دارد، ادعای هایدگر درباره غفلت سنت فلسفه غرب از مسئله هستی است. هایدگر می‌کوشد با تفکیک و تخریب این سنت ریشه‌های این غفلت و فراموشی را آشکار کند. با این حال، همواره این‌گونه به نظر آمده است که هایدگر با چنین ادعایی قصد دارد این سنت را ویران کرده و آن را بی‌ارزش جلوه دهد. هدف این رساله آن است که پس از پرداختن به معنای تفکیک و تخریب، لزوم انجام آن را با توجه به نوع اندیشه هایدگر نشان دهد و از این مدعا دفاع کند که تفکیک و تخریب نه هدف هایدگر بلکه روشی پدیدارشناسانه است که لازمه رسیدن هایدگر به هدف او به منزله روشن کردن معنای حقیقی هستی است. همچنین تلاش شده است که با بررسی انجام تفکیک و تخریب در نمونه‌هایی از آثار هایدگر هم در دوران اولیه تفکرش و هم در دوره دوم پیوستگی تفکر وی آشکار گردد. بر این اساس در این رساله ابتدا معنای تفکیک و تخریب با توجه به اهمیت هستی برای هایدگر شرح داده شده و پس از آن نشان داده شده است که هستی‌شناسی تنها بوسیله تفکیک و تخریب می‌تواند به طور کامل به شیوه پدیدارشناسانه از ویژگی اصیل مفاهیم خویش مطمئن شود. بر این اساس در ادامه، تفکیک و تخریب به عنوان مرحله‌ای از پدیدارشناسی هایدگر مطرح و ارتباط آن با پدیدارشناسی هوسرل بیان گردیده است. در فصل دوم انجام تفکیک و تخریب در نمونه هایی از آثار هایدگر متقدم و هایدگر متأخر مورد توجه قرار گرفته است. در فصل سوم نشان داده شده است که تفکیک و تخریب تاریخ هستی‌شناسی و بازبینی تفکر یونانیان باستان ما را متوجه این نکته می‌کند که در طول تاریخ هستی‌شناسی تنها یک وجه، یعنی وجه نامستوری هستی اصل قرار گرفته است و وجه مستوری آن فراموش گشته است. نهایتا هدف این رساله آشکار کردن جایگاه مهم تفکیک و تخریب در اندیشه هایدگر و پایبندی وی به انجام آن تا آخرین آثار اوست.واژگان کلیدی: تفکیک و تخریب، پدیدارشناسی، هایدگر، هستی‌شناسی
دین، طبیعت و بحران محیط‌زیست
نویسنده:
مرضیه بهرام‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کار عمده این پژوهش بررسی رابطه ادیان و «بحران محیط زیست» است. بدین منظور ابتدا علل و ریشههای فکری این بحران مورد مطالعه قرارگرفته ،دیدگاهها و رویکردهای گوناگون به مساله بحران محیط زیست ، به طور خاص موضع ادیان -به ویژه اسلام- و نقش آنها درایجاد ،دامن زدن یا بهبود این بحران مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد بحران محیط زیست ریشه در تفکر و عملکرد مدرن داشته، این بحران بحرانی معنوی و اخلاقی است. پس برای مواجهه با آن باید رفتار و انگیزش های آدمی تغییر کند یا محدود شود.از همین رو وجود اخلاق زیست محیطی که این هدف بر اساس هنجارهای آن تامین شود ضروری است. اما هر اخلاقی بنیانی فلسفی دارد و بهترین مبنا برای اخلاق زیست محیطی که ضمانت اجرایی داشته و بتواند با بحران محیط زیست به صورت اساسی و پایدار و نه سطحی ومقطعی مقابله کند،در ادیان جای دارد.چرا کهنگرش ادیان به انسان،جایگاهش در جهان و نوع رابطه آنها، ماهیتا در نقطه مقابل علل فلسفی و اخلاقی ایجاد بحران محیط زیست،یعنی محوری ترین عناصر دیدگاه مدرن از جمله اعتقاد به جدایی انسان و طبیعت، کمیت انگاری صرف طبیعت وانسان-محوری قرار دارد.محققان هر یک از ادیان اصولی از جهان بینی یا قواعدی از شرع خود را که به نظرشان می تواند موجب تعامل درست انسان با طبیعت و محیط زیست باشد ارایه کرده ، بعضا راهکارهایی نیز بر این اساس پیشنهاد داده اند. در اسلام ،از سویی بر خلاف ادیان شرقی و شبیه به یهودیت و مسیحیت،تفاوت های میان موجودات، به خصوص انسان با دیگر موجودات از نظر دور نمانده ، بر این پایه بار مسوولیت ها نیز سبک تر و سنگین تر می شود. از سوی دیگر در اسلام همچون ادیان شرقی، اخلاق فراگیری وجود داردکه جملگی موجودات،اعم از انسان و غیر انسان، را در بر می گیرد .در حالی که به نظر میرسد چنین اخلاقی در ادیان ابراهیمی دیگر کمرنگ تر باشد.مبنای چنین اخلاق فراگیری میتواند، باور به «شعورمندی» و بنابراین مسوول بودن همه موجودات باشد. بنابراین در میان ادیان مختلف ، دین اسلام بیشتر از بقیه ادیان از توان ارایه مبنایی استوار برای اخلاق زیست محیطی شایسته برخوردار است.چرا که اسلام تقریبا تمامی ویژگی های مثبتی را که دیگر ادیان در اثبات طبیعت دوستی خود ارایه می کنند داراست و همچون پلی است که می تواند هم حقوق انسانها و هم حقوق حیوانات را در هماهنگی با قانون هستی تأمین کند.
بررسی تطبیقی دیدگاههای ابن سینا و اسپینوزا در مورد صفات خدا
نویسنده:
زهرا مسعودی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بررسی دیدگاههای ابن سینا و اسپینوزا در مورد صفات خدا در این پایان نامه مد نظر است که بعد از تبیین این دیدگاهها به مقایسه پرداخته می شود تا نقاط اشتراک و اختلاف این دو فیلسوف مشخص شود.. ابتدا فصلی به بحث درباره خدا در مقام تصور و تصدیق و لوازم دیدگاههای دو فیلسوف در مورد خدا اختصاص داده شده است. در این فصل دو فیلسوف هر یک با علت دانستن یا ندانستن خدا برای خود و اطلاق یا عدم اطلاق جوهر بر خدا در مقام تصور و بدون استناد به مخلوقات در قالب براهینی متفاوت در مقام تصدیق به اثبات خدا پرداخته اند و سپس به تناسب بحث نظریه فیض و وحدت وجود و نحوه پیوند خدا و جهان هستی و چگونگی پیدایش جهان مادی مورد بحث قرار گرفته است. سپس در فصل مربوط به صفات پس از تبیین مفهوم و اقسام صفات از دیدگاه دو فیلسوف، به شیوه ای گزینشی، از مجموعه جدول صفات و ویژگیهایی که در نظام فکری دو فیلسوف مذکور قابل رسم اند، چندین صفت انتخاب شده و سعی شده است تا با مقابل هم قرار دادن اندیشه این دو فیلسوف، نقاط اشتراک و اختلاف در این زمینه نشان داده شود. در این فصل دو صفت ثبوتی و دو صفت سلبی مورد مقایسه قرار گرفته است. هر دو فیلسوف با دلایلی جسمانیت و تجزیه پذیری را از خداوند سلب نموده انداما ابن سینا علم و عقل را از اوصاف خدا می داند در حالی که در نظر اسپینوزا فکر صفت خداست اما علم و عقل از حالات صفت فکر هستند.
بررسی جایگاه خدا در ایدئالیسم بارکلی
نویسنده:
شهره مرشدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جرج بارکلی (1685-1753) فیلسوف قرن هفدهم به عنوان کشیش مسیحی با نظر و بهره گیری و اصلاح تجربه گرایی لاک پایه گذار فلسفه ای شد که به ایدئالیسم موسوم گردید.پرسش اساسی که این پژوهش می خواهد به آن پاسخ دهد این است که مبنای دینی بارکلی و بویژه عقیده ی او نسبت به خداچه نقشی در ساماندهی فلسفه ی ایدئالیستی وی دارد.به بیان دیگر در این پژوهش برآنیم که ببینیم خدا به عنوان یکی از اصول اساسی دین چه نقش و جایگاهی در این نظام فلسفی دارد.چگونه این ایده به شکل دهی پاره ای از مولفه های ایدئالیسم بارکلی انجامیده است و این دیدگاه ایدئالیستی چگونه در خدمت مولفه های دینی و بویژه خدا در اندیشه ی او قرار گرفته است.به نظر می رسد نسبت اندیشه ی خدا و فلسفه ایدئالیستی بارکلی نسبتی دو سویه است زیرا به اعتقاد او از سویی نگاه رئالیستی و ماده گرایانه نه تنها همسوی با خداباوری نیست بلکه به الحاد منتهی می شود و از سوی دیگر بارکلی از ایده ی خدا به عنوان مدرِک کامل بهره می گیرد تا شکاف و مشکلات نظام ایدئالیستی خود را سامان دهد.با توجه به اهمیت جایگاه ایده ی خدا در فلسفه ی بارکلی و به رغم نبودن اثری از او و شارحانی که مستقیمأ به این موضوع پرداخته باشند برآنیم تا با تحلیل نوشته های عمده ی فلسفی وی مانند رساله ای در اصول علم انسانی،سه گفت و شنود و با بهره گیری از آثار پراکنده ی شارحان و به روش تحلیل محتوا به پاسخگویی به چنین پرسشهایی بپردازیم که فلسفه ی ایدئالیستی بارکلی چگونه در راستای اثبات وجود خدا و تحکیم نقش آن در جهان قرار می گیرد؟ خداباوری چگونه می تواند به رفع پاره ای از شکافها و مشکلات فلسفه ی ایدئالیستی بارکلی کمک کند؟
تصور خدا در اندیشه فوئر باخ و نیچه؛ بررسی انتقادی
نویسنده:
فریده کوهرنگ بهشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
لودویگ فوئرباخ و فردریش نیچه از فیلسوفان آلمانی هستند که در قرن نوزدهم زیسته‌اند. هر دو در دوران جوانی یزدان‌شناسی آموخته و از همان ابتدا دلمشغول مسائل یزدان‌شناسی و در رأس آن، مساله خدا بوده‌اند. آن‌ها خود در ابتدا از معتقدان به‌ مسیحیت بوده‌‌اند اما پس از مدتی از عقیده خود برگشته و به نقد دین، مسیحیت و خدا پرداخته‌اند. در بدو امر به نظر می‌رسد نگاه فوئرباخ و نیچه در مسائل انسان، دین و خدا بسیار به یکدیگر نزدیک است، اما با نگاهی عمیق‌تر درمی‌یابیم که در اساس و اهداف تفاوت‌های مهمی دارند. در باب دین هر دو دین‌گریزند و نه دین‌ستیز، اما در نیچه معنویتی مشاهده می‌شود که در فوئرباخ وجود ندارد. همچنین چون مسیحیت را درنظر گیریم نیچه برخلاف فوئرباخ، یک مسیحی‌ستیز واقعی است که حتی دیگر ادیان را در مقایسه با مسیحیت قابل ستایش می‌داند، در صورتی که فوئرباخ مسیحیت را برترین و کامل‌ترین دین در نظر می‌گیرد. در مورد مساله خدا نیز چنین است. هرچند هر دو می‌کوشند تا با مطرح کردن فرافکنی و خطا به عنوان خاستگاه‌های تصور خدا، ثابت کنند خدایی که افراد بدان قائلند، خدایی آفریده ذهن خود آن‌هاست، اما نیچه برخلاف فوئرباخ به این حد بسنده نمی‌کند و بی‌ارزشی تمام ارزش‌ها، و ایده‌های نوینِ اراده به قدرت و بازارزش‌گذاری ارزش‌ها را مطرح می‌کند. همچنین نیچه برخلاف فوئرباخ به هیچ‌وجه در طلب آن نیست که انسان را جانشین خدا کند و می‌توان گفت فوئرباخ در نظر وی در دسته واپسین انسان‌ها قرار می‌گیرد که نزد وی منفورترینند. همچنین هرچند نیچه خبر مرگ خدا را اعلام می‌کند، اما برخلاف بی‌خدایی فوئرباخ، بی‌خدایی او استعاری است و به هیچ‌وجه الحادی تعصب‌آمیز نیست. حتی از وجهی دیگر احوال بی‌قرار نیچه نشان از آن دارد که خوشحالی او از شنیدن خبر مرگ خدا، نه از روی اندیشه‌های الحادی، بلکه به سبب هموار شدن راه برای ساختن انسانی دیگر، و چه بسا خدایی نوین است.
معرفت از نظر سنت‌گرایان
نویسنده:
ماریا حیدریان شهر بابکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در رساله حاضر دیدگاه سنت گرایان درباره ی معرفت که بر اصل سلسله مراتب واقعیت مبتنی است مورد بررسی قرار خواهد گرفت.از این دیدگاه، معرفت امری الهی است که به واسطه ی عقل شهودی و وحی حاصل میشود. علاوه بر این، معرفت سلسله مراتب متفاوتی دارد که نهایتاً به شناخت مطلق می انجامند.این رویکرد خاص،کاملاً متفاوت از دیدگاه جدید است که به ماده به عنوان متعلَّق شناخت و به عقل استدلالی به عنوان طریق شناخت اکتفا می کند.در پژوهش حاضر به دلیل موضع انتقادی شدیدی که سنت گرایان نسبت به دنیای متجدد دارند پس از معرفی مختصر تجدد و مبانی معرفت شناسی جدید به بررسی مبانی و اصول معرفت از نگاه سنت گرایان پرداخته و در نهایت این دو نگرش را با هم مورد مقایسه قرار خواهیم داد.
ترجمه و نقد چهار فصل اول کتاب «حدیث، میراث محمد (ص) در قرون میانه و دنیای جدید»
نویسنده:
مهدی حبیب الهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , ترجمه اثر , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر ترجمه و نقد چهار فصل از کتابحدیث، میراث محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرون میانه و دنیای جدیدنوشته آقای جاناتان براون؛ اسلام شناس آمریکایی است. وی که تحت تأثیر آموز‌های غنی و عمیق اسلام به این آیین گرویده است، با مسافرت به کشورهای عربی، إسلامی و فراگیری زبان‌های شرقی مطالعات زیادی در تاریخ إسلام، قرآن و حدیث داشته و مقالات و کتب زیادی از وی منتشر شده است. وی در تحقیقات و تألیفاتش در مورد إسلام رویکردی مثبت و در عین حال بی‌طرفانه دارد..محورهای اصلی دیدگاه‌هایآقای براون در چهار فصل اول کتاب از این قرار است:وی در ابتداء به تعریف حدیث و برخی دیگر از واژه‌های مرتبط پرداخته و دلایل حجیت آن را با اشاره به آیات قرآنی و عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می‌کند. او معتقد استهر چند که حدیث از لحاظ إعتبار دومین منبع إسلامی است، به لحاظ جامعیت و گستردگی موضوعات بر قرآن کریم مقدم است.او قرآن را منبع جامع برای پاسخ‌گویی به همه نیازهای مسلمین نمی‌داند.در فصل دوم با إشاره به تلاش‌های صحابه در ضبط و ثبت سخنان پیامبر، شروع تدوین حدیث را از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و أحادیث منع را غیر قابل إعتماد معرفی می‌کند. وی بدون إشاره به تلاش خلفاء به عدم تدوین و ترویج حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاش‌های اولیه تابعین و دانشمندان بعدی در تدوین صحیفه‌ها، مصنّف‌ها، مسندها، و در نهایت سنن و صحیح‌ها را ذکر می‌کند. در فصل سوم پدیده جعل و وضع حدیث را بررسی کرده و آغاز گسترده جعل را به اواخر قرن اول هجری منتسب می‌کند. او شیعیان و طرفداران معاویه را از عمده‌ترین عوامل جعل حدیث می‌داند. سپس به تلاش مسلمین در پالایش أحادیث از مجعولات و ابداع شیوه‌های نقد سند و محتوای روایات می‌پردازد. در فصل چهارم حدیث شیعه و پیدایش و ماهیت آن را معرفی می‌کند. او معتقد است حدیث شیعه بعد از غیبت کبری شکل جدی به خود گرفته است. او به معرفی جوامع اولیه و ثانویه حدیث شیعه پرداخته و بر این نکته تأکید می‌کند که شیعیان در تدوین کتب شرح الحدیث، رجال و درایه همانند أهل سنت توفیق زیادی نداشته‌اند.این نوشتار در سه بخش تنظیم شده است: در بخش اول کلیات پایان‌نامه ارایه گردیده و در بخش دوم ترجمه چهار فصل کتاب براون قرار داده شده است و بخش سوم این پژوهش به نقد فصل‌های دوم و سوم کتاب إختصاص داده شده است. در این بخش سعی شده است مهم‌ترین دیدگاه‌های نویسنده در مورد جعل حدیث و برخی از ادعاهای او درباره حدیث شیعه تحلیل و نقد گردد.برخی از دیدگاه‌های نویسنده که در این بخش مورد نقد واقع شده‌اند از این قرار است: نقش شیعه در آغازه جعل حدیث، عدم وجود جعل گسترده در زمان حیات اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)،برخورد ملایم دانشمندان رجالی أهل سنت با راویان شیعی، نبود نقد محتوایی أحادیث میان قدماء، فقدان پیشینه قوی حدیثی در میان شیعه، تشکیک در إصالت برخی از کتب حدیثی شیعه همچون نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه، متأثر بودن شیعه از معتزله، عقب بودن شیعه از أهل سنت در فقه الحدیث و نقد الحدیث و برخی از اشتباهات جزیی وی.
  • تعداد رکورد ها : 1252