جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
فضیلت و رذیلت اخلاقی از نظر سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
زهرا لک زائی؛ استاد راهنما: حسن رهبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رفتارها و ویژگی‌های انسانی زمانی ارزشمند تلقی می‌شوند که فرد را در مسیر دستیابی به کمال واقعی یاری رسانند یا زمینه تحقق آن را مهیا سازند. بر پایه تعالیم اسلامی، کمال نهایی انسان و سعادت حقیقی او در نیل به مقام قرب الهی معنا می‌یابد. لذا هر عملی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم باعث تقرب انسان به خدا گردد، فضیلت اخلاقی محسوب می‌شود؛ و برعکس، هر عملی که سبب دوری از خدا شود، از نظر اسلام رذیلت اخلاقی است. معیار اصلی فضیلت یا رذیلت بودن عمل، میزان تقرب یا تبعید آن از خداوند است. در نتیجه، برخی رفتارهایی که در دیدگاه‌های اخلاقی دیگر فضیلت تلقی می‌شوند—مانند شجاعت یا دانش—چنانچه باعث دوری فرد از خدا شوند، در چارچوب اخلاق اسلامی به عنوان رذیلت مطرح می‌شوند. چرا که اخلاق و صفات اخلاقی، وسیله‌ای برای نیل به هدف نهایی یعنی تقرب الهی هستند و نه هدف نهایی خودشان. بنابراین، اگر علمی باعث انحراف از راه حق شود، از منظر اسلامی نه تنها فضیلت نیست بلکه نوعی رذیلت است. متون اسلامی نیز علمای فاسد و کسانی که از دانش خود برای رسیدن به اهداف دنیوی استفاده کرده‌اند را به شدت مورد نکوهش قرار داده‌اند. جامعه‌ای که بر پایه فضایل اخلاقی شکل گرفته باشد، سرمایه‌ای معنوی برای حرکت به سوی سعادت ابدی به‌شمار می‌آید. چنین جامعه‌ای، بستری مناسب برای رشد انسان‌ها و رسیدن به کمال حقیقی فراهم می‌آورد. اخلاقی که هیچ ارتباطی با رذایل ندارد و تماماً در خدمت رشد فضایل است، مسیر زیستن درست را برای انسان‌ها مشخص می‌کند و در مقابل، رذایل را حذف می‌کند. پرهیز از رذایل اخلاقی و گام نهادن به‌سوی فضیلت‌ها، منجر به انسجام اجتماعی، ارتباط مؤثر انسانی و شکوفایی جامعه می‌شود. چنین جامعه‌ای درک صحیحی از حق و باطل خواهد داشت و روابط اخلاقی نیرومندتری در آن شکل می‌گیرد. در مقابل، رواج رذایل موجب فرسایش ایمان، ضعف در روابط انسانی و مانعی برای رشد فردی و جمعی است. از جمله رذایلی که باید از آن‌ها دوری کرد عبارت‌اند از: خودبینی، غرور، دروغ، تمسخر، غیبت، بدگمانی و تجسس. در سنت فکری اسلامی، متفکران مختلف، دیدگاه‌های متنوعی درباره فضیلت و رذیلت داشته‌اند. در این پژوهش، تلاش بر آن است که دیدگاه دو فیلسوف برجسته، سهروردی و ملاصدرا، بررسی و تحلیل گردد. 1. دیدگاه سهروردی نسبت به ویژگی‌های اخلاقی پسندیده و ناپسند چگونه تعریف می‌شود؟ 2. ملاصدرا، فضایل و رذایل اخلاقی را با چه رویکردی مورد تبیین قرار می‌دهد؟ 3. چه اشتراک‌ها و تمایزهایی میان دیدگاه سهروردی و ملاصدرا در زمینه‌ی مفاهیم فضیلت و رذیلت اخلاقی وجود دارد؟
خبر از معدومات در فلسفه ملاصدرا با نظر به دیدگاه ناتان سلمون
نویسنده:
آذر كريمي؛ استاد راهنما: عباس جوارشکیان؛ استاد مشاور: محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا بر اساس اصالت وجود، خبر از معدومات را با محوریت تفسیر جدیدی از وجود ذهنی و مطابقت از دو راه اختلاف حملین و قضایای غیربتی نظریه‌پردازی می‌کند. در نگاه ملاصدرا مفاهیمی مانند شریک‌الباری به حمل اولی شریک‌الباری و موضوع برای احکامی نظیر ممتنع‌الوجود می‌گردد و به حمل شایع صناعی محکوم به امکان گشته و موضوع برای خبر می‌گردد. همچنین قضایای غیربتی حملیاتی هستند که موضوعشان قابل تمثل ذهنی نیست و علاوه بر ممتنعات، احکام واجب را نیز شامل می‌شود. برای خبر از چنین موضوعاتی ذهن برای معنای موجود از آنها عناوین کلی می‌سازد و بر وجود یا عدم آنها در خارج حکم می‌کند. در این قضایا صدق قضیه در گرو مطابقت با امری در وراء آن نیست بلکه نفسِ موضوع به گونه‌ای است که چون خالی از هر نوع هویت و ذاتی است عقل به معدومیّت آن حکم می‌کند. یعنی خارج همانگونه است که قضیه حکم می‌کند نه اینکه لزوما چیزی در خارج باشد تا قضیه با آن مطابق باشد. هدف از این پژوهش که با روش کتابخانه‌ای-تحلیلی و استنباطی انجام شده، بررسی امکان هم کلامی بین ملاصدرا که بر اساس اصالت وجود، وجود و عدم را محمول اشیاء می‌داند با سلمون که بر اساس منطق آزاد مثبت، چنین باوری دارد، می‌باشد. ناتان سلمون بر خلاف فیلسوفان تحلیلی پیشین معتقد است که با استفاده از قواعد منطق آزاد مثبت، ظرفیت‌های زبانی و عبور از منطق کلاسیک، به نحو صادق می‌توان از اشیاء معدوم خبر داد؛ زیرا عدم مانند وجود، محمول اشیاء و افراد است و صرفاً سور منطقی نیست. محمول متافیزیکی عدم بخشی از واقعیت زبانی است که اشیاء فراوانی از آن بهره‌مندند. نتیجه آنکه سلمون همچون ملاصدرا قائل به محمول بودن وجود و عدم، اشتراک معنوی آنها و جایگاه متافیزیکی این دو محمول است؛ اما تمایز وجود و ماهیت را در خارج دنبال می‌کند و وجود را صرف یک محمول متافیزیکی دانسته و همچون متکلمان معتزلی دایره اشیاء را اعم از وجود دانسته است؛ با این تفاوت که متکلمان با دغدغه‌های هستی‌شناسانه و سلمون از منظر منطق و زبان‌شناسانه به خبر از معدومات پرداخته است. بنابراین این دو فیلسوف نه در مبانی اصلی بلکه در فروعات جزئی امکان هم کلامی خواهند داشت.
تأثیر مبانی هستی‌شناسی بر شناخت در فلسفه صدرایی
نویسنده:
عبدالله حسینی؛ استاد راهنما: مجید میردامادی؛ استاد مشاور: جواد رقوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه صدرایی به‌عنوان یکی از پیچیده‌ترین نظام‌های فلسفی اسلامی، ارتباط عمیقی میان هستی‌شناسی (Ontological) و شناخت‌شناسی (Epistemological) برقرار می‌سازد. در این نظام، ملاصدرا با استفاده از اصولی مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و وحدت وجود، به تبیین فرآیند پویای شناخت انسان از جهان می‌پردازد دستاوردهای جدید ملاصدرا در حوزه‌ی شناخت از دیدگاه رئالیستم؛ که شناخت را انطباق ادراک با واقعیت عینی خارجی، ایدئالیستم؛ که شناخت را مبتنی بر ایده‌ها و تصورات ذهنی و پروگماتیستم؛ که شناخت را مبتنی بر عملکرد و کاربرد مفاهیم می‌داند فراتر رفته و با پیوند عین و ذهن، هم واقعیت را به‌عنوان یک امری اصیل و مستقل از ذهن می‌پذیرد و هم به تأثیرگذاری ذهن در شناخت از طریق صور علمیه و اتحاد عاقل و معقول اذعان دارد. آنچه در این منظومه فکری مشهود است اتخاذ مبانی متمایز ملاصدرا در حوزه هستی‌شناسی و شناخت است محور اصلی بحث در نوشتار حاضر تأثیرات مبانی هستی‌شناسی بر شناخت نزد ملاصدرا، به‌صورت توصیفی و تحلیلی می‌باشد. اهمیت مسئله مزبور ازاین‌روست که در حکمت متعالیه، شناخت از واقعیت و حقیقت تنها به ادراکات حسی یا خیالی محدود نمی‌شود؛ بلکه به نحوی عمیق‌تر با هستی و مراتب آن پیوند می‌خورد. ازاین‌رو، فهم دقیق تأثیرات مبانی هستی‌شناسی بر مسئله شناخت، می‌تواند دیدگاه نوینی درباره نحوه شناخت و دریافت حقیقت در این نظام فلسفی ارائه دهد. سرانجام رساندن این تحقیق در شش فصل بوده که هر یک از فصول به بررسی تمام جوانب یک موضوع خاص پرداخته است. نتیجه‌ی به‌دست‌آمده اینکه؛ نظام هستی‌شناسی ملاصدرا با اصولی نظیر اصالت وجود، وحدت وجود، حرکت جوهری و تشکیک وجود چارچوبی منسجم و پویا برای شناخت فراهم می‌آورند که در آن شناخت تابع مراتب وجودی و در فرآیندی از تکامل دائمی است.
بررسی انتقادی نحوه خوانش ملاصدرا از روایات اسلامی در خداشناسی (با تکیه‌ بر شرح اصول کافی)
نویسنده:
علیرضا آزادگان؛ استاد راهنما: رضا برنجکار؛ استاد مشاور: مهدی عظیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در این رساله به نقد خوانش ملاصدرا از روایات اسلامی در زمینه خداشناسی باتوجه‌به مبانی فلسفی او پرداخته شده است. به چند دلیل عمده از جمله مورد وثوق بودن کتاب شریف اصول کافی، دسترسی بلاواسطه به آخرین نظرات و خوانش ملاصدرا از روایات به دلیل شرح او بر این کتاب به‌عنوان آخرین اثر او، شرح ملاصدرا بر اصول کافی به‌عنوان منبع اصلی این رساله مورداستفاده قرار گرفته است. به دلیل ساختار انتقادی این رساله، مسائل را در سه باب شناخت خدا، اسماء و صفات الهی و افعال الهی تقسیم نموده و ابتدا به بیان احادیث هر باب پرداخته و سپس خوانش ملاصدرا از آن روایات را مطرح نموده و در انتها به نقد و بررسی خوانش او پرداخته‌ایم. در این رساله سعی شده است نقدهای وارد به خوانش ملاصدرا را در سه دسته عمده جای دهیم؛ دسته اوّل نقدهای موسوم به نقد خوانشی است که مستقیماً به خوانش او از روایات و برداشت او از معنا و مفهوم ظاهری روایات، مستقل از مبانی فلسفی او برمی‌گردد. دسته دوم نقدهای مبنایی است که مبانی فلسفی او سبب تعارض در خوانش از روایات شده است و دسته سوم نقدهای اصطلاحاً بِنایی است که به تعارض نحوه خوانش او از روایات با مبانی دیگر او می‌پردازد. از جمع این نقود می‌توان به این نتیجه رسید که نحوه خوانش ملاصدرا از روایات اسلامی در بعضی موارد فاصله معناداری با دیدگاه نظام وحیانی دارد؛ از مهم‌ترین دلایل این فاصله می‌توان به تـأثیر سابقه فلسفی و مشرب عرفانی که ملاصدرا متأثّر از آن بوده است اشاره کرد که سبب شده با جهت‌گیری فکری در بسیاری از موارد سعی نماید نظرات خود را به‌نوعی تطبیق و یا در برخی از موارد تحمیل بر روایات کند، درحالی‌که اگر بی‌طرفانه دیدگاه طرفین بررسی شود، بیان معصومین با دیدگاه او در بسیاری از موارد نه‌تنها تطبیق بلکه بسیار فاصله دارد.
مبانی هستی شناختی ملاصدرا در تفسیر سوره‌ های حدید و واقعه
نویسنده:
امیررضا رمضانی مقدم؛ استاد راهنما: رمضان مهدوی آزادبنی؛ استاد مشاور: محمود دیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش با موضوع «مبانی هستی‌شناختی ملاصدرا در تفسیر سوره‌های حدید و واقعه» در پی تبیین نسبت میان نظام فلسفی صدرایی و نگرش تفسیری او به قرآن کریم است. مسئله اصلی آن است که چگونه اصول بنیادین حکمت متعالیه، به‌ویژه اصالت وجود، تشکیک مراتب هستی، حرکت جوهری و سایر مبانی وجودشناختی، در فهم و تفسیر آیات قرآن نقش‌آفرینی می‌کنند. در این میان، سوره حدید با تأکید بر توحید افعالی، قدرت الهی و نزول آهن، و سوره واقعه با محوریت معاد و مراتب نفوس، ظرفیت ویژه‌ای برای مطالعه تطبیقی با مبانی صدرایی دارند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی ـ تحلیلی با رویکرد فلسفی ـ تفسیری است. منابع اصلی شامل آثار ملاصدرا همچون الحکمه المتعالیه فی الأسفار الأربعه و مفاتیح الغیب بوده و در کنار آن، تفاسیر فلسفی و عرفانی متأخر و پژوهش‌های معاصر مورد استفاده قرار گرفته است. در گستره تمدن اسلامی، پیوند ژرف و پویایی میان وحی، عقل، و شهود شکل گرفته است؛ پیوندی که در اندیشه برخی از برجسته‌ترین متفکران مسلمان، به‌ویژه صدرالدین محمد شیرازی، به اوج خود می‌رسد. ملاصدرا (1050ق)، فیلسوفی جامع‌الاطراف است که با بنیان‌گذاری مکتب حکمت متعالیه، توانست ساحات گوناگون معرفت، از فلسفه و عرفان تا کلام وحی الهی رادر منظومه‌ای یکپارچه گرد آورد. نگاه وی به هستی، نگاهی توحیدی، تشکیکی و سلوکی است که در آن، قرآن کریم نه صرفاً کتاب هدایت عملی، بلکه کتابی هستی‌شناختی و وجودی تلقی می‌شود. این پایان نامه با هدف تبیین مبانی هستی شناختی ملاصدرا در تفسیر سوره‌های حدید و واقعه تدوبن گردیده است. ضمن آنکه در فصل نخست این نوشتار ابتدا نیم نگاهی به روشهای تفسیری وهمچنین به روش خاصه ملاصدرا در تفسیر قرآن کریم پرداخته شد وی تفسیر قرآن را تنها بر عهده مفسران لغوی یا اهل حدیث نمی‌داند، بلکه باور دارد که فهم آیات نیازمند شهود وجودی، حکمت فلسفی، و تصفیه قلبی است چنانکه در مقدمه تفسیرش به این نکته تصریح می‌کند که «فهم قرآن فراتر از ظاهر است و در پرتوی از انوار غیب و عقل و وحی امکان‌پذیر است» از این منظر، سوره‌های قرآن، بازتاب‌هایی از مراتب وجود هستند و تفسیر آن‌ها باید بر بنیان درک صحیح از حقیقت وجود صورت گیرد . در فصل دوم به معرفی مبانی هستی شناسی ملاصدرا در حکمت متعالیه و بیان توضیح مفصلی از این اصول پرداخته شد تا زمینه برای ورودبه وادی تفسیری ملاصدرا در فهم سوره های حدید و واقعه فراهم شودتا بدین سان زمینه واکاوی در اندیشه‌های وی فراهم آید چرا که پرداختن به آثار صدرایی نیازمند آشنایی با اصول و قواعد هستی شناسانه ملاصدرا است که بدون شناختن آن نمی‌توان عمیقاً در آثار فلسفی وی به خصوص تفسیرش از قرآن کریم که بدون شک یک اثر فلسفی محسوب می‌شود وارد شد. در نهایت در فصل سوم ، که مهمترین بخش این پایان نامه را به خود اختصاص می دهد به بررسی و تطابق اصول هستی شناسی حکمت متعالیه در تفسیر آیه به آیه سورهای حدید و واقعه پرداخته شد یافته‌های تحقیق نشان می‌دهد که ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و تشکیک آن، آیات سوره حدید را در پرتو وحدت و مراتب هستی تفسیر می‌کند و نزول آهن را نمونه‌ای از تجلی وجودی در مرتبه مادون می‌داند. همچنین در سوره واقعه، نظریه حرکت جوهری و معاد جسمانی او مبنای تحلیل دقیق مراتب قیامت و تطور نفوس انسانی است. بدین‌سان می‌توان نتیجه گرفت که مبانی هستی‌شناختی ملاصدرا نه‌تنها چارچوبی نظری برای تفسیر قرآن فراهم می‌سازد، بلکه نگرش او را به فهم آیات کلیدی قرآن هدایت کرده و الگویی نوین از تفسیر فلسفی قرآن را به میراث نهاده است.
بررسی تبیین ویژه صدرالدین شیرازی درباره ضرورت فراگیری حکمت
نویسنده:
محمد علی محیطی اردکان ، غلامرضا فیاضی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فراگیری علوم عقلی به ویژه فلسفه نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارد. حکمت‌پژوهان در آثار گفتاری و نوشتاری خود کوشیده‌اند به ابعاد گوناگون این موضوع بپردازند و اهمیت و ضرورت فراگیری حکمت را تبیین کنند. ملاصدرا که از حکمای برجستة مسلمان است در این باره تبیین ویژه‌ای دارد. هدف این مقاله بررسی تبیین مزبور با روش تحلیلی- انتقادی است. به نظر می‌رسد هر چند برخی مقدمات تبیین ملاصدرا نادرست است، اما ضرورت آموختن فلسفه انکارنشدنی است. فلسفه تنها ابزار پاسخگو به پرسش‌های بنیادین بشر و شبهات عقلی پیش روی وی به شمار می‌رود و فهم بهتر کتاب و سنت و حقایق عالَم در گرو آن است. به نظر می‌رسد هر چند برخی مقدمات تبیین ملاصدرا نادرست است، اما ضرورت آموختن فلسفه انکارنشدنی است. فلسفه تنها ابزار پاسخگو به پرسش‌های بنیادین بشر و شبهات عقلی پیش روی وی به شمار می‌رود و فهم بهتر کتاب و سنت و حقایق عالَم در گرو آن است.
صفحات :
از صفحه 155 تا 172
ارزش‌ شناسی خداباوری از منظر فلسفه ملاصدرا: تحلیل استدلال از طریق معنای‌ زندگی
نویسنده:
رویا فارسی؛ استاد راهنما: محمد سعیدی مهر؛ استاد مشاور: علی اکبر عبدل آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهمترین مسائل فلسفه بحث در مورد خداوند است و پرسشی که اکثراً در این زمینه مطرح می‌شود پرسش وجود‌شناختی است؛ اما در مورد وجود خدا پرسش ارزش‌شناختی نیز قابل طرح است. پرسش از آثار ارزشی وجود خدا انگیزه پیدایش مبحث جدیدی در فلسفه دین معاصر شده‌ است که ارزش‌شناسی خداباوری نام دارد. در مقام پاسخ به این پرسش پنج موضع قابل اتخاذ است: مدافع خداباوری، ضد خداباوری، لاادری‌گری، سکوت و موضع خنثی. قائلین به هر موضع برای اثبات نظر خود استدلال‌هایی را اقامه کرده‌اند. یکی از این استدلال‌ها که توسط ضدخداباوران مطرح شده است استدلال از طریق معنای زندگی نام دارد. در این پژوهش پس از تبیین مبانی ارزش‌شناسی خداباوری و ادعای کلی ضدخداباوران، این استدلال تحلیل می‌شود. در گام اول گزارشی از ادبیات شکل گرفته حول این استدلال ارائه می‌شود و در گام دوم به تحلیل آن با توجه به مبانی فلسفی ملاصدرا پرداخته خواهد شد. در این تحلیل از مبانی همچون اصالت وجود، وجود رابط، حرکت جوهری و عشق میان خدا و انسان استفاده می‌شود. نتیجه بحث اینکه بر اساس مبانی صدرایی چنین استدلالی چه به شکل شخصی چه غیر شخصی رد می‌شود؛ زیرا اولاً جعل معنا برای زندگی از نظر ملاصدرا مردود است؛ ثانیاً خدا نقش محوری در معنای زندگی از نظر ملاصدرا دارد و قرب به او هدف نهایی تعیین شده برای انسان است. انسان تعریف شده بر اساس مبانی صدرایی رابطه وجودی خاصی با خدا دارد و معنای زندگی‌اش تنها در پرتو وجود خداوند تعریف می‌شود؛ بنابراین امکان ندارد که وجود خدا زندگی او را بی‌معنا کند.
بررسی و تحلیل مبانی عقلی و نقلی رجعت از دیدگاه ملاصدرا و سید عبدالله شبر
نویسنده:
شیما قربانی؛ استاد راهنما: جعفر شانظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
باور و اعتقاد به رجعت به معنای بازگشت به دنیا، برای برخی انسان‌ها پس از مرگ و پس از ظهور حضرت مهدی (عجل الله فرجه) و قبل از قیامت از مسائل مهم اعتقادی در کلام شیعی است. در این پژوهش برآنیم که به بررسی و تحلیل مبانی عقلی و نقلی مسئله رجعت از دیدگاه ملاصدرا و سید عبدالله شبر بپردازیم. در بررسی این هدف، با روش جمع آوری اطلاعات از آثار آن دو فیلسوف و متکلم استفاده شده است. از بررسی آثار آن دو بدست آمده که مسئله رجعت در ساحت عقلی قابل شناخت، تحلیل و اثبات است و در نتیجه آن امکان وقوع رجعت می‌باشد. و لذا از مهم‌ترین دلایل عقلی امکان وقوع رجعت می‌توان به قاعده فلسفی و حکم امثال «فِی مَا یَجُوز وَ فِی مَا لاَیَجوز وَاحد» اشاره کرد و باز به این نتیجه دست یافتیم که اصل رجعت از نظر نقل نه تنها محال نیست بلکه آیات فراوانی بر زنده شدن مردگان در زمان‌های پیشین دلالت دارد. ازجمله: زنده شدن برخی انسان‌های مرده در زمان ابراهیم، موسی، عزیر، ارمیا و غیره است و این اتفاق در امت اسلامی نیز حادث می‌گردد. از این رو اعتقاد به رجعت که از مسلمات اعتقادی شیعه است، خود گواه بقای نسل است. البته برخی اندیشمندان و فیلسوفان بر اساس التزام به قواعد و وجود شناسی فلسفی مسئله رجعت را با آرای فلسفی خود ناسازگار دانسته و به تأویل آیات دال بر رجعت پرداخته‌اند و تنها پذیرفته‌اند که نفس پس از مرگ بدن، هویت نفسانی و شخصی خود را حفظ می‌کند و انعدام هویت شخصی نفس مردود خواهد بود. اما ملاصدرا و سید عبدالله شبر، رجعت را بر اساس تعالیم قطعی وحیانی قرآن و احادیث و استدلال عقلی، آن را ممکن دانسته‌ و به اثبات و تبیین عقلی و نقلی آن پرداخته‌اند‌ که در این پژوهش، دیدگاه آن دو را تبیین و تحلیل خواهیم کرد.
مسأله «حدوث عالم» در تیمائوس افلاطون و حدوث العالم ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه رضازاده جودی؛ استاد راهنما: میثم سفیدخوش؛ استاد مشاور: محسن جاهد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی تطبیقی مفهوم حدوث و پیدایش جهان در اندیشه‌ دو فیلسوف برجسته، افلاطون و ملاصدرا انجام شده است. این پژوهش تلاش دارد تفاوت‌ها و شباهت‌های هستی‌شناختی و متافیزیکی این دو فیلسوف را در زمینه‌ی آفرینش جهان و نحوه تبیین آن تحلیل نماید. رویکرد این پژوهش، تحلیلی ـ تطبیقی است و مسأله خود را مشخصاً در دو اثر تیمائوس افلاطون و رساله حدوث‌العالم ملاصدرا جستجو می کند. هدف پژوهش، بررسی و تبیین تفاوت‌های هستی‌شناختی و متافیزیکی میان این دو نظام فکری است. افلاطون در رساله تیمائوس، با ارائه‌ی روایتی اسطوره‌گونه اما ساختارمند، تصویری از آفرینش جهان ترسیم می‌کند که در آن «دمیورژ» یا صانع ، جهان را بر اساس صور ازلی و ماده‌ی بی‌صورت سامان می‌دهد. در این میان، مسائلی چون تقدم روح بر جسم، نقش عناصر چهارگانه، و مفهوم زمان، جایگاهی کلیدی دارند. ملاصدرا با نقد دیدگاه‌های رایج متکلمان و فلاسفه در باب حدوث و قدم عالم، نظریه‌ای مبتنی بر حرکت جوهری و اصالت وجود مطرح می‌کند که در آن، جهان مادی در حال پیدایش مستمر و سیال است. به باور او، آفرینش نه رویدادی دفعی، بلکه فرآیندی تدریجی و پیوسته است که در آن، طبیعت، نفس و ماده، به‌صورت سلسله‌وار و تدریجی، مراتب وجود را طی می‌کنند. ملاصدرا با اتکا به پیوند میان حرکت، زمان و وجود، تصویری زنده و پویا از عالم ارائه می‌دهد که در آن، هستی در حال تحقق مداوم است و هر مرتبه‌ی وجودی، ناظر به مرتبه‌ای بالاتر از خویش است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که اگرچه هر دو فیلسوف به نوعی حدوث قائل‌اند، اما تلقی آن‌ها از «زمان » ، «علت» و «وجود» ، تفاوت‌هایی بنیادین دارد: افلاطون به کیهان‌شناسی‌ای ساختار‌یافته در چارچوب نظم عددی و صور مثالی باور دارد، در حالی‌که ملاصدرا هستی را در بستر حرکت پیوسته و تجلی دائمی حقیقت تفسیر می‌کند.
«وجود رابط» نزد حکمای پساصدرا (آقاعلی مدرس، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
نصور مهرابی کوشکی؛ استاد راهنما: محمد کیوانفر؛ استاد مشاور: علی فضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود رابط در بین علمای گذشته در دو صورت به کار می رفت: یکی در وجود رابط در قضایا ، و دیگری در مورد وجود فی نفسه لغیره. صدرا در نظریه پردازی های فلسفی خود به نوع دیگری از وجود رابط دست یافت و با تکیه بر برخی اصول فلسفی خویش موجودات امکانی را عین ربط و تعلق به واجب الوجود دانسته و هرگونه استقلال را از آنها سلب نموده و نام وجود رابط را برای آنها وضع کرد. در میان فلاسفه ی اسلامی بعضی از بزرگان، در برخی از مقدمات و مبانی آن خدشه کردند و سایر علمای حکمت متعالیه را بر آن داشتند تا در صدد بیان تقریر و ادله ی مناسب برای روشن تر شدن مساله و حل اشکالات آن بر آیند. در میان این بزرگان دیدگاه آقا علی مدرس و علامه طباطبایی و استاد جوادی آملی هم از جهت قائل آن و هم از جهت بیان حائز اهمیت بیشتری است. بنابراین در این رساله ی دکتری ما بر آن شدیم که دیدگاه این سه بزرگوار حول بیانات ملاصدرا را تقریر و تبیین و تطبیق کامل کرده و آنها را مورد تحلیل و مقایسه ی فلسفی قرار داده و تلاش کنیم به یک وجه مشترک جامع و صحیح درمورد وجود رابط برسیم.