جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1204
برون رفت استاد رفیعی قزوینی از مشکله رجعت در اندیشه صدرایی
نویسنده:
محمدکاظم فرقانی، محمد احمدی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دانشگاه امام صادق (ع),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
طبق مبانی حکمت متعالیه، نفس انسانی بعد از حدوث در این عالم، بنابر استعدادی که دارد، آن به آن از فعلیتی خارج می شود و فعلیتی جدید می یابد و در این سیر به تجرد می رسد تا آنگاه که بدن را رها می کند و مسیر تکاملی خود را بدون بدن عنصری (دنیوی) ادامه می دهد. تلقی ابتدایی این است که طبق این مبانی، بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیا امری ناممکن است، و مهم ترین دلیل آن نیز قاعده امتناع تراجع است. اما وقتی در نظر آوریم که عموم مسلمانان، به ویژه شیعیان، بر اساس برخی آیات قرآن کریم و روایات معتقدند که تاکنون، در مواردی مردگان زنده شده اند و در دوره آخرالزمان نیز برخی زنده می شوند و رجعت می کنند، عویصه و مشکلی خاص در این باره ظاهر می شود، چرا که اعتقاد به رجعت یا احیای مردگان، به منزله بازگشت نفس به بدن دنیوی در دار دنیاست.بر این اساس، عموم فلاسفه و به ویژه صدرائیان باید به گونه ای رجعت و احیای مردگان را به صورت عقلانی تبیین کنند که به نفی قاعده امتناع تراجع نینجامد، زیرا ابطال تناسخ را بر مبنای همین قاعده پذیرفته اند. سید ابوالحسن رفیعی قزوینی، از معدود اندیشمندانی است که در این باره سخن گفته و ضمن پذیرش این قاعده، رجعت و بازگشت نفوس به بدن دنیوی را از مصادیق این قاعده نمی داند. او، با دست نکشیدن از مبانی صدرایی، تلاش کرده است تا از طریق قاعده «القسر لایدوم» و نیز «اثر وجودی لازم البروز خاص هر موجود»، تبیینی عقلانی از بازگشت برخی نفوس به زندگی دنیوی به دست دهد، و از رجعت مورد اعتقاد شیعه دفاع کند و تفاوت آن را با تناسخ توضیح دهد.
صفحات :
از صفحه 79 تا 96
مراتب علم از دیدگاه ملاصدرا و اسپینوزا
نویسنده:
زهرا رسولی، محمدکاظم علمی سولا
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
مراتب علم در اندیشه عمده متفکران شرقی و غربی از جایگاه مهمی برخوردار است و متفکران بزرگ به بحث‌های دقیقی در این حوزه پرداخته‌اند. پژوهش حاضر این مسأله را از دیدگاه دو اندیشمند برجسته اسلامی و غربی، ملاصدرا و اسپینوزا مورد مداقه قرار داده است. و مدعی است که گر‌چه این دو اندیشمند به جریان‌های فکری متفاوتی تعلق دارند از جمله اینکه اساسا ملاصدرا بر خلاف اسپینوزا علم را از سنخ وجود بر می‌شمارد و نیز در بحث کلیات، ملاصدرا قائل به اصالت واقع (رئالیزم) و اسپینوزا از اصحاب تسمیه است، اما به رغم این اختلافات، در زمینه‌های خاصی نظریاتی اظهار داشته‌اند که می‌توان آن‌ها را مورد مقایسه قرار داد. از جمله در تقسیم مراتب علم که هر دو فیلسوف بر سه قسم دانسته‌اند، و نیز اینکه در هر یک از این سه مرتبه، مرتبه پیشین و فرو‌تر، خود مقدمه و وسیله تحقق مرتبه پسین و فرا‌تر می‌شود، و نهایتاً سعادت انسان از نظر هر دو متفکر با شهود عقلانی که بالا‌ترین مرتبه علم است، محقق می‌شود. در این جستار، تفصیل این موارد و نیز موارد دیگر از مشابهت‌ها و اختلاف نظرات این دو اندیشمند مورد کنکاش قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 57 تا 81
علیت از منظر تجربه گرایان غربی و نقد آن از دیدگاه حکمت متعالیه
نویسنده:
قدرت الله قربانی
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها – دانشگاه معارف اسلامی,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علیت و ابعاد گوناگون آن در فلسفه اسلامی و غرب یکی از مسایل اساسی است. در غرب جدید نگرش تجربه گرایانه فیلسوفانی چون لاک، بارکلی و هیوم توانست اصل علیت را دچار مشکلات اساسی نماید که این امر به مبانی معرفت شناختی آنها در نگرش به واقعیتهای خارجی و ذهنی، یعنی اساس تجربی شناخت ارتباط داشت. از این رو این فلاسفه اصول علیت، بالاخص ضرورت علِی را منکر شدند که نتیجه آن در تداوم تفکر غربی، و بالاخص پوزیتویسم، فلسفه تحلیلی و فیزیک جدید گسترش و عمومیت یافت و پیامدهای ناگواری را در پی داشت. در تفکر فلسفی اسلامی، بالاخص حکمت متعالیه، علیت یک اصل فلسفی و عقلانی است که فهم دقیق و عمیق آن تنها از عهده عقل فلسفی بر می آید. و لذا بروز و ظهور آن نیز عمیق تر از تجربه، و در جهان عقلانی است. از این رو تفسیر علیت در این دیدگاه برخلاف تجربه گرایی غربی از سطح مشاهده تجربی و استقرا فراتر می رود و به یک اصل فلسفی تبدیل می گردد که در آن علت، هستی بخش و واقعیت دهنده حقیقی وجود معلول است و معلول هیچ هستی و هویتی برای خودش، سوای علت ندارد. ،ضمن اینکه در این دیدگاه رابطه علیت در وجود علت و معلول است نه در ماهیت آنها یا ظهورات خارجی شان. لذا می توان گفت نسبت معلول به علت نوعی نسبت فقر و امکان وجودی است. با این ملاحظات می توان تفسیر تجربه گرایانه فیلسوفان غرب را مورد نقد قرار داد و نشان داد که برخلاف تصور آنها علیت، صرف هم پهلویی، تقدم زمانی و دیگر روابط ظاهری میان علت و معلول خارجی نیست بکله بسیار عمیق تر از آن است و لذا با نگاه تجربی نمی توان تبیینی عقلانی و کلی از این اصل ارائه داد.
صفحات :
از صفحه 161 تا 197
تحلیل متناقض نمایِ «ثبوت عقول مجرده درصقع ربوبی در عین اثبات ماهیت برای عقول»، از منظر صدرالمتالهین
نویسنده:
محمد حسین وفائیان، قاسمعلی کوچنانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه فرهنگی تحقیقاتی إسراء,
چکیده :
بنابر قاعده ترکب هر ممکنی از وجود و ماهیت، ماهیت به معنای منطقی خود یا همان حد الشیء، برای تمامی ماسوی الله که ممکن هستند ثابت است. همچنین برهان های اثبات توحید واجب الوجود نیز، غیر از واجب الوجود واحد را متصف به امکان ذاتی می نمایند. با این حال و طبق تصریحات صدرالمتالهین، جایگاه عقول مجرده در صقع ربوبی بوده که طبق اذعان ایشان، مقام «أمر» و خلوّ از امکانات ماهوی است. مساله اصلی این پژوهش، تبیین دقیق این تناقض ظاهری بوده که بر اساس شیوه تحلیلی – توصیفی و در ضمن اشاره به کلماتی از صدرالمتالهین در اثبات و نفی ماهیت از مفارقات نوریه صورت می پذیرد. پس از تبیین تناقض ظاهری، سعی بر بیان رهیافتی برای جمع بین اثبات و نفی ماهیت از عقول مجرده می شود که همانا پیشنهاد معنایی متفاوت از ماهیت منطقی بوده که أعم از آن نیز می باشد. معنا مذکور «مطلق تعین وجودی» است که با استفاده از آن، مواضع اثبات و نفی ماهیت از عقول توجیه و تبیین می گردد.
صفحات :
از صفحه 101 تا 118
تبیین فلسفی وحی و نبوت در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با توماس آکوئینی
نویسنده:
علیرضا فاضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله‌یِ حاضر به تبیین فلسفی وحی و نبوت –نه رابطه‌یِ عقل و وحی-در نظام حکمت متعالیهو مقایسه‌یِ آن با آراء توماس آکوئینی در باب نبوت می‌پردازد، غرض اصلی بیان چگونگی پیدایش علمی الهی به طریقی غیر متعارف در شخص نبی است. نخست به مبادی تصوری بحث در دو سنت اسلامی و مسیحی پرداخته می‌شود تا زمینه‌ای مشترک برای تطبیق از منظری فلسفی یافته شود. پس از آن به تعالیم دینی که به نوعی راهگشای چگونگی توصیف علم نبوی است، اعتنا می‌شود. برخی زمینه‌یِ بحث نبوت را نظر یونانیان در باب پیشگویی در رویا دانسته‌اند؛ به این سبب رویا بینی نزد پیش سقراطیان، افلاطون و ارسطو بررسی شده است تا مشخص شود فیلسوفان اسلامی در این بحث راه ایشان را نپیموده اند. پس از آن فیلسوفانی که پیش قدم بحث نبوت بوده‌اند، مثل فارابی، ابن‌سینا و سهروردی مدّنظر قرار گرفته‌اند، تا سیر بحث و تطور آن آشکار شود. در فصلی جداگانه به مبانی روش شناختی، وجود شناختی و معرفت شناختی مرتبط به بحث نبوت، نزد آکوئینی و صدرالمتألهین پرداخته می‌شود. در قسمت اصلی بحث به آراء هر دو فیلسوف در خصوص نبوت پرداخته می‌شود و عناصر و مفاهیم آن بررسی می‌شود. ابتدا به هستی نبوت که اثبات آن است و براهین ضرورت نبوت در آکوئینی و ملاصدرا پرداخته می‌شود. پس از آن چیستی نبوت بررسی می‌گردد سخن توماس در این باب بیشتر سلبی است. و چیستی نبوت نزد ملاصدرا به مبحث کلام الهی پیوند دارد. مسأله‌یِ ویژه‌ای که در چیستی نبوت مورد اهتمام قرار گرفته است، دیگرگونی معرفت نبوی و غیر هم سنخی آن با سایر انحاء معرفت بشری است. سپس به نحوه‌یِ اتصال نبی به منبع وحی و نحوه‌یِ تلقی حسی، خیالی و عقلی معارف وحیانی پرداخته می‌شود. توماس در امتداد تمایز بین آموزه قدسی و ادراک تکوینی عقل طبیعی، نبوت الهی و نبوت طبیعی را از هم جدا می کند. این تمایز به طور ویژه بررسی می‌شود تا معلوم گردد که اطلاق تبیین طبیعی نبوت، بر نظرات فیلسوفان مسلمان روا نیست.در قسمت اصلی، بحثبه شکل موضوعیو اغلب مزجی پیش برده شده است تا همه جا امکان مقایسه فراهم باشد. در انتهای سخن به وحی در ساحت زبان پرداخته می‌شود مسأله‌ای که امروز مورد چالش بسیار است و سعی می‌شود با توجه به امکانات حکمت متعالیه وحی بودن الفاظ قرآنی اثبات گردد.
بررسی و تحلیل جایگاه خیال در حکمت متعالیه ملاصدرا در مقایسه با فلسفه کانت
نویسنده:
حسن مرادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در بحث جایگاه خیال، رویکرد ملاصدرا که هم وجود شناسانه است؛ هم معرفت شناسانه مستحکمتر از رویکرد کانت است که فقط معرفت شناسانه می باشد زیرا؛ بدون داشتن وجود شناسی قوی و نقادانه نمی توان کارکرد معرفتی نفس را که خود امری وجودی است به درستی شناخت. بعلاوه جنبه وجود شناختی این بحث که به اثبات تجرد قوه خیال، خلاقیت نفس و تحقق عالم خیال و تکثر آن می انجامد به توجیه اموری چون معاد جسمانی، تناسخ، چیستی وحی و تجارب عرفانی، رابطه نفس و بدن، چگونگی خلق اثر هنری و چیستی تأویل کمک بسیار می کند در حالیکه فقدان بحث در مورد عالم خیال در فلسفه غرب که ناشی از پیروی فلاسفه قرون وسطا از افکار ابن رشد است موجب شده تا کانت نیز به این عالم و امور معرفت شناختی مربوط به آن بی توجه بماند و فلسفه نقادی او قادر به پاسخگویی در مورد این نوع مشکلات فلسفی مهم نباشد.نظرات ملاصدرا و کانت در مواردی مثل تعامل فاعل شناسایی و متعلق آن در ایجاد شناخت، خلاقیت خیال و وساطت صور خیالی و شاکله ها بین کثرات حسی و مفاهیم محض به ظاهر مشابهت دارند؛ اما به واسطه تفاوتی که در مبانی و رویکردها دارند برداشتی متفاوت از این عناوین دارند. ملاصدرا با تکیه بر اصالت وجود و وحدت تشکیکی آن، به حقیقت وجود و ظهور آن در ذهن و عین توجه کرده؛ اما کانت فقط به پدیدار محدوده در ذهن و مفاهیم توجه دارد. برای مثال تعامل ذهن و عین در فلسفه کانت، با تعریف جدید او از عینیت که آن را انقلاب کپرنیکی می نامد منجر به ایجاد ایده آلیسم استعلایی و فاعل شناسای خود بنیاد می شود درحالیکه خلاقیت خیال در حکمت متعالیه نه به معنای تعامل ذهن و عین است، نه به معنای ایده آلیسم بلکه نفس بواسطه حرکت جوهری و اشتداد وجودی، علوم حسی و خیالی را از باطن خود که همان حقیقت وجود نفس است مطابق با ظهور عینی اشیا، انشاء می کند و امور مادی فقط در حد علت معدِّه می باشند.در برخورد با مسأله شناخت راه حل ملاصدرا بر اساس مبانی حکمت متعالیه دارای استحکام بیشتری است؛ زیرا نظریه وحدت تشکیکی وجود که شامل وجود نفس هم می شود، ضامن یکسان بودن ماهیت اشیاء در ذهن و عین و یکسان بودن ماهیت اشیاء در مراتب مختلف وجود ذهن است زیرا حقیقت وجود اشیاء، یک حقیقت است که در دو مرتبه ذهن و خارجو در مراتب مختلف وجود ذهن به یکسان ظهور کرده است. در فلسفه ملاصدرا نسبت مراتب ذهن، نسبت ظهور و بطون است که مشکلی برای انطباق آنها وجود ندارد اما در فلسفه کانت نمی توان مطمئن بود که قوه خیال بواسطه عمل شاکله سازی، حکایت درستی از مقولات دارد یا نه. ملاصدرا عالم ماده را ظهور عالم مثال و عالم مثال را ظهور عالم عقل می داند و بر همین اساس، انسان و قوای ادراکی او را نیز دارای سه مرتبه می داند. همان حقیقتی که اشیاء مادی را ظاهر می کند می تواند ظهوری ذهنی از آنها در ذهن نیز ایجاد کند تا مشکل انطباق ذهن و خارج حل شود. این حقیقت امری بیرون از انسان نیست تا امکان فریبکار بودن یا نبودن آن مطرح شود بلکه حقیقت انسان در مرتبه عقلی و مراتب بالاتر همان حقیقت هستی و حقیقت تمام حقایق یعنی خداوند است.
تحلیل انتقادی نظریه عقول در حکت متعالیه (چیستی، چرایی، نقش وجود شناختی و نقش معرفت شناختی)
نویسنده:
مریم سالم
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقول در حکمت متعالیه در دو سلسله طولى و عرضى قرار دارند و همگی جواهرى ممکن، بسیط، واحد مجرد از ماده، مستقل، ازلى، ابدى، عاقل و کلى مى باشند. اگرچه تعداد این جواهر مجرد در حکمت متعالیه به اثبات نرسیده است و مبادی تصورى آنها جاى بحث دارد اما، نقش وجود شناختى مهمى در نظام فلسفى حکمت متعالیه دارند و بدون وجود آنها، وجود عالم و ربط آن به ذات واحد و بسیط حق تعالى نا ممکن خواهد بود. در این بین نقش عقول عرضیه که هر یک از آنها، کار تدبیر یکى از انواع مادی را بر عهده دارند، بسیار پراهمیت مى باشند. در حکمت متعالیه علاوه بر نقش وجود شناختى، نقش معرفت شناختى عقول عرضیه نیز بسیار مهم است. عقل فعال در نقش رب‌النوع انسان، علت معده در پیدایش ادراکات عقلى مى باشد و بدون وجود آن، نه تنها حصول ادراکات عقلى، بلکه حصول هرگونه ادراکى منتفى خواهدبود. با وجود تلاش بسیارصدرالمتالهین و تابعینش درتبیین بهتر مبادى تصورى، تصدیقى، نقش وجودشناختى و معرفت شناختى عقول، نظریه عقول با انتقادهاى فراوانی روبرو شده است و بخصوص در باب نقش معرفت شناختى عقول، ابهامات موجود در حکمت متعالیه به اندازه اى است که کار دفاع از این نظریه را مشکل مى سازد.
پیامدها و لوازم اخلاقیحرکت جوهری و حدوث جسمانی نفس
نویسنده:
محمد عباس زاده جهرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طبق مدعای حرکت جوهری، عالم طبیعت در حال تغییر و نو به نو شدن است به گونه‌ای که آن به آن، صورت جدیدی بر روی صور پیشین قرار می‌گیرد. طبق این نظریه، نفس انسان به جهت علقه‌ای که به عالم طبیعت دارد، نیز مشمول این حرکت و سیلان تدریجی است. حدوث جسمانی نفس، ایجاد نفس را از دل جسم و در نتیجه تحوّل آن می‌داند. در این رساله تأثیرات این دو نظریه در علم اخلاق مورد کنکاش و بررسی قرار گرفته که روش آن کتابخانه‌ای، توصیفی و تحلیلی است. آسیب‌شناسی حرکت جوهری نفس و پاسخ به برخی انتقادات قابل طرح به این نظریه، از جمله اهداف آن محسوب می‌شود.غایت اخلاق، تأمین سعادت است، اما طرح حرکت جوهری در نفس، موجب می‌شود تا غایات نفس، متعدد و راه وصول به غایت برای هر فردی نیز عوض شود. از این روی، با تفاوت مطرح در سلوک مختلف نیل به غایات اخلاق، مطلق نبودن و نوعی نسبیّت در اخلاق مطرح خواهد شد. لذا نسبیّت‌گرایی اخلاقی به عنوانی چالشی در ذیل نظریه حرکت جوهری نفس در فصل چهارم مورد بحث و بررسی قرار گرفته و سعی شده است به کمک اصول و مباحث مطرح در مباحث پیشین، پاسخی برای سوال اصلی رساله ارائه شود. تکثرگرایی اخلاقی نیز چالش دیگری است که لازم است مورد توجه قرار گیرد.تفاوت مطرح بین نفوس در ذیل حرکت جوهری، تفاوت تشکیکی است که در سایه آن، ارتقا یا تنزّل درجه مراتب نفوس جایگاه پیدا می‌کنند. بر این مبنا ممکن است بتوان نوعی تشکیک در سعادت را طرح کرد، اما تشخیص‌های خوب یا بد و برداشت‌های احکام در هر مرتبه عمومیت و اطلاق دارد، لذا این نظریه، محملی برای نسبیّت‌گرایی اخلاقی فراهم نمی‌کند. ضمن اینکه نفوس صاحب مراتب برتر به جهت اشرافی که دارند می‌توانند احکام و حالات مراتب پایین‌تر را متناسب با آن مرتبه دریابند. حرکت جوهری نفس و حدوث جسمانی آن، پیامدهای ایجابی و لوازم تربیتی نیز دارد. اشتدادپذیری نفس، کمال‌گرایی بی‌نهایت و تجسّم و تجسّد اخلاق از جمله پیامدهای ایجابی این دو نظریه است و تأثیر افعال و رفتار در ملکات اخلاقی، نقش نیت در تکامل و رشد انسان، اثر معاش در معاد، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء بودن اخلاق و... را می‌توان از لوازم تربیتی حدوث جسمانی و حرکت جوهری نفس دانست.
تأمّلی بر «نظام احسن» از منظر حکمت متعالیه
نویسنده:
محمدجواد طالبی چاری، عسگر دیرباز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
«نظام احسن» یکی از مباحث مهم فلسفی است که در اندیشه فلاسفه اسلامی، به طور عام، و در دستگاه فلسفی ملّاصدرا، به طور خاص، جایگاه ویژه ای دارد. فلاسفه و دیگر دانشمندان همیشه این سؤال را در ذهن داشته اند که آیا نظام جهان موجود بهترین نظام است یا خیر؟ در آغاز، این طور به نظر میرسد که جهانِ عاری از هرگونه نقص و شرّ، همانا بهترین نظام است؛ از این رو، این سؤال مطرح میشود که چرا جهان حاضر چنین نیست؟از طرف دیگر با پیشرفت علوم، و طرح نظریه های گوناگون، هر روز پرده ای از رازهای طبیعت برداشته میشود و معلوم میگردد که نظام جهان، از نظر علوم، بسیار پیچیده و دقیق است. بنابراین، از یکسو، دانشمندانْ خویش را با نظامی برتر رویارو میبینند و از سوی دیگر، وجود شرور و نقایصْ شبهه برتر نبودن نظام جهان را به ذهن میرساند. امّا فلاسفه با اثبات نظام احسن، و طرح مباحث مختلف در زمینه آن، این تعارض ظاهری را برطرف کرده اند.ملّاصدرا بر پایه نظام فلسفی خود ـ حکمت متعالیه ـ جهان هستی را برآمده از نظام ربّانی دانسته که در این صورت، دارای بهترین شکل ممکن است. در این مقاله، با توجه به جامع ترین کتاب فلسفی ملّاصدرا ـ که همان «اسفار اربعه» باشد ـ به بررسی دیدگاه او در این باره میپردازیم.
پیامدهای فلسفی حرکت جوهری در مسایل نفس و تکامل آن
نویسنده:
فاطمه عابدینی، عباس جوارشکیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
مشهد: دانشگاه فردوسی مشهد,
چکیده :
یکی از مهم‌ترین نظریه‌های فلسفی که تأثیر شگرف در برخی مسائل فلسفی بر جای نهاده است نظریه حرکت جوهری است. این نظریه، نظریه جامعی است که منظری جدید بر بسیاری از مسایل فلسفی می‌گشاید، از جمله این مسائل، مسئله حرکت نفس است که صدرا بر خلاف فلاسفه پیشین، آن را از نوع حرکت جوهری (ذاتی) دانست. حرکت جوهری نفس از آن روی مهم است که دارای نتایجی است که اکثر آن‌ها تبیین عقلانی مسائل قبر و قیامت است. آن چه در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است استخراج نتایج مهم این حرکت از قبیل: جسمانیت نفس در ابتدای حدوث، اجتماع حدوث و ابدیت نفس، حل مشکل ثنویت نفس و بدن، تکون تدریجی نفس، اختلاف نوعی انسان‌ها به حسب باطن، اتحاد نفس با عقل فعال، مرگ طبیعی و حق بودن آن، محال بودن تناسخ، انواع تجرد برزخی و عقلانی نفس، بقای نفوس بعد از مرگ، معاد جسمانی، حشر، صراط و خلود کفار در عذاب است.
صفحات :
از صفحه 125 تا 149
  • تعداد رکورد ها : 1204