جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 228
تفسير الكشاف عن حقائق التنزيل وعيون الأقاويل في وجوه التأويل (طبع دارالمعرفة فی مجلد واحد)
نویسنده:
أبو القاسم جار الله محمود بن عمر الزمخشري الخوارزمی؛ اعتنی به وخرج احادیثه وعلق علیه:خلیل مامون شیحا
نوع منبع :
کتاب , حاشیه،پاورقی وتعلیق , آثار مرجع , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
بیروت - لبنان: دارالمعرفة للطباعة والنشر والتوزیع,
چکیده :
تفسیر الکشاف، که نام کامل این تفسیر «الکشاف عن حقائق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التاویل» است، به کشاف زمخشری شهرت دارد. زمخشری درباره آن چنین سروده است: تفاسیر قرآن بود بی شمار ولی همچو کشاف ندیده کسی، تو گر طالب فهم قرآن بدی به کشاف روی آر اگر عاقلی. / داستان تالیف کشاف همانگونه که ذهبی از قول زمخشری نقل کرده بسیار شنیدنی است. زمخشری می‌گوید: من دیدم برادران دینی از مذهب عدلیه که دارای علم عربی و اصول دین هستند هر‌گاه به تفسیر آیه‌ای از قرآن مراجعه می‌کنند و من بعضی از حقایق آیات را برایشان بیان می‌کنم بسیار تمجید و تعجب می‌کنند و از شوق پر می‌کشند به سوی تفسیری که بتواند جوابگوی مسایل قرآنی آثار باشد تا اینکه آمدند و دور من جمع شدند و از من درخواست کردند کشاف را برای آنان املا کنم من از این مطلب سر باز زدم آنان قبول نکردند و گفتند به نزد بزرگان دین و دانشمندان معتزلی می‌رویم و آنان‌را واسطه می‌کنیم. آنچه که مرا از قبول این درخواست باز می داشت علاوه بر اینکه قدرت و توان علمی آنرا نداشتم این بود که قبول این خواسته بر من واجب نبود زیرا دقت در آن مانند واجب عینی است که در این زمانه مورد توجه نیست و کسی به دنبال آن نیست و همت مردم از این مقدار علم بسیار کم و کوتاه است تا چه رسد به تفسیری که بر اساس علم معانی و بیان بنیان نهاده شود. به همین خاطر مقداری پیرامون فواتح سور و حقایق سوره بقره بصورت سوال و جواب برایشان مطرح کردم. چون تصمیم گرفتم به زیارت خانه خدا بازگردم و از خانه خدا کسب فیض نمایم به سوی مکه حرکت کردم از هر شهری که می‌گذشتم کسانی‌را می‌دیدم که متاسفانه معارف قرآن را به اهلش یاد نمی‌دادند و به این خاطر با دیدن من سعی می‌کردند تشنگی معارف قرآن خویش را سیراب کنند دور من حلقه می‌زدند و در یادگیری حرص می‌ورزیدند از توجه من به آنان به اهتزاز در می آمدند و از نشاط من به وجد و حرکت در می‌آمدند. تا این‌که رحل اقامت را به مکه افکندم در آنجا سید ابو الحسن بن حمزة بن دهاس که از بنی حسن است نسبت به بنده بسیار لطف فرمود و درخواست نمود که این تفسیر را بنگارم بنده عرض کردم مرا معاف بدار زیرا عمر من به ۶۰ و ۷۰ رسیده و دیگر توانایی تحقیق و تفحص را ندارم و باید میانه‌روی کنم ولی با این حال خداوند توفیق داد تا به مدت دو سال و چهار ماه (مدت خلافت ابوبکر) آن را به پایان برسانم در حالیکه سی سال بود که من در انتظار چنین سالی بودم و این از برکت خانه خداست./ ذهبی در تفسیر و مفسرون می‌گوید: ارزش این تفسیر با چشم‌پوشی از گرایش اعتزالی آن، چنان است که تا به حال کسی مانند آن را تالیف نکرده است بخاطر وجوه اعجازی که از قرآن بیان کرده و زیبایی نظم و بلاغت قرآنی که در آن اظهار کرده. تا به حال کسی مانند زمخشری نتوانسته برای ما زیبایی قرآن و سحر بلاغت آن را بازگو کند. زیرا وی در بسیاری از علوم مهارت داشت به ویژه در واژه‌شناسی عربی تبحر فوق‌العاده داشته است. اشعار عرب را به خوبی می‌شناخته به علاوه اینکه در احاطه به علوم بلاغی و معانی و بیان و ادبیات عربی ممتاز بود./ این نبوغ علمی و ادبی به بهترین وجه در تفسیر کشاف متبلور شده است بطوری‌که از هنگام تالیف تاکنون مورد توجه دانشمندان بوده و دلهای مفسران را ربوده است. در حقیقت زمخشری تمام ابزار و وسایلی را که مفسر بدان نیاز دارد در این تفسیر گردآوری کرده و آن‌را در اختیار مردم نهاده است. تفسیر کشاف در موضوع خود یگانه است و در چشم دانشمندان و تفسیرپژوهان همچون کوه استواری است که صعود به قله آن بسیار مشکل به نظر می‌آید./ ویژگی‌های تفسیر: ۱- زمخشری در پرده‌برداری از بلاغت قرآن و بیان وجوه اعجاز آن و تبیین لطایف و دقایق معنای آن گوی سبقت را از همگان ربوده و پس از وی کسی به مقام وی نرسیده است. ۲- تمام کسانی که وی را بخاطر اعتقاد اعتزالی سرزنش کرده‌اند ولی در مهارت در واژه‌شناسی عربی و فصاحت و بلاغت ستوده‌اند و گفته‌اند وی پیشوای واژه شناسی و بلاغت قرآنی است. ۳- هر مفسری در تفسیرش چیزی را بطور غالب بیان می‌کند که در آن مهارت دارد ولی تفسیر کشاف یک ویژگی خاصی دارد که مجموعه‌ای است که بعضی از آن بعض دیگر را تکمیل می‌کند. ۴- کشاف در موضوع خود از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است و بر سایر تفاسیر پیشی گرفته و باعث شده که یکی از تراث علمی بسیار عالی در تفسیر به شمار آید. ۵- تفسیر زمخشری آینه تمام نمای تفکر اعتزالی است هم برای دوستداران مذهب معتزلی و هم برای منتقدان آن. یعنی مذهب معتزله را بسیار واضح و شفاف منعکس می‌کند تا کسی که می‌خواهد بین نزاع قدیمی اشاعره و معتزله داوری کند مستندات روشنی داشته باشد. در پایان باید گفت: تفسیر کشاف زمخشری از چنان مقام و منزلتی برخوردار است که یکی از مراجع و مصادر مهم تفسیر کلاسیک به شمار می‌آید. / سخن استاد مطهری: مرحوم استاد شهید آیت‌الله مطهری در کتاب ارجمند خدمات متقابل اسلام و ایران می‌نویسد: «اهتمام ایرانیان به تفسیر و فقه و حدیث که مستقیما با متن اسلام مربوط است، از هر مورد دیگر بیشتر بوده است. در هر قرنی صدها و هزارها مفسر وجود داشته و صدها تفسیر نگاشته شده است. برای اینکه نمونه‌ای از خدمات ایرانیان در تفسیر ارائه داده شود، کافی است که نظری به تفاسیر برجسته و مفسران مشهور و معروف میان مسلمین بیندازیم. خواهیم دید اکثر این مفسران ایرانی بوده‌اند...» آنگاه در‌باره تفسیر کشاف و نویسنده‌اش می‌گوید: «این کتاب معروفترین و متقن‌ترین تفاسیر اهل تسنن است. از نظر نکات ادبی، بالخصوص نکات بلاغتی، در میان همه تفاسیر ممتاز است. مؤلف این تفسیر ابوالقاسم محمود بن عمر زمخشری خوارزمی ملقب به جارالله از اکابر علمای اسلام به شمار می‌رود. کتابهای زیاد در ادب، حدیث و موعظه تالیف کرده است. با اینکه این مرد از بلاد شمالی ایران و سرزمین‌های سردسیر بود، سالها در مکه معظمه مجاور شد و گرمای طاقت‌فرسای آنجا را تحمل کرد؛ زیرا معتقد بود مجاورت بیت‌الله آثار معنوی فراوانی دارد. چون سالها مجاور بیت‌الله بود، به جارالله‌ معروف گشت و ظاهرا در همان وقت تفسیر کشاف را نوشت...» مرحوم استاد جای دیگر نیز از او یاد کرده است؛ به هنگام معرفی مؤلف تفسیر مجمع‌البیان: «وی در ‌۵۳۶ از تالیف این تفسیر فراغت‌ یافت. مجمع‌البیان از نظر ادبی و حسن تالیف بهترین تفسیر است. شیعه و سنی برای این تفسیر اهمیت فراوان قائلند. طبرسی پس از فراغ از مجمع‌البیان، به تفسیر کشاف وقوف یافت و پسندید و در آن نکاتی از جنبه‌های ادبی یافت که از خودش در مجمع‌البیان فوت شده بود. تفسیر جوامع‌الجامع را با توجه به لطایف کشاف نگاشت.» زمخشری (۴۶۷ـ ۵۳۸ق) بهره وافری از لغت، شعر، اشارات، کنایات، اسرار و رموز زبان عرب داشت و بر علوم بلاغت و بیان، اعراب و ادب مسلط بود و با این دستمایه به تفسیر قرآن پرداخت. تفسیر کشاف به جنبه ادبی و بلاغی قرآن کریم توجه خاصی دارد و به همین جهت نیز در میان اهل ادب عربی و تفسیر و ترجمان قرآن کریم آوازه و رواج دارد. //////////
صفات الله عند المسلمین
نویسنده:
حسين عايش
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
فوائد المدنية و بذیله الشواهد المكية
نویسنده:
محمد امين استرابادي، نور الدين موسوي عاملي؛ محقق: رحمت الله رحمتی اراکی
نوع منبع :
کتاب , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مؤسسة النشر الاسلامی,
چکیده :
الفوائد المدنية الشواهد المكية تأليف محمد امين استرآبادى رئيس و بنيان‌گذار اخبارى‌گرى، مشتمل بر مطالبى راجع به فقه و فقاهت و فقيه مى‌باشد كه به زبان عربى و در قرن يازدهم هجرى تأليف گرديده است. مقدمه: مقدمه كتاب داراى چندين فايده مى‌باشد كه مسائل گوناگونى در آن مطرح گرديده است. اولين فايده اعلام نظر برخى از اصوليون متأخر مى‌باشد كه رعيت را در زمان غيبت به مجتهد و مقلد تقسيم كرده‌اند و گفته‌اند: بر مقلد واجب است كه در مسائل غير ضرورى بر طبق نظر و ظن مجتهد عمل كند. مجتهد مطلق نيز به معنى كسى است كه توانا بر استنباط مسائل شرعيه فرعيه نظريه باشد. ايشان به علومى كه يك مجتهد بايد دارا باشد از قبيل كلام، اصول، صرف، نحو لغت و... اشاره كرده و به كلام شهيد ثانى در بعضى از كتب فقهيه‌اش در بيان شرايط قاضى استناد مى‌نمايد. مؤلف ريشه اين تقسيم را كه اصوليون بيان كرده‌اند، در ديدگاه عامه مى‌داند كه آنها نيز به چنين تقسيمى پرداخته‌اند. ديدگاه شافعيه در مورد مجتهد مطلق و نگرش عامه در مورد اجتهاد مجتهدهاى چهارگانه، ديگر مطالب اين بخش مى‌باشند؛ به اين معنا كه اجماعى در ميان عامه منعقد شده مبنى بر اينكه تا روز قيامت به غير از اجتهاد مجتهدهاى چهارگانه نمى‌توان عمل نمود. مؤلف در فايده بعدى به يك عقيده ديگر از عامه پرداخته كه البته در مورد بعضى از آنها بوده و به اين صورت است كه خداوند براى هر زمانى معصومى را خليفه پيامبر(ص) قرار داده است به طورى كه آن شخص در هر زمان تا روز قيامت با وحى مرتبط مى‌باشد. وى بعد از نقل هر يك از اقوال مذكور به پاسخ آنها نيز پرداخته است. يكى از فوايدى كه ايشان نقل كرده، مربوط به عقيده اخباريون است مبنى بر اينكه احكام شرعيه ما هيچ مدركى به غير از احاديث عترت طاهره عليهم‌السلام ندارد. وى اين نظريه را به صدوقين و كلينى نسبت داده است. وى در ضمن اين فايده، اشاره‌اى نيز به نظريه شيخ طوسى دارد كه اجماع را دليل بر پذيرش خبر واحد گرفته است. عقيده مخطئه و مصوبه و طرف‌داران هر يك از اين دو نظريه نيز در ذيل همين فايده ذكر شده‌اند. تحقق مجتهد كل در نزد عامه ضمن فايده ديگرى محل اختلاف معرفى شده و از بزرگانى چون آمدى و صدر الشريعه عدم تحقق مجتهد كل نقل شده است. ايشان در اواخر فوايد، به نظر هر يك از اخبارى‌ها و اصوليون در مورد خبر واحد، اشاره كرده و از صاحب معالم جمله‌اى را در اين زمينه نقل كرده و به توضيحش پرداخته است. آخرين فايده، در مورد قرائنى است كه با تكيه بر آنها احتمال سهو و افترا در خصوص الفاظ بعضى از اخبار برطرف مى‌شود. فصل اول فصل اول درباره ابطال تمسك به استنباطات ظنيه در نفس احكام الهى مى‌باشد كه در ضمن دوازده وجه مورد بررسى قرار گرفته است: وجه اول عدم ظهور دلالت قطعيه بر جواز اعتماد بر ظن است. وجه دوم آياتى است كه ظن را مغنى از حق نمى‌دانند، مانند آيه 28 سوره نجم كه مى‌فرمايد: «إن الظن لا يغني من الحق شيئا». وجه سوم استدلالى است كه اماميه بر عصمت امام(ع) كرده‌اند و آن اين است كه اگر چنين نبود لازم مى‌آمد امر خداوند به تبعيت از خطا كه عقلا قبيح مى‌باشد. وجه چهارم اين است كه صلاح نيست خداوند مناط احكامش را چيزى قرار بدهد كه نفس بدان مطمئن نمى‌گردد. وجه پنجم اين است كه مناط احكام نبايد چيزى باشد كه با اختلاف اذهان، احوال و اشخاص مختلف مى‌گردد. وجه ششم اين است كه شريعت سهله سمحه نمى‌تواند مبنى بر استنباطات دشوار اضطرارى گردد. وجه هفتم اين است كه مفاسد مبتنى شدن احكام الهى بر استنباطات ظنيه بيش از آن است كه قابل شمارش باشد. وجه هشتم اين است كه ظن معتبر نيز نزد مجتهد و فقيه امرى مخفى و غير منضبط است. وجه نهم اين است كه ظن از باب شبهات است و وجوب توقف عند الشبهات چيزى است كه در روايات ما به اثبات رسيده است. وجه دهم اين است كه روايات صريحه هر طريقى را كه به اختلاف فتاوى منجر شود مردود دانسته است مگر اينكه تقيه‌اى در كار باشد. وجه يازدهم اين است كه عامه نظريه‌اى درباره ظن دارند كه علامه با بخشى از آن موافقت نموده است و حاحصلش اين است كه عمل به ظن يا خارج از شريعت است يا قاطع استمرار آن. وجه دوازدهم اين است كه اجتهاد تنها در غير ضروريات دينى معنا دارد، از طرفى ما ثابت كرديم خداوند داراى احكامى است كه اثباتشان نيازمند ادله قطعيه است. فصل دوم فصل دوم در اين باره است كه مدرك مسائل غير ضرورى دين خواه اصلى باشد خواه فرعى، منحصر در مى‌گويد من براى اين مدعا ادله‌اى دارم كه در ذيل آورده است. فصل سوم: فصل بعدى در اثبات تعذر مجتهد مطلق مى‌باشد. در ذيل اين فصل إن قلت و قلت مطرح شده مبنى بر اينكه حال كه چنين است چرا عده‌اى با ثبوت مجتهد مطلق مخالفت كرده‌اند كه مؤلف پاسخ داده است. فصل چهارم نيز مربوط به همين مسئله مطرح شده در فصل سوم مى‌باشد و در واقع مناقشه‌اى است راجع به ادله بيان شده در فصل سوم. فصل پنجم: در فصل پنجم گفته شده كه در بسيارى از مواضع ظن بنابر مذهب عامه حاصل مى‌شود بر خلاف خاصه. اين كلام مبتنى بر نظريه‌اى از عامه است در مورد بيانات پيامبر(ص) كه مؤلف آن را ذكر كرده است. فصل ششم: در بسته بودن ابوابى كه عامه آنها را براى استنباطات ظنيه استحسانيه به وجوه تفصيليه گشوده‌اند مى‌باشد. مؤلف در اين فصل تك تك ؟؟؟ عامه از اجماع، قياس و غيرهما را آورده و به نقد و بررسى آنها پرداخته است. فصل هفتم: در تبيين كسانى است كه مراجعه مردم در قضا و افتاء بدانها واجب است مؤلف در اين فصل به توقيع مشهور امام زمان(ع) اشاره كرده كه حضرت فرموده‌اند: «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا فيها إلى رواة حديثنا فإنهم حجتي عليكم و أنا حجة الله عليهم» فصل هشتم: اين فصل در سدد پاسخگويى به بيست و يك سؤالى است كه همگى راجع به محدوده اجتهاد و توابع آن مى‌باشند براى مثال سؤال اول مربوط به رواياتى هست كه از ائمه‌ عليه‌السلام وارد شده و مضمونشان اين است كه «إنما علينا أن نلقي عليكم الأصول و عليكم أن تفرعوا» فصل نهم: در تصحيح رواياتى است كه در كتب اربعه حديثى ما يعنى كافى، من‌ لا‌يحضره‌ الفقيه، تهذيب و استبصار مى‌باشد مؤلف در اين‌جا نيز به دوازده وجه تمسك كرده است. فصل دهم: اين فصل در بيان عده‌اى از اصطلاحات عام البلوى مى‌باشد مانند نفس الامر، اعتبار ذهنى و... فصل يازدهم: اين فصل در بيان خطاهايى است كه معتزله و اشاعره در تعيين اول واجبات مرتكب شده‌اند مى‌باشد. فصل دوازدهم: در اين فصل نيز به پاره‌اى از اشتباهات فلاسفه و حكماء پرداخته است.
نور الهدایة في إثبات الإمامة
نویسنده:
محمد بن اسعد دوانى؛ مصححان: وحید توسلی، معصومه محمدی دشتکی، حسن علی فریدونی
نوع منبع :
کتاب , آثار منسوب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: مجمع ذخایر اسلامی,
چکیده :
کتاب نور الهدایة في إثبات الإمامة نوشته محمد بن اسعد دوانى رساله ای است به زبان فارسی، مولف در ابتدای رساله مقدمه ای کوتاه در مدح و ستایش خداوند و پیامبر و بعد از آن دیباچه ای در مذمت تقلید و لزوم تحصیل یقین و بیان مجاهده که مولف در تحصیل عقاید نموده در شرح و دفع 3 شبهه آورده است. این رساله دیدگاهها و اعتقادات دوانی را به مذهب شیعه دوازده امامی نشان می دهد و هر طریق دیگری را که غیر طریقه تشیع شناخته می شود را مردود و باطل می داند. بر حسب آنچه در این رساله آمده است محقق دوانی حضرت علی (ع) را افضل از ابوبکر، عمر و عثمان دانسته و معتقد است علی (ع) از هر شخص دیگری برای خلافت و جانشینی پیغمبر (ص) شایسته تر است.نظر او در این رساله بر این اصل استوار است که فضیلت علی (ع) الهی است و مرتبه و مقامی است که از جانب خداوند به او داده شده است.
شرح العالم والمتعلم
نویسنده:
ابوبکر محمد بن الحسن بن فورك؛ تحقیق و ضبط: أحمد عبد الرحيم السايح, توفيق علي وهبة
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: مکتبةالثقافة الدینیة,
کلیدواژه‌های فرعی :
چکیده :
کتابی جديد از ابن فورک اشعری و کراميه: به تازگی کتابی جديد از ابن فورک اشعري (د. ۴۰۶ق ) در قاهره منتشر شده است به نام شرح العالم والمتعلم. نسخه اين کتاب را من قبلا در کتابخانه سليمانيه استانبول (مجموعه مراد ملا، شماره ۱۸۲۷/۸، از برگ ۱۵۹ تا ۲۲۵؛ کتابت سال ۷۹۸ ق) ديده بودم و همينک محققان اين کتاب (احمد عبدالرحيم السائح و توفيق علي وهبة)، علاوه بر اين نسخه، نسخه کتابخانه مرکز مطالعات شرقی زوريخ را نيز در کار تصحيح متن به کار برده اند. البته تحقيق متن همانند بسياری از کتابهايی که در دهه های اخير در مصر منتشر می شود (بر خلاف آن سابقه روشن)، بسيار آشفته است و افتادگی هايی نيز در متن ديده می شود. مقدمه نيز بسيار آشفته است؛ گو اينکه محققان اظهار داشته اند که کتابهای ديگری از ابن فورک را نيز در دست تصحيح دارند. ابن فورک اين اقبال را داشته است که محقق برجسته ای چون دانيل ژيماره دو اثر مهم او را تصحيح و منتشر کند؛ يکی کتاب مجرد مقالات أبي الحسن الأشعري و ديگری کتاب مشکل الحديث وبيانه که اين يکی در سالهای اخير وسيله او منتشر شد (در مورد اين کتاب پيشتر مقاله ای از من در کتاب ماه دين منتشر شده است). در اين ميان احمد عبدالرحيم السائح مدتی پيش کتاب مجرد را ديگر بار و بر اساس همان نسخه کار ژيماره به صورت بسيار آشفته ای منتشر کرده است. معلوم است که کارش تجاری است و ارزش تحقيق و مراجعه ندارد. اين دو محقق اظهار داشته اند که هم اکنون می خواهند چند کتاب ديگر ابن فورک را نيز منتشر کنند؛ يکی تفسير او را که تنها نسخه ناقصی از آن در ترکيه موجود است و ديگری کتاب الابانة عن طريق القاصدين والکشف عن مناهج السالکين والتوفر الی عبادة رب العالمين. کتاب اخير متنی است مهم درباره مفاهيم صوفيانه که نسخه آن هم در ترکيه موجود است. بر خلاف اين دو محقق، کتاب الحدود ابن فورک که با تحقيق محمد السليماني منتشر شده هم از لحاظ تحقيق متن ممتاز است و هم مقدمه و تعليقات. اين کتاب ابن فورک پيشتر هم در يک ژورنال انگليسی منتشر شده بود. علاوه بر آنچه گفته شد، هنوز هم يکی دو متن ديگری از ابن فورک در دست است که تاکنون منتشر نشده و از جمله کتاب او با عنوان أوائل الأدلة. من در مقاله ای ديگر باز به آثار او بازخواهم گشت. در اين ميان چند اثر هم به ابن فورک منسوب شده که از او نيست؛ از آن جمله کتابی در اسماء رجال که نسخه آن در کتابخانه دولتی برلين هست و البته از او نيست و متأخرتر است و در آن نويسنده از ابو بکر خطيب بغدادی نقل می کند و ديگری کتاب النظامي در علم کلام اشعري که نسخه آن در ترکيه هست و من آن را ديده ام و مقاله ای هم پيشتر درباره آن و انتساب آن در همين مجموعه "بررسيهای تاريخی" نوشته ام. اين کتاب تأليف سبط ابن فورک است و نه خود ابن فورک و به خواجه نظام الملک اهداء شده است. در مورد شرح العالم والمتعلم چند نکته را متذکر می شوم: نخست اينکه اين کتاب شرحی است از ابن فورک، دانشمند شافعی اشعری بر متن رساله العالم والمتعلم که در ميان حنفيان به عنوان متنی از ابو حنيفه در زمينه ايمان و عمل و ارجاء حنفي شناخته می شود؛ گو اينکه اين انتساب تنها در سنتی از حنفيان و از دير باز رواج داشته و البته بعدها همانند برخی ديگر از متنهای اعتقادی منسوب به ابو حنيفه مورد استناد برخی حنفيان قرار می گرفته و شرح و تفسير و نقل می شده است. آنچه در اين ميان اهميت دارد اين است که ابن فورک در مقدمه و مؤخره کتاب تصريح می کند که اين متن را با اسنادی صحيح از ابو حنيفه يافته و آن را موافق با عقايدی دانسته که اهل سنت و جماعت بدان پايبندند؛ يعنی اعتقادی که اشعريان خود را نماينده آن تفکر می دانند. دومين نکته ای که بايد پيش از پرداختن به مسائل ديگر ياد کرد اين است که متن کتابی که به نام ابن فورک به نام شرح العالم والمتعلم منتشر شده، تا آنجا که می توان آن را با نوشته های ديگر موجود ابن فورک مقايسه کرد، چندان از لحاظ ساختار و بيان مطالب (و نه عقايد مطرح شده)، با ابن فورک سازگار نيست؛ و به نوشته های متأخرتر تر بيشتر شباهت دارد (گرچه به طور روشنی پيداست که دلمشغولی نويسنده مسائل مرتبط با ايمان و تعريف آن و نسبت آن با عمل است که در سده های نخستين بيشتر محل عنايت بوده و در دوره های متأخرتر کمتر مجال بحث و نظر بوده است؛ چرا که بعدها اتفاق نظر بيشتری در اين بحث در ميان گروههای غير معتزلی و غير شيعی در اين موضوع صورت پذيرفت)؛ با اين وصف ظاهرا دليل روشنی برای رد انتساب اين کتاب وجود ندارد؛ خاصه که چنانکه امام الحرمين جويني در کتاب الکافية في الجدل (ص ۲۷)، تصريح کرده، ابن فورک کتابی در شرح فقه الأکبر منسوب به ابو حنيفه داشته و اين نشان می دهد که محتملا او به اين دست تأليفات منسوب به ابو حنیفه بی علاقه نبوده است (اين نکته را هم بايد تذکر داد که در اين کتاب نقلی که از دوران ابن فورک متأخرتر باشد و يا اشاره ای به ماتريديان نشده که خود دلالت روشنی بر اين دارد که کتاب تأليف سده پنجم است و نه دورانی که ماتريدیان در اواخر اين قرن و خاصه اوائل قرن ششم از شهرت برخوردار شدند). ابن فورک در مقدمه شرح العالم والمتعلم با تعبيری افضليت ابو حنيفه را بر ساير امامان مذاهب و تميز او را به جهت بيان مسائل توحيد و عقايد ابراز می دارد (ص ۳۴)، البته به هر حال اين امر ظاهرا بيشتر به انگیزه جلب نظر مخاطب حنفی کتاب ابراز شده و نه اينکه او خود حنفی مذهب بوده است (اين امر نمی تواند دلالتی بر اين باشد که نويسنده حنفی است و بنابراين کتاب نمی تواند از ابن فورک شافعی باشد؛ در حقيقت او کما اينکه خواهيم گفت قصد دارد تا نشان دهد که پيروان غير سنی و "بدعت گرای" ابو حنيفه نمی توانند به او استناد کنند، چرا که ابو حنيفه در مسائل متعلق به ايمان و عمل در اردوگاه سنيان است و نه در کنار معتزليان و کراميان). نام اين کتاب ابن فورک، تا آنجا که من تحقيق کردم در هيچ اثری جزء تأليفات ابن فورک ذکر نشده است (واقعيت اين است که فهرست کاملی از آثار او در دست نيست و چندين کتاب ديگر او هم در هيچ کتابی در تراجم احوال ذکر نشده است؛ تنها با مراجعه به آثاری چون کتابهای ابن تيميه و تبصرة الأدلة نسفي و از اين دست می توان به نقلهايی از چند کتاب ابن فورک دست يافت). نويسنده در اين کتاب به کتاب الموافاة خود ارجاع می دهد (ص ۱۹۰) که نشانی از آن در هيچ منبع ديگری نيافتم. کما اينکه به کتاب الأصول (در اينجا منظور اصول فقه است، کما اينکه از مبحث ارجاعی معلوم می شود، ص ۹۷ تا ۹۸) و يکجا به کتاب اصول الفقه خود (ص ۱۹۸) ارجاع می دهد که در اين مورد بايد توجه داد که از ابن فورک کتابچه مختصری در اصول فقه منتشر شده ( با نام مقدمة في نکت من أصول الفقه) و ظاهرا کتاب بزرگ ديگری هم در همين موضوع داشته که در منابعی مانند کتاب البحر المحيط زرکشي بدان ارجاع داده شده و استفاده شده است (برای نقلی از کتاب الأصول ابن فورک احتمالا در کلام، نک: ابن حزم، الفصل،۳/۱۴۷). اما مهمترين نکته ای که بايد در مورد اين متن ابراز داشت اين است که کتاب در حقيقت به بهانه رديه نويسی بر دو گروه از متکلمان و مذاهب کلامی نوشته شده که مدعی گرايش به ابو حنيفه بوده اند و خاصتا در خراسان عصر ابن فورک. ابن فورک با هر دو گروه در جدالی سخت بوده و بخشی از اتفاقات زندگی او به همين نزاعها مربوط می شده است؛ يکی معتزليان که عمدتا در خراسان روزگار او حنفی مذهب بوده اند و می کوشيده اند که از ابو حنيفه شخصيتی متمايل به معتزليان معرفی کنند. ديگری نيز کراميان بوده اند که ابن فورک شخصا در منازعات متفاوتی با آنان درگير بوده و در اين باره اطلاعات زيادی در اختيار است (برای خلاصه ای از آن، نک: مقاله عالمانه استاد زرياب خويی ذيل مدخل ابن فورک در دائرة المعارف بزرگ اسلامی). در سرتاسر کتاب ابن فورک که به مناسبت متن منسوب به ابو حنيفه بيشتر درباره مسائل ايمان و متعلقات آن در ميان متکلمان اسلامی است، ابن فورک سخت ترين انتقادها را از معتزليان و خاصه کراميان در آن روا داشته و کاملا پيداست که اين متن در رد تعلق و استناد کراميان (نک: اشاره تحقير آميز او به کراميه و محمد بن کرام، در ص ۱۸۰) و معتزليان خراسان به ابو حنيفه و برای خلع سلاح آنان و برای اين انگيزه نوشته شده که نشان دهد عقايد ابو حنيفه به عنوان پيشوای گروه بزرگی از اهل سنت در خراسان آن روزگار موافق عقايد اشعريان (اهل سنت و جماعت) است و نه معتزليان و کراميان. اين مطلب در مقدمه کتاب (ص ۳۴) و خاصه به تصريح در بند پايانی کتاب آمده است، اما متأسفانه اين بند در متن چاپی معلوم نيست به چه دليلی حذف شده (با اينکه در تصوير برگ پايانی نسخه که در آغاز کتاب وسيله محققان درج شده، اين مطلب کاملا ديده می شود) است. اين بند را اينجا می آورم: "واعلم أن کثيراً من أهل البدع والأهواء الفاسدة کالمعتزلة والقدرية والخوارج والکرامية يدعون مذهب أبي حنيفة رحمه الله ويزعمون أنه قائل بمقالتهم ويشنعون بذلک عند الإعتراض من المجيبين لهم يوهمون أن الذي هم عليه من بدعهم قول سلف المسلمين وأئمتهم ولما ظفرنا بهذا الکتاب وتأملناه ووجدنا له اسنادا حسناً وسکنت النفس الی ما تضمنه من الکلام في الفصول التي شرحناها فإنه يشبه کلام الأئمة أردنا بشرح ذلک التنبيه علی صحة ما فيه وذکر بعض الدلائل علی بسط ما ذکره وتفصيله ليقوي بذلک الناظر فيه من أهل السنة والجماعة من المتفقهة علی مذاهب أبي حنيفة رحمه الله فيقف عند ذلک علی کذب من نحله شيئاً من مقالات المبتدعة من هولاء الذين ذکرناهم وسميناهم.." (نيز نک: مقدمه سليماني بر کتاب الحدود، ص ۲۶ تا ۲۷). نکته جالب در اين بند اين است که او می گويد خوارج ادعای مذهب ابو حنيفه را دارند که طبعا بايد مربوط باشد به گروهی از آنان در خراسان دوران ابو فورک. اين اطلاعات بسيار حائز اهميت است. به هر حال اين امر خود مؤيدی است بر اينکه شرح العالم والمتعلم اثری است از ابن فورک. نکته ديگر اينکه در تحقيق کتاب الحدود ابن فورک در پاورقی ها محقق نقلهايی از شرح العالم والمتعلم را در تأييد آنچه در متن کتاب الحدود آمده نقل کرده که بررسی آنها نشان از صحت انتساب کتاب شرح العالم والنتعلم به ابن فورک می تواند داشته باشد. به هر حال اين متن برای آشنايی با عقايد کراميان روزگار ابن فورک در خراسان اهميت ويژه خود را دارد. نویسنده: حسن انصاری قمی: http://ansari.kateban.com/post/1675
عقيدة الوسطى وشرحها
نویسنده:
أبو عبد الله محمد بن يوسف السنوسي التلمساني؛ تحقيق: السيد يوسف أحمد
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
عقد اللآلئ في الرد على أبي حامد الغزالي
نویسنده:
یحیی بن حمزة العلوی؛ تحقیق: امام حنفی سید عبدالله
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قاهره - مصر: دار الافاق العربیة,
چکیده :
کتاب «عقد اللآلئ في الرد على أبي حامد الغزالي» از موضع زیدیه، در دفاع از عقائد معتزله و در نقد ورد دیدگاه امام محمد غزالی طوسی نگارش یافته است.
  • تعداد رکورد ها : 228