جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 353
تناسب سور حامدات
نویسنده:
فاطمه اکبرزاده روشن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پیوستگی و نظم کلمات و انسجام معانی قرآن از موضوعاتی است که در دامن اعجاز قرآن رشد یافته است. یکی از ابعاد تناسب، پیوستگی میان مجموعه‌ای از سور است. سور حامدات با «الحمدلله» آغاز می شود و شامل سوره های فاتحه الکتاب، أنعام، کهف، سبأ و فاطر است. این پژوهش با توجه به معیارهای درون متنی و برون متنی، تفسیر و ارتباط آیات یک سوره، به بیان گونه هایی از تناسب در سور حامدات پرداخته است. محور مشترک تمامی این سور بیان اصول اعتقادی سه گانه توحید، معاد و نبوت با تکیه بر توحید ربوبی است. هر یک از سور حامدات از زاویه ای خاص به اثبات ربوبیت خداوند می پردازد و این دلیل ظهور متفاوت اصول سه گانه در این سور است. در یک نگاه کلی اصل معاد و نبوت نیز بیانگر ربوبیت تکوینی و تشریعی الهی است. آیات آغازین این سوره ها و فراوانی نام «الله» و «رب» در آن گواه دیگری بر تأکید این سور بر ربوبیت خداوند است. سوره فاتحه الکتاب جامع تمامی مطالب سور حامدات و سایر سور تفصیل این سوره به شمار می آیند. تناسب معنایی فضائل و خواص این سور و مکی بودن آنها از دیگر وجوه اشتراک سور حامدات است.
حیات و مرگ از دیدگاه مولانا
نویسنده:
زهره حسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه در این پژوهش مورد بحث قرار گرفته است، بررسی مسئله حیات و مرگ در مثنوی مولانا است. از نظر مولانا آنچه که باعث حیات حقیقی است صرف نفس کشیدن و تحرک داشتن نیست، حیات واقعی بهره بردن از زندگی دنیوی در راه رسیدن به کمال و نائل شدن به هدف والای انسانیت، وصول به حق است، که با تهذیب نفس امکان می‌یا‌بد. اما کسانی‌که خود را محدود به لذتهای زودگذر می‌کنند و هوا و هوس را خدای خود ساخته‌اند به حقیقت مرده‌اند و بهره‌ای از حیات ندارند. مولانا، ترس از مرگ را نمی پذیرد زیرا مرگ هرکس همرنگ خود اوست و پلی است که باعث انتقال از این جهان به جان دیگر می شود.
تحلیل فلسفی-کلامی قضا و قدر از دیدگاه امام علی و امام رضا (علیهماالسلام)
نویسنده:
مریم رجبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله قضا و قدر یکی از پیچیده‌ترین و عمیق‌ترین مسایل فلسفی و کلامی است.این مسأله پیشینه‌ای به قدمت تاریخ دارد و همواره از بدو خلقت ذهن همگان را به خود مشغول داشته است.این مسأله با آنچه که امروزه به «سرنوشت» معروف است،‌ ارتباط نزدیکی دارد.البته متألهان و خداباوران مسأله سرنوشت را در ارتباط با علم و اراده الهی تفسیر می‌کنند.اما ملحدان آن را در چارچوب حتیمت‌های برخواسته از علل و اسباب مادی محصول می‌سازند.رساله حاضر در فضای فلسفه و کلام اسلامی به تبیین مسأله قضا و قدر در بیانات امام علی و امام رضا- علیهماالسلام- همت می‌گمارد.آنچه حائز اهمیت است این است که فلسفه و کلام اسلامی در تبیین قضا و قدر از کتاب سنت الهام‌های ذی‌قیمتی گرفته است.تبیین نسبت اختیار آدمی با قضا و قدر الهی و بیان این که نه تنها دو مقوله مذکور با یکدیگر تعارض ندارند بلکه قضا و قدر موید اختیار آدمی است،‌ بخش مهمی از رساله را به خود اختصاص داده است.در نظر امام علی و امام رضا (علیهما‌‌السلام) انسان مختار و آزاد آفریده شده و محکوم به یک سرنوشت حتمی و از پیش تعیین شده نیست.او می‌تواند با بهترین انتخابها، بهترین سرنوشت‌ها را برای خویش رقم بزند.انسان‌ها مراتب وجودی مختلفی دارند و هرکس طبق مرتبه وجودی خویش ادراکی متناسب با همان مرتبه وجودی دارد و تفسیرهای او از قضا و قدر منوط به مرتبه ادراک اوست.چنانکه انسان کامل از مرتبه وجودی بالا برخوردار بوده و ادراک او متناسب با مرتبه وجودی اوست و در نتیجه تفسیرش از قضا و قدر با انسان‌های دیگر که در مرتبه وجودی پایین‌تر قرار دارند فرق می‌کند.انسان کامل درک صحیحی از قضا و قدر داشته و از سر امور آگاه است،‌ در نتیجه همیشه راضی به قضا و قدر الهی است.مبحث مذکور دیگری از رساله را تشکیل می‌دهد که مورد تأکید نگارنده است.
نقش عقل فعال در مراحل مختلف حیات انسان از منظر ابن‌سینا و ملاصدرا
نویسنده:
فاطمه زارع
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، به عنوان آخرین عقل از عقول عشره از منظر ابن سینا و آخرین عقل از عقول طولی بی شمار از منظر ملاصدرا، افعال و وظایفی را در عالم کون و فساد ایفاء می کند. عقل فعال از سوی ابن سینا و ملاصدرا، به عنوان حلقه ی ارتباط بین مجردات و مادیات، مبدأ صدور کثرات جهان مادی و کد خدای عالم تحت القمر مطرح شده ویکی از برجسته ترین نقش های آن،ارتباط با نفس ناطقه به عنوان کامل ترین موجود عالم ماده می باشد. نفس ناطقه، متشکل از دو بعد روحانی و مادی (نفس و بدن) است و به جهت بعد روحانی اش، ارتباط برجسته ای با عقل فعال دارد و این عقل، در تمام مراحل حیات آدمی، از حدوث نفس تا مفارقت آن از ماده و حتی پس از آن، در استکمال نفس، نقش بی واسطه و با واسطه دارد. اولین نقش و وظیفه عقل فعال در ناحیه حدوث نفس است. به گفته هر دو فیلسوف، وقتی مزاج بدن مستعد دریافت نفس گردید، نفس ناطقه از جانب واهب الصور بر آن بدن افاضه می گردد. دومین وظیفه و نقش عقل فعال، در ناحیه قوای نفس به ویژه نقش عقل فعال در تعقل و فعلیت مراحل عقل نظری است. سومین نقشی که عقل فعال دارد، نقشی است که در مسأله نبوت و نزول وحی بر عهده می گیرد. از نظر هر دو فیلسوف، این عقل یکی از ارکان نبوت و وحی است تا آنجا که عنوان ملک وحی را می پذیرد. عقل فعال، تنظیم کننده ارتباط نفس ناطقه با عالم غیب خواه در خواب و یا در بیداری می باشد. چهارمین نقشی که عقل فعال در ارتباط با نفس ناطقه بازی می کند، در مسأله بقای نفوس بعد از مرگ است که از نظر ابن سینا این بقاء، ناشی از اتصال نفس با عقل فعال است که مربوط به نفوس کامل در علمو عمل می باشد و نفوس کامل به بقای عقل فعال که علت آنها است، باقی می مانند. از نظر ابن سینا، نفوس ناقصی که در مرحله عقل هیولانی مانده اند، با تعلق به نفوس فلکی مراحل تکامل خویش را طی می کنند، اما ملاصدرا بر اساس مسلک متعالیه معتقد است که نفوس ناقص به عالم خیال تعلق می گیرند و نفوس کامل هم متحد با عقل فعال و باقی به بقای علت خود (عقل فعال) هستند. ابن سینا و ملاصدرا در هر یک از مراحل مذکور، وجوه اشتراک و نیز اختلاف نظر هایی دارند که به تفصیل در رساله به تبیین و شرح آن خوهیم پرداخت.
چیستی ایمان در نظر غزالی و سلوک ایمان‌گرای او
نویسنده:
احمد صادقی علویجه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
طلب حقیقت ایمان از جان انسان،شأنی مهم و مبنایی در طرح دین برای سعادت و تقرب او به حضرت حق جل و علا است. طرح موضوع ایمان در میان دین‌پژوهان، ابعاد گوناگونی را تشکیل داده که مهمترین این ابعاد، چیستی ایمان و رابطه آن با معرفت بوده و از دغدغه‌های دیروز و امروز دین‌پژوه است و نقشی مهم در رهیافت‌های عالمانه نسبت به دین داشته و در زمینه‌های سیاسی و اجتماعی نیز بروز دارد. در بخش نخست جستار حاضر، نظرات ابوحامد غزالی را در این مسأله به بحث نشستیم و دریافتیم که چیستی ایمان در نظر غزالی، یک معنای واحد را در بر نمی‌گیرد؛ هرچند تهافتی میان این معانی دیده‌ نمی‌شود و حتی با قدری مسامحه می‌توان آن‌ها را به صورت تشکیکی ملاحظه نمود که از گرهی بسیط در قلب تا تصدیق و حتی کشف و شهود عالم غیب امتداد می‌یابد. طبق مولفات موجود، غزالی در غالب کلماتش رویکرد تصدیق‌انگارانه اشاعره را ادامه می‌دهد و دقت‌های افزون‌تری را نسبت به هم‌مسلکان اشعری خویش به‌کار می‌گیرد. معنی تصدیق نزد او به اعتقادی جازم برمی‌گردد؛ این اعتقاد در تحلیل او، بیش‌تر با نوعی یقین و تسلیم درونی پیوند می‌خورد تا کسب یک جور علم حصولی و مفهومی صرف. غزالی اگرچه راه صوفیه را مقدم و والاتر از طرق دیگر حصول ایمان قرار می‌دهد اما دیگر راه‌ها و از جمله، برهان و استدلال را از اعتبار ساقط نمی‌کند؛هرچند روندگان مسیرش را به‌جهت بدبینی نسبت به فیلسوفان و فرآورده‌های آنان، اوحدی در هر دوران قرار می‌دهد و در مقابل، بر ایمان عوام که گاه بر اثر مشاهده شخص نبی حاصل می‌شود، ارج‌ می‌نهد. این مواضع می‌تواند تاثرات غزالی - از تربیت اولیه، مسیر علمی، روحیات خاص، مبادی فکری خاص، ذهن سیال، اوضاع زمانه و نسبت‌های متنوع او با حکومت و...- را در تحلیل فرا بخواند که ما به قدر وسع خویش در این وادی گشت زدیم.و اما مسأله دومی که در این تحقیق مورد کنکاش قرار گرفته و مواد تحلیلی آن در مسأله نخست فراهم آمده،عبارت است از نحوه ایمان‌گروی حجه الاسلام غزالی که گاه او را نماینده ایمان‌گرایان مسلمان معرفی‌ کرده‌اند اما به اعتقاد ما رخنه«تبیین نحوه ایمان‌گروی» او را ندیده‌اند. فرضیه ما بر تفاوتاساسی و جوهری این نحوه ایمان‌گروی با رویکردهای ایمان‌گرایانه غربی و مسیحی استوار است؛ فضلا از این‌که نهادن عنوان ایمان‌گرا بر دانشوران مسلمان چندان روا نیست. توجه به تغایر پیش زمینه‌های «طرح مسأله ایمان و عقل» در فضایی که غزالی زیست فکری و اجتماعی خود را در آن رقم زدهو توجه به تلقی متفاوت وی از ایمان و معرفتکه با معنای ایمان در نظر ایمان‌گرایان مغرب زمین تفاوت جوهری دارد، ما را به این نتیجه هدایت می‌کند که اساسا ایمان که یکی از طرفین ماجرای عقل و ایمان است، در نظر غزالی از سنخ باور و تصدیق به حقایق و معانی دینی است که گاه با گرهی بسیط در قلب و گاه مجموع تصدیق و عمل و گاهی نیز به تصدیقی از جنس شهود عالم غیب اتفاق می‌افتد و چون یقین فرد مومنْمفهومیِ صرف نیست، تفاوتی نمی‌کندکه منشأ آن، برهان عقلی، مسلمات جدلی، خطابه اقناعی، اعتماد به شخص نبی، شنیدن خبر از او با وجود قرائن بصری و یا ملایمت طبع آدمی با خبر رسول باشد.نکته مهم این‌که غزالی به همراه سایر متفکرین اسلامی هرگز با مسأله‌ای به‌نام «پارادوکس‌های ایمانی» مواجهه‌ای تام و تمام نداشته و برخلاف سنت مسیحی، نسبت به ایمانی که تضاد و یا دست‌کم تغایر با عقل از ذاتش می‌جوشد، بیگانه-است. هم‌چنین طرف دیگر ماجرا یعنی عقل و عقلانیت نیز معانی و مراحل متفاوتی را در فرهنگ اسلامی به خود گرفته است. دشمنی با فلاسفه در میان متکلمان و به‌ویژهاشاعره پر طمطراقی چون غزالی و فخر رازی نیز، همواره با ژست و دعوی منطق و برهان صورت می‌پذیرد.دانشوران مسلمان و از جمله آن‌ها غزالی به جهت عدم تناقض در متن مقدس‌شان و به مقتضای فضایی که مکرر در مکرر ترغیب به تعقل و تفکر و تدبر در آن موج می‌زند و به لحاظ ارزشی که برای طریقه برهان و تعقل قائل هستند و عقل را- چه اذعان کنند و چه نکنند- حجتی الاهی می‌یابند و مهم‌تر از همه، تلقی خاص‌شان از ایمان به معنای تصدیق، هرگز پیش‌نهاد «ایمان به‌جای برهان» یا «دین علی‌رغم عقلانیت» یا «آموزه‌های وحیانی ورای علم و معرفت» را به پیش نمی‌کشند! بلکه بالعکس طعنه‌هایی را- بجا یا نابجا- به اهل فلسفه می‌زنند مبنی بر اینکه اولا و بالذات بر همان عهد برهانی و منطقی بودن خویش وفا نکرده‌اند! و ثانیا و بالعرض (به زعم اینان) به برخی آموزه‌های خلاف ظاهرِ حجت‌مند قرآن در مورد مبدأ و معاد رسیده‌اند.این سخن، اوج اثبات مدعای ماست در مورد سلوک ایمانی‌ حجه الاسلام غزالی که نه ضدیتی با عقل دارد و نه علی رغم عقل تصور می‌شود و نه غیر قابل اثبات توسط عقل است و نه به‌طور کلی در جو غیر عقلانی نشو و نما می‌کند. به جرأت می‌توان گفت که در متن «المنقذ من الضلال» و سایر کتب او نظیر «تهافت الفلاسفه» و «احیاء العلوم» و... دشمنی با فلسفه‌ورزی به جهت آفات دیگری است که متدینان زمانه او با خواندن کتب فلاسفه به آن دچار می‌شدند. به هر روی آن‌چه برای ما در تحلیل نحوه ایمان‌گرایی غزالی مهم می‌نماید، این است که مخالف فلسفه‌ورزی مصطلح در عالم اسلامی، هرچند غزالی باشد(!)، باز به طریقه برهان و استدلال در راه رسیدن به ایمان معترف است و تصدیقِ هم-معنی ایمان را با چنان قاطعیت و قطعیتی که در شروطش حکایت می‌کند، می‌پسندد. شاید او با حقیقت فلسفه که مبتنی بر تعقل و اندیشه برهانی است، مشکلی ندارد و مشکلش تنها با فرآورده‌های موجود و احیانا یونانی و بعضا معارض با آموزه-های متشابه قرآن است. درست برخلاف ایمان‌گروی زائیده از بطن قرون وسطی که برخاسته از تهافت در متن دین محرَّف مسیحیت نظیر تثلیث و تجسد و الوهیت عیسی(علی نبیا و علی آله و علیه السلام) است و کلیسای اندوده با تعصب بر فلسفه یونانیِ متدین گشته!
بررسي و تفسير ديدگاه دين‌شناختي شلايرماخر
نویسنده:
مژگان گلزاراصفهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
فريدريک دانيل ارنست شلايرماخر(1834-1768)، يکي از برجسته-ترينفلاسفه و الهي‌داناني است که به خاطر تلاش اثر گذارش بر الهيات جديد، بعد از عصر روشنگري، معروف است. وينه تنها، فيلسوف، بلکه همچنين، يک الهي‌دان به‌نام نيز بود. بيشتر آثار فلسفي او راجع به فلسفه دين بود و به خاطر تأثير ژرفي که بر انديشه‌ي مسيحي بعد از دوران خود گذاشت، «پدر الهيات پروتستان جديد» ناميده شد. شلايرماخر، مؤلفه‌هاي اصلي مسيحيت را در كتاب «درباره‌ي دين»، خطاب به تحقيركنندگان فرهيخته‌ي دين، دوباره تفسير مي‌كند. پروسه‌اي را كه در اين كتاب پيش مي‌گيرد، در واقع نجات دين از تحقير و اهانت روشنگري و مخصوصاً شكاكان رمانتيسيسم كه تحقيركنندگان فرهيخته‌ي دين مي‌باشند، است. او در اين كتاب،‌ منكر آن است كه دين را بتوان يكي از صور معرفت دانست يا مبتني بر متافيزيك و يا علم قرار داد. او نيز در كتاب ديگر خود به نام «ايمان مسيحي»، مهمترين مؤلفه‌هاي دينيرا به شيوه‌اي دقيق‌تر و جزئي‌تر توضيح داده است. در اين رساله تلاش بر آن است که نگاهي عميق و در عين حال منصفانه به انديشه فلسفي و ديني او داشته باشيم؛ ما مي‌خواهيم با تمرکز بر دو اثر مهم شلايرماخر، «درباره‌ي دين» و «ايمان مسيحي» به تفسير انديشه‌ي ديني او بپردازيم.
بررسی انتقادی عناصر نسبیت انگارانه در فلسفه نیچه
نویسنده:
امین‌اله ارژنگ
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در فلسفه‌ی نیچه عناصر متعددی می‌توان یافت که کمک شایانی به نسبیت‌انگاری قرن بیستم رسانده‌اند. این رساله کوشیده است که این عناصر را تا حدی طرح کند و به بررسی آنها بپردازد. در این رساله فرض اصلی که بر مبنای آن، عناصر نسبیت‌انگارنه‌ی فلسفه‌ی نیچه مورد بررسی قرار گرفته‌اند، این است کهنیچه نه نسبیت‌انگار و نه مطلق‌انگاربلکه متفکری‌ «دیگر» می‌باشد. فصل یک این پایان‌نامه از دو جهت اهمیت دارد، یکی اینکه تا حدی کلیات مورد نیاز برای بحث را مطرح کرده است و از سوی دیگر شیوه و سبکی که این رساله بر مبنای آن نگاشته شده است را به نمایش می‌گذارد. فصل دو این پایان‌نامه در سه بخش طرح شده است. در بخش اول به « استعاره» پرداخته شده است. در این پرداختن از یک سوبه واسط? معکوس کردن رابطه‌ی «مفهوم» و «استعاره»نشان داده شده است کهچگونه تمایز میان مطلق و نسبی برداشته می‌شود و از سوی دیگر سعی شده است کارکرد استراتژیک «استعاره» در متن نیچه نشان داده شود. در بخش بعدی سعی شده است که نظری? پرسپکتیو نیچه در قیاس با نظریه‌ی معرفت کانت طرح شود. سپس تلاش کرده‌ایم که نشان دهیم پرسپکتیو نظریه‌ای معرفتی نیست، بلکه بیشتر به مثابه یک ابزار، امکان گذر از نوعی حالت وجودی به حالتی «دیگر» را ممکن می‌کند. در بخش سوم این فصل، به اخلاق نیچه‌ای پرداخته شده است و کوشیده شدهتا نشان داده شود که نیچه به طور مطلق و از اساس اخلاق را نقد و نفی می‌کند، نه این که با نوعی مواجهه‌ی اخلاقی موافق و با نوعی مواجهه‌ی اخلاقی مخالف باشد. در این بخش نتیجه گرفته شده است که نیچهبیشتر یک اخلاق ناباور است تا یک طرفدار نسبیت‌انگاری در اخلاق. در فصل سوم کوشیده‌ایم که پروژه‌ی اصلی فلسفه‌ی نیچه- یعنی ممکن کردن تفکر«دیگر»- را مورد بررسی قرار دهیم تا از این رهگذر تمام عناصر موسوم به عناصر نسبیت‌انگارانه درجایگاه و کارکرد اصلی‌شان قرار بگیرند. در فصل آخر ما کوشیده‌ایم تا از یک سو به جمع بندیفصول پیشین بپردازیم و از سوی دیگر پاسخ‌های مشابه به پاسخ این پایان‌نامه در رابطه با نسبیت با مطلق‌انگار بودن تفکر نیچه – از جمله پاسخ ریچارد رورتی- طرح و با پاسخ این رساله مقایسه شود.
ترجمه و نقد چهار فصل اول کتاب «حدیث، میراث محمد (ص) در قرون میانه و دنیای جدید»
نویسنده:
مهدی حبیب الهی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , ترجمه اثر , نقد و بررسی کتاب
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پژوهش حاضر ترجمه و نقد چهار فصل از کتابحدیث، میراث محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) در قرون میانه و دنیای جدیدنوشته آقای جاناتان براون؛ اسلام شناس آمریکایی است. وی که تحت تأثیر آموز‌های غنی و عمیق اسلام به این آیین گرویده است، با مسافرت به کشورهای عربی، إسلامی و فراگیری زبان‌های شرقی مطالعات زیادی در تاریخ إسلام، قرآن و حدیث داشته و مقالات و کتب زیادی از وی منتشر شده است. وی در تحقیقات و تألیفاتش در مورد إسلام رویکردی مثبت و در عین حال بی‌طرفانه دارد..محورهای اصلی دیدگاه‌هایآقای براون در چهار فصل اول کتاب از این قرار است:وی در ابتداء به تعریف حدیث و برخی دیگر از واژه‌های مرتبط پرداخته و دلایل حجیت آن را با اشاره به آیات قرآنی و عصمت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان می‌کند. او معتقد استهر چند که حدیث از لحاظ إعتبار دومین منبع إسلامی است، به لحاظ جامعیت و گستردگی موضوعات بر قرآن کریم مقدم است.او قرآن را منبع جامع برای پاسخ‌گویی به همه نیازهای مسلمین نمی‌داند.در فصل دوم با إشاره به تلاش‌های صحابه در ضبط و ثبت سخنان پیامبر، شروع تدوین حدیث را از زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و أحادیث منع را غیر قابل إعتماد معرفی می‌کند. وی بدون إشاره به تلاش خلفاء به عدم تدوین و ترویج حدیث پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) تلاش‌های اولیه تابعین و دانشمندان بعدی در تدوین صحیفه‌ها، مصنّف‌ها، مسندها، و در نهایت سنن و صحیح‌ها را ذکر می‌کند. در فصل سوم پدیده جعل و وضع حدیث را بررسی کرده و آغاز گسترده جعل را به اواخر قرن اول هجری منتسب می‌کند. او شیعیان و طرفداران معاویه را از عمده‌ترین عوامل جعل حدیث می‌داند. سپس به تلاش مسلمین در پالایش أحادیث از مجعولات و ابداع شیوه‌های نقد سند و محتوای روایات می‌پردازد. در فصل چهارم حدیث شیعه و پیدایش و ماهیت آن را معرفی می‌کند. او معتقد است حدیث شیعه بعد از غیبت کبری شکل جدی به خود گرفته است. او به معرفی جوامع اولیه و ثانویه حدیث شیعه پرداخته و بر این نکته تأکید می‌کند که شیعیان در تدوین کتب شرح الحدیث، رجال و درایه همانند أهل سنت توفیق زیادی نداشته‌اند.این نوشتار در سه بخش تنظیم شده است: در بخش اول کلیات پایان‌نامه ارایه گردیده و در بخش دوم ترجمه چهار فصل کتاب براون قرار داده شده است و بخش سوم این پژوهش به نقد فصل‌های دوم و سوم کتاب إختصاص داده شده است. در این بخش سعی شده است مهم‌ترین دیدگاه‌های نویسنده در مورد جعل حدیث و برخی از ادعاهای او درباره حدیث شیعه تحلیل و نقد گردد.برخی از دیدگاه‌های نویسنده که در این بخش مورد نقد واقع شده‌اند از این قرار است: نقش شیعه در آغازه جعل حدیث، عدم وجود جعل گسترده در زمان حیات اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)،برخورد ملایم دانشمندان رجالی أهل سنت با راویان شیعی، نبود نقد محتوایی أحادیث میان قدماء، فقدان پیشینه قوی حدیثی در میان شیعه، تشکیک در إصالت برخی از کتب حدیثی شیعه همچون نهج‌البلاغه و صحیفه سجادیه، متأثر بودن شیعه از معتزله، عقب بودن شیعه از أهل سنت در فقه الحدیث و نقد الحدیث و برخی از اشتباهات جزیی وی.
روش‌شناسی تفسیر سوره قیامت در پانزده تفسیر منتخب
نویسنده:
ایرج عباس‌نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
گرچه در گذشته به « روش شناسی » کمتر توجه ‌شده است، اما امروزه یکی از مسائل مهم و ضروری علوم است. اهمیت آن در ارتباط با علم تفسیر، که با کلام و سخن خداوند سر و کار دارد، البته ضرورت بیشتر دارد، چرا که دستیابی به روش درست تفسیر، جز با جدی گرفتن روش شناسی تفسیر ممکن نخواهد بود. ضرورت روش درست تفسیر زمانی آشکار می‌شود که بدانیم پیامبر اکرم(ص) تفسیر به رأی را با وجود دستیابی به حق، باطل اعلام کرده است، یعنی مهم روش درست تفسیر سخن خداوند است. این پایان‌نامه با عنوان « روش شناسی تفسیر سوره قیامت در پانزده تفسیر منتخب»، در مقطع کارشناسی ارشد، تلاشی در جهت توجه به این موضوع است. تلاشی که بتواند با شناخت مبانی و مستندات تفسیری تفاسیر منتخب، ملاک و میزانی برای تمایز روش تفسیری از گرایش تفسیری ارائه دهد. در فصل اول، روش‌ها و گرایش‌های تفسیری و همچنین تفاسیر منتخب را با بیان ساده و روشن ارائه دادیم. در فصل دوم نکات مهم تفاسیر منتخب در تفسیر سوره قیامت را تحت چهار عنوان قرائت، مفردات، قواعد ادبی و تفسیر مشخص کردیم. اما در فصل سوم با استفاده از قواعد روش شناسی تفسیر قرآن به نقد و بررسی تفاسیر منتخب در تفسیر سوره قیامت پرداختیم، و در پایان میزان کاربرد روش‌ها و گرایش‌های تفسیری در تفسیر سوره قیامت را آوردیم.
شبکه معنایی «برگزیدگی» در قرآن کریم
نویسنده:
زهرا کریمی ریزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برگزیدگی در قرآن کریم از موضوعات بسیار گسترده و عمیق است اما علی رغم گستردگی آن کم تر مورد توجه بوده و اغلب به صورت پراکنده و بدون توجه به نظام و همبستگی معنایی که بین مفاهیم کلیدی آن وجود دارد، بدان پرداخته شده است. پژوهش حاضر درصدد بررسی موضوع برگزیدگی به روشی منسجم و نظام مند است تا مشخص سازد، واژگان کلیدی مفهوم برگزیدگی در قرآن کریم چیست؟ دیدگاه قرآن کریم نسبت به برگزیدگی چیست؟ علل و عوامل گزینش از منظر قرآن کریم چیست؟ مفهوم کانونی برگزیدگی در قرآن چیست؟ چگونه می توان به ترسیم شبکه معنایی رسید؟ این پژوهش مفاهیم کانونی برگزیدگی را استخراج نمود؛ مفاهیمی چون اصطفاء، اجتباء، ارتضاء، اختیار، اصطناع، آثر، خلائف و خلیفه، فضل و تفضیل و از روش معناشناسی بهره گرفت تا در کنار گونه های مختلف معناشناسی، بالاخص معناشناسی لایه ای و مکاتب آن، موضوع برگزیدگی را کنکاش نماید. معناشناسی با دو نگاه جزء نگر و کل نگر سعی نمود تا در گام نخست در پس نگاه جزء نگر با تبارشناسی مفاهیم کانونی به معنای لغوی و اصطلاحی آن دست یابد و در گام دوم به کشف روابط بینامتنی که شامل یافتن سیاق، روابط همنشینی و سایر روابط درونی موثر با تک تک مفاهیم کانونی است رسد و در نگاه کل نگر پس از بررسی مولفه های معنایی که شامل روابط بین مفاهیم کانونی با سایر مولفه های درونی است به ترسیم میدان معناشناختی برگزیدگی و در نهایت از موازنه و همبستگی مفاهیم کانونی با یکدیگر به ترسیم شبکه معنایی برگزیدگی در قرآن کریم نائل گردد.یافته های این پژوهش به دو دسته جزیی و کلی تقسیم گردید؛ یافته ها و نتایج جزیی برگزیدگان الهی را معرفی نمود و نشان داد هر مفهوم کانونی با بسیاری از مفاهیم والا همچون ابتلاء، هدایت، امام، یقین، رشد، امر، دین، حبّ، غفران، اخلاص، علم، جهل، عرضه اسماء، رسل، بینات، تکلم و...که از موضوعات اصیل دین مبین اسلام است همنشین شده است و از طرفی عکس العمل برگزیدگان در برابر این گزینش، اسماء الهی حاکم بر فضای آن، دعا و درخواست هایی که برگزیدگان از خداوند داشته اند، دامنه برگزیدگی، ثمره برگزیدگی، ثمره عدم برگزیدگی، لوازم برگزیدگی، واژگان مترادف و متقابل با مفاهیم کانونی، انفعالات و برخوردهای به عمل آمده با این گزینش را مشخص ساخت و توانست حول هر مفهوم کانونی میدان معناشناختی آن را ترسیم نماید. یافته کلی این پژوهش حبّ و عشق الهی را به عنوان مفهوم کانونی برگزیدگی در قرآن کریم معرفی نمود و به این نتیجه رسید که در قوس صعود مقاماتی چون اصطفاء، اجتباء، ارتضاء، اختیار، خلافت و...ظهور می یابد و ولایت، نبوت، رسالت و امامت از ویژگی برگزیدگان الهی می گردد و در پایان شبکه معنایی برگزیدگی را با مفهوم حبّ و عشق الهی به تصویر کشید.
  • تعداد رکورد ها : 353