جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 655
بررسی دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره هدایت تکوینی موجودات با توجه به شبهات جدید
نویسنده:
محمد کرمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهدراین رساله، هدایت تکوینی موجودات از منظر ملاصدرا و علّامه طباطبایی مورد مُداقه و بررسی قرار گرفته است. بعد از اثبات مبدء هستی، پرسش از هدف آفرینش و چگونگی رسیدن به آن است. در افعال خداوند، علت غایی همان علم ذاتی اوست. از طرفی، غایت و هدف نداشتن با حکمت او سازگار نیست. بنابراین، برای رسیدن به هدف، هدایت و راهبری بسوی آن هدفمطرح است و از سویی دیگر، تغایر علت غایی و علت فاعلی در خداوند به اعتبار است و او خالق و فیّاض علی الاطلاق و از سویی بی نیازمطلقاست و از جهتی دیگر، ولّی مطلق اوست و هدایت تکوینی از شُعَب ولایت الهی است. پس، «خلق» همان اعطاءِ کمال اول و «هدایت»، اعطاءِ کمال ثانی است؛ زیرا خداوند خالق است، پس هادی بالذات اوست و هدایت، سنّت عام الهی است. بنابراین در تمام مراتب هستی جاری است؛ چون هدایت نکردن، با رحمانیّت و فیّاضیّت و مبدئیّت او سازگار نیست. از منظر ملاصدرا، سرچشمه ی کمال اول و دوم دراسم مرکب«حیّ قیّوم» است که همان واجب الوجود است. او منشاء صفت هدایت را صفت«قیّوم» دانسته و «حیّ» را منشاء صفات ذاتی می شمارد و چون حیّ قیّوم است، پس هادی بالذات است. بنابراین درقیام موجودات به خداوند، هدایت هم نهفته است. علامه طباطبایی نیز،قلمرو هدایت را تمام هستی می داند با این تفاوت که وی تأکیدی بر رحمانیّت، حکمت و عدالت الهی می¬نماید. رحمت را ایصال به مطلوب دانسته و مساوی با هدایت تکوینی است و عالم را که فعل خداوند است، عین حکمت و حق می داند. ویژگی بارز تفکرات علّامه طباطبایی، توجّه وی به فرضیّاتعلوم تجربی است، مانند فرضیه داروین. با اصول ملاصدرا و نظام فکری علامه طباطبایی، می¬توان چالش¬های علوم زیستی و اخترشناسی در باب پیدایش حیات، جهان و نوع انسان را هم پاسخ داد و هم آنان را بهپاسخ گویی در برابر چالش¬های فلسفی برآمده از مبانی محکم این دو حیکم واداشت. نظریه «انفجار بزرگ»، شبهه ی بی نیازی عالم ماده در پیدایش به خداوند را کرده که با نظریه ی اصالت وجود و فقر وجودی تمام موجودات به خداوند(درحدوث و بقاء) منتفی خواهد بود و ثابت می گردد هستی بر اساس طرح و هدایت از سوی خالق، رو بسوی کمال نهایی دارد کهغایت نهایی(خداوند) است. آشکار می گردد که مشکل اساسی نظریات مطرح شده، گرفتن نتایج متافیزیکی و فلسفی از برخی نتایج ناقص علوم تجربی است. همچنین ثابت می گردد که مبانی آنها با اصول ملاصدرا و نظام فکری علّامه مردود است. کلیدواژگان: هدایت تکوینی، علّت غایی، ملاصدرا، علامه طباطبایی، شُبهات
مسأله شر از دیدگاه صدرالمتألهین و آگوستین
نویسنده:
کوکب دارابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله شر از جمله مسائل مهم و بحث بر‌انگیز فلسفه و کلام است به‌طوری‌که عده‌ای با این مسأله اشکالات بسیاری بر اعتقادات اولیه‌ی ادیان توحیدی وارد ساخته‌اند، به نظر برخی وجود شرور در جهان هستی با وجود و صفات کمالیه‌ی نا‌محدود خداوند تعارض دارد. در مقابل، بسیاری از متفکران و فیلسوفان متأله از جمله آگوستین و ملاصدرا به بررسی مسأله شر پرداخته‌اند و درصدد پاسخ‌گویی به اشکالات مطرح‌شده بر‌آمدند. در این نوشتار دیدگاه ملاصدرا و آگوستین درباره‌ی شرور مورد بررسی قرار گرفته است به این ترتیب که ابتدا تعاریف، اقسام و هستی‌شناسی شرور ذکر شده، سپس دیدگاه‌های ملاصدرا و آگوستین در این باب در دو فصل جداگانه بیان گردیده و در نهایت دیدگاه‌های این دو متفکر تطبیق داده شده است. ملاصدرا و آگوستین از طریق عدمی و نسبی دانستن شرور، احسن بودن نظام هستی و این‌که شرور لازمه‌ی اختیار و عالم ماده است به حل این مسأله پرداخته‌اند. هر دو اندیشمند در برخی از مواردمواضع مشترک و در برخی دیگر از موارد مواضع مختلفی دارند.
شناسایی و تحلیل ابعاد و مراتب خود آگاهی در حکمت متعالیه صدرایی
نویسنده:
رضا سیداحمدلواسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
"خودآگاهی" به‌عنوان یکی از مباحث مهم و عمیق فلسفی، کانون توجه بسیاری از فلاسفه و اندیشمندان اعصار مختلف بوده‌است. در فلسفه ملاصدرا نیز "خودآگاهی" از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ اما تفسیر وی از این امر با فلاسفه پیشین به‌طور چشمگیری متفاوت است. در این پژوهش با اشاره به برخی آراء وی در این زمینه همچون "اصالت" و "وحدت تشکیکی وجود" و "حرکت جوهری"، "خود" را به مثابه فرایندی رو به تکامل می یابیم که با حرکت جوهری،به عنوان امری واحد،متصل و سیال از نازل‌ترین درجه‌ی وجودی انسان یعنی بدن تا بالاترین مرتبه وجودی پیش می‌رود که با این بیان نفس و بدن را داخل در حقیقت "خود"و مراتبی از آن دانسته است و با توجه به ملاک آگاهی یعنی وجود جمعی که نظریه ای ابداعی از جانب اوست "خودآگاهی" انسان نیز فرایندی تکاملی و متناظر با مرتبه وجودی او خواهد بود. بنابراین انسان حرکت خود را از "خودآگاهی" شروع و به "خداآگاهی" ختم خواهد نمود. از دیگر سو تعریف وی از وجود رابط معلول، تمام موجودات را شأنی از شئون واجب تعالی معرفی می‌کند که با توجه به این مبنا مسیر آگاهی انسان از "خداآگاهی" حداقلی آغاز و به "خداآگاهی" حداکثری ختم می گردد و در واقع در فلسفه وی "خودآگاهی" و "خداآگاهی" دو روی یک حقیقت واحدند.
تبیین نظریه‌ی خلقت از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی
نویسنده:
مطهره میرزایی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چگونگی خلقت جهان از جمله مسائلی است که همیشه مورد تفکر و تحقیق فلاسفه قرار گرفته است و نظریه‌هایی در این زمینه از ایشان ارائه شده است. از جمله فیلسوفانی که به این مسئله پرداخته‌اند، صدرالمتألهین و علامه طباطبایی هستند که هر دو تابع یک مکتب و دارای روشی واحد هستند. پژوهش حاضر در پی تبیین فلسفی مسئله‌ی خلقت از دیدگاه این دو فیلسوف است. نتیجه‌ای که حاصل شده است این است که صدرالمتألهین با استفاده از اصل اصالت و وحدت وجود و قاعده‌ی الواحد و امکان اشرف و با تأثیر از عرفا، وجود منبسط را صادر نخستین معرفی می‌کند و عقل را ماهیت وجود منبسط می‌داند که بر اثر میزان شدت وجود حاصـل می‌شود و به همین ترتیـب سایر عقول بر اثر شدت و ضعف مرتبه‌ی وجودی حاصل می‌شوند و ملاصدرا علاوه بر عقول طولی قائل به عقول عرضی نیز می‌باشد. علامه طباطبـایی نیز بر اساس نظریـه‌ی صدور و به پیروی از ابن سینا عقل اول را صادر نخستین معرفی کرده و قائل به بی‌شمار عقل در سلسله‌ی طولی عقول است و همچنین به وجود عقول عرضی هم معتقد است، اما نظر علامه برخلاف دیگر فیلسوفان ماقبل خود با هیئت بطلمیوسی و افلاک پیوندی ندارد.
بررسی مبانی ولایت از دیدگاه ابن عربی و ملاصدرا
نویسنده:
زحل زادحیدر
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نام خانوادگی: زاد حیدرنام: زحلعنوان پایان نامه: بررسی مبانی ولایت از دیدگاه ابن‌عربی و ملاصدرااستاد راهنما: دکتر ناصر فروهیاستاد مشاور:دکترحمیدرضا سروریان مقطع تحصیلی: کارشناسی ارشد رشته: الهیات و معارف اسلامیگرایش: فلسفه و کلام اسلامیدانشگاه: تبریز دانشکده: الهیات و علوم اسلامی تاریخ فارغ‌التحصیلی:1395 تعداد صفحات:109کلید واژه: ولایت، نبوت، امامت، انسان کامل، مبانی ولایت، ابن عربی، ملاصدراچکیده:مساله ولایت از جمله مسائلی است که در جنبه های مختلف زندگی بشر بروز و نمود یافته و مطرح میشود. در یک جامعه، علی الخصوص جامعه اسلامی، ولایت از ابعاد گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته و کاربردهای مفهومی و عملی آن در سراسر سیستم جوامع اسلامی مشاهده میشود. یکی از مباحث مربوط به ولایت مبانی آن است که ابن عربی و ملاصدرا هر کدام با تعریفی که از ولایت دارند به بیان مبانی آن میپردازند. این دو متفکربه وجود و ضرورت ولایت معتقدند اما نحوۀ طرح این دیدگاه از جانب هر یک به طور جداگانه ای مطرح است، با این حال اختلاف بنیادینی با هم ندارند. مبنای مساله ولایت از دیدگاه هر دو، ریشه در بحث نبوت دارد و اینکه خداوند ولایت را به انسان کامل عطا میفرماید. همچنین ولایت اعم از نبوت و رسالت است و هر یک به شرح فرق بین نبی و رسول میپردازند و در نهایت هر دو قائل به این هستند که نبوت تشریعی خاتمه میابد اما احکام الهی از طریق وارثان نبی که هر یک اولیاءالله هستند باقیست. ملاصدرا بحث از مبنای ولایت را از نبوت و ابن عربی از ولایت الهی آغاز میکند.
بررسی تطبیقی جایگاه «نور» در حکمت سهروردی و «وجود» در حکمت سینوی و صدرایی
نویسنده:
خالق دیوسالار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفکر در هستی و پی بردن به راز و رمز آن از دغدغه های بشر پرسش گر بوده به طوری که مدام خود را تشنه چنین آب هستی بخشی می داند، چرا که حقیقت انسانیت در ذات متفکر اوست و تفکری با ارزش است که فارغ از عقل معاش به پهنه بی پایان هستی مخصوصاً به مبدأ با شکوه و والای آن نظر داشته باشد. در این ارتباط مسلمانان متفکر بیکار ننشسته و آستین همت بالا زدند و در این راه رنج و مشقاتی را متحمل شدند که در این بین نقش سه شخصیت یعنی بوعلی سینا ، ملاصدرا و سهروردی بارزتر به نظر می رسد، البته این بدان معنی نیست که کوشش های بقیه ازجمله فارابی ناچیز بوده است. در حقیقتسه شخصیت مذکور عصاره ماقبل خود بوده اند.ابن سینا به موجود می اندیشید و آن را موضوع فلسفه دانسته، مسائل آن را نیز عوارض ذاتی موجود بماهوموجود می داند او موجود را هم از نظر مفهوم و هم از نظر تحقق خارجى بدیهى فرض کرده و آن را مشترک معنوی می دانست و معتقد بود ماهیّت هر چیز غیر از هستى آن است یعنی دو مفهوم مغایرند اما این دو در خارج با هم اتحاد وجودی دارند. اومفهوم وجود را تنها در سه حکمِ تقدم و تاخر، بی نیازی و نیاز، وجوب و امکان مشکک می داند که آن نیز به خاطر حکایت ازواقعیت مشکک متصف به تشکیکمذکور است و در ارتباط با اصالت وجود ابن سینا نفسِ وجودِ ماهیت را معلول خود ماهیت ندانسته بلکه آن را معلولِ علت وجود می داند. او ماهیت را در سایه وجود، حق بالغیر می داند .سهروردی بر پایه آن چه ظاهر است به بحث درباره ساختار حقیقت که مستقیماً معلوم ما واقع می شود می پردازد. موضوع حکمت او انوار است. او نور را به آن چه ظاهر بنفسه و مظهر لغیره باشد تعریف می نماید. ظهور نور موجب بداهتش است. سهروردی نورها را تنها به کمال و نقصان مختلف می داند نه به لحاظ نور بودنشان چرا که نور نزد وی چیزی است که به واسطه شدت و ضعفش، مابه الاشتراک و هم مابه الامتیاز به خودش برمی گردد. وی نسبت میان نور وظلمت را سلب وایجاب می داند و ظلمت را قالب نور معرفی می کند. نزد وی در مقوله جوهر، همه انحاء تشکیک تحقق پذیر است. مراد از اصالت نور سهروردی "مبدئیت برای وجود و هستی ها"ست، وی در حکمت خویش حقیقت را به وجود نسبت نمی دهد بلکه آن را به حقایق عینی که بدون واسطه معلوم ما واقع می شوند نسبت می دهد و برای رسیدن بدین منظور از قضایای وجدانی استفاده می کند. وجود نزد ملاصدرا مبناى مسائل الهى است او موضوع فلسفه راواقعیت خارجى معرفی می کند. او وجود را تحقق و صیرورت در اعیان واذهان می داند. مفهوم وجود نزد وی ابسط از هر تصوری بوده و شروع و اول هر تصوری می باشد و از شدت ظهور و بساطتش نمی توان آن را به چیزی آشکارتر از خودش تعریف نمود. عقل بین دو موجود، مناسبت و مشابهتی می یابد که نظیرش رابین موجود و معدوم نمی یابدبدین جهت او مشترک معنوی بودن وجود در بین ماهیات را قریب به اولیات می داند. او ماهیات را اموری تبعی دانسته که از نظر به حدود و مراتب وجودات دریافت شده اند و رابطه میان ماهیّت و وجود را نوعی ملازمه عقلی بین وجود هر شىء و ماهیّت آن است. او وجود را بالذات و?ماهیّت رابالعرض موجود می داند و زیادت مفهوم وجود بر ماهیت از نظر او با تحلیل عقل حاصل می شود. نزد وی وجود در خارج و حاق ذهن با ماهیت اتحاد دارد. ملاصدرا بر خلاف سهروردی قائل به تشکیک در ماهیات نبوده و چون ماهیات را مثار کثرت می داند ذاتاً آن ها را با هم مختلف می داند. او وجودات عینى را حقایقى اصیل می داند و معتقد است که ماهیات، همان اعیان ثابته اند که هیچ گاه بوى هستى به مشامشان نخورده است. سبق زمانى و سبق علّى وجود بر ماهیت را او از اثبات اصالت وجود به دست می آورد. وجود تقدم عینی بر ماهیت دارد و ماهیت بر وجود تقدم مفهومی دارد. ملاصدرا به تشکیک مفهوم وجود از آن نظر توجه دارد که بیانگر ویژگی ای در اصل هستی است او مفهوم صرف را مشکک نمی داند. او در بیان تشکیک از شدت و ضعف و کمال و نقص وجود سخن به میان مى آورد که مفاهیمى ناظر به واقعیتند.
بررسی مقایسه ای وجود ذهنی نزد ابن سینا و ملاصدرا
نویسنده:
زهراسادات دهقان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأل? وجود ذهنی از مباحث مهم و قابل تأمل حوزه‌های فلسفی است که در باب حقیقت شناخت، ارزش معلومات و نحو? تحقق و تبیین علم نقش برجسته‌ای دارد، در همین راستا این پایان‌نامه به بررسی و تبیین این مسأله نزد دو حکیم نامدار اسلام، ابن‌سینا و ملاصدرا پرداخته است و جوانب مختلف مسأل? وجود ذهنی از جمله: معنای وجود ذهنی، جایگاه وجودشناختی وجود ذهنی، مبانی و پیش‌فرضهای این مسأله، ادله، اشکالات وارد بر آن و پاسخهای ارائه شده توسط هر دو فیلسوف را مورد بررسی قرارداده است و در آن سعی شده که مقایس? مسأل? وجود ذهنی از نظر دو فیلسوف مذکور بر اساس محورهایی همچون روش، مبانی و ادله صورت گیرد.
علم خدا به مادیات از دیدگاه ملاصدرا در مقایسه با ابن‌سینا و سهروردی
نویسنده:
زهرا محمودکلایه
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسأله‌ي علم خدا به ماديات از جمله غامض ترين مسائل فلسفي است که پيچيدگي آن به نحوه‌ي وجود متغير اشياء مادي باز مي گردد. ازاين رو کيفيت علم حق تعالي به ماديات بايد به گونه اي تبيين گردد که رابطه‌ي علمي ميان واجب تعالي با ماديات متغير، منجر به راهيابي هيچ گونه تغير و تکثري در ذات وی نگردد. با توجه به تمامي پيچيدگي هاي بحث، طرح کلي ملاصدرا در حل مسأله‌ي ارتباط علمي ميان واجب تعالي و ماديات در ميان نظرات حکماي بزرگي همچون ابن سينا و سهروردي از جامعيت و کمال ويژه اي برخوردار بوده و نقائص نظرات آنان را در اين زمينه برطرف ساخته است. ابتکار اساسي ملاصدرا در باب علم واجب به ماديات، بهره گيري از قاعده‌ي بسيط الحقيقه براي اثبات علم ذاتي حق تعالي به گونه اي است که هيچ گونه تغييري در ذات وي راه نيابد. امري که هيچ يک از فلاسفه‌ي پيشين موفق به اثبات آن نشدند. از طرفي علم فعلي واجب تعالي به ماديات را همان حضور عين وجود خارجي ماديات نزد حق تعالي دانست و بيان داشت که متغير بودن علم فعلي واجب تعالي موجب اثبات هيچ نقصي براي ذات متعالي وي نمي باشد. زيرا کمال علمي واجب به علم ذاتي ثابت وي مي باشد نه به علم فعلي او و علم فعلي که عين فعل است، کمال علمي فعل محسوب مي شود نه کمال علمي فاعل. گرچه برخي معتقدند كه ملاصدرا در باب علم فعلي واجب تعالي دچار تناقض گويي شده است، در اين مقاله نشان خواهيم داد كه با بازگرداندن عبارات به ظاهر متناقض وي به دو مبناي مختلف مي توان اين اشكال را برطرف ساخت.
تکوین و خلود نفس از دیدگاه ملاصدرا با نظر به مستندات قرآنی آن
نویسنده:
اعظم جزینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ملاصدرا تکوّن نفس را براساس نظریه ای که به حرکت جوهری و تشکیک در وجود معروف است، توجیه و تبیین نموده است. محقق این رساله با بررسی آثار این حکیم فرزانه و مطالعه کتب فلسفی و کلامی و تفسیری وی که بعضاً برگرفته از آیات و روایات است به نتایجی رسیده است که نشان می دهد بسیاری از دیدگاههای این فیلسوف در این مسئله مستند قرآنی دارد؛ از جمله اینکه این حکیم، معتقد به بقاء نفس بوده و بیان می دارد، با مرگ و فنای بدن و فساد آن، نفس همچنان پایدار و جاودانه به حیات خویش ادامه می دهد. او به کمک نظریه حرکت جوهری هم :جسمانیه الحدوث" بودن نفس و هم "روحانیه البقاء" بودن آن را ثابت می نماید.مطابق دیدگاه ملاصدرا، خداوند نیز مبدأ تکوّن نفس انسان و مراحل پیدایش او را در آیات مختلفی بیان فرموده است، از جمله آیات شریفه: «خلقه من ترابٍ»، «من طینٍ» و «من صلصالٍ من حماٍ مسنونٍ» و در ادامه به کمک آیاتی دیگر، تجرد نفس و بقای آن را متذکر می گردد: «لایذوقون فیها الموت الّا الموته الاولی»، « یا ایّتها النفس المطمئنّه ارجعی الی ربّک راضیه مرضیّه»، که ملاصدرا از این آیات و آیات دیگر به همراه ادله فلسفی، خلود نفس را هم نتیجه می گیرد.
بررسی تطبیقی نقش مُثل در شناخت از منظر افلاطون، سهروردی و ملاصدرا
نویسنده:
محسن نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه مُثل یکی از مهم‌ترین نظریات فلسفی است و جایگاه ویژه‌ای در معرفت‌شناسی افلاطون، سهروردی و ملاصدرا دارد. هر سه فیلسوف، معرفت حقیقی را تنها در عالم مُثل و رب‌النوع می‌دانند اما باهم تفاوت‌هایی در این مورد دارند، افلاطون معرفت را تذکر و یادآوری از مُثل می‌داند و روش او برای رسیدن به معرفت، دیالکتیک است. اما سهروردی و ملاصدرا معرفتی که از رب‌النوع کسب می‌شود را تذکر و یادآوری نمی‌دانند. همچنین سهروردی و ملاصدرا علاوه بر اینکه ادراک عقلی را از رب‌النوع می‌دانند، ادراک حسی و خیالی را نیز از رب‌النوع می‌دانند اما افلاطون فقط ادراک عقلی را از مُثل می‌داند. افلاطون معرفتی که از طریق ادراک حسی به دست بیاید را منکر می‌شود و معتقد است ادراک حسی وقتی معرفت بخش است که انسان را به یاد مُثلی بیندازد که قبل‌تر در آن زندگی می‌کرده است وگرنه خود ادراک حسی معرفت بخش نیست، برخلاف افلاطون، سهروردی و ملاصدرا ادراک حسی و همچنین ادراک خیالی را نیز درجه‌ای از معرفت می‌دانند هرچند همانند افلاطون آن‌ها را معرفت حقیقی نمی‌دانند. سهروردی در چگونگی رسیدن به رب‌النوع و کسب معارف با افلاطون اختلاف‌نظر دارد، سهروردی معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید حجاب، که تعلق و تدبیر نفس به بدن است را به‌وسیله ریاضت‌های علمی و عملی کم کرد و به رب‌النوع متصل شد تا به معرفت حقیقی دست‌یافت. ملاصدرا نظرش نزدیک به نظر سهروردی است، او هم معرفت حقیقی را تنها در رب‌النوع می‌داند، اما ملاصدرا معتقد است برای رسیدن به رب‌النوع باید نفس انسان در قوه نظری و قوه عملی قوی شود تا بتواند اتصال و اتحاد با رب‌النوع برقرار کند و به معرفت حقیقی دست یابد.
  • تعداد رکورد ها : 655