جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 187
بررسی از خودبیگانگی از نظر صدرالمتألهین و جلال‌الدین مولوی
نویسنده:
انسیه ماهینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از راههای شناخت و نقد اندیشه‌ها، مقایسه نظرات گوناگون بزرگان فکر و اندیشه با یکدیگر و داوری کردن میان آنهاست.در پژوهش حاضر، هدف بررسی تطبیقی نظریات دو عارف متأله فارسی زبان جهان اسلام مولوی و ملاصدرا در خصوص مسئله‌ی « از خودبیگانگی» است. در جریان مطالعه تطبیقی افکار مولوی و ملاصدرا، سعی بر آن بود تا تصور، ابزار انگار باشد. بر همین اساس مسأله اصلی مورد پژوهش در کنار توصیف مواضع خلاف و وفاق، تبیین مواضع نیز بوده است. از این رو برای فهم عمیق‌تر و درک کامل‌تر مسأله علاوه بر تطبیق مبانی، برخی موارد که به کلیات فردی و مکتبی بازگشت داشته مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به تعریف و تبیین مسئله از خودبیگانگی از نظر هر دو اندیشمند، پیامدها،علل بروز و راهکارهای درمان آن به صورت تطبیقی پرداخته شد. آنچه ضرورت پیگیری پژوهش را بیشتر می سازد آن است که بررسی این مسئله، علل و راهکارهای آن منحصر به قرون گذشته نبوده بلکه با توجه به این که حرکت در مسیر خلاف فطرت بشری است در دوران معاصر با توجه به شرایط موجود، طرح آن اهمیت بیشتری می یابد، خصوصاً بررسی راهکارهای درمان آن که با توجه به فضای فکری، فرهنگی و دینی مولوی و ملاصدرا، در سرزمین های اسلامی ایجاد معرفت افزایی و در صورت تأثیر گذاری و عمل، معضل خودباختگی را خصوصاً در بین نسل جوان برطرف خواهد نمود .از نظر مولوی انسان دارای هویتی الهی است که در اثر هبوط،از آن دور افتاده و دچار خود فراموشی شده است.آنچه این فراموشی اجباری اولیه را تشدید می کند تعلق و آمیزش با ماده و مادیات و تأثیر قوای طبیعی حیوانی است که باعث شده کم کم تیرگی و ظلمت بر وی چیره شده او را از عالم پاک و روشن دور سازد و بدین سبب در درون خود عذاب و شکنجه مرغ محبوس را احساس می کند و می نالد و هوای بازگشت به وطن اصلی خود می کند. می توان این سیر استکمالی در آثار مولوی را در قالب قوس نزول و صعود به تصویر کشید.از خودبیگانگی نقطه مقابل خودشناسی است از این رو پیامدهای آن عدم حضور و وجود پیامدهای خودشناسی است که به برخی از آنها از دید مولوی اشاره می شود.از دید مولوی دو دسته عوامل باعث عدم شناخت خویشتن است که برخی عوامل درونی و بعضی بیرونی اند که در جایگاه خود مورد بررسی واقع می شود.از نظر وی نقطه مقابل علل از خودبیگانگی،راه هایی برای خودیابی و غلبه بر از خودبیگانگی است .بصورت اختصار راه درمان آن از دید مولوی چیزی جز یافتن مأوای اصلی و بازگشت به آن و در نتیجه خروج از غفلت نیست. ملاصدرا در حکمت متعالیه، در صدد تعالی و تکامل انسان است.غایت انسان شناسی ملاصدرا علامت گذاری راه و مسیر کمال انسان است تا آدمی به نهایت کمال وجودی خود برسد و آن، همان سعادت انسان و حیات مطلوب اوست.حال اگر انسان به معرفت نفس نایل نگردد و طریق تهذیب نفس پیشه نکند، در مسیر کمال قرار نمی گیرد بلکه روز به روز از خویشتن خویش فاصله گرفته و با خود بیگانه می شود و در نتیجه پیامدهای زیادی ایجاد خواهد کرد. بنابراین سعی شد با تأکید بر افکار صدرالمتألهین، ضمن بررسی پیامدها و علل از خودبیگانگی، راهکارهای آن نیز بیان شود. اکثر دیدگاههای حکیم شیرازی و ملای رومی با توجه به اشتراکات وسیع فرهنگی، اجتماعی و دینی شبیه یکدیگر و در نتیجه مکمل یکدیگر بوده و موارد اندکی اختلاف که به مبانی فکری مربوط می باشد بین آن دو وجود داشت.به نظر می رسد هرچند از نظر پارادایمی اندیشه های هر دو متفکردر این خصوص بسیار به هم نزدیک می باشند؛ اما صدرالمتألهین در بحث خویش از روش حکمی – عرفانی استفاده می نماید اما مولوی بیان خود را در روشی عرفانی به صورت تمثیلی بیان کرده که برای عموم قابل فهم می باشد. این تحقیق پژوهشی توصیفی- تحلیلی است که در جمع‌آوری اطلاعات از روش کتابخانه‌ای پیروی می‌کند.
انسان تربیت شده در نهج‌البلاغه
نویسنده:
فاطمه بیان مهر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این پژوهش تعیین ویژگی‌های انسان تربیت شده در نهج‌البلاغه با روش توصیفی- تحلیلی است. چارچوب نظری که مبنای این کار قرار گرفته است انسان را برآمده از رابطه‌هایی می‌داند که فرد با خدا، خود و دیگران برقرار می‌کند. بر این اساس هستی‌شناسی خداباورانه، انسان‌شناسی خداباورانه و خود‌شناسی خداباورانه مورد بحث قرار می‌گیرند. هستی شناسی خداباورانه به این معناست که نظام هستی و همه‌ی موجودات آن، مخلوق خداوند هستند و رحمت و لطف بیکران او، شامل همه‌ی موجودات می‌شود. رابطه خدا با مخلوقاتش به گونه‌ای است که آنی هم از آنها غافل نیست و بی‌عنایت او هیچ موجودی قادر به ادامه حیات نمی‌باشد. بر اساس انسان‌شناسی خداباورانه شناخت درست انسان در پرتو اعتقاد به وجود خداوند امکان‌پذیر است. خودشناسی خداباورانه نیز شناخت خود را در پرتو اعتقاد به وجود خداوند و نوع رابطه‌ای که میان آن دو برقرار است می‌داند. در این چارچوب با رجوع به نهج‌البلاغه و سخنان علی (ع) به معرفی انسان تربیت شده پرداخته شد. اولین ویژگی انسان تربیت شده داشتن نگاه توحیدی است. سایر ویژگیها شامل موارد ذیل می‌باشد: هدفداری، اجتماعی بودن، متعهد و مسوول بودن، متفکر و معقول بودن دارای تقوای الهی بودن، مالکیت بر خویشتن، پرهیز از خود‌پسندی، عدل و حق‌گرایی، متهم کردن نفس، بیمناک بودن از ستایش دیگران، کرامت نفس، گوش سپردن به دانش، مقدم داشتن اطاعت خداوندی بر همه چیز، بلند همت بودن، دارای خوف و رجاء بودن و.... می باشد
هویت فردی و از خود بیگانگی از منظر آیات و روایات
نویسنده:
محمدصادق سخاوی یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شناخت هویت فردی انسان و ازخودبیگانگی او نقش زیربنایی در علوم انسانی دارد، اما ناکارآمد بودن نظریاتی که مکاتب بشری در این باب ارائه داده‌اند، لزوم بهره‌مندی از منبع وحیانی را آشکار می‌سازد. اما در این‌باره تحقیقی جامع با محوریت اسلام صورت نگرفته است. پژوهش حاضر برای یافتن دیدگاه اسلام در این‌باره پس از بررسی مفهومی این اصطلاحات در علوم انسانی به تبیین دیدگاه مکاتب فلسفی غرب، همچون اگزیستانسیالیسم در مورد هویت و ازخودبیگانگی انسان پرداخته تا موضوع بحث و نقاط ضعف و قوت این مکاتب روشن شود. بخش اصلی این پژوهش به استخراج مولفه‌های هویت فردی بر مبنای نصوص اسلامی و دیدگاه‌های علمای اسلاممی‌پردازد، در بیان اولین مولفه آیه کریمه (نسوا الله فانساهم انفسهم) به عنوان کلید طلایی حل معمای هویت انسان معرفی شده و با الهام از آن مولفه باطنی هویت (شناخت و ارتباط درونی با آفریدگار) به عنوان محور هویت‌های دیگر انسان مطرح می‌شود. پس از طرح مولفه‌های دیگر، توجه به فقر و عین‌الربط بودن به خداوند به عنوان آخرین مولفه، مطرح شده که نشان می‌دهد انسان هنگامی خود را به نیکی می‌شناسد که از نگاه استقلالی دست شسته خود را آیت و آینه‌دار الهی بداند. مقام عالی‌ای که انسان در این وادی می‌تواند به آن برسد فنای فی‌الله می‌باشد. که با رسیدن به آن، هویت اصیل انسان محقق می‌شود. هویت فردی از دیدگاه اسلامی دارای برجستگی‌های همچون؛ معنادار شدن زندگی، ارائه الگویی به‌نام انسان کامل، توجه به امداد‌های غیبی و نقش شیطان در مغالطه هویتی است. ازخودبیگانگی در اسلام از فراموشی خداوند ناشی می‌شود. «خود»، امری واقعی بوده و مراد از آن جنبه متعالی و ملکوتی انسان است. راه‌های تکامل هویت و عوامل ضعف آن، با استفاده از مبانی هویت و مباحث تربیتی آیات و روایات، استخراج شده که در این وادی بحث معرفه النفس، طریق و مراحل آن حائز اهمیت است. زمینه‌ سازی برای هویت اصیل در کودکی و نوجوانی و شکوفائی آن در جوانی و ارتقا و تکامل آن تا پایان عمر و راه‌های درمان ازخودبیگانگی مباحث پایانی را تشکیل می‌دهند.لازم به ذکر است که این پژوهش ‌درآمدی بر بحث هویت بوده و بر اساس مبانی مستفاد از آیات و روایات مجال برای بحث‌های گسترده‌تر فراهم است. بحث تطبیقی با هر یک از ادیان و مکاتب دیگر، که در اینجا به قسمتی از آن پرداخته شده، شایسته تحقیقاتی مفصل‌تر می‌باشد.
بررسی مقایسه‌ای نظام اخلاقی قرآن و اوستا
نویسنده:
زینب فریادرس
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل آثار(دانشنامه آثار) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بخش مهمی از تعالیم انبیاء اختصاص به تبیین نظام اخلاقی دارد که در آن شیوه‌ی خاصی از زندگی را به پیروان خود توصیه می‌کنند نمود بارز این تعالیم را می‌توان در کتب مقدس ادیان جستجو کرد. قرآن کریمو اوستا از جمله کتب مقدسیبه شمار می ‌آیند که برای اینمسئلهاهمیت خاصی قائل هستند و دارای یک نظام اخلاقی نظام‌مند می ‌باشند. پژوهش حاضر به بررسی مقایسه-ای نظام اخلاقی قرآن و اوستا پرداخته تا به شباهت‌ها و تفاوت‌های آن‌ها به عنوان دو نظام اخلاقی دینی پی ببردو به همین منظور مبانی و مفاهیم اخلاقی این دو کتاب را به منظور ارائه‌ی یک نظام کامل مورد بررسی قرار می‌دهد. نگاهی به مبانی این دو نطام نشان می‌دهد که هر دو نظام علاوه بر اینکه مبانی محکم و مشترکی برای نظاماخلاقی خود ارائه می‌دهند، ساختار نظام اخلاقی خود را به صورت1- مفاهیم بیان کننده رابطه انسان با خدا؛ 2- مفاهیم بیان کننده رابطه انسان با انسان دیگر؛ 3- مفاهیم بیان کننده رابطه انسان با خودش 4-مفاهیم بیان کننده رابطهانسان با طبیعت ترسیم می‌کنند در این میان هر دو کتاب ذیل چهار رابطه مفاهیم اخلاقی را تعریف کرده که دارای اشتراکات و تفاوت‌هایی می‌باشند.وجود اشتراکات فراوان میان نظام اخلاقی قرآن و اوستا از یک سو نشان دهنده این است که این دو دین دارای منشإ آسمانی هستند و از سوی دیگر نشان دهنده وحدت ادیان و هماهنگی قرآن با آموزه‌های انبیای پیشین است. همچنین وجود امتیازات نظام اخلاقی قرآن بر اوستا بر این اصل تأکید می‌کند که ادیان الهی در طول یکدیگرند و کامل‌ترین دین کامل‌ترین تعالیم را ارائه می‌دهد.شایان ذکر است این پژوهش نظری و از نوع مقایسه‌ای می‌باشد که با روش کتابخانه‌ای اطلاعات آن گردآوری شده است.
تأثیر آثار جبران خلیل جبران بر آثار پائولو کوئلیو
نویسنده:
طاهر لهراسبی‌فر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
جبران خلیل جبران و پائولو کوئلیو، دو نویسنده مشهور در دورهی معاصر به شمار میآیند که آثار فاخر و ارزشمندی به جامعهی بشری عرضه کرده اند. هدف اصلی این پژوهشگر از پرداختن به آثار این دو نویسندهی برجسته و بویژه تأثیرپذیری پائولو از جبران، این بوده است که افکار متعالی و انسان ساز آنهارا به روش تطبیقی و مقایسه گونه، به جامعهی دانشگاهی و فرهنگی معرفی نماید، چرا که موضوعاتی چون عشق، عرفان،خودشناسی، خداشناسی، وحدت وجود، مرگ و زندگی، سنن و قوانین، و مباحثی از این قبیل، به طور مستقیم با شخصیت و هویت آدمی ارتباط تنگاتنگی دارند. سوال اصلی این تحقیق این بوده است که پائولو در چه زمینههایی از آثار جبران تأثیر پذیرفته است؟ فرضیه ای که مطرح شده است این است که پائولو در زمینههای عشق، عرفان، خودشناسی، خداشناسی، وحدت وجود، مرگ و زندگی، سنن و قوانین، و.مباحثی از این قبیل از جبران تأثیر پذیرفته است. پژوهشگر در این تحقیق، با مطالعهی دقیق آثار دو نویسنده، ابتدا موضوعات مشترک را استخراج و سپس طبقه بندی نموده و آنگاه آنها را درقالب چهار فصل بررسی و تجزیه و تحلیل نموده است. دیدگاههای مشترک و گاهی نگاههای متفاوت دو نویسنده، جداگانه مطرح و بررسی شده است. پس از پایان تحقیق، این نتیجه به دست آمده است که تأثیرپذیری پائولو از جبران، امری است انکارناپذیر و گرد آوری مجموعه نامه های جبران خلیل جبران خود دلیلی است قاطع بر صدق مدعای محقق.
خودشناسی و خودسازی در پرتو دعاهای امام سجاد علیه السلام
نویسنده:
بتول شریف عسکری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع این پژوهش «خودشناسی و خودسازی در پرتو دعاهای امام سجاد7» می‌باشد. با توجه به تأکید دین بر مسئله خودشناسی و خودسازی، در این پژوهش تلاش شده با بهره گیری از تفاسیر، منابع روایی، شروح صحیفه سجادیه و مراجعه به کتب اخلاقی و تأمل در نیایش‌های حضرت7، دیدگاه ایشان را در مورد خودشناسی و خودسازی در قالب سه فصل مورد بررسی قرار دهیم.درفصل اول پس از توضیح مفاهیم و اصطلاحات و بیان اهمیت و جایگاه دعا، شرایط تاریخی دوران امام سجاد7 و دلیل رویکرد ایشان به دعا مورد بررسی قرار گرفته، سپس به مجموعه دعاهای امام زین العابدین7 پرداخته می‌شود. فصل دوم به خودشناسی از منظر امام سجاد7 می‌پردازیم. مهمترین روش خودشناسی از دیدگاه امام7 مراجعه به قرآن و معصومین: است. ایشان در دعاهای خود انسان را موجودی دو بعدی که دارای گرایش‌های مادی و معنوی است معرفی می‌کند وامتیازات و ویژگی‌های مثبتی برای انسان نام می‌برد. مهمترین پیامد‌های شناخت انسان از نظر حضرت7 خودآگاهی، درک فقر و نیاز ذاتی، تواضع، آگاهی از حکمت آفرینش انسان، خداشناسی و آمادگی برای خودسازی است. در فصل سوم به خودسازی از منظر امام سجاد7 پرداخته شده است. با بررسی ادعیه امام سجاد7 مهمترین عواملی که زمینه خودسازی را در انسان فراهم می‌سازد شامل: معرفت و شناخت خدا که نتیجه آن ایمان و محبت به خدا و اولیای اوست و نیزتأسی به معصومین:، اعتقاد به روز قیامت، حب ذات(خوددوستی ممدوح) و انتظار فرج می‌باشد.روش‌های خودسازی نیز توبه و پشیمانی از گناهان، تصفیه و پاکسازی نفس از طریق مشارطه، مراقبه، محاسبه و معاتبه و سپس پرورش و آراستن نفس با انجام تکالیف شرعی و ادای فرائضی چون نماز، روزه و تلاوت وتدبر در قرآن کریم ونیز بکاربستن صفات و ویژگی هایی چون تقوا، اخلاص در اندیشه و عمل، شکر و یادآوری مرگ می‌باشد. انسان در راه خودسازی با موانعی روبه رو می‌شود که به دو دسته بازدارنده‌های بیرونی یعنی شیطان، دنیا دوستی و معاشرت و همنشینی با دوستان بد و بازدارنده‌های درونی مانند شهوت و هوای نفس و غفلت و خودفراموشی تقسیم می‌شوند. در دعاهای امام سجاد7 اصلاح نفس و رهایی از پلیدی ها، مصونیت از گناه، آراسته شدن به صفات پسندیده، شکست و خواری شیطان، تکامل جسمی و روحی و رعایت حقوق و حسن معاشرت با دیگران از پیامد‌های دنیوی خودسازی است و پیامد‌های اخروی خودسازی شامل آسایش هنگام مرگ، حسابرسی آسان در روز قیامت، سعادت اخروی و نزدیکی به خدا است.
نسبت میان خودشناسی و خداشناسی از نگاه ملاصدرا
نویسنده:
مرضیه حاجی‌قربانعلی دولابی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش حاضر با هدف بررسی نسبت میان خودشناسی و خداشناسی از نگاه ملاصدرا شکل گرفته است. بدین منظور با توجه به علم حضوری و شناخت شهودی، اسفار اربعه صدرایی و اهمیتی که نظام حکمت صدرایی برای این علم قائل است، و دیگر مبانی‌ای که حکمت متعالیه بدان پایبند است، مانند فطرت، حرکت، تجرد و حدوث، فقر وجودی، معلولیت، جامعیت نفس و انطوی کبیر در صغیر، این نسبت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج تحلیل‌ها نشان داد نظام حکمت صدرایی، بسیار جامع و کامل عمل می‌نماید و گویی هر انسانی به آن وارد شود، می‌تواند از راه‌های متفاوت به بررسی نسبت میان خودشناسی و خداشناسی بپردازد؛ زیرا لب لباب این حکمت چیزی جز شناخت انسان در پرتو شناخت پروردگار خویش نیست. اما بهترین راهی که نسبت میان خودشناسی و خداشناسی را نشان می‌دهد، همان علم حضوری است که رابطه‌ی دوسویه‌ی میان خودشناسی و خداشناسی را نشان می‌دهد.
خودشناسی و خودسازی از منظر امام علی علیه السلام با تاکید بر غررالحکم
نویسنده:
غفار زالی مقصودلو
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
با توجّه به رهنمودهای پیشوایان دینی و اندیشه در آموزه‌ها و باورهای دینی، برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی، و کمال نهایی راهی جز خودشناسی و خودسازی نیست. در این پایان‌نامه ابعاد این دو موضوع، از منظر امام علی با تأکید بر کتاب غرر‌الحکم، مورد پژوهش قرار گرفته است. خودشناسیبهمعناى ایناستکهانسانپس از طى مراحل تهذیب نفس،هویت واقعیخویش را پرتویازروحالهی بیابد و خودسازی به معنای عاری شدن از همه رزایل اخلاقی و آراسته شدن به ازرش‌ها و فضایل آن است. این دو مقوله کاملاً رابطه دو سویه از جهت تأثیر پذیری و تأثیر گذاری دارند و به نوعی هم دیگر را هم‌‌پوشانی کرده، مایه تکامل هم‌دیگر می‌شوند و به سان دو بال انسان را به مقام قرب‌الی‌الله می‌رسانند. از آنجا که موضوع خودشناسی و خودسازی انسان می‌باشد به محورهای اصلی انسان‌شناسی مانند آفرینش و کمال نهایی انسان اشاره شده است. خدایابی، عاری شدن از علائق دنیوی، تزکیهنفس و الهامازوحیعوامل خودشناسی، و نسیان خداوند و خودخواهی موانع آن، و خداشناسی، خودسازی و جهان‌شناسی از آثار آن هستند. ایمان، عبادت، ذکر خدا، نماز، تفکر،تقوا،توبه، موعظه، زهد، یقین، حکمت و گامهاهی عملی از موثرترین عوامل خودسازی هستند. از سویی پیروی از هواهای نفسانی، غفلت، دنیاپرستی، پیروی از شیطان از موانع درونی و بیرونی خودسازی به شمار می‌روند. از این روی راه‌کاری مناسب برای برخورد با هر کدام از این موانع در جای خود ذکر شده است.مهمترین آثار خودسازی عبارتنداز: قرب‌الهی، خودشناسی و رستگاری.
اخلاق دانشوری از دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) با تکیه برسه صفت زهد علمی، تواضع عالمانه و ترویج و گسترش علم
نویسنده:
هادی اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
علم‌آموزی و فراگیری دانش یکی از مناسبات انسانی است که نقش مهمی ‌در سعادت آدمی‌ دارد و می‌تواند از منظر اخلاقی محل توجه واقع شود. در فرآیند علم‌آموزی افعالی از انسان صادر می‌شود که می‌توان در باب حسن و قبح یا درستی و نادرستی آنها سخن گفت. عالمان اخلاق و فلاسفه مسلمان و غیرمسلمان هر کدام دیدگاه‌های مختلفی در باب ملاک حسن و قبح و تشخیص نیک از بد ارائه کرده‌اند؛ ملاک‌هایی همچون سود و منفعت، لذت، وظیفه و تکلیف و فضیلت. از دیدگاه اسلام، آنچه یکی از اصلی‌ترین معیارهای اخلاقی بودن افعال و رفتار انسان را شکل می‌دهد نیت و انگیزه انسان است. نیت و انگیزه باید با فطرت و عقل هم‌سو باشد؛ چراکه عقل انسان می‌تواند حسن و قبح را تشخیص دهد و دین و شرع نیز راه را برای شناخت عقل روشن کرده، یافته‌های صحیح و درست آن را تأیید می‌کند. اخلاقی بودن، همه شئون و مناسبات انسانی را شامل می‌شود و پهنه اخلاق به وسعت وجود انسان، گسترش می‌یابد. علم‌آموزی و فراگیری دانش نیز می‌تواند از منظر اخلاقی بررسی شود. در این رساله می‌کوشیم معیارها و اصولی را که در اخلاقی شدن فرآیند دانش‌اندوزی نقش دارند از خلال سخنان گهربار اهل بیت علیهم السلام واکاوی کنیم. البته تأکید این پژوهش بر سه ویژگی زهد عالمانه، تواضع و ترویج علم است. بدین‌منظور پس از تبیین مفاهیم و طرح مقدمات، اخلاق دانشوری را تعریف می‌کنیم و در کنار آن به بایدها و نبایدهای اخلاقی عالمان و متعلمان می‌پردازیم. زهد عالمانه، تواضع عالمانه و نشر علم سه مولفه اساسی در شکل گرفتن زندگی عالمانه و اخلاق دانشوری است.
گزارش، ‌تحلیل، و نقد دیدگاه پارفیت در باب خود
نویسنده:
احمد آقا محمدی عمید
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسائلی که در طول تاریخ فلسفه اهمیت فراوانی داشته و فیلسوفان مختلفی درباره آن سخن گفته‌اند مسئله خود یا ماهیت شخص است. تحولات معاصر در علم عصب‌شناسی، روان‌شناسی و فلسفه ذهن دیدگاه‌های جدیدی را در این زمینه موجب شد. به طور کلی، برجسته‌ترین نظریه‌های مطرح‌شده در باب ماهیت شخص عبارت است از نظریه خود و نظریه بقچه‌ای. طبق نظریه خود، شخص عبارت است از جوهری غیرمادی که مستقل از بدن است و پس از مرگ بدن به حیات خود می‌تواند ادامه دهد، اما طبق نظریه بقچه‌ای، خود دکارتی وجود ندارد و وحدت آگاهی را بدون اشاره به خود دکارتی می‌توان تبیین کرد. بر اساس این نظریه، شخص عبارت است از بدن و مجموعه‌ای از رخدادهای ذهنی که به طور خاص با هم مرتبط شده‌اند. لذا شخص امری فراتر از تجربه‌های ذهنی‌اش نیست. درک پارفیت در زمره فیلسوفانی است که به تبع هیوم مدافع نظریه بقچه‌ای است. این رساله، به تبیین و تحلیل دیدگاه تقلیل‌گرایانه پارفیت درباره ماهیت شخص و این‌همانی شخصی می‌پردازد و ضمن اشاره به ارتباط میان دیدگاه پارفیت و نظریه نفی خود در آیین بودا، ارتباط میان بحث این‌همانی شخصی و اخلاق را می‌کاود و نشان می‌دهد که این‌همانی شخصی و نظریه نفی خود می‌تواند چه استلزاماتی در فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی داشته باشد. مهم‌ترین استلزامات اخلاقی بحث این‌همانی شخصی را می‌توان در طرح نظریه هنجاری مبتنی بر بیشینه کردن خیر، مسئولیت اخلاقی، تعریف فضیلت و رذیلت، اخلاق جمعیت، سقط جنین و به‌مرگی، توصیه‌های اخلاقی پیش از موعد، خودگرایی و دیگرگرایی و اخلاق ژنتیک پی گرفت.
  • تعداد رکورد ها : 187