جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 349
تحلیل و بررسی مبانی و لوازم نظریۀ شناختاری علامه طباطبایی (ره) در زبان دین
نویسنده:
مریم شریف پور، محمد محمدرضایی، علی علم الهدی، ناصر محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفۀ زبان یکی از مهم‌ترین مباحث در پژوهش‌های فلسفی و زبان دین نیز یکی از مباحث دامنه‌دار در فلسفۀ دین است. نظریات متعدد در حیطۀ زبان دین به دو گروه شناختاری (ناظر به واقع) و غیرشناختاری تقسیم می‌شوند. نظریۀ زبان دینی علامه طباطبایی، با تتبع در آثار وی، خصوصاً تفسیر المیزان، در شمار نظریات شناختاری قرار می‌گیرد، زیرا وی تمامی گزاره‌های دینی را ناظر به واقع و توصیف‌گر واقعیت می‌داند. او با قائل بودن به زبان عرف، البته با اندکی تفاوت با آن (زبان عرف خاص) و مجموع اصول اشتراک معنوی و تأویل و نظریۀ غائیت و کارکردگرایی در معانی صفات الهی، معتقد به حقیقی، عینی و قابل صدق و کذب بودن زبان دین است که اینجا نظریۀ وی زبان «عرفی ترکیبی» نامید شده است. وی با توجه به این اصول، معانی اسما و صفات الهی را همانند معانی صفات مخلوقات، البته با تفاوت تشکیکی می‌داند، البته در موضع دیگری با توجه به محدودیت ذهن در نفی حد و نقص از خداوند و شناخت او، به‌سمت «اثبات بلاتشبیه» پیش می‌رود، ولی آن را لازمۀ الهیات سلبی نمی‌داند، بلکه معتقد است که باید این معانی را به خدا نسبت داد، اما دانست که این معانی بدون نقص نیستند. وی خداوند را متصف به صفات کمالی ایجابی، سلبی و فعلی و مقیاس شناخت معانی صفات خداوند را دو اصل «اصالت وجود» و «اصل صدور» می‌داند. از لوازم نظریۀ وی می‌توان به عدم انسان‌وار انگاری خدا و همچنین نفی نظریات غیرشناختاری زبان دین اشاره کرد.
صفحات :
از صفحه 223 تا 247
نمادین بودن زبان دین از منظر تیلیش و غزالی
نویسنده:
محمد توکلی پور، امیرعباس علی زمانی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از دیدگاه پل تیلیش، زبان انسان برای سخن گفتن از اعیان و وقایع عادی زندگی او مناسب است و به‌هیچ‌وجه نمی‌توان چنین زبانی را برای سخن گفتن از خدای «متعالی» و «به‌کلی دیگر» به‌کار گرفت. غایت قصوا یا دلبستگی واپسین جز با زبان نمادین بیان‌شدنی نیست و نمادهای دینی تنها در موقعیت سخن از خدا و بازنمایی بنیان غایی هستی، معنای نمادین‌ دارند. محمد غزالی نیز قائل است که معرفت به عالم علوی جز از طریق نمادهای عالم سفلی محال خواهد بود. نمادگرایی او ناظر به کل عالم ملک و شهادت است. هر دو شخصیت بر درک شایستۀ نمادهای دینی از طریق پیوند قلبی و علم حضوری تأکید دارند. اما نزد تیلیش این ادراک، تنها زمینۀ مواجهۀ بهتر با خدا را فراهم می‌کند و فاقد حیثیت واقع‌نمایی و معرفت‌بخشی است؛ در حالی‌که غزالی نمادها را واجد چنین حیثیتی می‌داند.
صفحات :
از صفحه 743 تا 768
هرمنوتیک و فهم از نگاه گادامر و شهید مطهری
نویسنده:
سیمین اسفندیاری، پرستو غلامی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده: هرمنوتیک دانشی است که به فرآیند فهم یک اثر می پردازد تا راهی بهتر برای فهم اثر ارائه کند و در مواردی هرمنوتیک به معنای تفسیر به کار می رود که دقیق نیست. رویکردهای اولیه به علم هرمنوتیک معطوف به تفسیر متن بوده که در دوره حاکمیت مذهب بیشتر متون دینی مورد توجه و تفسیر قرار می گرفته است. پس از آن دوره هرمنوتیک فلسفی است که نماینده های آن هایدگر و گادامر هستند که نگاهی وجودی به فهم و تفسیر دارند و این دوره هرمنوتیکی با گادامر کمال می یابد و دوره شکوفایی و اوج هرمنوتیک است. سپس دوره هرمنوتیک مدرن است که بیشتر رویکردی انتقادی به هرمنوتیک فلسفی است. هرمنوتیک با شکل خاص و گسترده ای که میان فیلسوفان غربی وجود دارد در میان مسلمان نبوده است، اما گاهی برخی بحثها قرابت و نزدیکی با بحث هرمنوتیک دارد. مطهری به عنوان یکی از حکمای نوصدرایی در بحث فهم متن، خاصه متن قرآن سخنان مهمی بیان داشته که حاکی از اهمیت بحث فهم و تفسیر متن است. ایشان معتقد بودند در فهم متن نباید به ظواهر متن اکتفا کرد و باید برای رسیدن به درک مقصود مؤلف به ورای ظاهر متن رفت و مراد او را از تألیف آن متن دریافت کرد. البته از نظر مطهری رسیدن به این مهم به ویژه در متون مقدس مستلزم روش شناسی خاصی است. این مقاله بر آن است تا هرمنوتیک فلسفی گادامر و فهم متن و شرایط آن از نگاه مطهری را بایکدیگر مقایسه کند.
گفتمان غالب غرب درباره نقش اجتماعی زن در اسلام: با تاکید بر تاثیر متون کلاسیک اسلامی (از قرن هجدهم تا پایان نیمه قرن بیستم میلادی)
نویسنده:
ملیحه مغازه‌ای
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در چند دهه گذشته در چارچوب سنت انتقادی، گفتمان غالب غرب و روایت‌سازی‌های کلان آن در مورد تفاوت‌های انسانی (نژاد، قوم، ملیت و جنسیت) بخصوص فرهنگ، مذهب و تاریخ اسلام و مسلمانان و تصویر منفی از زن مسلمان از مقوله‌های پراهمیتی بوده که مورد بررسی و نقد و بازبینی اندیشمندان قرار گرفته است. این رساله در صدد است با الهام از آثار متفکرانی چون ادوارد سعید، که بر آن است صورتبندی‌های استدلالی آثار فراگیر شرق‌شناسی براساس پارادایم دگربودگی قرار داشته، و استفاده از نظریه قدرت و گفتمان میشل فوکو، و نظریات دیگر متفکران چون آنتونی گیدنز، که به نقش موثر عاملیت انسانی در فرآیند‌های اجتماعی اهمیت خاصی قائل هستند، به نقد و بررسی تصویرسازی‌های گفتمان غالب غرب درباره نقش اجتماعی زن در اسلام بپردازد. دوره مورد مطالعه این رساله از نیمه دوم قرن هجدهم تا آغاز نیمه دوم قرن بیستم خواهد بود. دغدغه اصلی این رساله نشان دادن نفوذ گفتمان متفکران مسلمان سنت‌گرا (بخصوص متون حدیثی و تفسیری و فقهی) بر گفتمان شرق شناسی و به طور کلی گفتمان غالب غرب است. اما به علت تعارض هائی که میان گفتمان جنسیتی متفکران مسلمان سنت‌گرا با مفاهیم قرآنی در این زمینه وجود دارد، این پژوهش ناظر به نقادی این گفتمان و آشکار نمودنتعارض های آن با مفاهیم جنسیتی در قرآن و جایگاه زن در سیره نبوی (ص)است. این رساله از رهیافت تحلیل انتقادی گفتمان ، به عنوان رهیافتی میان رشته ای، برای بررسی نقادانه گفتمان غالب غرب و پیوند و تکیه آن بر قدرت و ایدئولوژی استفاده خواهد نمود. همچنین این پژوهش برای خوانشی نوین از جایگاه اجتماعی زن در قرآن و سیره پیامبر(ص) روش های هرمنوتیکی را برای گفتگو با این متون و به خاطر آوردن حافظه تاریخی فراموش شده بکار خواهد برد.
هرمنوتیک راهی به سوی رهایی:بررسی انتقادهای هابرماس برهرمنوتیک فلسفی گادامر
نویسنده:
ادیب رستم پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:هدف این پژوهش، تبیین بنیادین رابطه‌ی فلسفه - جامعه - سیاست با یکدیگر از طریق بررسی بنیادین مبانی فلسفی و جامعه‌شناختی اندیشه‌ی یورگن هابرماس و هانس گئورگ گادامر در زمینه‌ی اشتراک و اختلاف نظرهای ایشان در باب تعریف، جایگاه و کارکرد علم هرمنوتیک می‌باشد. هدف از این تبیین، آن است که نشان داده شود با نظر به شرایط کنونی جامعه‌ی جهانی و نیز وضعیت پیچیده‌ی فعلی جامعه‌ی ایران، و همچنین اهمیت و جایگاه خطیر و بی‌بدیل رهاوردهای نوین تفسیری علم هرمنوتیک در فهم متون و از جمله کتب مرجع دینی و غیردینی، اندیشه‌های فلسفی - اجتماعی - سیاسی هابرماس و در این پروژه، مبادی و نتایج هرمنوتیک انتقادی وی می‌تواند در راستای گذار به جامعه‌ای دموکراتیک و آزاد و تدارک راهی به سوی رهایی، راهگشاتر باشد. روش این پژوهش برای رسیدن به اهداف خویش، آن است که تجزیه و تحلیل اختلاف‌ها و نقدهای مابین هابرماس و گادامر را به گونه‌ای بنیادین و در راستای شناخت بنیاد سنت‌ها و مکتب‌های فلسفی متفاوت ایشان دنبال کند و این روش، از یک سو، از طریق بررسی گسست‌ها و تداوم‌های فکری هابرماس با سنت اندیشه‌ی نظریه‌ی انتقادی مکتب فرانکفورت و آراء فیلسوفان و جامعه‌شناسانی چون کانت، هگل، کارل مارکس و ماکس وبر و از سوی دیگر، از طریق بررسی نفوذ آراء نیچه و بویژه هیدگر در مبانی و نتایج هرمنوتیک فلسفی گادامر پیگیری می‌شود و کوشش بر آن است که در این روش، ساختارهای بنیادین فلسفی دو اندیشمند، که نتایج مورد اختلاف و اشتراک ایشان از آن منتج می‌شود، طرح گردد؛ که برای هابرماس عبارتند از: مفاهیم فلسفه، نظریه‌ی عقلانیت بین‌الأذهانی، تقسیمات سه‌گانه‌ی علائق و علوم انسانی، رویکرد اندیشه‌ی انتقادی نسبت به مسائل سنت، زبان و ایدئولوژی و مفهوم کنش و انواع آن؛ و برای گادامر عبارتند از: تجزیه و تحلیل بنیادین مفاهیم و آموزه‌های هیدگری هرمنوتیک فلسفی وی، از جمله دوْر هرمنوتیکی، چیستی فهم، اعتبار معنا و کنش هرمنوتیکی زبان و رویکرد غیرانتقادی وی نسبت به زبان، سنت و ایدئولوژی که منجر به نتایج نسبیت و کلیت در هرمنوتیک فلسفی او می‌گردد. در نقطه مقابلِ اختلافات، مقایسه‌ی مبانی و نتایج اشتراک نظرهای ایشان در اهمیت و تأثیر نگاه تاریخی، نقد مبانی پوزیتیویسم و مسأله‌ی تأکید بر مفهوم گفت‌وگو و امتزاج افق‌ها در مقوله‌ی فهم معنا دنبال می‌شود. نتیجه‌ی این پژوهش، آن است که اختلافات هابرماس با گادامر، بیش‌تر در زمینه‌هایی است که مبادی و نتایج هرمنوتیک فلسفی وی، رنگ و بوی نیچه‌ای و بویژه هیدگری دارند و هر چقدر فاصله‌ی گادامر از نیچه و به تبع آن، هیدگر بیش‌تر می‌شود، زمینه‌های موافقت و همراهی هابرماس با گادامر افزون می‌گردد، چرا که هابرماس از اساس، با مبادی و نتایج فکری هیدگر مخالف است. این پژوهش، ضمن بهره‌گیری از رهاوردهای تفسیری هرمنوتیک فلسفی گادامر، بویژه در باب تأکیدهای او بر مقوله‌ی گفت‌وگو و آموزه‌ی امتزاج افق‌ها به این نتیجه می‌رسد که با نظر به وضعیت اجتماعی - سیاسی جهان از سویی و نیز با توجه به زمینه و زمانه‌ی بنیادگرایی دینی و غیردینی، استبدادزدگی تاریخی، اقتدارگرایی سنتی و تجربه‌های تلخ ایدئولوژی‌زدگی در جامعه‌ی ایرانی، که در اکثر موارد، مستند به فهم‌های اقتدارگرایانه و واپس‌گرایانه‌ی مراجع تفسیری کتاب و سنت دینیِ حاکم بر این جامعه بوده، اندیشه‌های فلسفی - اجتماعی - سیاسی هابرماس نسبت به گادامر (و بویژه هیدگر) برای برون‌شد از انواع و أشکال بحران‌های جهان کنونی، از جمله وضعیت مبهم جامعه‌ی ایرانی، راهگشاتر بوده و هرمنوتیک انتقادی وی نیز می‌تواند گامی به سوی رهایی و آزادی از ایدئولوژی‌های پنهان‌شده در سنت، زبان، ذهن و ضمیر ناخودآگاه جامعه‌ی ایرانی بوده و با تأکید بر مقوله‌های حقیقت و عقلانیت بین‌الأذهانی و کنش‌های رهایی‌بخش ارتباطی و تأکید ویژه در به کارگیری خرد در عرصه‌ی عمومی و خصوصی، و نیز رویکردهای تفسیری انتقادی دموکراتیک نسبت به متون و سنت، بتواند یاریگری آزادی‌خواه در نوزایی حیات فرهنگی در جامعه‌ی ایرانی و گذار دموکراتیک به سوی جامعه‌ی باز و آزاد باشد. واژگان کلیدی: هرمنوتیک؛ هرمنوتیک انتقادی؛ نظریه‌ی انتقادی؛ ایدئولوژی؛ قدرت؛ زبان؛ کنش؛ کنش ارتباطی (مفاهمه‌ای)
بررسی اندیشه‌های هرمنوتیکی مارتین هیدگر و پیامدهای تربیتی آن
نویسنده:
ژیلا ملکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف کلی این پژ‍وهش بررسی اندیشه های هرمنوتیکی مارتین هیدگر و پیامدهای آن در تعلیم و تربیتاست.این پ‍‍‍ژوهش از جمله طرح های تحقیق کیفی به شمار می رود. در این مطالعه ضمن تبیین دیدگاه هیدگر درباب اندیشه های هرمنوتیکی که شامل بررسی فهم، پیش ساختار داشتن فهم، حلقوی بودن فهم، تفسیر متن، و تاریخی بودن انسان، با تشریح مقوله های مطرح در این حوزه، ارائه تعلیم و تربیت مرتبط با این مباحث به صورت یک چهارچوب پیشنهادی در قالب ، اهداف، اصول و روش ها و محتوا (برنامه درسی) مورد بحث قرار گرفت. نتایج حاصل از انجام پژوهش حاضر در بحث اهداف تعلیم و تربیت به این صورت است که هدف اصلی در هرمنوتیک فلسفی هیدگر، هستی شناسی بنیادین است که مسأله فهم هستی را موضوع اصلی خویش قرار می دهد و معتقد است ما براساس فهمی که از وجود (دازاین) داریم، هدف تأویل آشکار کردن پیش فهمی است که ما پیشاپیش از هستی در جهان خود داریم. یعنی رساندن متربی به فهم به گونه‌‌ای است که متربی به امکان‌های وجودیش برای هستی و در متن زیست جهانی که در آن زندگی می‌کند، نایل آید. در پرتو این درک انسان نهایتاً به ظرفیت‌ها و نحوه‌های بودن خود پی می‌برد، که این به نوبه خود موقعیت‌های جدیدی به روی انسان می‌گشاید. یادگیرندگان در پرتو ساختار‌های سه گانه فهم و در پرتو تحلیل موقعیت‌های جدید به طور فعال به سوی امکان‌های جدید پیش افکنده می‌شوند. اهداف واسطه ای نیز در راستای هدف غایی مورد بررسی قرار گرفت. اصول تعلیم و تربیت نیز برگرفته از مبنای دیدگاه هرمنوتیکی هیدگر در نظر گرفته شده، که شامل اصل: شناخت خویشتن( دازاین)، فهمیدن رشد آگاهی فرد، انتخاب آزاد، جستجوی حقیقت می باشد. روش های تعلیم و تربیت نیزبا توجه بهاصول ارائه شده مبتنی بر روش های خلاقیت و آفرینندگی، کشف کردن، کوشش و خطا و تقرب و نزدیکی به شئ (پرسش از حقیقت) است و در نهایت محتوا (برنامه درسی) است که با توجه به مبانی و اصول و روشها اتخاذ شده است.
بررسی تجربه‌ی هنری به عنوان امر معرفت شناسانه بر مبنای نظریات هرمنوتیک گادامر
نویسنده:
امیرحسین فقیه دزفولی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مباحث ارائه شده در این پژوهش برای پاسخ دادن به این پرسش است که «تجربه‌ی هنری»، چه در مقام مخاطب اثر هنری و چه در جایگاه فاعل یا خالق آن، دارای چه کیفیتی از ارتباط با «کلیت جهان قابل تجربه که در آن امور، در حال وقوع یافتن هستند» و «تفکر» است؟ برای پاسخ‌گویی به این پرسش به نظریات زیبایی‌شناختی «هانس گئورگ گادامر» رجوع کرده‌ایم؛ و از طریق نظریات او، تجربه‌ی هنری را در نسبت با معرفت و حقیقت مورد بررسی قرار می‌‌دهیم. در این رویکرد هنر و تجربه‌ی زیبایی‌شناختی گشایشی به سوی افقی وسیع قلمداد می‌شود که اساس هستی شناسی فهم و بنیان تجربه‌ی هرمنوتیکی با تکیه بر آن‌ها شکل می‌گیرد.بدین ترتیب اثر هنری، صرفاً متعلق به لذت زیبایی‌شناسی سوژه نخواهد بود، چرا که رسالتی فراتر از آن دارد. به بیان دیگر بر مبنای این رویکرد، حقیقت و زیبایی را در تجربه‌ی اثر هنری نمی‌توان از یکدیگر جدا کرد، چراکه این رویکرد مبنایی برای شناخت حقیقت به دست می‌دهد.آن‌چه که ما در تجربه‌ی هنری با آن مواجه می‌شویم زبان، کلام و گفتار است. « هستی راستین اثر هنری، در آن چیزهایی است که می‌تواند بگوید، و این توانایی فراسوی مرزهای تاریخی می‌رود.»(احمدی،۱۳۸۵، ص۵۸۳) از این منظر، «تجربه‌ی هنری» تجربه‌ی حقیقت است. اما نه حقیقتی که از طریق فرآیندی روشمند به دست آید؛ چرا که حقیقت هنری یک رویداد است. اگر تجربه‌ی هنر یک شکل منحصر به‌فرد از تجربه‌ی زبانی است، و تفکر نیز جز در زبان مقدور نیست و خود زبان ، انتزاعی از آن جهان کلی قابل تجربه است، پس ضرورتاً این سه در ارتباط با یکدیگرند. به واسطه‌ی آدمی، مفاهیم و معانی از طریق زبان ساخته می‌شوند تا در آن کلیت قابل تجربه وقوع یابند و تجربه شوند. هر شکلی از تجربه‌ی هنری، چه تاریخی و چه معاصر، با کیفیتی منحصر به زمانمندی وقوع خویش، در این ارتباط بوجود آمده است. از همین روست که هنر اساساً مستلزم تفسیر و تأویل است. بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که هنر، بی‌درنگ و در لحظه به فهم در نمی‌آید و خصلتی زمانمند دارد، و به گونه‌ای غیر زمانی برای خود و ما حاضر نمی‌شود.. گادامر تجربه و تفسیر هنر را نوعی روبرو شدن چیزی با چیز دیگر می‌داند. چنین تجربه‌ای به معنای روبرو شدن با نوعی رویداد و رخداد تاریخی است. رویدادی که در جریان رویارویی ما با زبان هنر روی می‌دهد، که در دیدگاه گادامر گشوده، خاتمه ناپذیر و فراگیر است. اثر هنری هربار تحت شرایط متفاوت، خود را به گونه‌ای دیگر عرضه می‌کند. تماشاگر امروزی نه تنها تصویر را به نحوی دیگری می‌بیند، بلکه چیز دیگری را نیز می‌بیند. یکی از ویژگی‌های اصلی هنر بازنمایی است. بازنمایانگری در هنر به معنای جلوه‌گر شدن محتوا و حقیقتی در اثر هنری است. به عقیده‌ی گادامر، حقیقت یک اثر هنری تنها از طریق محتوا و معنای آن است که می‌تواند خود را عیان کند. فهم ما ناظر بر محتوای اثر هنری است و نه مانند آنچه که زیبایی‌شناسی مدرن مطرح کرده است، معطوف به صورت ظاهری.اثر هنری همانند یک متن در برابر ما جلوه‌گر می‌شود و ما را دعوت به خواندن و فهمیدنش می‌کند. در چنین شرایطی مخاطب اثر هنری این امکان را پیدا می‌کند تا با تفسیر، باز سازی و باز آفرینی، هر متن تاریخی را در زمانه‌ی خود، بخواند و به فهم درآورد. بنابراین هر خواندنی که همراه با فهمیدن باشد، نوعی بازآفرینی و تفسیر است.
تحقق معنا و مصداق در تفسير و تطبيق قرآن از نگاه علامه طباطبايی
نویسنده:
محسن ابراهيمی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«تفسير قرآن به قرآن» روش علامه طباطبايي براي تفسير کتاب الهي است. در اين روش در فهم الفاظ قرآن، به عرف و فهم عامه تنها به عنوان امري ابتدايي براي تحقق موضوع تخاطب نگاه مي شود و ملاک اصلي در فهم، آيات ديگر هستند؛ به گونه اي که به قرآن به عنوان مجموعه اي واحد نگاه مي شود و تمامي آيات ناظر به يکديگر در نظر گرفته مي شوند و بر اين اساس، لفظ، معنا و يا مصداق خود را مي يابد. البته ممکن است از نگاه عرف، معنا و يا مصداق لفظ متفاوت باشد كه پس از آن مسئلة تطبيق مطرح مي شود. بر اين اساس، مفاهيم آيات قرآن منطبق بر مصداقي خاص مي شوند که در اين بخش روايات اهل بيت عليهم السلام نقش ويژه پيدا مي کنند. بنابراين مي توان گفت روش علامه مشتمل بر دو بخش تفسير و تطبيق است و تبيين آن مي تواند ارائه دهندة روشي ممتاز در تفسير قرآن باشد. نوشتة حاضر با بررسي مقدمات تفسير قرآن به قرآن، به تبيين اين مسئله در روش تفسيري علامه مي پردازد.
صفحات :
از صفحه 23 تا 38
واكاوی ديدگاه های تأويلی كلامی ديوان ناصر خسرو بر اساس آيات قرآنی
نویسنده:
شاهرخ حکمت، ابوالفضل نیکعهد
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ناصر خسرو شاعري است منحصر بفرد، يكي از اين جهت كه در رديف معدود شاعراني است كه با تحقيق و تفحص را ه خود را- جدا از هر گونه تعصب و نگرشي – يافته و براي اثبات درست بودن راه خود از نظر منطقي بويژه متوسل شدن به كلام وحي از هر كوششي در اين راه فروگذاري نكرده است و در اين ارتباط بيشتر به تأويل نظر دارد كه در نهايت اين تأويل را به خاندان عصمت و طهارت ارجاع مي دهد و با اين نگاه كه مأمور تبليغ راه خود نيز مي‌باشد تمام مباحث منطقي را براي دنبال كردن و به نتيجه رساندن راه خود طي كرده و هم از معاني و مفاهيم و هم از الفاظ و تركيبات قرآني در لابه لاي نوشته‌ها به ويژه در ديوان بهره‌مند گرديده است. تحقيق حاضر به روش كتابخانه‌اي و به صورت داده هاي مطالعاتي و برداشت هاي استدلالي و به روش توصيفي و تحليلي به بسياري از سوالات و ابهامات در اين خصوص پاسخ مي دهد.
صفحات :
از صفحه 163 تا 195
بررسی تأویلات خواجه نصیر طوسی از آیات معاد در رساله آغاز و انجام
نویسنده:
اصغر آقائی، حسین اترک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خواجه نصیر طوسی، فیلسوف، متکلم و عارف نامی شیعی، در رساله گران‌سنگ آغاز و انجام، تأویلات گسترده‌ای از آیات معاد ذکر کرده است که فهم و تصویر جدیدی از معاد به‌دست می‌دهد که بسیار متفاوت از تصویر کلامی رایج از معاد است. وی ازدواج با حورالعین را به اتحاد با صور علمی؛ روز جمع بودن قیامت را به ارتفاع زمان و مکان و جمع شدن خلق اولین و آخرین؛ «اذا الوحوش حشرت» را به حشر انسان‌ها بر صورت ذاتی‌شان؛ برزخ را به دنیا؛ نهرهای بهشتی آب، شیر، عسل و شراب را به مراتب مختلف مواعظ و نصایح عام و علوم و معارف؛ هفت درب جهنم را به قوای هفت‌گانه نفسانی یعنی پنج حس ظاهری به اضافه دو قوه خیال و وهم؛ نامه اعمال را به اثر حاصل از افعال و اقوال انسان در لوح نفس او؛ مبدأ و معاد را به فطرت اُولی و بازگشت به آن تأویل می‌کند. این مقاله ضمن تبیین تأویلات خواجه‌نصیر طوسی در مورد برخی از آیات معاد به ارزیابی آنها می‌پردازد تا تأویلات صحیح را از ناصحیح تفکیک کند.
صفحات :
از صفحه 115 تا 134
  • تعداد رکورد ها : 349