جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 244
ارزش شناخت از دیدگاه هیوم و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
حمیدرضا ورکشی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دانش‌شناخت ‏شناسی، شاخه‏ای از فلسفه است که ماهیت، حدود، منابع، ملاک و معیار معرفت را بررسی می‏کند و قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را می‏سنجد. در میان مسائل شناخت شناسی، مسئله ارزش شناخت؛ یعنی «ملاک» و «معیار» شناخت حقیقی از میان شناخت-ها و اختلاف‌های معرفت شناسانه‌ی دانشمندان که انسان پی به خطای برخی از آن‌ها برده، از اساسی‌ترین مسئله شناخت شناسی به شمار می‌رود که سابقه طرح آن به آغاز فلسفه باز می-گردد. در این پژوهش برآنیم تا به بررسی و مقایسه دیدگاه دو فیلسوف تأثیر گذار؛ «دیوید هیوم» و «علامه سیّد محمد حسین طباطبایی(ره)» در این مسئله بپردازیم، تا وجوه افتراق و احیاناً اشتراک این دو دیدگاه را روشن سازیم. و در نتيجه، كارآمدي و استحكام فلسفه اسلامي صدرائي و نا كارآمدي و سستي فلسفه تجربه‌گراي غربي روشن گردد.برای رسیدن به این مهم ابتداء به مبانی نظری شناخت‌شناسی هر دو فیلسوف از قبیل؛ جایگاه و چیستی شناخت، منشأ ادراکات، جوهر نفسانی و روش تحقیق در شناخت‌شناسی پرداخته، سپس «ملاک» یا همان چیستی حقیقت و «معیار» و ابزار رسیدن به حقیقت، از نگاه این دو فیلسوف بازگو خواهد شد. در نتیجه هر چند هر دو فیلسوف بر نظریه مطابقت انگاری تأکید دارند، امّا هیوم بر اساس مبانی تجربه‌گرایی خویش امکان دست‌یابی به واقعیت را ردّ می‌کند و به حقیقت پدیداریی که با علیّت ( طبق تعریف خویش از علیت) قابل دست یابی است قائل می‌شود. امّا علامه طباطبایی(ره) با تکیه بر شهود قلبی و عقل، علاوه برحس و مسبوق بودن هرعلم حصولی به علم حضوری، امکان دست یابی به حقیقت را اثبات می‌کند. بر اساس دیدگاه وی همه‌ علوم‌ حصولي؛‌ اولیه؛ مستقیماً و ثانویه؛ با وساطت معیار میانی یا همان بدیهیات از مشاهده‌ امر مجرد از موجودات‌ مجرد عقلي‌ يا مثالي‌ گرفته‌ شده‌اند؛ نفس ابتدا موجودات‌ مجرد عقلي‌ و مثالي‌ را در ظرف‌ وجودي‌ خودشان‌ مشاهده‌ مي‌كند و سپس‌ ذهن‌ از آن‌ها مفهوم‌ و يا تصوير مي‌سازد.
کارکرد انبیاء و فلسفه‌ی احکام در آثار مولانا
نویسنده:
محدثه اشعری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بی تردید، ظهور انبیاء الهی و احکامی که آنان برای هدایت مردم از جانب پروردگار آورده‌اند یکی از دل‌مشغولی‌های اصلی اندیشمندان علوم انسانی از گذشته تاکنون بوده است. علما و متفکران در هر عصری همواره کوشیده‌اند تا چهارچوب نظری برای ارسال انبیا بیابند و فلسفه‌ی احکام را تبیین نمایند. این پژوهش درصدد است تا نشان دهد مولوی هم مانند تمام متفکران و عرفای بزرگ دیگر، انبیا را هادیان و مرشدان جوامع بشری می‌داند که بشریت در صورت نبود آنان در تاریکی‌های جهالت و گمراهی فرو می‌رفت و محکوم به نابودی بود. اما مولوی برای انبیا ویژگی‌های منحصر به فردی را نیز ذکر می‌کند که با مشرب عارفانه‌-ی وی سازگاری و هماهنگی دارد، او انبیا را صرفاً راهنمایان بشر نمی‌داند بلکه آن‌ها را انواری متصاعد شده از نور خداوندی می‌داند که بشریت را به سوی نور واحدی هدایت می‌کنند و وجود آن‌ها را سنگ محکی می‌داند برای آزمایش و تشخیص خالصان و پاکان از ناپاکان و مدعیان. همچنین مولوی در مورد عمل به احکام، فلسفه‌ی خاص خود را دارد که مطابق با دیدگاه و مشرب عارفانه‌ی اوست. او احکام را تنها عمل کردن به صورت و ظاهر نمی‌داند و معتقد است بدون آگاهی از فلسفه‌ی احکام، عمل کردن به آن‌ها سودی ندارد. در این پژوهش، ابتدا به ارائه‌ی تعریفی کلی از مفهوم نبوت، انبیا و فلسفه‌ی احکام می‌پردازیم و سپس برداشتی را که مولوی از این مفاهیم دارد بررسی می‌‌شود و در آخر به نگرش، نگاه خاص و تعاریف متفاوتی که مولوی نسبت به انبیای عظام و فلسفه‌ی احکام دارد پرداخته می شود.
اخلاق باور (بررسی تحلیلی رهیافت ویلیام کلیفورد)
نویسنده:
غلامحسین جوادپور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
بحث از نسبت بین داده‌های وحیانی و یافته‌های انسانی، یکی چالشی‌ترین و تأثیرگذارترین مسأله‌های معرفتی و فلسفی بشر بوده است و ایده‌ها درباره آن در طیف گسترده‌ای از تضاد کامل تا تأیید و همنوا بودن آن دو مطرح شده است. در قرن نوزدهم که قرن الحاد و لاادری‌گری نام گرفته است، ویلیام کلیفورد ایده «اخلاق باور» را مطرح کرد که براساس آن، اعتقاد به چیزی بدون فراهم آوردن قرائن و شواهد کافی، امری خطا و اخلاقاً‌ نادرست شمرده می‌شد! او این مسأله را طی مقاله‌ای منتشر نمود و تحولی در معرفت‌شناسی معاصر ایجاد کرد. این پژوهش سعی می‌کند در خلأ تحقیقی مستقل و جامع به زبان فارسی درباره این نظریه، به تفصیل و تحلیل آن بپردازد. فهم درست از اخلاق باور، مبتنی بر تبیین مفاهیمی مانند قرینه‌گرایی، وظیفه‌گرایی، درون‌گرایی، اراده‌‌گرایی و مفاهیم متقابل آنهاست که این پژوهش به آنها می‌پردازد. مقاله کلیفورد که حول سه قسمت اصلیِ اهمیت تحقیق درباره باورها، ارزش مرجعیتِ علمی دیگران در پذیرش گفته‌های آنها و محدوده‌های استنتاج است، به صورت تفصیلی گزارش شده و سعی بر آن بوده است تا سیر منطقی و نحوه چینش اجزای آن نمایان گردد. کتاب‌ها و مقاله‌های متعددی در نقد و دفاع از اخلاق باور به نگارش درآمده که نقدها در سه دست? نقد مبانی، نقد روش و فرآیند استدلال و نقد بر نتایج جایمی‌گیرند. بعضی از این نقدها که در جهت ایمان‌گرایی و خردگریزی باورهای دینی یا کم‌مهری به گوهر قدسی عقل و نیز از نگاه درون‌دینی مسیحی است، مقبول نمی‌افتد؛ اما عقلانیت حداکثری کلیفورد که شامل همه باورهای جزئی و ساده می‌شود و اینکه همه باورها دینی باید مستقیماً از عقل و استدلال عقلی نشأت بگیرند و برای همگان اثبات شده باشند نیز امری بی‌مبنا و فوق طاقت است. با این همه، رویکرد انتقادی کلیفورد به پذیرش بی‌رویه باورها و تقویت خوی زودباوری،امری پسندیده است. در مجموع می‌توان چهار محور کلی و اصلی برای مقاله کلیفورد برشمرد: قرینه‌گرایی و وظیفه‌گرایی، حداکثری بودن در این فرآیند، غیراخلاقی بودن تخلف از آن و نبودن این ملاک در باورهای دینی. ادعاهای اول و سوم، با توضیحاتی قابل پذیرش است؛ اما ادعاهای دوم و چهارم مقبول نیست. این موضوع هنوز جای پژوهش‌های مستقل دارد و مخصوصاً نگاه درون‌دینی اسلامی به آن، ثمرات مبارکی خواهد داشت.
قاعده‌ی لطف و مبانی کلامی آن
نویسنده:
اقدس حاجی آبادی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از اصول و قواعد مهم در کلام عدلیه قاعده‌ی لطف است که پس از قاعده‌ی حسن و قبح عقلی مهمترین قاعده‌ی کلامی به شمار می‌رود. رتبه‌ی منطقی و جایگاه این قاعده بعد از آن است که بدانیم برای هر انسانی اعم از مومن و کافر تکلیفی وجود دارد و این تکلیف برای هر دو گروه نیکو و حسن است. همانگونه که متکلمین و فلاسفه بر این امر متفقند و حسن بودن آن را به وجهی تبیین و توجیه می‌کنند. قاعده‌ی لطف میان متکلمان و اندیشمندان اسلامی از دیرباز مطرح بوده و خاستگاه بسیاری از باورهای اعتقادی قرار گرفته است. وجوب تکالیف دینی، لزوم بعثت، وجوب عصمت، وجوب امامت و... از جمله مسائلی است که بر این قاعده استوار گردیده‌اند. لطف در اصطلاح متکلمان از صفات فعل الهی است و آن چیزی است که نزدیک می کند مکلف را به سوی طاعت و دور می‌کند او را از انجام معصیت به شرطی که به حد الجاء و اضطرار نرسد یعنی اختیار مکلف باقی بماند. اکثر متکلمان شیعه از طرفداران قاعده‌ی لطف به شمار می‌روند و آن را به عنوان قاعده‌ی عقلی- کلامی پذیرفته‌اند. اما گروهی از متکلمان معتزلی و متکلمان اشعری به دلیل نفی کردن حکم عقل و عدم پذیرش حسن و قبح عقلی این قاعده را نپذیرفته و با آن مخالفت کرده‌اند. دلایل عقلی و نقلی زیادی برای اثبات این قاعده وجود دارد، مهم‌ترین دلیل این است که عقل با توجه به اصل حکمت خداوندی بر لزوم لطف به عنوان یکی از صفات فعلی حکم می‌کند و ترک آن را بر خداوند قبیح و ناروا می‌داند.در قرآن و روایات هم پیرامون لطف مطالبی بیان شده‌است و لطیف بودن یکی از صفات الهی به شمار می‌رود. شبهاتی از طرف مخالفان به ویژه در مسئله‌ی امامت وارد شده است که در متن رساله برخی از شبهات و پاسخ آنها بیان شده است.
مدارا و قاطعیت از منظر قرآن
نویسنده:
زهرا لطفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مدارا به معنای ملایمت و بردباری در برابر رفتار دیگران و قاطعیت به معنای اجرای مناسب قانون و بهره گرفتن از قدرت مشروع در جهت اجرای عدالت، دو دستور اخلاقی – اجتماعی قرآن است، این دو دستور بر یک سری مبانی و اصول بنیادی استوارند، از جمله این اصول می توان به، اعتقاد به خدا ، رحمانیت خدا، تقرب به صفات الهی، اجتماعی بودن انسان، هدایت پذیری انسان، کرامت انسان، خدامحوری و نفی اومانیسم، عدالت و... اشاره کرد.مدارای قرآن دایره ای به گستردگی مدارا با کفار و مشرکان تا مدارا با هم کیشان دارد؛ رفتار نیک، پرهیز از هر گونه کلام ناپسند، شرح صدر، قبول پناهندگی و... از جمله جلوه های مدارای مسلمین با مشرکان و کفار است. مجادله احسن، فراخوانی به مشترکات دینی، دعوت به گذشت وصبر، از جلوه های مدارا با پیروان سایر ادیان الهی است.دستور به عفو، صفح، نادیده انگاری خطاها، پاسخ بدی به خوبی، صبر و ...، در ارتباط با برخورد مسلمین با یکدیگر نیز، مورد سفارش اکید قرآن است؛ البته مدارای بی قید و شرط را هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد، اگر در جایی مدارا باعث شکسته شدن حقوق الهی یا موجب تقویت جبهه باطل گردد یا عدالت را پایمال کند در این گونه موارد مدارا جایز نیست و برخورد قاطعانه ضرورت می یابد؛ اما بر خلاف مدارا که توصیه حداکثری به آن است، قاطعیت در موارد ضرورت، در ارتباط با عوامل ناامنی اجتماعی و...، صورت می پذیرد؛ نکته اساسی در این زمینه این است که، عملکردها ی قاطعانه به تصریح قرآن باید در چهار چوب عدالت صورت گیرد.از جمله موارد قاطعیت، قاطعیت در اصول به معنای نرمش ناپذیری با معاندان ارزش ها و اصول اسلامی است، عدم مدارا با این گروه دارای مراتبی چون نهی از دوستی، نهی از اطاعت و موافقت عملی و زبانی و لزوم برائت است. آخرین مرحله عدم مدارا و تحمل در قرآن، جهاد با دشمنان دین حق است، جهاد به عنوان نمادی از استواری و قاطعیت در قرآن مطرح و دارای شرائط و اهداف مشخص است.از دیگر موارد اعمال قاطعیت، قاطعیت در احکام جزائی اسلام است، احکام جزائی اسلام، مجازاتی است که خداوند متعال برای پاسداری از اخلاق افراد و جامعه به تناسب جرم و اهمیت آن وضع نموده است، مانند مجازات قصاص، سرقت، زنا و ...
بررسی اشتراک لفظی و معنوی در اسماء و صفات الهی در آیات و روایات
نویسنده:
ناهید احدیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در باب معناشناسی صفات خداوند، نظریات مختلفی ارائه شده است كه رسالت این رساله، به بررسی و تحقیق دربارۀ آنها، و یافتن نظر برتر، اختصاص یافته است.شكی نیست كه در دورۀ نزول وحی، همۀ اعراب، از مسلمان و غیر مسلمان، متوجه فهم مفاهیم قرآن می‌شدند، مخصوصا درك و فهم صفات الهی، چنان برای آنها ملموس و قابل درك بود كه زمینۀ پرسش جدی از آنها، برای شنوندگان پیش نیامد. اما بعد از طی این دوره، با نفوذ احبار یهود و رهبانان مسیحی، و همچنین تسری فلسفۀ یونان، و ایجاد شك و شبهه در عقاید مسلمانان، باب بحث و بررسی دربارۀ صفات الهی گشوده شد. و بدین ترتیب، زمینۀ سوق یافتن افكار به سمت تشبیه، توسط احبار و نیز تعطیل، به وسیلۀ فلسفۀ یونان فراهم گردید.و نیز افرادی، چون مقاتل بن سلیمان (150 هـ) با داخل كردن عقاید تجسیمی در تفسیر قرآن، و همچنین تكیه بر اشتراك لفظی در تفسیر واژه‌های قرآنی به تبلیغ این دو نظریه در میان اهل سنت همت گماشت، از سوی دیگر با تحریك نظر مخالفان، باعث پیدایش عقیده تعطیل، توسط جهم بن صفوان گردید.از آنجا كه پیدایش و رشد فرقه‌های حشویه، مشبهه و معطله در زمان ائمه‌ (عليهم السلام)اتفاق افتاد، ایشان (عليهم السلام) در جهتمبارزه با آنها، احادیثی را در رد تشبیه و تعطیل بیان فرمودند، این عمل باعث گردید كه تشبیه در میان شیعیان رشدی نداشته باشد، و عقاید آنان از این حیث، در حصار امنی قرار بگیرد.اما متأسفانه، در قرن‌ها بعد، عالمی مانند ملا رجب علی تبریزی، با استناد به همین احادیث، منكر وجود هر گونه شباهتی بین خالق و مخلوق، حتی در صفات مستعمل بین آنها شد و با اعتقاد به اشتراك لفظی، در برابر اشتراك معنوی وجود ملاصدرا جبهه گرفت. پس از وی پیروانش آراء او را گسترش دادند و نظریات تعطیل و نفی صفات و الهیات سلبی را نیز مطرح كردند. هر چند كه قبل از ملارجبعلی گروههای دیگری نیز چنین اعتقاداتی داشته‌اند و این موضوع، بحث جدیدی نیست، اما چون، نظرات وی و شاگردانش به صورت مدون به رشتۀ تحریر درآمده، لذا در بررسی این عقاید، به بیان دیدگاههای این افراد اكتفا نموده‌ایم.از آنجا كه این نظریات، از یك ریشه، جوانه زده‌اند، در عقاید آنان، اشتراكاتی دیده می-شود، مانند:1-برای اثبات درستی عقاید خود، متوسل به ظاهر احادیث شده‌اند بدون آن كه به كاربرد یك واژه در زمان ائمه(عليهم السلام) توجه داشته باشند.2-منكر توانایی عقل در راهیابی به هر گونه شناختی از خدای تعالی شده‌اند در حالی كه مخاطبان خود را افرادی عاقل محسوب نموده، و برای اثبات هدف خود، استدلالاتی بر اساس براهین عقلی، ارائه داده‌اند.3- با تأكید بر تباین بین خالق و مخلوق، تنزیه مطلق الهی را، از خصوصیات ویژۀ عقیدۀ خود دانسته‌اند.در بین احادیث، عباراتی دیده می‌شود كه مستمسكی برای طرفداران هر یك از عقاید، قرار گرفته و آنان با ارائۀ تفسیر نادرستی از آن، به تبیین عقیدۀ خود پرداخته‌‌اند. مثلا، با تكیه بر عبارات «لا یشبهه شیء»، و «فقد جمعنا الاسم و اختلف المعنی»، گروهی بر این نظر هستند كه معانی صفات، در خداوند و مخلوقات با یكدیگر اختلاف دارند و این دو، هیچ وجه شباهتی با هم ندارند. كه این همان، اعتقاد به اشتراك لفظی است. گروهی با استفاده از عبارت «كمال الاخلاص نفی الصفات عنه»، صفت داشتن خداوند را مستلزم تركیب او (از صفت و موصوف) دانسته‌، لذا به نفی كردن مطلق صفات رو آورده‌اند. عبارت «و لا تفكروا فی الله»، دستاویزی برای اعتقاد به عدم توانایی عقل در راه یابی به شناخت خدای تعالی و در نتیجه تعطیل شده است. و بالاخره گروهی از «لا»ی مذكور در عبارت «عالم لایجهل، قادر لایعجز»، نتیجه گرفته‌اند كه صفات ثبوتی تا هنگامی كه به صفات سلبی باز نگردند هیچ گونه شناختی از خدای تعالی در اختیار انسان نمی‌گذارند.در رد این عقاید در این رساله دلایل متعدد و فراوانی هم از سوی نگارنده و هم سایر منتقدین ذكر گردیده است. تفسیر درست این احادیث، ارائه، و اشتباهات، توضیح داده شده است. با اختصاص یك فصل به موضوع تشبیه و تجسیم الهی، چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن را در بین مسلمانان به تصویر كشیده شده، تا نشان داده شود كه مفهوم حقیقی واژۀ تشبیه، در احادیث تشبیه و تجسیم و منظور از نفی صفات، نفی صفات تشبیهی و تجسیم الهی بوده‌ است نه تشبیه مطلق و همه جانبه.در این رساله، جهت اثبات اشتراك معنوی، در دو فصل، نظریات مخالفین، بیان و دلایل مردود بودن آنها ارائه گردیده، و در فصل سوم، با استفاده از براهینی مانند: برهان خلف، صنایع ادبی در صفات الهی مذكور در قرآن، اثباتِ اشتراك معنوی وجود، با راههای گوناگون و سپس تسری دادن اشتراك معنوی صفت وجود به سایر صفات و در انتها با ذكر چند دلیل روایی به ثابت كردن اشتراك معنوی در اسماء و صفات الهی پایان داده‌ایم.
مبانی و روشهای تفسیری، تفسیر کوثر
نویسنده:
صبا صمدی راد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیدهاز جمله تفاسیر نوین که در راستای تبیین مقاصد آیات قرآن کریم انجام گرفته تفسیر کوثر، اثر قرآن پژوه معاصر آیت الله یعقوب جعفری می باشد، وی هدف از نگارش این تفسیر را با وجود تمامتفاسير پرارزش دیگر، كشف و استخراج نکات فراوانی دانسته که قرآن انباشته از آن است وهمواره تعمق ها و نگرش های تازه طلب مى‏كند.در تفسیر کوثر، مبانی تفسیری همچون جواز تفسیر، پیوستگی آیات، وحیانی بودن قرآن، تحریف ناپذیری، حجیت ظواهر، نسخ واعجاز در قرآن پذیرفته شده است.در حوزه روش، آیت الله جعفری غالبا از روش قرآن به قرآن و روایی استفاده کرده است اگرچه ایشان در تفسیر خود از روش عقلی یا اجتهادی هم استفاده کرده اند واز گرایش کلامی، فقهی هم بهره برده است ابتدا نظرات معتزله، اشاعره، اهل سنت وشیعه را بیان کرده سپس نظر خود را با دلیل بیان کرده است وبه ندرت از گرایش عرفانی، اخلاقی وعلمی استفاده کرده است.در عرصه‌ی قواعد، بهره گیری ایشان در زمینه قواعد ادبی، توجه به سیاق، توجه به اسباب نزول و قرائت صحیح قابل توجه است.کلید واژه: تفسیر قرآن، مبانی، روش، قواعد، تفسیرکوثر، آیت الله جعفری.
بررسی خاستگاه و علل اختلاف متکلمان مسلمان (معتزله، اشاعره، اهل حدیث و شیعه) درباره کلام خدا تا پایان سده چهارم
نویسنده:
طاهره زارع بنادکوکی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از پرمخاطره ترین مسائل در تاریخ اندیشه های کلامی مسئله کلام خداوند است. متکلمان مسلمان، نخست تحت تاثیر آیات قرآن و احادیث پیامبر و سپس در مواجهه با اندیشه های مسیحی درباره تثلیث و فلسفه یونان، مسئله صفات را عرضه کردند. پس از آن برمبنای تلقی های متفاوت از صفات الهی، اختلافات و مشاجراتی درباره متکلم بودن خدا بوجود آمد. به اعتقاد معتزله، کلام از صفات فعل خدا و حادث و مخلوق در محل است. معتزله تحت تاثیر آموزه های یهودی و اندیشه های فیلو اسکندرانی، قرآن را کلامِ مخلوقِ خدا می دانند که در هوا یا جای دیگر آفریده شده است؛ و معتقدند آنچه امروز در دست بشر است تنها حکایتی از کلام اصلی خداست. درمقابل، اهل حدیث و حنابله کلام را صفتی قائم بذاتِ خدا و قدیم تلقی می کنند. به اعتقاد حنابله بین الدَفتَین همان کلام غیرمخلوق خدا است. ابن کُلاب نیز کلام الهی را از صفات ذات تلقی می کند اما اشاره می کند که این کلام هرگز در دسترس بشر قرار نگرفته و حروف و کلمات عربی یا عبری تنها رسم این کلامِ ازلی اند. در این میان اشاعره تحت تاثیر اندیشه های حنبلی و کُلابی نظریه جدیدی ارائه می دهند. به اعتقاد اشاعره کلام خداوند حروف و اصوات نیست بلکه معنا و حقیقتی است که در ذات خداست و کلام نفسی نام دارد. قرآن و سایر کتب وحیانی وجودِ لفظیِ آن حقیقت واحداند. بنابراین کلام خدا غیرمخلوق و قدیم است. بر مبنای نظریه اشاعره قرآن حکایت لفظیِ کلام نفسی و حقیقی خداست.با توجه به دیدگاه های متکلمان مسلمان درباره کلام خدا می توان گفت در طول تاریخ این مسئله دغدغه بسیاری از متفکران بوده و در مواجهه با مسائل فرهنگی، اجتماعی و گاه سیاسی، صورت های متفاوتی به خود گرفته؛ اما ماهیت و حقیقت آن همچنان در پرده ابهام است.
نقد متن احادیث صحیحین در پرتو مطالعات تاریخی
نویسنده:
حسین علی کیخا
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اولین کسانی که در حوزه حدیثی اهل سنّت اقدام به گردآوری احادیث صحیح و تدوین جامع صحیح حدیثی نمودند، محمد بن اسماعیل بخاری (194- 256 ق) و پس از او مسلم بن حجّاج نیشابوری (204- 261 ق) بودند. این دو جامع صحیح از معتبرترین کتاب‌هایی است که به اعتقاد بیشتر محدّثان اهل سنّت تمام روایات موجود در آن دو هم به لحاظ متن و هم به لحاظ سند غیر قابل نقد است. و پس از قرآن کریم، از صحیح‌ترین کتاب‌ها می‌باشند. حتّی برخی از آنها در رفع مشکلات و بر آورده شدن حاجات به آن دو متوسّل می‌شوند. نگارنده بر اساس سیره نبوی، تاریخ اسلام، شأن نزول آیات قرآن و دیگر منابع معتبر و مقبول اهل سنت، به بررسی متن برخی از روایات تاریخی پرداخته است و با استفاده از واقعیات و مسلّمات تاریخی که محدّثان فریقین به عنوان یکی از معیارهای سنجش متن حدیث جعلی از غیر جعلی و صحیح از سقیم، پذیرفته‌اند، به این نتیجه رسیده است که بعضی از روایات موجود در آنها مانند: فضیلت ابوسفیان، خواستگاری علی (علیه السلام) از دختر ابوجهل، ایمان ابوطالب، حدیث سدوا الابواب و . . . به لحاظ متن، با تاریخ ناسازگاری دارند. بنابراین، این دو جامع حدیثی، همانند دیگر کتاب‌های حدیثی، قابل نقد و بررسی است و علاوه بر احادیث صحیح، احادیث غیر صحیح هم در آن دو، به چشم می‌خورد.
بررسی مقایسه‌ای و نقد آراء ابن‌تیمیه در توحید در اسماء و صفات با استفاده از نهج البلاغه
نویسنده:
الهه شاهزیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ابن‌تیمیه در توحید و اسماء و صفات الهی، آراء و بیان‌های خاص دارد. سلفیون امروز آراء و اندیشه‌های او را زیر بنای عقائد قرار داده‌اند. روایات ما به طور خاص در این مسئله وارد شده و جوانب امر را به تفصیل و مشروح بیان کرده‌اند. گفتار امیرمومنان (علیه‌السلام) در این میان سهم ویژه دارد. بررسی این دو دیدگاه و عرضه آرای ابن‌تیمیه به آنچه در روایات ما و بویژه کلام علی (علیه‌السلام) آمده است، معیارهایی در تکمیل و پالایش عقاید به دست می‌دهد. ابن‌تیمیه معتقد است: خدا دست و پا و چشم صورت و سمع و بصر به صورت حقیقی دارد.علی (علیه‌السلام) معتقد است: که این صفات عین ذات و ازلی است و در عین حال این صفات در مورد خداوند، متصف به خلق نیست و تأویلی مطابق با شأنیت ذات اقدس الهی دارد.ابن‌تیمیه معتقد است: رویت خداوند در قیامت امکان پذیر است در این دنیا هم مانع بر دیدگان هست. علی (علیه‌السلام) معتقد است: چشمها او را آشکار درک نمى‏کند، لکن دلها بوسیله حقائق ایمان او را درک مى‏نمایند.ابن‌تیمیه معتقد است: خداوند در جهت فوق و مکان او در عرش است؛ و با علم خود با اشیاء است.علی (علیه‌السلام) معتقد است: مکان مستلزم جسمانیت است و نیز مخلوق خداوند است که خالق در مخلوق محاط نمی‌شود. در ضمن خداوند در همه جا هست و موجودات قائم به اویند. ابن‌تیمیه معتقد است: خداوند در ثلث سوم شب از عرش به آسمان دنیا می‌آید. علی (علیه‌السلام) معتقد است: نزول و حرکت و سکون از جمله خصوصیات جسم است که در خداوند راه ندارد و تأویل را جایز می‌دانند.آنچه از کلام علی (علیه‌السلام) استفاده می‌شود اثبات صفات بدون تشبیه و تعطیل است، که با مدرکات واضح عقل و تصریحات نقل هماهنگ است، و تعمق در کلام ابن‌تیمیه حقائقی جز امر پیش گفته آشکار می‌کند؛ که گاه خلاف مسلمات عقل و محکمات قرآن است.
  • تعداد رکورد ها : 244