جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 274
معیار شناخت از نظر صدرالمتالهین و دکارت
نویسنده:
مهدی علی‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
معرفت، از مباحث اصلی تفکر فلسفی بوده واز قدیم مورد توجه فیلسوفان قرار گرفته است. در این مسیر از شروع تفکرعقلی تاکنون همه دانشمندان به نحوی نگرشی معرفتی درباره همه امور از جمله خدا، جهان، و انسان داشته اند. از جمله فیلسوفانی که به این مهم پرداخته اند و معرفت از مباحث عمده فلسفه آن ها به شمار می رود، صدرالمتالهین ودکارت هستند. در این تحقیق بیان معیار شناخت از نظرگاه صدرالمتالهین و دکارت مورد توجه قرار گرفته است. صدرالمتالهین قائل به امکان شناخت است ومعیار آن را در دوحوزه علم حصولی وحضوری بررسی می کند وبر این عقیده است که ما یک سری قضایا را به نحو بدیهی درک می کنیم ونیازی به شک در آن ها نیست، وی از آن جای که قائل به امکان شناخت است، مکانیزم آن را هم بیان می کند.صدرالمتالهین معیار شناخت در علم حضوری را بدیهی می داند ومعیار شناخت در علم حصولی را مطابقت با واقع مطرح می کند، هم چنین رنه دکارت هم قائل به امکان معرفت است ومعیار آن رادر دو حوزه علم حضوری وحصولی بررسی می کند وبر این عقیده است کهدر همه چیز باید شک کرد. دکارت معرفت خود را از شک شروع می کند وچون خداوند را اساس شناخت مطرح می کند(شهود) معیار قضایای فطری یا حضوری را وضوح وتمایز می داند، وهم چنین معیار شناخت در علم حصولی را مطابقت با واقع بیان می کند. مولف در این راستا به تبیین دقیق و موجز نظریه‌ی معیارشناخت صدرالمتالهین ودکارت در چهار فصل که عبارت اند از: فصل اول کلیات، فصل دوم شناخت ومعیار شناخت از نظر صدرالمتالهین، فصل سوم شناخت ومعیار شناخت از نظر دکارت، فصل چهارم تطبیق نظرات پرداخته است.
بررسی نقدهای سویین برن بر هیوم در باره ی معجزه
نویسنده:
وحید یارعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پدیده معجزه در طول تاریخ ادیان از زوایایی گوناگونی، اندیشه دانشوران را به خود مشغول داشته است، در این میان هم نگاه هستی شناسانه و هم نگاه معرفت شناسانه فلاسفه به این موضوع درخور اهمیت بوده است. در ادیان گوناگون تعاریف مختلفی از معجزه و همچنین هدف های مختلفی از اثبات معجزه وجود داشته است. در این میان مکاتبی هم وجود دارند که به انکار معجزه پرداخته اند مانند ماتریالیسم. در میان فلاسفه بسیاری به انکار معجزه پرداخته اند به عنوان مثال می توان به هیوم اشاره کرد. او بیان می کند که وقوع معجزه ذاتا نامحتمل تر از آن است که شواهد تاریخی بتواند بر آن غالب آید، و دیگر اینکه تلاش کرده است نشان دهد که شواهد تاریخی قابل اعتمادی بر وقوع اعجاز نداریم. البته ادله هیوم در مقام رد و انکار معجزه نیست. او نمی خواهد بگوید که معجزه در ذات خود امری محال است بلکه بحث وی بیشتر مربوط به مقام اثبات معجزه است. او منکر وقوع معجزه نیست و معتقد است شاید در تاریخ معجزاتی رخ داده باشد ولی تلاش او در سراسر ادله اش این است که نشان دهد معجزه که تنها مبنای قابل اعتماد دین مسیحی است و از آن طریق است که مسیحیان به رسالت منجی شان ایمان می آورند، مبتنی بر گواهی شاهدان است و به حکم عقل نمی توانیم بر این گواهی ها اعتماد کنیم. دلایل هیوم عبارتند از: 1. کسانی که معجزه را گزارش داده اند دارای چنان فهم و شعور و تربیت نبوده اند که بتوان به گزارش آنها اعتماد کرد. 2. معجزه بیشتر در میان ملل وحشی وجود داشته است. 3. انسان ها دوست دارند در مورد وقایع عجیب غریب وراجی کنند. 4. دلایل درباره ی معجزات همدیگر را تضعیف می کنند. اما در میان موافقان معجزه می توان به سویین برن اشاره کرد که به طور اساسی به دفاع از معجزه بر اساس روش عقلی پرداخته است. او با پاسخی که به نقد های هیوم داده است توانسته دلایل قانع کننده ای برای امکان و اثبات معجزه ارائه کند. سویین برن می کوشد نشان دهد برای تحقیق امری که در گدشته رخ داده است چهار نوع شاهد و دلیل وجود دارد: الف) از طریق حافظه ؛ ب) از طریق گواهی شاهدان عینی و نقل قول تاریخی؛ج) از طریق آثار فیزیکی به جا مانده از نوع تحقیقاتی که در جرم شناسی معمول شده است؛ د) از طریق قوانین علمی و این که آن چه بنا بر قوانین علمی محالو نامحتمل به حساب می آید، می تواند معیار نقد و ارزیابی دلیل از سه نوع اول باشد.نه دو نوعی که هیوم معتقد به آن است یعنی گواهی دیگران و قوانین علمیی که به عنوان معیار برای نقد و ارزیابی گواهی دیگران آورده است. به نظر سویین برن اگر به بررسی معجزه بر اساس این چهار نوع شاهد و دلیل بپردازیم می توانیم آن را اثبات کنیم. سویین برن این نکته را نیز متذکر می شود که انواع مختلف گواهی ممکن است در مواردی با یکدیگر مقابله کنند، که برای حل آن اصولی را برای مقایسه و سنجش دلایل متعارض و ترجیح یکی از آن ها پیشنهاد می کند.واژه های کلیدی: معجزه ، انکار معجزه ، هیوم ، سویین برن ، اثبات معجزه، نقض قانون طبیعت.
مطالعه و مقایسه آرای تربیتی کانت و فارابی
نویسنده:
شهلا حق‌وردی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تعلیم‌ و تربیت فعالیّتی است که ریشه در تاریخ آفرینش بشر دارد. مسأله‌ی تربیت به عنوان فرایندی هدفمند که پیشرفت نسل بشر را عهده‌دار است مستلزم نظریه‌ای است که بتواند بر اساس آن آرمانها، اصول و روشهای خود را به خوبی تبیین و تربیت را در عمل هدایت نماید. در تحقیق حاضر با توجّه به احساس خلأ چنین نظریه‌ای در تربیت تلاش گردیده با استفاده از روش مقایسه‌ای - تحلیلی از روش بردی و مطالعه مبانی فلسفی- تربیتی دو فیلسوف بزرگ؛ کانت و فارابی، به پاسخ سوالات تحقیق که عبارتند از: الف- سوال اصلی: کانت و فارابی در نظریات تربیتی چه وجه ‌اشتراک و افتراقی دارند؟ ب- سوالات ویژه: 1- اصول، روشها و اهداف تربیت از نظر کانت و فارابی چیست؟ 2- دیدگاه کانت و فارابی در مورد مفاهیم اساسی تربیت چیست؟ 3- آیا دو متفکّر بزرگ غرب و شرق (کانت و فارابی) دو برداشت متفاوتی از تربیت دارند؟ از روی آثار به جا مانده از این دو فیلسوف و آثار غیرمستقیم که توسط محققین داخل و خارج کشور در این زمینه نگاشته شده، استخراج شود. در بررسی آرای تربیتی این دو فیلسوف به این نتیجه رسیدیم که هر کدام بنابر دانش و بینش و جهان‌بینی و تفکرات فلسفی خود اصول و اهدافی و روشهایی را برای تعلیم و تربیت در نظر گرفته‌اند و اندیشه‌های معیّنی درباره‌ی تعلیم و تربیت بیان کرده‌اند.نگاه کانت به تربیت در تمام جوانب، نگاهی حاکی از سیطره دید انسانی و طبیعی به دور از هرگونه تصور متعالی و توجّه الهی است. بنابراین تربیت نه تنها در روشها بلکه در اهداف و برنامه‌های خود نیز محتاج به دین و توجّه متعالی نیست. ولی فارابی به دنبال آن است که ‌از راه تعلیم و تربیت، انسان را به خدا برساند و در این راه ‌از تمام علوم و معارف بشری استفاده می‌کند. وجه ممتاز اندیشه فارابی نسبت به کانت این است که آراء ایشان رنگ دینی دارد و دین سازنده تفکرات و مبنای اصلی تعلیم و تربیت اوست. این مبنای اصلی به عنوان چتری بر اصول، اهداف، برنامه، روش و ... تعلیم و تربیت او سایه ‌افکنده ‌است و آنها را هدایت و راهنمایی می‌کند.اگر چه این دو فیلسوف بزرگ، در دو سوی خط فکری فلسفی قرار دارند؛ کانت نه تنها تعقّل را اصل می‌داند، بلکه غیر آن را جز در مواردی اندک، فاقد اعتبار می‌داند ولی فارابی، بهرهوری از کلیه منابع معرفت همچون حس، عقل و شهود را لازم می‌داند. با این حال با نگاهی به فلسفه‌ی این دو فیلسوف بزرگ، موضوعات مشترکی (به ویژه در اساسی‌ترین مسأله فلسفی؛ هستی‌‌شناسی) را می‌توان بین این دو فضای متفاوت یافت و مقایسه کرد.
وجدان‌گرایی اخلاقی و جایگاه وجدان اخلاقی و ساحات وجودی آدمی از دیدگاه اسلام
نویسنده:
اکرم بختیاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پایان نامه حاضر با عنوان وجدان گرایی اخلاقی و جایگاه وجدان اخلاقی و ساحات وجودي آدمی ازدیدگاه اسلام؛ پژوهشی است که در آن برآنیم که به نظریه اخلاقی وجدان گرایی روسو از یک سو و نقشوجدان در هدایت انسانها و جایگاه آن در رشد و تربیت انسانها از نظر اسلام بپردازیم. قبل از هر چیز بهتعریف وجدان پرداخته شده که همانا آن را آگاهی شخصاز شخصیت خود تعریف کردند؛ پس یک دركباطنی است؛ به عبارتی نیروي دراکه نفس بشر است که همان وجدان توحیدي می باشد. در ادامه به ارتباطوجدان با سه نیروي غریزه و عقل و فطرت پرداختیم که به این نتیجه رسیدیم که که آزادي بدون قید وشرط غرایز، منافی با وجدان اخلاقی است و باید غرائز را با وجدان هم آهنگ کرد، و نیز بین وجدان باعقل رابطه اي دوسویه است، وجدان به کمک عقل، حس و درك اخلاقی انسان را تحریک می کند وموجب عمل اخلاقی می شود. بین وجدان و فطرت نیز رابطه بسیار تنگ است تا حدي که گاهی در قرآنوجدان را نفس تعبیر کرده است. در ادامه به نقش تعیین کننده وجدان در زندگی در حیطه وجود شناسی ومعرفت شناسی پرداختیم؛ در وجودشناسی منشأ احکام و ارزشها، عقل عملی که همان وجدان است میباشد؛ عمده کار مربوط به عقل عملی است و فقط یک کمال و سعادت وجود دارد و آن اراده نیک است کهآن مطیع مطلق بودن در مقابل فرمانهاي وجدان است. در حوزه معرفت شناسی نیز از راه حس اخلاقی کهامري است درونی وجدانی و انسان با علم حضوري کشف می کند که مختار و آزاد است. لازم به ذکراستمطلب بالا و تحلیل مبانی هر یک و نشان دادن سازگاري یا عدم سازگاري آنها با دیدگاه اسلام و بیانجایگاه ساحات وجودي انسان از نظر اسلام از طرفی؛ و اخلاق مقتضی آن به طور منقح؛ و تبیین رابطه هریک از این ساحات با جنبه هاي مختلف اخلاق و وجدان در بینش اسلام از جنبه هاي نوآوري این تحقیقبه شمار می رود. در ادامه مسئله را در نظر اخلاق اسلامی بررسی کردیم و به این نتیجه رسیدیم که مبنايانسان شناسانه نظریه اخلاقی اسلام چنان است که آدمی از ساحات درونی معرفتی، عاطفی و اراديبرخوردار است و انسان تمام عیار اخلاقی انسانی است که در ساحت معرفتی، حقیقت جو، در ساحتعاطفی، عشق ورز به دیگران و در ساحت ارادي خیرخواه است. بنابراین اسلام فطرت را منشأ فعل می داندو در فطرت نیرویی نهفته است که همان وجدان است و به عبارتی پیروي از وجدان جزئی از دین اسلاماست. در اخلاق اسلامی نیت و عمل بهم پیوسته است و بر این اساس اسلام شرط اساسی خوشبختی وسعادت را پیوند دادن درون و برون و هم آهنگ کردن ایمان معنوي و اعمال ظاهري میداند؛ بنابراین اخلاقدر اسلام مجموعه قول و عمل و نیت است و انسان اخلاقی کسی است که درون و برونش اخلاقی باشد.در پایان لازم به ذکر است که روش ما در این تحقیق روش توصیفی تحلیلی می باشد.
انواع معقولات و نقش آنها در شناخت‌شناسی
نویسنده:
رجب علی فهیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
موضوع رساله حاضر اقسام سه گانه معقولات و جایگاه و ایفاء نقش آنها در منظومه فکری و معرفتی بشر است. معقولات نوع ویژه‌ای از مفاهیم است که با وصف کلیت در مرتبه خاصی از ذهن انسان تحقق می‌بابد. نقش پر اهمیت آنها در رشته فکر و نظام اندیشه انسان تا بدان جا است که بدون آنها می‌توان گفت حلقه بزرگی از مفاهیم تصوری را که عبارت است از تمام مفاهیم کلی و همچنین تمام تصورات نظری را که از ترکیب و تالیف مفاهیم کلی بدیهی به شیوه مخصوص پیدا می‌شود. نیز دست کم بخش بیشتری از تصدیقات و کاربردی ترین قضایا را نداشتیم. به علاوه اینکه در شناخت حقیقی از خود معرفت به بن بست رسیده و یقین به حقیقت بودن آن و برقرار بودن رابطه واقعی بین ذهن و عالم خارج را نمی‌توان با اطمینان اثبات کرد زیرا برگرداندن شناخت معرفت از طریق مفاهیم نامبرده‌است که به علم حضوری که تا به این زمان مطمئن ترین مسیر شناخته شده است امکان پذیر می‌باشد. در صورت فقدان مفاهیم کلی پیامد دیگرش نیز این بود که تعریف حقیقی از هر امری و اقامه دلیل بر هر چیزی امکان ناپذیر می‌گردید، بلکه بیشتر از آن می‌توان گفت اگر مفاهیم کلی را نداشتیم فکرکردن هرگز ممکن نبود به تعبیر از استاد شهید مطهری در صورت نداشتن معقولات، انسان در شناخت خودش در حد حیوان تنزل می‌کرد تنها با داشتن شناخت علمی و عمقی است که انسان، انسان گفته می‌شود. شناخت علمی نیز مساوی با کلیت است یعنی معقول بودن است که مساوی با کلی بودن است.
بررسی رابطه عقل و ایمان از دیدکاه سویین برن
نویسنده:
فاطمه اکبرپور روشن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه عقل و ایمان همواره به عنوان جدالی جدی و اساسی در تاریخ اندیشه رخ نموده است. این نزاع از عصر روشنگری به بعد با جدیت و محوریت بیشتری روبرو شد و تا عصر حاضر، اهمیت خود را حفظ کرده است. پاسخ‌های متفاوتی به این مسئله داده شده است؛ از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به پاسخ عقل‌گرایان اشاره کرد. به زعم آن‌ها برای توجیهنظام اعتقادات دینی، باید بتوان صدق آن را تا حدی که اغلب عقلا قانع شوند، اثبات کرد. از میان این عقل‌گرایان، عده‌ای موافق با دین و برخی نیز مخالف با دین هستند.فیلسوف معاصر، ریچارد سویین‌برن یکی از نظریه‌پردازان مطرحاین عرصه و از چهره‌های سرشناس معرفت‌شناسی و فلسفه دین معاصر است. او باوری را عقلانی می‌داند که فاعل با معیارهای استقرایی و به همراه بررسی‌های پیشینِ کافی، آن را مورد تأیید قرار دادهو باور نیزبه وسیله همان معیارها محتمل شده باشد. به نظر سویین‌برن باور به هر گزاره، وابسته به میزان احتمال آن، در برابر میزان احتمال‌ بدیل‌های دیگر آن گزاره است. وی هم‌چنین با پاسخ‌گویی به ادلّه محدودیت عقل که از سوی اندیشمندان بنام مطرح شده، نشان می‌دهد که حجیت قلمرو عقل در سرتاسر آموزه‌های دینی گسترده است؛ به همین جهت می‌توان او را در ردیف فیلسوفانی قرار داد که موسوم به عقل‌گرا می-باشند. او از طرفی با بهره گرفتن از روش استقرایی،درصدد توجیه عقلانی ایمان بر می‌آید. و از سوی دیگر جهت عقلانی نشان دادن باورهای دینی، بهتوجیه عقلی مسائلی اشاره می‌کند که در طول تاریخ همواره از آن‌ها برای نقض عقلانیت باور دینی استفاده شدهاست. علی‌رغم اینکه نظریه او یکی از بهترین تلاش‌های مدرن برای دفاع از عقلانیت دینی محسوب می‌شود، نقدهایی نیز به آن وارد است؛ مانند اینکهاگرچهاستقرا نقش فزاینده‌ای در علوم و زندگی روزمره انسان‌ها دارد، ولی حاصل آن در نهایت چیزی جز یقین روانشناختی نیست و ?نچه مطلوب نظریات معرفت‌شناسی است -یعنی یقین منطقی- را تأمین نمی‌کند.
بررسی دیدگاه نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی و تأثیر آن در تعلیم و تربیت
نویسنده:
محسن تاتاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی، طی چند سال اخیر به عنوان یک جریان فکری نیرومند در حوزه‌ی تأملات فلسفی مطرح شده و به سایر حوزه‌ها، از جمله تعلیم و تربیت سرایت کرده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی دیدگاه نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی و دلالت‌های آن در تعلیم و تربیت می‌باشد. سؤالات پژوهش عبارتند از: 1- معنای نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی چیست؟ 2- چه نقدهایی بر نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی وارد است؟ 3- نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی چه تأثیری بر مبانی تعلیم و تربیت (هدف تربیت، محتوای یادگیری و روش‌های تدریس) دارد؟ در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است. نتایج این تحقیق حاکی از آن است که بر اساس دیدگاه نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی، هیچ معیار و استاندارد عینی و قابل درک برای عقلانیت و شاخصی برای تعیین صدق و کذب گزاره‌ها وجود ندارد. نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی به دلیل متناقض و خودشکن بودن آن مورد نقد است. البته، اگر هم در باب معرفت و شناخت نسبیتی وجود داشته باشد، نسبیت محدود خواهد بود نه مطلق. در فرآیند تعلیم و تربیت هم نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی در قالب دیدگاه سازنده‌گرایی مطرح می شود. بر این اساس هدف‌های آموزش در محیط یادگیری باید بیشترین تأکید را بر پرورش تفکر انتقادی و تفکر عمقی داشته باشند. محتوای کتب درسی نیز باید قابل تغییر و بازنگری باشند. نسبی‌گرایی معرفت‌شناختی بر روش‌های تدریس غیرمستقیم یا دانش‌آموز محور تأکید می‌کند. روش‌هایی که بر اساس آنها فراگیران در محور فعالیت قرار گرفته و منفعل نیستند. به نظر می‌رسد بر اساس نتایج بدست آمده و به کارگیری آنها در امر تعلیم و تربیت، می‌توان بر یکسری از مشکلات موجود فائق آمد و نتایج تربیتی مطلوبی را انتظار داشت. در نهایت بررسی دیدگاه‌های مختلف مطلق‌گرایی و نسبی‌گرایی و مطالعه‌ی تطبیقی آنها پیشنهاد گردید.
بررسی حکم زیباشناسی کانت در نقد سوم و ارزیابی هگل از آن
نویسنده:
بابک زرین‌کوب
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ایمانوئل کانت بنیانگذار فلسفه نقدی در سومین کتاب از سه گانه نقادانه خود-نقد قوه حکم - به پیوند دو نقد قبلی خود کوشد. در این راه او قدم در وادی احساس می نهد که بخشی از نتایج آن به درک زیبایی و حکم زیبا شناسانه منجر میشود. زیبا شناسی کانت همچون معرفت شناسی وی پایه ای برای این موضوع در فلسفه مدرن میگردد چنانچه بعدها در فلسفه پسامدرن رنگ و روی دیگری به خود میگیرد. کانت حکم زبیاشناسی را نتیجه مشارکت متخلیه و فاهمه در وضعیتی میداند که فاهمه به قصد مفهوم سازی در آن مداخله ننماید و تنها وظیفه ای تنظیمی بر عهده گیرد چه همین نوع وظیفه است که سبب میگردد از سوی آدمی به لذتی از تأمل دست یابد و از سوی دیگر توان و قابلیت انتقال این نوع درک از یک عین را که درک زیبایی آن به دست آورد. در این راه کانت اصل بسیار پر اهمیت را پیش زمینه صدور احکام زیبا شناسانه قرار میدهد که هم استعلایی است و مدعی کلیت و ضرورت و هم کارکرد تجربی و زمینی دارد آنچنانچه اساسأ پیشرفت علم مدیون این اصل میگردد ووی آن را اصل استعلایی غایتمندی طبیعت نام میدهد. در این رساله سعی بر آن بوده است که ضمن تحلیل عقاید کانت در این زمینه دانسته شود که حکم زیباشناسانه کانتی در تفکر هگل چگونه نمود یافته است و آیا اساسأ حرکت هگل در مسیر پیش ساخته کانت بود و یا او با توجه به نوع ویژه فلسفه خود مجبور به انتقاد و نهایتأ کنار نهادن نظرات کانت شده است.
معرفت شناسی فلسفه ی ملاصدرا و دلالت های تربیتی آن
نویسنده:
زهره احمدی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چکیده ندارد.
عنصر زمان در فلسفه‌ی کانت و هایدگر
نویسنده:
حسین آزاد منجیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این جستار در پی آن است که نقش زمان را در معرفت‌شناسی و وجود‌شناسی فلسفه‌ی کانت و هایدگر مورد بررسی قرار دهد. بههمین منظور پایان‌نامه‌ی حاضر در سه بخش تدوین شده است. بخش نخست در پی دست‌یابی به معانی کلی و عام زمان نزد دو فیلسوف است. در بخش دوم، با اشاره به فلسفه‌ی هر دو فیلسوف سعی شده است تا نقش زمان در مباحث وجودشناسی آن‌ها مورد بررسی قرار گیرد. در این‌جا، سعی شده تا با توجه به تفسیری که هایدگر از فلسفه‌ی کانت داشته است به تقریب آراء آنان در باب نقش زمان در وجودشناسی نیل شود. به این منظور برای تبیین زمان‌مندی دازاین، ابتدا به سه ساحت بنیادین دازاین یعنی قیام ظهوری، درافتادگی و پرتاب‌شدگی پرداخته و پس از آن، پروا که این سه ساحت را متحد می‌سازد تبیین شده‌ است و نشان داده شده که چگونه هایدگر از پروا به زمان-مندی می‌رسد. در ادامه آراء کانت در باب حسّیات استعلایی و شاکله‌ی وجود مورد بررسی قرار گرفته و قوه‌ی خیال در کانت با زمان‌مندی نزد هایدگر همسان دانسته شده است. در بخش سوم، با تأکید بر معرفت‌شناسی دو فیلسوف مسأله ی زمان مورد بررسی قرار گرفته است. در این بخش حسّیات استعلایی، شاکله‌ها و مقولات کانت به تفصیل بررسی شده وبا نگاه خاصی به پدیدارشناسی هایدگر، سعی شده است تا اندیشه های این دو فیلسوف به یکدیگر نزدیک شود. در پایان نشان داده شده است که هایدگر نتوانسته است مسأله‌ی فاصله ی بین پدیدار و شیء فی نفسه را که در فلسفه ی کانت ایجاد شده بود، حل نماید.
  • تعداد رکورد ها : 274