جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 61
زبان، کدام رسانه؟ (نسبت میان زبان و هنر و شعر نزد هایدگر)
نویسنده:
معتمدی احمدرضا
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
دیدگاه مابعدالطبیعی «زبان» را کنش اندیشه انسانی در مقام ظهور تلقی می کند و آن را رسانه ارتباطی و واسطه «بیانی» می پندارد. آن گاه که ذوق و احساس و تخیل آدمی درهم آمیزد و در بیان زیبایی را تجلی بخشد، زبان از رسانه ارتباطی «عام» به رسانه ارتباطی «خاص» تحویل یافته و «هنر» نام گذاری می شود. هنر گاه در ترکیبی از بازی حرف و کلمه، گاه در قاب نگاری از خط و نقش و رنگ، و گاه در پیکربندی سنگ و آهن و چوب، و گاه در امواجی از لحن و آواز و آهنگ بازنمایی شده و شعر، نمایش، نقاشی، پیکرتراشی، و موسیقی خوانده می شود. بنابراین شعر را باید صورت نوعی هنر و هنر را صورت نوعی زبان شناخت و نسبت عموم و خصوص مطلق را میان آنان برقرار ساخت. هایدگر (M. Heidegger) اما با طرح پرسش بنیادین از ذات هستی، حقیقت، انسان، زبان، هنر، و شعر به ویران سازی و بازخوانی تاریخ غرب مابعدالطبیعی پرداخته و ورطه باژگونگی بنیادها و نسبت ها را از طلیعه اندماج نخستین غفلت از حقیقت هستی و فقدان هستی شناسی در صورت بندی چیستی و هستی تا موضوعیت و موردیت نفسانی و حلول طبیعت انسانی در امر واقعی و تمامیت تسلیم وجود به موجود در قالب نیست انگاری، لایه برداری می کند و به نسبت تازه ای میان هستی، حقیقت، انسان، زبان، هنر، و شعر دست پیدا می کند.
صفحات :
از صفحه 29 تا 48
انسان، متن و مرجعیت
نویسنده:
مسگری احمدعلی اکبر, قاسمی حمید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هدف اصلی مقاله، ارائه دادن تصویری کلی از اوضاع کلی از اوضاع فکری- فرهنگی زمانه ماست از حیث تلقی ای که انسان کنونی از نسبت خود با حقیقت دارد. بدیهی است که دست کم یکی از راه های درک تلقی انسان کنونی از نسبت خود با حقیقت، بررسی سیر تطور این تلقی در تاریخ است. ما این بررسی را با تبارشناسی سنت کتابت، و نقشی که متن- به عنوان دستاورد سنت کتابت- در فرهنگ های کهن و جدید داشته است، به انجام می رسانیم.«متن» برای این بررسی از این لحاظ دستاویز خوبی است که به گواه تاریخ همواره مرجع حقیقت پنداشته می شده است و تا امروز نیز «کتاب»، در فیلم ها، داستان های کودکان، تابلوهای نقاشی و قطعات ادبی و شعری، نماد«دانش» یا «حقیقت» انگاشته می شود. پس این چنین می انگاریم که تلقی ای که انسان در خصوص نسبت متن و حقیقت دارد، تابعی از تلقی ای است که از نسبت خود با حقیقت دارد و پژوهش خود را بر این انگاشته پی می گیریم. بدین ترتیب ما، به ویژه به این خاطر که قصد داریم تلقی انسان«کنونی» را از نسبتش یا حقیقت بسنجیم، ناگزیر از پرداختن به بحث هرمنوتیک هستیم. اما از آنجا که علاقه ما به هرمنوتیک نه در راستای علایق زبان شناختی ما، بلکه ناشی از پرسش فلسفی ما (انسان کنونی خود را در چه نستی حقیقت می یابد؟) است، پس طبیعی است که هرمنوتیک فلسفی، از میان گرایش های دیگر ذیل این عنوان، برایمان اهمیت مضاعف بیابد. چرا که در هر هرمنوتیک فلسفی، نتایج آنچه در ضمن مباحث مربوط به متن طرح می شد، صراحتا تعمیم می یابد و بعد هستی شناختی پیدا می کند؛ و سر انجام، هایدگر، به عنوان بانی این نوع هرمنوتیک کانون توجه ما قرار می گیرد.پاسخ نهایی ما به این پرسش این است که انسان امروز شانس خود را در نیل به حقیقت به نحو مستقیم و بی واسطه، بسیار بالا ارزیابی می کند و ملاقات رو- در- رو را با شاهد حقیقت ممکن می یابد. بدیهی است، از آن جا که مدعای مقاله صرفا «شرح» اوضاع فرهنگی از این حیث، به عنوان یک امر واقع است، تمامی آنچه گفته می شود، متضمن تائید یا رد تفکر هایدگر در این جا به اصطلاح بین الهلالین نهاده شده است و نگارنده خود را در مقام داوری در باب تفکر هایدگر نپنداشته است.
صفحات :
از صفحه 145 تا 173
زبان، جستجو و آپوریا در نامه هفتم افلاطون
نویسنده:
اولوف پترسون
نوع منبع :
مقاله , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: موسسه پژوهشی حكمت و فلسفه ايران,
چکیده :
این مقاله رابطه میان زبان و وجود را آن گونه که در به اصطلاح انحراف فلسفی نامه هفتم منسوب به افلاطون فهمیده شده است، بررسی می کند. در اینجا نویسنده نامه، برخلاف گواهی بسیاری از رسالات افلاطون، مدعی است که هیچ کلمه ای درباره فلسفه افلاطون نوشته نشده است و نخواهد شد؛ و به علاوه، گویا نگارنده به این دلیل که مطلب چندان سردرگم کننده نبوده است، در ادامه توضیح می دهد که در واقع مسائل فلسفی به هیچ وجه بیان شفاهی را نمی پذیرند. این مقاله، برای طرح استدلالات این ادعاها و بیان نتایج آنها، آنچه را می جوید که به گفته نامه تنها راه خروج از کمبودهای معرفت شناسانه و وجود شناسانه ذاتی زبان است. این مقاله در کوشش برای کشف اینکه چگونه نویسنده نامه برای نابسندگی فهم عقلانی، نظری و زبانی واقعیت نهایی استدلال می کند، در مفاهیم سونوسیا (sunousia) و تریبو (tribo) (که شاید در این بافت به «گفتگوی زنده» و «صرف زمان» ترجمه شدنی باشد)، به عنوان تنها اعمال به قدر کافی نیرومند برای چیرگی بر موانع زبان و دست یابی به فهمی حقیقی از وجود، کنکاش می کند. این مقاله به منظور استدلال علیه تفسیری اسطوره ای از مفاهیم سونوسیا و تریبو-بر اساس وحدت مسلم سوژه و ابژه-مدعی است که بر طبق نامه، رابطه فلسفی حقیقی با وجود، به عنوان نتیجه نوع خاصی از جستجو فهمیده نمی شود، بلکه باید به عنوان خود جستجو فهمیده شود. مقاله می گوید نه سونوسیا و نه تریبو، هیچ کدام نوع خاصی از موقعیت تاملی را تسخیر نمی کنند، بلکه یک گفتگوی مفصل منعکس کننده شرایط خاصی از یک رهیافت فلسفی است.
صفحات :
از صفحه 31 تا 62
نگرشی به برهان صدیقین صدرالمتالهین و قالب منطقی آن
نویسنده:
غلامحسین عمادزاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
صدرالمتالهین با برهان صدیقین نه تنها مبدا هستی بلکه صفات و افعال او و هرچه را که با ساحت اقدس او مناسبت دارد به اثبات می رساند. مساله اصلی در این برهان آن است که انسان با درک مرتبه ای از وجود که ابده بدیهیات است، می تواند به درک بالاترین و والاترین مرتبه آن که وجود حق متعال است، صعود نماید و دیگر به گذر از دلایل منطقی و فلسفی و عبور از استدلالهای امتناع دور و تسلسل احتیاجی ندارد.
صفحات :
از صفحه 81 تا 92
وجود در نظر نیچه
نویسنده:
صانعی منوچهر
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
مفاهیم کلیدی فلسفه نیچه عبارت است از: صیرورت، بازگشت جاویدان همان، اراده به قدرت و نیست انگاری (نیهلیسم). نیچه برای ایجاد ارتباط منطقی بین این مفاهیم، مفهوم «هستی» را با نگرش خاص به مفهوم «صیرورت» تحویل کرده است. این تحویل از نظر انسان شکل می گیرد و در نظر او این دیدگاه انسان است که به هستی معنی می دهد. در این مقاله چگونگی تحویل هستی به صیرورت و ربط آن به اراده به قدرت و بازگشت جاویدان همان مورد بررسی واقع شده است.
صفحات :
از صفحه 63 تا 74
ساحت عرفانی در اندیشه هایدگر
نویسنده:
علمی قربان
نوع منبع :
کتابخانه عمومی , نمایه مقاله
چکیده :
یکی از ماندگارترین پرسش های مطرح در اندیشه هایدگر که بحث و مناقشه میان متکلمان فیلسوفان را دامن زده است، پرسش از ساحت عرفانی آرای اوست. کسانی که به بررسی وجوه شباهت تفکر هایدگر با اندیشه های عرفانی پرداخته اند، وجود عناصر عرفانی در اندیشه او را پذیرفته و بین اندیشه های او و اکهارت شباهت های اساسی یافته اند. بسیاری از آنها با ارایه تفسیری دقیقا الهیاتی و عرفانی از هایدگر، "هستی" را با خدا یکی گرفته اند. در این پژوهش برآنیم که می توان از رهگذر بررسی موشکافانه اندیشه های هایدگر، به درونمایه های عرفانی اندیشه او در باب انسان، جهان و هستی پی برد. او عارف نیست و از تجربه عرفانی دم نمی زند، اما خویشاوندی با ادبیات عرفانی بر تارک باورهای او هویداست و می توان دست کم یک شباهت ساختاری را میان نوشته ها و آثار هایدگر و عارفان، به ویژه اکهارت باز یافت.
صفحات :
از صفحه 129 تا 148
حقیقت وجود و ظهورات آن در حکمت متعالیه
نویسنده:
عسکرى سلیمانى امیرى
نوع منبع :
مقاله , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم)
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره),
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفه از «موجود» بحث مى کند؛ موجود معمولا به وجود و ماهیت تحلیل مى شود. فیلسوفان، با تأمل در وجود و ماهیت، اصالت را به وجود داده اند. عدّه اى از آنها وجودها را متباین دانسته اند؛ ولى حکماى متعالى به تشکیک در وجود روى آورده، و تباین در وجودها را نفى کرده اند. از سوى دیگر، اهل معرفت وجود را واحد شخصى دانسته اند. ملاصدرا، با تامل ژرف تر، کثرت وجود را به مظاهر حقیقت وجود برگردانده و حقیقت وجود را که همان وجود خداست، مانند اهل معرفت، یک واحد شخصى دانسته است. از این رو، کثرت تشکیکى را به وجودهاى معلولى برگردانده که مظاهر آن حقیقت اند و بین حقیقت وجود و مظاهر او تشکیک نیست، مگر به اعتبار. ادعاى اهل معرفت که حقیقت وجود واحد شخصى است و مابقى مظاهر اویند، از سه راه قابل اثبات است: اول از راه بى نهایت بودن واجب الوجود؛ دوم از راه عین الربط بودن ماسواى واجب به او؛ و سوم از راه تعریف تشکیک و خاصیت واجب بالذات. بنابراین، فلسفه ملاصدرا که از اصالت وجود آغاز شده و به وحدت شخصى وجود رسیده، وجودات متکثّر را مظاهر آن واحد شخصى دانسته است.
صفحات :
از صفحه 51 تا 74
هستی و زبان در فلسفه جورجو آگامبن
(نقد و بررسی تلاش آگامبن برای عبور از متافیزیک)
نویسنده:
عباس جمالی ارمندی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده برای فهم پروژه فکری آگامبن نخست باید مهمترین عناصر روش‌شناحتی او رادرک کرد؛ یعنی سه مفهوم پارادایم، امضا و آرخه. پارادایم آن نمونه‌ایست که بستر گسترده‌ای را که به آن تعلق دارد آشکار می‌سازد. پارادایم امری تکین است که با تعلیق تعلق خویش کلیت بسترش را نمایان می‌سازد. لذا پارادایم در ملتقای در-زمانی و هم-زمانی قرار دارد. امضاها آن امور زبانی‌اند که هرمنوتیک خاص یک مفهوم را مشخص می‌کنند. هر اپیستمه‌ای وابسته به امضاهای غالب خویش است و با توجه به این امضاهاست که هرمنوتیک خاص خود را شکل می‌دهد. در نهایت مفهوم آرخه و دیرینه شناسی فلسفی است که به نوعی هر سه مفهوم را در خود جای می‌دهد. دیرینه‌شناسی از نظر آگامبن تلاشی است برای جستجوی آرخه و آرخه نیز همچون پاردایم در ملتقای در-زمانی و هم-زمانی قرار دارد. لذا دیرینه‌شناسی در پی یافتن آن امور تکینی است که کلیت‌های تاریخی مورد بحث را آشکار می‌سازند.برای فهم دیدگاه انتقادی آگامبن به متافیزیک نخست باید دیدگاه بنیامین درباب زبان را دریابیم. بنیامین براساس کتاب مقدس معتقد به نوعی زبان ناب است که همه زبانها در پی نزدیکی به آن‌اند. این زبان فارغ از معنا‌‌رسانی بوده و صرفا نمود همرسانی محض آدمی است. آگامبن در مقالاتی کوتاه چون ایده زبان، خود چیز و... طرحی از نگاهش به متافیزیک و نسبت هستی و زبان را ارائه می دهد. وی زبان و هستی را یکی دانسته و معتقد است که خود همین زبان ناب است که موضوع تمام تاریخ متافیزیک، وحی و اندیشه است. اما تا‌کنون تفکر متافیزیکی گرچه به فهم این موضوع نزدیک شده اما به درک و گذر از آن موفق نشده است. بحث مفصل آگامبن در این باره در کتاب زبان و مرگ ارائه شده است. او با ردیابی جایگاه منفیت در متافیزیک غربی در اندیشه هگل و هایدگر بنیاد این منفیت را در "آوا" می‌یابد. نمود این آوا در ضمایر اشاره است. در قالب مفاهیم هگل واژه Dieseو در هایدگر Da ی دازاین (Da-sein) این اشارت-گری نمایان است. پاسخ آگامبن به این منفیت تجربه کودکی است. کودکی نوعی تجربه زبانی است که از منفیت "آوا"رهاست و ابتنای زبان بشری بر کودکی می‌تواند زبان-متافیزیک را از منفیت برهاند.آگامبن سیاست غربی را محصول متافیزیک غربی می‌داند. همانطور که حذف آوا منجر به منفیت زبان و متافیزیک می‌شود، حذف zoe از polisنیز سیاست غربی را از همان ابتدا به زیست-سیاست تبدیل کرده است که واپسین نمود آن نیز نهیلیسم معاصر است. سیاست آگامبن در دو سطح انتقادی و ایجابی قابل بررسی است. او کلیت این تلاشها را پروژه هومو ساکر نامیده است. آگامبن معتقد است که محصول زیست سیاست تولید زندگی برهنه است. این زندگی عاری از هر فرم و معناست و بارزترین نمود آن نیز در اردوگاههای اجباری کار نازی‌ها هویداست. منطق زیست سیاست همان منطق استثنایی است که با بیرون نهادن یا حذف کردن زندگی از شهر آن را در سیاست ادغام می‌کند و این ادغام همراه است با تولید زندگی برهنه. لذا سیاستِ رهایی‌بخش مورد نظر آگامبن بایست در پی ملغی ساختن این منطق استثنایی باشد. آگامبن از سیاست مسیانیستی یا سیاست وسایل محض سخن می‌گوید. این سیاست مبتنی بر ملغی ساختن آپاراتوس قدرت سرمایه‌داری نمایش است از طریق بازی. بازی مکانیسمی است در راستای تقدس-زدایی. تقدس‌آفرینی یعنی جدا کردن چیزها از کاربرد آزاد انسانی آن‌ها و تبدیل آنها به کالای مصرفی و نمایشی. اما تقدس زدایی فرایندی معکوس است. بازی چیزها را بار دیگر به کاربرد آزاد انسانی باز گردانده و از این طریق جهان انسانی را نیز تغییر می‌دهد.
اراده انسان از منظر علامه طباطبایی و کرکگور
نویسنده:
طیبه شاه‌وردیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش با موضوع اراده‎ی انسان از منظر علامه طباطبایی و کرکگور، در نظر دارد در سه فصل اصلی به تبیین و مقایسه و در مواردی تحلیل و نقد آراء علامه طباطبایی و کرکگور در باب نسبت میان اراده‎ی انسان و هستی و شناخت او و نیز نقش اراده‎ی الهی در اراده‎ی انسان بپردازد و نشان خواهد داد که علی‎رغم وجود تمایز میان دیدگاه‎های این دو شخصیت در این باب، می‎توان‎ وجوه اشتراک متعددی میان آنان یافت.
طرح و تبیین مبانی هستی شناسی معرفت حجمی در مقابل معرفت‌های درختی و ریزوماتیک و دلالت‌های آن برای تدریس
نویسنده:
تحسیم الیاسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اگر در یک طبقه بندی کلان رویکردهای موجود معرفتی را در دو طبقه ی درختی و ریزوماتیک قرار دهیم امتداد چون ویژگی مشترک رویکردهای موجود نمایان می شود چنان که در رویکرد درختی امتداد در طول است و در رویکرد ریزومی در عرض. این این پایان نامه در صدد ارائه ی رویکرد جدید به معرفت با عنوان معرفت حجمی است که ویژگی عمده ی آن عدم امتداد و به تمام حاضر بودن چون یک حجم است. این رویکرد برخاسته از هستی شناسی ویژه ای است که قائل به ئحدت هستی و هستنده است. در معرفت حجمی شدن ذاتی هستی است، هست- نیست است، کوانتوم است؛ چون از هستی سخ رود، از هستنده سخن است، و چون از هستنده بگوید از هستی گفته است. رابطه ی هستنده و هستی، رابطه ی جزء و کل نیست؛ چرا که هستی قابل تجزیه به اجزا نمی باشد. هستی امری زیبا شناختی است، شاهکار هنری است، راز است، و رازآلودگی اش در تجلی است. فروکاست هستی و انسان به مسأله برای وضوح بخشی و شفافیت، دغدغه ی رویکرد های امتدادی است. رویکرد حجمی، هستی را در رازبودگی، در فروبسته ماندن چون راز می یابد. در چنین رویکردی، فاصله ای بین انسان، هستی و معرفت وجود ندارد. ابژه ای وجود ندارد، بل، هر چیز ماهیتی ابژکتیو- سوبژکتیو دارد. دورگه بودن عالم سبب می شود هر کس در عالم خویش زیست کند. لذا، یک عرصه ی عمومی برای به اشتراک گذاشتن مفاهیم یا هر چیز دیگر وجود ندارد. عالم، در یک کلان تئوری شخصی می عالمد. مفهوم کلی بین الاذهانی جایی در رویکرد حجمی ندارد. فرد خود یک نوع است و اقتضای ویژه ای دارد. در این رویکرد «کلی» ناضر به این معناست که هر احساس، ادراک و تصمیمی تبلور کلیت انسان است. نمی توان هر احساس ، ادراک و تصمیمی داشت، این سه برخاسته از ضرورت وجودی اند. ضرورتی که جبری اجتناب ناپزیر تحمیل می کند. یکی شدن هستی و انسان به سبب در عالم بودگی انسان و در انسان بودگی عالم دوآلیسم متافیزیکی را بر نمی تابئ؛ دوآلیسمی که در پوست و گوشت اندیشه رسوخ کرده و بنیادی ترین سنگ بنای رویکردهای امتدادی است. زبان چون یک نظام نشانه ای از عمده تریبن دست آویزهای متافیزیک برای سیطره بر انسان است. نظام نشانه ای با ارجاعات بی پایان منجر به خلق دنیایی مجازی شده و دست انسان را از عالم و امر واقع کوتاه می کند. برای مقابله با نظام ارجاعی، رویکرد حجمی هنر را توصیه می کند و دلالت های تربیتی و تدریس را از منظری زیباشناختی مطرح می سازد.
  • تعداد رکورد ها : 61