جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1977
نقش بی‌علاقگی در زیبایی‌شناسی کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Stuart Lewis Jeffries
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان‌نامه نقش بی‌علاقگی را در زیبایی‌شناسی کانت ارزیابی می‌کند، و اینکه کانت چگونه لذت بی‌علاقه‌ای را که برای پایه‌گذاری قضاوت ذوقی اتخاذ می‌کند، تحلیل می‌کند. این تز شرایط یک قضاوت اصیل سلیقه ای را در نظر می گیرد و ارزیابی می کند که چگونه کانت از آن شرایط برای تمایز قضاوت های زیبایی از سایر قضاوت ها استفاده می کند. در فصل 2 و فصل 7 تمایز کانت بین زیبایی آزاد و وابسته تحلیل شده است و در هر دو فصل استدلال شده است که مفهوم زیبایی وابسته منسجم نیست. در فصل 3، تعاریف کانت از علاقه به نقد داوری ارزیابی شده و ناکافی است. در فصل 4، نگرش هایی که از نظر کانت برای قضاوت صحیح سلیقه نامناسب است مورد ارزیابی قرار می گیرد. در فصل 5، تلاش کانت برای تشخیص امر پسندیده از زیبا مورد توجه قرار گرفته و ناموفق بوده است. فصل ششم نقش ضرورت را در تلاش برای دور زدن ایراد سوم، و این دیدگاه که «زیبایی‌شناسی باید» به‌عنوان وسیله‌ای مؤثر برای پاسخ به ایراد اول و دوم مورد توجه قرار می‌گیرد. فصل هفتم استدلال می‌کند که مفهوم ایده‌های زیبایی‌شناختی منسجم نیست و بنابراین نمی‌تواند برای توضیح نیاز معنوی ما به زیبایی باشد، نمی‌تواند در توضیح این که چرا باید ذوق و سلیقه را به دست آوریم. فصل 8 در مورد اینکه تا چه حد میل به برآورده شدن نیازهای معنوی ما در هنر و طبیعت می تواند دلیل علاقه ما به آنها باشد، شک می کند.
در مورد امکان اخلاق یا نیچه به عنوان مربی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Tom Peter Stephen Angier
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : بخش اول: ارزش‌های محوری نیچه مقدمه: آثار نیچه از نظر ایدئولوژیک متنوع است و بنابراین ناسازگاری‌ها و حتی (شاید) تناقض‌ها را به دنبال دارد. به همین دلیل، پایان نامه بر یک رشته از اندیشه او متمرکز خواهد شد - تصور او از فردیت. این موضوع از نظر فلسفی چالش‌برانگیزترین حوزه مورد علاقه او است و تضاد آموزنده‌ای با فلسفه اخلاق کانت ایجاد می‌کند. بخش دوم: نیچه در مقابل کانت فصل دوم: عود ابدی [ERJ در مقابل امری مقوله ای [Cl] - برداشت نیچه از فردیت در تقابل با تحلیل کانت از عاملیت اخلاقی برجسته می شود. چگونه هر دو ER و Cl نقش های مشابهی را در نوشته های اخلاقی مربوطه خود انجام می دهند. چگونه هر دو از نظر فلسفی مشکل دارند. با این وجود چگونه Cl از نظر عقلانی برتری خود را از یک جنبه مهم نشان می دهد. فصل سوم: خودمختاری - استدلال کانت برای استقلال اخلاقی دایره ای به نظر می رسد. تصور نیچه از خودمختاری فردی تمایل به عدم انسجام دارد. فصل چهارم: در باب تعلیم و تربیت - ایده کانت از تربیت اخلاقی مدعی شد که در برابر همان ایراداتی که در ترسیم انگیزه اخلاقی او مطرح می شود، آسیب پذیر است. تحلیل نیچه از «آموزش واقعی» مدعی بود که امکان آموزش را تضعیف می کند. بخش سوم: یک مفهوم منسجم. فصل پنجم: فرد ناب- خلاصه ای از برداشت نیچه از فردیت، و پیامدهایی که برای دیدگاه های او در مورد آگاهی، ارتباطات و زبان دارد. دوگانگی او بین ارزش‌های «اصلی» و «اقتباس‌شده» مطرح می‌کند که ادعا می‌شود بنیاد مردانه هستند، و مفهوم او را نامنسجم نشان می‌دهد پایان: فراتر از نیچه - اگر مفهوم نیچه از فردیت نامنسجم باشد، پس نمی‌توان آن را به طور منسجم پذیرفت. بنابراین تأثیر آن را فقط در تصرفات نادرست و انحرافات می توان دید (تصرف صحیح را نمی پذیرد)
ماهیت استدلال های ماورایی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Claire Judith Osborne
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این پایان نامه بررسی امکان پذیری استدلال های متعالی با در نظر گرفتن پیش فرض های موجود در استفاده از این استدلال ها است. در فصل اول، بررسی کنید که یک «برهان استعلایی» شامل چه چیزی است. مشکلات معینی با مشخصات موجود چنین استدلال‌هایی شناسایی و مورد بحث قرار می‌گیرد تا توصیفی از این نوع استدلال ارائه شود. من نقش یک هدف ضد شکاکانه را در برداشت یک برهان متعالی می دانم و استدلال می کنم که این هدف عنصری از آن تصور نیست. شخصیت پردازی ارائه شده دو نوع مسئله ایجاد می کند. اولاً، متذکر می‌شویم که توصیف ارائه شده با توجه به نوع ضرورتی که در یک استدلال متعالی وجود دارد مبهم است. ثانیاً، پیش‌فرض‌های نظری خاصی که ممکن است بر اساس نوع استدلال مشخص شده لازم باشد، در مورد ماهیت یک اولویت و ماهیت ظرفیت‌های شناختی و مفهومی ما بیان می‌شوند. استدلال می‌شود که برای ارائه محتوا به این مفهوم از ضرورت و بررسی اینکه آیا پیش‌فرض‌های نظری مفروض در واقع ساخته شده‌اند یا خیر، استدلال‌های استعلایی خاص نیاز به بررسی دارد. برای این منظور، در فصل های دوم و سوم، به ترتیب، دو بحث استعلایی پارادایمیک، رد ایده آلیسم کانت و استدلال دیویدسون برای ماهیت واقعی باور را تفسیر و تحلیل می کنم، در فصل چهارم، نتایج این تحلیل ها گردآوری شده است. توصیفی از نوع ضرورت دخیل در یک برهان استعلایی صورت‌بندی و ارزیابی می‌شود، و مفهوم اولویتی که توسط چنین استدلال‌هایی پیش‌فرض شده است، بیان و ارزیابی می‌شود. همچنین استدلال می‌شود که استدلال‌های استعلایی به‌عنوان یک طبقه، غیرقابل تردید داشتن یا اعمال ظرفیت‌های شناختی و مفهومی ما را پیش‌فرض نمی‌گیرد، و در نتیجه، چنین استدلال‌هایی با انواع برداشت‌های ذهنی سازگار است. من نتیجه می‌گیرم که استدلال‌های استعلایی، حداقل با توجه به موضوعاتی که در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرند، ابزاری قابل قبول برای استدلال هستند.
تضاد ارگانیک، یا اینکه چگونه دید می تواند با مکانیسم کور در طبیعت منطبق شود: مطالعه تطبیقی فلسفه طبیعت کانت و فلسفه طبیعت شلینگ [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Bárbara Núñez de Cáceres González
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این مطالعه تطبیقی ​​بین رویکردهای کانت و شلینگ در مورد تضاد مکانیسم و ​​غایت‌شناسی در طبیعت است. من نشان می‌دهم که چگونه این تقابل در فلسفه طبیعت شلینگ دوباره صورت‌بندی می‌شود، و چگونه او در نهایت آن را به عنوان تقابل نگرش‌های معرفتی نسبت به طبیعت حل می‌کند. نتیجه‌گیری من این است که نتیجه شلینگ مشابه نتیجه کانت است، اما برعکس. به عقیده کانت، این تضاد نتیجه تضاد بین ظرفیت ها در تمایل آنها به طرح اصول خود است که خود متقابلاً منحصر به فرد هستند. چشم انداز تعارض به این صورت است: از یک سو، قضاوت بازتابی اصل خود را قرار می دهد، که بیان می کند که برخی از محصولات طبیعی، یعنی موجودات زنده، را نمی توان از نظر قوانین مکانیکی ممکن ارزیابی کرد. از سوی دیگر، درک تأیید می‌کند که اگر از طریق قوانین طبیعی قابل توضیح نباشد، موجودات زنده نوع دیگری از علیت را به دنبال دارند. بنابراین، دو اصل، آنتی تز و تز، دو نوع علیت متفاوت را فرض می کنند. اولی یک علیت است که به نظر می رسد توسط اهداف اداره می شود، دومی به نظر می رسد مکانیکی است، اما اگر فرض کنیم که برخی از محصولات طبیعی تنها در صورتی امکان پذیر هستند که به عنوان اهداف تصور شوند، با سناریوی متناقض تلاش برای تطبیق یک علیت غیر علت مواجه خواهیم شد. آزادی) در جهانی تعیین شده توسط روابط مکانیکی، که فی نفسه هر گونه امکان آزادی را رد می کند. راه حل کانت برای تضاد این است که اصول را به جایگاه مناسب خود به عنوان کارکردهای تنظیمی عقل محدود کند، بنابراین اصل هدفمندی هیچ ادعایی بر حقیقت عینی ندارد. از سوی دیگر، راه‌حل شلینگ صرفاً صوری نیست، بلکه هستی‌شناختی است. شلینگ در آثار خود در مورد فلسفه طبیعی، رویکردی مونیستیک به واقعیت به عنوان یک کل واحد ایجاد کرد که از جنبه های متضاد تشکیل شده بود که تنها از طریق اصل اصلی فلسفه و طبیعت با هم سازگار می شوند. چنین چارچوبی نقش تبیینی و وضعیت هستی‌شناختی مکانیسم و ​​غایت‌شناسی را در طبیعت معکوس می‌کند: این دومی بیانگر یک اصل سازنده و اصیل طبیعت در کل است. اولی، به عنوان یک استراتژی توضیحی مربوط به تحقیقات تجربی تنزل یافت. در این پایان نامه نشان می‌دهم که وقتی شلینگ مکانیسم را به رویکردی مشتق، جزئی و صرفاً کارکردی تنزل داد، دیگر نمی‌تواند با غایت‌شناسی مخالفت کند و بنابراین تضاد از بین می‌رود. علاوه بر این، من همچنین توضیح می‌دهم که در چارچوب شلینگ، ناهماهنگی شناختی بین ظرفیت‌های عقل همچنان وجود دارد. دقیقاً تفاوت معرفتی کارکرد و دامنه بین فهم گفتمانی و شهود فکری است که به ما از طریق دو دیدگاه متضاد به طبیعت دسترسی پیدا می‌کند: شهود فکری، شهود فلسفی مناسب، به ما امکان دسترسی به بهره‌وری کلیت را می‌دهد. بازتاب، بازتاب تجربی، که فرعی است، مجموعه‌ای از حقایق و محصولات مجزا را به ما می‌دهد. به عقیده شلینگ، فیلسوف با تغییر نگرش، از تأمل به شهود، قادر است با نشان دادن اینکه، قبل از کلیت ارگانیک طبیعت، مکانیسم یکی از اصول سازنده آن نیست، بر مخالفت اولیه غلبه کند.
اصل ادراک استعلایی کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Mathilde Byskov Jakobsen
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه من از این تز دفاع می کنم که ادعاهای کانت در مورد اصل ادراک استعلایی می تواند مبنای یک نظریه ذهن کانتی باشد. به منظور دفاع از این پایان نامه، در بخش اول پایان نامه، تفسیری از ادراک استعلایی آن گونه که در «قیاس استعلایی» آمده است، ارائه می کنم. من استدلال می کنم که ادراک استعلایی اساساً یک اصل از وحدت آگاهی است که از آن یک ادعای هویت غیر ماهوی ناشی می شود. من همچنین رابطه وحدت آگاهی را با «من فکر می‌کنم»، خودآگاهی، خودآگاهی ادراکی و استنتاج مقوله‌ها را بررسی می‌کنم. در بخش دوم، تحلیلی از «پارالوژیسم‌ها» و موضوعات محوری ناشی از این تحلیل، مانند تز جهل اسمی، و جایگاه روان‌شناسی متعالی و ارتباط آن با علم شناختی ارائه می‌کنم. من استدلال می‌کنم که ادعاهای کانت در مورد ادراک استعلایی به یک نظریه ذهن تبدیل می‌شود، اما فقط به نظریه‌ای درباره ذهن که به‌طور متعالی در نظر گرفته می‌شود. من استدلال می‌کنم که این محدودیت به این معناست که ادراک استعلایی به ما اطلاعاتی در مورد کارکردها و ظرفیت‌هایی می‌دهد که وقتی ذهن را در بازتاب استعلایی در نظر می‌گیریم، لزوماً باید آن‌ها را به عنوان دارای آن نشان دهیم. با این حال، هیچ اطلاعاتی در مورد چگونگی و یا حتی اینکه آیا این کارکردها و ظرفیت ها محقق می شوند به ما نمی دهد
ماهیت و کارکرد مقولات در فلسفه امانوئل کانت، جیمز وارد، اس. الکساندر [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
J.V. Bateman
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : هدف این تحقیق بحث در مورد شایستگی سه دیدگاه کاملاً متفاوت در مورد ماهیت و کارکرد مقولاتی است که کانت، وارد و الکساندر دارند. دامنه مطالعه به صراحت محدود به ملاحظات و مسائلی با ماهیت کلی با اشاره به مقولات معرفتی-منطقی است. در نتیجه، اگر، همانطور که برخی معتقدند، مقولاتی منحصر به چندین علم وجود دارد، بحث ما ممکن است محدود به مقولات آگاهی توصیف شود. بنابراین، مستقیماً به مشکلات فرعی مانند تعداد مقولات، یا وضعیت مقولات منحصر به فرد در علوم خاصی مانند اخلاق و زیبایی شناسی مربوط نمی شود. این تعیین حدود مشکل نیازی به عذرخواهی ندارد. آنها بر اساس این اصل روش شناختی توجیه می شوند که مسائل اساسی یک مشکل باید به طور کامل بررسی و قبل از شروع به سؤالات فرعی به وضوح تعریف شوند. این موضوع چند سال پیش با برخورد بسیار غم انگیز مقوله های پیشینی در بیشتر تفکرات معاصر مطرح شد. ظهور اخیر چندین اثر که توجه صریح به ماهیت مقوله‌ها را نشان می‌دهد، تضمین خوشحال کننده‌ای است که مشکل یک موضوع مرده نیست. بحث تا حدودی طولانی در مورد کانت ناشی از (1) اشتراک پروفسور اسکندر در این اعتقاد است که "با یا پس از افلاطون هیچ چیزی از نظر اهمیت در این موضوع با آنچه ممکن است از او آموخته شود قابل مقایسه نیست". (2) با توجه به تعارضات دکترین در خود استاد، و اختلافات تفسیری در میان تبیین کنندگان او، توضیح کانت باید با شواهد مفصل و گسترده پشتیبانی شود. در ردیابی رشد و توسعه نظریه کانتی مقولات در دهه هفتاد، تاریخ گذاری Reflexionen توسط آدیکس در نسخه برلین معتبر فرض می شود.
اولین آنتیموان کانت: مقاله ای در کیهان شناسی فلسفی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Derek White
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : در این پایان نامه تلاش شده است تا تفسیری دوباره ارائه شود حصار براهین تز و آنتی تز اولین آنتینومی با در نظر گرفتن تفسیر معاصر اعتراضات و اعتراضات هدف ارائه نه on¬ است تفسیرهای روشنگر متن کانت بلکه به ارائه آرگومان هایی که با این فرض معتبر هستند کانت بر این باور بود که زیربنای آنتینومی، یعنی ترانس است واقعیت صد ساله دنیای معقول بحث این است در هیچ نقطه ای کاملاً تاریخی نیست، بلکه بیشتر به آن اشاره می کند موضوعات مرتبط مختلف که مورد توجه معاصر یا اخیر هستند: این به ویژه در مورد فصل مربوط به پایان نامه صادق است. پس از دفاع از استدلال های پایان نامه و ضد پایان نامه مشکل فوری حل آنتی ¬ حاصل است نومی راه حل کانت از نظر ایده آلیسم استعلایی، رد می شود و به دنبال جایگزینی می گردد. این در ابتدا است به عنوان این پیشنهاد معرفی شد که جهان درونی وجود دارد از نظر ظاهری اما نه خارجی، و مقداری توضیح و دفاع از این پیشنهاد ارائه شده است. نمایی از فضا و زمان است توسعه یافته، تا حد زیادی بر اساس مواد موجود در متافیزیک cal Expositions که از این پیشنهاد پشتیبانی می کند. این دیدگاه فضا و زمان miindo ce.nt/iiAm نامیده می شود. این یک نظریه من معامله گر نیست
پاسخ شهودی به شکاکیت اخلاقی: نقد شکاکیت مکی و پیشنهادی جایگزین که شهودگرایی راس را با معرفت شناسی کانتی ترکیب می کند. [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Simon John Duffy
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تز استدلالی را در دفاع از عینیت گرایی اخلاقی ارائه می کند. مکی را منتقد عینیت‌گرایی می‌داند و با این پیشنهاد به پایان می‌رسد که بهترین دفاع از عینیت‌گرایی را می‌توان در آنچه من شهودگرایی کانتی می‌نامم، که عناصر شهودگرایی راس و معرفت‌شناسی کانتی را گرد هم می‌آورد، یافت. این استدلال اساساً شکلی استعلایی دارد و ابتدا با بیان آنچه به طور شهودی به آن اعتقاد داریم، رد حملات شک‌آمیز به آن باورها، و سپس ارائه نظریه‌ای که می‌تواند آنچه را که قبلاً به آن اعتقاد داریم، مشروعیت بخشد، ادامه می‌یابد. فصل اول درک شهودی ما از اخلاق را بیان می کند: (1) اینکه اخلاق شناختی است، باورهای اخلاقی می توانند درست یا نادرست باشند. (2) اینکه اخلاق واقعی است، ما آن را نمی سازیم. (3) اینکه اخلاق عقلانی است، ما می‌توانیم با بررسی عقلانی درباره آن بیاموزیم. و (4) اینکه اخلاق ما را تحت یک محدودیت مطلق قرار می دهد. فصل با روشن شدن ماهیت آن مطالبه مطلق و با این استدلال به پایان می رسد که ایده انتقادی در اخلاق، ایده تکلیف است. در فصل دوم، حمله شکاکانه مکی به عینیت گرایی مورد بررسی قرار می گیرد. چهار استدلال کلیدی شناسایی شده است: (1) اینکه باورهای اخلاقی نسبت به عوامل مختلف هستند. (2) اخلاق مبتنی بر علل غیرعقلانی است. (3) اینکه ایده خصوصیات یا موجودیت های اخلاقی آنقدر عجیب و غریب است که نمی تواند پایدار باشد. و (4) که عینیت گرایی اخلاقی شامل تعهدات معرفت شناختی عجیب و غریب است. اساساً همه این استدلال ها مبهم هستند. با این حال پیشنهاد می‌شود که مکی یک نظریه معرفت‌شناختی و متافیزیکی اساسی دارد، تجربه‌گرایی علمی، که (الف) با عینیت‌گرایی خصمانه است و (ب) نظریه‌ای که بسیاری آن را به دلایل مستقل از اخلاق جذاب می‌دانند. فصل سوم به بررسی ماهیت عقلانیت اخلاقی می‌پردازد و اینکه آیا تجربه‌گرایی علمی می‌تواند از ایده تعادل بازتابی برای ارائه گزارشی معقول از عقلانیت اخلاقی استفاده کند. این نتیجه می‌گیرد که در حالی که تعادل بازتابی شرح مفیدی از عقلانیت اخلاقی است، نمی‌توان آن را به طور مؤثر با تجربه‌گرایی علمی تطبیق داد. برای اینکه به عنوان یک فرآیند عقلانی به طور مؤثر عمل کند، تعادل بازتابی باید به طور عقلانی توسط قضاوت های اخلاقی و اصول اخلاقی ما محدود شود. فصل چهارم فرآیند کاوش در برخی معرفت‌شناسی‌های جایگزین را آغاز می‌کند و استدلال می‌کند که تنها توضیحی که به عینیت‌گرایی و نیازهای تعادل انعکاسی صادق می‌ماند، گزارش شهودگرایی است که توسط راس پیشنهاد شده است. با این حال، این گزارش را می توان با استفاده از تعدادی ایده کانتی و استفاده از آنها برای تکمیل شهودگرایی راس توسعه داد. بنابراین، فصل پنجم از تعدادی از ایده‌های کانت، به ویژه برخی از مفاهیم کلیدی نقد داوری استفاده می‌کند. این عقاید عبارتند از: (1) اینکه ما دارای اراده ای عقلایی هستیم که تابع قانون اخلاقی است و با عقل عملی تعیین می شود. (2) اینکه ما دارای قوه قضاوت هستیم که ما را قادر می سازد از ویژگی های اخلاقی آگاه شویم و (3) اینکه این دو قوه همراه با قوه فکر سوم می توانند برای تشکیل درک اخلاقی عمل کنند. با استفاده از این ایده ها، پایان نامه بررسی می کند که آیا آنها می توانند توضیح دهند که چگونه شهودها می توانند عقلانی باشند و چگونه عینیت گرایی را می توان توجیه کرد.
نا واقع گرایی و ناشناخت گرایی احکام اخلاقی در کانت
نویسنده:
نویسنده:ثریا نوری؛ استاد راهنما:زینب شکیبی؛ استاد مشاور :سیدعلی علم الهدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش در صدد است با بیان جایگاه مبحث واقع گرایی و ضد واقع گرایی در فرا اخلاق ، تقریر های مختلف این نظریات را بیان نموده ، با بررسی آموزه های اخلاقی کانت ، موضع وی را در ذیل این تقسیم بندی تبیین کند. مبحث واقع گرایی و ضد واقع گرایی اخلاقی ارتباط وثیقی با مبحث شناخت گرایی و ناشناخت گرایی در فرا اخلاق دارد. واقع گرایی اخلاقی دیدگاهی است که معتقد به وجود خصوصیات اخلاقی در جهان پیرامون است که این خصوصیات از ما و اندیشه ما مستقل می باشند و نظریات اخلاقی باورهایی هستند که صدق یا کذب آنها را می توان براساس اموری در جهان پیرامون تعیین کرد و پاسخ صحیح به مسائل اخلاقی در گرو کشف ارزشی است که از قبل در عالم خارج وجود داشته است. در مقابل ضد واقع گرایی معتقد است جهان از ارزش ها اخلاقی تهی است وارزش های اخلاقی نشان دهنده عواطف و احساسات اند. لذا معتقدند سرچشمه ارزش ها در خود انسان است و انسان است که این ارزش ها را جعل و وضع می کند .اما از دیدگاه معرفت شناختی ، شناخت گرایان معتقدند گزاره های اخلاقی گزاره های توصیفی هستند که خبر از واقع می دهند و براین اساس راجع به صدق و کذب گزاره های اخلاقی می توان صحبت کرد. اما ناشناخت گرایان گزاره های اخلاقی را غیرتوصیفی دانسته و برای آنها هیچ حیثیت شناختی قائل نبوده و آنها را صدق و کذب پذیر نمی داند . در نهایت براساس این تعاریف و تطبیق آن با نظریات اخلاقی کانت می توان نتیجه گرفت که کانت یک ناواقع گرای ناشناخت گراست . کانت همان گونه که خود تصریح می کند ، عقل را قوه واحدی می داند که به جهت نوع ادراکاتش به عقل نظری و عقل عملی تقسیم می شود .کارکرد عقل نظری،تولید علم و معرفت بخشی به انسان و ادراک واقعیات (هست ها) است،اما عقل عملی آنچه را که مربوط به مقام عمل باشد، (بایدها) را ادراک می کند و نقش آن ترجیح یا تصمیم اخلاقی است . در واقع کانت با تفکیکی که بین عقل نظری و عقل عملی قائل می شود این را مطرح می کند که در عقل نظری شناخت ما از هستی محدود به عالم پدیدار است(فنومن) و ما نمی توانیم به عالم ناپدیدار(نومن)علم پیدا کنیم .و اخلاق را مربوط به عالم ناپدیدار می داند که قابل شناخت نیست . کانت وجود ارزش ها را در جهان خارج رد می کند و گزاره های اخلاقی و « باید ها و نبایدها» ، گزاره هایی واقع گو نمی داند چراکه آنها توسط عقل وضع می شود و به طور پیشینی و مستقل از تجربه در آن وجود دارند و لذا نمی توان از صدق و کذب پذیری آنها سخنی به میان آورد.
  • تعداد رکورد ها : 1977