جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1977
ارزیابی انتقاد نیچه به امر مطلق کانت
نویسنده:
محمد عنبرسوز ، شیدا کاویانی تبریز
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
فردریش نیچه، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق، در بخشی از انتقادش به اخلاقیات گذشتگان، به اخلاق فیلسوفان می‌تازد و آن را فاقد کارایی لازم قلمداد می‌کند. این جستار، با محور قرار دادن نگرش انتقادی نیچه در قبال امر مطلق، به ارزیابی نقد او نسبت به فلسفه اخلاقی کانت می‌پردازد و نشان می‌دهد که بخش مهمی از انتقاد نیچه به اخلاق مسیحی و اخلاق فیلسوفان واکنشی به امر مطلق کانت و تعمیم نهفته در آن است. لذا مسئله اصلی پژوهش پیش رو تحلیل دقیق ریشه‌های معرفت‌شناختی و روش‌شناختی واکنش نیچه به امر مطلق کانت است. به همین منظور، ابتدا توجه افراطی فیلسوفان اخلاق به قاعده عام را در روندی تاریخی مورد توجه قرار می‌دهیم که از سوفسطاییان تا کانت ادامه پیدا می‌کند. سپس، با روش توصیفی- تحلیلی، مبانی معرفتی کانت را در برابر باورهای معرفتی نیچه بازنمایی می‌کنیم و امر مطلق کانت را در برابر ابرمرد نیچه، با توجه به جایگاه عقل و غریزه در اندیشه این دو فیلسوف، مورد تفسیر قرار خواهیم داد. همچنین در پایان بدین نتیجه رهنمون خواهیم شد که محور ارزش اخلاقی برای کانت امر مطلق (عمومیت اخلاق) است، در حالی که نیچه، با ارزش‌گذاری مجدد ارزش‌ها، بر آن است که ملاک اخلاقی بودن فعل را سازگاری آن با اراده معطوف به قدرت معرفی کند (جنبه فردی). از دیگر نتایج این پژوهش پاسخ به یک انتقاد عمومی در فلسفه اخلاق است که نیچه را متهم به بازگشت ناخواسته به همان قاعده عمومی کانتی می‌کند.
صفحات :
از صفحه 127 تا 145
امکان پرسش از امر زشت در افق استتیک کانت
نویسنده:
ارسلان آقاخانی ، سید محمد رضا حسینی بهشتی ، شمس الملوک مصطفوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
استتیک ایمانوئل کانت در نقد نیروی حکم همواره محل بحث‌ها و کشف نکات بسیاری در باب کالبدشناسی قوة ذوق و احکام مربوط به آن بوده است. مسائل استتیکی زمانة معاصر، پژوهش در امکان ادراک تأملی ناخرسندی و به‌تبع آن جایگاه زشتی را در اندیشة استتیک کانتی موردتوجه مفسران قرار داده است. زشتی و احکام مربوط به آن در ملاحظات پیشانقادی کانت در قیاس با اندیشه‌های وی در چهارچوب دستگاه نقادی جایگاه متفاوتی داشته‌اند. او پیش از نگارش نقدهای سه‌گانه، زشتی را در قالب ادراکات حسی و مفاهیم انسان‌شناسانه به‌عنوان متعلق ادراک ناخوشایندی ایجابیِ صرفاً تجربی موردتوجه قرار داده است. لیکن پرسش از زشتی به‌مثابة حکم تأملی در افق استتیک نقادانة او ممکن نیست، چراکه امکان صدور چنین حکمی با غایت‌های سیستماتیک و روش‌شناسی نقد سوم در تناقض خواهد بود. نوشتار حاضر جهت روشن شدن جایگاه زشتی در افق استتیک کانت، ضمن بررسیِ نگاه وی به زشتی در افق پیشانقدی، به تبیین دلایل فقدان امر زشت به‌عنوان حکمی تأملی در ملاحظات انتقادی کانت و اثبات عدم امکان تحقق حکم تأملی دربارة زشتی در فلسفة استعلایی می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 1 تا 25
دشواری‌های بنیان‌گذاشتن معیار صدق در فلسفة کانت؛ صورت‌بندیِ نظریة صدق در فلسفة کانت بر پایة «استنتاج استعلایی»
نویسنده:
پوریا گل‌شناس ، یوسف نوظهور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این پژوهش می‌کوشیم این پرسش را پاسخ گوییم که معنای صدق در فلسفة کانت چیست و آیا می‌توان در این فلسفه، معیاری برای نظریة صدق تعیین کرد یا نه. در گام نخست، با نظر به «تحلیل استعلایی[1] [آناکاویک ترافرازنده]» و به‌ویژه با تمرکز بر «استنتاج استعلایی [/تنقیح مناط][2]» در سنجش خرد ناب[3]، الگوی شناختیِ کانت را صورت‌بندی می‌کنیم. برای صورت‌بندی دقیق این الگو، از تفسیر رابرت پاول ولف[4] بهره می‌گیریم. سپس، با نظر به مسائل جاری در معنی‌شناسیِ مدرن، می‌کوشیم سامان ارجاع[5] در این نظریة صدق را بررسی کنیم و در این راستا از تفسیر معناشناختی رابرت هانا[6]، کانت‌شناس معاصر بهره می‌گیریم. سرآخِر دلیل می‌آوریم که نظریة صدق در فلسفة کانت، مبتنی بر گونة ویژه‌ای از اصل «انسجام[7]‌» است که آن را «نظریة انسجام‌گرویِ کانتی» نام می‌گذاریم. بدین‌ترتیب، اگرچه قول مشهور بر آن است که کانت در سنجش، صدق را «همخوانی [/مطابقت][8]» دانسته است، نشان خواهیم داد که نظریة همخوانی صدق متضمن «واقعیت‌گروی استعلایی» است، درحالی‌که نزد کانت واقعیت فی‌نفسه را نمی‌توانیم بشناسیم و تنها سامان واقعی مکانمند و زمانمند جهان تجربی را می‌شناسیم و همین سامانمندی است که ضرورت را در جهان تجربی تبیین می‌کند و مقوّم آن است؛ بنابراین ممکن نیست نظریة صدق در فلسفة کانت همخوانی یا مطابقت در معنای معمول آن باشد، بلکه نوع ویژه‌ای از «انسجام‌گروی» است. در این متن هر جا که از سنجش نقل‌قول کرده‌ایم، ترجمة فارسیِ میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی با عنوان «سنجش خرد ناب» را عیناً در متن گذاشته‌ایم.
صفحات :
از صفحه 169 تا 198
مطالعه تطبیقی ادراک عقلی از منظر ملاصدرا و مقولات فاهمه کانت و تاثیر آن بر علوم شناختی
نویسنده:
محمد رضا کرمی ، عبدالحسین موحدی ، محمد صافحیان ، سعید منصوری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله شناخت یکی از بنیادی ترین مسایل فلسفه است. نوع شناخت و دامنه شناخت است که مفهوم انسان را تعریف میکند و دامنه عمل انسان را تشریح می کند. دو نظام فلسفی حکمت متعالیه و منظومه فلسفی کانت را می توان قله های رفیع فلسفه اسلامی و فلسفه غرب به شمار آورد. تعریف این دو نظام از ادراک و عقل و فاهمه و تاثیر آن بر دیگر دانش ها می تواند برای ساخت نظامات اجتماعی شناختی و اندیشه ای بسیار راهگشا باشد. تعریف کانت از فاهمه با تکیه بر مقولات و محدود کردن ادراک به معبر فاهمه راه را بر بسیاری ار نوآوری ها در زمینه درک جهان بما هوهو بسته است در صورتی که در نظام صدرایی با عنایت به تعریف ملاصدرا از عقل و ادراک افق های پیش رو برای ادراک و نظام سازیها بر مبنای این ادراک بسیار گسترده و فراخ است. به نظر می رسد زمان ساخت نظامات به خصوص نظام شناختی ادراکی بر مبنای اندیشه صدرایی رسیده است.
صفحات :
از صفحه 773 تا 786
جهان معین: کانت و هلمهولتز در مورد معنای فیزیکی هندسه [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Hyder, David
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
de Gruyter,
نقد هگل از امکان در اصل غایت شناسی کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Kimberly Zwez
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این تحقیق تحلیلی تاریخی-تفسیری از بازتنظیم هگل از اصل تنظیمی غایت‌شناسی کانت به یک اصل سازنده است. کانت غایت شناسی را به قوه قضاوت بازتابی نسبت می دهد که در آن به عنوان راهنمای تنظیم تحقیق به کار می رود، اما دانش واقعی را تشکیل نمی دهد. هگل استدلال می کند که اگر کانت غایت شناسی را به یک اصل سازنده تبدیل کند، آنگاه نظریه بسیار جامع تری خواهد بود که قادر به غلبه بر اقتضائات در علم طبیعی است و از این رو، شکاف بین علم طبیعی و الهیات را پر می کند. در این مقاله من استدلال می‌کنم که دفاع هگل از گذار از علوم طبیعی به الهیات در نهایت ناموفق است، زیرا مبتنی بر غریزه عقل است، که ویژگی غریزی عقلانیت انسانی به گذار فراتر از اقتضای باقی‌مانده در درک تجربی ما از طبیعت است. ، به درک الهیاتی از طبیعت، که در آن همه جنبه های طبیعت لزوماً مرتبط هستند.
بررسی انتقادی رویکرد استاد سید فاطمی به مفهوم «انسان استعلایی» در مبانی حقوق بشر معاصر بر مبنای فلسفه کانت
نویسنده:
ملیحه مسعودی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
محوریت مفهوم استعلایی در فلسفه کانت تا جایی است که کانت این وصف را به‌عنوان شاخص اصلی فلسفه خود بر می‌گزیند و فلسفه کانت را با تعبیر استعلایی، از دیگر نظام‌های فلسفی تشخیص می‌دهند. استاد سید فاطمی سعی دارند که دیدگاه خود در مبانی نظری حقوق بشر را به اتکای فلسفه کانت صورت بندی نمایند و مفهوم انسان استعلایی را برای تحقق حقوق بشر معاصر شرطی اساسی تلقی می‌کنند. به نظر می‌رسد مفهوم استعلایی در نظام فکری استاد سید فاطمی، با مفهوم اصلی آن در فلسفه کانت فاصله زیادی دارد. به همین دلیل تلاش ایشان برای ابتنای دیدگاه خود بر فلسفه کانت، مناقشه‌ای اساسی دارد. استاد سید فاطمی بدون توجه به ابعاد گسترده این مفهوم در پرتو انقلاب کوپرنیکی و نظام ایدئالیسم استعلایی کانت، آن را به‌کار برده‌اند و در نتیجه با رویکردی پیشاکانتی که مستلزم رویکرد جوهری به انسان و غفلت از شرایط استعلایی سوژه است، از این مفهوم بهره برده‌اند، درحالی‌که مفهوم استعلایی در فلسفه کانت معطوف به شرایط امکان در پرتو سوبژکتیویته است و هیچ نسبتی با تلقی استاد سید فاطمی از انسان استعلایی به‌عنوان انسان انتزاعی غیر معطوف به عرضیات ندارد.
صفحات :
از صفحه 27 تا 46
دیدگاه کانت از فضا در حدود 1769 [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Christopher B Garnett
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : کانت نتوانست آموزه های خود را درباره فضا در نقد یکپارچه کند. فضا یا مقدم بر چندگانه حس است: در این صورت، با هیچ نوع سنتز تعیین نمی شود. یا فضا با سنتزی تعیین می شود که با مفهوم چندگانه قبلی موجود شروع می شود. اولین مورد آموزش دیس است. 15. A. و Aes.1. دوم تعلیم Aₙₐ است. یا بعد از انتزاع اشیاء حسی فضا باقی می ماند یا بعد از انتزاع آنها چیزی باقی نمی ماند. اولین مورد دیدگاه دیس است. 15. A.، و Aes. 11; دومی نمای Aₙₐ است. یا کل فضا اجزا را تعیین می کند: - در این صورت هیچ سنتزی وجود ندارد. یا اجزاء مقدم بر کل هستند و با ترکیبی از آن زمان مشخص می شود. اگر کل (مجموعه) با سنتز به دست آمده باشد، نمی تواند مقدم بر اجزا باشد، بلکه به وسیله آنها مقدم و تعیین می شود. اگر سنتز بیشتر انجام شود، یک کل جدید به دست می‌آید، و آنچه قبلاً به عنوان کل در نظر گرفته می‌شد، صرفاً یک مجموع بوده است که بر اساس میزان سنتز قبلی قطعات تعیین می‌شود. فضا نمی‌تواند فعالیتی از فهم (حتی در هندسه محض) را پیش‌فرض قرار دهد مگر اینکه اجزا کل را تعیین کنند. این با دیس در تضاد است. 15. C. n. و 15. کور. (پراگراف اول). فضا نمی‌تواند فعالیتی از فهم را پیش‌فرض قرار دهد، مگر اینکه بازنمایی‌های خاص cf فضا در زیر «فضا» باشد و نه در آن. این با Aes در تضاد است. B. IV. کانت سعی می کرد با سگ های شکاری شکار کند و با خرگوش بدود. او در تلاش بود تا نشان دهد که فضا بر منیفولد حسی مقدم است، و با این حال آن فضا یک سنتز را پیش‌فرض می‌گیرد. او می‌کوشید نشان دهد که اجزای فضا به کل وابسته هستند و با این حال بگوید که کل فضا با ترکیبی از اجزاء تعیین می‌شود. نمی توان آن را انجام داد. تلاش او برای ترکیب این دیدگاه ها شکست خورد. تنها جایگزین او دیدگاه دیس بود. که شرایط سنتز می تواند کاملاً عقلانی باشد و شرایط کل حاصل می تواند کاملاً حساس باشد. در چنین دیدگاهی، حس و عقل به طور جزمی به خودی خود جدا و کامل فرض می شوند. اما در Aₙₐ. در جایی که آنها به طور جدانشدنی به یکدیگر متصل هستند، این فرض نادرست است. این دیدگاه‌های متضاد فضا در نقد، دو دیدگاه فضا را در دیس روشن‌تر می‌سازد. 15. در سال 1770، کانت می توانست به دو طریق به پرسش اویلر پاسخ دهد. فضا از احساس انتزاع نمی شود. در رجوع به عالم معقول، اصلاً انتزاعی نیست. با این حال، یک سنتز فکری وجود دارد که آن را به وجود می آورد. با این سنتز مشخص می شود. کانت این دو پاسخ را با استفاده از دوگانگی 1770 آشتی داد. برای شناخت جهان معقول، ذهن فقط به شهود نیاز دارد. معرفت عالم معقول ترکیبی است نه تحلیلی. از سوی دیگر، برای شناخت دنیای واقعی و قابل درک، ذهن فقط به مفاهیم نیاز دارد. معرفت عالم معقول تحلیلی است نه ترکیبی. این دو نوع دانش با هم همپوشانی ندارند. در هر بخش از دیس. 15. به جز دو کانت، شهود ناب فضا را آن گونه که ارائه شده یا تأمل می کند، و نه ساخته شده، تلقی می کند. او در دو بخش آن را به‌عنوان حاصل از فعالیت ذهن تلقی کرد. با پیروی از این فرض، او به ضعف در ثنویت خود پی برد. در پایان نتیجه، او پیشنهاد کرد که مفاهیم مکان و زمان که از حس انتزاع نمی شوند و با تأمل به دست نمی آیند (مانند مفاهیم عمومی معمول) انتزاع می شوند. از فعالیت ذهن به مناسبت احساس. او فرض می‌کرد که یک فعالیت فکری می‌تواند یک کل حساس را به وجود آورد. پس از سال 1770، او متوجه شد که این غیرممکن است. با این حال، او متوجه شد که تقصیر در فرض فعالیت ذهن نیست، بلکه در فرض عمیق‌تر یک دوگانگی کامل است. فرض فعالیت ذهن باید - او متوجه شد - حفظ شود، اما دوگانگی رد شد. او نمی توانست تصور و شهود را جدا کند. فعالیتی از درک وجود دارد که با چندگانه حس آغاز می شود و فضا را تعیین می کند. درک فضا را به عنوان یک منیفولد محض (در ریاضیات محض) در مقابل منیفولد حسی نشان می دهد. و به عنوان شکل خالص منیفولد حسی (در ریاضیات کاربردی.) . در پایان به نتیجه ی دیس مراجعه کنید. 15. کانت درست می گفت که یک فعالیت ذهن وجود دارد. او فقط از نظر ماهیت اشتباه می کرد. بقیه دیس. 15. مبتنی بر این فرض غلط است که هیچ فعالیتی از مینی وجود ندارد. دیس. 15.، به طور کلی، بر این فرض غلط استوار است که تصور و شهود را می توان جدا کرد. این آموزه که فضا بر حس مقدم است نیز بر این فرض نادرست استوار است. این دکترین که کل فضا اجزاء را تعیین می کند نیز بر آن استوار است. همین امر در مورد این دکترین نیز صادق است که تعداد نامتناهی بازنمایی در فضا به جای زیر آن قرار دارند. هنگامی که کانت این فرض را تصحیح کرد و به تصورات و شهودها پیوست، بازنمودهای مکان و زمان تحت شرایط مفهوم قرار می گیرند.
کانت و سیستماتیک بودن طبیعت. استفاده تنظیمی از عقل در نقد عقل محض کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Lorenzo Spagnesi
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : چه چیزی دانش علمی را ممکن می کند؟ امانوئل کانت فیلسوف در اثر بزرگ خود، نقد عقل محض، پاسخی جذاب و گیج کننده به این پرسش داشت. دانش علمی، از نظر کانت، توسط قوه عقل و تقاضای آن برای وحدت سیستماتیک (یا «نظام گرایی») ممکن می شود. به عبارت دیگر، شناخت در مورد اشیاء تجربی تنها در صورتی می‌تواند آرزوی علمی داشته باشد که عقلاً در درون یک سیستم قرار گیرد یا به یک سیستم تبدیل شود. اما وقتی ماهیت دیدگاهی دانش را در نظر بگیریم، یعنی قرار گرفتن آن در قوای شناختی فردی انسان، چگونه می تواند شکل بگیرد؟ رساله دکتری من یک هدف دو جانبه دارد: (i.) بازسازی پیچیدگی مفهوم نظام مندی در نقد عقل محض کانت. و (ii.) دفاع از معقول بودن آن در بحث های معاصر درباره وحدت یا کثرت دانش علمی. تا آنجا که به (i.) مربوط می شود، موضع کانت به وضوح در ادبیات درک نشده است. علیرغم علاقه مجدد به مفهوم نظام مندی کانت در دهه های اخیر، مشارکت های موجود در ارائه گزارش رضایت بخشی از آن ناکام هستند. هدف تز من ارائه خوانشی واحد از نظام مندی عقل به عنوان ویژگی اساسی تحلیل کانت از منابع شناخت است. به ویژه، من از گزارشی بدیع از دلیل نظری دفاع می کنم که هدف آن حمایت از ادعاهای زیر است: (الف) نظام مندی مبتنی بر استفاده مشروع از ایده های عقل به عنوان قواعد تجویزی برای بررسی تجربی است. ب. ضروری است که شناخت تجربی را ممکن ساخته و فرضیه های علمی ایجاد کند. و (ج) به ما بینش‌های اساسی درباره «رئالیسم تجربی» کانت و درک او از نقش متافیزیک در علم می‌دهد. با توجه به (ii.)، من نشان می‌دهم که روایت کانت از عقل نظری بسیار بیشتر از آنچه عموماً تصدیق می‌شود برای ارائه دارد. به ویژه، من آن را به عنوان ارائه راه حل آشتی دهنده برای تضاد بین وحدت و کثرت گرایی در فلسفه علم معاصر ارائه می کنم. من با الهام از «دیدگاه گرایی» کانت، استدلال می کنم که وحدت و کثرت گرایی باید به عنوان اصول متقابل شامل دانش علمی تلقی شوند.
نظریه حس اخلاقی و توسعه اخلاق کانت [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
Michael H. Walschots
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی تعدادی از راه هایی می پردازد که از طریق آن یک جنبش فلسفی بریتانیایی قرن هجدهم به نام «نظریه حس اخلاقی» بر توسعه نظریه اخلاقی امانوئل کانت (1804-1724) فیلسوف آلمانی تأثیر گذاشت. من نشان می‌دهم که کانت هم برداشت نظریه اخلاقی از قضاوت اخلاقی و هم برداشت آن از انگیزه اخلاقی را در ابتدایی‌ترین مرحله رشد فلسفی‌اش جذاب می‌دانست، اما در نهایت مفهوم آن را از قضاوت اخلاقی رد کرد، اگرچه کانت حتی در نوشته‌های اولیه‌اش ویژگی‌های خاصی را حفظ کرده است. از تصور آن از انگیزه اخلاقی. کانت در ارائه کامل فلسفه اخلاقی خود ایرادات مفصلی را به برداشت نظریه اخلاقی از قضاوت اخلاقی ارائه می کند، اما من نشان می دهم که برخلاف ادعاهای بسیاری از مفسران اخیر، درک مورد نظر او از انگیزه اخلاقی تنها دارای چند ویژگی ظاهری مشترک است. با دیدگاه ارائه شده توسط هاچسون به ویژه. برای درک درک بالغ کانت از انگیزه، اندیشه آدام اسمیت (1723-1790) نیز مهم است، متفکری که بخشی از نظریه حس اخلاقی نیست، اما بسیار تحت تأثیر نظریه حس اخلاقی قرار گرفته است. من نشان می‌دهم که تصور اسمیت از نگرش «توجه» به آنچه او «قوانین عمومی رفتار» می‌نامد، و همچنین تصور او از «احساس وظیفه»، بر برداشت کانت از «احترام [آختونگ]» برای اخلاق اخلاقی تأثیر گذاشت. قانون در نهایت، نشان می‌دهم که درک کانت از لذت مرتبط با رفتار اخلاقی، چیزی که او آن را «قناعت به نفس [Selbstzufriedenheit]» می‌نامد، می‌تواند در پرتو این که چگونه هاچسون یک مشکل مرتبط با لذت حس اخلاقی را حل می‌کند، روشن شود.
  • تعداد رکورد ها : 1977