جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5
فلسفه‌ی اخلاق در اگزیستانسیالیسم سارتر
نویسنده:
حسین کاظمی یزدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ژان پل سارتر یکی از بزرگ‌ترین و مشهورترین فلاسفه‌ی قرن بیستم بود. بزرگی این فیلسوف معلول دو کتاب فلسفی مهم او یعنی هستی و نیستیونقد خرد دیالکتیکی است، اما شهرت وی کم‌تر ارتباطی با فیلسوف بودن‌اش دارد. سارتر علاوه بر این‌که نویسنده‌ای در حوزه‌ی فلسفه بود، رمان‌نویس، نمایش‌نامه‌نویس، منتقد ادبی، مبارز سیاسی و منتقدی سیاسی- اجتماعی نیز بود؛ و البته دلیل شهرت وی همین موارد دسته‌ی دوم است. این شهرت، بزرگی او را در جهان، و البته در ایران، تحت‌الشعاع خود قرار داده است. شاید کم‌تر کسی در ایران باشد که اهل مطالعه (به‌ویژه در حوزه‌ی علوم انسانی) بوده اما با نام سارتر بیگانه باشد؛ این در حالی است که فلاسفه اغلب در میان اهل فن مشهورند و حتا گاهی نام‌شان هم به گوش دیگران نرسیده است. این مسئله یکی از دلایل بدفهمی سارتر در ایران است، چراکه او اغلب بیش از آن‌که فیلسوف به حساب بیاید، ادیب (به‌ویژه نمایش‌نامه‌نویس) و مبارز سیاسی به حساب می‌آید. دومین دلیل بدفهمی سارتر اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر است؛ البته در این مورد، این بدفهمی مربوط به بازه‌ی کوچک‌تری از افراد است؛ یعنی افرادی که اطلاعات اندکی درباره‌ی سارتر دارند و اغلب این کتاب را چکیده‌ی آرا و افکار فلسفی او تلقی می‌کنند. اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر سال‌ها پیش به زبان فارسی و پیش و پس از آن بارها به زبان انگلیسی ترجمه شده است. سارتر در این کتاب ادعا می‌کند که در پی دفاع از فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم است. او در این‌جا اعتقاد دارد، بدبینی‌ای که از اگزیستانسیالیسم وهستی و نیستی دریافت شده است، بدفهمی‌ای بیش نیست. طبق ادعای سارتر، این سخن‌رانی خلاصه‌یی از هستی و نیستی است، درحالی‌که به‌واقع این‌چنین نیست.بسیاری از کسانی‌ که ادعای شناخت سارتر به‌عنوان یک فیلسوف را دارند، شناخت‌شان معطوف به همیناگزیستانسیالیسم و اصالت بشر است. البته آنان در این میان تقصیر چندانی ندارند چراکه سارتر خود با بیان این‌که این کتاب-سخن‌رانی چکیده‌ی فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم است آن‌ها را گمراه کرده است. اما با مطالعه‌ی اجمالی هستی و نیستی (و حتا تفسیرهای آن) در می‌یابیم که این کتاب-سخن‌رانی تفاوت‌های بنیادینی با هستی و نیستی و درواقع با اگزیستانسیالیسم دارد. البته خود سارتر هم بعدها به این مسئله اعتراف و از چاپ و انتشار آن در چنین سطح وسیعی اظهار ناراحتی کرد.از دیگر سو این اثر به‌عنوان کتاب اخلاقی سارتر نیز مشهور شده است و اغلب به ‌غلط پنداشته می‌شود که کل اخلاقِ اگزیستانسیالیستی سارتر در این کتاب مستتر است و بنابراین از آن به‌عنوان کتاب اخلاقِ اگزیستانسیالیستی سارتر یاد می‌شود. هم‌چنین یکی از دلایل شهرت و گسترش این کتاب، آسانی و همه‌فهمی آن است. از آن‌جا که این کتاب یک سخن‌رانی است، فاقد پیچیدگیهستی و نیستی بوده و برای افرادی که می‌پندارند معرفت بدون تحمل سختی قابل وصول است، بهترین وسیله برای فهم (البته سطحی) اندیشه‌ی سارتر است. در این پایان‌نامه به دلایل مطرح شده، اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر محور کار درنظر گرفته شده است. هم‌چنین این پایان‌نامه درصدد است تا به این وسیله نظریه‌ی اخلاقِ اگزیستانسیالیستی سارتر را (البته اگر بتوان عنوان نظریه را شایسته دانست) مورد بررسی قرار دهد.اولین پرسشی که احتمالاً به ذهن خواننده خطور می‌کند این است که این کتاب اثری در میانه‌ی زندگی فکری سارتر است و بنابراین مبنا قرار دادن آن، احتمالاً تنها دربردارنده‌ی خود این اثر و آثار پیش از آن است؛ درحالی‌که سارتر سال‌ها بعد از این اثر زندگی کرده و کتاب بزرگی مثل نقد خرد دیالکتیکی را در این دوران نوشته است. برای پاسخ به این پرسش نیازمند توضیح مختصری درباره‌ی زندگی فکری سارتر هستیم.سارتر از جمله فیلسوفانی است که در طول زندگی فکری‌اش بیش از یک نظریه‌ی جامع را بسط داده است. به دیگر سخن او در مرحله‌ای از زندگی فکری‌اش دچار چرخشی کلی شده است و این چرخش، چرخش او از اگزیستانسیالیسم به مارکسیسم است. بنابراین هرچند که او اگزیستانسیالیستی تمام‌عیار بود، اما این صفت تنها در دوره‌ای خاص از زندگی‌اش به او اطلاق می‌شود. سارتر نویسنده‌ای پرکار بود که در طول زندگی فکری‌اش دو اثر فلسفی مهم یعنی هستی و نیستی ونقد خرد دیالکتیکی را برجای نهاد؛ اما او تنها در محدوده‌ی کتاب اول‌اش یک اگزیستانسیالیست بود و در دوران نگارش کتاب دوم، یک مارکسیست به حساب می‌آمد. اتفاقاً شهرت سارتر به‌عنوان نمایش‌نامه‌نویس، منتقد ادبی و مبارز در این دوره به‌وجود آمد. چرخش در اندیشه‌ی سارتر در سال 1957 و از مقاله‌ی «مسئله‌ی روش» آغاز شد که درواقع مقدمه‌یی بر نقد خرد دیالکتیکی بود. سارتر در این مقاله بیان می‌کند که اگزیستانسیالیسم نه‌تنها یک فلسفه نیست بلکه تنها ایدئولوژی‌ای است که زیر بال و پر فلسفه‌ی حاکم زمان خود، یعنی مارکسیسم، رشد می‌کند.با توجه به عنوان این پایان‌نامه، بخش دوم زندگی فکری سارتر مورد توجه قرار نمی‌گیرد. آن‌چه در این‌جا مورد بررسی قرار خواهد گرفت، نظریات اخلاقی سارتر در حوزه‌یهستی و نیستی است؛ اما دلیل محوریت اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر این است که از آن هم‌چون وسیله‌ای برای فهم بهتر نظریات اخلاقی-اگزیستانسیالیستی سارتر استفاده شود. از آن‌جا که اگزیستانسیالیسم در عنوان این کتاب وجود دارد و از سویی دیگر سارتر خود در این‌جا بیان کرده است که این کتاب خلاصه‌ای از هستی و نیستی است (هرچند که بسیار با آن متفاوت است) محوریت این کتاب در این پایان‌نامه به معنی بررسی و مقایسه‌ی آن با اگزیستانسیالیسم مطرح شده در هستی و نیستی و نشان دادن تفاوت‌ها و شباهت‌های آن‌ است. در انتها باید به مشکلی که در بررسی و مطالعه‌ی کل فیلسوفان اگزیستانسیالیست و به‌ویژه سارتر وجود دارد اشاره شود و آن این است که اساساً امکان خط‌کشی واضح میان مفاهیم مطرح شده در اندیشه‌ی این فیلسوفان وجود ندارد؛ چراکه همه‌ی آن‌ها و به ویژه سارتر مخالف ایجاد یک نظام کلی فلسفی‌اند. بنابراین برای بررسی نظریه‌ی اخلاقی در اندیشه‌ی سارتر یا به بیانی بهتر اخلاق در اندیشه‌ی سارتر نیازمند مقدمه‌ای طولانی هستیم که این مقدمه خود توصیف برخی از مولفه‌های اساسی در اندیشه‌ی اوست. پیوند این مولفه‌ها با اندیشه‌ی سارتر به‌گونه‌ای است که برای بررسی هر مسئله‌ای در اندیشه‌ی وی، نیازمند بررسی تمام (یا دست‌کم برخی از) آن مولفه‌ها هستیم.فصل اول این پایان‌نامه به بررسی این مولفه‌ها اختصاص یافته است. در فصل دوم مسئله‌ی اخلاق در اندیشه‌ی دوره‌ی اول فکری سارتر بررسی می‌شود و در نهایت در فصل سوم به تفسیراگزیستانسیالیسم و اصالت بشر و هم‌چنین به بررسی نقاط تشابه و تفاوت آن کتاب با مسائل مطرح شده درهستی و نیستی پرداخته می‌شود.در پایان، ضمن قدردانی از اساتید محترم راهنما و مشاور جای آن دارد تا تشکری ویژه از جناب آقای دکتر بابک احمدی، به دلیل راهنمایی‌های موثرشان داشته باشم.
جایگاه انسان از دیدگاه کی یر که گور و ژان پل سارتر
نویسنده:
راضیه زینلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه، جایگاه انسان را از دیدگاه سورن کی یرکه گور و ژان پل سارتر مورد بررسی قرار خواهیم داد. در آغار به ضرورت پرداختنبه این موضوع و اهمیت جایگاه انسان اشاره می شود. به طور کلی این پایان نامه در سه بخش تدوین گردیده است که هر بخش حاوی فصولی می باشد؛ در بخش نخست به شرح آرای کی یر که گور می پردازیم . پس از اشاره ای به رویکرد انتقادی او نسبت به تفکر هگل، نظریات کی یر که گور را در دو ساحت جایگاه وجودی و احوالات وجودی پی می گیریم. در واقع انسان از آن حیث که جایگاه وجودی خاصی دارد احوالات وجودی خاصی نیز دارد؛ احوالاتی نظیر اضطراب، نومیدی، ایمان و...در ادامه به شرح و بسط هر یک از این احوالات خواهیم پرداخت که در شرح تمام این احوالات نگاه کاملاً مسیحی کی یر که گور مشهود است. در نهایت این بخش را با بحثی در خصوص ایمان گرایی و ویژگی های شهسوار ایمان به پایان خواهیم رساند. بخش دوم به نظریات سارتر اختصاص یافته است. در آغاز به شرح وجود شناسی سارتر و تقسیم بندی سه گانه او در خصوص وجود اشاره می شود، درفصل وجود? در خود به توصیف این ساحت از وجود و اضافی و زیادی بودن آن خواهیم پرداخت. در فصل وجود برای خود به تعریف انسان پرداخته و از آزادی به عنوان مهم ترین ویژگی او نام برده می شود، سپس به راه های گریز از این آزادی و بحث سوءنیت می پردازیم. درنهایت وجودِ برای دیگری را مورد کاوش قرار می دهیم و رابطه ی انسان با دیگران را در سه حوزه ی رابطه ی کودک با پدر مادر، رابطه ی جنسی و رابطه ی انسان با خدا بررسی می کنیم که از نظر سارتر تمامی این روابط محکوم به شکستند. در بخش آخر ریشه های مشترک و زمینه های اختلاف این دو متفکر بزرگ به بحث گذاشته می شود و نظریات ایشان در سه حوزه ی اضطراب، نومیدی و ایمان مورد بررسی قرار می گیرد . در نهایت به این نتیجه می رسیم که تفکر هر دو فیلسوف از فرد انسانی آغاز و به فرد انسانی ختم می شود، با این تفاوت که انسان? سارتر کاملاً مستقل از خداست در حالی که انسان کی یر که گور در معیت خدا هستی می یابد .
اخلاق اگزیستانسیالیسم بررسی و نقد دیدگاه‌های اخلاقی سارتر
نویسنده:
منیره پوستچی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سارتر یکی از فیلسوفان اگزیستانسیالیست است که همانند دیگر فلاسفه این مکتب، انسان را موضوع اصلی فلسفه خود قرار داده است. آنچه برای بسیاری از آنها مهم است، انسان واقعی و انضمامی است. انسانی که در جهان قرار گرفته، به نامعقولی آن پی‌برده و به پوچی رسیده است اما با آن زندگی می‌کند. و تمام مضامین این زندگی مانند دلهره و اضطراب، وانهادگی، ناامیدی و از همه مهمتر مرگ آگاهی را با افتخار به دوش می‌کشد. اما مهم‌تر از تمام این مضامین آنچه در درجه اول اهمیت قرار دارد، آزادی و انتخاب آدمی است. انسان واقعی به تنهایی انتخاب می‌کند و به این انتخاب خود، آگاه است. و به مسئولیت این انتخاب نیز آگاهی دارد. و این در حالی است که اساس این انتخاب را آزادی تشکیل می دهد. در این میان سارتر بیش از دیگر افراد این مکتب به آزادی پرداخته و به «فیلسوف آزادی» شهرت یافته است. سارتر مدعی شده که تنها انسانی است که امروزه از امر مطلق صحبت می‌کند و این امر مطلق برای او همان واژه‌ی آشنا و نایاب «آزادی» است. شاید بتوان گفت آزادی بیش از هر جای دیگر در حیطه اخلاق کاربرد دارد. چرا که اندیشیدن در مورد خوب و بد رفتارها، درست و یا نادرست بودن اعمال تنها وقتی معنا دارد که با آزادی بتوان انتخاب کرد. به همین دلیل است که اخلاق برای فلاسفه اگزیستانسیالیسم به صورت مهمترین مساله‌ درآمد. به طوری که فلسفه و معرفت شناسی آنها از اخلاق قابل تفکیکنمی‌باشد. این موضوع درباره فلسفه سارتر بیش از دیگر فیلسوفان این مکتب صادق است. و محور اساسی اندیشه او را چه در فلسفه اخلاق و چه در معرفت شناسی، آزادی تشکیل می دهد.
نقد آرای سارتر در باب آزادی با نظر به دیدگاه علامه جعفری و گابریل مارسل
نویسنده:
مرضیه اشتواد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار پیش‌رو پژوهشی است مقایسه‌ای در باب آزادی که در آن به نقد دیدگاه سارتر از منظر دو تن از متفکران معاصر یعنی علامه جعفری و گابریل مارسل پرداخته‌ایم؛ سارتر معتقد به آزادی مطلق در انسان است و از نظر وی انسان ماهیت خود را در طول زندگی و با انتخاب‌های پیش‌روی خود می‌سازد؛ او نتیجه می‌گیرد انسان معادل انتخاب خود است. سارتر برای انسان جهانی را متصور است که به‌دلیل نداشتن خالق، تعیین اخلاق و ارزش‌ها را به دوش یکایک افراد جامعه می‌نهد؛ این امر منتج به نسبی بودن اخلاق و ارزش‌ها می‌شود. هرچند سارتر برای تک تک انسان‌ها مسئولیت خطیری را در نظر گرفته بود تا مانع از فروپاشی این ارزش‌ها در جامعه شود. در جهان سارتری عشق محکوم به شکست است و دیگران مانع آزادی یک‌دیگر هستند. در نقطه مقابل، فلسفه مارسل قرار دارد که بر پایه ارتباط با دیگر انسان‌هاست. مارسل انسان‌ها را در جهان کارکردی شده‌ای می‌بیند که با مسائل و رازهای بسیاری مواجهند، وی برخلاف سارتر بر این باور است که آزادی از جمله رازهایی است که بشر در راه رسیدن به آن باید از فضاهای بین-الأنفسی چون آمادگی، وفا، ایمان و عشق گذر کند. در فلسفه مارسل برخلاف فلسف? سارتر مفهوم آزادی صرفاً و به‌تنهایی موضوعیت ندارد، بلکه این مطلب که چگونه باید از این آزادی استفاده کرد محور این دیدگاه است. همچنین با توجه به آراء علامه جعفری - عکس نظر سارتر که برای آزادی و اختیار تعاریفی در هم تنیده بیان کرده است-ایشان ضمن تفکیک هر یک از این مفاهیم برای آن‌ها سلسله مراتبی قائل است؛ به‌نحوی که از منظر علامه رهایی، آزادی و اختیار هریک در درجه بالاتری نسبت به دیگری منفک شده است. بنا به نظر علامه جعفری با فرا رفتن از خود طبیعی و رسیدن به خود انسانی-الهی و در حیات معقول می‌توان به اختیار نائل شد.
معنای زندگی از دیدگاه علامه طباطبایی و سارتر
نویسنده:
علی عزتی شعار
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
از آنجا که زندگی یکی از مسائلی است که هر انسانی با آن سر و کار دارد لذا پرسش از معنای زندگی یکی از مهمترین دغدغه های هر انسان است خصوصاً در عصر حاضر که دوره تکنولوژی و پیشرفت علمی است و با توجه به کاهش روابط انسانی و مدرنیزه شدن کارها و روابط این سئوال بیشتر به ذهن خطور می کند , ونظریات گوناگونی درباره آن داده شده است .مفسّر بزرگ قرآن , علّامه محمد حسین طباطبایی و فیلسوف فرانسوی , ژان پل سارتر از جمله کسانی هستند که دو دیدگاه کاملاً متفاوت درباره معنای زندگی دارند . علّامه طباطبایی معتقد است که زندگی گرانبها ترین چیزی است که هر انسانی دارد چون بستری است برای رسیدن به هدف اصلی خلقت یعنی تقرّب به خدا , لذا ایشان معتقدند که اولاً خداوند متعال حکیم است و کار عبث از او سر نمی زند لذا خلقت و آفرینش جهان و بشر بر اساس حکمت و هدفی است , و هر انسانی باید در زندگی دارای هدفی باشد چون بدون هدف زندگی بی معنا است . به علاوه ایشان معتقدند که تنها عاملی که به زندگی انسان معنا و مفهوم می دهد ایمان به خدا است که لازمه آن دینداری است و این که دین و خدا به زندگی معنا می دهند .بر خلاف دیدگاه علّامه , سارتر خلقت جهان و انسان را بدون هدف و بی دلیل می داند و اساساً معتقد است که انسان خود باید به زندگی معنا و مفهوم ببخشد , وچون ایشان خداوند را قبول ندارد قایل است که انسان در زندگی محکوم به آزادی است و اختیار تام دارد که زندگی را بسازد . و چون نمی داند که به کجا باید برسد و مرگ را پایان کار می داند زندگی را پوچ و بی معنا می داند و دچار نوعی سر در گمی و تهوع در زندگی شده است .در این نوشتار برآنیم که نظرات علّامه و سارتر را در مورد تعریف زندگی , نسبت زندگی با اخلاق , و همچنین نسبت آن با خدا و دین بررسی کنیم و همچنین دلایل آنها را برای مدعاهای خود مورد بررسی قرار دهیم .
  • تعداد رکورد ها : 5