جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرور > مرور مجلات > الهیات تطبیقی > 1393- دوره 5- شماره 12
  • تعداد رکورد ها : 8
نویسنده:
احمد رضا مفتاح، محسن ربانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
آموزه فدیه از اصول اساسی الهیات مسیحی در مورد نجات است. مسیحیان بر این باورند که به خاطر گناه آدم نسل بشر نیز گناهکار شد و خدا برای رهانیدن بشر از گناه، عیسی (ع) را فرستاد تا بر صلیب رود و کفاره گناه آدم شود. هر کسی که به مرگ و رستاخیز عیسی (ع) ایمان ‌آورد، نجات به او اعطا خواهد شد؛ اما از نظر شیعه سرشت انسان پاک است و انسان با ایمان و عمل صالح می‌تواند خودش نجات را به دست آورد. البته، رحمت خدا و شفاعت ائمه اطهار (ع) نیز برای رسیدن به رستگاری به انسان کمک خواهد کرد. گرچه آموزه فدیه مسیحیان با شفاعت مورد نظر شیعیان وجوه اشتراکی دارد، اما جایگاه اعتقادی و نیز کارکرد آنها با هم تفاوت ماهوی دارند. آموزه کفاره از ارکان اساسی الهیات مسیحی؛ به ویژه مسأله نجات محسوب می‌شود و در صورتی که این آموزه دچار خدشه شود، تمام ساختار الاهیات مسیحی فرو می‌ریزد؛ در حالی‌ که مسأله شفاعت در آموزه‌های شیعی نقش مکمل را ایفا می‌کند و نقش انسان نادیده گرفته نمی‌شود.
صفحات :
از صفحه 143 تا 160
نویسنده:
علی بنائیان اصفهانی، محمد جواد نجفی و حمید طاهر نشاط دوست
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه ,
چکیده :
انسان در طول حیات دنیوی خویش از سویی به نیکی و زیبایی و از سوی دیگر به زشتی‌ها می‌گراید. از این رو، خداوند در قرآن خطرات و خطورات پلید نفسانی را به انسان یادآور شده‌است و نفس امّاره را به مثابه خاستگاه زشتی‌گرایی روان، فریبنده توصیف و شناخت مهالک نفسانی را مقدمه وصول به حیات طیبه قرآنی معرفی کرده است. یکی از وظایف دانش روان‌شناسی کشف و تبیین خاستگاه زشتی‌گرایی نفس و عوامل مؤثر بر انحراف حیات بشری است. از میان مکاتبی که در روان‌شناسی با نگاهی ژرف به این مسأله پرداخته، باید به مکتب تحلیل روانی اشاره نمود. از میان روان‌شناسان این مکتب، دیدگاه‌های زیگموند فروید (مؤسس مکتب) و کارل گوستاو یونگ نیازمند بررسی تطبیقی با دیدگاه قرآنی، اسلامی است. این نوشتار نخست به تبیین مفهوم نفس و ویژگی‌های آن پرداخته، سپس فرایند تأثیرگذاری نفس امّاره را بیان نموده است. همچنین خاستگاه زشتی‌گرایی نفس از منظر فروید و تأثیر نیروهای شیطانی از منظر یونگ را توصیف کرده و به بررسی تطبیقی این دیدگاه‌ها با نگرش قرآنی پرداخته است. خاستگاه زشتی‌گرایی نفس در لسان قرآن، نفس امّاره و در نظریه فروید نهاد خوانده شده است. از منظر قرآن، نفس امّاره متأثر از گرایش‌های منفی درونی (هوای نفس) و محرک نامرئی بیرونی (شیطان) آدمی را به ارتکاب زشتی فرامی‌خواند. از این رو، قرآن شیطان را به عنوان دشمن و موجب سقوط انسان معرفی نموده و حاوی برنامه عملی مبارزه با شیطان است. روان‌شناسی تحلیلی یونگ نیز بر نقش تأثیرات شیطانی در زشتی‌گرایی انسان تأکید نموده و راه رهایی و تعالی انسان را مبارزه با شیطان می‌داند.
صفحات :
از صفحه 1 تا 26
نویسنده:
زهرا خزاعی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فیلسوفان اخلاق در باره نقش انگیزشی باورهای اخلاقی دو رویکرد مختلف دارند: درون‌گرایان با انحصار دلایل انگیزشی به باور، رابطه باور و التزام اخلاقی را ضروری می‌دانند و برون‌گرایان با پذیرش باور و میل به عنوان دو عنصر انگیزشی، ارتباط باور و التزام اخلاقی را ضروری تلقی نمی‌کنند. از این رو، ضعف اراده را ممکن می‌دانند یعنی فاعل با وجود باور به درستی فعل، آن را انجام نمی‌دهد. این مقاله نقش انگیزشی باورهای دینی را مورد سؤال قرار می‌دهد و از ارتباط باور با التزام اخلاقی می‌پرسد؛ اینکه باورهای دینی می‌توانند فاعل را به سوی انجام فعل برانگیزانند؟ و آیا باورهای دینی شرط لازم و کافی برای التزام اخلاقی‌اند؟ این مقاله پس از تحلیل دو رویکرد درون‌گرایی و برون‌گرایی اخلاقی و توضیح صور مختلف رابطه دین و اخلاق، رابطه روان‌شناختی را بررسی می‌کند و پس از تبیین نقش انگیزشی باور دینی رابطه ضروری آن را با التزام اخلاقی رد و ایمان را جایگزین باور می‌کند و در نهایت، نتیجه می‌گیرد ایمان، اگر واقعی باشد، می‌تواند با التزام اخلاقی ارتباط ضروری داشته باشد.
صفحات :
از صفحه 85 تا 98
نویسنده:
مهدی فرجی پاک
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی‌نیازانگاری، یکی از دیدگاه‌های مهم معرفت‌شناختی درباره معقولیت باور به خدا به شمار می‌آید. به طور کل، می‌توان گفت بر اساس این دیدگاه، باور به وجود خداوند نیازمند هیچ‌گونه استدلال عقلانی نیست. تقریرهای متعددی از این دیدگاه ارائه شده است: یکی از تقریرهای دیدگاه بی‌نیازانگاری را می‌توان دیدگاه تجربه‌گرایی دانست که از سوی افرادی، همچون: سوئین‌بِرن، آلستون و پلانتینگا ارائه شده است. پلانتینگا درباره‌ معقولیت باور به خدا، دیدگاه معرفت‌شناسی اصلاح شده را مطرح می‌کند. تقریر پلانتینگا، در طول آثار وی دو بیان متفاوت داشته است: او در آثار اولیه‌ خود، با اتخاذ رویکردی درون گروانه از مسأله‌ توجیه، به نقد دیدگاه مبناگروی کلاسیک پرداخته و با طرح تبیینی دیگر از این دیدگاه، باور به خدا را بدون ارائه استدلال عقلانی معقول دانسته است؛ در حالی که در آثار اخیر خود، با ردّ موضع درون‌گروانه درباره مسأله‌ توجیه، به رویکرد برون‌گروانه معتقد شده و با ارائه‌ مفهوم تضمین، باور به خدا را بی‌نیاز از استدلال معرفی می‌کند. این مقاله به ذکر این دو رویکرد متفاوت پلانتینگا در خصوص معقولیت باور به خدا می‌پردازد.
صفحات :
از صفحه 176 تا 161
نویسنده:
علی قربانی، فتحعلی اکبری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
کلیسا در قرن سیزدهم در ارتباط با تلاشهای عقلانی فیلسوفان و اعتقادات دینی آنها نظریه‌ای را مطرح کرد که به حقیقت دوگانه معروف شد. این نظریه عبارت است از این که چیزی می‌تواند در کلام حقیقت باشد؛ در حالی که نقیض آن نیز می تواند در فلسفه حقیقت باشد. کلیسا با این نظریه فیلسوفان را به کفر متهم می کند و فیلسوفان ابن رشدی خود را از آن مبرا می دانند و ابن رشد در کتاب فصل المقال به صورت‌هایی با این نظریه موافق است. با تحلیل دقیق این نظریه با توجه به آثار موجود و بررسی وقایع ناشی از آن می توان معانی مختلفی را برای این نظریه در نگاه هر یک از این سه طرف مطرح ساخت. در این مقاله سعی شده ضمن دستیابی به معانی مختلف این نظریه، مقایسه‌ای نیز از لحاظ کفر‌آمیز بودن آنها با یکدیگر صورت پذیرد.
صفحات :
از صفحه 69 تا 84
نویسنده:
ناصر گذشته - هدیه دلگیر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
هدف و انگاره بنیادین این مقاله، پاسخ به این پرسش است که آیا می‌توان الگویی به دست داد تا از رهگذر آن بتوان چندین دستگاه عرفانی، فلسفی و کلامی را بهتر فهمید و دقیق‌تر بازشناسی کرد؟ ادعای این مقاله آن است که می‌توان این کار را انجام داد. روش این مقاله به این صورت است که در وهله اول، با مدد گرفتن از عالم خیال چنین فرض می‌کنیم که همه آنچه از زمان مهبانگ (big bang) تاکنون رخ داده، که شامل هزاران میلیارد ستاره و سیاره می‌شود، همگی کل یکپارچه‌ای را تشکیل می‌دهد که از آن به «جهان هستی» تعبیر می‌کنیم. سپس این گونه فرض می‌کنیم که این جهان بزرگ یا جهان ماده، فاقد شعور و آگاهی نیست، بلکه جزء جزء آن از اتم‌هایی تشکیل شده است که یک شعور و آگاهی بسیار مرموز و اسرارآمیز همه اینها را به هم به‌گونه‌ای پیوند داده که این طرح کلان از آن برآمده و حاصل شده است (جالب است که در فیزیک امروز نظریه ریسمان بسیار به این فرض ما نزدیک است). این مقاله اصلا در پی اثبات این فرض یا نفی آن نیست. روش این است که اگر جهان هستی به این صورت فرض شود و در واقع، آن را همچون یک کل و یک ذهن بزرگ انگاشته شود، این فرض دست کم دو کارکرد خواهد داشت. الگوی مورد نظر تصویری از جهان به مثابه یک اَبَرذهن یا ذهن برتر است؛ یعنی، می‌توان کل هستی و پدیده‌های آن را همچون یک ذهن بزرگ فرض کرد و همه کارکردها و نقش‌ها و فرآیندهای ذهن انسانی را برای آن متصور شد. در یک ذهن، پدیدارهای ادراکی بسیار گوناگون و متنوعی وجود دارد. اینک اگر کل هستی؛ یعنی این صد میلیارد کهکشان و این کیهان بسیار بسیار بزرگ را به منزله یک ذهن بینگاریم، همان حکم‌ها را می‌توانیم در میان پدیده‌های هستی جاری کنیم. به دیگر سخن، همه باشندگان و هستی‌ها را می‌توان از جنس آگاهی انگاشت و در عین حال، با یک نگاه خُردنگر و چیستی‌نگر، می‌توان پدیده‌های موجود را از یکدیگر سلب کرد و گفت درخت سنگ نیست؛ اما از سوی دیگر، با نگاهی کلان‌نگر، می‌توان به همه پدیده‌ها به عنوان امر یکپارچه واحدی نگاه کرد و همه اموری را که از هم سلب می‌کردیم، به یکدیگر نسبت دهیم و میان آنها اتحاد برقرار کنیم و بگوییم مثلا درخت سنگ است. این مقاله درصدد است تا نشان دهد که دستگاه عرفانی ابن‌عربی و دستگاه‌های فلسفی اسپینوزا و وایتهد (الهیات پویشی) چنین طرحی را دنبال کرده‌اند. از این گذشته، از رهگذر کشف این کلید می‌توان دستگاه کلامی کرامیه و الهیاتشان را نیز به صورت قابل فهمی بازخوانی کرد.
صفحات :
از صفحه 99 تا 110
نویسنده:
حمیدرضا اسکندری دامنه، عبدالله نصری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
مسأله شر یکی از مشکل‌ترین مسائل پیش روی اندیشه دینی است و هم‌اکنون بزرگترین دلیلی است که ملحدان برای انکار وجود خداوند به آن استناد می‌کنند. این مسأله ابراز می‌دارد که با وجود خدای قادر مطلق، عالم مطلق و خیر‌خواه مطلق، وجود شرور هیچ توجیهی نمی‌تواند داشته باشد. به دنبال این مسأله، پژوهش حاضر در پی آن است تا طبق دیدگاه دو فیلسوف مطرح، لایب نیتس و ریچارد سوئین برن، به مسأله شر بپردازد. این دو متفکر هر دو بر اساس عنایت و عدل الهی، درصدد ارائه راه حل‌هایی برای مسأله شر هستند و هر دو بر اساس اختیار انسان، نظام احسن الهی و فواید شرور به این مهم می‌پردازند. در این تحقیق به شرح دیدگاه‌های فیلسوفان مذکور می‌پردازیم و وجوه اشتراک و افتراق این دو را یاد‌آور می شویم.
صفحات :
از صفحه 27 تا 50
نویسنده:
محمد مهدی مشکاتی، بهناز طبیبیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
اصفهان: حوزه معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه اصفهان,
چکیده :
یکی از مباحث مناقشه‌ برانگیز بین الهیات صدرایی و الهیات تفکیکی، اصل سنخیت بین علت و معلول است. تردیدی نیست که هر معلولی از هر علتی به وجود نمی‌آید و حتی میان پدیده‌های متعاقب یا متقارن هم همیشه رابطه علیت برقرار نیست؛ بلکه علیت رابطه‌ای است خاص، میان موجودات معینی و به دیگر سخن، باید میان علت و معلول مناسبت خاصی وجود داشته باشد که از آن به سنخیت بین علت و معلول تعبیر می‌شود. چون علت هستی بخش، وجود معلول را افاضه می‌کند و به تعبیر مسامحی به معلول خویش وجود می‌دهد، باید خودش وجود مزبور را داشته باشد تا به معلولش اعطا کند و اگر فاقد آن باشد، نمی‌تواند افاضه کند: «معطی الشئ لا یکون فاقدا له» و با توجه به اینکه با اعطای وجود به معلول چیزی از خودش کاسته نمی‌شود، روشن می‌گردد که وجود مزبور را به صورت کامل‌تری دارد؛ به گونه‌ای که وجود معلول شعاع و پرتوی از آن محسوب می‌شود. اصحاب تفکیک پذیرفتن اصل سنخیت را مستلزم تالی‌های فاسدی؛ از جمله نفی توحید، اجتماع نقیضین و... می‌دانند، بنابراین، آن را انکار می‌نمایند. در این نوشتار به بررسی تطبیقی این دو دیدگاه و موارد تقابل آنها با یکدیگر پرداخته‌ایم.
صفحات :
از صفحه 127 تا 140
  • تعداد رکورد ها : 8