جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 20
بررسی تطبیقی خودشناسی از منظر مولوی و امام خمینی
نویسنده:
علی هادیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیرامون موضوع با اهمیت خودشناسی سوالات متعددی مطرح می باشد. از جمله آنها آنکه انسان دارای چه ابعادی است؟ و در خودشناسی شناخت کدامیک از این ابعاد مورد نظر است؟، وجوه ضرورت خودشناسی چیست؟ این تحقیق به منظور یافتن پاسخ این سه پرسش از دیدگاه مولوی و امام خمینی صورت گرفته است. نتایج تحقیق به صورت ذیل خلاصه می گردد : الف) مولوی به طور کلی ابعاد سه گانه ای را برای انسان قایل است : 1- جسم که شامل بدن، روح نباتی، روح حیوانی می باشد. 2- روح انسانی که مشخصه آن تعقل است و 3- روح ولی که در نظر مولانا روح اولیاء و انبیاء است. امام خمینی نیز از این مراتب یاد می کند : 1- طبع، 2- تجرد برزخی، 3- نفس، 4- قلب، 5- روح، 6- سر، 7- خفی و 8- اخفی. از آنجا که میان مراتب وجودی انسان رابطه ظاهریت و مظهریت وجود دارد، هم مولوی و هم امام شناخت همه ابعاد را در خودشناسی موثر می دانند اما شناخت مراتب بالاتر از اهمیت بیشتری برخوردار است. ب) وجوه ضرورت خودشناسی از نظر مولوی : 1- خودشناسی مقدمه خداشناسی است. 2- خودشناسی مقدمه خودسازی است. 3- خودشناسی مقدمه علم به معاد و نبوت است. ج) روشهای خودشناسی از نظر مولوی : 1- دیدن خویش در آیینه یار الهی و 2- یافتن خود در بیخودی. روشهای خودشناسی از نظر امام : 1- عرضه خود به قرآن و انسان کامل و 2- سیر در خود وکشف بواطن خویش .
بررسی از خودبیگانگی از نظر صدرالمتألهین و جلال‌الدین مولوی
نویسنده:
انسیه ماهینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از راههای شناخت و نقد اندیشه‌ها، مقایسه نظرات گوناگون بزرگان فکر و اندیشه با یکدیگر و داوری کردن میان آنهاست.در پژوهش حاضر، هدف بررسی تطبیقی نظریات دو عارف متأله فارسی زبان جهان اسلام مولوی و ملاصدرا در خصوص مسئله‌ی « از خودبیگانگی» است. در جریان مطالعه تطبیقی افکار مولوی و ملاصدرا، سعی بر آن بود تا تصور، ابزار انگار باشد. بر همین اساس مسأله اصلی مورد پژوهش در کنار توصیف مواضع خلاف و وفاق، تبیین مواضع نیز بوده است. از این رو برای فهم عمیق‌تر و درک کامل‌تر مسأله علاوه بر تطبیق مبانی، برخی موارد که به کلیات فردی و مکتبی بازگشت داشته مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به تعریف و تبیین مسئله از خودبیگانگی از نظر هر دو اندیشمند، پیامدها،علل بروز و راهکارهای درمان آن به صورت تطبیقی پرداخته شد. آنچه ضرورت پیگیری پژوهش را بیشتر می سازد آن است که بررسی این مسئله، علل و راهکارهای آن منحصر به قرون گذشته نبوده بلکه با توجه به این که حرکت در مسیر خلاف فطرت بشری است در دوران معاصر با توجه به شرایط موجود، طرح آن اهمیت بیشتری می یابد، خصوصاً بررسی راهکارهای درمان آن که با توجه به فضای فکری، فرهنگی و دینی مولوی و ملاصدرا، در سرزمین های اسلامی ایجاد معرفت افزایی و در صورت تأثیر گذاری و عمل، معضل خودباختگی را خصوصاً در بین نسل جوان برطرف خواهد نمود .از نظر مولوی انسان دارای هویتی الهی است که در اثر هبوط،از آن دور افتاده و دچار خود فراموشی شده است.آنچه این فراموشی اجباری اولیه را تشدید می کند تعلق و آمیزش با ماده و مادیات و تأثیر قوای طبیعی حیوانی است که باعث شده کم کم تیرگی و ظلمت بر وی چیره شده او را از عالم پاک و روشن دور سازد و بدین سبب در درون خود عذاب و شکنجه مرغ محبوس را احساس می کند و می نالد و هوای بازگشت به وطن اصلی خود می کند. می توان این سیر استکمالی در آثار مولوی را در قالب قوس نزول و صعود به تصویر کشید.از خودبیگانگی نقطه مقابل خودشناسی است از این رو پیامدهای آن عدم حضور و وجود پیامدهای خودشناسی است که به برخی از آنها از دید مولوی اشاره می شود.از دید مولوی دو دسته عوامل باعث عدم شناخت خویشتن است که برخی عوامل درونی و بعضی بیرونی اند که در جایگاه خود مورد بررسی واقع می شود.از نظر وی نقطه مقابل علل از خودبیگانگی،راه هایی برای خودیابی و غلبه بر از خودبیگانگی است .بصورت اختصار راه درمان آن از دید مولوی چیزی جز یافتن مأوای اصلی و بازگشت به آن و در نتیجه خروج از غفلت نیست. ملاصدرا در حکمت متعالیه، در صدد تعالی و تکامل انسان است.غایت انسان شناسی ملاصدرا علامت گذاری راه و مسیر کمال انسان است تا آدمی به نهایت کمال وجودی خود برسد و آن، همان سعادت انسان و حیات مطلوب اوست.حال اگر انسان به معرفت نفس نایل نگردد و طریق تهذیب نفس پیشه نکند، در مسیر کمال قرار نمی گیرد بلکه روز به روز از خویشتن خویش فاصله گرفته و با خود بیگانه می شود و در نتیجه پیامدهای زیادی ایجاد خواهد کرد. بنابراین سعی شد با تأکید بر افکار صدرالمتألهین، ضمن بررسی پیامدها و علل از خودبیگانگی، راهکارهای آن نیز بیان شود. اکثر دیدگاههای حکیم شیرازی و ملای رومی با توجه به اشتراکات وسیع فرهنگی، اجتماعی و دینی شبیه یکدیگر و در نتیجه مکمل یکدیگر بوده و موارد اندکی اختلاف که به مبانی فکری مربوط می باشد بین آن دو وجود داشت.به نظر می رسد هرچند از نظر پارادایمی اندیشه های هر دو متفکردر این خصوص بسیار به هم نزدیک می باشند؛ اما صدرالمتألهین در بحث خویش از روش حکمی – عرفانی استفاده می نماید اما مولوی بیان خود را در روشی عرفانی به صورت تمثیلی بیان کرده که برای عموم قابل فهم می باشد. این تحقیق پژوهشی توصیفی- تحلیلی است که در جمع‌آوری اطلاعات از روش کتابخانه‌ای پیروی می‌کند.
تحلیل تطبیقی اخلاق و شیوه‌های معلمی با تکیه بر مثنوی معنوی و فیه‌ما‌فیه مولانا، گلستان و بوستان سعدی و منیه‌المرید فی آداب المفید و المستفید شهید ثانی
نویسنده:
محمدجواد خرد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق و تربیت از امور مهم همه‌ی زمان‌ها و زبان‌هاست. مولانا و سعدی، دو تن از شاعرانِ برجسته‌ی پارسی زبان‌اند که آثار آکنده از معرفت و حکمتِ آنان، پیراینده‌ی اخلاق از هر پلیدی و پرورنده‌ی سیرت ستوده در آدمیان است و در زمینه‌ی تربیت دو معلّمِ موفّق بوده‌اند. شهیدثانی نیز از دیگر معلّمان موفّق است که آداب معلّمی را با الهام از آموزه‌های دینی، در کتاب منیه‌المرید بیان نموده است. بنابراین در این پژوهش کوشیده‌ایم با کاوش در آثار مذکور این بزرگان و برخی متون دینی و هم‌چنین تطبیق و مقایسه‌ی آن‌ها، اخلاق و شیوه‌های نیکویی را که می‌تواند در موفّقیّت یک معلّم یا مربّی موثّر افتد، بیان کنیم. نتیجه‌ی مطالعات و مقایسه‌های مربوط بدین موضوع را در پنج فصل فراهم آورده‌ایم:فصل اول: به کلیّات یا مباحث مقدّماتی پایان‌نامه اختصاص یافته و درباره‌ی موضوع‌هایی از قبیل اهداف پژوهش، روش پژوهش و ... سخن به میان آمده است. فصل دوم: در این فصل به کوتاهی بر تاریخچه‌ی آموزش و پرورشِ جهان پرداخته‌ایم.فصل سوم: در این فصل به تاریخچه‌ی آموزش و پرورش ایران و نظریات تربیتی برخی از بزرگان تعلیم و تربیت ایران نگاهی انداخته‌ایم. فصل چهارم: مهم‌ترین فصل این پایان‌نامه است شامل موضوع‌هایی است که در مورد اخلاق و شیوه‌های نیکوی معلّمی با توجّه به آثار مورد تحقیق می‌باشد که برخی از آن‎ها عبارتند از: نیّت، بازخواست خویشتن، مصاحبت، انگیزه، شادی، تأثیر لقمه، بینش، نقش داستان‌ها و مَثَل‌ها، عکس‌العمل در برابر بدی‌ و راه‌های حذف بدی‌ها.فصل پنجم: در فصل پنجم نتایج حاصل از این پژوهش ارائه شده است.
نقد و مقایسه‌ی اخلاق در حدیقه الحقیقه و مثنوی معنوی
نویسنده:
صدیقه حسین‌پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
اخلاق از دیر باز مورد توجّه بشر بوده ؛ زیرا ،آن را راهی برای رسیدن به سعادت خویش یافته است . اندرزها و تعالیم اخلاقی، همواره جزو مفاهیمبرجسته‌ی شعر بوده و شعرا ،تلاش زیادی برای نشر فضایل اخلاقی داشته‌ و هر یک به شیوه و روش خاص خود بدان پرداخته‌اند. سنایی و مولوی از جمله‌ی این شعرا هستند که نقد و مقایسه‌ی اخلاق ،در دو اثر حدیقه الحقیقه و مثنوی موضوع این پژوهش است. اساس نظام اخلاقی سنایی بر پایه‌ی دین استوار است . وی راه رسیدن به مرتبه‌ی کمال را گذر از جادّه‌ی شریعت می‌داند . اخلاق مورد نظر مولانا ،علی‌رغم پایبندی به شریعت و اصول دین احمدی ، تا حدود زیادی وام گرفته از اندیشه‌های صوفیانه است. او با رویکردی عرفانی به مباحث اخلاقی می‌پردازد.سنایی برای طی کردن طریق سعادت ،چراغ عقل را برمی‌افروزد و علم و عمل را ارج می‌نهد و مولانا ضمن به رسمیّت شناختن عقل و علم، عشق و دستگیری پیر طریقت را نردبان صعود می‌داند . در این تحقیق، ابتدا به بررسی اجمالی زندگی و آثارسنایی و مولویپرداخته شده است،سپس جایگاه سنایی و مولوی در عرصه‌ی شعر فارسی بررسی شده و از تأثیر و تأثّرهای این دو شاعر از یکدیگر و پیشگامی سنایی در عرصه‌ی شعر عرفانی وسرآمدی مولوی در این حوزه سخن به میان آمده و در ادامه نقد ادبی و شیوه‌های مختلف آن بررسی شده است. تعریف اخلاق ،هدف، اهمّیّت و ضرورت آن و مکاتب اخلاقی جهان و امتیازهای مکتب اخلاقی اسلام از دیگر موضوعات مطرح شده در این تحقیق استهمچنین به بررسی ارتباط اخلاق با علم ، سیاست ،دین و عرفان و بیانتفاوت‌ها و شباهت‌های اخلاق عابدانه و عارفانه پرداخته شده است . بررسی نظام وتعالیم اخلاقی سنایی و مولوی و تحلیل رذایل و فضایل مطرح شده، در این دو اثر از اساسی‌ترین مباحث این پژوهش است .در پایان روش‌های تربیت اخلاقی در حدیقه و مثنویبررسی و مقایسه شده است .
تحلیل و تبیین اندیشه‌های انسان‌شناسی مولوی و دلالت‌های تربیتی آن
نویسنده:
فاطمه هاشمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این پایان‌نامه به دنبال بررسی دیدگاه انسان‌شناسی مولوی و دلالت‌های تربیتی آن است. در واقع هدف این پژوهش مطالعه انسان از دیدگاه مولوی و دلالت‌های تربیتی آن در خصوص نظام تعلیم و تربیت است. این پژوهش که از جمله طرح‌های تحقیق کیفی است، ساخت نظریه را هدف خود قرار داده و لذا از بالاترین سطح انتزاع برخوردار می‌باشد؛ و بر اساس نگرش اسمیت مبنی بر استنتاج دلالت‌های تربیتی از فلسفه خاص شکل یافته است. و لذا با این دیدگاه وی که بین فلسفه و تعلیم و تربیت رابطه وجود دارد، به تبیین و استخراج دلالت‌های تربیتی از انسان‌شناسی مولوی پرداخته‌ایم. در این مطالعه ضمن تبیین دیدگاه انسان‌شناسی مولوی، با تشریح مقوله‌های مطرح در حوزه نگرش انسان‌ کامل مدنظر مولوی، ارائه تعلیم و تربیت عرفانی به صورت یک نظام پیشنهادی در قالب اهداف، اصول، معلم و متعلم، مورد بحث قرار گرفته است. نتایج تحقیق در زمینه اهداف، شامل سطوح مختلف اهداف واسطه‌ای و اهداف غایی، می‌شود. اصول شامل خدامحوری، عبودیت، متربی‌محوری (توجه به تفاوت‌های فردی، تدریجی بودن تربیت)، توجه به فردیت، تقدم اصلاح خود بر دیگران، توجه به آزادی فرد و همچنین معلم کسی است که مظهر کمال انسانی است و دانش‌آموز ضمن تجربه شخصی با راهنمایی معلم حرکت می‌کند.
بررسی مشترکات مثنوی و نیمه دوّم غزلیّات شمس
نویسنده:
فاطمه صیامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مثنوی، اثری تعلیمی و غزلیّات شمس، اثری غنایی است امّا چون این هر دو اثر، در زمانهایی نزدیک به هم یا همزمان از یک ذهن تراوش کرده اند و زمینه های روحی، فکری و عاطفی مشترکی دارند، طبیعی است که با هم مشترکاتی داشته باشند.زبان و محتوای مثنوی نسبت به غزلیّات ، روشن تر و به فهم خواننده نزدیک تر و به لحاظ جنبه تعلیمی اش، منسجم تر است، از این رو در این تحقیق اساس استخراج موضوعات و مدخلهای اصلی قرارگرفته و غزلیّات به تبع آن مطالعه شده است.این پایان نامه، مشترکات اندیشه و عرفان مولانا را در این دو اثر در بر می گیرد.مدخلهای اصلی عبارتند از: اتّحاد جان اولیا، انسان کامل، پیامبر اکرم، تجلّی، جبر و اختیار، خدا و انسان، دل، دنیا، ریاضت، سماع، طلب، عشق، عقل، فقر، قضا، می عشق، نفس، نیستی.مهمترین موضوع مشترک بین مثنوی و غزلیّات شمس، مقوله عشق و خداشناسی می باشد، عشق در این دو اثر عرفانی همه جا حضور دارد از عشق انسانی گرفته تا عشق الهی و تمامی مسائل و موضوعات با محوریّت خدا طرح شده و نهایتاً به او ختم می شود.در واقع هدف مولانا و مطلوب او در این دو اثر عرفانی چیزی جز وصال به عشق حقیقی و عرفان نبوده است، آنهم نه عرفان نظری بلکه عرفان عملی.
بازتاب گفتار و کردار مشایخ صوفیه در مثنوی و آثار منثور مولانا
نویسنده:
مرجان نوروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
متون عرفانی از ارکان ادبیات فارسی است که مبخش عمده ای از ادبیات فارسی را به خود اختصاص داده‌ است. مولانا یکی از درخشان‌ترین چهره‌های ادب عرفانی است و در مسیر رسیدن به این مرتبه، وامدار افکار وگفتار مندرج در آثار عرفانی پیش از خود است. هر شاعر یا عارف متأخر در بطن یک سنت فکری اثر خود را می‌آفریند و به نوعی وارد گفت‌گوی منطقی با گذشتگان می‌شود. متونی که از ابزار شناخت عرفانی بهره می‌گیرند به هم نزدیک‌اند. آثار مولانا نیز از متونی است که بر گفتمان‌های عرفانی بنا شده است؛ حجم زیاد تلمیحات و اشارات داستانی، آیات و احادیث، سخنان مشایخ صوفیه، مضامین و درون مایه و حتی تصاویر شعری گرفته‌شده از ادب فارسی و عربی و...همه حاکی از تعاملات چشمگیر بینامتنی در آثار مولاناست. در این پژوهش اقوال و کرداری که در مثنوی و آثار منثور مولانا بازتاب داشته‌اند در سه حوزه انسان شناسی، معرفت شناسی و خداشناسی دسته بندی و تحلیل شده و به ریشه‌های تأثیر پذیری و شیوه‌های بهره‌گیری مولانا ازکلام مشایخ اشاره گردیده است. همچنین تفاوت نگرش مولانا نسبت به مشایخ قبل از خود دربرخورد با اندیشه های واحد تحلیل شدهکه در آثار عارفان قبل از او نمود داشته بیان می شود. دسته بندی و بررسی گفتار و کردار مشایخ در این سه حوزه خود به نتایج جدیدی منجر گردید؛ از جمله این‌که بیشترین حجم استفاده مولانا از اقوال و افعال دیگر صوفیان در حوزه انسان شناسی قرار می‌گیرد. همچنین بررسی شیوه‌های بهره‌گیری مولانا از اقوال و افعال نشان داده می شود. بسامد نوع استفاده از اقوال و افعال در هر اثر متفاوت است و مولانا در مثنوی نسبت به کتب منثورش در افزودن اندیشه‌های خود به گفتار و کردار مشایخ و گرفتن نتایج خاصی که مورد نظرش بوده موفق‌تر بوده است. به نظر می‌رسد ریشه این تفاوت، تأخر زمان سرایش مثنوی نسبت به آثار منثور، نیز تفاوت در نوع کلام این آثار است؛ یعنی ظرفیت‌های زبانی شعر بستر مناسب‌تری نسبت به نثر، برای خلق نگرش‌های خاص مولانا فراهم آورده است.
سیر تطور اندیشه‌های کلامی در منظومه‌های عرفانی سنایی، عطار و مولوی
نویسنده:
علی دلائی میلان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عرفان و تصوّف از لحاظ تنوع آبشخورهای فکری، ذوقی و معنوی بسيار غنی است. در بطن عرفان و تصوّف، از علوم مختلف و همچنين فرهنگ‌ها و زبان‌هاي ديگر نشانه‌ها و تأثيرات زيادي ديده مي‌شود. يکي از اين علوم که با رگ و ريشه‌هاي عرفان و تصوّف پيوند خورده است، علم کلام اسلامي است. انديشه‌هاي کلامي در داخل متون عرفاني گاه يکسان و گاه متفاوت وارد شده‌اند. صوفيّه انديشه‌هاي کلامي را با زباني هنري و عرفاني بيان داشته‌اند و به آنها صبغه‌اي ادبي و متفاوت بخشيده‌اند. انديشه‌هاي کلامي از طريق متون صوفيّه به حيات جديدي دست يافته‌اند. بسياري از انديشه‌هاي کلامي با عقايد اصلي صوفيّه و اساس انديشه‌هاي آنها يکي و همسو مي‌باشد. اين امر نگاه مشترک آنها به خداشناسي را نشان مي-دهد که از بطن ديانت اسلام برخاسته است. در اين تحقيق جهت بررسي ارتباط عرفان و تصوّف با علم کلام، به بررسي انديشه‌هاي کلامي که در منظومه‌هاي عرفاني سنايي: حديقة الحقيقة، سير العباد الی المعاد، عطار: اسرارنامه، الهي‌نامه، مصيبت نامه و منطق الطير، و مولوي: مثنوي، وارد شده است، پرداخته شده است. سنايي، عطار و مولوی، در منظومه‌های عرفانی خود، به اندازۀ زیادی به اندیشه‌های کلامی توجه نموده‌اند و باورهای کلامی‌شان را در ضمن عقاید عرفانی‌شان نشان داده‌اند. بر اساس اندیشه‌های کلامی به کار رفته شده در منظومه‌های عرفانی این سه عارف گران قدر، این تحقیق به هشت فصل: عقل، ذات و صفات، رؤیت خداوند، علّیت، جبر و اختیار، خیر و شر و نظام احسن، ایمان و عمل، و امامت و ولایت، تقسیم شده است.
بررسی نقش و جایگاه شیطان در آثار احمد غزالی و مولوی
نویسنده:
معصومه شفقتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
شیطان به عنوان موجودی مطرود، که ما مسلمانان هر روز به او لعنت می‌فرستیم چهره‌ای دوگانه در عرفان اسلامی دارد.که برخی از عرفا، از او دفاع کرده و به تبرئه‌ی او پرداخته‌اند. آن‌چه که در این پژوهش بیان شده، بررسی کوتاهی است که پیرامونچهره‌ی شیطان در آثار احمد غزالی و مولوی انجام گرفته است که در آن به بیان دیدگاه‌های احمد غزالی و مولانا در مورد ابلیس پرداخته شده است.غزالی دیدگاه متناقضی در مورد شیطان دارد که گاهی به دفاع از شیطان بر-آمده و او را موحّد واقعی دانسته و گاهی دیگر با شریعت هم‌نظر شده، به لعنتی شدن او اشاره کرده است. مولانا نیز همانند غزالینسبت به شیطان دیدگاه‌ دوگانه‌‌ای دارد. او هنگامی که از دید یک متشرع به شیطان می‌نگرد،در اوصفاتی چون حسد، تکبر و فریبکاری یافته و او را مسبب بدبختی و شقاوت آدمی دانسته است. کههر کساز پی او می‌رود جز ضلالت و گمراهی بهره‌ای نخواهد داشت و زمان دیگر مولانا از دید یک عارف به شیطان می‌نگرد، او را موجودی دانسته که عاشق حق است و به خاطر غیرتی که به حق دارد از سجده کردن به غیر خودداری کرده است. هر دو عارف وجود شیطان را در دستگاه آفرینش ساختاری و لازم می‌بینند و او را مظهر قهر الهی دانسته‌اند. که در این پژوهش سعی شده است تا حد امکان این نظریات ذکر شود.
ترجمه کتاب اسلام دیگر: تصوف و راه رسیدن به هماهنگی جهانی  اثر استیفان شوارتز
نویسنده:
مرضیه فتاحی حسن‌آباد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
برخلاف آن چه امروزه در ایران و مجامع دانشگاهی شاهد آن هستیم که حاکی از نوعی بی‌توجهی و حتی دیدگاهی تند و منفی در مورد تصوف است، تصوف امروزه در جهان نقش پررنگی ایفا می‌کند. به طوری که شاهدیم هر روز _به ویژه در غرب_ گفتگوهای فراوانی در مورد تصوف صورت می‌گیرد و آثار متعددی نیز در این‌باره تألیف و منتشر می‌شود. کتاب « اسلام دیگر: تصوف و راه رسیدن به هماهنگی جهانی» اثر استیفان شوارتز، نویسندۀ مسلمان شدۀ آمریکایی از زمرۀ این آثار است که توجه روزافزون غربیان به تصوف را به خوبی به تصویر می‌کشد. مبنای پژوهش حاضر، ترجمه و تحقیق مقدمه و دو فصل ابتدایی این کتاب است. نویسنده که یکی از مخالفان سرسخت تندروی اسلامی و به ویژه وهابیت است، در این اثر می‌کوشد نقش تصوف را در جریانات معاصر جهان اسلام و به طور کلی جهان، به ویژه در مبارزه با افراط‌گرایی و تندروی اسلامی بررسی کند و اهمیت تصوف را در ابعاد جهانی برای خوانندۀ خود بازشناسد. تقابل وهابیت و تصوف و نیز نقشی که هر یک در تحولات حال حاضر جهان، به ویژه جهان اسلام به خود اختصاص داده‌اند، از مهمترین و اصلی‌ترین نکاتی است که نویسنده در سرتاسر کتاب اسلام دیگر، خاصه فصول ترجمه شده در این پژوهش به آن پرداخته است. از همین رو بخش تحقیقی این پژوهش به بررسی دیدگاه مولانای صوفی و ابن تیمیه ظاهرگرا دربارۀ تأویل می‌پردازد تا تفاوت و تقابل این دو گروه اسلامی را در نگرش این دو اندیشمند مسلمان در مورد تأویل به تصویر بکشد. .
  • تعداد رکورد ها : 20