جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 163
کارکرهای نظریه_ی مثل در فلسفه افلاطون و شیخ اشراق
نویسنده:
فاطمه بنی اسدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در طول سیر تاریخ فلسفه و حکمت، طرح نظریه‌ی "مُثل" از جانب افلاطون، نخستین نغمه‌ای بود که قلمرو هستی را از محدوده‌ی عالم محسوسات به عالم ماوراء محسوسات گسترش داده و دایره‌ی دید بشر را از تنگنای ادراکات حسی به عالم لایتناهی ادراک معقولات بسط داد. از سوی دیگر توجه کامل حکمای اسلامی به اندیشه " مُثل" و دفاع از آن از سوی برخی از حکما مانند سهروردی، انگیزه‌ای شد تا این اندیشه مورد توجه و بررسی قرار گیرد. افلاطون "مُثل" را متعلَّق اصلی علم می‌دانست و چون طبق نظر وی "مُثل" حقایق عینی‌اند، برای مُثل از حیث هستی‌شناسی، جایگاهی خاص قائل است. از سوی دیگر سهروردی نظریه‌ی عقول عرضیه را که برگرفته از "مُثل" افلاطونی است، جهت تبیین صدور کثرات مادی ارائه کرده است. وی عقول عرضیه را سلسله ای از انوار مجرد می‌داند که در انتهای عقول طولیه واقع شده و در عرض هم‌اند و از نظر وی ادراک نفس از طریق شهود عقول عرضیه،صورت می‌گیرد. در این پژوهش در پی‌آنیم درباره‌ی معنا، اثبات، ویژگی‌های مُثل و بررسی جایگاه مُثل در نظام هستی شناسی و معرفت شناسی این دو حکیم به بررسی بپردازیم.
مقدمه‌ای به بررسی جهان در دیدگان سنتی و نظر افلاطون
نویسنده:
امیررضا مهدیه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
هدف از این رساله بررسی مقدماتی دیدگاه سنتی (الهیون از قدما) راجع به عالم و در همین راستا و به عنوان نمونه‌ای بارز آشنایی با چند و چون نظر افلاطون راجع به جهان است اما در دیدگاه سنتی و نزد حکمایی مانند افلاطون معرفت راستین در واقع از اصل به ظهور و از حکمت به جهان‌شناسی می‌روشد و شناخت عالم طبیعت در واقع برمبنای معرفت به ماوراالطبیعه ممکن و معنی‌دار است بنابراین در دو بخش اول و دوم سعی شده است تا اولا با وضعت و ماهیت حکمت معنوی و ثانیا با محتوی و مضمون آن به عنوان قلب دیدگاه هستی آشنا شویم و البته وجود این دو بخش به عنوان زمینه حکمی و درآمدها بعدالطبیعی لازم و غیرقابل اجتناب است . اما جهان‌شناسی به عنوان پیامد و نتیجه حکمت معنوی را در بخش سوم مورد مطالعه قرار می‌دهیم و پس از آنکه در طی سه فصل به طرح دیدگاه سنتی راجع به عالم پرداختم در نهایت از باب سنت افلاطون ؟؟ می‌شویم و به شرح وجوه جهان‌شناسی او بر مبنای محاوره این توس می‌پردازمی. ما بعدالطبیعه، حکمت‌معنوی، ظهور، جهان، جهان‌شناسی افلاطون.
بررسی تطبیقی سعادت در حوزه عقل نظری از دیدگاه افلاطون و ملاصدرا
نویسنده:
کبری رسولیان مهلبانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
دیدگاه اخلاقی افلاطون ریشه در اصول فلسفی وی از جمله: نظریه مُثُل، درک پذیری مُثُل، جاودانگی روح آدمی، ازلی و ابدی بودن نفس، مطلق بودن اخلاق، جنبه‏های سه‏گانه نفس و کشف زندگی خوب به وسیله عقل دارد. طبق نظر افلاطون، فضیلت شرط لازم و کافی برای سعادت است. هماهنگی و اعتدال نفس در درجه اول از اعتبار است و فضایل اخلاقی برای رسیدن به سعادت، نتیجه این اعتدال‏اند. برای کسب فضیلت‏ و وصول به سعادت، معرفت به مُثُل و نفس و اجزاء آن لازم است. افلاطون علم به مثال خیر را موجب کسب فضایل می‏داند چرا که ممکن نیست به هیچ خیر جزیی شناخت یابیم، مگر به واسطه شناخت قبلی ایده خیر یا خوبی، آن هم به گونه کلی آن، شناخت مثال خیر منطقاً ما را کمک می‏کند تا بدون خطا درباره خوبی هر چیزی قضاوت کنیم. ملّاصدرا که سعادت را وجود و درک وجود می‏داند، بنیادی‌ترین ویژگی انسان را در عقلانیت او، به خصوص عقل نظری می‌داند که خاستگاه حکمت و فرزانگی است و انسان را به جایی می‌رساند که عالمی عقلی، مشابه عالم عینی گردد. عقل نظری شامل عقل هیولانی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل بالمستفاد است. وصول انسان به مرتبه‏ی عقل بالمستفاد با هر چه بیشتر عقلانی شدن وجود انسان، همان غایت مطلوب آفرینش انسان و نهایت حرکت جوهری وجود اوست.
جایگاه حکمت در مدینه فاضله از منظر افلاطون و فارابی
نویسنده:
محمدصادق تقی زاده طبری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
انسان به عنوان موجودی که دارای سرشتی اجتماعی بوده و ذاتاً به دنبال سعادت و کمال است نیازمند بستری مطلوب برای نیل به أهداف عالیه خود می باشد.جامع? در پرتو حکمت بهترین زمینه برای ظهور و بروز استعدادهای بالقوه در انسان است تا بتواند با به فعلیت رساندن آن قوا به کمالات والای انسانی دست یابد. افلاطون به عنوان نخستین فیلسوف با طرحی نوین در قالب آرمان شهر و جامع? فاضله در این عرصه گام نهاد. پس از او نیز فارابی به عنوان موسس فلسفه اسلامی با بهره گیری از منابع وحی و تعالیم دین مبین اسلام در جهت إعتلای مقامات انسانی، ایده مدینه فاضله را مطرح کرد. هر دو فیلسوف با بیان اینکه تنها از راه جامعه حکمت‌محور می‌توان به سعادت حقیقی دست یافت، شرط اساسی و بنیادین تشکیل چنین إجتماعی را حاکم حکیم و زمامدار فیلسوف می‌دانند.در حقیقت آن چه در منظوم? فکری این دو پیشگام در طرح مدین? فاضله ضرورت پیدا می‌کند، زیستن در پرتو حکمت و حکومت حکیم است که موجبات سیر صعودی و در نهایت وصول به قله کمال را فراهم می آورد. از این رو نوشتار حاضر به تبیین و توضیح جایگاه حقیقی حکمت در مدین? فاضله افلاطون و فارابی پرداخته است.
نقش عشق در تکامل انسان از دیدگاه سعدی در غزلیات و مقایسه آن با دیدگاه افلاطون
نویسنده:
اختر آقاجونی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عشق ودیعه ای الهی است که در وجود انسان نهاده شده و با ذات فطرت وی عجین شده و انسان پیوسته به دنبال معبود و معشوق حقیقی بوده است. از همین رو مولانا می گوید: ناف ما بر مهر او ببریده اند عشق راه رسیدن انسان برای رسیدن به سعادت و کمال را میسر می سازد و در حقیقت خداوند آدمی را خلق کرده تا عاشق باشد و تفاوت انسان با فرشته در این است که فرشته از درک عشق عاجز است و عشق خاص انسان است و از روز ازل در وجود او نهاده شده است.عشق و خواستگاه آن، از مباحث بسیار جالبی است که در تمام مکتب های عرفانی و مشرب های ذوقی از آن صحبت شده است. «عشق»، «محبت» و«هوی » کلماتی هستند که ما در زبان عربی و فارسی برای بیان اشتیاق شدید به کار می‌بریم. کلمه‌ی «عشق» در ادبیات عربی و فارسی دارای اهمیت بسیاری است. «اروس» نزد یونانیان باستان خدای عشق بوده، اما نزد افلاطون «اروس» تجسم عشق به فرزانگی است. افلاطون از مهم ترین فیلسوفانی است که درباره‌ی عشق سخن می گوید. دیدگاه وی در باب عشق که به عشق افلاطونی معروف شده است از قوی ترین و ماندگارترین نگرش های عرفانی، فلسفی در باب عشق است. به نظر افلاطون «اروس» در روح انسان نفوذ کرده حسرت کمال را در او ایجاد می‌کند. وی در« مهمانی» صعود پله پله از امور جسمانی به روحانی را بیان می‌کند. عشق واسطه ای است که در این صعود عاشق را از مراحل پست به مراحل والا هدایت و تربیت می‌کند. غایت این راه وصول به زیبایی فی نفسه است . افلاطون در «فایدروس» عشق را از اقسام چهارگانه جنون الهی برمی‌شمارد و معتقد است تنها جنون عشق است که ما را به موطن ملکوتی و آسمانی‌مان باز‌می‌گرداند.هر که هوایی نپخت یا به فراقی نسوخت آخر عمر از جهان چون برود خام رفت(سعدی،1377: 128)سعدی نیز مانند افلاطون از این جهان خاکی با همه‌ی کمبودها و نارسایی‌ها و زشتی و زیبایی‌های ناپایدار آن آغاز می‌کند تا به ملکوت ایده‌ها یا مُثل آسمانی جاوید برسد. عشق او از مخلوق آغاز می‌شود، اما سرانجام به خالق می‌رسد. در نظر سعدی عشق شرف آدمی است. عشق او بازیچه‌ی هوا و هوس نیست. امری بسیار جدی است. عشق پاک و عشق تمامی است که برای مطلوب از وجود می‌گذرد و خود را برای او می‌خواهد نه او را برای خود. افلاطون نیز عشق جسمانی را تقبیح می‌کند و معتقد است که عاشق پست، بدن را بیش از روح دوست دارد. در نظر وی همانند سعدی، عشق که جانمایه‌ی شعر است اگر وسیله‌ای برای تربیت و اخلاق تلقی نشود متضمن کمالی نخواهد بود. شیخ عشق را نه یک تجلی غریزه در دوران جوانی بلکه یک مسیرکمال و تکامل در تمام مدارج زندگانی تلقی می‌کند. شیخ شیرین سخن، نظر در رخ خوبان را حلال شمرده بر آن است که :نه حرام است در رخ تــو نظر
گزارش، تحلیل و نقد نظریه امر الاهی آدامز
نویسنده:
منا موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در پی اشکالات وارد به نظریۀ امر الاهی سنتی، رابرت مری‎هیو آدامز در صدد برآمده است تا طرحی از این نظریه ارائه دهد که از آن اشکالات پیراسته باشد. او ابتدا نظریه‎ای در سطح معناشناختی در قلمروی لزوم اخلاقی مطرح کرد که در آن، درستی و نادرستی اخلاقی را به لحاظ معنایی مرادف با موافقت و مخالفت با امر الاهی گرفت؛ اما به جهت ایمن نبودن این تقریر از برخی اشکالات، در مرحلۀ بعد با تفکیک مباحث معناشناختی از مباحث متافیزیکی، نظریۀ امر الاهی را در سطح متافیزیک ارائه کرد که در آن ماهیت درستی و نادرستی اخلاقی، نه معنای آنها، را وابسته به موافقت و مخالفت با اوامر الاهی دانست. آدامز، با توجه به شاخصه‎های معناشناختی لزوم، تبیینی اجتماعی از ماهیت لزوم اخلاقی ارائه داده، قوام لزوم را به مطالبه و امری می‎داند که از سوی فرد یا افرادی دیگر به انسان ابلاغ شود. سپس بهترین و مناسب‎ترین نامزد برای صدور اوامر را خدای خوب و مهربان می‎داند و از این راه، از نظریۀ امر الاهی در قلمروی لزوم اخلاقی دفاع می‎کند. آدامز با محدود کردن این نظریه به قلمروی لزوم اخلاقی و پیش‎فرض گرفتن برخی مفاهیم ارزشی دربارۀ خدا، سعی در استحکام این نظریه کرد. وی برای جمع بین وابستگی اخلاق به خداوند و پرهیز از اشکال خودسرانگی اخلاقی، از مفهوم «خوبی»، تبیینی دینی بدون استفاده از نظریۀ امر الاهی ارائه می‎دهد. او گرچه خوبی اعمال را وابسته به امر الاهی نمی‎داند، ولی با توجه به شاخصه‎های معناشناختی خوب، مناسب‎ترین نامزد برای ماهیت خوبی را ذات خداوند دانسته، خوبی هر چیز دیگر را در شباهت به او توصیف می‎کند و از این راه، در تبیین متافیزیکی خوبی، از نظریۀ شباهت به خدا دفاع می‎کند. خوبی مورد نظر آدامز خوبی ابزاری یا شخصی نیست، بلکه خوبی‎ای است که به جهت ذاتش به آن عشق ورزیده می‎شود و متعلق تمجید و تحسین ما قرار می‎گردد. تعبیر آدامز از این خوبی، «فضیلت» (excellence) است.دیدگاه‎های آدامز در اخلاق ترکیبی از دیدگاه‎های افلاطونی و الاهیاتی است. نظریۀ ارزش او تا حد زیادی الگوگرفته از نظریۀ مثل افلاطون است، با این تفاوت که مثال اعلی از نظر آدامز، خوب متعالی، یعنی خداوند، است. آدامز ضمن آنکه از واقع‎گرایی در اخلاق دفاع می‎کند، مخالف دیدگاه‎های طبیعت‎گرایانه و حامی تبیین‎های فراطبیعی و الاهیاتی در اخلاق است.
نقد و ارزیابی عدالت افلاطونی از منظر اندیشه علوی
نویسنده:
اخوان کاظمی بهرام
نوع منبع :
مقاله , نقد دیدگاه و آثار(دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات) , کتابخانه عمومی
چکیده :
تبیین مفهوم کانونی عدالت در فلسفه سیاسی غرب، وامدار اندیشمندان بزرگی چون افلاطون است، همچنان که مبنای نظریه پردازی افلاطون و طرح مدینه فاضله وی، موضوع عدالت و طراحی جامعه عدالت محور و آرمانی است تا عالم مثالی در زمین محقق شود. از آنجا که نظریه عدالت افلاطونی دارای ایرادهای فراوانی است، این نوشتار با تاکید بر سترگی اندیشه های امام علی (ع) و سرآمدی آن بر کلیه مکاتب و آرا بشری، بر آن است که مفهوم عدالت را در اندیشه علوی، با محتوا و اهدافی متعالی، کامل تر و عملی تر و به نحوی گسترده تر در قیاس با اندیشه افلاطون، مطرح کند، چرا که اندیشه عدالت علوی از ضعف ها و نقایص متعدد نظریه عدالت افلاطونی کاملا مبراست و دارای ریشه و مبنای الهی و ایمانی است و با مفهومی عینی، ملموس، مصداق پذیر و شریعت مدار و ابزاری در جهت نیل به سعادت و رستگاری الهی از طریق کسب ملکات فاضله و انجام ارادی افعال خیر می باشد. عدالت علوی فاقد وجه متصلب و تک گفتاری بوده و خصلتی آرمان گرایانه و ظلم ستیز دارد و مبنای تعیین عدالت و استحقاق، نزد آن، شریعت الهی است و بر خلاف صبغه فردی و جبرگرای عدالت افلاطونی، دارای وجه غالب عدالت اجتماعی است و بر مبنای آن، امکان ارتقاء در سلسله مراتب اجتماعی بر اساس شایسته سالاری و میزان انجام تکالیف برای همگان وجود دارد.
صفحات :
از صفحه 139 تا 159
مبنای انسان شناسی فلسفی – سیاسی در جمهور                   

 افـلاطـــون
نویسنده:
فاطمه موسیوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده
تناظر عالم صغیر و عالم کبیر از نگاه حکیم افضل الدین کاشانی
نویسنده:
احسان قدرت اللهی,مهدی فرحناکی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مکانت رفیع و بی بدیل انسـان در هـرم هستی و سیادت و سروری بلامنازع او بر مجموعه ی کائنات همواره در کانون توجه مکاتب الاهی و اندیشمندان جوامع مختلف بشری واقع گردیده، به گونه ای که به رغم جرم و جثه ی صغیرش، از حیث توانمندی ها و قابلیت های وجودی، مضاهی عالم کبیر، بلکه روح آن قلمداد شده است.پیشینه ی تقریر نظام مند نظریه ی تناظر عالم صغیر و عالم کبیر در تاریخ فکر و فرهنگ بشری، به فلاسفه ی یونان باستان، و در حوزه ی اسلامی، به اخوان الصفا باز می گردد. حکیم افضل الدین کاشانی نیز در زنجیره ی بزرگان سنت عقلانی اسلامی و حکمای الاهی، از زاویه ای متفاوت، که سخن او را ممتاز از پیشینیان می سازد، به طرح این اندیشه پرداخته است.تناظر انسان و جهان از نگاه حکیم کاشانی از کمال آن دو جدا نیست. کمال عالم به معقول شدن نزد نفس ناطقه و کمال نفس ناطقه در دانایی به صور معقول است و ثمره ی دانایی وصول به لقای الاهی است. چنان چه طبیعت کامل انسان استعداد ویژه ی خود یعنی خرد را بارور سازد، با ادراک صور معقول و کلی موجودات، حقایقِ همه ی آن ها را به نحو بساطت در خود منطوی می یابد و با رجوع به حقیقت مطلق عالم، سلسله ی هستی را بدو باز می رساند. کُنش و کارکردی چنین فراگیر و توانمندانه، جز با عقیده به دارا بودن قابلیت های همه ی اصناف و مراتب خلقت و تطابق و تناظر انسان با جهان، متصور و پذیرفتنی نیست.تضاهی عالم صغیر و عالم کبیر در اندیشه ی افضل الدین، در دو سطح و ساحت مطرح است: کلی و جزیی. در ساحت نخست، انسان و جهان متناظراً دارای کلیه ی مراتب هستی ـ بر اساس میزان آگاهی و پیدایی ـ قلمداد شده اند. این مراتب از حق نشات گرفته و در نهایت بدو بازمی رسند. در ساحت دوم، سخن از اندام وارگی جهان است. در این مقام، انسان و جهان از دو حیث جسمانی و نفسانی، در شکل، ماهیت و کارکرد، جزء به جزء با یک دیگر مطابق و متناظر فرض شده اند.در این مقاله کوشیده ایم پس از ارائه ی گزارشی کوتاه از پیشینه ی تاریخی این موضوع بر پایه ی دیدگاه ممتاز حکیم کاشانی در باب ارتباط وثیق خودشناسی و جهان شناسی، نظریه ی تناظر عالم صغیر و عالم کبیر در نظام فلسفی او را بررسی کنیم.
بررسی امکان تأثیرپذیری افلاطون از زرتشت؛ با تأکید بر آموزﮤ «مثل» افلاطون و «فروهر» زرتشتی
نویسنده:
حمید نساج
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
هدف این مقاله بررسی تاثیراتی است که افلاطون از تفکر شرقی مخصوصاً از شخص زرتشت پذیرفته است. هیچ انسانی را یارای آن نیست که بتواند نظامی فلسفی، بدون یاری جستن از اذهان دیگر بنیان نهد و افلاطون نیز از این قاعده مستثنی نیست. اگر این مسئله ثابت شود نه تنها از ارج و قرب او نمیکاهد بلکه برارزش و غنا و جامعیت آثار او نیز میافزاید. هدف نگارنده در نگارش این نوشته این است که بدور از تعصب ورزی کورکورانه نسبت به ایران باستان یا ارادت ورزی متعبدانه به یونان باستان، تأثیرپذیری افلاطون از تفکر شرقی ـ ایرانی زرتشت را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد.
  • تعداد رکورد ها : 163