جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 518
کثرت‌گرایی دینی از دیدگاه جان هیک و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
طیبه سنچولی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پیوند انسان و دین قدمت دیرینه دارد . نقش تحول آفرین دین در جوامع بشری ، تعدد پیام آوران ادیان ، تغییر پذیری معرفت دینی ، یکی از پیچیده ترین مسائل حوزه ی معرفت بشری است. کثرت گرایی دینی یکی از بحث های مهم عصر امروز است که اندیشمندان زیادی از جمله جان هیک در جهان مسیحیت و علامه طباطبایی(ره)در جهان اسلام بدان پرداخته است.این تحقیق مجال اندکی است برای پرداختن به آرای این دو بزرگوار در مورد کثرت گرایی دینی جان هیک را می توان یکی از بزرگترین نظریه پردازان در امر کثرت گرایی دینی خواند. ایشان به سه مقطع در تاریخ دین معتقدند و تاریخ دینی را در این سه مقطع دارای تحول می بیند.از نظر جان هیک ادیان مشترکند و تاکید ایشان بر غایاتی مشترک است و دیندرواقع تحولی از خودمداری به حق مداری می باشد. جان هیک به تجربه ی دینی معتقد است و آن را یکی از پایه های نظریه خود درمورد کثرت گرایی قرار می دهد . جان هیک به عارفان مسلمانی چون ابن عربی و مولوی ارادت خاصی دارد و برخی اشعار آنها را از جمله دلایل کثرت گرایی در اسلام می خواند. در این تحقیق به اصول کثرت گرایی جان هیک پرداختیم و هرکدام را جداگانه مورد بررسی قراردادیم.علامه طباطبایی صاحب کتاب گران سنگ المیزان در مورد دین معتقدند که دین خودش معرفت است و از معارف قلبی است که هیچ اکراهی در آن نیست و ایشان معتقدند که دین انسان را به حق می رساند . از نظر ایشان دین از آدم تا خاتم یکی است و تفاوت هایی که در دین وجود دارد ناشی از هوی و هوس بشر است. از نظر علامه خداوند اسباب هدایت همه ی بندگانرا فراهم آورده است.و حی هم یکی از عنایات مهم الهی برای رسیدن به سعادت بشر است.منظور علامه از اسلام در این تحقیق، اسلام به معنای عام یعنی تسلیم شده در برابر امر خداست که از نظر ایشان دین همانا اسلام است و اساس مسئله نجات و رستگاری ایمان و عمل صالح می باشد.
عقل در نظام فلسفی ارسطو و فارابی
نویسنده:
جواد اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مسأله عقل به صورتی جدی و تاثیر گذار در نظام فلسفی برای اولین بار در آثار ارسطو مطرح گردید و ارسطو عقل را در آثار مختلف خود با معانی متفاوتی به کار برد.برجسته ترین نظریه مشائی در مورد عقل در فلسفه فارابی هم در معرفت شناسی به عنوان مراتب نفس و هم در جهانشناسی به عنوان موجودی مجرد تام و مستقل از انسان ارائه شد.فارابی اساس نظریه عقل را از ارسطو اخذ کرده و سپس با داشتن مبنایی توحیدی و تمایز متافیزیکی وجود و ماهیت ، بعضا معنا و تفسیری متفاوت از ارسطو ایراد میکند.برجسته ترین قسمت نظریه عقل فارابی را عقل فعال تشکیل میدهد. عقل فعال هم در حیطه جهانشناسی هم در حوزه معرفت شناسی نقش و کارکرد ویژه دارد.معرفت انسانی در تمام مراتب خود وابسته به افاضه صور کلی و معقولات توسط عقل فعال بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت است.بنابراین عقول در تمام مراتب وجودی و معرفتی فلسفه مشاء نقش و کارکرد گسترده ای داشته واز ارکان فلسفه مشائی به شمار می آید.
خدا در اندیشه افلاطون و ارسطو
نویسنده:
صفیه رکوفیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در حالی که جامعه یونان باستان گریبان‌گیر عقایدی خرافی در باب حقیقت عالم و خدایان اسطوره‌ای و انسان‌وار بوده، از قرن پنجم قبل از میلاد مسیح و با ظهور اندیشمندانی که در ابتدا تلاششان تبیین امور و تغییرات عالم پیرامون بوده، دچار تحول تدریجی شد و سیر تفکر بشری به سوی رسیدن به یک اصل و منبع واحد برای هستی موجودات به پیش رفت، تا حدودی که نظرگاه بشر از امور مادی فراتر رفت و تحلیل‌ها از حقیقت از یک عنصر مادی و یا شبه آن به اموری ماورائی و ثابت در فلسفه افلاطون ارتقاء یافت.افلاطون با طرح نظریه مُثُل و قرار دادن مثال خیر در رأس همه امور مادی و مجرد و آوردن توصیفاتی متعالی برای آن شایسته‌ترین موجود برای خدا بودن را به تشبیه و توصیف در آثارش به خصوص به خصوص جمهور ترسیم نمود. اما نام خدا را مستقیم و بدون شائبه بر آن نگذاشت و هر چند جنبه‌ای از فعلی خدا در عالم را تحت عنوان دمیوژد در تیمائوس معرفی می‌نماید، اما با این حال تحت تاثیر افعال جامعه یا به اقتضای فهم خوانندگان آن روز آثارش باز هم از خدایان سخن رانده و چهره افلاطون الهی در نظر متألهان را تا حدودی خدشه‌دار نمود.اما ارسطو با فاصله گرفتن از تعابیر عرفانی و گاه شاعرانه به تبیین منطقی نظام عالم پرداخته و خدا را محرک نخستین و علت حرکت فلک اعظم دانسته و برای نخستین بار اصل و مبدأ فلسفی عالم را خدا معرفی کرد! اما چون دغدغه اصلی او الهیات نبود از پرداختن به چگونگی ذات و صفات و افعال او کوتاهی نمود و انتقادات بسیاری را متوجه خود نمود، از این جهت که خدا در آثار او عالم به اشیاء و خالق و یا مدبر و هادی معبود نمی‌باشد با خدای ادیان ابراهیمی متفاوت است. همان‌گونه که مثال خیر افلاطون نیز با وصف خالقیت و ربوبیت و معبودیت نیامده است، اما به هر حال واضح است که خدای فلسفه افلاطون و ارسطو با خدایان انسان‌وار اسطوره‌ها فاصله بسیار دارد و می‌توان تبیین‌هایی بسیار نزدیک به خدای فلسفه اسلامی را از عبارات آنان برداشت نمود.
رابطه لذت و سعادت از دیدگاه اپیکور، ارسطو و ملاصدرا
نویسنده:
ولی غیبی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
لذت، از اساسی‌ترین انگیزه‌های رفتار در آدمی است و از طرفی سعادت، به عنوان غایت اخلاق تلقی می گردد. رابطه «لذت» با «سعادت» یکی از مباحث‌ بنیادین در فلسفه اخلاق است. این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاههای سه متفکر با گرایشهای مختلف (ارسطو، سعادت‌گرا ، اپیکور، «لذت گرا» و ملاصدرا به عنوان نماینده فلسفه اسلامی) در این رابطه می پردازد. مشکل بنیادین، شناخت ماهیت سعادت است زیرا تا انسان حقیقت سعادت را نشناسد، راه تحصیل آن را نیابد. ارسطو سعادت را مفهومی می داند که شامل فضیلتهای مختلف عقلی واخلاقی است و نظریه «حدوسط» یا «اعتدال طلایی» را درتعریف فضیلت مطرح میسازد. اوبالاترین فضیلت را تفکرنظری درباب حقیقت معرفی میکند. ازنگاه ارسطو،لذت حالت خوش نفسانی است که در اثر دستیابی به مطلوب حاصل می گردد. خیر بودن، برترین خیر بودن ونیزبسندگی به خود، از ویژگیهای سعادت است. از نظر ارسطو سعادت، عین لذت نیست بلکه لذت، نتیجه حصول سعادت است. از دیدگاه اپیکور Epicuruse))، سعادت، عین لذت است؛ اما مراد وی از «لذت» تنها لذتهای حسی یا عیاشی نیست. مقصود وی ازلذت، «فقدان رنج» است، وراه وصول به سعادت را تعدیل امیال ودوری از لذتهای غیرضروری همچون تجمل پرستی و قدرت طلبی می دانست؛ زیرا از نگاه اپیکور این امیال و خواسته ها، بیشتر سرچشمه رنج اند تا منبع شادمانی. از نگاه ملاصدرا سعادت حقیقی انسان در تقرب به ذات اقدس الهی است که البته همراه بهره مندی ازعمیقترین ، و پایدارترین لذات است. لذت از دیدگاه ملاصدرا، ادراکِ ملائم است. وی برخلاف اپیکور انسان را یک موجود تک ساحتی نمی بیند بلکه علاوه بر جسم برای انسان روح و روان نیز قائل است که دارای لذاتی متناسب با خود است. راه رسیدن به سعادت نفس هم از نگاه وی در ایمان و بندگی است و جزئیات بندگی را باید از وحی آموخت. نتیجه حاصل از این پژوهش سه مطلب مهم است: نخست، عدم کفایت توان و دانش متعارف بشر در تشخیص سعادت حقیقی انسان، دوم این که سعادت حقیقی بر محور قرب الهی دور می زند و سوم این که سعادت حقیقیهمراه است با نائل شدن به اوج لذت.
مقایسه تلقی ارسطو و مک‌اینتایر از فضیلت
نویسنده:
میثم شیرزاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
امروزه ازاخلاق فضیلت گرا، به عنوان یکی از مهمترین رویکردهای اخلاقی یادمی‌کنند. اگرچه خاستگاه اخلاق فضیلت را، اندیشه هایسقراط و افلاطون دانسته اند؛ اما بی شک می‌توان ارسطورا بنیان‌گذار اخلاق فضیلت به شمارآورد. باظهور دومکتب وظیفه گرایی ونتیجه گرایی، اخلاق فضیلت تاحد زیادی مورد بی مهری وغفلت قرارگرفت. اما با احیای این مکتب ازسوی برخی ازفیلسوفان اخلاق معاصر ، ازجمله مک‌اینتایر، باردیگراخلاق فضیلت موردتوجه واقبال فیلسوفان اخلاق واقع شده است . شایسته دیدیم که به مقایسه نگاه ارسطو، به عنوان پایه گذاراخلاق فضیلت ، ومک‌اینتایربه عنوان یکی از احیا کنندگان این مکتب درقالب پایان نامه بپردازیم.دراین پایان نامه پس از بیان کلیات(فصل اول)به شرح نگاه مک‌اینتایردرباب وضعیت اخلاق معاصر پرداخته و دلیل اورابرای احیای سنت اخلاقی ارسطو، مورد مداقه قرارداده‌ایم(فصل دوم) .فصل سوم را به شرح این دوفیلسوف ازفضیلت اختصاص داده‌ایم. نظرارسطو ومک-اینتایر، درباب خیروسعادت وهمچنین ارتباط میان فضیلت وسعادتدرفصل چهارم مطرح شده است.مقایسه وبیان وجوه اشتراک واختلافمیان ارسطو مک‌اینتایر، موضوع فصل پنجم را تشکیل می‌دهد.ودرنهایت درفصل ششم پس از مرور ونقدآراءدوفیلسوف، نتیجه‌گیری را آورده‌ایم. با مقایسه‌ی شرح ارسطو و مک‌اینتایردرباب فضیلت، به این نتیجه رسیدیم که، مک‌اینتایربرخی ازآراء ارسطو راپذیرفته و در تکمیل شرح خود، ازآنها بهره می‌جوید. مک‌اینتایر برخی از نظرات ارسطورانیز درمعرض نقد قرارمی‌دهد، و می‌کوشد تا با اجتنابازنقاط ضعف شرح ارسطوواصلاح برخیازنظرات وی، شرح متقنتری از فضیلت ارائه نماید.پژوهش حاضر، بر پایه‌ی موادکتابخانه‌ای(اعم ازچاپی و الکترونیکی) و روشِ توصیفی-تحلیلی-مقایسه‌ای صورت گرفته‌است.
تحلیل تطبیقی مفهوم گناه از دیدگاه آگوستین قدیس و مولانا
نویسنده:
معصومه شریعت
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مفهوم گناه مسئله ای دینی است. در فرهنگی که دین در عرصه های مختلف، حضوری آشکار و زنده دارد،‌ گناه که آموزه ای دینی است، اهمیت بحث می یابد. علاوه بر این که در فلسفه ی دینی که به تحلیل عقلانی گزاره های دینی پرداخته می شود، مسئله ی معرفت تحت تأثیر گناه دستخوش دگرگونی می گردد.اهمیت موضوع هم از این جهت است که چگونه می توان با وجود رویکرد پیشینی و پسینی در مواجهه با گناه، مفهوم و مولفه ی گناه را در اسلام و مسیحیت در کنار هم نشاند.نمی توان گفت در مقولات بالا، کدام یک تقدم و تأخر دارد، چراکه از لحاظ زمانی، مسیحیت مقدم بر اسلام بوده است و همان طور که اشاره شد، با توجه به این که گناه مقوله ای دینی است و اسلام هم یک دین و آیین، الزاماً واجد مفهوم گناه می باشد. در مسیحیت، سردمدار بحث از گناه را می توان آگوستین قدیس به شمار آورد. در اسلام هم مباحث از زبان مولانا مطرح شده است. دل نگرانی از مشکل گناه لاینحل است، مخصوصاً این که سر و کار انسان با خدا باشد و پای امر و نهی خداوند و گناه و صواب به میان آید. از طرفی شناخت و معرفت، پدیده ای روحی و به شدت متأثر از آموزه ی گناه است. در حدیثی از حضرت علی (ع) آمده است که: «من لم یهذب نفسه لم ینتفع بالعقل؛‌ تهذیب نفس،‌ انتفاع از عقل را به دنبال دارد.»فرضیه ی نگارنده در این رساله این است که هر دوی آگوستین و مولانا به گناه به یک صورت می نگرند، با وجود این که آگوستین، گناه را امری پیشینی و به تبع آن جبری می داند، اما مولانا کاملاً قائل به اختیار است. هر دو تن، گناه را رویگردانی از عشق می دانند، هرچند آگوستین به صورت مفهومی و مولانا به صورت مصداقی در این باره سخن گفته اند.
دین از منظر پراگماتیسم، باتأکید بر آرای ویلیام جیمز
نویسنده:
فرشته ذاکر عنبرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پراگماتیسم جیمز که تلاشی است برای دفاع از رویکرد تجربه‌گرایانه در مقابله با نظام‌های مطلق‌گرای ایده‌آلیستی و ماتریالیستی، ارزش حقیقی دین را از روی آثار و نتایجی که دین در زندگی شخصی افراد به بار می‌آورد، ارزیابی می‌کند. «تجربه دینی» در دیدگاه دینی جیمز از اهمیتی ویژه برخوردار است. این پژوهش رویکرد پراگماتیستی جیمز به دین را مورد بررسی قرار می‌دهد. کل مباحث این تحقیق حول دو محور شکل گرفته است؛ یکی معرفی ابعاد پراگماتیسمِ مورد نظر جیمز و دیگری، معرفی دین از دیدگاه جیمز. فصل اول به عنوان کلیات؛ به تعریف پراگماتیسم، مبانی فکری و نظری ویلیام جیمز، روش‌شناسی او، و معضل روشی تعریف دین اختصاص دارد. فصل دوم، آرای منطقی جیمز را در خصوص رد نظریه مطابقت و قبول نظریه پراگماتیستی صدق و همچنین انتقاداتی را که بر او وارد شده است مورد بررسی قرار می‌دهد. در فصل سوم، طی دو بخش مختصات رویکرد پراگماتیستی جیمز به دین معرفی شده است. بخش اول نظرات جیمز درباره تبیین‌های تاریخی، عقلانی و مادی‌گرایانه، ضمیر نیمه‌هشیار، احساسات و عواطف انسانی، دوبارزادگی، و شخصی بودن دین شرح داده شده است. در بخش دوم، دیدگاه جیمز راجع به امر متعالی آمده است. فصل چهارم، عقاید و کردار دینیِ از نظر جیمز را بررسی می‌نماید. در پایان این فصل سازگاری یا ناسازگاری آرای جیمز با اخلاق باور و همچنین سازگاری درونی آرای جیمز مورد بررسی قرار گرفته است. بخش پایانی به جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از بحث‌های ارائه شده اختصاص دارد. در ضمیمه، بحث کوتاهی درباره قابلیت یا عدم قابلیت اطلاق رأی جیمز بر خصوص دین اسلام شده است.
بررسی مقایسه‌ای رابطه نظر و عمل از دیدگاه آقایان مهدی حائری یزدی و یورگن هابرماس
نویسنده:
طاهره اصلانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
چکیده:با خدشه دار شدن مبانی نظری اخلاق در غرب و تزلزل پایگاه هستی شناسی آن، جنبه های عملی این مقوله نیز مورد تهدید جدی قرار گرفت و بسیاری از نظریه پردازان غربی، با تکیه بر اعتباری بودن ارزش ها یا با به رسمیت شناختن ضد ارزش ها به تبیین دیدگاه های خویش پرداختند. دو فیلسوف معاصر یعنی مهدی حائری یزدی و یورگن هابرماس، به شیوه خود سعی در اثبات رابطه بین نظر و عمل نموده اند. تفاوت در جهان بینی و مبانی فکری دو اندیشمند، موجب رسیدن به نتایج بسیار متفاوتی می شود. حائری یزدی با مبانی نظری دینی، اعتباری بودن بایدها را رد می کند و تمام بایدها اعم از اخلاقی و غیراخلاقی را به هست ها بازمی گرداند و با استفاده از نظریه انطباق و حسن و قبح عقلی، اصول جاودانه و لایتغیر اخلاقی را نتیجه گیری می کند. هابرماس با دیدی مادی گرایانه به تبیین این مسئله می پردازد و نظریه علایق معرفت ساز، کنش ارتباطی و اخلاق گفتگویی را مطرح می کند، اما نتیجه ای که از رابطه نظر و عمل هابرماس حاصل می شود، همان نسبیت گرایی اخلاقی و پلورالیزم است.واژگان کلیدی:نظر، عمل، حائری یزدی، هابرماس، فلسفه اخلاق، اصول جاودانه اخلاقی، نسبیت اخلاقی
بررسی تنوع دینی از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا
نویسنده:
پریسا فیضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بی تردید، یکی از مهمترین مباحث فلسفه دین، مسئله تنوّع دینی است.دیدگاه های مختلفی در بحث تنوّع دینی از سوی فیلسوفان مطرح شده است. بسیاری از دانشمندان و صاحب نظران حوزه دین در صدد ارائه دیدگاهی موجّه و قابل قبول نسبت به این مسئله هستند. پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه نظریّه آلوین پلانتینگا، فیلسوف دین مسیحی و علّامه طباطبایی مفسّر بزرگ قرآن و حکیم متألّه مسلمان پیرامون تنوّع دینی می پردازد. علّامه طباطبایی با ارائه یک دیدگاه جامع و شمول گرایانه، بر این اعتقاد است که همه ادیان بر حق بوده و نجات بخش هستند، اما دین اسلام به عنوان خاتم سایر ادیان، کاملترین ادیان محسوب می شود. ایشان اختلاف موجود بین ادیان را نه ذاتی و اصولی، بلکه ظاهری می داند، در حالیکه آلوین پلانتینگا، با نگرشی انحصارگرایانه در مورد تنوّع دینی، حقّانیّت و نجات را منحصر در دین مسیح و آموزه ها و تعالیم آن می داند و مسیحیّت را دینی موجّه،تلقّّی می کند. در مقایسه این دو دیدگاه، نگرش علّامه طباطبایی متقن تر به نظر می رسد. زیرا ایشان نجات و حقّانیّت را منحصر در یک دین خاص نمی کند. دلیل علّامه برای منحصر نکردن حقانیّت این است که همه ادیان از حیث حقیقت مطلق دارای وحدت هستند، بنابراین هریک از آنها به میزانی از آن بهره مند می باشند. همچنین نجات و رحمت الهی را نیز مخصوص یک گروه یا فرقه نمی داند، مهمترین دلیل ایشان این استکه هدایت الهی ایجاب می کند، تمام انسان ها به سعادتی در خور خویش، برسند. بی شک لازمه وسیع دانستن رحمت خداوند آن است که بیشتر انسان ها را اهل نجات بدانیم ، نه اینکه تنها قائل به نجات عدّه ای خاص باشیم.
تحقیق و تصحیح رساله زواهرالحکم میرزا حسن لاهیجی
نویسنده:
ملکه اسفندیار
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
تحقیق حاضر به تصحیح رسالۀ«زواهر الحکم»میرزاحسن لاهیجی فرزندملا عبدالرزاق لاهیجی(1042 - 1121 هـ ق)، بخش « امور عامه وطبیعیات» آن پرداخته است؛ زواهر الحکم («امورعامه» و طبیعیات) کتابی فلسفی استکه بعد از ذکر مقدمه ای در تعریف حکمت وتقسیمات آن،درباب اول، به تعریف وجود و ذکرتقسیمات آن در پنج مطلب وهر مطلب دارایچندین فصل که مطلب اول علت ومعلول، مطلب دوم وجود وماهیت،مطلب سوم واجب وممکن،مطلب چهارم واحد وکثیر،مطلب پنجم قدیم وحادث، وسپس در باب ثانی به طبیعیات در نه مطلب وهر مطلب دارای چندین فصل، که مطلب اول ماهیت جسم،مطلب دوم احوال حرکت وسکون،مطلب سوم مکان وخلأ،ومطلب چهارم متناهی بودن کمیت ها،مطلب پنجم احوال اجرام فلکی،مطلب ششم احوال بسائط عنصری،مطلب هفتم ترکیب عناصر وذکر مرکبات ناقصه،مطلب هشتم ذکر مرکبات تامّه،مطلب نهم بحث انسان درپنج فصل پرداخته است. میرزا حسن لاهیجی، عالمی فاضل است که در فلسفه بعضی از مبانی ملا صدرا را پذیرفته وقائل به اصالت و وحدت حقیقت وجود است ، ولی به طور کلی در مباحث دارای مشرب مشایی و مانند پدر خود به حسب ظاهر، از اتباع شیخ الرئیس وشارح افکار ایشان است،وی نیز مسلط بر کلام شیعه نیز بوده و در اثبات عقاید خود، از استدلال های عقلی ونقلی بهره جسته است. این تحقیق بر اساس مقابله نسخه ها، صورت گرفته ، وانجام این تحقیق به روش کتابخانه ای و با استفاده از عکس نسخ در کتابخانه ها تهیه شده است. در این رساله علاوه بر آوردن زندگی‌نامه ‌ای کوتاه از مؤلف و نوشتن مقدمه تحقیقی، سعی شده‌ است به روش علمی و با رعایت امانت،نزدیک ترین صورت به متن اصلی ارائه شود.
  • تعداد رکورد ها : 518