جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1081
الگوی مطلوب مناسبات اجتماعی بر مبنای آموزه های انسان شناختی نهج البلاغه
نویسنده:
مریم منصوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش، در راستای ارائه ی الگوی مطلوب مناسبات اجتماعی ، جهت پاسخگویی به سوالات 1) آموزه‌های انسان شناختی مرتبط با مناسبات اجتماعی از منظر نهج البلاغه کدام است ؟ 2) اصول تربیتی حاکم بر مناسبات اجتماعی بر مبنای آموزه های انسان شناختی چیست ؟ 3) روش‌های تربیتی در مناسبات اجتماعی بر مبنای آموزه های انسان شناختی نهج البلاغه چیست ؟ با به کارگیری روش تحقیق تحلیلی – استنباطی ،گام برداشته ایم.
سرشت انسان نیکی یا بدی
نویسنده:
اسدالله احسانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پایان نامه سعی شده تا درباره موضوع مهم و اساسی سرشت انسان بحث و بررسی صورت گیرد و اینکه سرشت و فطرت انسان چگونه است؟ نیک یا بد؟ خیر یا شر؟؛ پیرامون این مسئله، مباحثی در شش فصل ارائه شده است که در فصل اول انسان شناسی و بیان هدف از انسان شناسی تبیین شده و اینکه ما چه تعریفی از آن داریم. در فصل دوم، نوع نگاه متفکران و مکاتب غربی نسبت به انسان بررسی شده است، که در مجموع به این نتیجه می رسیم که در مکاتب غربی نگاه واحد و منسجمی درباره انسان وجود ندارد. در فصل سوم، انسان از دیدگاه متکلمان و فلاسفه اسلامی مورد کنکاش و بحث قرار گرفته است، و دیدگاه علمای مختلف آورده شده که منظور از انسان چیست؟، در فصل چهارم، انسان از دیدگاه قرآن و بررسی آیات قرآن پیرامون انسان آورده شده، در فصل پنجمُ، ابتداء بحث طبیعت مشترک مطرح شده و اینکه تمام انسانها دارای طبیعت مشترک می باشند و بعد مسأله شر مورد بحث قرار گرفته و بلاخره در فصل ششم، بعنوان حسن ختام، اینکه هیچ کار خداوند بیهوده نیست، از جمله خلقت انسان، و بعد هدف از خلقت انسان از دیدگاه قرآن آورده شده است.
نیازهای معنوی انسان در قرآن
نویسنده:
شهربانو عباس زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
کل نظام خلقت، براساس نیاز و احتیاج به‌‌وجود آمده استو از طرف دیگر انسان به عنوان یک مخلوق در این نظام، موجودی نیازمند است. به لحاظ دو مبدأ در آفرینش انسان، دو گرایش هماهنگ با دو مبدأ نیز در درونش نهاده شده است. 1- مبدأ ملکوتى انسان گرایش به اصل خود یعنى عالم ملکوت دارد؛ لذا کشش‌هاى فطرى انسان همواره به سوى خدا بوده و خواسته‏هاى بى‏نهایت فطرت انسان به سوى شناخت و پیوند با اصل خویشتن است‏. انسان از این بعد به شناخت و پرستش خدا مفطور شده است. 2- در مقابل بعد ملکوتی، بعد طبیعى وجود دارد که گرایش به اصل خود یعنى عالم ملک و عالم ماده دارد؛ همان‌طور که فطرت گرایش به ملکوت دارد، طبیعت انسان گرایش به فجور دارد و انسان به هر دو گرایش وجودى خویش آگاه است. انسان در وجود خود دوگونه نیاز دارد: نیازهای مادی از قبیل نیاز به نان، آب، مسکن و...، و همچنین نیازهای معنوی از قبیل نیاز به پرستش، عبادات، محبت و اموری از این قبیل. هر دوی این نیازها در همه‌ی انسان‌ها وجود دارد. نیازهای مادی، نیازهایی موقت هستند و نیازهای معنوی، نیازهایی هستند که به طور کلی به سه بخش معرفتی(شناختی)، اعتقادی و اخلاقی تقسیم می‌شود و انسان را در جهت رسیدن به یک زندگی آرام و الهی راهنمایی و شخصیت فرد را تشکیل می‌دهند و همچنین هدف نهایی برآوردن آن نیازها رسیدن به قرب الهی و کمال است، مثلا «ذکر و یاد خدا» به عنوان یک نیاز معنوی محسوب می‌شود که باعث آرامش روحی و روانی انسان می‌شود.عبادت نیز به عنوان یک نیاز معنوی مطرح می‌شود؛ خداوند متعال همه موجودات را برای عبادت کردن آفریده است. از آیات و روایات مختلف نیز این برداشت می‌شود که نیازهای معنوی به اموری گفته می‌شود که انسان را در جهت زندگی بهتر و رسیدن به کمال هدایت می‌کند. هدف این پژوهش، بررسی اهمیت انسان‌شناسی، ویژگی‌های انسان، انواع نیازهای معنوی و آثار آن در زندگی است.کلیدواژه‌ها: معنویت، ماهیت انسان, نیازهای معنوی، آثار معنویت، روانشناسی
لوازم انسان شناسی ملاصدرا در باب عام گرایی و خاص گرایی اخلاقی
نویسنده:
صحرا پیغامی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در انسان شناسی ملاصدرا، انسان ها بر حسب فطرت هیولانی- ترکیب جسم از ماده و صورت- یک نوع واحدند و همه انسان ها در این مورد، مشترکند، اما همین انسان ها بر حسب ملکات و کمالات نفسانی، به انواع گوناگون شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته تقسیم می شوند. در کنار موجودات دیگر که دارای وجودی ثابت هستند، انسان دارای وجودی است که دائماً در حال ترقی و تحول از وجودی به وجود دیگر است و در نهایت امر، سعادتی نصیب انسان می شود که این سعادت در حد و مرتبه وجود خود این انسان و اعمالش است و فرد بسته به این که تا چه حد مراتب کمال را طی کرده باشد، چه اعمالی را انجام داده باشد و چه کمالات و فضایلی را کسب کرده باشد، در یکی از گروه های شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته قرار می گیرد. بر این اساس انسان شناسی ملاصدرا را در ارتباط با عام گرایی معتدل در اخلاق می دانیم. ملاصدرا را عام گرا می دانیم، زیرا وی با توجه به این که ساختار وجودی انسان ها شبیه به هم است، برای آن ها اصول و احکام اخلاقی عامی را به کار می برد. او را عام گرای معتدل می نامیم، زیرا اصول و احکام اخلاقی عامی را که وی به کار می برد، عام به معنای کلی که شامل همه انسان ها شود، نیست، بلکه عام به معنای ویژه است. یعنی این احکام نه آنقدر عام است که شامل همه انسان ها شود و همه آن ها را در یک سطح قرار دهد، و نه آنقدر خاص است که فقط شامل گروه خاصی از انسان ها شود، بلکه وی با تقسیم انسان ها به مراتب مختلف، برای هر کدام از آن ها، احکام اخلاقی مخصوص آن مرتبه و گروه را قرار داده است. پس هر انسانی با توجه با این که در کدام یک از مراتب شیطانی، انسانی، حیوانی و فرشته است، احکام اخلاقی مخصوص آن مرتبه را دارد و سعادتی در حد و مرتبه آن گروه نصیب انسان می شود و چنین تقسیمی، اعتدال و میانه رو بودن ملاصدرا را در مورد اصول و احکام اخلاقی نشان می دهد. همچنین قائل شدن به چنین تقسیمی در انسان شناسی ملاصدرا، نشان می دهد که نظام های اخلاقی متفاوتی برای هدایت اخلاقی آدمیان وجود دارد و هر کدام از انسان ها بسته به این که در کدام یک از این مراتب باشند، دارای چهار چوب اخلاقی خاص هستند.
انسان‌شناسی کانت
نویسنده:
بهاره دائی جعفری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در اندیشه کانت انسان همواره نقشی اساسی و محوری داشته است؛ در اهمیت این موضوع همین بس که وی در اواخر عمر خویش کتاب انسان‌شناسی از منظر پراگماتیک را به طور خاص به موضوع انسان اختصاص می‌دهد. آنچه انسان‌شناسی را از مباحث عقل نظری و عقل عملی صرف متمایز می‌کند ویژگی پراگماتیکی آن است. این ویژگی حاکی از این است که انسان‌ها صرفاً از ماهیت ثابتی برخوردار نیستند، و در نتیجه آنها را نمی‌توان بر اساس این ماهیت ثابت تعریف نمود؛ آنها با اعمال و رفتار خویش، به ویژه در ارتباط متقابل با دیگران و در سطح اجتماع، به هویت خود شکل می‌دهند. کانت انسان را در حیطه تجربه و مشاهده عینی مورد بررسی قرار می‌دهد و از تفکر نظری صرف درباره آن فاصله می‌گیرد. به زعم وی انسان تنها موجودی است که قابلیت رسیدن به فرهنگ و تمدن و اخلاق را دارد. این کتاب با پرداختن به زندگی عینی و واقعی انسان‌ها می‌تواند مبنای عمل همگان در زندگی باشد. کتاب انسان‌شناسی، که به معرفی منشأ همه‌ی علومی که به نوعی با اخلاق، توانایی معاشرت اجتماعی، شیوه تربیت و تصمیمات انسانی و هر آنچه عملی است مرتبطند می‌پردازد، از دو بخش تشکیل شده است. بخش نخست انسان‌شناسی تعلیمی و بخش دوم انسان‌شناسی توصیفی نام دارد. انسان‌شناسی تعلیمی به بررسی قوا و توانایی‌های نفس که بین همه مشترک است، می‌پردازد و انسان‌شناسی توصیفی ابتدا ویژگی‌های متفاوت افراد، جنسیت‌ها، اقوام و نژادها را بیان می‌کند سپس تعریفی از ویژگی‌های مشترک میان انواع انسانی ارائه می‌دهد. کانت در این دو بخش می‌کوشد تا نشان دهد کهانسان در عرصه عمل چگونه خویشتن را تحقق می‌بخشد.
مقایسه مولّفه های ارزش شناسی و انسان شناسی حکمت متعالیه ملاصدرا و اگزیستانسیالیسم الهی
نویسنده:
مجید فیروزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
هدف این پژوهش مقایسه مولّفه‌های ارزش‌شناسی و انسان‌شناسی حکمت متعالیه ملاصدرا با اگزیستانسیالیسم الهی (کی‌یرکگارد ، یاسپرسو مارسل ) می‌باشد. حوزه معرفتی فلسفه تعلیم و تربیت فارغ از تعاریف بسیار گوناگونی که درباره آن وجود دارد، از دو منظر کلّی قابل بررسی است. از منظر اوّل، این حوزه معرفتی به مثابه قلمروی در طرح دیدگاه‌ها و نظریات فلسفی درباره ارزش و انسان محسوب می‌شود که سابقه‌ای به اندازه تاریخ تفکّرات بشری دارد. و منظر دوّم، می‌توان با مقایسه مولّفه-های ارزش‌شناسی و انسان‌شناسی حکت متعالیه ملاصدرا و اگزیستانسیالیسم الهی به وفاق‌ها، شباهت‌ها، تأثیر گذاری و تأثیر پذیری از یکدیگر پی برد. این پژوهش روش اسنادی_ تحلیلی می‌باشد. برای جمع آوری داده‌ها از روش سند کاوی استفاده شده است. برای این منظور به کتاب‌ها، مدارک، اسناد، پایگاه‌ها و مقالات و پژوهش‌هایی که به دیدگاه ملاصدرا و اگزیستانسیالیسم الهی پرداخته‌اند، مراجعه شده است. در تحلیل داده‌ها از روش توصیفی_ تحلیلی استفاده شده است. ملاصدرا درباره ارزش‌ها می‌گوید: ارزش‌ها با زوج محمول‌های حسن و قبیح، خیر و شر، مصلحت و مفسده، حق و باطل و طیب و خبیث و مانند این‌ها شناخته می‌شوند. منشأ ارزش‌ها در کمالات وجودی فرد، سیر تکاملی نفس و کمالات اولی می‌باشد. آزادی و حرّیت، عشق و تزکیه نفس. این ارزش‌ها خاصّ انسان و زمینه قرب الهی هستند. اگزیستانسیالیست‌های الهی معتقدند ارزش‌ها را انسان با انتخاب‌هایش خلق و آفرینش می‌کند. و هیچ ارزش ثابتی در دنیا وجود ندارد. ارزش‌هایی مانند ایمان به خداوند، ارتباط، آزادی، اختیار، تفرّد، مسئوولیت، کرامت و عشق در بین آن‌ها دارای اهمیّت می‌باشد. درباره انسان ملاصدرا می‌گوید: مقام انسان فراتر از مقام سایر موجودات، حتّی ملائکه است (اشرف مخلوقات بودن). هر چند صدرا معتقد به وحدت نفس و جسم است . جسم را مرتبه نازله نفس می‌داند ولی در نهایت به ثنویّت اعلی و ادنی درباره نفس می‌رسد. صدرا هویّت انسان را پسینی نه پیشینی می‌داند و معتقد است انسان خود باید سرنوشت خویش را بسازد. اگزیستانسیالیست‌های الهی معتقدند، تنها انسان است که از وجود برخوردار می‌باشد و باید تلاش کند که هستی دار گردد. انسان نباید خود را در این دنیا به امور بی فایده مشغول سازد. انسان باید از مرحله داشتن به بودن برسد. و در این راه ارتباط با دیگران در جهت هستی دار شدن از اهمیّت بیشتر برخوردار است. آنها معتقدند انسان‌ها در این جهان با وضعیت‌هایی روبه‌رو هستند و گریزی از آنها نیست، زلزله، سیل، مرگ، و... در مورد مرگ اعتقاد دارند که با مرگ افق تازه‌ای به روی انسان گشوده می‌شود و انسان فنا ناپذیر است.
آیا تکامل انسان جز از مجرای اختیار و اعمال اختیاری به دست نمی آید؟
نوع منبع :
پرسش و پاسخ
پاسخ تفصیلی:
سوال مطرح شده در مورد ضرورت اختیار در تکامل انسان، بیش از آن که سوالی فلسفی باشد که مستلزم پاسخی فلسفی است، شبهه ای است کلامی که با دیدگاهی متأثر از مباحث کلامی مطرح شده است. ولی اگر با دیدگاهی فلسفی به ژرفای این بحث بپردازیم باید در مورد مباحث تکام بیشتر ...
مبانی نظری اخلاق از دیدگاه بابا افضل کاشانی
نویسنده:
محمدربیع میرزایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این پژوهش پس از معرفی «خواجه افضل‌الدین کاشانی»، مشهور به «بابا افضل»، حکیم و عارف پارسی‌گوی قرن ششم و هفتم هجری و اشاره به زندگانی، آثار و برخی از مفاهیم و کلیات اخلاق از دیدگاه وی، می‌کوشیم با بررسی مبانی معرفت‌شناختی، هستی‌شناختی و انسان‌شناختی اخلاق از منظر او، یکی از زمینه‌های لازم برای استخراج نظریه اخلاقی اسلام را فراهم آوریم تا زمینه‌ای باشد در کنار نظرگاه‌های دیگر دانشمندان مسلمان و نیز آموزه‌های اخلاقی قرآن کریم و احادیث اهل بیت? برای استنتاج نظریه فلسفه اخلاق اسلامی.خواجه افضل‌الدین «علم اخلاق» را یکی از زیرشاخه‌های علم النفس و علوم رفتاری دانسته که به اصلاح، هدایت و تربیت ویژگی‌های نفس انسانی می‌پردازد. وی علم اخلاق را «علمِ شناخت خصلت‌های نیک و بد انسان و روش‌های کسب خوبی‌ها و پرهیز از بدی‌ها» یا «علم شناخت مکارم و رذایل اخلاقی و روش آراستن خود به مکارم و زدودن رذایل از خویش» دانسته است.جایگاه شناخت و آگاهی در آموزه‌های اخلاقی بابا افضل به قدری پررنگ است که وی حتی خیر و شر را نیز براساس آگاهی و دانش تعریف می‌کند؛ چنان‌که افعال خیر را اعمالی می‌داند که سبب افزودن آگاهی شود و انسان را در رسیدن به کمال مطلوبش یاری رساند و شرور را کارهایی می‌داند که به جهل و ناآگاهی بینجامد و انسان را از نیل به هدف حقیقی‌اش بازدارد.بابا افضل علاوه بر اعتقاد به جدایی بدن و نفس انسانی، امکان تغییر و تربیت پذیری اخلاقی انسان را می‌پذیرد و با تأکید بر رابطه شناختی و وجودیِ مثلثِ «خداشناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی»، بر آن است که اگر کسی از این معارف محروم باشد، ادراک و شناختش همانند ادراک و شناخت خفتگان، ناقص و غیرحقیقی خواهد بود.از دیدگاه وی، وجود تامّ و حقیقی هر چیز، صورت علمی و معقول آن است و بر همین اساس، کمال نهایی انسان نیز در بقای عقلانی اوست؛ زیرا کمالِ حیات و حسّ، به قوّه ادراک و تعقّل است و کمالِ ادراک و تعقّل، به فعلیت آن و کمال فعلیّت تعقّل و دانش، به «اتّحاد عاقل و عقل و معقول».از حیث اخلاق عملی نیز به عقیده حکیم افضل‌الدین، نشان کمال انسان در این است که قوای غضبی و شهوی او در حدّ اعتدال باشند و تحت حاکمیتِ خرَد عمل کنند و مطیع و مسخّر آن باشند.
تبیین دیدگاه مارتین بوبر و نقد دلالت‌های آن در تربیت اخلاقی بر اساس دیدگاه سهروردی
نویسنده:
محمود شرفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در این رساله به تبیین دیدگاه مارتین بوبر و نقد دلالت های آن در تربیت اخلاقی بر اساس دیدگاه سهروردی پرداخته ایم. ابتدا روند تحول فکری بوبر به سه دوره عرفانی، فلسفه تحقق بخشی و فلسفه گفتگویی تقسیم شده است. با بررسی و مقایسه مراحل سه گانه "عرفانی"، "فلسفه تحقق بخشی" و" فلسفه گفتگویی" در اندیشه بوبر به نظر می رسد که در مرحله" عرفانی" رابطه" من و تو" در تفکر بوبر ظاهرمی گردد. اما این رابطه غیر از آن رابطه ای است که بعداً در کتاب " من و تو" مطرح شده است و آن رابطه ای است که در آن طرفین با یکدیگر "وحدت" پیدا نمی کنند، بلکه پس از رابطه هم مستقل باقی می مانند. اما در مرحله دومیعنی رابطه "من و تو"ی مربوط به مرحله "تحقق بخشی" از رابطه " من و تو" ی مربوط به مرحله "عرفانی" متفاوت است زیرا رابطه "تحقق بخشی" نه در لحظه مجزای جذبه عرفانی و جدای از اشیاء، بلکه در"کلیت زندگی" تحقق پیدا می کند و از جهتی نیز با رابطه " من و تو"ی مربوط به مرحله "فلسفه گفتگویی" که در کتاب "من و تو" بیان می شود نیز متفاوت است. زیرا رابطه" من و تو"ی مربوط به مرحله "تحقق بخشی" مانند رابطه" من و تو"ی مربوط به مرحله" عرفانی" در قلمرو "ذهنیت" ، یعنی در"درون فرد" رخمی دهد و نه" بین انسان و دیگری" اما رابطه "من و تو"ی مبتنی برگفتگو در" بین" موجودی با موجود دیگر رخ می دهد.در نهایت این که با توجه به مبانی فلسفی ( وجود شناسی، انسان شناسی، خداشناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی) در اندیشه بوبر، پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی به عنوان هدف غایی، فراهم سازی فرصت برای انتخابی آزاد و اخلاقی ، خودآگاهی و شناخت هویت فردی، رشد و تکامل احساس مسئولیت اخلاقی، برقراری رابطه مطلوب و عبور از پوچ انگاری، به عنوان هدف واسطه ای تربیت اخلاقی از منظر بوبر اشاره شده است، مطابق با اندیشه بوبر، پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی، با تحقق اصل آزادی در اندیشه و عمل، با روش تربیتی زمینه سازی برای فعالیت های خود انگیخته، اصل تحقق خود با روش تربیتی تدریس مبتنی برگفتگوی اصیل، اصل مسئولیت پذیری باروش تربیتی مواجهه مداوم با خود، اصل تعامل موثر اجتماعی با روش تربیتی خود ارزیابی مبتنیبر تعامل، اصل تأثیر متقابل با روش تربیتی تأیید رفتار مطلوب، اصل بهبود موقعیت با روش تربیتی تمهیدی و روش تربیتی الهام گیری از شخصیت های برجسته امکان پذیر است. با توجه به مبانی فلسفی در اندیشه سهروردی و تأکید او بر نفس انسانبه عنوان جوهری ملکوتی و معرفت حضوری به عنوان معرفت حقیقی می توان قرب به حق را تحت عنوان هدف غایی تربیت اخلاقی و خودشناسی را به عنوان هدف واسطه ای از نظر سهروردی در نظر گرفت، مطابق با آثار سهروردی رسیدن به قرب الهی با تحقق اصل تفکر با روش تربیتی درون نگری ،اصل تهذیب نفس (تلطیف سر) با روش تربیتی ریاضت و دوری ار تعلقات دنیوی، اصل مداومت و محافظت بر عمل با روش تربیتی محاسبه نفس، اصل اعتدال با روش تربیتی ضد امکان پذیر است. با توجه به مبانی فلسفی و تربیت اخلاقی سهروردی، می توان گفت: پرورش انسان آزادیخواه اخلاقی با ویژگی های اخلاقی نظیر آزاد منشی، احساس مسئولیت نسبت به انسان های دیگر و برقراری ارتباط همراه با تواضع از نقاط قوت تربیت اخلاقی بوبر می باشد. همچنین تأکید او بر آزادی انتخاب انسان در موقعیت های گوناگون، توجه به علایق و آزادی فردی و موقعیت های اخلاقی منعطف، تأکید بر انتخاب های اصیل و آگاهانه از دیگر نقاط قوت تربیت اخلاقی اوست. بدیهی است سهروردی، منبع تمام ارزشهای اخلاقی را خداوند متعال می داند. لذا با این حال دیدگاه بوبر در باب تربیت اخلاقی همان دیدگاه نسبیت گرایی اخلاقی است،. لذا مسئله نسبیت در اخلاق از دیدگاه سهروردی مردود است و در واقع طرح مسئله نسبیت در مباحث اخلاقی از منظر سهروردی مساوی با نفی اخلاق است، بنابراین عدم توجه به ارزشهای سنتی، تاکید صرف بر انتخاب شخصی در موقعیت های گوناگون، عدم ارائه معیارهای مطلق در تربیت اخلاقی، عدم ارائه الگوهای اخلاقیدر دستیابی انسان به کمال اخلاقی از نقاط ضعف تربیت اخلاقی مورد نظر بوبر می باشد.
  • تعداد رکورد ها : 1081